فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
تحلیل روان کاوانة داستان «سیذارتا» اثر هرمان هسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی از شاخه های پویای نقد ادبی معاصر است که خود زیرشاخه های متعددی دارد. یکی از آن ها نقد از دیدگاه کارل گوستاو یونگ است. آثار هرمان هسه را می توان از دیدگاه روان کاوانة یونگ به خوبی نقد و تحلیل کرد، زیرا اندیشه ها و افکار او در موارد زیادی به یونگ شبیه است. آن ها با هم ارتباط مستقیم داشتند. هردو به سمبل ها و نمادها علاقه مند بوده آن ها را تفسیر و تحلیل می کردند. هسه نیز مانند یونگ درون گرا بود و به حقایق روانی فرد توجه داشت و در آثارش جنبه های اجتماعی کم رنگ است. هسه و یونگ علاقه مند به عرفان شرق از جمله عرفان هندی اند. هند حلقة زنجیری بود که یونگ و هسه را به هم پیوند داد. هندی ها در جهان سمبل ها زندگی می کنند، بر سمبل ها تأثیر می گذارند و از آن ها تأثیر می گیرند، اگرچه علاقه ای به تفسیر آن ها ندارند. سمبل ها از موضوعات مورد علاقة یونگ و هسه اند و فراوانی آن ها در آثار هسه زمینة مناسبی برای نقد و تحلیل از دیدگاه یونگ فراهم می کند. تفحص در سمبل ها که به آن ها نماد و رمز نیز گفته می شود و نقد کهن الگویی آثار ادبی، به ویژه آن دسته از آثاری که از اعماق روح و روان انسان برخاسته و درون گرایانه اند، شیوه ای مناسب برای درک معانی پنهان و نهفته در لایه های روساختی و بیرونی است. این تحلیل ها مشترکات و حقایق موجود در روان بشر را نیز نمایان می کند. در این مقاله سعی می شود با دیدگاهی روان کاوانه به نقد کهن الگویی داستان «سیذارتا»ی هرمان هسه پرداخته شود. الگوهای کهنی مانند رؤیا، سفر، قهرمان، آب، رودخانه و گذار از آن، آنیما، درخت و پیر خرد از نمادهای مهمی است که به گونه ای هماهنگ در این داستان گرد آمده و بیانگر تلاش انسان در فرآیند خودیابی و تفرد هستند. در این مقاله به بررسی این نمادها پرداخته می شود.
تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت بر اساس منطق گفتگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان سیال ذهن، بازگشت به گذشته و به نقد کشیدن آن، حضور شخصیت های تاریخی، بینامتنیت، درگیر شدن خواننده با متن، تأکید بر بی نهایت بودن معنا و عدم قطعیت از ویژگی های رمان های پسا مدرن است که امکان گفتگوی این آثار را با دیگر متون فراهم می کند. عباس معروفی در مجموعه آثار خود مانند پیکر فرهاد، سمفونی مردگان، سال بلوا، فریدون سه پسر داشت و غیره به اصول داستانی پست مدرنیسم به ویژه بینامتنیت پسامدرنی گرایش داشته است. پژوهش حاضر، بر مبنای نظریة منطق گفتگویی به تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت با داستان پادشاهی فریدون در شاهنامه پرداخته است. نتیجة این تحلیل نشان می دهد که در این رمان، نویسنده با بهره مندی از برخی مؤلفه های پسا مدرن به ساختارشکنی و نقیضه پردازی از روایت اسطوره ای فریدون در شاهنامه روی آورده است. وی از خلال دلالت های معناشناختی و ارزشی جدید، کارناوال گرایی و دورگه کردن سخن شاهنامه، جدال همیشگی بشر بر سر تصاحب قدرت را به تصویر می کشد و جامعة پدرسالار و مردسالار ایران را مورد انتقاد قرار می دهد
تحقیقی درباره فواتح سور و حروف مقطعه قرآن
حوزههای تخصصی:
مسئله « فواتح سور » - که مطلع و سر آغاز همه سوره های قرآن را تشکیل میدهد – از موضوعاتی است که از دیر باز نظر دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی را به خود جلب کرده است لذا این موضوع در جنب سایر مواضیع دیگر ، در کتابهای تفسیر و علوم قرآنی ، فصلی را بخود اختصاص داده است . همه مفسران شیعی و محققان علوم قرآنی متعرض بحث و تحقیق درباره آن شده اند و با استناد به احادیث و روایات ، آراء و اقوال گوناگونی در بخشی از فواتح سور ( یعنی حروف مقطعه قرآن ) اظهار داشته اند . اگر چه آراء و اقوال فریقین در ارائه مدلول حروف مقطعه قرآن در حد نسبتاً وسیعی بهم نزدیک می باشد ، ولی هر یک از این آراء نسبت بهم نزدیک نیستند. بلکه احیاناً با هم متناقض و متعارضند. با وجود اینکه سابقه تحقیق درباره حروف مقطعه قرآن ، بسیار طولانی است ، و در تحقیقات و بررسیهای مربوط به معارف قرآنی ، نقطه عطفی در مطالعات دانشمندان علوم قرانی بوده است ، معهذا تا کنون در زمینه ارائه مدلول آن رأی قاطعی نمی بینیم . و نوعاً علماء تفسیر و دانشمندان معارف قرآنی محتاطانه در این باره اظهار عقیده کرده اند. باید بدانیم که در طول تاریخ اسلامی مطالعه درباره حروف مقطعه قرآن متوقف نماند بلکه کنکاش و تلاش در باز شناسی آن ادامه دارد، تا آنجا که کامپیوتر را برای شناخت مفاهیم آن به استخدام گرفته و از جنبه های ریاضی، حروف مقطعه قرآن را مورد مطالعه قرار داده و تا حدی به گوشه هائی از اسرار آن رهنمون شدند. در این مقاله سعی شده است که اولاً آراء و اقوال مربوط به فواتح سور و حروف مقطعه قرآن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته باشد ، آراء و اقوالی که از آغاز امر تا زمان معاصر اظهار شده است . و ثانیاً بهترین و قابل قبول ترین اقوال ضمن مطالعه فوق ارائه گردد. لذا بحث خود را در مورد فواتح با استفاده از بیان سیوطی آغاز می کنیم.
تحلیل روانشناختی شخصیّت های سه داستان گدا، خاکسترنشین ها و آشغالدونی غلامحسین ساعدی بر مبنای نظریّه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غلامحسین ساعدی یکی از نویسندگان پرکار دهة چهل است که با پرداختن به شخصیّت های روان رنجور طبقة پایین جامعه، تلاش بی پایانی برای بیدار نمودن جامعة خفقان زدة دورة پهلوی کرد. در این مقاله، شخصیّت های دو داستان کوتاه و یک داستان بلند او به نام های «گدا»، «خاکسترنشین ها» و «آشغال دونی» با بهره گیری از نظریّة کارن هورنای مورد بررسیو واکاوی قرار گرفته است. کارن هورنای یکی از مهم ترین پیروان فروید در حوزة روانکاوی اجتماعی است و برخی از نظریّه هایش در همة ابعاد فرهنگ غرب رسوخ کرده است و چنان چهرة شناخته ای است که کمتر کسی است که با مفاهیمی چون ازخودبیگانگی، خودشکوفایی و خودانگارة آرمانی آشنا نباشد. وی فهم جدیدی از اهمیّت فرهنگ و محیط را وارد روانکاوی کرد. شخصیّت های اصلی و فرعی سه داستان مذکور را گداها تشکیل می دهند که با نوعی از روان رنجوری که منبعث از جامعه و محیط رشد آنان است، روبه رو هستند. در این مقاله، سعی شده شخصیّت های گدا در این سه داستان را بر اساس نیازهای دهگانة کارن هورنای و مکانیسم های دفاعی آنان بررسی و نیز وجوه شباهت و تفاوت آنان را معیّن کنیم و دریابیم که در میان این شخصیّت ها بیشتر کمبود چه نیازی مشاهده می شود؟ این شخصیّت ها با نقش های یکسان، چه راه های تدافعی را در برابر اضطراب اساسی از خود بروز می دهند؟ شرایط محیطی مشترک در این سه داستان چه تأثیری در شخصیّت های آنان دارد؟ چرا چنین راه های تدافعی را انتخاب کرده اند؟ چقدر از خود واقعی خود فاصله گرفته اند؟
اوزان شعر نو در ادب عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول نیمه اول قرن گذشته، شعر معاصر در عربی و فارسی با سه ساختار متفاوت شعر عمودی، شعر سپید و شعر نو عرضه شد. این ساختارها که برخی متوالی و برخی همزمانند، در عین حال که دیدگاه های فکری، اجتماعی، و فرهنگی مختلفی را بازتابیده اند، هر سه نمایانگر حجم تحولاتی هستند که احساس هنری یعنی شناخت و ذوق را ـ به عنوان دو عنصر تاثیرگذار بر زندگی نوین ـ متحول نموده است.
موضوع این مقاله بررسی تطبیقی شعر نو عربی و نظیر آن در فارسی (با رویکرد نیمایی)، از نظر کاربست نوع اوزان است. ما وزن های به کار گرفته شده در شعر نو عربی و فارسی را مقایسه کردیم و از نمونه های زیبایی از قصاید بدر شاکر السیاب و نیما یوشیج بهره بردیم و در پایان این جستار، از رخدادی نوین در هر دو ادب، یعنی تلفیق اوزان مختلف در قصیده یاد کردیم.
عمل گرایی (پراگماتیسم) در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پراگماتیسم مکتبی فلسفی است که ضمن اینکه اصالت را به عمل می دهد، به امور واقع توجّه کرده، سعی می کند که مصلحت را در نظر بگیرد و نیز به هیچ گونه مطلق گرایی در باب نظریّه ها معتقد نیست و حقیقت را امری نسبی می داند. عقاید و نظریّه ها را ابزاری برای رسیدن به هدف می داند که کارآیی آنها در جریان تجربه مشخّص می شود. از بنیان گذاراناین مکتب، پیرس، جیمز و دیویی را می توان نام برد. در این پژوهش، ابتدا پیشینه، خطوط و شاخص های پراگماتیسم مطرح می شود و بدین موضوع پرداخته می شود که این مکتب ریشه در عقاید فلاسفة گذشته چون سقراط و ارسطو دارد و در بین نظریّه های اخلاقی جدید، نزدیکی زیادی با مکتب اصالت نفع (سودگرایی) دارد. در بخش دوم با رویکردی علمی به بررسی پراگماتیسم در کلیله و دمنه می پردازد و با توجّه به داده های به دست آمده، نشانه ها و مصادیقی از پراگماتیسم در کلیله و دمنه با توجّه به شاخص هایی چون واقع بینی، نسبی گرایی، مصلحت گرایی، ابزارانگاری و نتیجه گراییمورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
روایت شناسی ساختارگرا
منبع:
هنر زمستان ۱۳۸۸ شماره ۸۲
حوزههای تخصصی:
کهن گرایی واژگانی در شعر اخوان
حوزههای تخصصی:
پیوند شعر اخوان با زبان و ادب کهنسال فارسی و استفاده از واژه ها و ترکیبات و عبارات آن زبان که به صورت متنوع و پراکنده در اشعار او مشهود است، یکی از تمهیدات شاعرانه او است که به زبانش شکل و نمایی حماسی و با صلابت بخشیده است. این تمهید که یکی از شیوه های آشنایی زدایی با عناصر گذشته (آرکاییک) زبان و معروف به باستان گرایی یا کهن گرایی است، از ویژگی های مهم شعر اخوان است. در مقاله حاضر در محدوده واژگان به بررسی و توصیف عناصری از اشعار اخوان می پردازیم که رنگ و بوی کهن دارد و موجب برجستگی زبان شعر او شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که کهن گرایی واژگانی اخوان به دو بخش عمده قابل تقسیم است: بخش اول مربوط به واژگانی است که امروزه کاربرد ندارد یا به ندرت به کار می رود و شامل واژگان عام، اصطلاحات اساطیری و اصطلاحات مربوط به علوم و فنون مختلف از قبیل اصطلاحات علم طب، موسیقی و غیره است. بخش دوم واژگانی است که به شیوه کهن تغییرات آوایی همچون تخفیف، تشدید، ابدال و قلب در آنها ایجاد شده است.
نقد کتاب (( مکتب های ادبی ))
حوزههای تخصصی:
رضا سید حسینی ‘مکتبهای ادبی‘ج اول‘چاپ یازدهم؛ج دوم‘چاپ دهم‘تهران‘ا.نگاه‘1376(209ص). در این بخش(برای بخش اول به شماره پیشین همین مجله مراجعه شود)نیز ما به طور اصولی و منظم به بررسی و بحث((مکتبهای ادبی))‘که در جلد دوم ارایه شده اند‘می پردازیم و در آن سمبولیسم در اواخر قرن نوزده شروع می کنیم و مطلب را با اگزیستالیسم و سرانجام با دگردیسی رمان در اواسط قرن بیستم به پایان می رسانیم. نکات جالبی که به طور جسته و گریخته از متن گردآوری شده‘موضوع پایانی کار است و درآن دقت عمل مؤلف از خلال چندین نمونه ترجمه و عناوین ترجمه معادل های فرانسوی نشان داده است .
ملحقات تذکره الاولیا (بررسی و مقایسه بینامتنی بخش اوّل و دوّم تذکره الاولیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار تنها اثر منثور خویش تذکره الاولیا را در بیان اقوال و شرح احوال هفتاد و دو تن از بزرگان عرفان تألیف کرده است. او کتاب را با ذکر احوال و اقوال حضرت امام جعفر صادق(ع) آغاز و به سرگذشت حسین منصور حلاج ختم می کند. به تذکره الاولیا بخشی نیز افزوده شده که بیش از بیست شرح حال را از ابراهیم خواص تا حضرت امام محمد باقر(ع) در بر می گیرد. برخی پژوهشگران بخش دوم را افزوده شخص یا اشخاصی پس از عطار می دانند و دلیل آن را علاوه بر تفاوت هایی در سبک نگارش، عدم وجود این بخش در برخی دست نوشته های تذکره الاولیا ذکر می کنند. برای اثبات الحاقی بودن بخش دوم وجود دلایل بیشتر ضروری می نماید. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین یکی از راه هایی است که به تشخیص بهتر شیوه نگارش بخش اول تذکره الاولیا می انجامد و از همین طریق می توان درباره الحاقی بودن همه یا برخی از شرح حال های بخش دوم اظهار نظر نمود. تذکره الاولیا با متون عرفانی پیش از خود مناسباتی عمیق دارد؛ زیرا عطار آن گونه که خود تصریح می کند منابع مختلف را دیده و به شیوه ای التقاطی به تألیف شرح حال ها پرداخته است. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین نشان می دهد که عطار در شرح احوال و نقل اقوال شخصیت های تذکره الاولیا شیوه خاصی داشته است. این شیوه که در بخش اول تذکره الاولیا به دقت رعایت شده است، در بخش دوم دیده نمی شود و گمان الحاقی بودن این بخش را تقویت می کند. در این مقاله ضمن بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با مآخذ آن، صورت های مختلف این مناسبات با ذکر نمونه هایی تحلیل و پس از تبیین شیوه عطار در استفاده از متون پیشین، به تفاوت هایی که از نظر مناسبات بینامتنی میان بخش اول با بخش الحاقی تذکره الاولیا وجود دارد پرداخته می شود.
نقد روایتشناختی سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
روایت را میتوان همچون جنبههای درهم بافتهای از متن و اثر ادبی به شمارآورد که به همراه زبان، یکی از مهمترین حوزههای نظریه ادبی به شمار میرود. روایتشناسی، در باره شیوههای مختلف بیان رویدادها و تحلیل ادبیات روایی نظیر رمان، داستان کوتاه و حماسه به بحث میپردازد. هر کدام از این شیوهها، متن ادبی را از زاویهای خاص بررسی میکند. شناخت روایت به منتقد، در نقد و تحلیل داستان و عناصر داستانی و نیز به آفریننده داستان در فرایند آفرینش داستان کمک میکند. پژوهشگران از راه روایتشناسی داستان، ساختار و مناسبات درونی نشانهها را در متن باز مییابند. در این مقاله کوشیده شده است به بررسی روایت در سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی (خانهای برای شب، دشنام و صدا که میپیچد) و مسائلی را که در خواندن داستان اهمیّت دارند، امّا از جهتی به قدری آشکارند که گاه دیده نمیشوند، پرداخته شود؛ درک شیوههایی که ما را به برداشتی تازه و نو از داستان میرساند و ارائه تفسیری بهتر از داستان که بهسادگی از روساخت متن، قابل درک نیست.
ساختار هسته گروه فعلی در زبان فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی ساختمان هسته گروه فعلی یعنی فعل در زبان فارسی معیار پرداخته میشود. منظور از زبان فارسی معیار، همان زبان رسمی کشور ایران است که زبان استاندة برقراری ارتباطات و تبادل اطلاّعات و زبان کتابت متنهای علمی درسی و دانشگاهی است. فعل ،اساسیترین مقوله واژگانی زبان است. زیرا از یک سو آن را میتوان مهمترین رکن جمله دانست که در بردارنده معنای اصلی جمله و عناصر اصلی صرفی، مثل مطابقت به لحاظ زمان، شخص و شمار است و از سوی دیگر ساختار موضوعی آن نشاندهنده بسیاری از ارکان اصلی جمله است. عناصری راکه درساختمان فعل در زبان فارسی معیار بکار می رود ،می توان به دو دسته تقسیم کرد: الف -جزء ثابت :ریشه فعلی، جزء ثابتی است که در تمامی صیغه ها و صورتهای فعلی دیده می شود. ب -اجزاء متغیّر: علاوه بر ریشه فعلی، اجزاء دیگری نیز درساختمان فعل بکار می روند که امکان انتخاب درمورد آنها وجود دارد. بطور مثال، در مورد زمان، سه امکان گذشته،حال و آینده؛ در مورد عنصر مطابقت به لحاظ شخص، سه امکان اوّل شخص، دوم شخص و سوم شخص وجود دارد. به لحاظ ساختواژی، افعال را میتوان به دو دسته کُلّی تقسیم کرد: الف- افعال ساده که در ساختمان آنها تنها جزء فعلی بکار رفته است. ب- افعال مرکّب که در ساختمان آنها علاوه بر جزء فعلی ،حدّاقل از یک جزء غیر فعلی نیز استفاده شده است.
دوره بندی تاریخ دانش بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دوره» در مطالعات تاریخی مفهومی نظام بخش است و مورّخان علوم و هنرها را در طبقه بندی اطّلاعات تاریخی یاری می کند. در اغلب کتب تاریخ ادبیات، «دوره بندی» اساسی ترین پایه بخش بندی و فصل بندی است. دوره بندی در علوم ادبی مانند بلاغت نیز روایی و کاربرد یافته است. ازجمله شوقی ضیف، تاریخ بلاغت عربی- اسلامی را به ادواری تقسیم کرده است.
در این مقاله طرحی برای دوره بندی تاریخ بلاغت فارسی پیشنهاد شده است. نظام بلاغت نظری فارسی دراصل از زبان عربی گرفته شده اما کیفیّت و کمیّت اقتباس در ادوار زمانی مختلف یکسان نبوده است. بلاغیون فارسی نویس خود نیز گاه نوآوری هایی داشته اند و گاه از نظام بلاغت نظری سایر تمدّن های مجاور ازجمله بلاغت هندی در بررسی زیبایی های سخن فارسی بهره گرفته اند.
برمبنای عصر زندگی نویسندگان کتب بلاغت فارسی و شباهت و یکسانی رویکرد هایی که در نگارش کتب و رسالات بلاغی در پیش گرفته اند در این نوشته چهار دوره متفاوت را بازشناخته ایم:
1. دوره بومی سازی (از قرن پنجم تا هفتم ) که دوره آغازین بلاغت فارسی است و سه کتاب مهمّ ترجمان البلاغه، حدائق السحر فی دقایق الشعر و المعجم فی معاییر اشعار العجم را دربرمی گیرد.
2. دوره شرح و تقلید (از قرن هشتم تا پیش از دوره معاصر) که عصر شرح نویسی بر کتب دوره بومی سازی است.
3. دوره هندی مآبی (مقارن با رواج سبک هندی) که در آن فارسی نویسان هند و سبک هندی می کوشند سخن فارسی را به میزان نظام بلاغیِ برگرفته از هندی برسنجند.
4. دوره بلاغت مدرسی (دوره معاصر) که دوره متأخّرتر محسوب می شود و کتب درسی بلاغت فارسی را شامل است.
بررسی نقش موسیقایی قافیه در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قافیه یکی از جلوه های موسیقی شعر است؛ اما اغلب نقش صوتی و موسیقایی آن نادیده گرفته شده است. از آنجا که آشنایی حافظ با روابط پیچیده نظام آوایی کلمات، زنجیره ای از گوشنوازترین قوافی را در کنار دیگر تناسبها و تضادها، صنایع بدیعی و اشارتهای پنهان و آشکار آوایی و معنایی پدید آورده است، نگارنده می کوشد، نقش موسیقایی قافیه را با تکیه بر غزلیات حافظ مورد بررسی قرار دهد.
خوش تراشی واژه های قافیه، ساختهای محکم و گوناگون قافیه ،که اغلب از حروف نرم و روان یا حروف پر طنین تشکیل شده است، حسن استفاده حافظ از موقعیت مکانی قافیه در جهت تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر، تاثیر طنین حروف قافیه در جبران محدودیتهای وزنی و القای عاطفه مورد نظر شاعر، تناسب آوایی اجزای بیت با حروف قافیه، تاثیر صامتها و مصوتهای مشترک بعد از روی در غنای موسیقی قافیه و اعنات در این مقاله به عنوان عوامل گوشنوازی قافیه در شعر حافظ مورد بررسی قرار گرفته است.
انواع سؤال و جواب در شعر فارسی (نگاهی دیگر به آرایه ادبی سؤال و جواب)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی ضرب المثل های فارسی در دو سطح واژگانی و نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها، در کنار کنایات، اصطلاحات، زبانزدها و واژگان، از جمله مواد و مصالح زبانی به شمار می روند که غنای هر زبان به کمیت و کیفیت همین مواد بستگی دارد. در این مقاله مولف می کوشد پس از طرح موضوع و تعریف مثل، این گونه زبانی را در دو سطح واژگانی و نحوی بررسی نماید. در سطح واژگانی، واژگان امثال از چند زاویه بررسی می شوند: 1 میزان کاربرد واژگان بیگانه، عامیانه و شکسته با تکیه بر نمونه گیری از کتاب های امثال معروف که معلوم می گردد 4/14 درصد واژگان عربی، 2 درصد عامیانه و کمتر از یک درصد شکسته است. این بررسی ها به صورت مقایسه ای انجام می گیرد تا میزان واژگان یاد شده را در مقایسه با نثر معیار و مواد دیگر ادب شفاهی چون افسانه ها، لالایی ها، ترانه ها و مثل ها نشان دهد، 2 واژگان ممنوع (حرام) و تابو 75/2درصد از کل واژگان امثال را تشکیل می دهد، 3 در بخش فواید زبانی واژگان مثل نیز به نقش واژگان امثال در ماندگاری واژگان زبان فارسی و مطالعات زبانی اشاره می شود، 4 تغییر و جابه جایی واژگان در محور جانشینی از ویژگی های مثل هاست که علل آن به تفصیل و با نمونه بررسی و تحلیل می شود 5 در سطح نحوی مباحثی مانندنوع جمله های مثلی، اجزای جمله های مثلی و ترتیب و انواع آن ها از نظر فعل، ساختمان و وجه بررسی می شود. در ادامه، حذف اجزای جمله های مثلی در هشت نوع دستوری با ارایه شواهد کافی و دلایل و چگونگی و نوع حذف ها (لفظی و معنوی) می آید ودر پایان گونه های نوشتاری و گفتاری در مثل ها بیان می شود. 6 روش تحقیق توصیفی تحلیلی و به صورت نمونه گیری و مطالعه موردی است. تعداد نمونه ها، پنجاه مثل از پنج منبع مثل مکتوب و به زبان معیار است، بنابراین، ضرب المثل های گویشی در این پژوهش مورد نظر نیست. همچنین برای مقایسه و یا هدف های خاص، نمونه گیری های دیگری نیز انجام داده ایم.
قصه غمگین غربت (تأملی بر شعر «خوان هشتم و آدمک» سروده مهدی اخوان ثالث (م . امید)
حوزههای تخصصی:
تشبیه مرکب در غزل سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد و تحلیل تشبیه مرکب و بحث درباره انواع آن در غزل سبک عراقی، می تواند راهگشای علاقمندان به مطالعات ادبی جهت فهم بهتر آثار غنایی این دوره باشد. تا آن جا که بنده کنکاش نموده است، تحقیق مستقلی در این زمینه از سوی محققان صورت نگرفته است. بنابراین به منظورتحقق این هدف 10% غزل های دوازده شاعر معروف و موثر این دوره (به جز غزلیات مولوی که به سبب گستردگی بیش از حد به 5% بسنده شده است) مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. بسامد تشبیهات مرکب در دیوان شاعران این دوره، دارای اوج و حضیض است و با نزدیک شدن به پایان این دوره، از میزان تشبیهات مرکب در غزلیات کاسته می شود. فراوانی این نوع تشبیه در شعر شاعرانی همچون سعدی، خواجو، کمال الدین اسماعیل، عراقی و عطار بیشتر از دیگران است؛ اما تنوع اغراض تشبیه که بیانگر نگرش فکری و جهان بینی شاعر است، در غزلیات مولانا از همه وسیع تر و گسترده تر است؛ ضمن این که حداقل یک سوی تشبیهات مرکب برخی از شاعرانی که شعرشان صبغه عرفانی دارد، از نوع عقلی است. سعدی در زمینه تشبیه مرکب تمثیلی و خواجو و انوری در تشبیه مرکب تخییلی از سرآمدان روزگار خود هستند.
انواع نقد ادبی (2)
حوزههای تخصصی: