فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
اومبرتو اکو با الهام از نگرش های زبان شناختی یلْمْسلف و تأثیرپذیری از پرس در باب وجه تفسیری نشانه، که حاصل تأملات وی در باب معناپردازی نامحدود است، کوشیده است با تکیه بر روش شناسی ساختگرا و پراگماتیسم آمریکایی نظرات بدیعی در باب چگونگی تأویل متن به دست دهد. او با طرح موضوع «بنیان های نشانه شناختی تأویل» نشان می دهد که تأویل به مثابه امری تلقی می شود که از تعامل خواننده و متن شکل می گیرد؛ به همین دلیل تأویل الزاماً در محدوده نیّت مؤلف باقی نمی ماند و از آن فراتر می رود. بر این اساس مقاله حاضر می کوشد ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه اکو، استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی مشخص می شود که تأویل اصیل[1] در برابر تأویل نابه هنجار[2]- که اساساً مستلزم خوانشی سوژه محور است- ناشی از نوعی آزادی در عین محدودیت است؛ به بیانی سرراست تر، متن بر اساس قابلیت های نشانه شناختی خود، خواننده را در مسیرهای مشخصی از جریان تأویل پیش می برد؛ مسیرهایی که می توان با مطالعه نشانه شناختی اثر آن ها را پیش بینی و تبیین کرد.
رمزگشایی از دو افسانة هفت گنبد بر اساس اسطورة آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نظامی گنجوی، به ویژه «هفت پیکر» حاوی پیام ها و مفاهیمی است که آبشخور بسیاری از آن ها برگرفته از ناخودآگاه فردی و جمعی اوست که در بیانی نمادین و در لایه های رمز انعکاس یافته است. این نوع زایش ادبی برگرفته از نفوذ به نمایه های عمیق اسطوره ای در وجود این شاعر و بروز و ظهور آن در غالب داستان هایی است که بیش از هر چیز، شگفتی و درک تجربة بی زمانی را به خواننده القا می کند. این مقاله بر اساس رویکرد اسطوره شناسی و بهره گیری از اسطورة بنیادین آفرینش و اسطورة دایرهکه در راستای اسطورة آفرینش به آن پرداخته شده است، ساختار فکری اسطوره ای شاعر را نمایان می کند که روح اسطوره را در درونی ترین ابعاد فکری شاعر طنین انداز کرده است. همچنین، به واکاوی و کشف معنای رمزی و تأویلی عناصری در این زمینه از قبیل، اسطورة درخت و اسطورة جاودانگی از رهگذر حضور کامل در بهشت به مدّت یک شبانه روز بر اساس اسطورة دایره و عامل اصلی هبوط بر اساس رهیافت اسطوره ای پرداخته است. در این پژوهش، با روش تحلیلی استنادی و با استفاده از تأویل، در گشودن نشانه های موجود در این باب، دریافتی متفاوت و مستند از دو افسانة گنبد سیاه و گنبد پیروزه ای در ساختار روایی داستان آفرینش ارائه شده است.
تحلیل سبک شناختی چند حکایت گلستان در پرتو دستور نقشگرای نظام مند هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با به کاربستن رویکرد نقشگرای نظام مندی هالیدی بر داده های زبانی چند حکایت از گلستان سعدی سعی شده است که به این پرسش ها پاسخ داده شود: در سبک شناسی حکایات مورد نظر (که به طور اتفاقی انتخاب شده اند) چه عناصر زبانی برجسته شده اند و از چه فرایند تجربی در هر حکایت بیشتر استفاده شده است؟ دلیل کاربرد آن فرانقش در آن داستان چیست و آیا نوع فرانقش تجربی مضمون مطرح را برجسته سازی می کند؟ فرضیه این پژوهش نیز این بوده است که مضامین مطرح در این حکایت ارتباط نزدیک با صورت زبانی به کار گرفته شده در آن ها دارد. به بیان دیگر، مضامین مورد نظر نویسنده در صورت زبانی برجسته سازی شده اند. پس از تحلیل آماری داده ها این نتیجه حاصل شد که مضمون مورد نظر نویسنده در حکایتها با نوع فرآیند تجربی و فرانقش ارتباطی متبلور در افعال جملات از نظر بسامدی ارتباط دارد، اما تفاوت معنی دار میان فرایندهایی که مستقیماً به مضمون مرتبطند و دیگر انواع فرایندها تنها در نمونه های بزرگی که تعداد افعال در آن ها بیشتر است قابل مشاهده است.
نشانه شناسی نگرش های حروفی مولانا در کلّیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا با بهره گیری از کیفیّت های تصویری و ترکیبی حروف الفبا در کلّیات شمس، اشعار بسیار زیبایی سروده است. به کارگیری نظریّه ای فراگیر در مطالعة این سروده ها که زمینه های فرهنگی هنر مولانا را پوشش دهد و نتیجه ای فراخور یک پژوهش را در بر داشته باشد، نیازی آشکار است. در مقالة حاضر، نگارنده بر پایة آرای چارلز سندرس پیرس به نشانه شناسی نگرش های حروفی مولانا می پردازد و همة سروده های حروفی او را گزارش می کند. نظریّة نشانه شناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، امّا از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجه ای علمی تر را میسّر می کند. در این پژوهش، سه گانه های مشهور «شمایل»، «نمایه» و «نماد» پیرس و فرایند تکامل نشانگی آنها در کلّیات شمس پژوهیده شده است. فرایندهای نشانگی متفرّد، خطّی و متداخل، سه گونة سِیر نشانگی حروف الفبا در کلّیات شمس هستند که نگارنده آنها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه می گیرد که نشانگی حروف الفبا در کلّیات شمس، بیشتر با موضوع و تفسیر خود نسبت آسان دارد.
بررسی مقایسه ای «ویژه زبان» قدرت در سیاست نامه و نصیحه الملوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژه زبان اصطلاحی است که از آن برای شناخت زبان سبک های متون مختلف استفاده می شود و به نحوی در تمایزدهی سبکی اهمیت به سزایی دارد. در شناخت ویژه زبان عناصر سه گانه واژه، ساختار نحوی و بافت کلام نقش دارند و از میان انواع ویژه زبان ، ایدئولوژی غالباً با ویژه زبان قدرت ارتباط تنگاتنگ دارد و رمزگان مشترکی را در نظام نشانه شناسی پدیدار می سازد. سلجوقیان دین اسلام را برای تحکیم پایه های قدرت خود پذیرفتند و برای تقویت آن به خلفای بغداد پناه می بردند. نظام الملک و غزالیِ شافعی مذهب، سیاست نامه و نصیحه الملوک را برای راهنمایی سلاطین سلجوقی در کشورداری نوشتند. ویژه زبان قدرت در این دو کتاب به کنش های کلامی و غیرکلامی تقسیم می گردد و مبانی ایدئولوژیک آن از نوع حاکمیت مذهب شافعی است لیکن تفاوت در این است که نظام الملک معتقد به حذف و حتی قتل غیرِ شافعیان، و غزالی معتقد به رعایت عدالت است. از این رهگذر کاربرد وجوه افعال التزامی و امری در مفهوم قطعیت، یکی از برجسته ترین نشانه های مبانی ایدئولوژیک زبان سیاسی در هر دو کتاب است.
نقدِ نظریه زدگی: کاربست نادرست نظریه ها با تأکید بر مقالات مربوط به آراء باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش هایی که بر پایه یکی از نظریه های ادبی (فرمالیسم، ساختارگرایی، روایت شناسی، شالوده شکنی و...) صورت گرفته، با اقبال فراوانی از سوی پژوهشگران و جامعه دانشگاهی روبه رو شده است. این رشد تصاعدی، منتقدانی نیز داشته و دارد. هر یک از آنان به دلایلی، پذیرش و کاربست بی چون و چرای این نظریه ها را نادرست دانسته، خواستار نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به این نظریه ها همچنین مقالات و کتاب هایی هستند که بر پایه آنها انتشار یافته اند. مقاله حاضر نیز نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه دارد به پژوهش هایی (مقالات) که بر اساس آرا و آثار «میخائیل باختین» (منطق مکالمه و بینامتنیت) نوشته و منتشر شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که عمده این مقالات ضعف های اساسی و متعددی دارد که اصلی ترین آنها عبارتند از: بی توجهی به بسترها و پیش فرض هایی که این نظریه ها در آن بالیده اند، انتخاب نادرست نظریه ها (بینامتنیت به جای ساختارگرایی، بینامتنیت به جای نقد منابع، منطق مکالمه به جای تبارشناسی)، ساده سازی، تصادفی بودن ارتباط نظریه و متن، برخورد ارزش مدارانه و نادیده گرفتن واقعیت ها.
تحلیل امپراتور کلمات بر پایه نظریه فاصله زدایی کارل مانهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد مانهایم، دموکراسی تنها امری سیاسی نیست، بلکه نوعی فرهنگ و دارای خصایص ویژه خویش است. از نظر او فرهنگ دموکراتیک مبین خصیصه ساختاری فاصله زدایی است که به معنای حذف فواصل کیفی و به رسمیت شناختن تفاوت هاست. این خصیصه در ادبیات نتایج بسیاری دارد که از میان آن ها می توان به ظهور فردیت، افول نقش نویسنده و روایی شدن زندگی او و کلیشه زدایی جنسیتی اشاره کرد. آثار کودک و نوجوان دوران نو را نیز می توان بنا بر دلایل مختلف از این چشم انداز بررسی کرد. امپراتور کلمات اثر احمد اکبرپور-که از داستان های برگزیده نوجوانان است قابلیت تحلیل از این منظر را دارد. بنابراین در این مقاله به بررسی خصایصی می پردازیم که سبب ایجاد فاصله زدایی در رمان مذکور می شود. پژوهش ما سرانجام بدین نتیجه رسید که اکبرپور به عنوان نویسنده ای کلیشه گریز کوشیده است از گونه های مختلف فاصله زدایی در رمان استفاده کند. این پژوهش نه تنها مقدمه ای برای پژوهش های بیشتر در آثار اکبرپور است، بلکه زمینه ای است برای بررسی انواع فاصله زدایی هایی که به ادبیات کودک و نوجوان اختصاص دارد.
زمان و هویت در داستان های گلشیری از منظر نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان از خصیصه های اصلی نقد ادبی و رمان قرن بیستم است. ژرژ پوله (1902-1999م) از منتقدان بزرگ نقد مضمونی، بنیان آراء انتقادی-فلسفی اش را به مقوله ی زمان اختصاص می دهد و می کوشد تا از خلال تصاویر نویسندگان به تشریح درک آنان از زمان بپردازد. هوشنگ گلشیری از جمله داستان نویسان مدرن ایران است که در روایت داستان هایش، به ترسیم هویت انسان هم عصر خود و درک او از زمان می پردازد. شخصیت های داستانی او هر کدام به نوعی با زمان درگیرند.
مقاله ی حاضر بر اساس نگرش پوله و با رویکرد تحلیلی- توصیفی به درک شخصیت های داستانی گلشیری از لحظه می-پردازد. مفهوم فضاهای شخصی در داستان های او با ادراک لحظه ی گذرای حال مرتبط است و با تصاویری چون ایستادن افراد در صف های طولانی، هم قدم شدن راوی با آنان، سفر، گام زدن ها و شمردن نقطه های متوالی به ایجاد ادراک متقاطع شخصیت ها از زمان می پردازد. علاوه بر این سرریز شدن گذشته در قالب تداعی صداها و تصاویر در لحظه ی حال ویژگی دیگرچنین زمان است و خصلتی جاودانه به لحظات می دهند. طرح های تکه تکه و ناتمامی که در داستان های گلشیری به شکل نمادهایی چون ریزش مداوم و یکنواخت فواره ها، تکه تکه شدن و شکستن موج های حوض از آن یاد می شود در عین اشاره به گذرایی لحظه، طرحی از معنای ذاتاً پایان ناپذیر آن است. از این رو تکرارها، یادآوری ها و حتی فراموش کردن های افراد رکن اصلی کشف هویت آنان و درک شان از لحظه محسوب می شود.
خوانش شعر «مرگ ناصری» از منظر آرای لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرکاربردترین رویکردهای نظریه ادبی معاصر، نقد روان کاوانه است. با کاربرد این نظریه در خوانش متون ادبی، می توان به لایه های زیرین آثار ادبی پی برد. این نوشتار، با بهره گیری از مفاهیم بنیادی نظریه روان کاوی ژاک لکان، روان کاو نو فرویدی، کاربرد این مفاهیم را در شعر معروف «مرگ ناصری» شاملو نشان می دهد. ابتدا برای رسیدن به هدف مقاله، چارچوب روان کاوانه لکان توضیح داده می شود که در بردارنده مفاهیمی چون امرخیالی، امر نمادین، امر واقعی، اُبژه دیگری کوچک و دیگری بزرگ است. سپس با کمک این مفاهیم، شعر«مرگ ناصری» شاملو به منظور دستیابی به لایه های پیچیده و مباحث ضمنی، نقد و تحلیل می شود. عیسی در ناصره متولد شد، از این رو شاملو او را ناصری می نامد. ناصری کسی است که می خواهد با گسترش رحم خود، جامعه را در جهت دیگریِ بزرگ نجات بخشد. این ویژگی در امر نمادین رخ می دهد، اما معمولاً رحم و دوست داشتن بعد از دنیای خیالی اتفاق نمی افتد. این بررسی، نوعی تحلیل متنی برای شناخت هرچه بیشتر لایه های ضمنی و پنهان شعر را به دست می دهد.
بررسی ساختاری حکایت «خیر و شر» نظامی گنجه ای بر اساس الگوی کنشی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی حکایت «خیر و شر» نظامی براساس الگوی کنشی گرماس (1917-1992م) پرداخته است . بررسی ساختاری این حکایت از طریق تعیین تقابل های دوگانه و پی رفت ها یا زنجیره های اجرایی ، میثاقی و انفصالی ، شناخت بهتر ساختار حکایت های هفت پیکر از طریق تعمیم نتایج این پژوهش و بررسی قابلیّت انطباق پذیری این الگو بر متون روایی منظوم در ادب کلاسیک ایران ، از محورهای اصلی پژوهش حاضر محسوب می شود . هنر نظامی در آفرینش حکایات ، روایی بودن متن هفت پیکر و شهرت حکایت خیر و شر از دلایل انتخاب این حکایت به شمار می رود . روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی و بر اساس الگوی کنشی گرماس تجزیه و تحلیل شده است . نتیجه نشان می دهد قهرمان (فاعل) و هدف (مفعول) به عنوان کنشگران مرکزی این حکایت از اهمیّت بیشتری برخوردارند و فاعل (خیر) ، به عنوان قطب پایه ، در پیرنگ حکایت نقشی فعّال دارد . همچنین، با توجّه به قابلیت انطباق این الگو با حکایت خیر و شر و با انجام بررسی های بیشتر می توان در باب قابلیت تطبیق الگوی گرماس با متون روایی منظوم اظهار نظر کرد .
سیب فریب (پژوهشی در باره بازتاب میوه ممنوعه در شعر امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده های شاعران جز این که آینة ذهن و ذوق هنری و ادبی پدیدآورندگان خودند، آینة آموخته ها و دانسته های گوناگون آنان نیز هستند. و بازتاب هرچند فشرده و گذرای همین آموخته ها و دانسته هاست که آثار ادبی را از داده های گوناگون تاریخی، اساطیری، جامعه شناختی و ... سرشار می سازد. این داده ها خاستگاه های گوناگونی دارند که یکی از زاینده ترین آن ها داستان های اساطیری و تاریخی است؛ به ویژه داستان های پیامبران و قهرمانان. از میان داستان های پیامبران نیز داستان آدم و حوا به ویژه داستان میوة ممنوع از دیرباز در سروده های شاعران بازتاب گسترده ای داشته؛ در این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی کوشیده ایم به این پرسش ها پاسخ دهیم که این داستان در شعر امروز چه بازتابی، چه دگرگونی هایی، و چه کارکرهایی داشته است و به این نتیجه رسیده ایم که این داستان در غزل امروز هم بسامدی بیشتر یافته و هم حال و هوایی تازه تر. برجسته ترین تازگی آن نیز جا به جایی میو ة ممنوع از گندم به سیب است و این جابه جایی بی گمان پی آمد آشنایی شاعران امروز با ادبیات فرنگ است. از ره آوردهای این جابه جایی نیز کارکردهای نمادین تازة سیب است که نماد عشق، مهربانی، فریب، وسوسه، گناه و ... است.
ماهیت شناسی رمانتیسیسم سیاه در شعر دهه سی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جریان های مهم ادبی که در شعر ایران در دهه سی، به دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قوت گرفت، جریان رمانتیسیسمی بود که در عرصه شعر رواج یافت و به دنبال آن مضامینی سیاه با احساس گرایی تند و بی سابقه رایج شد؛ مضامینی که رمانتیسیسم را از جوهره غنا و تغزل دور کرد؛ به این معنی که شاعران یا دم از مرگ عشق می زدند و یا آن را تا پست ترین سطح خود فرو می کاستند. این اشعار که به رمانتیسیسم سیاه معروف شده است، مضامینی چون مرگ اندیشی، نفرین، عصیان، اظهار به گناه و کفر و بی اخلاقی، شیطان-گرایی، یأس و... را انعکاس می دهد. برخی منابع، این اشعار را با عنوان رمانتیسیسم تغزلی تعریف کرده اند، در حالی که تغزل و رمانتیسیسم سیاه، تفاوت های اساسی با یکدیگر از جمله در جهان بینی، مضامین و عوامل بروز دارند. در این مقاله پس از بررسی ماهیت و عوامل بروز رمانتیسیسم سیاه در ایران، مضامین سیاه شایع در شعر شاعرانی چون نادر نادرپور، نصرت رحمانی، کارو، حسن هنرمندی، حمید مصدق و فروغ فرخزاد ارزیابی شد و نتیجه جستار نشان داد که با توجه به محور قرار گرفتن مضامینی چون مرگ اندیشی، یأس و نومیدی، عصیان و نفرین، ترس، شیطان گرایی، اعتیاد و مستی و مخالفت با اخلاق و هنجارهای اجتماعی، کفر و تقبیح و تمسخر عشق در شعر رمانتیسیسم سیاه، نمی توان این اشعار را رمانتیسیسم تغزلی و عاشقانه نامید. بر این اساس، شعر رمانتیک و احساس گرای تند دهه سی، در دو دسته شعر رمانتیسیسم تغزلی و غیر تغزلی تقسیم شد.
بررسی بن مایه تنزّل آغازین با نگاهی به تفسیر کشف الاسرار و عدّة الابرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان هابیل و قابیل از تفسیر کشف الاسرارِ میبدی، سخن از ترسیدن قابیل با شنیدن آوازی و گریختن او از خلق و انس گرفتن با وحوش بیابان به میان آمده است. این موضوع با کهن الگویی ارتباط داردکه از آن با عنوان تنزّل آغازین یاد می شود. انسان طبق این کهن الگو، از دوره ای طلایی نزول کرده و سرآغاز را از دست داده است. در پژوهش حاضر کوشش شده است با روش توصیفی - تطبیقی این کهن الگو در چند فرهنگ مختلف بررسی شود. این پژوهش نشان می دهد که کهن الگوی تنزل آغازین که در بیشتر آیین ها دیده می شود، حکایت از خویشاوندی انسان نخستین با طبیعت و حیوانات دارد که بر اثر اندیشه ای اهریمنی از دست رفته است. همراهی انسان با طبیعت در «دوره زرین»، هرچند فراموش شده، ردِپای آن کاملاً از بین نرفته است. حضور کهن الگوی یادشده در فرهنگ های مختلف، صورت های گوناگونی دارد، اما ویژگی های مشترکِ معینی پیوسته در آنها تکرار می شود.
بررسی نه رباعی خیامانه ی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان پژوهشهای مربوط به خیام، تحقیق در رباعیّات خیامانه دیگر شاعران، به ویژه رباعیّات خیامانه عطار مغفول مانده است. از میان آثار متعدد منسوب به عطار، نه اثر به عنوان آثار مسلم الصدور او شناخته شده است و مختارنامه از آن جمله است. با این که عطار شاعر و عارفی بزرگ و صاحب سبک بود اما آن چه در اشعار و آثار منثور دیده می شود اقتفا از سبک پیشینیان است. به همین ترتیب، در رباعیات مختارنامه نیز بهره گیری از سبک سرایش سنایی، خیام و برخی دیگر از رباعیات عرفانی پیش از قرن ششم مشهود است. علاوه بر زبان، در برخی از رباعیات عطار، خصوصاً باب چهل و چهارم مختارنامه که در قلندریات و خمریات است، حتی محتوا هم به مضامین رباعیات اصیل خیام نزدیک می شود. فراتر از این بخش، ابوابی که بر اساس موضوعاتی همچون شکایت از نفس، مردم، دنیا و دیگر امور زندگی وحتی پیرامون یادکرد مرگ فصل بندی شده است، دارای رباعیاتی است که سیاق خیامی دارند. از میان رباعیاتی که مشترکاً هم به خیام و هم به عطار منسوب شده اند، نه رباعی در این مقاله به لحاظ نسخه شناختی، سبکی و محتوایی تحلیل شده است و انتساب آن ها به خیام رد و تعلق آن ها به عطار اثبات گردیده است.
بررسی، نقد و چند پیشنهاد در کمّیّت صامت ها، مصوّت ها و هجاهای عروض فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دستاوردهای عروض جدید، استفاده از واحد آوایی «هجا» به جای واحدهای «سبب»، «وتد» و «فاصله» است که در عروض قدیم مورد استفاده قرار می گرفت. «هجا» از دو واحد آوایی کوچک تر به نام های «صامت» و «مصوّت» تشکیل شده، براساس تعداد و نحوه ی ترکیب این واحدها در آن، به چند نوع تقسیم می شود.
با اندکی تأمّل در تقسیم بندی رایج هجاها و کمّیّت سنجی آن ها در عروض معاصر می توان به یافته های جدیدی دست یافت که گاهی با یافته های قبلی در تعارض است. قوانین ریاضی نیز که بنای عروض بر آن است، صحّت یافته های جدید را اثبات می کند. در مقاله ی حاضر ابتدا منابع معتبر مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته، تعاریف و اصول به ظاهر قطعی واحدهای آوایی استخراج و بر اساس قوانین ریاضی، با یکدیگر مقایسه شده اند. در این تحقیق سعی شده است ضمن تعیین دقیق کمّیّت هجا ها و تقسیم بندی صحیح انواع آن، به سؤالات زیر نیز به صورتی استدلالی پاسخ داده شود:
1- آیا «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها دارای امتداد هستند یا خیر؟ اگر دارای امتداد هستند این امتداد به چه میزان است وآیا امتداد «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها متفاوت است؟
2- آیا فرض تساوی کمّیّت «یک هجای بلند» با کمّیّت «دو هجای کوتاه» صحیح است؟
3- آیا کمّیّت «هجای کشیده» با کمّیّت «یک هجای بلند و یک هجای کوتاه» یکسان است؟
بررسی استعارة مفهومی در سورة بقره(رویکرد زبان شناسیِ شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره به خاطر انتزاعی بودن حوزة مذهب، از فراوانی بالایی در قرآن کریم برخوردار است. تا چندی پیش و قبل از پیدایش زبان شناسی شناختی، استعاره بیشتر به عنوان رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداعات هنری قلمداد می شد، امّا با طرح نظریة استعاره مفهومی، استعاره، ابزاری برای تفکّر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و به کمک آن بسیاری از مفاهیم انتزاعی مفهوم سازی می شوند.
این پژوهش در صدد است تا نشان دهد قرآن کریم، مفاهیم انتزاعی و مجرّد را با چه ساز و کاری، مفهوم سازی می کند و قلمرو مبدأ استعاره های مفهومی تا چه اندازه با تجارب انسان سروکار دارد. این بررسی نشان می دهد که استعاره در سراسر گفتمان قرآن در سورة بقره حضور دارد و ابزاری است که به کمک آن مفاهیم انتزاعی چون زندگی، زمان، فهمیدن، انفاق و ... مفهوم سازی می شوند و معمولاً قلمرو های مبدأ از حوزه های ملموس و مرتبط با زندگی بشر انتخاب شده اند.
بررسی فعل از جهت زمان در ترجمة کهن قرآن قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان از جمله مؤلّفه های اصلی فعل است که هر قومی به صورت های مختلف آن را به کاربرده اند. از آنجا که ترجمه کهن قرآن قدس، ترجمه ای تحت اللفظی است، رابطه ای تطبیقی بین دو زبان فارسی و عربی برقرارنموده، زمان های متفاوت فعل را به صورت های کهن یا با تغییرات آوایی یا متناسب با برخی از لهجه های مرسوم و در برخی موارد با شکل ویژه ای مطرح نموده است.در این پژوهش سعی شده تا فعل های مختلفی که مترجم قرآن قدس استفاده کرده، به دقّت از لحاظ زمانی مورد بررسی قرارگیرد. رابطه ای که بین این ترجمه با فارسی جدید و فارسی میانه، در استفاده از جزء صرفی «ب » بر صیغه های ماضی، مضارع و امر، آوردن «ی» در پایان فعل ماضی و شکل خاص برخی از فعل ها وجود دارد، نشان دهندة قدمت این ترجمه می باشد. حاصل این جستجو، انواع مختلف فعل های فارسی از لحاظ زمانی است که در قرآن قدس به کار رفته و بیانگر تحولاتی است که در برخی از آن ها رخ داده است.
واکاوی رمانتیسم جامعه گرا در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم اجتماعی یا جامعه گرا شاخه ای از رمانتیسم ادبی است که یر خلاف رمانتیسم فردی، مسائل و مشکلات جامعه را مورد توجه قرار می دهد. سعاد الصباح و سیمین بهبهانی دو شاعر توانای ادب معاصر عربی و فارسی، در طول دوران شعری خود، علاوه بر رمانتیسم فردی، رمانتیسم جامعه گرا را با موفقیت تجربه کرده اند.
این پژوهش به دنبال آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی به تطبیق مهم ترین مؤلفه های رمانتیسم جامعه گرا در اشعار این دو شاعر بپردازد و وجوه اشتراک و افتراق آنها را بیابد.
فقر، همدردی با محرومان، فساد و ناهنجاری های اجتماعی، آزادی خواهی، وطن گرایی، دفاع از حقوق زنان و بهره گیری از طبیعت و پدیده های آن به صورت رمز یا نماد در به تصویر کشیدن مشکلات اجتماعی با تکیه بر احساس، عاطفه و خیال از مهم ترین موضوعات مشترک اشعار این دو بانوی شاعر است؛ با این تفاوت که توجه به فقر، وضعیت محرومان جامعه و بی عدالتی های اجتماعی در شعر سیمین و وطن گرایی در شعر سعاد، جلوه و نمود بیشتری دارد؛ در موضوع دفاع از حقوق زنان، سیمین حتی به دفاع از زنان روسپی و مطرود از جامعه می پردازد که این ویژگی در شعر سعاد دیده نمی شود.
بررسی سرعتِ روایت در حکایت های گلستان سعدی بر اساس نظریّه ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت های گلستان سعدی، از جمله موفّق ترین حکایات ادبیّات کهن فارسی هستند. در این پژوهش که با هدف نمایاندن یکی از ارزش های گلستان سعدی صورت پذیرفته، مسئله «سرعتِ روایت» به عنوان عاملی مؤثّر در شهرت و ماندگاری حکایت های این اثر مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی، کنش ها و رویدادها در طول چه مدّتی از زمان رخ داده و در سنجشِ هر یک از برهه های زمانی چه حجمی از کتاب به آنها اختصاص یافته است؛ لذا، بدین منظور حکایت های گلستان بر اساس نظریّه روایت شناسی «ژرار ژنت»، به شیوة توصیفی تحلیلی، بررسی گردید و به عوامل افزاینده وکاهش دهندة سرعت روایی در مباحثی نظیر گزینش و حذف، زمان پریشی، بسامد، توصیف، گفت وگو، افزودن اپیزود، نظریّه پردازی نویسنده، بیان عمل ذهنی، نمایاندن زمان خیالی و زمان روانی عاطفی، حدیث نفس و نقل قول پرداخته شد. نتیجه این بررسی نشان از آن دارد که سرعتِ روایت در حکایت های گلستان سعدی «کُند» است. با توجّه به حجم این حکایت ها، استفادة حداکثری از عوامل کاهندة سرعت در آنها به عنوان یک حُسن به شمار می آید و باعث شهرت و ماندگاری بیش از پیش این اثر ادبی شده است.
ساختار اسطوره ای در گنبد سیاه هفت پیکر: بررسی نظریه سفر قهرمان در گنبد اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به شباهت های اساطیر و داستان ها، پژوهشگران را به کشف ساختارهای اسطوره ای مشترک میان آن ها راهنمایی کرده است؛ الگوهایی که با تنوعی نامحدود در آثار ادبی و هنری تکرار می شوند. «سفر قهرمان» یکی از نظریه هایی است که به وسیله آن می توان به ساختارهای تکرارشونده در داستان های مختلف پی برد و به تحلیل آن ها پرداخت. در این مقاله که از الگوی «سفر قهرمان» ووگلر برای تحلیل ساختارهای اسطوره ای و سیر قهرمانان گنبد اول هفت پیکر استفاده شده است، چرخه های «سفر قهرمان»، مشخص و تفکیک و پس از آن با نظریه فوق بررسی می شوند. کامل ترین چرخه از میان چرخه های قابل بررسی، داستان پادشاه سیاهپوشان است که بر سایر چرخه ها تأثیر فراوان دارد و به خاطر شکست قهرمان آن در مرحله هشتم الگو(آزمایش بزرگ) اهمیت ویژه ای دارد. هدف این مقاله، غیر از نشان دادن کاربرد الگوی ووگلر در تحلیل متون کهن، بررسی شکلی از الگوی قهرمان شکست خورده و هم چنین تفاوت آن با قهرمانان پیروز است. این تفاوت ها در مراحل هشتم(آزمایش بزرگ)، نهم(پاداش) و دهم(مسیر بازگشت) الگو مشاهده و بررسی می شوند.