فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
منطق عشق عرفانی
شاعر غربت: تأملی در نوستالژی و نومیدی های شعر اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
ایهام و دگرسازی مقوله های دستوری
حوزههای تخصصی:
ایهام از آرایه های پندارخیز است که سخن را دوگانه یا چندگانه می کند. سخنی که ایهام دارد، توصیف دستوری یگانه و یکسانی ندارد. چرا که با هر معنی از معانی ایهامی، نوعی و نقشی ویژه می پذیرد. در این مقاله، دربارة چگونگی و چندگانگی تأثیر ایهام در مقوله های دستوری بحث و دری تازه در این زمینه به روی محققان گشوده شده است تا به این نکتة نو، به دیدة تحقیق بنگرند.
رابطه عشق و دردمندی با دعا در عرفان و ادب فارسی
حوزههای تخصصی:
برای دعا آداب و شرایطی است از جمله اینکه داعی باید عظمت خداوند را در نظر بگیرد ‘و راه خیر و شر را تشخیص دهد ‘ تا حاجت مشروع ‘ در زمان و مکان خاص ‘ از خداوند طلب نماید. طلب در دعا برای رفع گرفتاری تضادی با صبر ندارد ‘ زیرا ایوب (ع) با اینکه طلب دفع بلا از خدا کرد ‘ باز هم خداوند او را اوّب (بازگردنده به سوی حق ) خواند. عرفا نفس دعا را دلیل مقبولیت آن میدانند‘ زیرا حال دعا را عنایتی الهی میدانند که از جانب خداوند به داعی افاضه می شود و اگر حاجت را تأخیر می اندازد ‘ برای این است که تضرع و زاری بنده را دوست دارد و می خواهد با این تأخیر ‘ بنده بر آن تضرع و زاری بیفزاید تا دریای رحمتش به جوش آید . انس به مناجات و تنهایی جویی از نشانه دوستان خدا است . زیرا رابطه عاشقی و معشوقی که بین خدا و داعی برقرار می گردد‘ داعی را به عاشقی بدل می کند که فقط سخن معشوق ورد زبان اوست ‘ و دارای دلی شکسته می گردد‘واشک خونین می ریزد‘ تا در سایه آن اشک و سوز و گداز به انوار غیبی دست یابد
حدیث قاهرى و دلبرى در شعر فارسى اقبال (دیدگاه علامه محمداقبال درباره صفات جلال وجمال خداوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح قاهرى و دلبرى درکلیات فارسى اقبال به معناى صفات جلال و جمال خداوند و تجلى این صفات بر مؤمن به کار رفته است. از دیدگاه اقبال، عارف واقعى داراى هر دو صفت جلال و جمال الهى است و فقدان هر یک از این صفات الهى براى عارف نقص محسوب مى شود. اما از آنجایى که جمال خداوند بر جلال او مى چربد، عارف نیز به تبع معشوق خود پیش از آنکه داراى صفات قهرآمیز باشد، داراى صفات مهرآمیز است.
کهن الگوی مادر مثالی در قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر نظریات یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
211 - 247
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهن الگویی است که بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان پزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهن الگوها از عناصر مهم روان شناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفته اند. قصه ها و افسانه ها نیز به عنوان شاخه ای از ادبیات شفاهی، عناصر کهن الگویی فراوانی دارند. کهن الگوها انواع مختلفی دارند که یکی از شناخته شده ترین آن ها مادر مثالی است. کهن الگوی مادر مثالی در صورت های واقعی، مجازی و با نمودهایی مثبت و منفی نمایان می شود. هدف این پژوهش، یافتن جایگاه این کهن الگو در کتاب قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر تعاریف کهن الگویی یونگ است. برای این منظور قصه های مذکور مطالعه و نمونه های کهن الگویی آن استخراج و تحلیل شد. همچنین فراوانی حضور هر یک از مظاهر آن مشخص گردید. پژوهش نشان داد که این کهن الگو، عنصری تأثیرگذار و مهم در قصه های ایرانی است و قصه ها از لحاظ عناصر کهن الگویی و به ویژه، مادر مثالی، غنی هستند و بر نظریات یونگ، مطابقت می نمایند. در نتیجه شناخت کهن الگوها می تواند به درک درست و واقعی قصه های ایرانی از ابعاد شخصیت شناسی و نمادشناسی کمک کند.
مولوی و ادبیات مولویه
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین محمد بلخیاندیش مند بزرگ ایرانیو تاب ناک ترین چهره زبان و ادب و فرهنگ ایرانیدر عصر ایلخانان در دیار روم است.در این مقاله، ضمن نقد ارتباط سلطان کیقباد اول با پدر مولانا و خود او و دیگر افسانه هاییکه مریدیچون افلاکیدر مناقب العارفین خود برایبالا بردن شان و منزلت مراد خویش پرداخته است، کوشش شده است تا تاثیر عظیم اندیشه و آثار مولانا را در ادامه رواج زبان و شعر فارسیو فرهنگ ایرانیدر اسیایصغیر و سایر متصرفات عثمانینشان دهیم، هرچند در این راستا باید کتاب ها نوشت و از جنبه هایمختلف ان را تحلیل کرد. دو دیگر این که ادبیات مولویه را که نقشیبسزا در ترویج زبان فارسیدر خارج از ایران، بویژه اسیایصغیر و شبه قاره داشته است، از قبیل معارف بها ولد، معارف برهان الدین محقق ترمذی، مقالات شمس تبریزی، آثار سلطان ولد و ...، معرفیکنیم.
تاویل بی خویش نویسی: تحلیلی تازه از نگره های ادبی عین القضات همدانی
حوزههای تخصصی:
یکی از شخصیت های بزرگ ادبی – عرفانی که در حیطه نقد و نظریه ادبی نکته ها و گفته های قابل تأمل بسیاری گفته است ؛ عین القضات همدانی است . وی در چهار اثر ممتاز خود نگره های تازه و نادری را در باب نقد و تحلیل و تأویل متن و حقیقت آن مطرح کرده است که از میان آنها می توان به نحوه نسبت معنا و لفظ ، شکل اتصالی و انفصالی کلمات در ارتباط با مفهوم و محتوا، نسبت شعر و نثر با ذهنیت و زاویه دید خواننده ، بی خویش نویسی و به ویژه سه ساحت کودکی، عاقلی و عاشقی در تحلیل معنا و معنای معنا اشاره کرد که هنوز هم بسیار عمیق و گیراست . هدف این مقاله تحلیل نگره های ادبی عین القضات در پرتو تفسیری هماهنگ از آثار مسلم اوست .
وقت حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند مفهوم وقت نزد همگان بدیهی به نظر می رسد اما در عرفان اهمیتی فراوان دارد و در عین حال مفهوم آن بسیار پیچیده و نسبت به افراد مختلف امری نسبی است و پی بردن به کنه آن ساده نیست زیرا هر یک از عرفا به اقتضای حالتی که بر آنها عارض می شود، دریافت و بیانی متفاوت از آن دارند؛ حتی عارفی ممکن است در حالات مختلف دریافت ها و بیان های مختلف و متنوعی از آن داشته باشد. این که مفهوم وقت و تعاریف صوفیه از آن چیست و حافظ در قرن هشتم در اوج زیبایی ها و ظرافت های هنری شعر عرفانی فارسی چه دریافت و بیانی از وقت دارد، مسئله ای است که در این مقاله بدان می پردازیم.
وقت در متون عرفانیِ مَدرَسی مشهور، اصطلاحی عرفانی است و ذیل الفاظ خاص صوفیه بدان پرداخته شده است. با اینکه درباره وقت بر حسب حال و مقال صوفیان و عارفان در کتب تدوین شده، اشارات و عبارات متفاوتی به چشم می خورد ولی تقریبا معناهای نزدیک به هم دارد. با این حال وقت در نظرگاه حافظ به سبب بهره مندی از آموزه های مشرب عرفانی در شعر و اندیشه اش از ویژگی های منحصر به فردی بر خوردار است. به طوری که وقت در سخن او در طیفی از بیان ها و معانی متنوع و رنگارنگ جلوه کرده است و گستره و ژرفایی شگفت دارد.
در این مقاله ابتدا در باره چیستی وقت و رابطه آن با زمان سخن به میان آمده است سپس با رویکردی اصطلاح شناسی که مبنی بر بررسی تاریخ تطور آن است، مقدمه و پیشینه ای فراهم آمده و تحلیل شده است آنگاه درک و دیدگاه حافظ از وقت و عنایت ویژه او به وقت خویش در اندیشه و تجربه عرفانییش تبیین شده است و ضمن طبقه بندی وقت حافظ و مراتب آن با توجه به شواهد شعری دیوان وی نشان داده شده است که راز تفاوت وقت حافظ با دیگران در چیست و کار و بار خوش عاشقی و مستی چگونه شعر و شعور حافظ را در جایگاه و پایگاهی دیگر و برتر نشانده است.
تأملی در مسأله مرگ ستایی در ادب عرفانی و دیوان غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یاد مرگ که همواره عیش بسیاری از انسانها را طیش و تیره می دارد، برای صوفیان و عارفان راستین، موجب انس و آرامش بوده است. آنان با الهام گرفتن از فرهنگ قرآنی و حدیثی، که در آن تصویر روشن و مطلوبی از مرگ مؤمنان و موحدان ارائه شده است، به مرگ نگاهی عاشقانه و عارفانه داشته اند و باور آنان این بوده است که جان آسمانی انسان با تبعید به دنیا و تعلق به تن از جوار قرب الهی دور شده و از سعادت دیار یار باز مانده است. آنان همواره خود را در دو زندان گرفتار می دیده اند: زندان تن و زندان دنیا. از این رو، همه هم و همت آنان متوجه خلاصی از این دو زندان بوده است. به همین دلیل، مرگ در نظر صوفیان و عارفان حقیقی نه تنها منفور و مکروه نبوده، که بسیار هم خواستنی و دوست داشتنی بوده است. تامل در حالات عارفان، هنگام مرگ و سخنانی که درباره مرگ بر زبان آوده اند، نکات و نتایج شگفت انگیزی را آشکار می سازد. گروهی از آنان پیش از فرا رسیدن مرگ به فراست از آمدن آن آگاه شده و خود را برای استقبال از آن آماده کرده اند. گروه دیگر، عشق و اشتیاق خویش را به مرگ در قالب عبارات عجیب و عربت آموزی بیان کرده اند. بی گمان سرآمد همه این عارفان و عاشقان در زمینه مرگ ستایی مولانا است که زیباترین و لطیفترین سخنان را درباره مرگ و اسرار آن گفته و سروده، و دیوان غزالیات او آکنده از اشعاری است که در آنها عاشقانه و مشتاقانه از طرایف و ظرایف مرگ سخن گفته است.
شیوه های تفسیر و تاویل آیات قرآن کریم در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب معارف بهاء ولد دربرگیرنده آیات فراوانی است که وی در فصول گوناگون کتاب به تفسیر و تاویل آن ها پرداخته است. در این مقاله، پس از مقدمه ای درباره تفسیر و تاویل، به رویکرد های تفسیری و تاویلی معارف به قرآن کریم می پردازیم. به این منظور، خاستگاه کلامی این رویکردها و شیوه های تفسیر و تاویل نزد بهاء ولد، همچنین شرایط آن از نگاه وی، به همراه بعضی از نکته های انتقادی مطرح شده است.
علل و انگیزه های مشارکت اجتماعی صوفیان بر اساس متون نثر عرفانی فارسی سده پنجم و ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی از آغاز پیدایش متکی بر زهد و کناره گیری از دنیا و اهل آن بوده است و در این باره، سخنان فراوانی از مشایخ این طریقه در دست است. دنیاگریزی و کناره گیری از مردمان، از باور های رایج درباره این مکتب معرفتی است که بر مبنای عملکردها و ادعاهای پیروان آن شکل گرفته است. حال آن که با بررسی متون برجسته عرفانی و دقت و تأمل در زند گی بزرگان عرفان، شواهد فراوانی در نقض این باور به چشم می خورد. شواهدی که مشارکت اجتماعی آن ها را آشکار می نماید و شرکت آنان در عرصه های گوناگون اجتماعی را به وضوح نمایان می سازد. آنچه در این مقاله ارائه خواهد شد، گوشه هایی است از اقوال و اعمال صوفیان در جامعه و همراه با جماعت پیرامون خود؛ همچنین بر اساس متون نثر عرفانی فارسی سده های پنجم و ششم، در حد امکان سعی شده است تا زمینه های ارتباط صوفیان با دیگران، اعم از ارتباطات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... و مهم تر از آن، اهداف و انگیزه های آنان از این فعالیت های اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد زیرا این فعالیت ها، معلول انگیزه های گوناگون قرآنی، دینی، روایی و... می تواند باشد. به عنوان حاصل مطالعه نشان داده می شود که انگیزه های قرآنی و دینی، مهم ترین و اصلی ترین دلیل ارتباطات صوفیان با دیگران است.