فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۲٬۲۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
صاحبان معرفت برای انسان دو نوع تولّد قائلند: یکی تولّد صوری و دیگری تولّد معنوی یا تولّد ثانی که از آن به عنوان «عروسی ابد» یا «تولّد آسمانی» یاد می کنند. مرگ نفسانی از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی مولانا است. مولانا همچون سایر عرفای اهل بسط و سکر پدیده مرگ دوستی در آثارش تجلّی خاصی دارد و مرگ و مرگ نفسانی را در مسیر چرخة تکامل می داند و از آن به عنوان انتقال از عالم کثرت و طبیعت به عالم وحدت و ماوراءالطبیعه تعبیر می کند. این بررسی نشان می دهد مولانا تولّد آسمانی را در مرگ نفسانی تحت تأثیر عوامل مؤثری همچون ایمان، ابوّت معنوی و عشق می داند؛ بنابراین با استناد به حکایات مثنوی، در یک مقدمه و هفت محور انواع ولادت، عوامل مؤثر در تولّد آسمانی، مرگ ها و زایش ها، چگونگی مرگ ارادی و انواع آن، راه های رسیدن به مرگ نفسانی، ویژگی راه یافتگان به مرگ نفسانی (ارادی) و فواید مرگ نفسانی (مرگ اختیاری) بررسی شده است.
از زبان نار تا زبان نور چگونگی تکوین نثر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از شکل گیری زهد تحت تأثیر علل و اسبابی چند، جریان فربه تصوف به دنبال درآمیختن اکسیر عشق با مس زهد پدید آمد و نثر عرفانی نیز از بطن نثر زاهدانه متولد شد و رشد و نمو یافت.این نثر نیز شاخه ای از نثر دینی است که از گونه های پرکاربرد نثر سده های نخست و دوم هجری در شکل های مختلف حدیث، تفسیر، خطابه و نامه بوده است.این نوشتار چگونگی شکل گیری و پدید آمدن نثر عرفانی از درون نثر زاهدانه و رشد و نمو آن را بررسی و تبیین می کند؛ بنابراین پس از بحث درباره علل و اسباب تکوین زهد به بررسی نثر زاهدانه و ویژگی ها، چهره های برتر و آثار آن پرداخته شده و در ادامه از چگونگی تکوین نثر عرفانی بعد از وارد شدن عشق در نثر زاهدانه، سخن به میان آمده است.با توجه به مهم ترین ویژگی های نثر عرفانی، این نتیجه حاصل شد که هم جریان های زهد و تصوف و هم نثرهای مربوط به این دو نحله، محصول دیالکتیک وابستگی به سنت و گریز از آن بوده است.
خواجه یوسف همدانی (بررسی انتقادی احوال و آثار و روایات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواجه یوسف همدانی از عارفان بزرگ قرن پنجم هجری است. او یکی از موجدان بزرگ طریقت نقشبندیه و پیشرو طریقت خواجگان و از عارفان صاحب کرامت است و به اعتبار کراماتش از ارتباطات ذهنی خاصی برخوردار بوده است. در این مقاله با استناد به اقدم منابع، به بررسی و نقد و تحلیل زندگی، احوال، آثار، شاگردان، روایات و کرامات او می پردازیم.
طرحی برای طبقه بندی قصه های مربوط به(اخبار از غیب) در متون عرفانی منثور تا قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های کرامت،بخشی از میراث فرهنگی است که می تواند دستمایه پژوهش های گوناگون جامعه شناسی،روان شناختی،ادبی،تربیتی،تاریخی و مانند آنها قرار بگیرد.تاکنون کوششی جدی در زمینه طبقه بندی این قصه ها انجام نشده است.این تحقیق بر آن است که طرحی نسبتا جامع ودقیق برای این منظور تهیه کند.در یک طبقه بندی کلان می توان کرامت ها را به سه طبقه بزرگ اخبار از غیب ،اشراف برضمایر و تصرف در طبیعت تقسیم کرد.هر کدام از این طبقه بندی ها ی بزرگ نیز به تیپ های اصلی وفرعی کوچکتری تقسیم می شوند و برای هر کدام از آنها شماره ای در نظر گرفته می شود،به طوری که هر کرامتی دقیقا درجای مشخصی قرار بگیرد و به سهولت در دسترس محققان باشد.در این مقاله صرفا به قصه های مربوط به «اخبار از غیب»می پردازیم و می کوشیم طرح کاملی برای این قبیل قصه ها ارائه کنیم.پس از بررسی متون عرفانی پیش از قرن هفتم،با استقصای تام،بیست و پنج تیپ اصلی و هفت تیپ فرعی به دست آمد.این بیست و پنج تیپ ،بخش نخست یک مجموعه سیصد تیپی را تشکیل می دهند.داده های این تحقیق ،ازسیزده متن مهم عرفانی تا پایان قرن ششم،فراهم آمده اند.
جایگاه سماع در امهات متون عرفانی تا قرن پنجم(هـ ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سماع، اصطلاحی است که از زمان رشد عرفان در ایران در آثار صوفیانه درباره آن سخن گفته شده است.بسیاری از عارفان متشرع یا علاقه چندانی به سماع نشان نداده اند و یا برای آن شرایط سختی قایل شده اند.در مقابل، بسیاری از عارفان نیز سماع را وسیله ای برای جذب واردات قلبی از جانب محبوب دانسته و شرایط آن را ذکر کرده اند.از آغاز تا قرن پنجم(هـ ق) تفکر و رفتار صوفیانه در ذهنیت جامعه ایرانی در حال شکل گیری و نمو بود؛ از این رو دیدگاه نویسندگان کتاب های تئوریک صوفیانه در این دوره بر عرفان دوره های بعد تأثیر فراوان گذاشت.در این مقاله نظر نویسندگان مهم این دوره درباره سماع و شرایط آن در تصوف بررسی شد تا روشن شود انجام سماع در آن دوره چگونه و با چه شرایط و اعتقاداتی در تصوف رواج داشت.به این منظور پس از ذکر مقدماتی در زمینه سماع، بررسی و تحلیل بحث سماع تا قرن پنجم(هـ ق) انجام شد.اساسِ این پژوهش بر نظر نویسندگانی است که چارچوب متصوفه به کتابهای نظریِ آن ها وابسته بوده است.در پایان روشن شد تا قرن پنجم هنوز پایکوبی در مجالس سماع چندان جایگاهی نداشته و تا آن زمان منظور متصوفه از سماع تنها گوش دادن به آواز و شعر و خرقه کردن جامه و بیخود شدن و فریاد زدن و نوعی حرکت بوده است نه بیش تر از آن.
کیمیاگری های شمس (تحلیلی از اسلوب بیان و ساختار تجارب عرفانی شمس تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
چاه راز ( شرح بیتی از خاقانی شروانی )
حوزههای تخصصی:
سر، ودیعه ای است نهاده در دل، که باید از نااهلان و نامحرمان، نهان داشته شود، در فرهنگ ما، به نگاه داشت راز، بسیار سفارش شده تا آنجا که رسیدن به مراد و مالا رستگاری را ، در گرو نهان داشت آن، برشمرده اند، هر چند تنگی سینه گنجایی راز را ندارد...
دریای جان
نگاهی سبک شناختی به واژگان در زبان شعر فروغ
حوزههای تخصصی:
فروغ فرخزاد از چهره های صاحب سبک شعر پارسی است. یکی از وجوه مهم سبک شناختیِ شعرِ او، زبان متمایز شعرهایش است که در هر دو محور عمدة نحو و واژگان برجسته است. این نوشتار، واژگان شعر فروغ را با شیوة توصیف و ارائه آمار بررسی کرده و هم چنین به تبار لغات، دایرة واژگانی، برجستگی واژگان خاصِ مفرد و مرکب و نیز نوع و ساختمان فعلِ اشعار او و پیوند میان سبک واژگانی و عواطف و ذهنیت شاعر پرداخته است.
عرفان و شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ادبیات فارسی، سرشار از تاثیر و تاثرات حقایق عرفانی از لطایف و ظرایف شعر و ادب فارسی و نیز ادبیات فارسی از اندیشه های متعالی و بلند عرفانی است.اما به راستی این کنش ها و واکنش ها از کجا آغاز می شود، چه هنگام به اوج و شکوفایی خود می رسدو تاکجا دامن می کشد؟ این مقاله می کوشد با بررسی اجمالی آثار چهار شاعر بزرگ وعارف نامدار، حکیم سنایی غزنوی، شیخ فرید الدین عطار نیشابوری ، مولانا جلال الدین رومی و لسان الغیب حافظ شیرازی ، تحول و تکامل شعر عارفانه و تاثیر متقابل شعر و عرفان در ادبیات فارسی را بازکاود و ازاین رهگذر به نتایج تازه و جدیدی برسد.
سندی کهن از خانقاء شاه بابا ولی بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه دراین مختصر موردبحث قرارمی گیردسندی است مورخ803ه ق مربوط به خانقاه شاه باباولی دربهبهان.موضوع سند، تعیین جانشینی قطب خانقاه بهبهان است.این سند در اواخر عمر قطب خانقاه به نام جمال الدین عبدالحمید جبل جیلوئی (کهگیلوئی)، معروف به صاحب البحر از زبان او تنظیم شده است.قطب بزرگ خانقاه ،مرید و شاگر خاص خود سیدشرف الدین حسن را به خلافت برگزیده و او قصدسفری دارد.قطب در این سند، سلطان، وزیر، سادات و قضات و مشایخ رامورد خطاب قرارداده که اوراخلیفه وی دانندو مقدمش راگرامی دارند. چنانکه از قرائن بر می آید خانقاه مذکور از شعب سلسله مرشدیه کازرون در بهبهان بوده است.
بررسی کارکردهای نمادین زمان در شعر عرفانی با تکیه بر دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در غزلیات حافظ، لحظه های زمان نه همانند است و نه پیوسته. وی دو نوع زمان مقدس و نامقدس را تجربه می کند: یکی استمرار ناپایدار ایام است؛ یعنی زمان معمولی و دیگری توالی کشف و شهودها و ادراک ابدیت هاکه در لحظه هایی خاص با فاصله گرفتن از هستی مادی و معمولی خود به آنها دست می یابد. با ورود در این زمان نمادین، روح حافظ با حقایق پوشیده هستی پیوند می یابد و برای وی کشف و شهودهایی رخ می دهد. در دیوان حافظ از این مفهوم نمادین زمان با واژه هایی از قبیل دوش، دی، دیشب، سحر، سحرگه، ازل، صبحدم، بامداد و . . . یاد شده و در هر یک به تناسب مقام، یکی از تجربه های او بیان شده که در نتیجه جذبه و الهام به آنها رسیده است. این مقاله به منظور بررسی تعابیر راز آلود زمان در غزلیات حافظ به روش کتابخانه ای نوشته شده و اطلاعات به دست آمده، پس از طبقه بندی و تحلیل به صورت توصیفی و با بهره گیری از فن تحلیل محتوا ارایه شده است.
ازکلام محوری تا هرمنوتیک کلاسیک با تاملی بر آثار منثور ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت فکری – فلسفی غرب از افلاطون و ارسطو و حتی پیش تر از آن، تا قرن بیستم و در اندیشه و آرای فردینان دوسوسور زبانشناس سوئیسی، تحت تاثیر رویکردی دو قطبی، گفتار را بر نوشتار ترجیح می داده است. در این نگره، انتقال کامل معنا از طریق «گفتار» امکان پذیر می نمود؛ حال آن که نوشتار تنها فرع و جانشین گفتار قلمداد می شد. بطور طبیعی، چنین رهیافت کلام محورانه ای، سرانجام عرصه را برای هرمنوتیک کلاسیک فراهم می کرد. آن جا که دغدغه وصول به نبت مولف، هدف تفسیری عنوان می شد. با نگاهی گذرا به تاریخ و فرهنگ ایرانی- اسلامی، می توان مدعی شد،که با چنین تجربه وتلقی ای مشابه ،در گفتمان اندیشگی زبان و ادب کلاسیک مواجه هستیم. چنان که بطور خاص، ناصرخسرو این مهم را سامان بخشیده است. وی از یکسو با تمهید مقدمات نظری و در قالب عناوینی چون «نام و نامدار»، «نطق و قول و کلام» و «قول و کتابت»، به دفاع ازکلام محوری می پردازد و سرانجام به برتری گفتار بر نوشتار رای می دهد و از دیگر سو، با تفکیک میان تنزیل به عنوان ظاهر کتاب و شریعت و تاویل به مثابه باطن و روح آن، حصول به نیت مولف را ،هدف غایی موول معرفی می نماید، این مقال طرح و شرح مبسوط این مدعا خواهد بود.