فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
مفهوم سازی عشق در غزلیات شمس و بررسی ارتباط آن با مضامین قرآنی از دیدگاه معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان دین کانون شکل گیری بسیاری از استعاره ها و راهیابی آن به ادبیات است. ادبیات به ویژه ادبیات عرفانی، از مفاهیم دین و مفهوم سازی های قرآنی تأثیر پذیرفته است. این مقاله باتوجه به استعاره های مفهومی، مفهوم سازی عشق را در شعر مولانا و تأثیر آن را از قرآن بررسی می کند. استعاره مفهومی یکی ازمهم ترین مباحث زبان شناسی شناختی است. با نظریه استعاره مفهومی می توان جنبه های بینامتنیت شعر مولانا با قرآن را از زاویه ای شناختی بررسی کرد. هدف این پژوهش، بررسی میزان تأثیرپذیری مولانا از قرآن در مفهوم سازی عشق است که با تطبیق مفهوم انتزاعی عشق در غزلیات شمس و قرآن به شیوه تحلیلی توصیفی به انجام می رسد. به همین سبب همه استعاره های عشق در سی غزل از غزلیات شمس و نیز بسیاری از آیات قرآنی با مفهوم محبت استخراج شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا در غزلیات از چه استعاره هایی برای مفهوم سازی عشق استفاده کرده و تا چه حد از استعاره های قرآنی بهره برده است. نتیجه بررسی نشان می دهد که در هر دو اثر، استعاره کلان «خداوند معشوق است» وجود دارد. در گفتمان ادبی شعریِ شمس، چهار استعاره «عشق کلید است»، «عشق سفر است»، «عشق گیاه است» و «عشق سلطنت است» شناخته شد. حوزه های مبدأ نامبرده و نوع نگاشت ها بیانگر تأثیر عمیق قرآن بر زبان غزلیات شمس است.
مشرب عرفانی اوحدی مراغه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تبیین سنت و مشرب عرفانی شاعرانِ عارف از ارزشمندترین پژوهش های ادبی عرفانی و نخستین گام در شناخت آرا و اندیشه های عرفانی آنان است. درواقع تا مشرب عرفانی یک شاعرِ عارف به درستی شناخته نشود و تا معلوم نگردد جزو کدام یک از دو گروه عارفان سنت اول یا دوم عرفانی است، بسیاری از اشعار عرفانی او را نمی توان به درستی فهمید. در این پژوهش پس از مقدمه، تبیین می شود که اوحدی مراغه ای از عارفان کدام سنت عرفانی (سنت اول یا دوم) است؛ درواقع با بررسی هدف و غایت عارف، روش رسیدن به هدف، موضوعات و مفاهیمی که مطرح کرده است، زبان عرفانی و نظام پرورشی شاعر، آشکار می شود که اوحدی از عارفان سنت اول عرفانی است. پس از آن، مشرب عرفانی او بررسی می شود. برای این بررسی به این مسائل در آثار اوحدی توجه شده است: مبدأ و مقصد سلوک، مراحل میان مبدأ و مقصد، ترتیب مراحل سیروسلوک و مبنای تقدم و تأخر آنها، میزان و نوع تأثیر هریک از مراحل سلوک در سیر استکمالی نفس، ویژگی ها و توانایی هایی که برای پیمودن این مراحل لازم است، راه های فراهم آوردن این ویژگی ها و توانایی ها. با روشن شدن این موارد، مشرب عرفانی اوحدی نیز شناخته می شود.
امواج آرامش
بررسی تطبیقی اسطوره ها ی گناه در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع است. بعضی از اسطوره شناسان آن را دینِ تمدن های اولیه و دوران پیش از گسترش ادیان توحیدی می دانند. گناه نخستین و مشابهت آن در اعمال و رفتار اساطیر جهان به گونه ای است که پژوهشگران آن را در سابقه تاریخی اساطیر جست وجو می کنند، گاهی آنقدر زیان بار است که در سرنوشت ملت ها تأثیری شگرف می گذارد. ارتکاب شخصیّت هایی به نخستین گناه، گاه خواسته و ارادی است، گاه ناخواسته و غیرارادی که این نیز بیانگر جنبه های فراطبیعی اساطیری است . پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی اسطوره گناه در اساطیر ایران و یونان پرداخته است. هدف از آن نشان دادن انگیزه های نخستین گناه در ایران و یونان و بررسی وجوه افتراق و اشتراک در میان شخصیّت های اساطیری ، حماسی ایران و یونان است. نتایج پژوهش نشان می دهد که علیرغم افتراقات بنیادی در شخصیّت های اساطیری ایران و یونان، عواملی چون شک و تردید، غرور، دخالت اهریمن و نیرو های پلید و نیز رسیدن به قدرت و پادشاهی دارای بیشترین بسامد در ارتکاب به گناه نخستین را دارند. برخلاف ایران، در یونان، خدایان در به وجود آمدن گناه نخستین دخالت های آشکاری دارند .
تحلیل کارکرد عناصر بلاغی (تخیل و موسیقی) در نثر شاعرانه تذکره الاولیاء عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعریف های ارائه شده از شعر، از سه عنصر عاطفه و تخیل و موسیقی سخن می رود. متون نثر فارسی در دوره های گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره برده است. در این میان، آثار صوفیانه و عارفانه، به اقتضای موضوع و مضامین، بیشتر به ویژگی های شعری گرایش داشته است؛ به گونه ای که گاهی درک ظرایف معنایی و کسب لذت بیش از آنکه از صورت این متون به دست آید، به تحلیل تصاویر و جلوه های موسیقایی آنها وابسته است. براساس این اهمیت، هدف این مقاله بررسی کارکرد دو عنصر کلیدی شعر، تخیل و موسیقی در تذکر ه الاولیاء، یکی از مهم ترین متون نثر عارفانه، است تا میزان و کیفیت شعروارگی آن مشخص شود. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی نشان می دهد که جلوه های موسیقایی این اثر بیشتر و متنوع تر از نمود تخیل است. هر دو عنصر در نثر عطار کارکردی تعیین کننده و مهم دارد. سجع، جناس، تضاد و واج آرایی از مصداق های برجسته موسیقی درونی و معنوی در تذکر ه الاولیاء است که بیشتر در هنگام طرح این مباحث نمود می یابد: ذکر نام اولیا و توصیف شخصیت و احوالشان، تبیین توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، تقابل میان مفاهیم خُرد و کلان هستی، مراتب سلوک و نیز نکوهش نفس و دنیای مذموم. ازنظر بررسی صور خیال، عطار از تشبیه، کنایه، پارادوکس، نماد، تشخیص و تلمیح بیشتر بهره می گیرد که بیشتر هنگام معرفی و توصیف شخصیت، احوال و افعال عارفان و نیز نقل سخنان آنان، تبیین کرامات و مکاشفات و تمرکز فرمی معنایی روی نام عارفان کاربرد می یابد.
تصویر خداوند در اندیشه اشو: وجوه افتراق تعالیم او با آموزه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
107 - 134
حوزههای تخصصی:
امروزه در حالی شاهد گسترش جریان های معناگرا در داخل کشور هستیم که فرهنگ ما دارای آثاری ارزشمند در حوزه معنویت و عرفان است. توجه روزافزون به معنویت، برخی از پژوهشگران را بر آن داشته است تا با اشاره به تعالیم جنبش های نوپدید معنوی، تنها به بیان وجوه تشابهات آن ها با آموزه های عرفان اسلامی بپردازند که این امر می تواند تبعات جدی به دنبال داشته باشد. این پژوهش با درنظرگرفتن این مسئله و با هدف نشان دادن وجوه افتراق تعالیم جریان های معناگرا با عرفان و معنویت اسلامی، تعالیم اشو را که بنیان گذار یکی از جنبش های نوپدید معنوی است مطالعه می کند و دیدگاه او را درباره وجود خداوند، امکان و راه های شناخت او که همواره از مهم ترین دغدغه های بشر بوده است، مشخص می سازد. همچنین تعالیم او در این حوزه را با آموزه های مولانا به عنوان یکی از نمایندگان راستین عرفان و معنویت اسلامی مقایسه می کند تا وجوه افتراق دیدگاه او را با دیدگاه عارفان مسلمان نشان دهد. نتایج این تحقیق، تفاوت بنیادین دیدگاه اشو و مولانا در این حوزه را آشکار می سازد. انسجام نداشتن دیدگاه او درباره وجود خداوند و نیز برداشت متفاوت او از مفاهیمی مانند عشق، آزادی و شناخت خویشتن به عنوان راه های شناخت خداوند در مقایسه با آموزه های مولانا مؤید این گفتار است. به نظر می رسد این امر از خاستگاه فکری متفاوت این دو صاحب نظر نشئت گرفته است؛ چرا که برخلاف اشو که آشکارا به انکار ادیان الهی می پردازد، اعتقادات مولانا ریشه در آموزه های دین اسلام دارد.
بررسی نقشگرایانه تجربه های عرفانی در رؤیانوشت های شهودی کشف الاسرار و مکاشفات الانوار «زندگی نامه خودنوشت شهودی روزبهان بقلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی در زمینه ارتباط بافت موقعیتی و بافت متن، به مطالعه گفتمان مکاشفه عیانی در مراحل مختلف تجربیات عرفانی روزبهان بقلی پرداخته است. «کشف الاسرار و مکاشفات الانوار» زندگی نامه خودنوشت روزبهان بقلی است که محتوای آن براساس «شیوه بازگویی، بدون دغدغه انتقال ذهنیت به مخاطب»، شکل گرفته است. روزبهانی بقلی در جایگاه تجربه گر، با ترجیح مشاهده بر سایر مراتب کشف، سعی در بازگویی تجربیات و رؤیاهای شهودی خود دارد که اغلب آن ها براساس «تجلی ذات و صفات خداوند» از طریق «التباس» مطرح شده اند. وی در هر یک از تجربیات عرفانی خود که در حالات مختلفی اعم از «بیداری، حالتی بین خواب و بیداری و خواب» شکل گرفته اند، با توجه به استعداد روحی خود و دیدگاه و رابطه ای که نسبت به هر یک از مشارکان دارد، حالات عاطفی خاصی از قبیل قبض، سرگشتگی، حیرت، بسط، وجد و سکر را تجربه کرده است. در ساختار متنی گفتمان مکاشفه این اثر که بر بازگویی سه تجربه عرفانی «خطاب، تجلی و معراج» تمرکز دارد، مشخصه اصلی تجربیات «توصیف ناپذیری»، «حالت انفعالی» و «زودگذری» است. سیر مشخص فرآیندهای زبانی در مراحل مختلف مکاشفه از «مادی» به «ذهنی» در جهت تببین سیر صعودی سالک از مقام «طلب» به مقام «فنا» بکار رفته است. در تمام تجربیات افزوده موقعیت «مکان» بیشترین بسامد را دارد و در هر تجربه مخاطب با فضای متفاوتی روبرو می شود. هنگامی که هر یک از مکان ها تغییر می کند، شرایط و ویژگی های حاکم بر تجربه نیز متفاوت می شود. نویسنده در توصیف مکان هایی که مربوط به حالات ابتدایی مکاشفه هستند، دقت بیشتری دارد؛ اما مکان های وقوع مراحل پایانی مکاشفه را تحت غلبه حالات عرفانی نمی تواند با دقت چندانی توصیف کند. روزبهان از طریق کاربرد پیاپی عناصر پیرامونی، ابهام را در کلام خود از بین می برد و باعث خاص کردن و محدود کردن اطلاعات مورد نظر خود می شود. وی از این طریق، فضای حاکم بر تجربیات خود را به وضوح برای مخاطب ترسیم می کند.
شاهنامه و مردم تاجیکستان
معرفی و بررسی کتاب سیمای عرفانی و دینی مولوی در آینه مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
پیر میهنه
زمان فراتاریخی در تجربه عرفانی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیال انگیز در غزل های او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاه شمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحت های مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. با واکاوی معانی زمان ازل در شعر حافظ که حتی شعر خود را نیز میراثی از عهد الست یا زمان ازل می داند، می توان بن مایه های اندیشة عرفانی وی را از زاویة اسطوره شناختی بازخوانی کرد. تصاویر رازآلود و اساطیری از زمان ازل که بیانگر وجهی زیباشناختی از رخدادهای شگفت انگیز اسطوره ای همانند آغاز آفرینش آدم است، نشانگر حضور فراتاریخی شاعر در زمان بدایت ها است. حافظ در شعر خود شخصیت های شعرش را از مرز تاریخ و زمان ناسوتی فرا می گذراند و رنگ اسطوره به آنها می زند. زمان در شعر حافظ نه به عنوان پدیده ای آفاقی، بلکه ادراکی است که به تجربة درونی و روحی شاعر در ساحت اسطوره مرتبط می شود. در این نگرش اسطوره ای، زمان تاریخی و فراتاریخی درهم می آمیزد و شاعر همچون واسطه ای میان جهان غیب و جهان شهادت، از اعماق تجربههای درونی خود خبر می دهد