فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۲٬۲۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
«تابو» در لغت به معنی حرام و ممنوع است و در اصطلاح به اموری گفته می شود که آن امور دارای حد و مرز و قوانین خاصی هستند که نباید تحت هیچ شرایط شکسته شوند و در صورت شکسته شدن، فرد و اطرافیان دچار پی آمدهای منفی و زیانبار می شوند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی مصادیق تابوشکنی در داستان شیخ صنعان از منظومه عرفانی منطق الطیر عطار می پردازد. برای تحلیل ، تابوها به دو دسته تابوهای اسلامی و تابوهای مسیحی تقسیم شده و هر یک از این تابوها از منظر خود آن دین، تحلیل گردیده است. این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال اساسی است که با توجه به شخصیت شیخ صنعان، چرا این تابوها شکسته می شود؟ پاسخ به این سؤال از دیدگاه روان شناسی یونگ با توجه به دین اسلام و مسیحیّت بیان می شود. کارل گوستاو یونگ معتقد است ویژگی ها و عوامل ناسازگار و منفی حاصل عملکرد کهن الگوی سایه است. بر این اساس در این پژوهش سبب تابوشکنی قهرمانان داستان شیخ صنعان و دختر ترسا کنش کهن الگوی سایه دانسته شده است.
نقد و تحلیلِ تمثیل های تصویری، در رساله مقامات القلوبِ ابوالحسین نوری با تکیه بر نظریه های پژوهشی پُل نویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان، بیشتر از مسائلی بیان ناپذیر و غیرمحسوس سخن به میان می آید که اهل طریقت با آن در ارتباط هستند. در متون عرفانی، مؤّلف با به کارگیری زبان ارجاعی از امکانات ادبی زبان از جمله «تمثیل» استفاده می کند تا به تبیین مفاهیم انتزاعی بپردازد. عمده ترین هدف تمثیل ها تعلیم سالک برای طی مراحل سلوک و شوق رسیدن به کمال است. بازیابی تمثیل ها در متون عرفانی یکی از راه های دستیابی به آموزه ها و اصول مورد نظر عرفاست. کاربست زبان تمثیلی در عرفان، به «ابوالحسین نوری» منسوب است. در پژوهش حاضر ضمن اشاره ای کوتاه به مباحث مربوط به پیشینه و کارکرد تمثیل، با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی اطلاعات و منابع کتابخانه ا ی، محتوا و درونمایه رساله «مقامات القلوب» و گونه های تمثیل از قبیل تمثیل های قرآنی، استعاره و تشبیهات تمثیلی، با تکیه بر نظریه های پژوهشی «پُل نویا» از منظر مبانی نظری، بازیابی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقامات و اصول مورد نظر اهل طریقت، در انتزاعی ترین شکل خود، در این رساله جای گرفته اند. تمثیل غیر روایی تصویر معنا، به همراه استعاره، تشبیهات و اضافه های تمثیلی، از پربسامدترین نوع تمثیل در رساله مقامات القلوب هستند.
بازیابی رمزگان ها در منطق الطیر عطار نیشابوری (خوانش داستان مرغان سالک و برادران یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
145 - 174
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از الگوی رمزگان رولان بارت، بخشی از داستان سفر مرغان از منظومه منطق الطیر عطار بررسی شده است. در نگرش نشانه شناختی بارت، برخلاف مکاتب ساخت گرایانه، نقش اصلی در آفرینش معانی متون ادبی، برعهده خواننده است و نه نویسنده. بسیاری از آثار ادبی کلاسیک، برای خواننده شرایطی ایجاد می کنند که او تنها به یک معنا یا به عبارت بهتر به تنها معنی داستان، دست یابد، اما آثاری همچون منطق الطیر ، مدام دلالت معنایی را به تعویق انداخته و تفکر خلاق خواننده را به معنی آفرینی دعوت می نماید. منطق الطیر به دلیل برخورداری از دنیای نمادین و شبکه درهم تنیده رمزگانی، معنای قطعی و نهایی را بر خواننده تحمیل نمی کند. در مقاله حاضر با روشی تحلیلی توصیفی به بازیابی رمزگان های پنج گانه (دالی، کنشی، نمادین، فرهنگی و هرمنوتیک) در بخشی از این منظومه منطق الطیر پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رمزگان های پنج گانه در جای جای متن به کار رفته اند و درنتیجه، این متن، متنی نوشتنی است و خواننده در بند معانی تحمیلی از سوی شاعر نیست، بلکه در روندی گام به گام به آفرینش معانی متکثر می پردازد.
تحول تاریخی انگاره پر جبرئیل در فرهنگ اسلامی تا پایان قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
95 - 117
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «پر جبرئیل» در قرن ششم هجری به یکی از اصطلاحات پربسامد در حوزه های مختلف علوم اسلامی بدل می شود. این اصطلاح وجودشناساسانه که شکل تکوین یافته ای از انگاره پیشینی «بال فرشته» است، عمدتاً در متون صوفیانه ساخته و پرداخته می شود و به مرور به اصطلاحی بنیادین در طرح مبانی هستی شناسانه متفکران مسلمان بدل می شود. از قرن ششم به بعد، این اصطلاح در سایر حوزه های علوم اسلامی از جمله حکمت و فلسفه به کار گرفته می شود. بررسی تکوین تاریخی اصطلاح پر جبرئیل از آن رو حائز اهمیت است که با پی جویی آن، یکی از مهم ترین مقاطع و نقاط عطف تاریخ اندیشه اسلامی، یعنی نقطه همگرایی دو حوزه معرفتی عرفان و فلسفه توضیح پذیر می شود. این مقاله رویکردی تاریخی-تحلیلی دارد و شامل دو بخش اصلی است. مقاله حاضر در بخش نخست به تحلیل انگاره بال فرشته در نخستین متون فرهنگ اسلامی می پردازد. پس از آن، سیر تکوینی این اصطلاح را به سوی دو انگاره پسینی «پر جبرئیل» و «آواز پر جبرئیل» در خلال یک فرایند تاریخی تشریح می کند.
تحلیل اسطوره شناختی داستان بهرام و آزاده براساس نظریه میتوس پاییز نورتروپ فرای؛ بستر مطالعاتی سفالینه منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر، رویکرد کهن الگویی است. مهم ترین نظریه پرداز نقد کهن الگویی، نورتروپ فرای، بر آن است که کهن الگوهای اسطوره ای، در انواع متون ادبی پدیدار می شوند و در جهان ادبی، چهار میتوس بنیادین که برابر با چهار فصل، در چرخه جهان طبیعت هستند، چهار ژانر اصلی در ادبیات؛ یعنی کمدی (بهار)، رُمانس (تابستان)، تراژدی (پاییز) و طنز (زمستان) را دربرمی گیرند. بنا به نظریه فرای، کانون تراژدی، قهرمانی است که در حیات خود شش مرحله را از معصومیت نخستین تا سقوط فرجامین طی می کند و در نهایت با قربانی شدنش، تعادل و آرامش بر محیط حاکم می شود. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی نقوش کاسه ای مینایی متعلق به دوران ایلخانی پرداخته و این داستان بهرام و آزاده را مطابق روایت شاهنامه فردوسی به تصویر کشیده است. هدف این پژوهش و نتیجه تحلیل این نقوش بر مبنای نقد کهن الگویی نورتروپ فرای نشان می دهد که روایت تصویری مذکور در قالب میتوس پاییز و ژانر تراژدی شکل گرفته است تا پیام سیاسی و اجتماعی ویژه ا ی را در قالب این داستان تصویری و ادبی به مخاطبانش، چه در دوران پیش از اسلام و چه پس از آن منتقل کند.
مطالعه تطبیقی شیوه های ارائه جزئیات در بافت متنی تجارب عرفانیِ صوفیه در متون مکتب کشف و شهود بر مبنای «فرانقش اندیشگانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
97 - 130
حوزههای تخصصی:
تجارب عرفانی که از آن ها با عنوان «تجاربِ دینی» نیز یاد می شود، به صورت معرفتی غیرحصولی و بی واسطه و از راه تهذیب نفس، مراقبه و نفی خواطر در چهارچوب احکام و معارف دینی حاصل می شوند. عامل اصلی در وقوع این تجارب رفع حجاب های جسمانی از مقابل دید عارف است. از «توصیف ناپذیری»، «حالت انفعالی»، «کیفیت معرفتی» و «زودگذری» به عنوان ویژگی مشترک اغلب این تجارب نام برده شده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی در رویکرد نقشگرایی هلیدی به مطالعه تطبیقی شیوه های ارائه جزئیات در بافت متنی تجارب عرفانی صوفیه در متون منتخب مکتب کشف و شهود پرداخته است. هر یک از صوفیه در جایگاه «تجربه گر» تحت تأثیر غلبه یکی از نقش های زبان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به بازنمایی تجارب عرفانی خود در حالات مختلفی اعم از بیداری، خواب و حالتی بین خواب و بیداری پرداخته اند. «جزئیات یا عناصر پیرامونی» به عنوان یکی از ارکان فرعی جمله، نقش بارزی در زمینه انتقال اندیشه نویسنده به مخاطب، ترسیم فضای تجارب و همراه ساختن مخاطب با جریان روایت برعهده دارند. اغلب این تجارب بر مبنای درخواست گروهی از مریدان از بزرگان تصوف به نگارش درآمده اند. بنابراین به نظر می رسد در فرآیند نگارش این تجارب آنچه در مرتبه نخست اهمیت دارد، «دیدگاه مخاطب نسبت به متن» است؛ در مراتب بعد نیز عواملی مانند «محتوا و مراحل تجارب» و «زاویه دید روایت» در شیوه کاربرد این عناصر به طور کامل تأثیرگذارند. روش نویسندگان در شیوه ارائه جزئیات بر چگونگی کاربرد فرآیندهای زبانی در جریان روایت تجارب عرفانی تأثیری مستقیم دارد؛ به این معنا که برخی از فرآیندها ظرفیت بیشتری برای بیان جزئیات دارند. فرآیندهای مادی و ذهنی در مقایسه با فرآیندهای رابطه ای امکان بیشتری را برای مطرح کردن جزئیات رویدادها در اختیار نویسنده قرار می دهند. در بافت متنی متون عرفانی مکتب کشف و شهود، در میان نقش های زبان، «نقش ترغیبی» و «نقش ارجاعی» مهم ترین عوامل تعیین کننده در شیوه بازنمایی تجارب عرفانی و ارائه جزئیات آن ها به شمار می روند.
تحلیل بن مایه های اسطوره ای داستان «بانوی باغ» شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
200 - 169
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه بانوی باغ از هفت ناخدای مندنی پور، شرح دیدگاهی پدرسالارانه درباره زن و جامعه ای است که در آن زندگی می کند. وی برای بیان دیدگاه های خود از جامعه و سرزمینش از زبان نماد و بن مایه های اساطیری در فضای بوف کوری و وهمناک استمداد می جوید. این مقاله می کوشد با دیدگاه اسطوره ای و روش توصیفی تحلیلی پاسخ دهد که نویسنده از کدام بن مایه ها و روایات اسطوره ای برای تفهیم بهتر داستان بهره جسته است؟ وآیا این بن مایه ها در تار و پود داستان فرو رفته اند یا صرفاً به صورتی نمادین حضور دارند؟ مندنی پور برای توضیح مرگِ زیبایی و پیشرفت، عدم تغییر و نرسیدن به آمال در سرزمینش، از اسطوره سفر به جهان زیرین، مرگِ ایزد گیاهی سخن می گوید و از نمادهای مربوط به دوران برزیگری چاه، گُل و... نام می برد؛ عامل نابودی را دیو می نامد و تقابلی بین ایزدبانوی برزیگری و خدای آریاییان ایجاد می کند. نویسنده با آگاهی از «تکرار اساطیر در زمان مقدّس» تبیین می کند که در هر زمان قهرمانی سعی در تغییری شگرف دارد و در نهایت به آن ایده آل نمی رسد، چراکه افراد، حقیقت، زیبایی و تغییر را در پدیده خاصی می جویند.
دلایل و چگونگی تبویب در متون عرفانی (مطالعه موردی منطق الطیر عطار و منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
117 - 144
حوزههای تخصصی:
تبویب مراحل سیر و سلوک از مباحث مطرح در میان کتب صوفیه است. با وجود اینکه نشانه گذاری مسیر سلوک، پیشینه ای به بلندای تاریخ اسلام دارد، اما درمیان صوفیان، رواج این باب بندی به طور مشخص، از قرن دوم هجری بوده است. از همان اوان رواج عرفان، اختلاف باب بندی ها میان عرفا و چه بسا در تألیفات مختلف یک عارف هم دیده می شود. در این پژوهش تلاش شده تا ضمن نشان دادن عوامل مؤثر در شیوه تقسیم بندی این باب بندی ها، به تبیین دلایل باب بندی و نهایتاً چگونگی تبویب آن پرداخته شود. به این منظور از میان آثار بنام عارفان، دو اثر مهم منطق الطیر عطار و منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری برای بررسی انتخاب شده اند و با روش توصیفی تحلیلی، به مقایسه نحوه تبویب این دو اثر پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عامل اختلاف در تبویب که باعث بروز تناقض در کلام و آثار صوفیان شده، تجارب متفاوت عرفانی، نحوه سیر و طریقت عرفانی، نوع مکتب و بینش فقهی و شرایط سیاسی اجتماعی است که باعث اختلافاتی چون شیوه نامگذاری، ترتیب مقامات، تعداد مقامات و... در عرفان شده است.
دیپلماسی عرفانی؛ نگاهی به آثار حضور «شاه همدان» در کشمیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متصوفه با دعوت افراد به تساهل و مدارا با اندیشه های متفاوت، شباهت زیادی به نحله های فکری و سیاسی مدرن، همچون سکولاریسم دارد. یکی از روش های عرفان از گذشته آن بود که سالک برای طی مقامات معنوی سفر کند و در مسیر خود مردم را به طریق صواب و حقیقت راهنمایی کند. این سنت عرفانی با مفهوم «دیپلماسی» در علوم سیاسی مدرن مطابقت دارد و می توان عارفان ایرانی را اولین دیپلمات های فرهنگی تاریخ این سرزمین دانست. یکی از این دیپلمات ها امیر سیدعلی بن شهاب الدین بن میرسیدمحمد حسینی همدانی معروف به «علی ثانی» از عرفای بزرگ و مشهور قرن هشتم است. خدمات میرسیدعلی همدانی در کشمیر، نتایج قابل توجهی برای گسترش فرهنگ ایرانیان و دین اسلام در شبه قاره داشته و به عنوان یک سفیر فرهنگی، مقام والایی نزد مردم آن ولایت به وی بخشیده است. هدف از انجام این پژوهش معرفی شخصیت والای «شاه همدان» است. همچنین در پژوهش حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به این پرسش پاسخ می دهیم که دیدگاه عرفانی تا چه اندازه به دیدگاه های دیپلماتیک سیاست بین الملل در جهان معاصر نزدیک است و اساساً آیا ارتباطی میان باور به جهان شهر در آثار عرفانی، و مسئله دهکده جهانی در عصر ارتباطات وجود دارد. از نتایج پژوهش می توان به معرفی و دسته بندی خدمات دیپلماتیک میرسیدعلی همدانی در ناحیه ختلان و کشمیر اشاره کرد.
بازنمایی گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر در چارچوب نظریه مناسک گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
123 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مناسکی، گفتمان میان رشته ای و گسترده ای است که شاخه های مختلف و متنوعی از علوم انسانی را دربرمی گیرد. بر اساس نظریه مناسک گذار، ساختار نمادین این آیین های کهن و اسطوره ای در فرهنگ های مختلف، دارای الگویی مشخص است. هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی، پاسخگویی به این پرسش است که گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر که در متن های کهنی همچون تذکر ه الاولیاء عطار و اسرارالتوحید محمّدبن منوّر بازتاب یافته است، تا چه اندازه با الگوی نظریه مناسک گذار همخوانی دارد؟ گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر با الگوی سه مرحله ای وَن جَنِپ (گسست، گذار، پیوند دوباره) همخوانی دارد و ساختار عرفانی سلوک وی که طی گذاری سخت و منسک گونه و بر اساس ویژگی های اعتقادی و عملی منحصر به فردی شکل گرفته است، در نهایت به یک ضدّ ساختار در تصوف آن روزگار تبدیل می شود.
بازنمایی و تحلیل ساختارهای مردم گرایی در سیره عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر با رویکرد نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
9 - 39
حوزههای تخصصی:
ابوسعید ابوالخیر در گفتار، منش و اندیشه به انسان و دغدغه های او توجه ویژه ای داشته و نظام عرفانی خود را بر این اساس انسجام بخشیده است. در مکتب روانشناسی انسان گرا که آبراهام مزلو برجسته ترین نظریه پرداز آن است، چنین نگرشی نمود دارد. او با توجه ویژه به انسان سالم، نظریه خودشکوفایی را ارائه کرده است. یکی از ویژگی هایی که مزلو برای افراد خودشکوفا برشمرده، «ساختار مَنِشی مردم گرا» است. هدف پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی تدوین شده، بررسی و تحلیل ساختارهای مردم گرا در سیره عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر با رویکرد به نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیر میهنه در ارتباط گیری با مردم، فارغ از پیش انگاره های معمول عمل می کرده و مفاهیم بنیادین انسانی را به عنوان ممیزه میان افراد شکوفا و رشدنیافته درنظر می گرفته است. او با خودآگاهی نسبت به محدودیت های علمی و شناختی، مصاحبت با نخبگان علمی، دینی و سیاسی را برگزیده بود که این امر در تقویت شخصیت معنوی و پایگاه اجتماعی اش مؤثر بوده است. همچنین تبیین نظام ارزش گذاری جدید مبتنی بر مسائل معرفتی و غیرظاهری از سوی شیخ، موجب گرایش مردم به مجالس وعظ و تذکیر وی شده بود. اصلی ترین ویژگی در مناسبات بینافردی ابوسعید را می توان عدم برتری جویی دانست.
نقش رمزگان عرفان و تصوف در تصاویر و مضامین شعری سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
149 - 174
حوزههای تخصصی:
عرفان و تصوف و اصطلاحات و رمزگان وابسته به آن همواره در شعر کلاسیک فارسی حضور داشته است و شاعران از آن بهره های زیادی برده اند، اما در شعر معاصر این ارتباط بسیار محدود شده است. با توجه به اینکه این رمزگان امکان تولید، دریافت و تفسیر متون را ارائه می کند، ما در این مقاله درنظر داریم به بررسی رمزگان عرفانی شعر سید حسن حسینی بپردازیم تا بر مبنای آن بتوانیم تأثیر عرفان و تصوف و نقش آن را در خلق تصاویر و مضمون های شعری وی دریابیم. به این منظور، با رویکردی توصیفی–تحلیلی لایه های زبانی، فکری و بلاغی اشعار سید حسن حسینی را بررسی می کنیم تا کیفیت تأثیر این رمزگان را در شعر او را نشان دهیم. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد هرچند با تحولات دنیای مدرن و تغییر ذائقه نسل جدید، عناصر و رمزگان نهاد عرفان و تصوف از کانون توجه شاعران معاصر به ویژه شاعران نوپرداز کنار رفته است، اما سید حسن حسینی در سه حیطه زبانی، ادبی و فکری از این رمزگان استفاده کرده است. وی در حیطه بلاغی برای ساخت انواع تصاویر شعری همانند تشبیه و استعاره و همچنین انواع تلمیح و مراعات نظیر از این رمزگان بهره برده و در حیطه فکری برای مبارزه با ریاکاری و دیگر مظاهر آن استفاده کرده است. به این ترتیب او توانسته از این رمزگان برای بارور کردن ادبیات معاصر بهره بگیرد و تا حدودی گسست میان شعر نو و شعر کلاسیک فارسی را کم کند.
بررسی مقایسه ای انگاره مکاشفه در عرفان روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
77 - 109
حوزههای تخصصی:
مکاشفه از منظر برون دینی یعنی آشکارگی امر مقدس بر مبنای فیض الهی بر انسان که بروندادش تجربه عرفانی، وحدت، معرفت و حیاتی نو و دیگر است. بر این اساس، پدیدار مکاشفه را می توان در سه ضلع؛ یعنی تجلی امر مقدس، انسان و نقش مکاشفه بررسی کرد. از آنجا که بنیاد نوشته های روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی بر شالوده تجربیات مکاشفه ای استوار شده، نگارنده در پیِ آن است که انگاره مکاشفه را برمبنای سه ضلعِ مکاشفه در میان یافته های عرفانی این دو عارف واکاوی کند. روش مقایسه ای به کاررفته در این پژوهش به جای بهره بردن از قالبی به نام تشابه و تفاوت (ذات گرایی و ساختارگرایی)، این است که ابتدا مشخصه های اصلیِ هر ضلع را بررسی می کند، سپس مانند دو آیینه آنها را روبه روی هم قرار می دهد. یافته های ما نشان می دهد که روزبهان طالب تجربه ای وجودی از خداست و در مکاشفه با خدا مشارکت می جوید؛ درحالی که هیلدگارد در مکاشفه، به سرّ الهی معرفت می یابد و به عنوان نفر سوم آن را برای جامعه مسیحی روایت می کند.
گونتر گراس و سیاست
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
25 - 30
حوزههای تخصصی:
سنتی باستانی در نظام خانقاه (ریشه یابی قاعده «لا سلام علی الأکل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف مجموعه ای از اصول عقیدتی و آداب ظاهری است. بی شک هر دوی این ساحت ها با آیین هایی خارج از مرزهای تصوف در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته است؛ برای مثال، بسیاری از آداب ظاهری تصوف از آیین فتوت متأثر است. در این پژوهش به یکی از آداب ظاهری و رسوم خانقاهی پرداخته می شود که احتمالاً با آیین فتوت از مجموعه آداب ایران باستان به مجموعه آداب تصوف اسلامی وارد و در مراحل بعدی، حتی حدیث نبوی تصور شده است. براساس این سنت کهن، فرد از سخن گفتن در زمان غذاخوردن منع می شود. گرچه برخی از محققین ابوسعید ابوالخیر را مبدع احتمالی این سنت برشمرده اند، چنین سنتی در اساطیر و آموزه های مزدیسنایی، آداب ملوک ساسانی و آیین فتوت سابقه داشته است و به نظر می رسد پس از ظهور اسلام، با آیین فتوت به نظام خانقاه راه یافته است. با بررسی منابع زردشتی، فتوت نامه ها، متون صوفیه و غیره می توان سیر انتقال این سنت را از آداب ایران باستان به تصوف اسلامی پیگیری کرد. ریشه یابی چنین سنت هایی در میان آیین های دیگر، ما را در ترسیم تصویری روشن تر از شیوه شکل گیری نظام خانقاه یاری می کند.
روایتی دیگر از تحول شعر و شخصیت سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
137 - 168
حوزههای تخصصی:
مسئله موردبررسی این مقاله، بازخوانی تحول شعر و شخصیت سنایی است. این تحقیق با تمرکز بر تحلیل محتوای قصاید سنایی و بررسی سیر تاریخی و ممدوحان آن ها مسیر تحول سنایی را بررسی می کند. مقاله نشان می دهد که برخلاف آن چه عموماً پنداشته می شود علت ترک غزنه، نه تحول روحی شاعر به سوی زهد بلکه شکست او در یافتن ممدوحانی است که نیازهای مادی او را تأمین کنند. او غزنه را در جستجوی ممدوحان مناسب ترک کرد و از آن جا که در آن زمان، چندان شاعر مشهوری نبود و مهاجرت شاعران دیگر به شهرهای دور از خراسان هم چندان موفقیت آمیز نبود، تصمیم گرفت در خراسان بماند. منتها اقتضای ممدوحان تازه، تغییر در ساختار بلاغی و مضمونی قصاید بود و از این جا نقش سنایی به عنوان طراح بوطیقای قصیده مدحی- اندرزی آغاز شد. شخصیت شاعری سنایی در حوزه قصاید با شخصیت شاعری او در حوزه غزل، متفاوت است اما جمع بین این دو شخصیت را باید در مثنوی های او سراغ گرفت. بدین ترتیب نقش سنایی در تحول شعر فارسی بیشتر از آن که دارای بُعد ایدئولوژیک باشد، بُعد رتوریک دارد. او بیش از عارفی، در شاعری مقام شامخی دارد.
تحلیل روایت شناسانه خداوند در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
239 - 268
حوزههای تخصصی:
اگرچه پژوهشگران در تحقیقات خود، موضوع خداوند را از دیدگاه های گوناگون کلامی، عرفانی و مذهبی با تأکید بر بخش غیرروایی یا غیرداستانی در مثنوی بررسی کرده اند، اما همچنان این موضوع در قصه های آن پوشیده مانده است. هدف از این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی، آن است تا کنش های خداوند را در 57 قصه با توجه به نوع ظهور و اثرگذاری طبقه بندی کند. به همین منظور نگارندگان با تمرکز بر بخش روایی قصه ها، به بررسی موضوع پرداخته اند. در واقع، قصه های مثنوی هم پای دلالت های آکنده از نکته های دقیق عرفانی، توانسته مخاطبان را به حیات روحانی و معنوی بکشاند، و از این طریق آن ها را متوجه حضور مطلق خداوند در زندگی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خداوند به عنوان عنصری پیش برنده در روایت های مثنوی گاه از طریق مشیّت، قضا، الهام و وحی و یا به طور مستقیم، به عنوان شخصیّت کلیدی و گاه به شکل هاتف در ساحت نمادین و تمثیلی، حضوری چشمگیر داشته و مولوی با نمایش چنین کنش هایی بر آن بوده است تا خوانندگان را به نوعی از شناخت برساند.
بررسی بینامتنی فردوس المرشدیه با متون دینی و عرفانی (با تکیه بر رساله قشیریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
39 - 65
حوزههای تخصصی:
لازمه درک آثار ادبی آگاهی از پیش متن ها و آثار پیش از آن است. بر این اساس، کشف و دریافت سرچشمه های متون ادبی یکی از روش های فهم بهتر آن ها به شمار می آید. در این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیرپذیری فردوس المرشدیه از متون دینی و عرفانی، با روش توصیفی- تطبیقی به بررسی بینامتنی آن براساس نظریه ژرار ژنت پرداخته شده است. با مطالعه بیش متنیتی احوال و کرامات شیخ ابواسحاق کازرونی (352-426 ﻫ.ق) در فردوس المرشدیه ، اسطوره سازی از قهرمان برمبنای دیرینه الگوها و نظیره سازی از شیوه زندگی و معجزات و داستان های پیامبران به وسیله مریدان او برای نشان دادن علوّ مقام و عظمت پیرشان مشهود است. بررسی بینامتنی فردوس المرشدیه با دیگر متون عرفانی در سطح مضامین و اصطلاحات عرفانی، آیات و احادیث، حکایت ها و نقل قول های عارفان، گواه وجود بینامتنیت صریح در مضامین آن با رساله قشیریه است. بنابراین رساله قشیریه از منابع مطالعاتی شیخ ابواسحاق کازرونی و مریدان او بوده است و شیخ ابواسحاق برخی از مضامین عرفانی، حکایت ها و اقوال و دیدگاه عارفان دیگر را از قشیری وام گرفته که این رابطه بینامتنی صریح در سطح عبارات و واژگان در بیشتر موارد به صورت نقل قول بدون ارجاع در متن است.
مشرب عرفانی شاه داعی الله شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از موضوعات اساسی در پژوهش های عرفانی، شناخت سنت و مشرب عرفانی هر عارف است. درواقع تبیین سنت و مشرب عرفانی عارفان، نخستین گام در شناخت آرا و اندیشه های آنان است. این پژوهش با هدف تبیین سنّت و مشرب عرفانی شاه داعی شیرازی با روشی مضبوط و علمی انجام شده است. روش: نویسندگان در این پژوهش می کوشند با روشی توصیفی تحلیلی، نخست با بررسی هدف و غایت عارف، روش رسیدن به هدف، موضوعات و مفاهیم مطرح شده درآثار وی، نظام تربیتی و زبان عرفانی او، به تعیین سنّت عرفانی شاه داعی بپردازند و سپس مشرب عرفانی وی بررسی شود. برای تبیین مشرب شاه داعی، به مبدأ و مقصد سیروسلوک و مراحل میان مبدأ و مقصد پرداخته شده است. یافته ها و نتایج: با بررسی این موضوعات، تلفیقی از سنّت اول و دوم عرفانی را اندیشه های شاه داعی می توان دید؛ به طورکلی می توان گفت مشرب عرفانی شاه داعی در بحث نظری به سنّت دوم عرفانی گرایش دارد و در سلوک عملی منطبق با سنّت اول عرفانی است.
دردمندی عارفانه در نگرش فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
223 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم عارفانه درد در دیوان اشعار فخرالدین عراقی می پردازد. این درد که همان درد دورافتادگی از خداوند است، جان بنده را از خواب غفلت بیدار و دلش را به دیدار دلدار مشتاق می کند و به جست وجو و طلب کوی یار می کشاند. گفتنی است دردمندی عارفانه در اشعار عراقی، به دو گونه متفاوت مطرح است: نخست به شکل دردی ناخوشایند و سهمناک که ذاتاً مطلوب طبع محب نیست و تحمّل این درد برای او بسیار دشوار و گاه ناممکن است، اما محب برای تکامل روحی و تعالی معنوی ناچار است نسبت به درد صبور و شکیبا باشد، تا روزی که به مقام وصال نائل و دردش درمان شود.دردِ دوم به شکلی لذّت بخش و شیرین نمود یافته است، به گونه ای که عاشق بدان تمایل دارد و آن را درمان تلقّی می کند. بنیان این پژوهش بر اساس بررسی مفهوم درد، در دو نگرش معرفتی است: نخست نگرش بُعد و دوری، دوم نگرش قُرب. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی هندسه فکری عراقی را در باره معرفت درد قابل تفسیر می کند و تناقض موجود در شناخت درد در دیوان او را با تکیه بر نگرش های یادشده تا حدودی مرتفع می سازد.