فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
«تکرارهای غیرخلاق» در داستان های سیمین دانشور
بر پایه ی دیدگاه بیش متنیت
این پژوهش، پنج جلد از داستان های «سیمین دانشور» را زمینه ی بررسی خود قرارداده و گونه های بیش متنیت، که روش تاثیرگذاری متون بر هم است را در آن ها کاویده است. آشکار است که در این راستا از دیدگاه های «ژرار ژنت» یاری گرفته شده است.
در بررسی های انجام شده از بیش متنیت های به کار رفته در داستان ها می توان تقلید، اقتباس، فکاهه، بازنویسی و بازآفرینی را نام برد که کم ترین نمونه ی آن در فکاهه است و بیش ترین آن در بازنویسی ها یافته شده است. این نوشتار در جست وجوهای خود دریافته است که دانشور در روند داستان نویسی به «تقلید» و «تکرار» خود رسیده است. تکرارها در سه بخش موضوع، موقعیت و شخصیت ها بروز می یابند، هم چنین شخصیت های تکراری بیش ترین تقلید را از آن خود کرده اند. گردآوری داده ها به پشتیبانی فن کتابخانه ای و فیش برداری انجام شده و شخصیت های تکرار شده درجدول آماری ارائه گریده اند، سپس داده ها با روش «توصیفی تحلیلی» سنجیده شده اند.
تحلیل شخصیت خسرو در منظومه خسرو و شیرین نظامی با تکیه بر نظریه معنامحور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عناصر روایی در منظومه های داستانی نظامی، شخصیت های قوی و ماندگاری است که سبب مقبولیت این منظومه ها شده اند. در این پژوهش ویژگی های شخصیتی خسرو در منظومه خسرو و شیرین تحلیل می شود. این تحلیل بر پایه نظریه معنامحور صورت گرفته است و نیز تلفیقی از نظریه های بارت، هروشفسکی و مایک بال در آن به کار رفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که خسرو یک شخصیت چند بعدی و دربردارنده صفات متعدد و گاه متناقض است که برجسته ترین صفت روایی او کام جویی است. همچنین این تحقیق اثبات می کند خسرو یک شخصیت پیچیده است و همین نکته عاملی برای تأثیرگذاری و ماندگاری این شخصیت در تاریخ ادبیات است.
جلوه های هنری و تصویری در رباعیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلوه های هنری و تصویری در رباعیات مولوی تصاویر شعری از عوامل مهمّ ایجاد زیبایی، گیرایی و تأثیرگذاری، کلام به ویژه در شعرند که سخن را بلاغت و تازگی می بخشند. این نوع زیبایی ها نظیر تشبیه، استعاره، کنایه و نماد در رباعیات مولانا به شیوه ای طبیعی و متناسب با نیاز سخن و نیز به دور از نگرش های صرفاً شاعرانه و صنعت گرایانه به کار رفته اند. با توجه به بعد معنی گرایی شعر مولانا و گرایش او به ساده سازی و پرهیز از ابهام در سخن در رباعی های او تشبیه و استعاره نسبت به کنایه و نماد از بسامد بیشتری برخوردارند. زیرا قدرت این دو تصویر در تبیین مفاهیم مجرّد و غیرمحسوس بیش از تصاویر دیگر است. در این جستار ضمن بررسی و تحلیل رباعیات مولانا بر مبنای جنبه های تصویری و بلاغی، میزان بهره گیری شاعر از هریک از انواع تصویرهای شعری در قالب جدول های آماری بررسی و تبیین شده است. همچنین سعی گردیده که تا حدّ امکان دلایل میزان کاربرد هریک از تصاویر با توجّه به ابعاد شخصیتی مولانا مورد تحلیل و نقد و بررسی قرار گیرد.
نقد زیبایی شناسی غزل های سیف فرغانی
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی سخن پارسی تحلیل شعر فارسی از دیدگاه بدیعی و بیانی و بهطورکلی از دیدگاه بلاغی است؛ آنگاه که به تحلیل شعر از دیدگاه بیانی می پردازیم ، تشبیه ها، استعاره ها، کنایه ها، مجازها و نمادهای آن را باز می نماییم یا هنگامی که از زاویه دانش معانی از غرض ثانوی سخن شاعرانه سخن می گوییم یا حتی وزن عروضی بیتی را باز می نماییم ، همه تحلیل های زیباییشناختی سخن پارسی است.
سیف فرغانی از شاعران برجسته فارسی است که قرارگرفتنش در کنار سعدی در یک قرن، و همچنین به دلیل مهاجرتش به منطقه آسیای صغیر باوجود لطافت طبع و غزل های بسیار دلنشینش آن طور که باید شناخته نشده است؛ این پژوهش سعی دارد زیبایی های کلام سیف فرغانی را بشناساند؛ از اینرو، پژوهش حاضر به زیبایی شناسی ساختاری در اشعار سیف فرغانی می پردازد و صنایع بدیعی و آرایه های ادبی و هم چنین ظرافت های زبانی غزل های سیف فرغانی را شرح داده، به تأثیرپذیری های این شاعر لطیف طبع قرن هفتم هجری، از سعدی استاد بزرگ سخن نیز می پردازد.
تأثیرات روانی هجوم مغول بر جامعه قرن هفتم، با نگاهی به نفث ۃ المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ ایران، جنگ های بسیاری به وقوع پیوسته است که شاید مهم ترین و مخرّب ترین آن، هجوم بی رحمانه قوم وحشی و بیابان نشین مغول باشد. به طور کلّی، هر جنگی خسارات متعدّد به همراه دارد. گذشته از کشتار وسیع و خسارات مادّی فراوانی که جبران آن نیازمند گذشت زمان است؛ خسارات روحی و روانی و اخلاقی و فرهنگی نیز در شمار آثار و پیامدهای منفی جنگ های بزرگ است که جبران آن به سادگی ممکن نیست و حتّی شاید تا چندین نسل را از آسیب خود بی نصیب نگذارد! حمله مغول از جمله این جنگ هاست که پرداختن به پیامدهای آن، برای بررسی ریشه های عقب ماندگی ایران و نیز مشکلات فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و روانی در طول سال های پس از یورش اقوام مغول، ضروری است. ترس و اضطراب و بی اعتمادی، ناامیدی، احساس ناامنی، انزواطلبی و عزلت، مرگ اندیشی و اعتقاد بیش از اندازه به قضا و قدر از جمله پیامدهای روانی حمله مغول است که در این مقاله، با استناد به متن نفث ۃ المصدور زیدری نسوی و با استفاده از روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار می گیرد.
آسیب شناسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار با دیدگاهی انتقادی به بررسی موسیقی بیرونی در شعر نیمایی پرداخته ایم و با آوردن چند نمونه شعر و پیش کشیدن مباحثی چون شیوة سطربندی و جای پایان یافتن لخت ها، کاربرد اختیارات عروضی و لغزش برانگیزی وزن در شعر نو، کاستی هایی را که در نوشتن قانون های عروض (به دست پژوهشگران) یا در اجرای آن قانون ها (به دست سخنوران) راه یافته آشکار ساخته ایم و کوشیده ایم با افزودن چند قید و اصلاحیه بر قانون های پیشین، کار شناخت ظرایف وزن شعر نو و بهره گیری بهتر از آن را برای پژوهشگران و شاعران آسان تر سازیم.
بررسی تأویل در اشعار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مذاهب، از دیرباز علاوه بر شباهت ها، تفاوت هایی با هم داشته اند که منجر به جدال بین آنها شده است. در این میان، اسماعیلیّه همانند فرقه های دیگر اسلامی، دارای اصول و فروع مشترک و بعضاً متفاوت با سایر مذاهب است. تأویل گرایی یکی از ویژگی های خاصّ اسماعیلیّه است که موجب تمایز آن، از سایر مذاهب می شود. ناصرخسرو به عنوان «حجّت» در مذهب اسماعیلی، بارها مسئلة تأویل را در متون نظم و نثر خود به کار برده است. وی معتقد است، شریعت و معارف دینی دارای ظاهر و باطن است و شریعت بدون تأویل هیچ ارزشی ندارد و مانند جسد بدون روح است. در این مقاله، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تأویل، بررسی، سپس به مسئلة تأویل از دیدگاه قرآن، حدیث، فلسفه، کلام، عرفان و تصوّف و هرمنوتیک پرداخته می شود. در ادامه به مبحث تأویل از دیدگاه اسماعیلیّه و به خصوص حکیم ناصرخسرو اشاره می شود.
مبانی تکرار در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل تکرار[1] یا وقوع مجدّد[2] در آفرینش اثر هنری و به ویژه در شعر، عنصری اساسی است. در دوره های مختلف ادبی از تکرار به عنوان عاملی برای ابتذال زبان شعری پرهیز شده و به عنوان شگردی برای هنجارگریزی متنی مورد تأکید قرار گرفته است. عبارات، جملات، حروف و واژگان تکراری در یک مجموعه زبانی اتّفاقی نیست؛ بلکه می تواند برگرفته از احساسات، اندیشه و حتّی متأثر از اخلاقیات شاعر یا نویسنده باشد. از این رو، با واکاوی مبانی تکرار می توان به اندیشه شاعر یا نویسنده دست پیدا کرد. قیصر امین پور از شاعران دوره معاصر است که بررسی شگردهای زیباشناختی شعر وی، می تواند خواننده را در فهم جهان ذهنی و سبک هنری وی یاری کند. تکرار در اشعار قیصر امین پور، دارای مبانی ذهنی و فکری گوناگون و خاستگاه روانی مشخّص، و اهداف معیّن است و برگرفته از رسوبات ذهنی و احساسات درونی اوست. حس نوستالژیکی، تأثیرپذیری از عناصر زیبای طبیعت، ذهنیّت تصویرساز، ذهنیّت مرکزگرا و حس موسیقایی درونی از برجسته ترین مبانی تکرار در اشعار قیصر امین پور است.
عناصر الإیقاع ودلالاتها فی ""قصیدة الانتفاضة"" لسمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة الإیقاعیة وعناصرها وآثارها فی ""قصیدة الانتفاضة"" للشاعر سمیح القاسم وهی قصیدة تتمیز بإیقاعات موسیقیة متنوعة تجعل المتلقی یستعذبها وتنقله إلی حالة الشاعر الشعوریة. وفی هذه الدراسة ندرس تشکیل البنیة الإیقاعیة فی القصیدة من خلال رصد بعض الظواهر الإیقاعیة مثل الوزن العروضی والزحافات والعلل، القافیة وما یتعلق بها، والظواهر الإیقاعیة الأخری؛ مثل التدویر، والسطر الشعری، والتضاد، والتوازی، والتکرار، وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً إحصائیاً وذلک باستقراء القصیدة وتفکیک عناصرها الإیقاعیة لاستخراج قیمها الدلالیة والجمالیة. وقد تبین من خلال هذه الدراسة؛ أنّ الشاعر یحاول فی تشکیل البنیة الإیقاعیة لقصیدته، الإفادة من أصغر الجزئیات وأدقها من أجل توظیفها واستثمار مکوناتها بغیة إثراء النغمة المؤثرة المنبعثة من الإیقاعات الخارجیة والداخلیة وإثراء دلالات النص. وأن العنصر الإیقاعی بکافة أشکاله له دور واضح فی إثراء البنیة الإیقاعیة والبنیة الدلالیة للقصیدة وتماسک بنیتها وکسر رتابتها واکتساب القصیدة درجة موسیقیة ملموسة، وأنه یؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثارة المتلقی وإثراء القصیدة.
غنای قافیه در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشان÷ دادن هنر قافیه اندیشی نظامی در سرودن منظومه خسرو و شیرین و ارزش های نهفته در آن سبب آشکار شدن برجستگی این اثر در بین آثار نظامی و حتی آثاری است که به تقلید از آن سروده شده است. هر چند کمال هنری یک اثر را نمی توان به دسته ای از قواعد و اصول فرو کاست اما با بازاندیشی در فرم درونی و بیرونی منظومه خسرو و شیرین، می توان ساز و کار هنری نظامی و عواملی را که سبب ارتقای کیفی و ارزش زیباشناختی این اثر شده است، به درستی شناسایی و معرفی و تحلیل کرد. دقت در انتخاب هنرمندانه واژگان و حروف نرم، روان و عاطفی در قافیه و آگاهی از نقش ردیف به خصوص ردیف های فعلی، غنای قافیه را در شعر نظامی بالا برده است. توان ترکیب سازی ها و تکرارها و تناسب ها و طباق و تضادهایی که در کل بیت در ارتباط با قافیه دیده می شود، از شگردهای هنری نظامی است که به قافیه و شعر او ارزش و اعتلا و تأثیرگذاری بیشتری می دهد.
کارکردهای روایی در شعر طاهره صفّارزاده بر اساس نظریّه روایت شناسی بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتباربخشی به واقعیّت و استغراق در عینیّت، با همه خصوصیّات فیزیکی و باطنی آن – که با نیما آغاز شده بود – در ادامه حرکت شعر نو، تأثیر به سزایی بر جای گذاشت و شاعر امروز دریافت که روایت می تواند اجزای ناهمساز را در کلّیتی معنادار گردآورد و امکان نظام بخشی به عناصر پراکنده را به دست دهد و زمان تقویمی را به زمان هستی شناسانه بدل کند. در این مقاله، بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا و مقایسه، اشعار طاهره صفّارزاده، با توجّه به نظریّه رولان بارت، از دیدگاه ساختارگرایی بررسی می شود و کارکردهای روایی، در این اشعار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مسائلی که در این پژوهش مطرح می شوند عبارت اند از: میزان گرایش این شاعر به بیان روایی، بروز اندیشه و ارتباط منطقی و حرکت سیاّل شاعر، میان روایت و جامعه، ایجاد ارتباط میان اندیشه و روایت و ایجاد حرکت در ذهن مخاطب با تکیه بر اصل دینامیک بودن روایت، تجانس و ارتباط نگرش و زبان شاعر با نوع زندگی زنانه، و جهت خاصّ روایت در اشعار.
حقوق و روابط انسانی در آثار امام محمّد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای اساسی تفکّرات و تأمّلات اندیشمندان، عرفا و فلاسفه اساساً شناخت ماهیّت انسان است. در غالب ادیان الهی مخصوصاً دین مبین اسلام نیز به شناخت این شاهکار خلقت تأکید زیادی شده است تا مقدّمه ای در شناخت حضرت حق تعالی باشد. از مهم ترین موضوعاتی که در جهت شناخت انسان مطرح می شود، روابط، حقوق و تکالیف آنان در مقابل یکدیگر است. ابوحامد امام محمّد غزالی، متفکّر و اندیشمند قرن پنجم هجری، در آثار گرانقدرش این موضوع را سرلوحة کار خود قرار داده است. در این مقاله با مطالعة سه اثر معروف غزالی؛ یعنی کیمیای سعادت، نصیحة الملوک و احیاءعلوم الدّین، دیدگاه و نظریّات وی در ارتباط با حقوق و روابط انسان ها استخراج، بررسی و نقد و تحلیل شده است که با توجّه به بینش دقیق و عالمانة او می توان دیدگاه های وی را سرلوحة اخلاق و رفتار جامعة بشری قرار داد. ازجمله مهم ترین حقوقی که غزالی مخاطبان خود را به رعایت آن ها سفارش کرده است، مواردی است از قبیل حقوق مسلمانان، همسایگان و دوستان نسبت به یکدیگر، حقوق اعضای خانواده نسبت یکدیگر، حقوق برابر در ازدواج، حقّ آبرو و حقوق رفاهی و سایر حقوق مردم که بر عهدة دولت هاست.
بررسی استعارة مفهومی در سورة بقره(رویکرد زبان شناسیِ شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره به خاطر انتزاعی بودن حوزة مذهب، از فراوانی بالایی در قرآن کریم برخوردار است. تا چندی پیش و قبل از پیدایش زبان شناسی شناختی، استعاره بیشتر به عنوان رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداعات هنری قلمداد می شد، امّا با طرح نظریة استعاره مفهومی، استعاره، ابزاری برای تفکّر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و به کمک آن بسیاری از مفاهیم انتزاعی مفهوم سازی می شوند.
این پژوهش در صدد است تا نشان دهد قرآن کریم، مفاهیم انتزاعی و مجرّد را با چه ساز و کاری، مفهوم سازی می کند و قلمرو مبدأ استعاره های مفهومی تا چه اندازه با تجارب انسان سروکار دارد. این بررسی نشان می دهد که استعاره در سراسر گفتمان قرآن در سورة بقره حضور دارد و ابزاری است که به کمک آن مفاهیم انتزاعی چون زندگی، زمان، فهمیدن، انفاق و ... مفهوم سازی می شوند و معمولاً قلمرو های مبدأ از حوزه های ملموس و مرتبط با زندگی بشر انتخاب شده اند.
اهمیت «خوانش» در تکوین روایت های حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل دشوار دربارة حماسه های طبیعی نظیر شاهنامه، شناخت مبدأ و چگونگی تدوین و تصنیف این نوع آثار است. حماسه های طبیعی در فرآیند غیاب نویسنده یا نویسندگان اولیة حماسه و در جریان بازپیکربندی های متعدّد تکوین یافته اند. در این روایت ها، متن حماسه به عنوان عرصة غیاب همیشگیِ مؤلف، عرصة سیّال جابه جایی ها، تداخل ها و انتقال های بینامتنی میان روایت های متکثّر است. مصنف در این نوع حماسه، در اصل نقشی همسان با خواننده دارد و همچون «خوانندة تاریخی»، با متون روایی یا روایت های شفاهیِ از پیش پرداخته مواجه است، و بر اساس این روایت ها به روایت پردازیِ مجدد حماسه پرداخته است. همسانی نقش ها و کارکردهای مصنف حماسه و خوانندة تاریخی باعث می شود که فرآیند روایت پردازی حماسة طبیعی را به مثابه نوعی «خوانش» تلقی کنیم. در این مقاله، ساز و کارها و فرآیندهای رواییِ مؤثر در تکوین روایت های حماسی را در چارچوب اصل «توانش روایی» بررسی و تحلیل کرده ایم. تحلیل ما مبتنی بر دو فرض اصلی است: ۱) نویسندة تاریخی در جریان تکوین روایت حماسه های موسوم به طبیعی غایب است. ۲) خوانش در بازپیکربندیِ روایت حماسه های طبیعی نقش بنیادین دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد اصل تقابل های دوگانه، خلاصه سازی و بازپیکربندی، نسبت متضاد داستان و گفتمان، و همچنین تحوّل و تعرّف، نقش مؤثری در تکوین روایت های حماسی دارند.
پژوهشی در بابِ توانِ تحلیلی «مربع نشانه شناختی» در خوانشِ شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مربع نشانه شناختی به مثابه الگویی که مبانی دلالت را طرح و تبیین می کند نخستین بار توسط گِرِماس طراحی شد. این الگو که بر نحوِ اولیه دلالت استوار است و حاصلِ بسطِ منطقی تقابل های دوگانی به شمار می رود، در آغاز، برای تحلیلِ ساختار روایت به کار گرفته شد، اما بعدها گرماس، راستیه و برخی از اعضای مکتبِ پاریس آن را در حوزه نشانه شناسی شعر نیز به کار بردند. با وجود این، در پژوهش هایی که بر این اساس در ادبیات فارسی صورت گرفته است، این الگو عمدتاً در تحلیلِ ساختار روایی حکایت های منظوم یا منثور استفاده شده است و تحقیقِ مستقلی که موضوعِ دلالتمندیِ شعر را بر اساسِ مربعِ نشانه شناختی توجیه و تبیین کند به چشم نمی خورد. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد ضمنِ ارایه کلیّاتی درباره این الگو، آن را در خوانشِ نشانه شناختی شعر به کار گیرد. بنابراین، پس از بررسی مؤلفه های اصلی مربعِ نشانه شناختی و نحوه ترکیبِ این مؤلفه ها، کوشیده شده است نحوه سازمان دهی درونی عناصر، به طورِ موردی، در غزلی از عطار، مولوی و حافظ بر این اساس بررسی و تحلیل شود. چنین پژوهشی علاوه بر اینکه امکانِ بررسیِ ساختاری غزل را از چشم اندازِ نشانه شناسی فراهم می آورد و برخی از تلقی های پنهانِ شعر را آشکار می کند، الگویی خواننده محور به دست می دهد که نشان می دهد یک خواننده توانمند چگونه مؤلفه های معناشناختی را، در راستایِ فهم شعر، شناسایی و طبقه بندی می کند.
بوطیقای پدیدارشناختی نیما: بررسی آراء پدیدارشناسانه نیما در «نامه ها» او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی جریانی است که در آن هدف اصلی، رسیدن به شناخت واقعی از امور است؛ شناختی که رها از هرگونه پیش فرض و پیش داوری باشد، به گونه ای که هستی واقعی و راستین موجود، از جانب خویش اجازه ظهور بیابد و دخالت ذهن و محتویات آن از سر راه صرافت طبیعی موجودات کنار رود. آنچه در این بین اهمیت دارد این است که با تقلیل یا فروکاست( اپوخه)، بتوان به توصیفی اصیل و واقعی از هستی موجودات رسید. نیما یوشیج به عنوان شاعری که توانست دوران ساز باشد، در نامه ها و مکتوبات خود به اطرافیان، مدام بر این نکته تأکید دارد که شاعران اصیل باید با چشم و نگاه خود در امور بنگرند و آنها باید دیدن را بیاموزند؛ دیدنی که مبتنی بر تجربه های اصیل و انضمامی است. وی بر این نکته تأکید دارد که شعر و شاعری، مناسبت یافتن با هستی است و برای رسیدن به این مطلوب باید تمام تعاریف حول یک امر را کنار زد تا بتوان به جوهر آن راه یافت. می توان مکتوبات نیما را بوطیقای شعری وی دانست که قبل از هر امری، نگاه دقیق و رها از هر سوژه ای را برای سرودن شعر ضروری می داند. در این جستار، این دسته از نظریات نیما را بررسی و با آراء اندیشمندان پدیدارشناس مقایسه می کنیم.
کارکردهای بلاغی- هنری ضمایر اشاره «این» و «آن» در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکرد متناقض نما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
بررسی بن مایه تنزّل آغازین با نگاهی به تفسیر کشف الاسرار و عدّة الابرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان هابیل و قابیل از تفسیر کشف الاسرارِ میبدی، سخن از ترسیدن قابیل با شنیدن آوازی و گریختن او از خلق و انس گرفتن با وحوش بیابان به میان آمده است. این موضوع با کهن الگویی ارتباط داردکه از آن با عنوان تنزّل آغازین یاد می شود. انسان طبق این کهن الگو، از دوره ای طلایی نزول کرده و سرآغاز را از دست داده است. در پژوهش حاضر کوشش شده است با روش توصیفی - تطبیقی این کهن الگو در چند فرهنگ مختلف بررسی شود. این پژوهش نشان می دهد که کهن الگوی تنزل آغازین که در بیشتر آیین ها دیده می شود، حکایت از خویشاوندی انسان نخستین با طبیعت و حیوانات دارد که بر اثر اندیشه ای اهریمنی از دست رفته است. همراهی انسان با طبیعت در «دوره زرین»، هرچند فراموش شده، ردِپای آن کاملاً از بین نرفته است. حضور کهن الگوی یادشده در فرهنگ های مختلف، صورت های گوناگونی دارد، اما ویژگی های مشترکِ معینی پیوسته در آنها تکرار می شود.