فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی مفهوم ولی و ولایت - که یکی از مهمترین عناصر تصوف اسلامی است - به شیوه سند کاوی نوشته شده است. در این گفتار پس از بررسی چشم انداز های گوناگون درباره ویژگی های ولی و ولایت، تاثیر فرهنگ شیعی بر مجموعه آثار صوفیه نشان داده شده، سپس انواع ولایت، صفات و شرایط ولی، تعداد اولیا و مراتب ولایت مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا که طریقت حول محور ولی و پیر شکل می گیرد، می توان نتیجه گرفت که به اعتقاد صوفیه و در تحلیل نهایی، پیر چیزی جز نفس طریق و مسیر سالک نیست، از اینرو در پرتو شناخت دقیق پیر و ولی، می توان بسیاری از نکته های تصوف اسلامی را تجزیه و تحلیل نمود.
شطح: سرریزهای روح بر زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطح در اصطلاح صوفیان سخنی وجدآمیز است که از اهل معرفت به اضطرار و اضطراب صادر می شود. این اصطلاح از حیث زبانی و معرفتی و دینی در معرض نقد و تحلیل های مختلفی قرار گرفته است. در این مقاله با استناد به اقوال گذشتگان درباره شطح، دیدگاه های معاصران نیز مورد توجه قرار گرفته است و به موضوعاتی از جمله: عوامل ابهام و متناقض نمایی شطح، نسبت شطح با شعر و حقیقت و تجربه عرفانی، امکان یا عدم امکان شرح شطح، عاطفی یا معرفتی بودن شطح پرداخته شده است. اگر شطح مقوله ای اعتقادی و مبین حقیقت عرفانی است، چرا شرح و تفسیر آن دشوار است؟ و اگر مقوله ای زبانی و هنری است، چرا در رد و قبولش این همه سخن گفته اند؟ به نظر می رسد ابتنای شطح بر ذوق باعث شده است که این نوع سخن هم واجد ویژگی های بیان شعری باشد و هم با آثار دینی و عرفان تعلیمی همانندی هایی داشته باشد. با این تفاوت که در اغلب موارد ابهام یا متناقض نمایی سخن شاعر قصدی و ارادی است اما ابهام شطح ناخواسته و ناگزیر است. گفتن شطح و درک آن نیاز به تجربه ها و کیفیت های روحی ویژه ای دارد. توجیه شطح بیشتر از شرح آن مورد توجه قرار گرفته است.
صبر بر جفای خلق و نقش آن در تکامل روحی و معنوی انسان از دیدگاه عرفان و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۵۷
حوزههای تخصصی:
هر نوع کمالی که در درون انسان و یا در طبیعت و به طور کلی در جهان خلقت رخ میدهد، به علت روبه روشدن با سختیها و مشکلات و صبر و استقامت دربرابر آنها پدید میآید. در تصو ّف و عرفان که سیری و تحو ّلی درونی و بیپایان به سوی کمال مطلق است، به رنج ها و سختیها و صبر دربرابر آنها بسیار اهمیت داده میشود. یکی از انواع سختیها (ابتلا)، اذیت و آزار مؤمنان و مردان کامل ازسوی فرومایگان و اغیار و نامحرمان است . به اعتقاد صوفیه، صبر دربرابر اذیت افراد جاهل و نادان، به شکسته شدن قوای نفسانی و تجلی صفات و قدرت های الهی در روح منجر میشود و عارف را به سرچشمه و منبع کمال پیوند میدهد.
رمز پردازی باد در آثار سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رمزپردازی باد در آثار سنایی» مقاله ای درباره سمبل «باد» و گسترده پهناور و کهن این واژه در فرهنگ مردم جهان است. در این مقاله به سمبل «باد» در فرهنگ جهانی و ایرانی و هم چنین شعر فارسی اشاره می شود. از میان شاعران فارسی زبان، سنایی بیش از دیگران از «باد» سخن گفته و به طور خاص به ستایش آن پرداخته است. انتخاب باد و سخن سنایی با آن مربوط به نوع نگرش و جهان بینی سنایی در رابطه با طبیعت و هستی است. در این مقاله کاربردهای واژه باد در آثار سنایی مورد بحث قرار می گیرد و این که او چگونه باد را به جای واژه های «نفس و دم، روح و ریح» به کار گرفته است.
تجربه عرفانی و بیان پارادوکسی ( تجربه دیدار با خدا در سخن )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تبیین " تجربه عرفانی" و " بیان پارادوکسی" می پردازد ؛ در بخش اول به کارکرد اصلی این دو مقاله ، در حوزه بیان توجه دارد که خارج کردن زبان از حالت اعتیادی و مرده و بخشیدن زندگی به آن است ؛ در نتیجه سخن گفتن به زبانی حقیقی و از روی صدق و یکی کردن دل و زبان . در بخش دیگر به این سوال های مهم پاسخ می دهند که آیا " متناقض نمایی" خصوصیت ذاتی تجربه عرفانی است و آیا محتوای تجربه عرفانی فقط با بیان پارادوکسی قابل انتقال است یا می توان همان تجربه را بی آنکه محتوایش از دست برود با بیان غیر پارادوکسی ارائه کرد ؟ برای پاسخ به این سوال ها ، ابتدا نظریات گوناگونی را که در این باره وجود دارد ارائه می کند که بعضی از این نظریات ، معتقدند پارادوکس های موجود در آثار عرفانی صرفا لفظی اند و بعضی دیگر ، متناقض نمایی آثار عرفانی را محصول ناتوانی زبان در بیان تجارت عرفانی معرفی می کنند ؛ اما پس از رد این گونه نظریات به این نتیجه می رسد که زبان عارفان تنها به این جهت ،متناقض نماست که تجربه شان متناقض نماست و زبان ، تجربه را درست منعکس می کند . در پایان نیز توصیف آخرین مرحله کمال زبان عرفانی – تجربه دیدار با خدا در سخن ؛ یعنی ، تجربه شطح که نقطه غایی پیوند تجربه عرفانی و بیان پارادوکسی است – می پردازد .
هنجارشکنی در شعر صائب تبریزی
حوزههای تخصصی:
نگرش صائب تبریزی به شخصیتی معروف نظیر خضر ـ علیه السلام ـ دوگانه است. صائب در برخورد با داستان خضر(ع) و در ساختن تلمیح، گاه موافق سنت ادبی عمل می کند و گاه به خلاف عرف و عادت شاعران گذشته، با خضر(ع) و عناصر داستانی او مخالف خوانی می کند. اگر شاعرانی چون خاقانی، سعدی و حافظ با انتقادی ملیح به ماجرای خضر ـ علیه السلام ـ نگریسته اند، صائب در وسعت بخشیدن به این نگرش، تلاشی جدّی کرده است. او گاه با شماتت خطاب به خضر(ع)، خود را بی نیاز از عمر جاودان و آب حیات، صاحبِ ویژگی هایی می داند که حتی خضر به آنها دست نیافته است. بدیهی است که صائب برای اثبات نظریات و افکار خویش و نیز برای ترجیح روش سلوک خود حاضر است از خضر(ع) سبق ببرد و او را با وجود همة اعتباری که در عالم ادب و عرفان دارد، بیرون از دایرة علایق و پسندهای خود بپندارد، این نحوة نگرش، نوعی هنجارشکنی و گریز از سنت ادبی به شمار می رود.
در این مقاله، موضوعاتی دسته بندی شده که در آنها صائب تبریزی نگرش انتقادآمیز خود را متوجه ماجرای حضرت خضر(ع) کرده است.
« گرال » ، جامی بسان « جام کیخسرو »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عرفان تطبیقی و بازتاب اندیشه های عرفان ایران در دیگر فرهنگ ها زمینه ای را فراهم می آورد که از رهگذر آن می توان بنیان باورهای عرفان شرقی و پدیده های نمادین فرهنگ ایرانی را که در قرون وسطی و پیش از آن بر عرفان مسیحیت سایه افکنده باز شناخت. بیشتر این باورها را از چشم انداز آشنایی مغرب زمین با پیشینه های فرهنگ و اساطیر ایرانی، آیین مانی، زرتشت، اسلام و سرانجام دیدگاه های شیخ اشراق آنان سخت گره خورده است، به ویژه دیدگاه های شیخ شهاب الدین سهروردی در قصه...
انسان آرمانی چند شاعر عارف
حوزههای تخصصی:
انسان همیشه در تاریخ زندگی و حیات خویش به دنبال یافتن راه نجات و رستگاری از این دنیا بوده است و فکر او به دنبال پاسخ گویی به این پرسش که چگونه می توان زندگی ایده آلی در این دنیا داشت تا به رستگاری رسید. شاعران و عارفان ادب فارسی نیز برای پاسخ گویی به این سؤال، اندیشه ها و نظریات خودشان را به شکل های گوناگون در اشعار و نوشته هایشان بیان کرده اند. آنها به تبعیت از قرآن کریم، حضرت رسول اکرم(ص) و جانشینان بحقّ او را دارای ویژگی های انسان ایده آل می دانند و با معرفی آنان، به انسان ها گوشزد می کنند تا با داشتن همان ویژگی ها زندگی سعادتمندانه ای را که به رستگاری منجر شود، بشناسند و راه آن بزرگان را پیش گیرند. حافظ شیرازی در معرفی حالات روحی و اخلاقی چنین انسانی، بهتر از دیگران توفیق یافته است.
موانع معرفتی کمال در مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
اهل سلوک و رهروان وادی حقیقت، رسیدن به قلة رشد و شکوفایی معرفت را «کمال» می نامند. البته مفهوم کمال به تناسب ادراک و استعداد مستعدان و طالبان، متفاوت و به اصطلاحِ اهل فلسفه، مفهومِ ذات مراتب تشکیک است، اما برای رسیدن به نور معرفت و حصول کمال، که نتیجه تهذیب اخلاق و تصفیة باطن و گسیختگی از عالم ظاهر و پیروی از پیران راستین است، باید موانعی که به عنوان پردة شهود و سد تکمیل نفس و یا حجاب حق است، از میان برداشت. از این موانع با عنوان ورطه های هولناک هوا و هوس و عقبات سلوک نام برده اند که پیمودن سنگلاخ سلوک را بر سالک سخت می گرداند و تا سالک آن موانع را نشناسد و از خود سلب نکند، نمی تواند به مقام معرفت برسد، زیرا جز از راه توسل به پیران راستین و ریاضت و مبارزه با هوای نفس، رسیدن به حقیقت ـ که کمال است ـ امکان ندارد و تنها سلوک است که آفتاب معرفت و کمال را در جهان جان طالع می دارد و جان در بندِ آدمی را بر پهناور گسترة جهان محیط می سازد و این مقیم تیره تن و محدودة جسم را به بال آزادگی بر بام جهان بینی نامحدود می نشاند.
موانعی که مانع انجذاب سالک حقیقتند، دو دسته اند: برخی از آنها جنبة معرفتی و روانی دارد که موانع معرفتی اند مانند حسد و بخل و غفلت و غم و غصه و کفر و شرک و یأس و دنیادوستی؛ و گروه دیگر جنبة عملی و در میدان عمل نمایش عملی دارند مانند تکبر و غیبت و انجام کارهای منافی عفت و نفاق و توسل به سبب و ندیدن مسبب و غیره، که سد معبر سالک و خار راه اویند، و مولوی در مثنوی این موانع را شناسایی کرده و در تقریر مطالب و مَطاوی بحث های عرفانی و پرش و پردازش معانی بلند سلوک، به آنها پرداخته و این مقاله نیز مواردی از آن موانع را بررسی کرده است.
شرح های مثنوی در آناتولی
نیمایوشیج، شاعرِ شهود و طبیعت
حوزههای تخصصی:
طبیعت با قابلیت و داشته های بی نهایت خود، همواره پشتوانه ای عظیم برای هنر و آثار هنری بوده است. هنرمندان با بهره مندی از سرمایه های طبیعت، هنر خویش را تعالی بخشیده و آن را از امکانات بسیاری بهره مند ساخته اند. نیمایوشیج، شاعر طبیعت گرای معاصر، با حضور مداوم در دامن طبیعت، توانست پیوندی فکری و عاطفی بین خود و طبیعت پدید آورد. او ذهنیتِ شعری خویش را با طبیعت، به صورتی تنگاتنگ درآمیخت و آن را جانمایة هنر خویش ساخت. تأثیرپذیری نیما از طبیعت، دستاوردهای بسیاری برایش داشته است. او نوآوری خویش را نیز مدیون طبیعت است. مشاهدة تازگی های طبیعت و درک بی واسطة او از پویایی و تحولِ جاری در آن، توانست منبع الهامش قرار گیرد و در وی به انگیزه ای عظیم برای تحول تبدیل شود. شعر نیمایوشیج از هر نظر با طبیعت ارتباط و آمیختگی یافته است. او به اشکال مختلف از امکانات طبیعت بهره برده است.
ملایته و بازتاب اندیشه های ملامتی در شعر عرفانی(غزلیات عطار.عراقی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهل ملامت(ملامتیه)از خراسان و به خصوص از نیشابور بودند.اندیشه ملامتی،شامل فتوت و ترک ریا و قبول ملامت،عکس العملی بود در برابر اهل رسم و ظاهر و نیمه های قرن سوم هجری که مبلغان و مروجانی مانند حمدون قصار(متوفی به 271ه ق )ابو حفص حداد(متوفی به 264یا265ه ق .یا 266یا 267 ه ق )و ابوعثمان حیری پیدا کرد.سلمی توجه ویژه ای به ملامتیه دارد و رساله ای جامع درباره آنها به نام «رساله ملامتیه»نوشته است.اختصاص در باب ویژه ای در کشف المحجوب به باب الملامة (صص 85-94)وجود آنها را در خراسان و قرن پنجم نشان می دهد. عزالدین محمود کاشانی (متوفی به 735 ه ق )، طالبان حق را دو گروه دانسته است: «متصوفه و ملامتیه»و ملامتیه را گروهی متمایز از صوفیان معرفی می کند.(مصباح الهدایه ،ص 115-116) در این مقاله کوشش برآن است که بازتاب اندیشه های ملامتی در عشر عرفانی (غزلیات عطار و عراقی و حافظ)بررسی گردد.آیین ملامتیان شامل دو اصل مهم بوده است : 1- ستیز باکبرو عجب 2- مبارزه بی امان با ریا و تظاهر.
فلسفه و قطعیت در اسلام
ایهام و دگرسازی مقوله های دستوری
حوزههای تخصصی:
ایهام از آرایه های پندارخیز است که سخن را دوگانه یا چندگانه می کند. سخنی که ایهام دارد، توصیف دستوری یگانه و یکسانی ندارد. چرا که با هر معنی از معانی ایهامی، نوعی و نقشی ویژه می پذیرد. در این مقاله، دربارة چگونگی و چندگانگی تأثیر ایهام در مقوله های دستوری بحث و دری تازه در این زمینه به روی محققان گشوده شده است تا به این نکتة نو، به دیدة تحقیق بنگرند.