فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
یادی از عرفای زرند
حوزههای تخصصی:
در حسرت نیستان
موازنة بین العقل والحسن والحبّ فی رسالتی السهروردی والفضولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحتلّ مفاهیم کالحب والحسن والعقل مکانة کبیرة فی المؤلفات الصوفیة ""العرفانیة"". وتعتبر رسالة ""فی حقیقة العشق"" للسهروردی نسیج وحدها فی هذا المجال حیث شخّص السهروردی فیها مفاهیم مجردة من مثل الحسن والعشق والعقل وخلق من خلال ذلک قصة صوفیة فلسفیة وقد تبعه بعده الکثیر من الشعراء والکتاب مقلّدین هذا الأثر لینتجوا آثاراً مماثلة ومن جملتها رسالة ""الصحة والمرض"" للفضولی. وبالنظر إلی وجوه الشبه الموجودة بین الرسالتین فإنّ هذه الدراسة ستتناولهما من حیث استخدامهما لتلک المفاهیم. إنّ الفضولی یرمی من وراء هذه المفاهیم إلی البعد الصوفی ""العرفانی"" فیها. غیر أنّ السهروردی ینظر إلی البعد الفلسفی الکامن فیها. إنّ للعقل مفهومین مختلفین فی الرسالتین غیر أنّ الحسن والعشق قریبان من بعضهما البعض إلی حدّ کبیر فی هاتین الرسالتین.
دُرج معانی الگوی تحلیل واژگانی متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم و تحلیل بطون متون عرفانی و زبان خاص عرفا همواره از اهداف پژوهشگران ساحت عرفان است. گرچه نظریاتی برای تحلیل متون طرح ریزی شده است و بسیاری از آثار بر اساس آن الگوها بررسی و تحلیل شده است لیکن به کارگیری نظریات تحلیل متون ادبی برای تحلیل زبان عرفا همیشه مقرون به صواب نبوده است و گاه به نتایجی منجر می شود که با روح عرفان اسلامی ناسازگار است. یکی از علل این ناسازگاری نتایج تحلیل این است که این نظریات در فضای غیر عرفانی شکل گرفته است و با قواعد عرفانی همخوان نیست.
این مقاله بر آن است تا ضمن تبیین آرای عرفا درباره لفظ و معنا و کارکرد الفاظ در متون عرفانی، الگویی برای تحلیل این متون در ساحت واژگان ارائه دهد و سپس متنی عرفانی را به عنوان کاربست آن الگو تحلیل کند. بررسی وجوه مختلف معنایی یک واژه و ارتباط آن وجوه با واژگان دیگر متن و تبیین اقسام ارتباطات درون متنی و فرامتنی واژگان، به ترسیم شبکه های درهم تنیده معنا در این متون منجر می شود و راه را برای تحلیل متنی عرفانی در ساحت واژگان هموار می سازد.
بررسی کرامت و کارکردهای آن در متون متقدم صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون صوفیه، به بسیاری از پدید ه ها و حالات در راه رسیدن سالک به مقصد نهایی طریقت، یعنی حقیقت، به چشم حجاب نگریسته شده است. در این مقاله، نوع تلقی از خوارق عادات صوفیه در این متون بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش نشان می دهد که سه نگرش یا رویکرد به خوارق عادات وجود دارد: رویکرد شریعت مدارانه، رویکرد عرفانی و رویکردی که اغلب از دید ناظر بیرونی در پی استنباط، کشف و توضیح هر چه بیشتر کرامت و کارکردهای گوناگون آن است. رویکرد اول به دنبال هماهنگی کرامات با معجزه است و کارکردی همچون کارکرد معجزه، یعنی تأیید رسالت برای آن قائل است. در نگرش دوم، غالباً کرامت حجاب راه انگاشته شده و سالک از آن برحذر داشته شده است. صاحبان رویکرد سوم، عمدتاً تلقی مثبت از این پدیده دارند و به دور از آرمانگرایی، با توجه به واقعیت احوال صوفیه، به توجیه کرامت و توصیف کارکرد های آن پرداخته اند.
شعر و عرفان
رباعی روایی در مختارنامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
57 - 82
حوزههای تخصصی:
بیشترین حجم روایت های عرفانی در ادبیات فارسی به مثنوی اختصاص دارد که سبب شده از توانش قالب های روایی دیگر و تمایل عرفا به قصه گویی در آن قالب ها غفلت شود. همین امر نشانه ضرورت پژوهش های جدید است که توانش قالب های دیگر شعری و ویژگی های هریک از این قالب ها را بررسی کند. یکی از کارکردهای مهم قصه گویی نزد صوفیه، بیان تجربه های روحی در قالب روایتی کوتاه است. عرفای قصه گو برای انتقال تجارب شهودی خود که فشردگی و برق آسایی از خصیصه های وحدانی آن است، در پی قالبی شعری اند که روایت متراکم شهودشان را در نهایت ایجاز و به صورتی یکپارچه بازنمایی کند. رباعی، یکی از کهن ترین قالب های ادب فارسی، با توجه به ویژگی های ساختاری اش، علاوه بر نمایاندن وحدت و یکپارچگی، گذرابودن تجارب روحانی عرفای رباعی سرا را نشان می دهد. در این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی و از منظر حضور عناصر روایی بر مختارنامه عطار نوشته شده، دریافتیم در 261 رباعی روایی مختارنامه (از مجموع 2279 رباعی)، بیش از قالب های قصه گویی دیگر، وحدانیت تجارب عرفانی راوی، در فشرده ترین شکل و با درهم تنیدگی و جدایی ناپذیری فرم و محتوا نمایش داده شده است. شخصیت های اصلی رباعی های روایی، عاشق (عارف) و معشوق است و از آنجا که روایت در ناخودآگاه عارف رخ می دهد، مکان و زمان غالباً مبهم و کلی بیان می شود. عطار، در رباعی روایی، با بهره گیری از تخیل و شاعرانگی، میان تجربه و تعبیر عرفانی ارتباط برقرار کرده است و صورت خام روایت تجربه خود (داستان) را به صورت هنری آن (پیرنگ) بدل می کند.
الحقیقة المحمدیة فی مدائح الخاقانی الشروانی النبویة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المدیح النبوی من الأعراض الشعریة التی تکاد تشترک مضامینها بین جمیع الشعراء ومن أهم المضامین التی تناولها الشعراء فی المدیح النبوی یمکن التطرق إلی معجزات النبی (ص) والتوسل به ومکارم أخلاقه. أمّا الموضوع الرئیس والذی یشکل حجر الأساس فی المدائح النبویة هو ""الحقیقة المحمدیة"" المشهورة بین العرفاء والأوساط الصوفیة وهی مما استقاه ابن عربی من حدیث النبی (ص) ""کنتُ نبیّاً وآدمُ بین الماء والطین."" ومن خلال هذه الحقیقة یتجلّی کمال الکائنات فی الإنسان الکامل الذی یتمثل فی شخصیة الرسول الأکرم(ص). ومن أسس هذه الحقیقة یمکن الإشارة إلی: 1. خلق نور رسول الإسلام (ص) قبل خلق الکائنات ونبوته قبل أن یُخلق آدم (ع) 2. تفضیله علی المخلوقات وعلی جمیع الأنبیاء. 3. أنه هو الغرض الأول لخلق العالم. وبهذا الصدد لقد حاول الباحثان تسلیط الضوء علی المدائح النبویة لدی الشاعر الفارسی الخاقانی الشروانی واستکشاف الحقیقة المحمدیة فیها حیث تبیّن أن الخالقانی من القائلین بالحقیقة المحمدیة.
نظامی و خلوت دل
بررسی تذکره الأولیا و مثنوی های عطار براساس نظریه بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذکره الأولیا مهم ترین اثر منثور عطار و از بزرگ ترین متون منثور عرفانی است. تذکر ه الأولیا این امکان را دارد که مناسبات بینامتنی موجود در آن با آثار عارفان دیگر و حتی با مثنوی های خود عطار بررسی شود. هدف این پژوهش نشان دادن ارتباط متنی پنجاه و یک حکایت مشترک تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار با رویکرد بیش متنیت یکی از ارکان پنجگانه نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» است که با روش توصیفی تطبیقی به انجام رسید. یافته های پژوهش بیانگر ارتباط گسترده تذکر ه الأولیا و مثنوی های عطار است. هر دو نوع بیش متنیت (همانگونگی و تراگونگی) در این آثار مشاهده می شود. این ارتباط بیشتر از نوع تراگونگی است. از میان مثنوی های عطار، بیشترین درصد حکایت های مشترک با تذکر ه الأولیا به ترتیب در منطق الطیر ، الهی نامه ، مصیبت نامه و اسرارنامه مشاهده شد.
بررسی مفهوم عشق از دیدگاه رابرت استرنبرگ در حکایت «شیخ صنعان» عطار و نمایش نامه فانتزی شیخ صنعان محمدحسین میمندی نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
109 - 133
حوزههای تخصصی:
هرچند مفهوم عشق در ادبیات مورد توجه قرار گرفته، اما در پرداخت به آن از نظریه های قابل استناد استفاده نشده است. نظریه رابرت استرنبرگ در باب عشق، مورد توجه صاحب نظران حوزه علوم انسانی قرار گرفته است. عشق از جمله مفاهیم مورد توجه نویسندگان در خلق آثارشان است. یکی از کسانی که عنصر عشق در آثارش بسیار به چشم می خورد، عطار است. عطار در کلیت منطق الطیر نوعی از عشق را نشان می دهد که حکایات درونی این اثر نیز از جنس همان عشق است. داستان شیخ صنعان یکی از این حکایات است که در آن، عشق به عنوان عنصری کارآمد برای پیشبرد داستان معرفی می شود. در ادبیات نمایشی ایران هم به سبب ویژگی های جالب توجه این نوع عشق، به این داستان بسیار توجه شده است. محمدحسین میمندی نژاد در نمایش نامه فانتزی شیخ صنعان از حکایت عطار اقتباس کرده است. در این پژوهش ابتدا نظریه عشق از منظر رابرت استرنبرگ تبیین می شود. سپس ضمن معرفی آثار عطار و میمندی نژاد، حکایت شیخ صنعان و نمایش نامه فانتزی شیخ صنعان بر اساس نظریه عشق استرنبرگ مورد بررسی قرار می گیرد تا تفاوت های ابعاد عشق در این دو اثر مشخص شود.
بررسی اندیشه های حکمی عرفانی منعکس شده با سمبولیسم الفبایی در دیوان عارفان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سمبولیسم، مهم ترین شیوة بیان رمز و رازهای عرفانی است و گسترة زبان عرفان را از چنبرة پدیدارهای هستی تا فراسوی جهان ناپیدا و بیان ناپذیر افزایش می دهد. از میان رویکردهای سمبلیستی عارفان ایرانی، سمبولیسم الفبایی شگردی هنری برای تبیین اندیشه های عرفانی بوده است و سروده های آنان را آکنده است. پژوهش حاضر به روش تاریخی و با رویکرد تحلیل محتوا، شاخص ترین آثار حکمی عرفانی و برجسته ترین دیوان های عارفان فارسی گوی را بررسی کرده است. در این مقاله، با بهره گیری از اندیشه های حکما و عرفای ایرانی، مضامین نگرش های الفبایی دیوان عارفان ایرانی شرح، و چگونگی متجلّی شدن این اندیشه های بلند حکمی و عرفانی با استفاده از سمبولیسم الفبایی در دیوان شاعران تبیین و تحلیل شده است. آنگاه گونه های سمبولیسم الفبایی نیز طبقه بندی گردیده است. در پایان، نگارنده نتیجه می گیرد که بنیان اندیشگانی حکمت و عرفان ایرانی و اسلامی در بسیاری از موارد، آبشخور یکسانی دارد و نمی توان مرز مشخّصی را میان این دو حوزة اندیشگانی ترسیم کرد، چنان که در گزارش سمبولیسم الفبایی دیوان عارفان، آمیغی بودن این دو را می توان مشاهده نمود.
پژوهشی در شناخت عرفان ایرانی
منبع:
چیستا تیر ۱۳۶۲ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی: