فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: یکی از پربسامدترین بُن مایه های متون عرفانی، خواب و رؤیا ست که نوعی کرامت به شمار می رفته و به سبب إخبار از عالم غیب، ابزاری برای کسب شناخت و آگاهی بوده است. در میان این خواب ها، به دلیل نگرانی و ترس صوفیه از عالم پس از مرگ و عاقبتِ کار خود، پرسشِ «خدای تعالی با تو چه کرد؟» بسیار متداول است؛ پرسشگر از راوی می خواهد که او را از سرنوشت خود و حوادث عالم برزخ آگاه کند. اگر خداوندْ راوی را آمرزیده است، دلیل آمرزش چه بوده و اگر احیاناً عتاب یا عذاب کرده، به تاوان کدام غفلت و اشتباه او بوده است. روش نگارنده در این مقاله برای پاسخ به پرسش یادشده، هجده متن منثور عرفانی را بررسی کرده است. یافته ها و نتایج: با تحلیل حکایات مرتبط، این نتیجه حاصل شد که در بیشتر اوقات، راوی از آمرزش خداوند و لطف او خبر می دهد و اینکه کار، آسان تر از آن است که خلق می پندارند ؛ به گونه ای که در مقابل پنجاه و نه حکایت رحمت خداوند، تنها با نُه حکایت عذاب و عتاب او مواجهیم. تأمّل در حکایات نشان می دهد که لطف و «رحمتِ بی علّت» خداوند و به عبارت دقیق تر «فضل و کَرَم» او افزون بر عارفان و پارسایان، مردمان عادی و گناهکاران و قاتلان را نیز در بر می گیرد و از این نظر، اصل نقدش، داد و لطف و بخشش است؛ همچنین بهشت و نعمت های بهشتی، کمترین پاداش خداوند به رستگاران است؛ در حالی که رؤیت خداوند و همنشینی با او، رضایت و خشنودی حق از بنده، استقبال پیامبر (ص) از عارف و همنشینی با پیامبران و صالحان، پاداش های ویژه تری به شمار می روند.
تطبیق گُردیه در شاهنامه با آتنا در ایلیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
105 - 138
حوزههای تخصصی:
الهه گان کلان کردار هندو اروپایی همچون آتنا، ضمن آنکه خود، برخی از ویژگی ها را از فرهنگ اجتماعی اقوام زنان کهن همچون سکاها برگرفته و در خود ادغام کرده اند؛ رفته رفته در بستر زمان بر اثر علل یا عواملی، پاره ای از صفاتشان را به شخصیّت های حماسه های ملل هندو اروپایی بخشیده اند و آن خصوصیّات در میان شخصیت های حماسی تقسیم شده است. بر همین اساس، بررسی در پیرامون شخصیّت خدابانوی کبیری مانند آتنا و مقایسه آن با گُردیه زن حماسی ایران، نشان می دهد که گُردیه تحت تأثیر تحوّل طبیعی اسطوره و نیز تعاملات فرهنگی دو ملّت ایران و یونان، بعضی از خصوصیّات کلی و جامعِ آتنا را از او برگرفته باشد. هدف از پژوهش حاضر آن است که وجوه تشابه و همچنین تفاوت های گردیه، شخصیّت تاریخیِ شاهنامه فردوسی و آتنا الهه اساطیر یونان را به روش توصیفی تطبیقی مورد واکاوی قرار گیرد. این دو قهرمانِ زن در ویژگی هایی همچون زیبایی، والاتباری، حکمت، کُنش گری، جنگاوری و مهارت در به کار بردن رزم افزارها، مشترک هستند. عمده ترین وجه تفاوت این دو، آن است که آتنا سرشت ایزدینه دارد و گردیه از این ویژگی برخوردار نیست. یافته پژوهش این انگاره را سامان می دهد که گُردیه، خود، قطعه شکسته و پراکنده ای از آتنا در اساطیر یونان است؛ زیرا جنبه هایی از وجوه شخصیّت او در کالبد گردیه، آشکارا قابل بازشناسی است.
«محلِ اخلاص»؟ «محکِ اخلاص»؟ «مُخِّ اخلاص»؟ «میخِ اخلاص»؟ «محضِ اخلاص»؟ در عبارتی از صد میدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صد میدان یکی از قدیم ترین آثار عرفانی به زبان فارسی است که حاصلِ مجالسِ خواجه عبداللّه انصاری در محرّم 448ق بوده است. میدانِ بیست ویکم از صد میدان درباره توکّل است و در آن آمده است: «توکّل قنطره یقین است و عمادِ ایمان و محلِ اخلاص». این سخن در کتاب های دیگر مانند تفسیر کشف الأسرار، أنس التَّائبین و حدیقه الحقیقه نیز نقل شده است؛ امّا در دست نوشت ها و چاپ های این متون، ترکیبِ «محلِ اخلاص» به چهار گونه دیگر نیز آمده است: «محکِ اخلاص»، «مُخِّ اخلاص»، «میخِ اخلاص» و «محضِ اخلاص». هرکدام از مصحّحانِ این متون به گونه ای این ترکیب را پذیرفته و چاپ کرده اند: سرژ دو بورکوی و علی اصغر حکمت: «محلِ اخلاص»؛ محمّدسرور مولایی: «محکِ اخلاص»؛ علی فاضل: «مُخِّ اخلاص»؛ محمّدعلی موحّد و نیز حسن نصیری جامی: «میخِ اخلاص». از میان این پنج ضبط، کدام یک درست است؟ این پژوهش به بررسی این عبارت از صد میدان در دو چاپِ اصلیِ آن پرداخته است.
روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با شناساییِ منابعِ گوناگونی که عبارت پیش گفته در آن آمده، در تلاش است تا با استناد به دلایل متعدّد نسخه شناسی، زبانی و بلاغی، ضبط صحیح ترکیب یاد شده را مورد بررسی قرار دهد.
یافته ها و نتایج: از میان ضبط های پنجگانه مذکور، ضبط برتر و صحیح «محلِ اخلاص» است. همچنین پژوهش حاضر بر اهمیّتِ یافتنِ منابع و مآخذِ مؤلّف در متونی که نسخه های خطی معتبر ندارند و اهمیّتِ شناختِ منابعِ جنبی در تصحیحِ آن متون تأکید کرده است.
نگاهی به معنای زندگی در اندیشه رابعه عدویه با تکیه بر آرای ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مفاهیمی که از گذشته های دور تا اکنون ذهن اندیشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی را به خود مشغول کرده است، معنا و هدف زندگی و راه های دستیابی به آن است. عارفان مسلمان ازجمله این اندیشمندان هستند که اگرچه به صورت مستقیم به بحث درباره معنای زندگی و مؤلفه های آن نپرداخته اند، با بررسی سخنان و اندیشه های آنان به روشنی مشخص می شود که یکی از دغدغه های اصلی آنها، تبیین معنا و هدف زندگی و راه های رسیدن به آن است.روش: این مقاله با بهره گیری از نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل، به بررسی معنای زندگی و راه های دستیابی به آن از منظر رابعه عدویه، برجسته ترین عارف زن در تاریخ اسلام، می پردازد و درپی یافتن پاسخی برای درک معنای زندگی و مؤلفه های زمینه ساز معنا در اندیشه و باور این عارف بزرگ است.نتایج و یافته ها: براساس یافته های این پژوهش، رابعه نگاهی خاص به زندگی، معنا و هدف آن دارد و درپی دستیابی به معنای غایی است که از نظر او وصال به حق است. او برای رسیدن به این مقصود، اعمالی را انجام می دهد که با نظر فرانکل و ارزش های مطرح شده او هماهنگی و تناسب دارد؛ تحمل رنج ها و سختی هایی که از دوران کودکی برایش اتفاق می افتد، محبت و عشق به خداوند، نگاه متفاوت به رابطه انسان با خدا و ارائه شکلی نو از ارتباط انسان با خدا ازجمله این اعمال هستند. البته تفاوت هایی نیز در موضوع چیستی هدف غایی در این دو دیدگاه وجود دارد؛ برخلاف رابعه که هدف نهایی و غایی زندگی را تقرب الهی و وصال خداوند می داند، فرانکل داشتن هدف در زندگی را برای بهتر زیستن در این دنیا و رهایی از اضطراب و پوچی توصیه می کند.
بررسی مؤلفه های آرمان شهری گفتمان های فتوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
37 - 75
حوزههای تخصصی:
در گستره تمدن ایرانی- اسلامی، آیین فتوت به مثابه خرده فرهنگی نیرومند بنا به مقتضیات تاریخی موجد گفتمان های متکثری بوده است. این آیین برآمده از یک ضرورت اجتماعی و تاریخی در برابر نظام های خودکامه و عدالت ستیز در دوره های مختلف تاریخ ایران بوده، و به طور کلی نظام عیاری تفکری آرمان شهری است و گفتمان های گوناگون فتوت جلوه های متعدد این اندیشه و نظام را بازنموده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر یک از گفتمان های فتوت عیاری، دینی، صوفیانه، اصناف و پهلوانی آرمان های خود را به ترتیب در قالبِ جنگ و شورش و طرد هنجارهای جامعه؛ عدالت محوری، حمایت از مظلوم و تجلی انسان کامل در سیمای علی(ع)؛ مجاهده با نفس و رسیدن به کمالات معنوی و روحانی؛ پیوند فن و صنعت با ذات حق و رساندن روح به کمال معرفت الهی؛ انزجار از ظلم و بیدادگران، و سامان دادن به شرایط ناگوار و ناهموار اقتصادی و اجتماعی مردم بینوا دنبال کرده اند.
نشانه شناسی لایه ای «اَلست» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
15 - 48
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی در پی کشف قراردادهایی است که به تولید معنا می انجامد و هر واژه را به عنوان یک نشانه در فرایند دال و مدلول و دلالت، تحلیل و موجبات درک عمیق تر واژه را فراهم می کند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر علم نشانه شناسی لایه ای، به تحلیل واژه «اَلست» به عنوان یک نشانه انتزاعی که مدلول های متنوعی را می طلبد پرداخته است؛ زیرا مولانا این واژه را مانند دیگر واژگان قرآنی دستخوش تحول معنایی کرده و تصرفات بدیعی در آن ایجاد نموده است و هرگاه به این عبارت استناد می کند، پیوندهای معنایی خاصی را با مفهومی خاص بیان می کند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مولانا این واژه را در حوزه های معنایی با کارکرد هنری ویژه ای بکار برده و با این حوزه های معنایی ارتباط برقرار کرده است و با تسلط بر دقایق علوم عرفانی، فلسفی، تاریخی، روانی و از همه مهم تر قرآن و احادیث، توانسته مفاهیم این علوم را در خلال این واژه بگنجاند و صرفا قصد لفاظی و سخن آرایی از این واژه را نداشته است.
رویکرد تربیتی به کارکردهای پرسش های هم گرا در دفتر اول مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در آثار مولوی تأثیرگذاری بر مخاطب بسیار مهم است، ازجمله دلایل این ادعا، علاوه بر اشاره های مستقیم وی به رعایت مقتضای حال مخاطب، وجود پرسش های زیاد در مثنوی معنوی است که سبب ایجاد تفکر در مخاطب می شود.روش: در پژوهش حاضر به استخراج کارکردهای تربیتی پرسش های همگرا از دفتر اول مثنوی مولوی پرداخته می شود. برای این منظور با جمع آوری و دسته بندی پرسش های همگرا از دفتر اول مثنوی، پرسش های همگرای تربیتی دسته بندی، و کارکردهای تربیتی این پرسش ها، براساس برانگیزانندگی، استنتاج خواهد شد. در این کار ضمن استفاده از شیوه کتابخانه ای در جمع آوری داده ها و انتخاب نمونه هدفمند و همگون، برای تحلیل داده ها درگزارش نهایی، از تحلیل محتوای کیفی استفاده می شود که به سبب دقیق تربودن شیوه رفت و برگشتی دارد.نتایج و یافته ها: حاصل این پژوهش قرارگرفتن پرسش های هم گرای تربیتی دفتر نخست مثنوی در کارکردهایی مانند ایجاد یادآوری، پذیرش ناتوانی، توجه و تمرکزدهی بر یک موضوع، نمایاندن غفلت و نادانی، غفلت زدایانه، بیان پشیمانی و تلاش برای جبران و خواهش از خدا بوده است. مدرسان می توانند در امر تربیت از پرسش در کارکردهایی که از مثنوی مولوی استخراج شد، برای برانگیزانندگی، خلاقیت و رشد فکری و منطقی دانش آموزان و دانشجویان استفاده کنند.
بازتاب مفاهیم کلامی در دیباچه مثنوی های امیرخسرو دهلوی (با تمرکز بر منظومه های هشت بهشت، شیرین و خسرو و مجنون و لیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دیباچه منظومه های غنایی همواره جایگاهی برای بیان اعتقادات و دیدگاه های شاعران است که پیش از ورود به داستان با طرح برخی مسائل کلامی، در تبیین اندیشه های خویش می کوشند. امیرخسرو دهلوی نیز به همین روش در منظومه های خود به پرورش مفاهیم کلامی می پردازد. روش: در این مقاله برجستگی مفاهیم کلامی در دیباچه مثنوی های امیرخسرو دهلوی با تمرکز بر مثنوی های «هشت بهشت»، «شیرین و خسرو» و «مجنون و لیلی» بررسی می شود. یافته ها و نتایج: پس از بررسی دیباچه ها ازنظر برجستگی مفاهیم کلامی، نتیجه به دست آمده این است که امیرخسرو دهلوی در بیشتر ابیاتی که متضمّن مفاهیم کلامی است، به آیاتی از قرآن کریم و یا احادیثی از ائمه معصوم چه به صورت مستقیم و چه به روش غیرمستقیم و ضمنی استناد کرده و از این راه به دنبال رسیدن به دو هدف بوده است؛ نخست آنکه به برجسته سازی مفاهیم کلامی با استناد به آیات و روایات بپردازد تا عقایدش را با این شیوه برای مخاطبانش باورپذیر کند و ازسوی دیگر، درپی ادای احترام به قرآن کریم و احادیث ائمه معصوم بوده است. از میان سه منظومه بررسی شده، مفاهیم کلامی در دیباچه منظومه «هشت بهشت» بیش از دو منظومه دیگر است و شاعر در دیباچه این منظومه به بحث درباره مفاهیم متنوّع و متعدّدی از علم کلام پرداخته است.
بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
77 - 104
حوزههای تخصصی:
علاوه بر حماسه ملی، تاریخی و دینی، حماسه عرفانی نیز در بین آثار صوفیان و عارفان فارسی یافت شده است که روح سالکان مانند قهرمانان حماسه با شیطان پنهان درون یا نفس امّاره خود، پی درپی در ستیز و جدال است. سهروردی نیز در رساله عقل سرخ با زبانی رمزی به وصف چگونگی گرفتار شدن روح در بند جسم می پردازد و از زبان پیر نورانی، پیچ و خم ها و عقبه های مسیر بازگشت به اصل روحانی را بیان می کند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی توصیفی به بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی پرداخته و هدف از آن یافتن مؤلفه های حماسی عرفانی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه ها و نمادهای حماسی چون جدال نیکی و بدی، سفر، هفت خان، لزوم همراهی پیر یا راهنما در هفت خان، کوه قاف، سیمرغ، پهلوانان حماسی، جام گیتی نما، جنگ افزارها و چشمه زندگانی به رساله عقل سرخ رنگ و بوی حماسه عرفانی بخشیده است.
خوانش اسطوره آرش بر اساس نظریه «اسطوره شناسی خورشید» ماکس مولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
115 - 144
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی تطبیقی به خوانش و تحلیل اسطوره آرش کمانگیر، بر اساس دیدگاه اسطوره شناسی خورشید ماکس مولر پرداخته است. ماکس مولر از بنیانگذاران اسطوره شناسی تطبیقی است که با بررسی اقوام گوناگون در حوزه های انسانشناسی تطبیقی، فیلولوژی تطبیقی و دین شناسی تطبیقی به اسطوره شناسی تطبیقی درحوزه طبیعت پرداخته است. وی اسطوره شناسی تطبیقی را محور اصلی تفکّر و تخیّل اقوام هندواروپایی می داند. ماکس مولر با طرح نظریه «بیماری زبانی» معتقد است که اسطوره ها، جز یک صورت کهن از زبان نیستند که با فیلولوژی تطبیقی اسطوره ای مانند آرش، می توان به واکاوی آن پرداخت؛ چراکه اسطوره شناسی از یک نوع بیماری زبانی ناشی می شود که موجب از دست رفتن شفافیت اوّلیه از واژه ها می شود. با توجّه به دیدگاه مولر می توان گفت که خدایان و قهرمانان اسطوره ای، صرفاً نامهایی برای پدیده های طبیعی بوده اند؛ نام هایی که به تدریج از هیبت و تکریم برخوردار شده و در پسِ کاربرد زبانی پنهان مانده و به دور از درک مستقیم با گذر زمان به اشتباه تفسیر گردیده و تشخّص یافته و الهه و یا قهرمانی اسطوره ای انگاشته شده اند؛ اسطوره آرش از این قاعده مستثنا نیست. برپایه اسطوره شناسی خورشیدی ماکس مولر، جاودانگی، تطهیرکنندگی، تندتازی و مرزبانی، ازجمله ویژگیهای مشترک اسطوره خورشید و اسطوره آرش است.
تحلیل محتوایی و زبانی مفاخره ای بدیع از پیامبر (ص) به روایت نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
101 - 121
حوزههای تخصصی:
پیش بینی ناپذیر بودن نمود های گوناگون ادب غنایی که ریشه در تجلیات بی حد و حصر عواطف انسانی دارد، تقویت کننده این ذهنیت است که هر لحظه، در گوشه و کنار آثار مختلف، امکان بروز نمونه ای نو و حتی ناشناخته از این نوع ادبی در یکی از زیرشاخه های فراوانش وجود دارد. یکی از این نمونه های محتمل، مفاخره ای است بدیع که نجم الدین رازی از زبان پیامبر (ص) به رشته تحریر درآورده است. طبیعی است که جایگاه منحصربه فرد مفاخره گر در همه جنبه های محتوایی و زبانی قطعه اشاره شده مؤثر بوده باشد. قدرت نویسندگی و ارادت قلبی مؤلف مرصادالعباد نیز بی تردید بر تأثیر هرچه بیشتر این مفاخره فرضی افزوده است. در این مقاله، ضمن استخراج و معرفی این قطعه ویژه، آنچه که ازنظر محتوا و مؤلفه های زبانی موجب برجستگی و امتیاز این مفاخره نسبت به سایر مفاخرات مرسوم و متداول ادب فارسی می شود، باتوجه به جایگاه بی بدیل پیامبر والامقام (ص) در مقام مفاخره گر، ارائه و تحلیل خواهد شد.
بررسی مبانی اندیشه ابن عربی در باب معنایابی و معنابخشی زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ تحقیق و ژرف اندیشی در باب «معنای زندگی» به عنوان یک اصطلاح تخصصی در حوزه های علوم انسانی، به سال های پس از جنگ جهانی دوم و اواسط قرن بیستم بازمی گردد. بیشتر دیدگاه های مرتبط با معنای زندگی، بیشتر در متون غربی و در آثار روان شناسان اجتماعی، زبان شناسان و متخصصان نظری حوزه آموزش در همین دوره تاریخی، صورت بندی شده اند. بررسی دیرینه شناسانه مفهوم زندگی و روش های درک معانی آن، خواننده را به آراء و اقوال صاحب نظران و به ویژه فیلسوفان شرق و غرب عالم از ابتدای تاریخ تفکر، همچون تدئوس متز و رابرت نازیک (1938-1974.م) 1 رهنمون می کند. بی گمان، ریشه های بسیاری از یافته های معاصر در باب مقوله معنای زندگی، در اقوال و آراء این دو نظریه پرداز نهفته است. مسئله این نوشتار، حول آرای ابن عربی (560-638ه.ق.)، عارف و صوفی مسلمان، در باب درک معنای زندگی شکل گرفته است. او در قلمرو اندیشه عرفانی و فلسفی خود، به طور مستقیم مقوله معنا و معنایابی زندگی را مطرح نکرده است؛ اما یکی از پیامدهای اندیشه او، مقوله دست یابی به درک معنای زندگی است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، پس از ارائه چارچوبی نظام مند از دیدگاه های مرتبط با حوزه معنای زندگی، به بیان ارتباط عرفان و معنا می پردازد و سپس مبانی دیدگاه های ابن عربی را در حوزه معنابخشی به زندگی بیان می کند. مقوله معنا در گفتمان عرفانی ابن عربی، با مفهوم کلمه در سه ساحت انسان، جهان و قرآن، در پیوند است. معنا در مقام هدف با عنصر تأویل و در مقام کارکرد با مفهوم آینه بودگی انسان برای حق و نیز مرتبه کمال ارتباط می یابد. همچنین معنا به عنوان ارزش با اصل وحدت وجود و مقوله شناخت حق و خود و معرفت به نشئه روحانی، در پیوند است. از نظر ابن عربی کارکرد زندگی با داشتن جنسیت خاصی در پیوند نیست و ترکیب انضمامی «معنای زندگی» نیز در اندیشه وی، معادل : الف- عالم خیال و نیز ب- زندگی به مثابه حضور انسان در موقعیت های فردی و اجتماعی در پیوند است. برای یافتن معنای زندگی از طریق اندیشه وحدت وجودی شیخ، می توان از کشفی بودن معنا با توجه به قاعده «النبوه العامه المکتسبه» برای انسان کامل سخن گفت و در عین حال تحلیلی جعل گرایانه از معنا را به کمک اصطلاح «اله المعتقدات» برای معناسازی زندگی انسان حیوانی ارائه کرد؛ بنابراین معنایابی زندگی به روش های طبیعت گرا و فراطبیعت گرا در ساحت اندیشه شیخ، دنبال می شود.
چرا مخاطب، با یک اثر همراه می شود یا نمی شود؟
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷
6 - 7
حوزههای تخصصی:
در یک کلام، مخاطب باید به داستان وصل شود تا با آن همراه باشد. باید حس شراکت در داستان در وی ایجاد گردد. گویی این قصه، قصه ی خودش هم است. اما نویسنده چه کند که مخاطبش به این نقطه برسد؟ برای پاسخ به این سؤال، چند قدم عقب تر رفته و می گوییم: اگر مداد من، خودکار من، ماشین من، دوست من، خویشاوند من، یا گلدان من آسیب ببیند بیشتر ناراحت می شوم، یا اگر مداد و گلدانِ یک نفر آنسوی کره ی زمین؟ هر چه ما با چیزی یا شخصی، نزدیک تر باشیم و احساس تعلق بیشتری نسبت به آن داشته باشیم، غلظت و شدتِ احساس ما نیز در موردش، بیشتر خواهد بود.
بازخوانی و تحلیل نشانه های نمادین در روایت «نبرد بودا با مارا» در متون بودایی با تأکید بر مکتب تراوادا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
139 - 170
حوزههای تخصصی:
سویه های استعاری و نمادین روایت «رویایی بودا با مارا»، در متون بودایی و انباشتگی این روایت از سمبل ها و استعاره های عرفانی اسطوره ای، توان مایگی تفسیری و وجه پویایی این روایت را برای مخاطبان در سطوح مختلف فراهم ساخته است. در این روایت، نبرد نمادین بودا با مارا به مثابه یک پارادایم سلوکی، رهیافت ها و راه کارهای الهام بخش و مفیدی را فرا روی سالک بودایی در وصول به نقطه بودهی (روشن شدگی و بیداری روحانی) قرار می دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، و با تبیین نمادشناسانه این روایت، ضمن توصیف ویژگی های مارا به عنوان سد راه سلوک انسان بودایی، به واکاوی ابعاد قطب خیر و شرّ در وجود انسان در سنّت تراوادا پرداخته و برخی از نشانه های نمادین مهم را در این روایت اساطیری تجزیه و تحلیل کرده است. بررسی ها نشان می دهد که روایت نبرد بودا با مارا در متون بودایی با بهره گیری از زبان استعاره، چالش های بنیادین معنوی انسان بودایی را در ساحتی فراتر از زندگی شخصی بودا نشان داده و با بسط یک گفتمان اخلاقی سلوکی اسطوره محور، جدال پیوسته آدمی با اهریمن نفس، و روند دیالکتیکی این ستیز را در غلبه انسان بودایی بر تمامی وسوسه های قطب شرّ و وصول به غایت قصوای «نیروانا» بازنمایی می-کند.
تأثیر داستان شیخ صنعان در توصیف پیر در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکایت شیخ صنعان، پیر اعمالی برخلاف شریعت و عرف جامعه اسلامی انجام می دهد؛ بااین حال بر لزوم وجود پیر و اطاعت بی چون وچرا از وی، حتی در اعمال خلاف شریعت، تأکید شده است. در غزلیات عطار، واژه «پیر» بارها تکرار شده و در دو معنی لغوی «فرد مسن» و «ریش و موی سپید» و اصطلاح «مرشد و راهنما» در سلوک عرفان به کار رفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های پیر در غزلیات عطار و تأثیر حکایت شیخ صنعان بر این ویژگی ها انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا بوده و جامعه آماری آن، همه غزلیات عطار نیشابوری است. با بررسی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر، می توان ویژگی های برجسته وی را به این شرح دسته بندی کرد: عاشق ترسازاده ای شدن، خمرنوشی، زنار بستن، خرقه سوزی، بت پرستی/ کافر شدن، سوزاندن قرآن، خوکبانی و اسلام تازه کردن. در میان این ویژگی ها، خمرنوشی، زنار بستن و خرقه سوزی، در توصیف پیر در غزلیات عطار، برجسته تر به نظر می رسند. به نظر می رسد عطار نیشابوری، تعلق خاطر و شیفتگی خاصی به شیخ صنعان داشته و صفات و ویژگی های او را به دیده اقبال می نگریسته است. به همین دلیل، در اغلب ابیاتی که عطار از پیر نام می برد، نشانی از شیخ صنعان دیده می شود. به نظر می رسد عطار آگاهانه و با هدف بیان مفاهیم عرفانی، به شیخ صنعان تلمیح زده است. گویی عطار در غزلیات، با تکرار ویژگی های شیخ صنعان به شیوه های مختلف، از چهره پیر عرفانی خود پرده برمی دارد.
تحلیلی شناختی بر اشعار عربی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
43 - 70
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بلخی در تبیین معارف مثنوی برخی از صور برجسته هنری و مضامین ویژه عرفانی را در قالب اشعار عربی می نهد. این پژوهش از طریق بررسی ابیات و مصاریع تمام عربیِ مثنوی، جنبه های زبانی و ادبی این نوع اشعار را بررسی می کند و میزان نوآوری ها و نکته سنجی ها را در ساختار آن ها برمی شمارد و از گذر اشعار عربی به مهم ترین مقاصد مولانا در بیان مفاهیم توجه می کند. هدف، تحلیل موازین هنری اشعار عربی، بدعت های مولانا در حوزه ساختاری این اشعار و کیفیت تشریح مفاهیم مورد توجه او برای بیان محتواست. به شیوه تحلیل محتوایی و در رویکردی زیبایی شناختی، چگونگی تلفیق ابیات عربی با ابیات فارسی مطالعه می شود تا ضرورت وجود اشعار عربیِ مثنوی را تشریح کرد. با این هدف 123 بیت و 99 مصراع در شش دفتر مثنوی بررسی شد. نتایج نشان می دهد در مواردی زمینه بیان معنا، جز به زبان عربی امکان پذیر نیست؛ اصلی ترین دلیل این امر علاوه بر نقد منش نحویون، خروج از هنجارهای عادی زبان، آمیختگی توأمان افکار و یافته های مولانا از منابع عربی و فارسی، آفرینش معانی متعدد در فرمی نو و تعمیق تجارب عرفانی از طریق پدیدآوردنِ زبان ویژه مثنوی است. در این سیر و رهیافت تکاملی، اولویت های زبانی خاصی در ساخت و فرم روی می نماید. در همین راستا، مولانا برای تعمیق مبانی اندیشگی مثنوی دست به خلاقیت های عدیده ای می زند و از این طریق مسیر پیچ درپیچ مضامین مثنوی را در انتقال اغراض گوناگون آن هموار می سازد.
پندِ پیران، معرفیِ دست نوشته ها و تحریرِ تازه و ترجمه عربیِ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
103 - 134
حوزههای تخصصی:
کتاب پند پیران براساسِ یک نسخه خطیِ محفوظ در موزه بریتانیا به همت جلال متینی تصحیح و در 1357 منتشر شد. نام کتاب و نام نویسنده و تاریخِ تألیفِ آن در متن کتاب نیامده است. در این مقاله، ابتدا دست نوشته های دیگر پند پیران را معرفی می کنیم که به نام های «مواعظ الفردوس» و «مناقب الأولیاء» مکتوب شده است. سپس، برای نخستین بار، به تحریر تازه آن به نام «جامع الحکایات» اشاره می کنیم که نصرالله بن شهرالله ترمذی در قرن دهم یا یازدهم هجری نوشته است. البته به دلیلِ آن که نصرالله ترمذی هیچ اشاره ای به اصل کتاب نکرده؛ بلکه مدعی شده که حکایت ها را خود جمع کرده است، کارِ او از نوعِ انتحال قلمداد می شود. در ادامه، برای نخستین بار، ترجمه عربیِ پند پیران را به نام «حکایات الصالحین» معرفی می کنیم و اطلاعات و دریافت های تازه ای درباره نامِ اصلیِ پند پیران و نامِ نویسنده و تاریخِ تألیفِ آن مطرح می کنیم. در پایان، با ذکر نمونه هایی نشان می دهیم که تصحیحِ دوباره پند پیران با استفاده از نسخه های خطی نویافته ضرورت دارد.
معناشناسی عشق در بازخوانی متون عرفانی بر بنیان نظریه ربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
135 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازکاوی معنای عشق در گذر از متون عرفانی می پردازد. نظریه ربط اسپربر و ویلسون که بنیادی زبانی دارد و در گروه مقولات کاربردشناسی شناختی قرار می گیرد، چارچوب نظری این پژوهش را شکل داده است. ماحصل این پژوهش نشان می دهد در بازخوانی متون عرفانی (بررسی موردی در یک غزل از دیوان حافظ) از منظر مخاطب، عشق، معنایی تجویزی و از پیش معین ندارد و در اصل پدیده ای متکثر است و ازآنجاکه بیان تجربه های متافیزیکی در حوزه عرفان چنان که عرفا گفته اند با کلمات و عبارات غیرممکن است، پیام عارف در قالب نظام متشکل از انگاره های بافتی به صورت تلویحی به مخاطب عرضه شده و همین مسئله سبب ایجاد تکثرات معنایی بیرون از جهان عرفان شده است. براساس نظریه ربط این تلویحات طیفی از اشارات قوی و ضعیف را شامل می شوند که خواننده متن بسته به اطلاعات دانشنامه ای و داشته های حافظه بلندمدت و کوتاه مدت و نیز بافت ادراکی خود و موارد دیگر، آن ها را تفسیر می کند و هر زمان که انتظار وی از ربط پیام گوینده کافی به نظر برسد، دست از تلاش برمی دارد. علاوه بر آن با استفاده از پرسش نامه ای که بر مبنای نظریه ربط و اهمیت دلالت های بافتی بر روش فهم اکتشافی کلام تهیه شد عواملی همچون سن، جنس، تحصیلات، اعتقادات و... بررسی شد و نشان داد که برخی از این عوامل می تواند بر دریافت خواننده از عشق در بازخوانی متون عرفانی و جز آن اثرگذار باشد.
بازتاب افق افکار و مشرب حلّاج در طیف کلام و اشعار فخرالدین عراقی (منصوریّات عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلّاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلّاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلّاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلّاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلّاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو رأس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از منِ شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
تحلیل بن مایه های اسطوره ای و آیینیِ بیتی از منوچهری «عروس غریق در بن دریای چین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
49 - 75
حوزههای تخصصی:
برخی از ابیات شعرا به آیین اسطوره ای خاصی دلالت دارند که تنها با تحلیل بن مایه های آن آیین می توان به درک درست و دقیقی از مفهوم بیت، دست یافت. در این پژوهش با تحلیل بیتی از منوچهری، شاعر قصیده پرداز سده پنجم هجری: (گشت نگارین تذرو پنهان در کشتزار/ همچو عروسی غریق در بن دریای چین) در پی آن هستیم که به ریشه های تاریخی آیین به کار رفته در مصراع دوم اشاره نماییم. برای دستیابی به این هدف، نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا با استفاده از نظریه های حوزه اسطوره شناسی و مراجعه به اسطوره های گوناگون با روش توصیفی- تحلیلی به هدف یاد شده پاسخ دهند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در دوره ای از چین، دختران بنا به دلایلی مثل زندگی بخشی و پیشگیری از طغیان رودخانه، با چهره و لباس های آراسته، در رودخانه قربانی می شدند.