فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
281 - 305
حوزههای تخصصی:
خاک نماد سردی و تجدید حیات است؛ مردگان به زیرخاک می روند تا تجدید حیات کرده و به صورتی نو ظاهر شوند، به تعبیری زمین، مادر هستی و خاک بستری برای باروری و حیات بشر است. سنایی غزنوی به شهادت شمار زیادی از ابیات دیوان و نیز مثنوی حدیقه اش با فرهنگ باستانی ایران به خوبی آشنایی داشته وعناصر و مضامین اساطیری در شعر او نمودهای مختلفی دارد. این جستار با روش توصیفی تحلیلی محتوا، بر آن است تا رد پای اساطیری مام خاک را در شواهدی از آثار سنایی غزنوی بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سنایی به خوبی توانسته است با بهره گیری از سرچشمه غنی اساطیر ایرانی و فرهنگ اسلامی، اسطوره حیات و آفرینش از خاک را در آثارش نشان دهد؛ همچنین وی به ارتباط، تضاد و وحدت عناصر چهارگانه از جمله خاک با عناصر دیگر و مزاج آن ها آگاهی کامل داشته است.
رویکرد عرفانی مولوی به حدیث لیله التعریس و بازتاب آن در منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت «لیله التعریس» در شمار قصه های مشهوری است که در طول تاریخ اسلام، شهرت بسیاری داشته و در بیشتر منابع و متون اسلامی ذکر شده است؛ همچنین در شعر شاعران بزرگ ادب فارسی مانند مولوی نیز راه یافته است. البته با توجه به اختلافات نقل راویان در اصل داستان و همچنین مسائلی مانند عصمت و نبودِ سهو یا خطای پیامبر (ص) و مواردی مانند جعل یا تقیه راویان، همواره مخالفان و موافقان بسیاری برای این روایت وجود داشته است؛ ازاین رو، در این پژوهش با استفاده از روش اسنادی، ضمن تحلیل و بررسی این حدیث در متون و منابع اسلامی و نیز اختلافات شایع بین اهل سنت و شیعه در عصمت پیامبر (ص) ، به رویکرد عرفانی مولوی نیز پرداخته شده است؛ زیرا مولوی در مثنوی ، جدا از آرا و اندیشه های مخالفان و موافقان، بیشتر درپی تحلیل و تبیین عرفانی این داستان، پروراندن معانی بلند و باریک عرفانی و توجه به باطن و تأویل این داستان بوده و کمتر به ظاهر و لفظ آن اهتمام ورزیده است. مولوی بیشتر به فواید روحانی، ایمانی، اخلاقی و عرفانی روایت توجه داشته است و خواب پیامبر (ص) را نوعی استغراق، فنا و تجربه عرفانی می داند که بیانگر حالت وصال پیامبر (ص) با حق تعالی در همه حال است؛ درواقع مولوی با رویکرد عرفانی خود توانسته است به اختلافات کلامی این مسئله پایان دهد.
شناسایی و تحلیل فصول چهار گانه در شاهنامه نگاری بر اساس نظریه میتوس نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای رویکردی، میان رشته ای بر پایه انسان شناختی، روان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن است که به تأویل اثر و بن مایه های موجود در آن می پردازد. این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی و رویکرد نقد اسطوره ای، به تفسیر و تحلیل نگاره های «شاهنامه شاملو» بر اساس الگوهای ساختارگرایانه نورتروپ فرای، پرداخته است. کمبود پژوهش های اسطوره ای در آثار هنری، ضرورت این تحقیق را نمایان می کند. بیشتر این تحقیقات در زمینه ادبیات و متون ادبی شاهنامه بوده و تا کنون پژوهشی با استفاده از نظریات فرای بر روی آثار هنری صورت نگرفته است. هدف این پژوهش، شناسایی نمادها و کهن الگوهای موجود در نگاره های شاهنامه شاملو و قرار دادن آن در نظریه میتوس فرای، بر اساس روش نقد اسطوره ای است و از این میان، هشت نگاره مرتبط با جنگ بزرگ کیخسرو تحلیل شده است. نتایج بدست آمده نشان از آن دارد که در روایت جنگ بزرگ کیخسرو، بیشترین نزدیکی را در چرخه فصول با میتوس رمانس و کمدی و کمترین ارتباط را با گونه تراژدی و هزل دارد.
بررسی و تحلیل نخستین مکاتبات عارفان (مکتوبات ذوالنون مصری و جنید بغدادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
153 - 184
حوزههای تخصصی:
یکی از میراث های ماندگار عارفان و مشایخ تصوف، مکتوبات آنان است. مکتوبات، نامه هایی است که عارفان و صوفیان اغلب به قصد بیان تعالیم، اندرز و ارشاد و ذکر پاره ای از رموز عرفانی، حقایق حکمی و معارف الهی به معاصران خود می نوشتند. به بیان دیگر از دیرباز مکاتبات و گفتگوهای نوشتاری در بین صوفیه به مثابه وسیله تعلیم و پرسش و پاسخ معمول بوده و مشایخ طریقت برای بیان اندیشه های خود از ساختار نامه ها بهره می گرفتند. نامه های قطب العارفین، ذوالنون مصری و تاج العارفین، جنید بغدادی نخستین مکتوبات بازمانده از پیشگامان طریقت است. این نامه ها در شمار منابع دست اولی است که به زبان عربی، با نثری صوفیانه و عباراتی در شرح تعالیم عرفانی و عقاید متصوفه نگاشته شده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی وجوه مختلف مکاتبات این دو عارف نامی می پردازد و هدف آن تحلیل شاخصه های ساختاری و محتوایی و واکاوی درون مایه های پنهان در نامه های آن هاست. از جمله نتایج حاصل از این پژوهش عبارت است از: گردآوری و انتشار فهرستی نظام یافته از مکاتبات پراکنده ذوالنون مصری و جنید بغدادی، به دست دادن تحلیل و تصویری از ساختار و شکل مکاتبات، شیوه نوشتاری، ارکان، انواع، چگونگی تبادل، محتوا، کارکرد، دقایق و اشارات معنایی، راویان و مخاطبان نامه ها.
کالبدشناسی رستم در جهان پیشاشاهنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
263 - 290
حوزههای تخصصی:
رستم دریچه ای را می ماند که همواره رو به آرمان هایِ نوپدیدِ مردمِ این سامان گشوده می شود و رستاخیزهایِ مکرّرِ جنابش در اقالیمِ فرهنگ نشان می دهد که هنوز چهره ای اساطیری این توان را دارد که پاسخ گوی نیازهای تاریخی ایرانیان باشد. اگر بر این قول متفق باشیم که «اسطوره» و «تاریخ» می توانند زایاننده «حماسه» باشند، با نظربستن به شاهنامه ، سؤالی که ذهن همگان را به خود مشغول خواهد داشت، این خواهد بود که برجسته ترین پهلوانِ حماسه ملّی (که خود وزنه ای گران برای دومین پاره از سه گانه بلندآوازه شاهنامه است)، از کدامین زِهدانِ تاریخی یا اساطیری (یا حتی حماسی) برون جسته و بازنمایاننده کدامین ایزد یا شخصیت ایرانی/اَنیرانی است. نگارندگان برای پاسخ به این مسئله، با تدقیق در منابعِ موجود، خویشکاری هایِ رستم و همتایانش را در «اسطوره»، «تاریخ» و «حماسه »هایِ ایران و ملل همجوار از نظر گذرانیده و متناسب با زمان و امکانات خود بدین پرسش پاسخی درخور داده اند. یافته های پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به صورتِ تطبیقی تحلیلی فراهم آمده است، نشان می دهد که رستمِ شاهنامه -کیفیتاً و کمیتاً- میراث دارِ «ایندره هندی» (از لحاظ اسطوره ای)، «سورنایِ حرّان» (از لحاظ تاریخی) و «بهیشمه هندی» (از لحاظ حماسی) است.
نقد اسطوره ای رمان طوبی و معنای شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
115 - 146
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشه های نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمان های بشر در تاریخ است و به وسیله آن می توان، به علل خویش کاری های انسان های باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف از جمله نقد اسطوره ای را دارد. هدف پژوهش بررسی و تبیین مولّفه های نقد اسطوره ای در رمان طوبی و معنای شب با روش توصیفی تحلیلی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رابطه معنادار و مستقیمی میان ارتباط زنان با عناصر طبیعت در این رمان وجود دارد که به خویش کاری های اسطوره ای زنان جهت و معنا بخشیده است؛ به گونه ای که با استفاده از مفاهیم سمبلیک و کهن الگویی آب، می توان قرارگرفتن مونس در کنار سرچشمه و لیلا در کنار حوض آب را که به ترتیب خواهان دست یابی به باروری و فرایند تفرّد هستند، تبیین کرد. همچنین می توان به تأثیرپذیری رمان طوبی و معنای شب از حماسه گیل گمش اشاره کرد؛ زیرا هر دو با زدودن سایه های ضمیر خود و با استفاده از کهن الگوی سفر، در پی دست یابی به خویشتن و کمال هستند که یونگ بر آن تأکید دارد.
شهود وحدت از ورای مظاهر، با تکیه بر غزلیات صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
233 - 262
حوزههای تخصصی:
هستی از مبدأ واحدی سرچشمه گرفته است و وجودی واحد منشأ همه هستی به شمار می رود. از آنجا که وجود واحد خود را در مَجالی و تعیّنات آشکار کرده است، عارف «کل نگر» با نظاره این کثرت ها به سرچشمه هستی که همان منشأ واحد است، نایل می شود و با چشم دل در همه زوایای هستی، آن مبدأ کل را مشاهده می کند. آیا این اندیشه که با ابن عربی خود را آشکار کرده است، در سبک هندی نیز مشاهده می شود؟ آیا این تفکر از صائب که یکی از ارکان سبک هندی است، دلربایی کرده است؟ داده های این تحقیق نشان می دهد که صائب به عنوان یکی از ارکان سبک هندی، وحدت وجود و سیر در مجالی و مظاهر را در دیوان خود مورد توجه قرار داده است و آن را راهی برای شناخت حقیقی و معرفت نظری معرفی می کند. این پژوهش به روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است و شیوه گردآوری داده های آن از میان اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که صائب مانند عارفان وحدت وجودی، عالم کثرت را نماد و نمودی از یک حقیقت واحد دانسته و در پی کشف آن مبدأ واحد بوده است.
بررسی و تحلیل مهم ترین مطلوب های بشری در عبهرالعاشقین و شرح شطحیات با توجه به گزاره های انتزاعی و انضمامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
215 - 246
حوزههای تخصصی:
مطلوب هر آن چیزی است که آدمی خواهان و طالب آن است. شناخت مطلوب های بشری به فرد کمک می کند تا به جای نزاع بر سر مطلوب های اجتماعی، فردی و جمعی به دنبال کسب مطلوب های اخلاقی و روان شناختی باشد تا زندگی معنا داری داشته و به مطلوب های ذاتی خود از جمله آرامش برسد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مهم ترین مطلوب های بشری از دیدگاه روزبهان بقلی با توجه به انتزاعی و انضمامی بودن گزاره ها پرداخته است. انتزاع و انضمام گزاره ها که همان درجه کلّیّت و جزئیّت آن هاست در گفتمان ادبی عرفانی حائز اهمیت است؛ خصوصاً از این نظر که آیا عرفا با کلی گویی های خود پیروانشان را بلاتکلیف ساخته اند یا با انضمامی کردن مطالب بر میزان قطعیت کلام خود افزوده و آن ها را در مسیری مشخص رهنمون کرده اند. روزبهان در عبهرالعاشقین با زبانی استعاری تجربیاتش را تصویرگری کرده و در شرح شطحیات، متنی واقع گرایانه برای تفسیر متونی فرا واقع گرایانه ارائه داده و هر دو متن را با انواع روش های توصیفی، انضمامی ساخته است. وی مجموع مطلوب های اجتماعی فردی و جمعی را مطلوب های بالغیری می داند که باید در خدمت کمال جویی و کسب مطلوب های اخلاقی مانند عشق ورزی قرار گیرند تا انسان را به مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی رهنمون سازند.
دردمندی عارفانه در نگرش فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
223 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم عارفانه درد در دیوان اشعار فخرالدین عراقی می پردازد. این درد که همان درد دورافتادگی از خداوند است، جان بنده را از خواب غفلت بیدار و دلش را به دیدار دلدار مشتاق می کند و به جست وجو و طلب کوی یار می کشاند. گفتنی است دردمندی عارفانه در اشعار عراقی، به دو گونه متفاوت مطرح است: نخست به شکل دردی ناخوشایند و سهمناک که ذاتاً مطلوب طبع محب نیست و تحمّل این درد برای او بسیار دشوار و گاه ناممکن است، اما محب برای تکامل روحی و تعالی معنوی ناچار است نسبت به درد صبور و شکیبا باشد، تا روزی که به مقام وصال نائل و دردش درمان شود.دردِ دوم به شکلی لذّت بخش و شیرین نمود یافته است، به گونه ای که عاشق بدان تمایل دارد و آن را درمان تلقّی می کند. بنیان این پژوهش بر اساس بررسی مفهوم درد، در دو نگرش معرفتی است: نخست نگرش بُعد و دوری، دوم نگرش قُرب. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی هندسه فکری عراقی را در باره معرفت درد قابل تفسیر می کند و تناقض موجود در شناخت درد در دیوان او را با تکیه بر نگرش های یادشده تا حدودی مرتفع می سازد.
تحلیل کارکردهای حکایت در حدیقه سنایی و تطبیق آن با نظریه راندال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
63 - 87
حوزههای تخصصی:
سنایی، پایه گذار شعر عرفانی فارسی، از شاعرانی است که به طور عملی و گاه نظری کوشیده است زبان عرفان را بشناساند. تاکنون درباره زبان عرفانی نظریه های متعددی پدید آمده است. این نظریه ها آنجا که مبتنی بر نظریه های کلی تر زبان دین مطمح نظر قرار می گیرند، در دو دسته نظریه های شکل گرا و نظریه های نقش گرا می گنجند. از جمله نظریه های نقش گرا درباره زبان تجربه های متافیزیکی، نظریه جان هرمن راندال است. این فیلسوف، دین را مانند علم و هنر یک نوع فعالیّت بشری سهیم در فرهنگ انسانی می داند و برای رموز و اساطیر دینی چهار نقش برمی شمارد. مقاله حاضر به تحلیل تازه ای از کارکردهای حکایت در کتاب حدیقه الحقیقه سنایی و تطبیق آنها با نظریه راندال می پردازد و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نتیجه می گیرد که اولاً سنایی حکایت را برای دو منظور، یکی تبیین مسائل هستی شناسانه، شامل مسائل خداشناسانه، جهان شناسانه و انسان شناسانه و دیگری اصلاح مشکلات اجتماعی به کار می برد و ثانیاً حکایات حدیقه سنایی از میان چهار نقش مورد نظر راندال، در وهله اول، بیشتر نقش برانگیختن حس عملی و تقویت تعهد عملی (انسان شناسانه) و در وهله بعد، نقش برانگیختن حس تعاون و تقویت انسجام اجتماعی (اجتماعی) را برعهده دارد و دو نقش دیگر از این چهار نقش ، یعنی انتقال تجربه های بیان ناپذیر انسانی (خداشناسانه) و ایضاح نظام شکوهمند الهی (جهان شناسانه) کمتر مورد توجه این شاعر عارف بوده است. این نقش ها عرفان سنایی را در سایه مکتب خراسان قرار می دهند که بیشتر به انسان گرایی و جامعه گرایی مشهور است.
دارکولییسم چیست؟
منبع:
ادبیات متعهد دوره اول اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱
8 - 21
حوزههای تخصصی:
دارکولییسم darkoliisme (به فرانسه : Darkoliisme ، به انگلیسی : Darkoliism ) یک جنبش(مکتب) ادبی است که در سال ۲۰۱۵ توسط محمد رضا نظری دارکولیMohammad Reza Nazari Darkoliنویسنده و منتقد ادبی ایرانی و شاگردان، دوستان، همکاران و پیروان ادبیاتش در ایران و خارج از ایران شکل گرفت.محمد رضا نظری دارکولی در سال ۲۰۱۵ مانیفست یک جنبش ادبی به نگارش رساند که ۱۰ قانون در خود داشت و به پیشنهاد دوستان و همکارانش نام Darkoli بر آن نهاده شد که ضمن اشاره به ادبیات خاص محمد رضا نظری دارکولی، نام روستایی در شهرستان دلفان ایران است که مردمی مهرپرست داشته است ؛ زیرا قوانین جنبش دارکولی نیز گسترش مهرورزی میان انسانها را دنبال می کند .پس از انتشار مانیفست جنبش (مکتب) Darkoli و در دسترس عموم قرار گرفتن آن ، این جنبش از سوی پیروانش ، مکتب ادبی Darkoliisme خوانده شد .قوانین دهگانه ی مکتب ادبی دارکولییسم به محتوای آثار ادبی می پردازد و در مقابل فرمالیسم روسی که زبان فیزیکالیستی دارد با جدیت برخواسته است .
گره گشایی معنایی- ساختی از یک غزل پیچیده حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
71 - 99
حوزههای تخصصی:
بخش زیادی از شعر حافظ، محصول تجربه های عرفانی است و شاعر در مقام صورت بندی زبانی آنها از انواع شگردهای بلاغی بهره برده است. تجربه های عرفانی، بیشتر در غزل های روایی او نمایان شده و به دلیل فشردگی روایت و سیالیّت ذاتیِ تجربه های عرفانی، علی رغم داشتن زبان ساده، گره های دشواری در معنا و شکل غزل ها ایجاد می شود. غزل شماره 423 با مطلعِ « دوش رفتم به در میکده خواب آلوده// خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده » یکی از این نمونه هاست. این غزل، اگرچه به صورت پوشیده، مرحله تبدیل «عرفان زاهدانه» به «عرفان عاشقانه» را گزارش می کند، در صورت روایت به ویژه در پرداخت شخصیت «مغبچه باده فروش» و گفتگویی که بین او و راوی درمی گیرد، هنجارهای ادبی و عرفانیِ سنت شعر قلندرانه نقض می شود؛ مغبچه باده فروش که در شعر قلندرانه مشوّق سالکِ مقیم عالم زهد برای ورود به میخانه است، در نقش تازه ای ظاهر می شود و ملامت گرانه راوی را از اینکه به دیرمغان پای نهاده است و شرابی نوشیده و با شیرین پسران نرد عشق باخته، به نقد می کشد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که چگونه می توان غزل حاضر را در متن سنت شعر قلندریِ پیش از حافظ و ابیات پراکنده خود وی قرار داد و غزل را از این تناقض معنایی و شکلی نجات داد؟ ما با ارائه خوانشی معنایی ساختی و به شیوه «تأویلی و تفسیری» سعی می کنیم گره این مشکل را باز و اثبات کنیم همین غزل نیز در ادامه سنت غزل قلندرانه و دستگاه فکری حافظ است و شاعر با دستکاری رندانه در سنت ادبی، به روایت و ساختی هنری از بیان همان اندیشه ها دست یافته و با ایجاد ابهامی معنایی و شکلی، اثری گشوده بر خوانش های مختلف آفریده است.
تحلیل شخصیت ها، مفاهیم اساطیری و انواع آن در رمان «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
249 - 279
حوزههای تخصصی:
به کار بردن عناصر و مضامین اسطوره ای کهن الگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفه های موجود در رمان های فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی تحلیلی، مؤلفه های اسطوره ای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قصد قبلی نویسنده و یا با توجّه به کهن الگوهای نخستین بشر، به صورت غیرارادی در رمان آورده شده باشد که نشان گر آگاهی نویسنده از اسطوره ها و نمادهای ایران و جهان، فرهنگ دینی، ملی و قومی است. صرف نظر از درون مایه اصلی رمان که قتل و برادرکشی است و با اسطوره هابیل و قابیل پرورانده شده ، معروفی برای درک رمان خود از اسطوره های مختلفی استفاده کرده است که آن ها را می توان به سه دسته اساطیر شاهنامه ای (سیاوش، ایرج، بیژن و منیژه و...)، حیوانات اساطیری (ققنوس، کلاغ، گرگ، پروانه، ماهی) و مفاهیم اسطوره ای (آفرینش، دوگانه نگری، پالایش، ماندالا، گیاه پیکری و...) تقسیم کرد. نظر به گسترده و وسیع بودن این مفاهیم، در این پژوهش، تنها به مفاهیمی که در پژوهش های دیگر، کمتر به آن ها پرداخته شده است، توجّه می شود.
بررسی بینامتنی فردوس المرشدیه با متون دینی و عرفانی (با تکیه بر رساله قشیریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
39 - 65
حوزههای تخصصی:
لازمه درک آثار ادبی آگاهی از پیش متن ها و آثار پیش از آن است. بر این اساس، کشف و دریافت سرچشمه های متون ادبی یکی از روش های فهم بهتر آن ها به شمار می آید. در این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیرپذیری فردوس المرشدیه از متون دینی و عرفانی، با روش توصیفی- تطبیقی به بررسی بینامتنی آن براساس نظریه ژرار ژنت پرداخته شده است. با مطالعه بیش متنیتی احوال و کرامات شیخ ابواسحاق کازرونی (352-426 ﻫ.ق) در فردوس المرشدیه ، اسطوره سازی از قهرمان برمبنای دیرینه الگوها و نظیره سازی از شیوه زندگی و معجزات و داستان های پیامبران به وسیله مریدان او برای نشان دادن علوّ مقام و عظمت پیرشان مشهود است. بررسی بینامتنی فردوس المرشدیه با دیگر متون عرفانی در سطح مضامین و اصطلاحات عرفانی، آیات و احادیث، حکایت ها و نقل قول های عارفان، گواه وجود بینامتنیت صریح در مضامین آن با رساله قشیریه است. بنابراین رساله قشیریه از منابع مطالعاتی شیخ ابواسحاق کازرونی و مریدان او بوده است و شیخ ابواسحاق برخی از مضامین عرفانی، حکایت ها و اقوال و دیدگاه عارفان دیگر را از قشیری وام گرفته که این رابطه بینامتنی صریح در سطح عبارات و واژگان در بیشتر موارد به صورت نقل قول بدون ارجاع در متن است.
تحلیل روان شناختی مثنوی معنوی براساس رویکرد پذیرش و تعهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی سرشار از مفاهیم و تفکرات روان شناختی است که بیان کننده تفکر و دقت مولوی در روح و روان انسان است. این پژوهش به روش تحلیلی تطبیقی به بررسی مثنوی از دیدگاه اصل اول (پذیرش) در رویکرد روان شناختی درمان پذیرش و تعهد پرداخته است. مولوی و نظریه روان شناختی پذیرش و تعهد (اکت) هر دو بر آن اند که رویارویی با رنج ها در زندگی، اجتناب ناپذیر است؛ پس باید رنج زیستن را پذیرفت و به سوی رشد روحی و روانی گام برداشت. هر دو دیدگاه از تمثیل برای اقناع ذهن مخاطب بهره می برند. مولوی از مفاهیمی مانند تقدیر و طبیعی بودنِ رنج در زندگی، برای ایجاد آمادگی در مخاطب برای پذیرش استفاده می کند. در این پژوهش به بررسی تطبیق مراحل توبه در تفکر اسلامی و عرفانی با پذیرش در اکت پرداخته شده است. تفاوت در این دو دیدگاه از هدف نهایی آنها سرچشمه می گیرد؛ هدف رویکرد روان شناختی، معطوف به شاد زیستن در این جهان و رشد فردی برای بهتر زیستن است و دیدگاه مولوی و به صورت کلی تر، دیدگاه عرفانی معطوف به جلب رضایت خداوند و زندگی جاودانی در جهان باقی است. با این حال هر دو دیدگاه با گذر از یک مسیر در توجه به روان انسان و رشد و تعالی آدمی هم داستان هستند. درمان گران می توانند با توجه به سابقه ذهنی مخاطب خود در ایران، نسبت به مسائل دینی و عرفانی، از میراث ادبی مانند مثنوی بهره برند.
بررسی تذکره الأولیا و مثنوی های عطار براساس نظریه بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: تذکر ه الأولیا مهم ترین اثر منثور عطار و از بزرگ ترین متون منثور عرفانی است. تذکر ه الأولیا این امکان را دارد که مناسبات بینامتنی موجود در آن با آثار عارفان دیگر و حتی با مثنوی های خود عطار بررسی شود. روش هدف این پژوهش نشان دادن ارتباط متنی پنجاه و یک حکایت مشترک تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار با رویکرد بیش متنیت یکی از ارکان پنجگانه نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» است که با روش توصیفی تطبیقی به انجام رسید. یافته ها و نتایج: یافته های پژوهش بیانگر ارتباط گسترده تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار است. هر دو نوع بیش متنیت (همانگونگی و تراگونگی) در این آثار مشاهده می شود. این ارتباط بیشتر از نوع تراگونگی است. از میان مثنوی های عطار، بیشترین درصد حکایت های مشترک با تذکر ه الأولیا به ترتیب در منطق الطیر ، الهی نامه ، مصیبت نامه و اسرارنامه مشاهده شد.
بررسی تذکره الأولیا و مثنوی های عطار براساس نظریه بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذکره الأولیا مهم ترین اثر منثور عطار و از بزرگ ترین متون منثور عرفانی است. تذکر ه الأولیا این امکان را دارد که مناسبات بینامتنی موجود در آن با آثار عارفان دیگر و حتی با مثنوی های خود عطار بررسی شود. هدف این پژوهش نشان دادن ارتباط متنی پنجاه و یک حکایت مشترک تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار با رویکرد بیش متنیت یکی از ارکان پنجگانه نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» است که با روش توصیفی تطبیقی به انجام رسید. یافته های پژوهش بیانگر ارتباط گسترده تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار است. هر دو نوع بیش متنیت (همانگونگی و تراگونگی) در این آثار مشاهده می شود. این ارتباط بیشتر از نوع تراگونگی است. از میان مثنوی های عطار، بیشترین درصد حکایت های مشترک با تذکر ه الأولیا به ترتیب در منطق الطیر ، الهی نامه ، مصیبت نامه و اسرارنامه مشاهده شد.
واگرایی سنّت و مدرنیته در شعر عرفانی -عاشورایی قاجار (با تکیه بر گنجینه الأسرار عمّان سامانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرت و عظمت واقعه عاشورا ابعاد وسیع و بی نظیری داشت و به همین سبب از دیدگاه ذوقی و شهودیِ عرفان به دور نماند. پژوهشگران، از بین همه ادوار گوناگون تاریخی، به دوره قاجار ازنظر عرفان و تصوّف در شعر آیینیِ تشیّع (شعر عاشورا) کمتر توجه داشته اند. در این دوران تاریخی با ورود مظاهر مدرنیته به ایران، در همه ابعاد و جوانب سیاسی، اقتصادی و... با تغییرهای بسیاری روبه رو هستیم؛ اما در جامعه ای که تاروُپود وجود آن را باورهای دینی تشکیل می داد، پذیرش فرهنگ و تمدن مدرن غرب با ویژگی های دنیاگرایانه آن به آسانی ممکن نبود؛ ازاین رو شعر عاشورایی با رویکرد عرفان مدارانه به مبارزه همه جانبه با مظاهر مدرنیته در جهان معاصر پرداخت. بازتاب این تقابل را به خوبی می توان در گنجینه الأسرار عمّان سامانی دید. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای صورت گرفته است و به این پرسش پاسخ می دهد: تقابل سنت و مظاهر مدرنیته غربی در دوران قاجار و در شعر عرفانی عاشورایی این دوره چگونه نمود یافته است؟ نتایج بیانگر آن است که در این اشعار، وحدت گرایی، عشق، توجه به روح جمعی در قیام امام حسین (ع) و مظهر انسان کامل، در تقابل با مظاهر مدرنیته غربی قرار دارد.
تمایز شیوه های اجرایی ترانه و تصنیف دینی از عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
175 - 200
حوزههای تخصصی:
در ترانه های دینی و عرفانی با توجه به ریشه باستانی و عامیانه ترانه ها، قدیمی ترین شعرهای فارسی یافته شده است. در این جستار به شیوه تحلیلی توصیفی به تمایز ترانه و تصنیف دینی و ترانه و تصنیف عرفانی در شیوه های اجرایی پرداخته ایم. مشخص کردن دقیق حوزه های ترانه ها و تصنیف های دینی و عرفانی یک از مسائل مهم مباحث سرایش و اجرای این ترانه ها است. موضوع پژوهش به صورت توصیف و تحلیل فرم، زبان و محتوا بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که درون مایه های دینی و عرفانی که در دو حوزه متفاوت هستند، بخش قابل توجهی از ترانه ها را شکل داده اند و از ابتدا نیز تفاوت این دو گونه در محتوا و شکل اجرایی مشخص بوده است و سازندگان آنها نیز از ابتدا شناختی نسبت به این دو حوزه اندیشه ای داشته اند. سازندگان و اجراکنندگان ترانه ها و تصنیف های دینی، درویش، چاووش خوان، تعزیه خوان، نوحه خوان و شرخون هستند. سازندگان و اجراکنندگان ترانه ها و تصنیف های عرفانی، عاشیق، سوزخوان، بیت خوان و تصنیف خوان نامیده می شوند. زبان این ترانه ها و تصنیف ها صمیمی است و موسیقی بیشتر بر پایه کلام آنها ساخته شده است.
سنجشِ نظر ابوسعید ابوالخیر و کریشنا مورتی درباره برون رفت از بحرانِ معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
149 - 177
حوزههای تخصصی:
انسان در دوران معاصر، پس از تجربه تکانه های عظیم تاریخی - رنسانس، نهضت اصلاح دینی، انقلاب علمی، عصر روشنگری و جنگ های جهانی اول و دوم – با بحران های ژرف وجودی مواجه شده است. بحران اصلیْ تهی بودن زندگی از معنایی است که به زندگی آدمی هدف و ارزش ببخشد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی اندیشه های ابوسعید ابوالخیر(357-440 ق) و کریشنا مورتی (1895-1986 م) برای یافتن راهکارهایی جهتِ برون رفت از بحران بی معنایی بررسی شده است. مسئله کانونی این پژوهش یافتن معنایی برای زیستن با تأکید بر آموزه های ابوسعید و کریشنا و تحلیل تفاوت ها و تشابهات اندیشه های آنان در این زمینه است. نتایج پژوهش نشان می دهد ابوسعید ابوالخیر خودخواهی، غیاب عشق و نداشتن زندگی اصیل را در زندگیِ انسان دلیلِ اصلی بروز بحران های وجودی، به ویژهبحران بی معنایی، می داند. راهکارهای او برای برون رفت از این بحران، پرهیز از خودشیفتگی، داشتن اخلاص و عشق ورزی است. از نظر کریشنا مورتی، ذهنِ شرطی شده و گرانبار از دانش، نبود عشق در زندگی و کشف نکردن حقیقت فردی دلایل بروز بحرانِ معنا در زندگی انسان اند. کریشنا برای حلّ این بحران، رهایی از دانش و دانستگی، ایجاد عشق در زندگی و یافتن حقیقت شخصی را راهگشا می داند. «خودپرستی» و «نداشتن زندگی اصیل» از نظر ابوسعید با «غیاب عشق» و «عدم کشف حقیقت فردی» از نظر کریشنا، درواقع تعابیر متفاوت از واقعیتی واحدند. حضور خدا در متن آموزه های ابوسعید و غیاب خدا در اندیشه کریشنا، بارزترین تفاوت در نگرش این دو عارف است.