فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی واحدهای زبر زنجیری گفتار
حوزههای تخصصی:
شرح حال عبدالحمید بن یحیی کاتب
حوزههای تخصصی:
از شکل گرایی تا ساختارزدایی در ادبیات
حوزههای تخصصی:
شکل گرایی روسی در اوایل قرن حاضر بجای ادبیات‘به "ادبیت" یعنی آنچه نوشته را به اثری ادبی بدل میکند پرداخت و مفهوم "آشنایی زدایی" رامطرح کرد. ساخت گرایی پراک تداوم شکل گرایی روسی بود و ساخت گرایی مدرن نیز همانند ساخت گرایی پراک وامدار نظریه سوسور است و عقیده دارد که بر نظام زبان دو محور"همنشینی"و"جانشینی"حاکم است.همه این نظریه پردازان ساختار یا نظام زبان را بطور همزمان بررسی می کنند آنان به آنچه معنی را ممکن می سازد توجه دارند تا به خود معنی ساخت گرایان عمل نگارش را ناشی از"دستور"یا نظامی گشتاری میدانند که بر خلق اثر مقدم است. زبان از دیدگاه ساخت گرایی نظام بسته و بخود پیچیده دارد که فشارهای ساختارهای بیرونی("جهانی واقعی") بر آن مؤثر نمی افتد. نهضت"پسا ساخت گرایی" که مهمترین جلوه آن "ساختارزدایی" است به تجدید نظر یا تعمیم باورهای ساخت گرایی می پردازد. بعقیده دریدا جمله صرفا میتواند از راه تمایز از سایر معانی ممکن که تعدادشان نامحدود است کسب معنی کند وچون معنی در نشانه معنایی(دال)نیست لذا تعبیر معنایی ‘ حرکتی بی سرانجام است که هرگز نمیتواند به مدلول مطلقی برسد. این بررسی نتیجه میگیرد که تحولات نقد ادبی از شکل گرایی روسی تا پسا ساخت گرایی بجای معنی درصدد آشکارکردن نظام و قراردادهایی بوده است که عامل زایش فرم و معنایند. تمهیدات نهضت های انتقادی مورد بحث یعنی"آشنایی زدایی"و "ساختار زدایی"‘همگی بر"آشکار کردن صناعت"‘بر فرم به بهای نادیده گرفتن یا کم اهمیت جلوه دادن محتوی تأکید دارند
متناقض نمایی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.
کتابشناسی توصیفی دستور زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
تحلیل روان شناختی رنگ سرخ و سیاه در اشعار صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل روانی افراد برمبنای روان شناسی رنگ، یکی از شیوه های رایج در روان شناسی محسوب می شود. کسانی که به اختیار و آگاهانه و بر پایه علاقه و سلیقه به انتخاب رنگ ها دست می زنند، زمینه را برای تحلیل روانی خود به دست می دهند.
صائب شاخص ترین چهره ادبی قرن یازدهم هجری و یکی از پرکارترین شاعران این مرز وبوم گزینه مناسبی برای تحلیل روان شناختی برمبنای روان شناسی رنگ ها است؛ زیرا از طرفی مجموعه اشعار او هم از نظر حجم و هم از نظر مضمون از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است و از طرفی خود صائب به عنوان نمونه ای از افراد جامعه و تحت تأثیر عوامل بیرونی ودرونی و از طریق استفاده از رنگ ها به نمایاندن مسائل و مشکلات فردی و اجتماعی خود پرداخته است.
در اشعار صائب بین کاربرد رنگها دو رنگ سرخ و سیاه کاربرد برجسته تری دارند. رنگ سرخ نمایان گر شور و شوق و انگیزه های بی پایان او برای دست یافتن به تمام آرزوهایی است که به گونه های مختلف از او سلب شده است. رنگ سیاه نماد تیرگی ونفی همه چیز است. در ورای آن چیزی متصوّر نیست. از همین رو پایان راه، ناامیدی وانصراف و تسلیم تلقی می گردد.
اما همراهی این دو رنگ، نشان از تلاش شاعر برای رهایی از وضعیت به وجود آمده دارد وگویی هنوز امید به بهبود روزگار دارد.
رنگ سرخ و واژگانی که نماد رنگ سرخ هستند، یاد آور وطن به صورت عام و ایران و اصفهان به طورخاص است و رنگ سیاه و واژگان یادآور سیاهی، نماد هند و سرزمین های تابع آن است تا جایی که اصفهان و هند در ذهن ( و روان ) شاعر، مترادف و جایگزین دو رنگ سرخ و سیاه شده است.
نقد شعر و شاعری در هنر منثور امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طوطی هند امیر یمین الدین ابوالحسن خسرو فرزند امیر سیف الدین محمود اگر چه در ایران بیشتر به عنوان شاعر شناخته شده اما موسیقی دان، تاریخ نگار، عارف، منتقد، نویسنده و شاعر ارجمند فارسی گوی هند است و علاوه بر فارسی، ترکی و عربی دانی با زبان های سنسکریت، برج بهاکا واردو نیز آشنایی داشته است. گواه خستگی ناپذیری او در عالم شعر و هنر، آثار متعددی می باشد که از اوبه جا مانده است. آنچه به نظر من بسیار جالب توجه می نماید آثار منثوری همچون افضل الفوائد، خزاین الفتوح، رسائل الاعجاز، مجموعه جواهر خسروی و دیباچه های آثار شعری اوست.
وی در دیباچه غره الکمال بحث بسیار مغتنمی در نقد شعر دارد و از شگفتی های کار او این است که در این مقدمه پس از اظهار نظر در مورد شعر و نقد و بررسی آن، و نقد شعر عرب، به سنجش شعر خود می پردازد و نقاط ضعف و قوت شعر خود را بر می شمرد. کاری که کمتر شاعری جرات و جسارت پرداختن به آن را داشته و دارد. حتی بسیاری از منتقدان ادبی بر این عقیده اند که شعر شاعر زنده را نمی توان نقد کرد و فقط پس از مرگ شاعرست که می توان در باب چگونگی کلام او به داوری پرداخت. اما امیرخسرو با کمال هنرمندی و در نهایت انصاف وجوه کمال و نقص سخن خود را به درستی بیان کرده است و با این داوری یکی از شگفت انگیزترین و سخت ترین کارها و به جرات می توان گفت جسورانه ترین و بهترین نقدها را در زمینه شعر خود ارائه داده است. این مقاله به بررسی همین موضوع خواهد پرداخت.
تحلیل داستان مرگ بونصر مشکان در تاریخ بیهقی
حوزههای تخصصی:
بررسی ماهیت و مفهوم درد و رنج در اشعار قیصر امین پور «دردهای پنهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاعران برجسته معاصر ایران، که خلاقیت و آفرینندگی را با پژوهش و تتبع جمع کرده است و هم محافل ادبی و هم جامعه دانشگاهی، او را در زمان حیاتش جدی گرفت، مرحوم قیصر امین پور است. مجموعه آثاری چون «گلها همه آفتابگردانند»، «آینه های ناگهان» و ... به همراه آخرین دفتر شعری «دستور زبان عشق» گواهی بر ارزش آثار اوست که درباره اهمیت این آثار از زوایای مختلف می توان سخن گفت. مولف پس از بررسی مجموعه دفترهای شعری ایشان، می تواند به جرات ادعا کند قیصر یکی از بزرگترین شاعران دو سه دهه اخیر است که به مقوله انسان و مفاهیم مرتبط با آن از جمله درد و رنج بشری توجه کرده و در زندگی هنری و بلکه زندگی اجتماعی، درگیر این مفهوم و واقعیت بوده است. نگارنده در این مقاله پس از بررسی ابعاد مختلف این مساله و ماهیت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر اندیشه و زبان امین پور، مجموعه اشعار او را در چهار بخش معناشناسی، وجود شناسی، غایت شناسی و شان اخلاقی درد و رنج، طبقه بندی، بررسی تحلیل کرده است.
زیبایی شناسی در هنر و ادبیات
حوزههای تخصصی:
واژه ادب و موضوعات علوم ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه «ادب» از کلماتی است که معنی آن همراه با تحول زندگی قوم عرب و انتقال آن از بدویت به مدنیت تغییر یافته و پی درپی معنای نزدیک به هم پیدا کرده است و تا این معنی را که امروز به ذهن متبادر می شود به خود گرفته است و آن عبارت از سخنی است رسا، که به نیت تاثیر در عواطف خواننده یا شنونده به شعر یا نثر انشا شود. در این مقاله سعی شده است که با کندوکاو در سنت نظم و نثر عرب کلمه ادب ریشه یابی شده و تحول معنای آن در طول تاریخ ادبیات عرب پی گرفته شود و انواع آن و مابه ازای معنایی آن در هر دوره استخراج گردد.
نشانه شناسی لایه ای رمزگان ها در داستان قرآنی خلقت آدم(ع) با تأکید بر کشف الاسرار میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماجرای خلقت آدم(ع) ، از جمله داستان های قرآنی است که در متون تفسیری و بویژه تفسیرهای عرفانی، با ظرایف خاصی همراه می باشد. در این میان، کشف الاسرار میبدی با زبانی نمادین و تصویری، به تفسیر عرفانی این داستان می پردازد. روایت میبدی از این ماجرا، در نوبه ثالثه کشف الاسرار، لایه های درونی و دلالت های معنایی فراوانی دارد. نظر به تعدد سطوح رمزگانی در این داستان، این پژوهش به رمزگان شناسی این متن نظر داشته است. در بررسی رمزگان های یک متن، تقسیم بندی ها و نظریه های مختلفی مطرح است و این پژوهش بر اساس الگوی پنج گانه بارت انجام شده است. با توجه به ویژگی های این الگو، همچون روایت محور بودن، توجه به رمزگان های فرهنگی و ایدئولوژیکی که در متون تفسیری عرفانی جایگاه ویژه ای دارد پژوهش حاضر این الگو را اساس بررسی رمزگان ها قرار داد. محدوده این پژوهش نیز تفسیر آیات سی ام تا سی و هشتم سوره بقره در نوبه ثالثه کشف الاسرار بوده است. نتایج این بررسی، نشان می دهد در داستان خلقت آدم(ع) به روایت میبدی انواع رمزگان های هرمنوتیکی، کنشی، معنایی، نمادین و فرهنگی درخور تشخیص است. برخی از این رمزگان ها از نصّ صریح قرآن هم برداشت می شود و برخی، شاخ و برگی است که میبدی به این داستان می دهد. از بین انواع مذکور ، رمزگان هرمنوتیکی و کنشی، بیش ترین نقش را در پیشبرد فرایند داستان ایفا می کنند.
کنایه، نقاشی زبان
حوزههای تخصصی:
بررسی فعل «است» در فارسی پهلوی
حوزههای تخصصی:
فعل «است» (مصدر:استن) در طی دوره های مختلف زبان فارسی به شکل های مختلفی تغییر پیدا کرده و تحولات فروانی داشته است ؛ ولی همچنان نامشخص بود، که «است» فعل حال است یا گذشته، و اگر یکی از موارد صحیح باشد، به ترتیب، فعل گذشته یا حال آن چیست؟ در این مقاله ، نمونه های مختلف فعل از متون ادبی دوره هایی مختلف زبان فارسی آورده شده است و سیر تحول مصدر «استن» نشان داده شده است. در نهایت نگارنده، این نظر را بیان می دارد که «است» و «استی» که هر دو معنای زمان حال دارند بایستی از فعل دیگری که فعل «ایستادن» است باشند، به همین منظور نیز نمونه های متعدد فارسی نو و کهن در مورد کاربرد ایستادن به جای بودن آورده شده است ...
در غیاب متن : تحلیلی بینا متنی از داستان قلعه ذات الصور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با استفاده از مفاهیم متن ظاهری/ متن زایشی و امر نهادین/ امرنشانه ای – آن گونه که توسط کریستوا بسط یافته است – تحلیلی بینا متنی از داستان (قلعه ذات الصور) ارائه شده است. این تحلیل، در پی وضوح بخشیدن به (دیگر بودگی) متن و حضور نیرویی مخربی است که معنا و دلالت بر ساخته متن را با چالش مواجه می کند...
سیر نظریّههای ادبیِ معطوف به خواننده در قرن بیستم
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
سه گرایش اصلی در نقد آثار ادبی با سه محوریّت نویسنده، متن و خواننده که در طول زمان هر یک جایگاه خود را داشتهاند، مطرح است. در گرایش اول، منتقد با مطالعة بیوگرافی نویسنده برای رسیدن به معنی و مفهوم موجود در متن ادبی اقدام میکند. در گرایش دوم که اساس نقد ساختارگرایان است، منتقد با مطالعه بر روی متن و ساختار آن درصدد درک نیّات نویسنده است. در گرایش سوم با محوریت خواننده، منتقد او را عامل تعیینکننده، هم در آفرینش اثر و هم در دریافت معنی آن، میداند و با تکیه بر خوانندهمحوری، نقد خود را بر پایة تمایلات هویّتی و زمانی او بنا میکند. این مقاله با هدف نشان دادن سیر تحوّل نظریههای ادبیِ معطوف به خواننده، به توضیح دربارة نظریّات منتقدین گرایش سوم میپردازد که تئوریهای خود را بر پایة فلسفة پدیدارشناسی بنا نهاده و با تکیه بر آزادی انسان و به تبعِ آن آزادی خواننده، برداشت فردی و تفسیر معنایی وی را اساس نقد خود قرار میدهند.
تطوّر مفهوم محاکات در نوشتارهای فلسفی- اسلامی (با تکیه بر آثار متّی، فارابی، ابن سینا، بغدادی، ابن رشد، خواجه نصیر و قرطاجنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاکات کلمة کلیدی در بوطیقای فلسفی است که عنصر جوهری شعر را تشکیل می دهد. مفهوم این کلمه از زمانی که در نوشتارهای ارسطو مطرح شده تا آن زمان که از طریق متّی بن یونس قنّائی وارد حوزة اسلامی شده و تا زمانی که از زیر دست فلاسفة مسلمان عبور کرده ، پیوسته در حال تغییر بوده است. مقالة حاضر، در صدد است مفهوم کلمه را از طریق بررسی پدیدار شناسانه در نوشتارهای فلسفی حوزة اسلامی بررسی نماید. منابع تحقیق از ترجمة اثر ارسطو توسط متّی بن یونس قُنّائی شروع میشود و به ترتیب به رساله های شعری فارابی، ابن سینا، بغدادی، ابن رشد، خواجه نصیر طوسی و حازم قرطاجنی می رسد. محورهای اصلی بحث در این مقاله عبارت است از: قلمرو معنوی محاکات، وجود تمایز و اشتراک محاکات در هنرها، محاکات در شعر، انواع محاکات شعری، اهداف محاکات شعری، محاکات شعری و قیاسات منطقی، محاکات شعری و صورت های بلاغی، محاکات و مسأله وجود، محاکات شعری و هدف تربیتی ـ اخلاقی شعر. در هر مورد به ترتیب تاریخی، نظریّات چهره های فوق را بررسی کرده ایم. قرطاجنی فیلسوف نیست، امّا از آن جا که نظریّاتش تحت تأثیر ابن سینا و فارابی قرار دارد و در پایان دورة تدوین بوطیقای فلسفی ـ اسلامی ایستاده، اثر او را هم در زمرة این تحقیق گنجاندیم.