فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۲٬۲۲۰ مورد.
ابوالمعانی بیدل
بررسی تطبیقی اسطوره ها ی گناه در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطوره شناسان آن را دینِ تمدن های اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی می دانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که پژوهشگران آن را در سابقه تاریخی اساطیر جست وجو می کنند، گاهی آنقدر زیان بار است که در سرنوشت ملت ها تأثیری شگرف می گذارد. ارتکاب شخصیّت هایی به نخستین گناه، گاه خواسته و ارادی است، گاه ناخواسته و غیرارادی که این نیز بیانگر جنبه های فراطبیعی اساطیری است . پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی اسطوره گناه در اساطیر ایران و یونان پرداخته است. هدف از آن نشان دادن انگیزه های نخستین گناه در ایران و یونان و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیّت های اساطیری ، حماسی ایران و یونان است. نتایج پژوهش نشان می دهد که علیرغم افتراقات بنیادی در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان، عواملی چون شک و تردید، غرور، دخالت اهریمن و نیرو های پلید و نیز رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد در ارتکاب به گناه نخستین را دارند. برخلاف ایران، در یونان، خدایان در به وجود آمدن گناه نخستین دخالت های آشکاری دارند .
تحلیل کارکرد عناصر بلاغی (تخیل و موسیقی) در نثر شاعرانه تذکره الاولیاء عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعریف های ارائه شده از شعر، از سه عنصر عاطفه و تخیل و موسیقی سخن می رود. متون نثر فارسی در دوره های گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره برده است. در این میان، آثار صوفیانه و عارفانه، به اقتضای موضوع و مضامین، بیشتر به ویژگی های شعری گرایش داشته است؛ به گونه ای که گاهی درک ظرایف معنایی و کسب لذت بیش از آنکه از صورت این متون به دست آید، به تحلیل تصاویر و جلوه های موسیقایی آنها وابسته است. براساس این اهمیت، هدف این مقاله بررسی کارکرد دو عنصر کلیدی شعر، تخیل و موسیقی در تذکر ه الاولیاء، یکی از مهم ترین متون نثر عارفانه، است تا میزان و کیفیت شعروارگی آن مشخص شود. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی نشان می دهد که جلوه های موسیقایی این اثر بیشتر و متنوع تر از نمود تخیل است. هر دو عنصر در نثر عطار کارکردی تعیین کننده و مهم دارد. سجع، جناس، تضاد و واج آرایی از مصداق های برجسته موسیقی درونی و معنوی در تذکر ه الاولیاء است که بیشتر در هنگام طرح این مباحث نمود می یابد: ذکر نام اولیا و توصیف شخصیت و احوالشان، تبیین توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، تقابل میان مفاهیم خُرد و کلان هستی، مراتب سلوک و نیز نکوهش نفس و دنیای مذموم. ازنظر بررسی صور خیال، عطار از تشبیه، کنایه، پارادوکس، نماد، تشخیص و تلمیح بیشتر بهره می گیرد که بیشتر هنگام معرفی و توصیف شخصیت، احوال و افعال عارفان و نیز نقل سخنان آنان، تبیین کرامات و مکاشفات و تمرکز فرمی معنایی روی نام عارفان کاربرد می یابد.
بررسی نقشگرایانه تجربه های عرفانی در رؤیانوشت های شهودی کشف الاسرار و مکاشفات الانوار «زندگی نامه خودنوشت شهودی روزبهان بقلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی در زمینه ارتباط بافت موقعیتی و بافت متن، به مطالعه گفتمان مکاشفه عیانی در مراحل مختلف تجربیات عرفانی روزبهان بقلی پرداخته است. «کشف الاسرار و مکاشفات الانوار» زندگی نامه خودنوشت روزبهان بقلی است که محتوای آن براساس «شیوه بازگویی، بدون دغدغه انتقال ذهنیت به مخاطب»، شکل گرفته است. روزبهانی بقلی در جایگاه تجربه گر، با ترجیح مشاهده بر سایر مراتب کشف، سعی در بازگویی تجربیات و رؤیاهای شهودی خود دارد که اغلب آن ها براساس «تجلی ذات و صفات خداوند» از طریق «التباس» مطرح شده اند. وی در هر یک از تجربیات عرفانی خود که در حالات مختلفی اعم از «بیداری، حالتی بین خواب و بیداری و خواب» شکل گرفته اند، با توجه به استعداد روحی خود و دیدگاه و رابطه ای که نسبت به هر یک از مشارکان دارد، حالات عاطفی خاصی از قبیل قبض، سرگشتگی، حیرت، بسط، وجد و سکر را تجربه کرده است. در ساختار متنی گفتمان مکاشفه این اثر که بر بازگویی سه تجربه عرفانی «خطاب، تجلی و معراج» تمرکز دارد، مشخصه اصلی تجربیات «توصیف ناپذیری»، «حالت انفعالی» و «زودگذری» است. سیر مشخص فرآیندهای زبانی در مراحل مختلف مکاشفه از «مادی» به «ذهنی» در جهت تببین سیر صعودی سالک از مقام «طلب» به مقام «فنا» بکار رفته است. در تمام تجربیات افزوده موقعیت «مکان» بیشترین بسامد را دارد و در هر تجربه مخاطب با فضای متفاوتی روبرو می شود. هنگامی که هر یک از مکان ها تغییر می کند، شرایط و ویژگی های حاکم بر تجربه نیز متفاوت می شود. نویسنده در توصیف مکان هایی که مربوط به حالات ابتدایی مکاشفه هستند، دقت بیشتری دارد؛ اما مکان های وقوع مراحل پایانی مکاشفه را تحت غلبه حالات عرفانی نمی تواند با دقت چندانی توصیف کند. روزبهان از طریق کاربرد پیاپی عناصر پیرامونی، ابهام را در کلام خود از بین می برد و باعث خاص کردن و محدود کردن اطلاعات مورد نظر خود می شود. وی از این طریق، فضای حاکم بر تجربیات خود را به وضوح برای مخاطب ترسیم می کند.
بستر تاریخی شکل گیری شعر عرفانی و نقش آن در اخوت جهانی
حوزههای تخصصی:
خواجه عبدالله انصاری (1)
منبع:
مهرسال پنجم ۱۳۱۶ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
امواج آرامش
خوانش هرمنوتیکی غزلی از مولانا با تکیه بر نظریه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک تلاشی برای رسیدن به معنای متن و چگونگی فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستی با ارائه روش های مختلف است. گادامر یکی از نظریه پردازان معاصر علم هرمنوتیک است که آرا و اندیشه های او در این زمینه، نقطه عطفی در علم هرمنوتیک نو به شمار می رود. تاریخ مندی فهم، محوریّت زبان، نقش پیش داوری ها در فهم متن، گفت وگوی متن و مفسّر و امتزاج افق های دید، اصول اساسی رویکرد گادامر است که با تکیه بر آن، می توان متون را تفسیر کرد. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی، خوانش هرمنوتیکی یکی از غزلیات مولانا را با تکیه بر هرمنوتیک فلسفی گادامر ارائه داده است. به این منظور با تأکید بر ابیات رمزگونه و معنای حقیقی و فهم غزل، تفسیر و تأویلی ویژه نگاه خواننده عرضه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد فهم و تفسیر متن همواره با حالت تاریخی و زمانی همراه است و همین موضوع در تفسیر غزل مولانا نقش انکارناپذیری دارد. بررسی کارکرد ارجاعی زبان باعث شد معانی گوناگون زبان نمادین مولانا آشکار شود؛ گفتنی است به این معانی در علم هرمنوتیک همواره توجه شده است؛ به همین سبب باور داشته اند که ورای زبان، دنیای دیگری وجود دارد که در بخش امتزاج افق های دید و گفت وگوی متن با مخاطب از آن سخن می رود. اندیشه و تفکر عرفانی مولانا باعث می شود، مفسّر و مخاطبان در آغاز نسبت به غزل او پیش داوری هایی داشته باشند که به افق دلالت های معنایی و شناختی روزگار مفسّر وابسته است؛ همچنین نشان دهنده حدود کارایی سنّت فکری و فرهنگی ای است که مفسّر در آن به سر می برد.
نقش «من نفسانی» در مقالات شمس؛ تجلی «فرایند آینه» در «ساحت خیالی» مؤلف و خصایص «نارسیسیستی» آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس تبریزی از مشایخ بزرگ تصوف و از تأثیرگذارترین چهره ها بر مولانا به شمار می رود، در عین حال از قبل روایات موجود، ابعاد مبهم بسیاری در مورد احوال و خصوصیات وی به چشم می خورد. در متن مقالات شمس به منزله اثری که بازتاب دهنده بخش هایی از زندگی و عقاید مؤلف خود است، با مجموعه عباراتی مواجهیم که متضمن مفاهیمی نظیر انانیت و تفاخر بوده، نمایانگر جایگاه و اعتبار مفهوم «من» نزد مؤلف هستند. این عبارات عمدتاً به ایراد وجوه تحسین برانگیز «خود» اختصاص داشته، یا دیگر مشایخ را به باد نقد و تقبیح گرفته است. نظر به اینکه در مبانی تصوف، خودپسندی همواره به مثابه مانعی در راه وصول به مطلوب تلقی شده است، با مسیله ای متناقض نما روبه روایم که به حتم واجد ریشه های گسترده ای در شخصیت مؤلف است. بنابر رویکرد روان کاوانه، آثار ادبی به منزله مفاهیمی برخاسته از دستگاه نفسانی و بازتابی از ناخودآگاه مؤلف بررسی می شوند. بدین ترتیب، با روش نقد روان شناسانه مؤلف از مجرای متن اثر ادبی، به تحلیل مسیله مذکور مبادرت شده، با محوریت مفهوم «من نفسانی» به بررسی زوایای فکری مؤلف در بستر «ساحت خیال» وی و کارکردهای نمادین آن پرداخته شده است. این امر در قالب شکلی تحقق یافته از کارگزاری فرایند استعاری «مرحله آینه» ترسیم شده و در نهایت به صورت بروز مفهوم «نارسیسیسم» و نمودهای رفتاری آن تبیین شده است.
طریقه فردوسیه و تأثّرات آن از سلسله کبرویه از رهگذر مکتوبات صدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از منابع کهن و متأخر، طریقه شرف الدین مَنیَری (661 ؟‑782 ق) به سلسله سهروردیه و گاه چشتیه منسوب شده؛ حال آنکه به گواه آثار شیخ منیری و نیز بیشترِ منابع هم روزگار او، شرف الدین به طریقه کبرویه فردوسیه منتسب بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به این مسئله کانونی، نادرستی انتساب شیخ منیری به سهروردیه و گاه چشتیه، پرداخته شده است تا افزون بر تبیین ضرورتِ مشخص کردن طریقه شیخ منیری به این پرسش ها نیز پاسخ داده شود: انتساب شرف الدین به سلسله ها در منابع به چند دسته تقسیم می شود؟ احتمالات برای شکل گیری و رواج این انتساب ها در چند رده دسته بندی می شود؟ بنابراین نخست با رجوع به یکی از ملفوظات شرف الدین با نام معدن المعانی (تألیف: پیش از 15 شعبان 749 ق) و دیگر منابع کهن و معاصر، نادرستی انتساب شیخ منیری به سهروردیه و گاه چشتیه گوشزد و سپس سه احتمال برای شکل گیری و رواج این انتساب ارائه شده است. همچنین در بخش سوم مقاله، به هدف پژوهش یعنی ارائه برخی از مهم ترین تأثیرپذیری های شرف الدین منیری از آثار نجم الدین کبری (540‑618 ق) و دیگر مشایخ کبرویه، که در مکتوبات صدی نمود یافته، پرداخته شده است تا انتساب فردوسیه به سلسله کبرویه به عنوان دستاورد برجسته این نوشتار بیش از پیش نمایان شود.