فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
از حجاز تا آچه
فریتس مایر و بهاء ولد
دیوان سعیدا نقشبندی یزدی
تأثیر آراء ابن عربی بر تفکر عرفانی سیدمحمد نوربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر افکار و اندیشه های محی الدین عربی (560 ـ 621 ق) در جهان اسلام و طریقه های صوفیه و عرفا، از گذشته تاکنون، مسئله ای قابل توجه و تأمل بوده است. سیدمحمد نوربخش (795 ـ 869 ق) یکی از عرفایی است که با برخی از آثار و اندیشه های ابن عربی آشنایی داشته و آنها را تعلیم داده و از آنها تأثیر پذیرفته است. از جملة مهم ترین موضوعاتی که می توان در آثار نوربخش، تأثیر قابل ملاحظة آن را دید، «وحدت وجود»، «انسان کامل» و «ختم الولایه» است. در تصوف و عرفان اسلامی، این سه موضوع، جزو مباحث اصلی و کلیدی برای فهم اندیشه های ابن عربی از یک سو و درک مفاهیم و اصطلاحات نظری تصوف، از سوی دیگر، به شمار می رود. نوربخش، در آموزه های نظری عرفانی، از این اندیشه های ابن عربی بهره گرفته است. در این جستار، برآنیم تا با نظری بر آثار نوربخش، این مسئله را واکاوی کنیم.
تاگور و تصوف اسلامی (بخش سوم و پایانی)
حوزههای تخصصی:
سیمای محمد(ص) در آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد(ص) مهم ترین جزء نظام فکری عین القضات است و به جرات می توان گفت تمام مفاهیم و مصطلحات مندرج در آثار او، در سایه محمد(ص) معنا می یابند. سالک برای رسیدن به معرفت و مشاهده جلوه حُسن حق، باید مقام وی را درک کند و معانی را در آینه وجود او بیابد. این مقاله تلاشی است برای به تصویر کشیدن نمای کلیِ سیمای محمد(ص) در آثار عین القضات همدانی، با تکیه بر دو اثر مهم و مفصل او، تمهیدات و نامه ها. دستاورد نگارنده آن است که اگرچه محمد(ص) مایه کمال، رونق و اعتبار تمامی ارکان جهان بینی عین القضات است، از نظر وی، گاهی به منزله حجابی است که مشاهده بی واسطه و استحاله در وجود معشوق، با گذر کردن از آن ممکن می شود.
قید از دیدگاه دستورنویسان کهن و نو
حوزههای تخصصی:
گفتار «پراکندگی در مقوله قید»، پس از مقدمه ای کوتاه، در سه مبحث به ترتیب زیر تهیه و تنظیم شده است:
مبحث اول: تعریف های مختلف قید از دیدگاه دستورنویسان کهن و نو و ارزیابی نقاط قوت و ضعف هر یک.
مبحث دوم: اختلاف دیدگاه کارشناسان فن دستور زبان دربارة قید، که تنه اصلی مقاله را دربرمی گیرد. در این بخش، اختلاف دیدگاه صاحب نظران زبان پیرامون مفاهیم قیدی طبق شواهد و قراین کافی، به طور جامع و دقیق بحث و بررسی شده است.
مبحث سوم: بخش شاخص هاست و آن معرفی پیشگامان قید از حیث دستور تاریخی، معیار، ساختاری، علمی، گشتاری و سایر موارد است که شناخت نظریه این عزیزان خالی از لطف نیست.
مقاله با یک نتیجه گیری کلی از مباحث یادشده به پایان می رسد.
معرفت در سوانح العشّاق و لمعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوانح العشّاق و لمعات، بر اساس دو رویکرد متفاوت عرفانی نوشته شده اند. تفاوت های نسبی مبانی فکری مؤلفان، تأثیر بسزایی در درک آنها از مفاهیم و اصطلاحات عرفانی دارد. مفهوم معرفت و انواع و مراتب آن با جهان بینی عرفانی و مشرب فکری نویسندگان، ارتباط نزدیکی دارد؛ به همین سبب در این مقاله با تأکید بر این دو اثر عرفانی، ارکان معرفت و مباحث مرتبط با آن بررسی می شود. با تأمّل در ارکان معرفت در سنت اول عرفانی (انسان، خدا) و سنت دوم (انسان، خدا، هستی)، می توان دریافت که مفهوم معرفت در این دو اثر مانند برخی دیگر از اصطلاحات عرفانی، شباهت ها و اختلاف هایی دارد. انسان و معرفت او که نقطة مشترک در دو سنت عرفانی است رسیدن به مراتب دیگر معرفت را آسان می کند. در سنت دوم عرفانی معرفت هستی با تمرکز بر اندیشة وحدت وجود و با استمداد از نیروی کشف و شهود، معرفت خداوند را ممکن می کند. به سبب مطلق بودن خداوند، امتناع صمدیت و تحقّق ربوبیت، همچنین محدودیت و تقیید ممکنات، معرفت ذات احدیت ممکن نیست؛ بنابراین با اسماء و صفات می توان به شناخت حق و وحدانیت او دست یافت.
نگاهی به کتاب احیای حکمت
حدیث اوائل و بازتاب آن در برخی از متون ادبی- عرفانی (از قرن سوم تا دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیث اوائل با سه شاخه روایی ِعقل، قلم و نور نبی دست کم در سه دسته از متون حدیثی و تفسیری، متون فلسفی و متون ادبیات عرفانی بازتاب گسترده ای یافته است. در دو دسته نخست، مقصود اصلی، تعیین و تبیین نخستین مخلوق و کیفیت صدور آن از واحد است. در دسته سوم هم این حدیث بیشتر بازتاب ذوقی و ادبی پیدا کرده و اغلب بر پایه دو شاخه از حدیث، یعنی نور محمدی و عقل کلی (عقل اول) شکل گرفته است. در دسته سوم، بازتاب این حدیث را می توان در سه شکل برشمرد: 1. ترکیب ادبی؛ 2. فصل ها و باب های مستقلی که به عقل و انواع آن و همچنین به مدح پیامبر(ص) اختصاص دارد؛ 3. منظومه های تمثیلی که در آن ها عقل، شخصیت اصلی تمثیل یا قصه تمثیلی است. متون عرفانی- ادبی مورد بحث در این جستار محل درآمیختن محتوای حدیث با آرایه های ادبی از قبیل تلمیح، تصریح، استعاره و تشبیه است.
تجلی ولایت در آینه عرفان حکیم سبزواری
حوزههای تخصصی:
موضوع « ولایت» از مباحث ارزنده ای است که حکما و عرفا در بحث از انسان و «انسان شناسی» بدان پرداخته و با تکیه بر عقاید دینی و اخبار معصومین علیهم السلام مطالب عمیقی در این باره بیان کرده اند. حکیم حاج ملا هادی سبزواری، از حکما و عرفای نامدار قرن سیزدهم هجری از جمله بزرگانی است که در آثار خود، موضوع « ولایت» را مطرح کرده و با پای بندی به عقاید شیعی و رعایت حدود شریعت، با استفاده از برهان حکمی و ذوق عرفانی و آیات و روایات، جایگاه و حدود « ولایت» را تبیین کرده است. او اعتقاد دارد که ولی انسان کامل و جلوه گاه نامها و صفات الهی است. ولی واسطه نزول فیض از مبدا فیاض به عالم فرودین است و همه موجودات هستی نواله خوار خوان وجود او هستند و گیتی به دور وجود او می چرخد. مرتبه پیامبران، بسته به مرتبه ولایت آنهاست. مقام پیامبر اسلام (ص) برتر از همه انبیاست، به سبب این که دایره ولایت او بر ولایت همه آنان احاطه دارد و به تبع وی، مقام ولایت اهل بیت او نیز برتر از همه پیامبران است.
شاه درویش
منبع:
گوهر تیر ۱۳۵۶ شماره ۵۲
حوزههای تخصصی:
ناسازوارگی در سروده های عرفانی (مطالعة موردپژوهانه: دیوان کبیر «ابن عربی» و دیوان «ابن فارض»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی است. پارادوکس در زمرة قوانین شناخته شدة رستاخیز کلمات در حوزة بوطیقای جدید و زبان شناسی قرار دارد. ادیبان عرب در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند. آنان به ویژه در ادبیّات عرفانی غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند. آمیختگی عرفان با ادب و تحوّل تکاملی ادبیّات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش ناسازوارگی در ادب عربی برشمرد. در بلاغت صوفی، محور جمال شناسی شکستن عرف و عادت های زبانی است. در مرکز این قلمرو استتیک غلبة موسیقی و شطح (پارادوکس) بر دیگر جوانب بیان هنری کاملاً آشکار است.
با واکاوی در دیوان کبیر«ابن عربی»و«ابن فارض» درمی یابیم که هرچه از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه گرایش پیدا می کنیم، بسامد ناسازوارگی بیشتر می شود؛ و هرچه فاصلة میان دوسویة ناساز واره در دیوان «ابن عربی» و «ابن فارض» کمتر می شود بر بلاغت سخن آنان افزوده می شود و پایه و مایة سخن آنان را بالاتر می برد.