فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بینامتنیّت یکی از مباحث مهم در نظریّه های ادبی معاصر است که در ایران نیز عمدتاً به سبب مطابقت با سابقه و ذائقه ی پژوهشی ایرانیان در زمینه ی بررسیِ وام گیری ها و تأثیر و تأثّر متون، در صدر نظریّه های ادبی نشست و مورد استفاده ی بسیاری از پژوهشگران قرار گرفت.
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در نظر دارد با بهره گیری از رویکرد بینامتنیّت و به ویژه با تکیه بر دیدگاه ژنی درباره ی رابطه ی بینامتنیّت قوی (ارتباط متون در دو سطح صورت و مضمون) و آرای بلوم در باب اضطراب اثرپذیری، روابط متنوّع و مشابهت های فراوان دو منظومه ی آرش کمانگیر کسرایی و خوان هشتم اخوان را کشف و تحلیل نماید و بدین ترتیب، قطعیّت اثرپذیری گسترده ی اخوان از کسرایی را به اثبات رساند. برای این منظور، رابطه ی آن دو را از جهت محتوا و صورت مورد بررسی قرار داده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که رابطه ی مستحکم بینامتنی میان این دو منظومه وجود دارد. این رابطه از جهت اشتراک در ژانر حماسه و اسطوره محوری بر «تداوم»، از حیث اشتراک در درون مایه ی سیاسی- اجتماعی، فضاسازی آغازین، راوی و موسیقی بیرونی بر «تطابق» و از جهت ساختار زبانی و پایان بندی نیز بر «تکامل» استوار است؛ اما اخوان برای رهایی از اضطراب اثرپذیری تلاش کرده است شعر خود را ممتاز و متمایز از منظومه ی کسرایی نشان دهد.
بررسی بن مایه تنزّل آغازین با نگاهی به تفسیر کشف الاسرار و عدّة الابرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان هابیل و قابیل از تفسیر کشف الاسرارِ میبدی، سخن از ترسیدن قابیل با شنیدن آوازی و گریختن او از خلق و انس گرفتن با وحوش بیابان به میان آمده است. این موضوع با کهن الگویی ارتباط داردکه از آن با عنوان تنزّل آغازین یاد می شود. انسان طبق این کهن الگو، از دوره ای طلایی نزول کرده و سرآغاز را از دست داده است. در پژوهش حاضر کوشش شده است با روش توصیفی - تطبیقی این کهن الگو در چند فرهنگ مختلف بررسی شود. این پژوهش نشان می دهد که کهن الگوی تنزل آغازین که در بیشتر آیین ها دیده می شود، حکایت از خویشاوندی انسان نخستین با طبیعت و حیوانات دارد که بر اثر اندیشه ای اهریمنی از دست رفته است. همراهی انسان با طبیعت در «دوره زرین»، هرچند فراموش شده، ردِپای آن کاملاً از بین نرفته است. حضور کهن الگوی یادشده در فرهنگ های مختلف، صورت های گوناگونی دارد، اما ویژگی های مشترکِ معینی پیوسته در آنها تکرار می شود.
بررسی فرآیند موسیقی جزء 30 قرآن کریم از دیدگاه نشانه – معناشناسی گفتمان (مبتنی بر الگوی تنشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار زبانی قرآن کریم، یک ساختار موسیقایی است که با کاربست بهترین و جذاب ترین شیوه ها به انتقال پیام و محتوای دینی خود دست یازیده است. ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض دینی آیات به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات قرآنی سهیم است. یکی از دانش هایی که می تواند راه جدیدی را در مطالعات قرآن کریم بگشاید و به فهم آن یاری رساند، نشانه - معناشناسی گفتمانی است. نشانه معناشناسی به منزله ی یکی از شیوه های نقد ادبی نو، برآیند نشانه شناسی ساختارگرا و نظام گفتمان روایی است که جریان تولید معنا را با شرایط حسّی- ادراکی پیوند می دهد. در این رویکرد، نشانه ها همراه با معانی به گونه هایی سیّال، پویا، متکثر و چند بعدی تبدیل می شوند. جستار حاضر درصدد است تا با رویکرد توصیفی– تحلیلی، چگونگی شکل گیری فرآیند تنشی گفتمان را در برخی آیات جزء 30 قرآن کریم و موسیقی حاصل از آیات و تأثیر آن در معانی را بررسی کند. نتایج بررسی این پژوهش بر اساس الگوی تنشی نشان می دهد که در برخی آیات، خداوند به طور مستقیم وارد فضای گفته پردازی شده و سبب خلق فشاره ی عاطفی شده است، و در این حالت آیات با سرعت بیشتری بیان می شوند اما گاه خداوند از فضای گفته پردازی خارج شده و به فضای گفته ای وارد می شود و سبب خلق گستره ی شناختی می شود و در نتیجه آیات با کندی ادا می شوند. بنابراین الگوی نشانه-معناشناسی می تواند به عنوان روشی کارآمد در تجزیه و تحلیل متن ادبی قرآن به کار رود و رویکردی نو در بررسی موسیقی آیات داشته باشد و زمینه ساز خوانش تازه ای از این متن الهی گردد.
واکاوی رمانتیسم جامعه گرا در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم اجتماعی یا جامعه گرا شاخه ای از رمانتیسم ادبی است که یر خلاف رمانتیسم فردی، مسائل و مشکلات جامعه را مورد توجه قرار می دهد. سعاد الصباح و سیمین بهبهانی دو شاعر توانای ادب معاصر عربی و فارسی، در طول دوران شعری خود، علاوه بر رمانتیسم فردی، رمانتیسم جامعه گرا را با موفقیت تجربه کرده اند.
این پژوهش به دنبال آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی به تطبیق مهم ترین مؤلفه های رمانتیسم جامعه گرا در اشعار این دو شاعر بپردازد و وجوه اشتراک و افتراق آنها را بیابد.
فقر، همدردی با محرومان، فساد و ناهنجاری های اجتماعی، آزادی خواهی، وطن گرایی، دفاع از حقوق زنان و بهره گیری از طبیعت و پدیده های آن به صورت رمز یا نماد در به تصویر کشیدن مشکلات اجتماعی با تکیه بر احساس، عاطفه و خیال از مهم ترین موضوعات مشترک اشعار این دو بانوی شاعر است؛ با این تفاوت که توجه به فقر، وضعیت محرومان جامعه و بی عدالتی های اجتماعی در شعر سیمین و وطن گرایی در شعر سعاد، جلوه و نمود بیشتری دارد؛ در موضوع دفاع از حقوق زنان، سیمین حتی به دفاع از زنان روسپی و مطرود از جامعه می پردازد که این ویژگی در شعر سعاد دیده نمی شود.
تحلیل روابط قدرت در قصیده ترسائیه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل روابط قدرت با تکیه بر تحلیل انتقادی گفتمان، متن ادبی یک کنش اجتماعی و به طورکلی نشان دهندة شکلی از روابط قدرت است که در قالب گفتمان خود را عرضه می کند. در این مقاله با استفاده از نظریة فوکو درباب قدرت و همچنین تحلیل انتقادی گفتمان ، قصیدة ترسائیة خاقانی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که خاقانی با تکیه برشناخت گسترده از مذهب مسیحیت از سویی و مناسبات گوناگون قدرت در جامعه و درباراز سویی دیگر، گفتمان حاکم را در ابعاد مدهبی، ادبی و سیاسی به چالش می کشد و شعر خود را ابزار و استراتژی مبارزه با قدرتی می کند که افراد را به سوژه هایی منقاد تنزل می دهد و با نظام خاصی از معرفت و دانش پیوند دارد . خاقانی قصد دارد، ضمن آشکار کردن قدر و منزلت علمی و ادبی خود در برابر رقیبان، دستگاه انضباطی و نظام سیاسی را وادار به پذیرش خواست آزادی خود کند.
نشانه شناسی نگرش های حروفی مولانا در کلّیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا با بهره گیری از کیفیّت های تصویری و ترکیبی حروف الفبا در کلّیات شمس، اشعار بسیار زیبایی سروده است. به کارگیری نظریّه ای فراگیر در مطالعة این سروده ها که زمینه های فرهنگی هنر مولانا را پوشش دهد و نتیجه ای فراخور یک پژوهش را در بر داشته باشد، نیازی آشکار است. در مقالة حاضر، نگارنده بر پایة آرای چارلز سندرس پیرس به نشانه شناسی نگرش های حروفی مولانا می پردازد و همة سروده های حروفی او را گزارش می کند. نظریّة نشانه شناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، امّا از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجه ای علمی تر را میسّر می کند. در این پژوهش، سه گانه های مشهور «شمایل»، «نمایه» و «نماد» پیرس و فرایند تکامل نشانگی آنها در کلّیات شمس پژوهیده شده است. فرایندهای نشانگی متفرّد، خطّی و متداخل، سه گونة سِیر نشانگی حروف الفبا در کلّیات شمس هستند که نگارنده آنها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه می گیرد که نشانگی حروف الفبا در کلّیات شمس، بیشتر با موضوع و تفسیر خود نسبت آسان دارد.
بررسی نقش مایه های مشترک در اسطوره های برادرکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برادرآزاری و برادرکشی در شمار کهن الگوهایی است که سابقه ای به درازای عمر بشر دارد و پیشینه آن به ادیان و اسطوره های مربوط به آغاز آفرینش بازمی گردد. در این کهن الگو، حس رقابت و حسادت میان برادران به علل گوناگونی ازجمله توجه بیش از حدّ پدر به یک برادر، یا دستیابی او به یک موقعیت ممتاز برانگیخته می شود. داستان های اسطوره ای با مضمون برادرکشی در آثار ملل مختلف دیده می شود. مقایسة این آثار وجوه اشتراک و شباهت آنها را آشکار می کند و نشان می دهد که بیشتر این داستان ها نقش ویژه های مشابهی دارند که در اغلب اسطوره های مرتبط نمود یافته اند. گونة دیگر برادرکشی، برادرکشی های تاریخی است که آن هم از اعصار کهن در تاریخ و ادب ملل گوناگون به وقوع پیوسته است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که مضمون برادرکشی در اسطوره های ملل مختلف در چه اشکالی نمود یافته است؟ برای پاسخ به این پرسش، با روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا نمونه های کهن الگوی برادرکشی در اسطوره های سرزمین های گوناگون را ذکر کرده ایم و سپس به بیان نقش مایه های مشترک در بین این اسطوره ها پرداخته ایم و آنها را به لحاظ ساختاری تحلیل کرده ایم.
تحلیل امپراتور کلمات بر پایه نظریه فاصله زدایی کارل مانهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد مانهایم، دموکراسی تنها امری سیاسی نیست، بلکه نوعی فرهنگ و دارای خصایص ویژه خویش است. از نظر او فرهنگ دموکراتیک مبین خصیصه ساختاری فاصله زدایی است که به معنای حذف فواصل کیفی و به رسمیت شناختن تفاوت هاست. این خصیصه در ادبیات نتایج بسیاری دارد که از میان آن ها می توان به ظهور فردیت، افول نقش نویسنده و روایی شدن زندگی او و کلیشه زدایی جنسیتی اشاره کرد. آثار کودک و نوجوان دوران نو را نیز می توان بنا بر دلایل مختلف از این چشم انداز بررسی کرد. امپراتور کلمات اثر احمد اکبرپور-که از داستان های برگزیده نوجوانان است قابلیت تحلیل از این منظر را دارد. بنابراین در این مقاله به بررسی خصایصی می پردازیم که سبب ایجاد فاصله زدایی در رمان مذکور می شود. پژوهش ما سرانجام بدین نتیجه رسید که اکبرپور به عنوان نویسنده ای کلیشه گریز کوشیده است از گونه های مختلف فاصله زدایی در رمان استفاده کند. این پژوهش نه تنها مقدمه ای برای پژوهش های بیشتر در آثار اکبرپور است، بلکه زمینه ای است برای بررسی انواع فاصله زدایی هایی که به ادبیات کودک و نوجوان اختصاص دارد.
بررسی و تحلیل نظریة نظم عبدالقاهر جرجانی در پرتوی نظریة نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از جمله نظریات زبانی ارزشمند در میراث اسلامی ماست که در بسیاری از مبانی و مفاهیم، ارتباط تنگاتنگی با جدید ترین نظریات زبانی و نقدی معاصردارد. از جمله این نظریات، نظریه نقش گرای هلیدی می باشد آنجا که ما شاهد نقاط اشتراک فراوانی میان مفاهیم و اصول به کار رفته از جانب جرجانی و هلیدی می باشیم. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، در سه بخش اساسی به بررسی برخی از این اشتراکات پرداخته تا با درنوردیدن بعد زمانی بین دو اندیشه زبانی متعلق به دوران قدیم و معاصر، برخی جوانب نقش گرایانه نظریه نظم را آشکار ساخته و ثابت کند زبان به مثابه پدیده ای بشری، زمان و مکان و قومیت خاصی نمی شناسد. این سه بخش عبارتند از: نظریه نظم و دستور نظام مند، نظریه نظم و بافت، نظریه نظم و ساخت متنی. از یافته های پژوهش می توان به موارد ذیل اشاره کرد: تقارب بین مفهوم نظم (اراده معانی نحوی) نزد عبدالقاهر و مفهوم دستور نظام مند نزد هلیدی، اهتمام هر دو نظریه پرداز به بافت (زبانی و غیر زبانی) و نقش ویژه آن در تبیین معنای متن، اتفاق نظر هر دو نظریه پرداز در نقش بی بدیل متکلم و مخاطب بر چینش کلمات و تأثیری که این چینش بر بار اطلاعاتی کلام دارد.
حسرت در حسرت تاملی بر دیوان حسرت همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد تقی همدانی متخلص به حسرت از شاعران غزل پرداز عصر قاجار(دوره فتحعلی شاه) است که همچون بسیاری از شاعران سبک بازگشت در پس قافله شعرای این دوره، خامل ذکر باقی مانده است. تنها چاپی که از دیوان او صورت گرفته، چاپ رضا عبداللهی است که برای اولین بار در سال 1389 توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. این تصحیح به دلایل فراوان از جمله استفاده مصحح از یک نسخه واحد آن هم نسخه ای ناقص و مغلوط و دسترسی نداشتن به دیگر نسخ اقدم و اصح، با تحریف و تصحیف فراوانی صورت گرفته است و بسیاری از ابیات با بدخوانی، ابهام، افتادگی و اشکال در وزن ضبط شده است.
نگارنده با رجوع به قدیمی ترین و صحیح ترین نسخه و نیز چند نسخه دیگر از دیوان، بسیاری از اغلاط و تحریفات دیوان چاپ شده را تصحیح کرده است که در این مقال ضمن معرفی اجمالی این شاعر به برخی از این تصحیحات اشاره کرده است.
واکاوی برون متنی و درون متنی اشعار متعهّد شاملو در دهه های بیست و سی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های بیست و سی خورشیدی، گفتمان ادبی متعهّد به چپ گرایی تا حدود زیادی در جامعة ادبی ایران فراگیر شد و شعر احمد شاملو نیز از این گفتمان تأثیر پذیرفت. در این مقاله کوشش شده ابتدا از منظری برون متنی و جامعه گرایانه، برخی از شاخص ترین شعرهای متعهّد شاملو در این دوران معرّفی و کیفیّت ایدئولوژیک و متعهّدانة آن شعرها تشریح شود و آنگاه در جستاری درون متنی و زبان گرایانه، و متّکی به آرای فرمالیستی، کیفیّت هنری و ادبی این اشعار تحلیل گردد. نتیجة این تحقیق که به شیوة توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است، نشان می دهد که از منظر برون متنی، شعر شاملو در این دوره با تعهّد به گفتمان چپ، به وصف رویدادهای سیاسی زمانه پرداخته است و همین تعهّد، دغدغه و انگیزة اصلی سرایش شعرهای شاملو شده است. از این رو، شاعر گاهی به صراحت و گاهی نمادین، به بازنمایی ایدئولوژیک در اشعار خود دست می زند و گفتمان چپ گرای مسلّط، با خوانش های سیاسی، شاملو و شعرش را بر قلّة توجّه مخاطبان قرار می دهد. همچنین، از منظر درون متنی و زبانگرایانه، اشعار متعهّد شاملو با رویکرد غالب تأکید پیام بر مخاطب و موضوع، به زبان ارجاعی و ترغیبی نزدیک می شوند و بیشتر بر جنبة روایی عینی و رئالیستی تکیه می کنند و طبیعتاً از «ادبیّت» دور می شوند.
بررسی کارکرد متناقض نما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
ساختار اسطوره ای نخستین نبرد قهرمان هندوایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا با بررسی ساختاری روایت های نخستین نبرد سه جهان پهلوان نام آور ایرانی یعنی گرشاسب، سام و رستم، الگوی ساختاری واحد آنها را نمایان سازد و هم سویی این الگو را با اسطوره نبرد «ایندره»، ایزد جنگ هندوایرانی با «وریتره»، اهریمن خشک سالی نشان دهد. در این راستا ابتدا به کمک روش تحلیل ساختاری اسطوره به قطعه بندی روایت های نخستین نبرد این پهلوانان و سنجش اسطوره بن های آنها با یکدیگر پرداخته می شود و سپس هم خوانی الگوی ساختاری که از نخستین نبرد جهان پهلوان ایرانی یافته شده است، با نبرد آغازین و مشهور ایندره نمایان می شود. نبردهای یادشده هم راستا با واقعه ای صورت می گیرند که طیّ آن پهلوان/ ایزد جوان با حذف اقتدار پدر، خود جانشین او می شود. بنابراین نتیجه مقاله حاکی از آن است که میان نبرد قهرمان هندوایرانی با اژدها و حذف جایگاه ارجمند پدر قهرمان، رابطه ای درهم تنیده برقرار است و گویی که این دو واقعه صورت تغییرشکل یافته یکدیگرند و هر یک جایگزین روایی دیگری است. در این میان تنها یک عنصر واسط هست که این دو سوی معادله را همچون زنجیری به یکدیگر متصل نگاه می دارد و آن وجود سلاح پدری برای نابودی اژدهاست؛ یعنی سمبل نیروی پدر برای از میان بردن اژدها و به تبع آن، برچیدن اعتبار خود پدر.
ناتورالیسم ادبی در سینما؛ تنازع بقا و جبر زیست محیطی در فیلم های «خاکستری» و «مرگ کسب وکار من است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«خاکستری» و «مرگ کسب وکار من است» فیلم هایی ناتورالیستی اند که زندگی شخصیت هایی را بیان می کنند که از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در اوضاع وخیم و اسفناکی به سر می برند. رفتار و اَعمال شخصیت های این فیلم ها غیرارادی، غریزی و موروثی، و متأثر از شرایط جبری زیست محیطی ای است که بر آن ها تحمیل شده است. با توجه به اینکه ناتورالیسم از ادبیات به سینما راه یافته، در این پژوهش، فیلم های نام برده براساس ویژگی های ادبیات ناتورالیستی نقد و تحلیل شده و تنازع بقا، جبر زیست محیطی، عامل وراثت و سرانجامِ اسفناک شخصیت های داستانی مورد تأکید قرار گرفته است. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق نیز توصیفی- تحلیلی است که مبتنی بر قرائت تنگاتنگ داستان فیلم هاست. تنازع میان شخصیت های این فیلم ها و جدال ایشان با محیط بیرونی سرانجامی جز مرگ و استیصال ندارد. درگیری شخصیت های داستانی با همدیگر، جدال شخصیت ها با محیط طبیعی یا ساخته های دست بشر، اوضاع اجتماعی و اقتصادی نامطلوب، بیماری های موروثی یا محیطی و کنش های نمادینی که بر جبر ناشی از وراثت تأکید می کنند، مؤلفه هایی از ناتورالیسم در این فیلم ها هستند.
پرسش و اغراض ثانویه آن در غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
علمای معانی پرسش را طلب امری می دانند که بر گوینده مجهول است و غرض آن را طلب اخبار دانسته اند، اما یادآور می شوند که گاهی جمله های پرسشی بر معانی ثانویه دیگری دلالت می کنند. در کتاب های معانی اغراض ثانویه جمله های پرسشی با اختلاف بیش وکم ذکر شده که عمدتاً برپایه جمله های قرآن کریم بوده است. متأخران نیز نمونه هایی فارسی دربرابر آن اغراض ذکر و به کارکردهای ثانوی دیگری از پرسش اشاره کرده اند. سعدی ازجمله شاعرانی است که در غزل به طور گسترده از پرسش برای تمهیدات بلاغی سود جسته است. این پژوهش با بررسی و کشف اغراض ثانویه پرسش در غزلیات سعدی نشان می دهد که سعدی در غزل برای اظهار کدام اغراض از پرسش بهره گرفته است تا، علاوه بر توسعه دانش اغراض ثانویه، بیان کند که اغراض ثانویه جمله های پرسشی به همان مواردی محدود نیست که در کتاب های معانی قدما و متأخّران آمده است. چون سعدی در غزل از ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرایف معنایی و اهداف بلاغی استفاده کرده است، نگارنده با مطالعه آن به بازاندیشی اغراض ثانویه جمله های پرسشی در زبان فارسی می پردازد.
پژوهش حاضر برپایه مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و یافته ها براساس تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش 714 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کرجسی و مورگان 238 غزل است که به شیوه تصادفی منظّم انتخاب شد. نتیجه نشان می دهد که سعدی به 45 غرض ثانوی در پرسش توجه داشته و اظهار معانی متعدد به طور توأمان نیز در یک جمله صورت گرفته است.
بررسی و تحلیل نقش پیک ها در محبت نامه ی ابن نصوح شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و تحلیل نوآوری های ابن نصوح شیرازی، شاعر قرن هشتم و نقش پیک ها در منظومه ی محبت نامه است. محبت نامه از منظومه هایی است که زیرمجموعه ی ده نامه ها قرار می گیرد. ده نامه؛ منظومه ای عاشقانه و روایی است در قالب تلفیقی غزل و مثنوی که بر اساس تبادل نامه میان عاشق و معشوق شکل می گیرد. الگوی اصلی اغلب ده نامه سرایان، ده نامه ی اوحدی مراغه ای است اما ابن نصوح در این عرصه ، دست به نوآوری هایی زده است. هنرنمایی ابن نصوح دراین است که هم تعداد پیک ها را افزوده و هم بسیار هوشمندانه، این پیک ها را درخیال آفرینی به کار برده است. محبت نامه ده پیک دارد: ماه، خورشید، باد صبا، باد شمال، شانه، آیینه، شمع، پروانه، گل و بلبل. در حقیقت، ابن نصوح ده نامه ی خود را نه بر پایه ی نامه ها بلکه بر اساس این ده پیک بنا کرده است. بنابراین، نه تنها نامه ها در محبت نامه بر اساس گفتگوی میان عاشق یا معشوق با پیک ها شکل می گیرد؛ بلکه پیشبرد روایت نیز بر عهده ی پیک هاست. وی هنرمندانه میان هرپیک، فرستنده و گیرنده ی آن تناسبی دلنشین برقرار ساخته است. همچنین این ده پیک درمضمون آفرینی، ساخت و تداعی تصاویر و فضاسازی در محبت نامه نقش اساسی دارند. مهم ترین پیک محبت نامه، پیک ششم یعنی آینه است. ابن نصوح به خوبی از این پیک و رمز آینه بهره برده است. آینه، نقطه ی عطف روایت، در محبت نامه است. معشوق پس از دیدن حقیقت عشق درآینه و آگاهی از اتحاد عاشق و معشوق، دگرگون شده و پس ازآن است که مقدمات وصال فراهم می گردد. پژوهش هایی بدین شیوه می تواند در شناساندن ارزش ادبی ده نامه ها، بسیار موثر باشد؛ گونه ای که تقریبا ناشناخته است.
خوانشی از نقد اسطوره اییِ داستان اُنیتشا اثر ژان-ماری گوستاو لوکلزیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ُمان اُنیتشا اثر لوکلزیو، نویسنده فرانسوی، بازنمود واقعی اسطوره ایی و تاریخی از سرزمین آفریقای غربی (نیجریه) است. داستان اُنیتشا «روایت» را به وقایع اسطوره ایی مرتبط می کند که با تصاویر سَمبلیک عینیّت می یابند. به نظر ژیلبر دوران(Gilbert Durand) ارزش پایدار فرهنگهای انسانی در این واقعیت اساس گرفته که آنها قادر هستند «زبانهای سَمبلیک» را با نشانه های خود بازنمایی کنند. بدین دلیل همین فرهنگها بطور ناخودآگاه به تصاویری معنادار متوسّل می شوند. زیلبر دوران در کاوشهای تاریخی و اسطوره شناختیِ خود، ساختار مستترِ اسطوره های تاریخی-انسانی را همچون کلود لِوی-استراوس آشکار می کند. ساختارهایی که در قلمرو وسیع تصاویر سَمبلیک مأوا گرفته اند. لوکلزیو نیز با داستان اُنیتشا و با نوشتاری بسیار متفاوت از «خواب و واقعیت»، اسطوره ها و ساختارهای پیچیده آنها را در قلب آفریقا به تصویر می کشد. در این مقاله با توسّل به رویکرد نقدِ اسطوره ایی ژیلبرت دوران، و با شناسایی ریز-ساختارهای اسطوره ایی به ابر-ساختارهایی دست خواهیم یافت که تحول ذهنیت ها، تجارب، خواب و ادراک انسانی را در بستر تاریخ نشان می دهند.
بررسی نقش تکرار در موسیقی سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالثخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی نقش تکرار در ایجاد توازن و موسیقی در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث در سه مجموعه شعر زمستان، آخر شاهنامه و از این اوستا است. بدین منظور، شیوه های گوناگون تکرار برای آفرینش نظم و توازن در سروده های شاعر، در سه سطح کلی توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی بررسی شده است. نتایج نشان داد توازن آوایی سروده ها، برخاسته از تکرار صامت ها و مصوت ها در جمله ها و ترکیب های زبانی، تنوع و گوناگونی اوزان و نوآوری های شاعر در کاربرد برخی وزن های نیمایی بوده است. همچنین، تکرار کلمات به شیوه های گوناگون و بهره گیری مناسب از قافیه و ردیف، توازن واژگانی در سروده های اخوان ثالث را پدید آورده و کاربرد برخی صناعات بدیعی مبتنی بر شیوه های هم نشین سازی و جانشین سازی اجزای جمله، توازن نحوی در این سروده ها را به وجود آورده است. بنابراین، توازن و غنای موسیقایی سروده های
تحلیل ساختار روایی داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکه سبا بر پایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الگوی روایی گریماس، به دنبال شناخت مراحل تولید تا دریافت معنا، ژرف ساخت روایت در قالب الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های متنوع مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. از آن جا که بررسی و شناخت سازوکارهای تولید معنا در روایت داستان های قرآنی امری ضروری به نظر می رسد؛ بر همین اساس، در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نظام روایی داستان حضرت سلیمان بر پایه ی الگوی روایی گریماس پرداخته ایم. در پی پاسخ گویی به این سؤال که آیا الگوی گریماس در تحلیل داستان قابلیت انطباق با داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکه ی سبأ را دارد؟ آیا الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های روایی گریماس در تحلیل نمونه ای از قصص قرآنی کارایی دارد؟ این فرضیه مطرح است که نظریه گریماس در بررسی قصص قرآنی کارآمد بوده و الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های روایی نظریه گریماس با داستان مذکور منطبق می باشد. در این پژوهش در صدد آن نیستیم که ارزش قصص قرآنی را به سبب مطابقت با الگوی گریماس بدانیم بلکه در پی توصیف این نظام در سطح و عمق داستان حاضر هستیم تا از این رهگذر یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصص قرآنی تبیین و اثبات شود. هدف این پژوهش بررسی میزان انطباق مطالعات روایی گریماس با داستان مذکور و تحلیل ساختار روایی داستان بر پایه این نظریه است. نتایج تحقیق بیان گر این است که نظام گفتمانی روایی گریماس با داستان قرآنی مذکور هم گرایی داشته و منطبق است. **تاریخ دریافت 20/02/95 تاریخ پذیرش08/10/95 [1] استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمیsedghi@tmu.ac.ir [2] نویسنده مسئول: دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمیganjazad@yahoo.com#,
ماهیت شناسی رمانتیسیسم سیاه در شعر دهه سی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جریان های مهم ادبی که در شعر ایران در دهه سی، به دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قوت گرفت، جریان رمانتیسیسمی بود که در عرصه شعر رواج یافت و به دنبال آن مضامینی سیاه با احساس گرایی تند و بی سابقه رایج شد؛ مضامینی که رمانتیسیسم را از جوهره غنا و تغزل دور کرد؛ به این معنی که شاعران یا دم از مرگ عشق می زدند و یا آن را تا پست ترین سطح خود فرو می کاستند. این اشعار که به رمانتیسیسم سیاه معروف شده است، مضامینی چون مرگ اندیشی، نفرین، عصیان، اظهار به گناه و کفر و بی اخلاقی، شیطان-گرایی، یأس و... را انعکاس می دهد. برخی منابع، این اشعار را با عنوان رمانتیسیسم تغزلی تعریف کرده اند، در حالی که تغزل و رمانتیسیسم سیاه، تفاوت های اساسی با یکدیگر از جمله در جهان بینی، مضامین و عوامل بروز دارند. در این مقاله پس از بررسی ماهیت و عوامل بروز رمانتیسیسم سیاه در ایران، مضامین سیاه شایع در شعر شاعرانی چون نادر نادرپور، نصرت رحمانی، کارو، حسن هنرمندی، حمید مصدق و فروغ فرخزاد ارزیابی شد و نتیجه جستار نشان داد که با توجه به محور قرار گرفتن مضامینی چون مرگ اندیشی، یأس و نومیدی، عصیان و نفرین، ترس، شیطان گرایی، اعتیاد و مستی و مخالفت با اخلاق و هنجارهای اجتماعی، کفر و تقبیح و تمسخر عشق در شعر رمانتیسیسم سیاه، نمی توان این اشعار را رمانتیسیسم تغزلی و عاشقانه نامید. بر این اساس، شعر رمانتیک و احساس گرای تند دهه سی، در دو دسته شعر رمانتیسیسم تغزلی و غیر تغزلی تقسیم شد.