فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
جهت میانه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی همچون بسیاری از زبانهای دنیا ، سه نوع جهت وجود دارد که عبارتند از : معلوم ، مجهول و میانه . ساختهای میانه در زبان فارسی همچون مجهول مشتمل بر یک موضوع هستند . فعلهای میانه به لحاظ صرفی ، شبیه صورت معلوم خود می باشند ؛ اما به لحاظ نحوی و معنایی به مجهولها شباهت دارند . در این جستار ، سعی بر آن است تا ضمن تبیین ویژگیهای ساخت میانه در زبان فارسی ، چگونگی اشتقاق این ساختها به عنوان ساختی متعدی بر اساس تازه ترین رویکردهای دستور زایشی - گشتاری مشخص شود .
صُوَر حُسن تعلیل در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به صناعت حُسن تعلیل در شعر حافظ پرداخته می شود. حسن تعلیل صناعتی است که در آن شاعر دلیلی ادعایی برای پدیده ای می آفریند یا بین دو پدیده رابطه علت و معلولیِ تخیّلی ایجاد می کند. در شعر فارسی این صناعت از آغاز ظهور و نمود داشته است؛ به نحوی که به نظر برخی پژوهشگران ادبی از ویژگی های خاصِ شعر فارسی است. حسن تعلیل بعد از ایهام، یکی از صناعت های غالب در شعر حافظ است که به سبب تکرار و بسامد بالا، از عناصر سبک سازِ غزلیات اوست. شیوه استفاده حافظ از این صناعت به گونه ای است که معنای برخی ابیات وابسته به لحاظ کردن حسن تعلیل است. نکته دیگر اینکه نحوه استفاده حافظ از این صناعت غالباً آشکار و عیان نیست، بلکه به گونه ای ظریف و ضمنی است که با درنگ و تأمل، کشف و عیان می شود. در این مقاله، حسن تعلیل های اشعار حافظ در پیوند با صناعت های دیگری همچون: اغراق، تشبیه، ایهام، شخصیت بخشی، تجاهل العارف بررسی و تحلیل شده اند. حافظ در موارد گوناگون از این صناعت بهره گرفته است.
سعدی در سلاسل جوانمردان
حوزههای تخصصی:
در هنر سعدی چیزی وجود دارد که دیگر بزرگان ما کمتر از آن بهره داشته اند و آن آزمونگری و تجربه گرایی سعدی است در آفاق پهناور حیات و ساحت های مختلف زندگی اجتماعی و فردی. او از سفرهای گوناگون خود و تجربه پیشه های مختلف یاد می کند که ما از آنها آگاهیم و به چگونگی آنها پرداخته ایم، اما برخی از تجارب وی همچنان بر ما پوشیده مانده است. در این مقاله کوشیده شده است تا به یکی از گوشه های پوشیده ماندة تجارب او در آفاق حیات یعنی سنت جوانمردی او که سرآغازش به شاه مردان «علی»(ع) نسبت داده می شود، اشاره شود. این امر با بررسی حکایات سعدی و اشارات بسیار وی به جوانمردان و خصوصیات آنان آشکار می شود.
تسکین و موسیقی شعر (مقایسه تسکین یا سکته عروضی در غزلهای انوری و خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وزن شعر فارسی بر پایه نظم بخش ها یا هجاهاست. هر گاه شاعر به جای دو هجای کوتاه، یک هجای بلند بیاورد، از اختیار تسکین یا سکته بهره گرفته است. سکته نیز در آغاز مصراع، در همه جای مصراع، به کار می رود. سکته، به ویژه در وسط مصراع در تغییر آهنگ شعر، بسیار موثر است. در این پژوهش به اثبات رسیده که میزان سکته عروضی وسط مصراع در غزل های خاقانی نسبت به غزلهای انوری، پنج برابر است، زیرا: 1. زبان غزل های انوری، ساده تر است و بیشتر از وزن های کوتاه بهره گرفته است؛ در حالی که زبان غزل های خاقانی، سنگین تر است و بیشتر از وزن های متوسط، بلند و متناوب الارکان سود جسته است؛ 2. انوری در زندگی، روحیه ای شادتر از خاقانی داشته است؛ 3. تخلص (لقب شاعری) خاقانی و لزوم ذکر آن در پایان غزل نیز یکی از عوامل کثرت سکته در غزل های اوست.
تحلیل نشانه شناختیِ داستان کوتاهِ داش آکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی به مثابه نظریه ای ادبی در چند دهه آخر قرن بیستم توجهات زیادی را به خود جلب کرده و در برنامه های درسی و نظریه انتقادی جایگاه ویژه ای یافته است. پژوهشِ حاضر نیز در پی آن است تا رویکردی نشانه شناختی را در تحلیل داستان کوتاهِ «داش آگل» از صادق هدایت به کار گیرد. هدف ما خوانش متن با استفاده از عناصر موجود در آن، برای دست یابی به معناهای آشکار و پنهان متن است. در این راه از کوچک ترین عناصر موجود در متن تا بزرگ ترین آن بهره می گیریم، زیرا معنا چیزی انتزاعی و فضایی است و زمانی می تواند صورتی عینی یابد که به لفظ درآید. تحقق این عینیت هم در گرو عناصر زبانی است: آوا، واژه، گروه، جمله و در نهایت متن. یافته ها حاکی از آن است که فضای عمومی داستان با زبان متن همراه است و سازوکارهای زبانی در راستای القای معنای موردنظر عمل می کنند.
تودرتویی صور خیال در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ذهن حافظ غالبا در ابداع صور خیال، ترکیب گر است، یعنی صور خیال برگرفته از طبیعت را - با نام و نشان، و رنگ و بویی که دارند - در زمینه متنی مناسب کنار هم می نشاند و تابلوهای خیال انگیز «به تحریر کارگاه خیال» پدید می آورد که همه مناظر را در آن باید یک جا تامل کرد و گرنه در نگرش انتزاعی، نازک خیالی های خواجه در ایجاد تناسبات میان آن پرده های خیال، از نظر به دور می ماند. از آن جا که حافظ پژوهان - تا آن جا که ما می دانیم - هر یک از صور خیال را بطور انتزاعی مورد بررسی قرار داده و از ظرایف و دقایق ترکیبی آن به تسامح گذشته اند، در این مقاله سعی شده که تودرتویی صور خیال در شعر حافظ، در ابیاتی چند با نگرش ترکیبی مورد بررسی قرار گیرد.
نقد ریخت شناختی حکایتهای کشف المحجوب و تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل ریخت شناختی به روش ولادیمیر پراپ در حدود 200 حکایت عارفانه از دو کتاب ارزشمند کشف المحجوب و تذکره الاولیا مشخص کرد که در خویشکاری خاص عارفانه ها، که کرامت در جایگاه برجسته و نقطه عطف داستان واقع است، تابع معنای دامنه بیشتری نسبت به گونه های دیگر (عامیانه ها، عاشقانه ها و ...) دارد. با وجود اینکه تعداد نقش ویژه ها محدود است از گوناگونی بسیاری برخوردار است. تنها عامل همسانی در چنین آرایشهای کوچک مقیاس با رنگهای متنوع، جایگاه نقش ویژه هاست؛ همچون قرار گرفتن کدهای رمز در محلهای ویژه در راستای همخوانی با نقطه عطف داستان در این تحقیق، سه حوزه کنش، مشخص شد و تعداد خویشکاریها به 11 رسید که بعضی با آنچه در عامیانه ها وجود دارد، همسان، و بعضی دیگر جدید و خاص عارفانه هاست.
ترکیب سازی های واژگانی در پنج گنج نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی گنجوی ابعاد و ساحتهای گوناگونِ قصّهپردازی، صور خیال و زبان شاعرانه را در زبان فارسی گسترش داده است. بیشتر توجه پژوهشگرانِ نظامی به توان قصّهپردازی، آفاق اندیشهها و صور خیال آثار او بوده است، لیکن توجه به هنر زبانی و بویژه توان ترکیبسازی او بر سبیل اشارت بوده است. در این مقاله سعی میشود به هنر ترکیبسازی نظامی پرداخته شود. این جنبه هنر نظامی بر مبنای دیدگاه فرمالیستهای روسی تحلیل شده است که بنا بر نگرش آنان فصلِ ممیز آثار ادبی از دیگر سخنها، آشناییزدایی؛ بویژه آشناییزدایی زبانی است. همچنین به این مسأله پرداخته شده است که یک شاعر شاید نتواند واژه بسیط جدیدی بسازد؛ لیکن هنر شاعر بزرگی همچون نظامی در ساختن ترکیبات جدید است. نظامی این کار را در وضعیتها و موقعیتهای گوناگونِ جهانِ داستان، هم برای «ادای مقصود» انجام داده است و هم برای برجسته کردن سخن شاعرانه خود. ترکیبسازیهای «اشتقاقی» بدیع نظامی در ذیل عنوانهایی همچون: ترکیبات ونددار و شبهوندار، صفات فاعلی و مفعولی مرکبِ مرخّم، ترکیبات اسمی، ترکیبات وصفی و ترکیبات معمولِ دارای معانی نامعمول بررسی و تحلیل شده اند. نتیجه کلّی این بررسی این است که نظامی ترکیباتی فراوان و گوشنواز و نظرگیر ساخته است که میتوان گفت هنر مسلّط او در ساحت زبان داستان و «بلاغتِ روایت» همین است و از این رو کاربرد و زنده گردانیدن آنها امری بایسته و شایسته است.
ارزش چند جانبه ردیف در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ردیف گوشه ای از موسیقی شعر است و با اینکه در تکمیل موسیقی قافیه و وزن اهمیت بسیاری دارد، اغلب نقشها و کارکردهای آن نادیده گرفته شده است. این مقاله می کوشد، ابتدا با ارزیابی تعاریفی که از ردیف ارایه شده و بازگویی نارسایی بعضی از آنها، تعریفی برگزیند که ضمن داشتن انسجام و سادگی، جامع و مانع بودن، در زمینه پژوهش نیز سودمند واقع شود. از آنجا که ردیف تنها در زبان فارسی حضوری موفق دارد و بسامد آن در زیباترین و موسیقایی ترین غزلهای فارسی از جمله غزلهای حافظ، بسیار چشمگیر است، در ادامه نقشهای گوناگون ردیف از جمله نقش موسیقایی و معنایی آن را با توجه به غزلهای حافظ پی می گیریم. آمار انواع ردیفهای فعلی، اسمی، گروهی، جمله ای، ضمیری، صفتی و حرفی حافظ، نیز فراهنجاری در ساخت ردیف و قافیه که نشان از نوعی شگرد هنری است، از جمله مباحثی هستند که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
عوامل «ایجاد»، «تغییر و تنوع» و «نقش» لحن در شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لحن در ادبیات عبارت از نگرش و احساس گوینده یا نویسنده نسبت به محتوای پیام ادبی است که با تکیه بر دیگر عناصر شعر از قبیل قالب شعر، معنی اصلی و ضمنی واژه ها، عبارتهای برجسته، ساختمان جمله ها، وزن، هجاهای شعر، تصاویر توصیفی و صور خیال شکل می گیرد. در هر اثر ادبی یک یا چند لحن اصلی و تعدادی لحن جزیی و انعکاسی وجود دارد که از جهت ایجاد ارتباط بین شاعر و خواننده و نقش زیباشناختی که در شعر دارد از اهمیت والایی برخوردار است، به گونه ای که می توان گفت: عدم درک صحیح لحن یک شعر ممکن است خواننده را در درک ساختار شعر باز دارد. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است در راستای شناخت لحن در شعر که به معرفی لحن، عوامل ایجاد لحن، تغییر و تنوع لحن و اهمیت و نقش آن در شعر می پردازد.
مقایسه داستانهای مشترک مثنوی و منطق الطیربا رویکرد روایت شناسیِ ساختگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان پردازی در «مثنوی معنوی» در مقایسه با آثار تعلیمی مشابه مانند مثنویهای سنایی و عطار جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد و حتی در دوره معاصر نیز برجسته است. بسیاری از داستانهای مثنوی ساخته و پرداخته خود مولوی نیست و ریشه در آثار پیشین خود دارد که یکی از مآخذ مهم آن، منطق الطیر عطار است. نوع ارتباط میان داستانهای مثنوی و منطق الطیر از مقوله «فزون متنیت» است و منظور از آن هر ارتباطی است که متن B (بیش متن) را به متن A (پیش متن) متصل می کند. در این مقاله ساختار داستانهای مشترک میان مثنوی و منطق الطیر را با استفاده از روش روایت شناسی ساختگرا با یکدیگر مقایسه می کنیم تا با نشان دادن شباهتها و تفاوتهای این دو اثر، توجه و ذوق مثنوی به هنر داستان پردازی روشن شود. نتیجه به دست آمده این است که استفاده مثنوی از شگردهای داستان پردازی بسیار بیشتر از منطق الطیر است و واقع گشتار داستانهای مثنوی نسبت به داستانهای منطق الطیر گشتاری غیر مستقیم و پیچیده است.
نگاهی اجمالی به ادبیات پدیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله براساس فلسفه پدیدار شناسی ادموند هوسرل تدوین یافته است. هوسرل معتقد بود که باید پدیدار را از هر امر غیر ذاتی و عارضی پیر است تا امر ذاتی ظاهر شود. بنابراین پدیدار شناسی، کوششی است برای رهیابی به ذات و سرچشمه شناخت. نقد شناخت براساس شک دکارتی، مرحله آغازین این فلسفه است. هوسرل این فلسفه شناخته را در مورد پدیده ها phenomens به کار گرفت و پس از او شاگردش آلفرد شوتز با طرح فرآیند گذار از واقعیات چند گانه به واقعیت یگانه وجهه جامعه شناختی به آن بخشید. شوتز با نوشتن مقاله «دن کیشوت و مساله واقعیت» و پس از او پیتر برگر، با نوشتن مقاله دیگری تحت عنوان مساله واقعیات چند گانه: آلفرد شوتز و رابرت موزیل، طرح جامعه شناختی گذار از واقعیات چند گانه به واقعیات یگانه را به حوزه جامعه شناسی ادبیات سوق دادند و پس از آن دو، هیدگر با طرح مباحث جدی هنر،از جمله منطق مکالمه (در سطح زبان) و سرچشمه اثر هنری (در سطح ادبیات)، تحول نوینی در نقد پدیدار شناختی به وجود آورد . فلسفه پدیداری مفسر فهم ادبی است نهحامل آموزه های جدید برای ارتقای فهم ادبی، این فلسفه به تفسیر فاهمه هایی می پردازد که در مواجهه با متنن ادبی، پیش فرض ها، پیش داوری ها، پیش فهم ها، پیش زمینه ها، حب و بغض ها و به طور کلی تمامی متغیرهایی را که در زمره عوامل بازدارنده ادراک مستقیم و تجربه های شهودی انسان می شوند و روابط کلامی انسان را آلوده می نمایند به حال تعلیق در می آورد و بین الهلالین قرار میدهد، این عوامل بازدارنده را فرانسیس بیکن در شمار انواع بت ها طبقه بندی می کند و مولوی آنها را غرض می نامد که مانع تجلی و تبلور هنر می شوند: چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به روی دیده شد فلسفه پایداری، در سطح ادبیات مفسر نقد آزاد و فاهمه های ادبی شفاف است، نمونه ای از این گونه نقد را در قضاوت ادبی امام علی (ع) می توان ملاحظه کرد. وقتی که نظر آن حضرت را در مورد بهترین شاعران جویا شدند، حضرت فرمود: شعر میدان مسابقه نیست که خط پایانش مشخص باشد اما اگر ناگریز به قضاوت باشیم، بهترین شاعر، پادشاه گمراه (الملک الضلیل) است و منظور امام از ملک الضلیل، امرالقیس شاعر هجویه سرا و معلقه سرای عرب بوده است. شعر امره القیس در ترازوی نقد اخلاقی فاقد هر گونه ارزشی بوده است اما چون این شاعر با فعلیت بخشیدن توانمندی های بالقوه هنری، همان زشتی ها را به زیباترین وجه بیان می داشت علقه های عاطف امام به شاعران مسلمانی مانند حسان بن ثابت انصاری نصر،نعمان و نعیم، پسران عجلان انصاری، ذهن آزاد اندیش آن حضرت را دستخوب انفعال قرار نداد و حضرت در مرحله قضاوت برای غیر از عدالت دریغ نورزید، مقاله حاضر پس از مقدمه و کلیات به ذکر نمونه هایی از نقد پدیدار شناختی در حوزه ادبیات پرداخته است.
نشانه شناسی زبان در شعر کودک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تجلی شعرکودک، همچون هنر شعر حوزه بزرگسال، در زبان و ساختار خاص آن است، اما تمایز شعر کودک، از شعر بزرگسال، در ضرباهنگ و موسیقی سرشار همراه با ریتم تند زبان، استفاده از دست مایه های زبانی نشاط انگیز، کنش تصویری بالا، بیرونی بودن زبان، استفاده از مکان و محیط بیرونی در شخصیت پردازی مطلق، یک پارچگی و عدم فاصله گذاری و حذف در خط روایی شعر، تک آوایی بودن زبان شعری در محور عمودی، کوتاهی و مقطوع بودن زبان در محور افقی، ترجیح زبان بر پیام، از نشانه های مربوط به حوزه تفکیک شده شعر کودک است.غنای موسیقیایی شعر کودک بسیار پیچیده و دشوارتر از کاربرد صحیح دیگر عناصر زبانی است، چراکه استخدام درست و آگاهانه عناصر موسیقیایی در شعرکودک نیازمند دقت، حوصله و از همه مهمتر تسلط و درک درست از زبان کودکانه می باشد. این مقاله در خدمت تشریح و بازکردن مهمترین نشانه (ویژگی) های زبانی شعر کودک قرار گرفته است.
مطابقت فعل با نهاد ، متمم ، مضاف الیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبانهایی که فعل دارای شناسنامه است مثل فارسی و عربی و آلمانی، منطقا نهاد از نظر شمار باید با فعل مطابقت کند (مفرد با مفرد، جمع با جمع)؛ اما زبانها تابع چنین منطقی نیستند بلکه تابع کاربرد اهل زبان اند، به عبارت دیگر، تابع منطق سخن گویان هر زبان اند. لذا، در زبانهایی که فعل دارای شناسه است در مواردی این مطابقت را نمی بینیم. حتی، در زبان پهلوی، فعل ماضی متعدی به جای مطابقت با نهاد با مفعول مطابقت دارد. مثلا معادل جمله فارسی تو مردان را دیدی در زبان پهلوی چنین است:
t? mard?n d?d h?nd
(برگردان تحت اللفظی آن: «تو مردان [را] دیدند»).
همچنین معادل جمله فارسی او را دیدم می شود:
man ?y did
(معادل تحت اللفظی: «من او را دید.»)
در بعضی از گویشهای ایرانی امروز نیز همین پدیده دستوری دیده می شود. در نگاهی سطحی و غیرتوصیفی شاید به نظر برسد که در فارسی امروز نهاد با فعل مطابقت دارد؛ حال آنکه، در بسیاری از موارد، چنین مطابقتی وجود ندارد. آنچه دستورنویسان، اعم از ایرانی و غیرایرانی، درباره مطابقت نهاد با فعل در زبان فارسی آورده اند بیشتر بر اساس استقراری ناقص است نه توصیف دقیق. مثلا در دستور زبان فارسی معروف به دستور پنج استاد چنین آمده است: اگر نهاد جمع و جاندار باشد، با فعل جمع می آید؛ اما، اگر نهاد جمع و جاندار نباشد، فعل می تواند مفرد بیاید یا جمع. اگر به اسم بی جان شخصیت انسانی داده شود، در حکم جاندار قرار می گیرد. گیاهان و اعضای زوج بدن و بعضی از کلمات که در آنها تغییر واقع گردد و زمان را برساند به ها و – ان جمع بسته می شود ...