ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
۳۰۴۳.

پیوست ها و گسست های ساختاری در غزل مولانا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره ساختار روایت محور عمودی وحدت تجربه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات قالب های شعر کلاسیک غزل
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی روش های بررسی سبک شناختی متون ساخت گرا
تعداد بازدید : ۱۷۱۰ تعداد دانلود : ۱۰۲۸
غزل مولانا در بلنداییاست که نقل و نه بعد از آن، نظیریبرایش یافت نمیشود. شعریساختمند که بر محور عمودیزبان قوام یافته و از طریق روایت گریو تمثیل گوییو پرورش استعاره به وحدت و انسجام رسیده است، اما استحکام غزل مولانا بر موسیقیاستوار است، و اگرچه وحدت معناییو موسیقاییدارد و مضمون هایتخیلیو رنگارنگ، ولینوعیگسست در تار و پود زیرینش دیده میشود. مقاله میکوشد نشانه هاییاز پیوست ها و گسست هایساختاریدر غزل هایاو را بیابد.
۳۰۴۴.

تحلیل بن مایه های استفهام در دیوان ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم بلاغت سبک شناسی ناصرخسرو استفهام روش سقراطی اغراض ثانوی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات تعلیمی ادبیات حکمی و پندآموز
تعداد بازدید : ۱۷۱۰ تعداد دانلود : ۸۹۶
ابیات سؤالی در دیوان ناصرِخسرو، در مقایسه با دیگر شاعران تعلیمی، بسامد زیادی دارد. ما در این مقاله در پی پاسخگویی به این سؤالات خواهیم بود که دلیل اتکای شاعر بر استفاده از سؤال در تعلیم چیست؟ و آیا می توان این نکته را از ویژگی های سبک فردی ناصرِخسرو تلقی کرد؟ در این مقاله کوشش شده است ضمن پاسخگویی به این سؤالات مسئله با رویکردهای متفاوت تحلیل و بررسی شود. این پژوهش به شیوة توصیفی تحلیلی و با رویکرد دیالکتیکی دلایل عمدة شاعر در اتکا به سؤال در روش تعلیم را در موارد زیر جست و جو کرده است: 1. اثرپذیری از ویژگی های سبکی قرآن کریم، 2. اثرپذیری از روش تدریس و آموزش سقراط در تعلیم مخاطب، 3. به کارگیری جنبة بلاغی و زیبایی شناسانة استفهام در بالابردن غنای هنری شعر، و 4. استفاده از روش تبلیغی اسماعیلیه در مراحل دعوت به این مکتب فکری. در این تحقیق با توجه به آمار مستخرج از دیوان ناصرِخسرو به این جنبه های بنیادین پرداخته می شود.
۳۰۴۵.

شگرد های متناقض نمایی (پارادوکس) زیبایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات فارسی پارادوکس متناقض نمایی شیوه های زیبایی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۸۰
در این مقاله، اقسام متناقض نماهای زیبایی شناختی، یکی از بدیع ترین و برجسته ترین شگردهای ادبی، در ادبیات فارسی نقد و بررسی شده است. متناقض نماهای زیبایی شناختی ادبیات فارسی را از حیث ساختار می توان به دو دسته تعبیری و ترکیبی تقسیم کرد. هر یک از این متناقض نما ها هفت نوع هستند: بر مبنای استعاره، تشبیه، کنایه، مجاز، تصویر دووجهی، ایهام و غلو. این شیوه های بیانی و بدیعی، خودشان دارای زیبایی هستند، امّا وقتی به صورت متناقض نما بیان می شوند، زیبایی و تأثیرگذاریشان چندین برابر می شود. در متناقض نماهای زیبایی شناختی، شاعران می توانستند سخن خود را به شکل ساده و غیرمتناقض نما هم بیان کنند؛ مثلاً می توانستند به جای «آزاد بودن اسیر»، «آزاد بودن عاشق» و به جای «جمع پریشان»، «گروه پریشان» بیاورند، اما عمداً به صورت متناقض نما آورده اند تا توجّه خواننده به سوی سخن متناقض نما جلب، شگفتی او برانگیخته و سبب احساس لذت در او شود. در مجموع، متناقض نماها با برانگیختن کنجکاوی خواننده، او را به تلاش برای کشف حقیقت وامیدارد و از همین رو، موجب ماندگاری مطلب در ذهن او میشود.
۳۰۵۴.

یک غزل، در دو دیوان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۷ تعداد دانلود : ۷۲۲
یکی از مهم ترین شاخه های نـقـد ادبـی ، تصحیح یا نـقـد مـتـن است که به بررسی اصالت متن می پردازد. نگارنده با کشف غزلی واحد در “دیوان خاقانی“ و“کلیات شمس تبریزی“ ، در این مقاله از منظر نقد متن شناختی به این غزل نگریسته است . تتبع مولانا در اثار و اقوال پیشینیان و از ان جمله خاقانی ، سابقه حضور غزلی از سلطان ولد در دیوان کبیر ، تقدم خاقانی نسبت به مولوی ، بررسی شکل غزل ، تخلص شعر ، بررسی نسخه ها و... از جمله دلایلی است که در ردّ انتساب این غزل به مولوی, مورد استناد و استشهاد قرار گرفته است . از نتایج این مقاله می توان به تاثر مولانا از خاقانی ، خطای درج غزلی از خاقانی درکلیات شمس­و استفاده ­از این خطا در ارائه پیشنهاد تصحیح واژه ای از غزل خاقانی اشاره کرد .
۳۰۵۵.

بررسی برخی مولفه های پسامدرن در اشعار منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ روایت پسامدرنیسم منوچهر آتشی فراداستان تاریخ نگارانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۵۳
منوچهر آتشی با گذر از سنت نیمایی و روی آوردن به تجربه های مدرن، نام خود را در شمار یکی از شاعران نوگرای معاصر فارسی ثبت کرده است؛ این در حالی است که بررسی اشعار وی نشان می دهد که در برخی اشعار روایی- تاریخی او به ویژه در آخرین مجموعه شعری که پس از مرگ وی به چاپ رسید (بازگشت به درون سنگ، 1386)، به دنیای پسامدرن نیز گام نهاده و در پی خلق روایت هایی به شیوه ی فراداستان تاریخ نگارانه برآمده است. در این مقاله ضمن نشان دادن گستره ی تاریخ در اشعار آتشی، با استفاده از آرای برخی نظریه پردازان پسامدرن تاریخ از جمله لیندا هاچن، برایان مک هیل و هایدن وایت، ویژگیهای فراداستان تاریخ نگارانه مطرح و سپس یازده شعر از اشعار مجموعه ی »بازگشت به درون سنگ» بر اساس پنج شاخصه ی فراداستان تاریخ نگارانه بررسی و تحلیل شد. این شاخصه ها عبارتند از: زمان پریشی (نابهنگام گرایی)، نقد خردگرایی، انکار غایت مداری تاریخ، به چالش کشیدن حقایق تاریخی، طنز و آیرونی. نتیجه ی به دست آمده، مؤید رویکرد پسامدرن آتشی و تلاش او برای آفرینش فراداستان تاریخی در حوزه ی شعر است.
۳۰۵۶.

بشوی اوراق: نقد محتوایی بر دو بخش از مناقب العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: متون عرفانی مناقب العارفین نقد محتوایی بهاءولد امیرعارف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۶ تعداد دانلود : ۱۵۱۵
نقد محتوایی آثار ادبی در پژوهش های ادبی پارسی چندان رواج و روایی ندارد و بسا که زیبایی ها و جذابیت های بیرونی و موضوعی پژوهنده و خواننده را آن‏چنان درگیر می کند که به درستی و نادرستی نگاشته ها کمتر توجه می نماید. یکی از متون معتبر نثر فارسی که از منابع اصلی پژوهشگران درباره شخصیت جلال الدین مولوی و خاندان و یارانش می باشد، کتاب مناقب العارفین نگاشته شمس افلاکی است. این کتاب با شیوه ای مریدانه و مخلصانه نگاشته شده و اشتباهات و تضاد های بسیار دارد. از گذشتگان با بیاناتی غیرواقع، اسطوره می سازد و از معاصران با شیفتگی بسیار شخصیت های فراواقعی جلوه می دهد که با نگاشته های خودش هم ـ اگر دقیق بررسی شود ـ تطبیق نمی کند. در این جستار احوال یکی از گذشتگان (بهاءولد) پدر مولوی و یکی از معاصران او (امیرعارف، نوه مولوی) بررسی می شود.
۳۰۵۸.

تبیین معناهای نازیباشناسانه ی بیماری، رنج و مرگ در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدرنیته بیماری مرگ بودلر نیما یوشیج ناکلین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر نیما و شعر نو
تعداد بازدید : ۱۷۰۹ تعداد دانلود : ۹۰۵
در اشعار نیمایوشیج، شاهد ظهور مضامین نازیباشناسانه زخم، بیماری، خون، رنج و احتضار هستیم. مقاله حاضر با تأمل دراین اشعار به نحوه چگونگی بازنمایی این مضامین میپردازد و معناهای مستتر دراین تصاویر را واکاوی میکند. روش پژوهش، تحلیلی است که سعی دارد تا از تفسیرهای زیباشناسانه صرفاً صوری عبور کرده و بر اساس درونمایه های ادبیات موجود در این زمینه، نخست با ت أکید بر گفتمان مشروطه و تحلیل اشعار نیما در این گفتمان نشان دهد که این اشعار را چگونه میتوان به مثابه بازنمایی کشتار و خونریزی زمان خویش توضیح داد و از وجهی دیگر حضور بدن بیمار را نشانی از دموکراسی خواهی و حضور صداهای اقلیت تفسیر کرد. مبانی نظری این پژوهش با تکیه بر تأملات اندیشمندانی چون شارل بودلر و لیندا ناکلین طرحریزی شده است. بر اساس دیدگاه ناکلین در خصوص بدنهای زخمی و بیمار سعی میشود از میان رفتن انسجام و تمامیت بدن در این اشعار به منزله استعاره ای از فقدان تبیین شود؛ فقدانی که جهان نامنسجم و بدون کلیت و قطعیت مدرن برآمده از آن شمرده میشود. در نگره بودلر نسبتی میان حساسیت هنرمند و حساسیت بیمار برقرار است؛ از این رهگذر تجربه های بیماری و مرگ در اشعار نیما به زبانی تازه، فهم و تبیین میشود. در نهایت تأکید میشود که تصویر بیماری و مرگ در هنر نه به معنای زوال و نیستی بلکه میتواند به معنای «تولدی دیگر» درک و استنباط شود. به بیان دیگر از رهگذر این مضامین نازیباشناسانه درک جدیدی از هنر و زیبایی حاصل میشود.
۳۰۵۹.

تحلیل سوانح­العشاق از دیدگاه «من استعلایی» پدیدارشناختی (رویکردی پدیدارشناختی به قلمرو عرفان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی پدیدارشناسی غزالی عشق من استعلایی سوانح

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد پدیدارشناختی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تعداد بازدید : ۱۷۰۶ تعداد دانلود : ۹۹۷
متون ادب فارسی به سبب برخورداری از تنوع وگستردگی فراوان از دیرباز توجه منتقدان را به خود معطوف داشته است. در این میان، سوانح احمد غزّالی از دو جهت، یکی به دلیل نظریه­پردازی های معرفت­شناسانه و دیگر نوع نگاه مؤلف به توصیف پدیدارهایی چون عشق، عاشق و معشوق، از وجهه معرفتی بالایی برخوردار است؛ پژوهش حاضر روش نقد پدیدارشناختی رابا توجه به یکی از دغدغه های اصلی خود که رسیدن به «التفات» و «طلبگاهی» منحصراً عرفانی و نیز ارائه پاسخی برای چگونگی ارتباط میان آگاهی با مسأله فناست، در تحلیل رخدادهای معرفتی سوانح به کار گرفته است. روش انتقادی این مقاله، پدیدارشناسی استعلایی است تا با اتکا به تحلیل آن، از کیفیّت ظهور رخداد آگاهی و «من استعلایی»، موضوع را به تعبیر سوانح از «طلبگاه» عرفان قرن ششم ارزیابی، و اهمیت انتخاب عشق را در ایجاد و تکوین فرایند آگاهی بیان کند. دستاورد عملی این مقاله، معرفی عینی یک الگوی کاربردی به منظور بررسی فرایند معرفت شناسی در حوزه ادبیات عرفانی است.
۳۰۶۰.

دراسه سوسیونصیه فی روایه «ذاکره الجسد» ل «أحلام مستغانمی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باختین النقدالسوسیونصی الروایه المتعدده الأصوات الکتابه النسویه ذاکره الجسد

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اجتماعی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : ۱۷۰۶ تعداد دانلود : ۵۹۹۱
إنّ البناء الدلالی للروایه فی نسقه اللغوی یحتوی علی الأنساق السردیه والخطابیه إلى جانب الأنساق الفکریه. فالنقد السوسیونصی یدرس البناء الدلالی للنص من المنظور السوسیولوجی اکتفاء بالنص دون الرجوع إلی خارجه. وتتجلی العلاقات الحواریه القائمه فی البناء الاجتماعی للروایه من الناحیه الجمالیه فی إطار هذا الاتجاه النقدی، إمّا بدیموقراطیه الأصوات فی الروایه البولیفونیه، وإمّا بهیمنه إیدیولوجیه واحده فی الروایه المونولوجیه. ومن هذا المنظار النقدی، اتخذت الراوئیه الجزائریه الشهیره، أحلام مستغانمی، فی روایتها ذاکره الجسد اتجاها متمیزا لإقامه العلاقات الحواریه فی بناء النص الذی لا یمکن الحکم علیه بسهوله. قامت هذه المقاله بدراسه البناء الداخلی لهذه المدونه السردیه النسائیه، بأسلوب وصفی تحلیلی، فی ثلاثه مستویات: الأسالیب الکلامیه، ونوعیه الراوی والضمائر السردیه، والمنظور الآیدیولوجی، لکشف أسلوب الروایه فی إقامه العلاقات الحواریه بین الأصوات فی مجتمع النص حسب النقد السوسیونصی. وتشیر النتائج إلی أنّ هذه الکاتبه لا تختار الحیاد ولا الانحیاز السردی فی إعلاء صوت الشخصیات بل تستخدم الأسلوب الوسط فی تشخیص الأسالیب الکلامیه للشخصیات، وذلک بتلاعبها بالضمائر السردیه. کذلک تطرح الروایهُ الآیدیولوجیات المختلفه فی البناء الاجتماعی للنص فی قضیتی المرأه والوطن؛ حیث یتمّ المنظور الآیدیولوجی النهائی للروایه حسب خصائص الروایات المتعدده الأصوات محاولهً ترسیم الدیموقراطیه فی بناء النص. کذلک إمکانیه التأویل لدی المتلقی فی الخطاب المفتوح النهایه تسم هذه الروایه النسویه بخصائص تعددیه -الأصوات، خلافاً لمن لا یعتبر الکتابات النسویه سوى روایات مونولوجیه.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان