فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
وحدت درونیادیان در اندیشه مولانا
حوزههای تخصصی:
سنت عرفانیاسلام که مبانیو اموزه هایآن بخوبیدر آثار عارفان مسلمان ترسیم و تبیین شده است، یکیاز عناصر ارزشمند فرهنگ و هویت دینیما به شمار میاید و بازخوانیآن برایکشف قابلیت ها و ظرفیت هایش در عرصه جهانیشدن و تبادل افکار و اندیشه ها، وظیفه و رسالتیاست که بیش از همه بر دوش اندیش مندان فکور و آگاه نهاده شده است. در این نوشتار اندیشه هایمولانا را بازبینیو بازخوانیکرده و کوشیده ایم تا رد پاییکیاز نظریات جدید در عرصه دین پژوهیتطبیقیرا در ان نشان دهیم. نظریه «وحدت متعالیادیان» یا «وحدت درونیادیان» که اساس ان بر پایه تفکیک شریعت و طریقت نهاده شده است، کم یا بیش در اندیشه هایمولانا جلال الدین محمد بلخیدیده میشود. مولانا در آثار خود، با تکیه بر اصل محوری«وحدت وجود»، به یگانگیادیان اشاره کرده و محتوایدرونیادیان را برتر از صورت ظاهریآن ها دانسته است. اندیشه وحدت گرایانه مولانا در باب ادیان، گاهیبر پایه کثرت ظاهر و وحدت باطن، بنا شده و گاهیبر مبنایوحدت حقیقت و اختلاف منظر تبیین گردیده است.
رمز و رمزگرایی با تکیه بر ادبیات منظوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای بیان تعریفی مستقل از رمز و تبیین آن به عنوان تصویری خیالی جدای از دیگر صور خیال، برای هر پژوهشگر آثار ادبی و عرفانی بایسته و شایسته است. از سوی دیگر، طرح این موضوع نیز برجسته و با اهمیت است که رمز در عین رابطه بسیار فشرده با کنایه، استعاره مصرحه، تمثیل رمزی، اضافه سمبلیک، کهن الگو، تشبیه تمثیل و نوع ادبی فابل، تصویری جدای از اینهاست. لزوم توجه شعرا و نویسندگان به رمز، تاریخچه و انواع آن، اشاره به رمز و اشتقاق آن در دیگر زبان ها و اشاره ای کوتاه به رمز در گونه های ادب حماسی، غنایی، انتقادی و سیاسی و فرهنگی به عنوان مدخلی برای ورود به رمزعرفانی، موضوعاتی هستند که این مقاله در پی تفسیر و تبیین آنها است.کوتاه سخن آنکه در این پژوهش تلاش بر این است که سیر گذر نمادهای شناخته شده عرفانی نامی، هرچند کوتاه و مختصر، بیشتر بررسی و به آن توجه شود و بنابراین، پژوهش پیش رو، بر یک یا دو عارف خاص متمرکز نیست.
علل پای بندی پیروان مکتب عرفانی بغداد به رعایت شریعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب عرفانی بغداد تقریبا از اوایل سده دوم هجری و اندکی پس از تاسیس بغداد، توسط برخی از صوفیان، از جمله معروف کرخی، در این شهر شکل گرفت و بعد از او از طریق سری سقطی ادامه یافت تا نهایتا به وسیله جنید بغدادی شکل کامل خود را به دست آورد. این مکتب در قرن چهارم به پشتوانه آموزه های جنید و توسط شاگردانش هم چون شبلی، واسطی، جریری و ... به اوج شکوفایی خود رسید. مهم ترین وجه تمایز پیروان این مکتب، تقید و التزام شدید آنان به رعایت ظواهر شریعت است. واکنش این عده نسبت به پیروان مکتب سکر را مهم ترین دلیل این مساله می دانند و با مطرح ساختن مبحث سکر و صحو، سعی در توجیه آن می کنند، بدین طریق که جنید بغدادی صاحب صحو و هوشیاری است و به همین سبب او و دیگر بغدادیان، به سبب داشتن این خصیصه، گرفتار سکر نمی شوند و در نتیجه، همیشه آماده انجام دستورهای شریعت هستند. هرچند مبحث فوق در توجیه این مطلب صحیح است، اما تنها عامل تقید بغدادیان به انجام ظواهر شریعت نیست، بلکه عوامل دیگری نیز در آن دخیل است. در این مقاله ابتدا با بررسی حوزه رواج و گسترش مکتب بغداد در قرون سوم و چهارم و پنجم به معرفی اجمالی مهم ترین پیروان آن پرداخته می شود و سپس علل تقید بنیان گذاران این مکتب به رعایت ظواهر شریعت بررسی خواهد شد
دریافت مفهوم جان در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل واژه جان، یکی از رمزهای بزرگ غزلیات شمس، اثرجاودانه مولانا جلال الدین محمد بلخی می پردازد. در این تحلیل با استفاده از کاربردهای گوناگون جان، معانی مختلف آن دریافت، و سیر استعلاعی این مفهوم آشکار می شود. دریافت معانی واژه جان در سه مرحله انجام می شود: مرحله اول: دریافت مفهوم قاموسی جان از طریق رابطه های ترادف، تضاد و با همایی متداعی (مراعات نظیر)، مرحله دوم دریافت مفهوم جان از طریق صفتهای آن و مرحله سوم: دریافت مفهوم جان از طریق صور خیال (تشبیه، استعاره و نماد). نگارندگان از این طریق، واژه جان را در کل دیوان کبیر بررسی، و تلاش کرده اند تا مفاهیم نهفته در ورای این واژه را تصویر و تبیین کنند و نشان دهند که جان چگونه از مرحله کاربرد قاموسی فراتر می رود و سرانجام به مرحله نمادین می رسد و در هر مرحله، چه مفهوم و رگه های معنایی را دربردارد.
کارکرد مشترک اسطوره و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگاه نخست، به نظر می رسد اسطوره و عرفان دو مقوله متفاوت در حیطه علوم انسانی هستند؛ در حالی که با بررسی آن دو از منظری که در این مقاله فرا روی خواننده باز می شود، این دو نه تنها جدا از هم نیستند بلکه می توان گفت عرفان دنباله و تکمله اساطیر خدایان است. اساسی ترین کارکرد مشترک اسطوره و عرفان، انگیزه نیرومند تقرب انسان به خدا یا خدایان است، انگیزه ای که اساطیر با پایین آوردن خدایان به سطح زندگی زمینی انسان و عرفان با بالا بردن انسان به سوی ملکوت خداوندی بدان دست یافته است. از این رو کارکرد اساطیر در برداشتن فاصله انسان و خدایانش کارکرد تنزلی است؛ اما کارکرد عرفان برای حصول به این مقصود کارکرد صعودی است. آیینها و ادیان اساطیری، مبلغان نزول خدایان به سوی انسان و پدید آمدن گروهی «خدایان انسان وار» است؛ در حالی که ادیان و آیینهای عرفانی تبیین کننده چگونگی صعود و معراج انسانهای کامل به ملکوت خداوندی و در فرجام پیدایش گروهی« انسانهای خداگونه» هستند.
«سفر» از منظر قرآن، عرفان و ادبیات عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آدمی در مسیر زندگی خود همواره در جستجوی کمال مطلوب بوده و هست و در این کاوش به اعمال و رفتارهایی دست می یازد که «سفر» و سیاحت یکی از آن رفتارهای انسان در طول تاریخ بوده است. این سفر به دو شکل انجام می پذیرد؛ یا به تن و پای خاکی است (سفر آفاقی) که در اقصای گیتی می گردد تا با افزودن به تجربیات و دانسته هایش با نگرشی گسترده و شفاف زندگی اش را بسازد و دستور آفریننده بیچون هم همین است. و یا به پای دل و باطن است (سفر انفسی) که به قصد دیدار سرمنزل معشوق جاوید انجام می گیرد و با ریاضت های فراوان و تهذیب نفس برای مسافر راه حق و حقیقت همراه است تا با دلی آیینه گون و پاک از ناپاکی ها و کدورت ها به دیدار محبوب ازلی اش بشتابد.
قصه محمود و اوصاف ایاز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در آثار عرفانی به مناسبت پیوند عشق و عرفان، شاعران و نویسندگان از حکایات و داستان های عارفانه بسیار استفاده کرده اند. بسیاری از این داستان ها تخیلی و ساخته ذهن و اندیشه ادیبان خوش ذوقی است که سعی نموده اند با هنر سخن ورزی خویش، نکاتی لطیف از راز و رمزهای عارفانه را برای خوانندگان و شنوندگان بیان نمایند. آنان در این مسیر گاهی از کاه،کوهی ساخته اند و با هنر خویش آن را به جان و کام مخاطب، دل نشین و دل نشان نموده اند. یکی از این داستان ها که از علاقه خاص محمود به یکی از غلامان وفادار خویش سرچشمه گرفته، داستان محمود و ایاز است که این حکایت بعد از ورود به آثار ادبی به ادب عرفانی نیز راه یافته و فراز و نشیب هایی را به همراه داشته است. اما چرا از بین این همه شخصیت های متعدد تاریخی و ادبی، قرعه فال به نام سلطان محمود غزنوی زده اند؟ ریشه این داستان پردازی را در کجا می توان جست؟ این گونه حکایات چقدر ریشه در حقیقت دارد؟در این مقاله به بحث و بررسی پیرامون این قصه و بهره گیری های عرفانی از آن پرداخته شده است.
تعامل بین سلوک عارفانه و فرایند مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل ملاحظه ای از متون ادب فارسی به یافته ها و آموزه های عرفانی اختصاص دارد. اندیشه های عرفانی همچون فلسفه به دو بعد نظری و عملی تقسیم می گردد و عرفان عملی فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد، برای رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن مشاوره نیز نوعی تعامل کلامی و فکری بین مشاور و مراجع و بازنمودن ابهام در اندیشه وتصمیم گیری و درنهایت رسیدن او به کمال فکری و شخصیتی است. اگرچه ظاهراً «مراجع محوری»در فرایند مشاوره با «مراد محوری» در سلوک عارفانه نوعی ضدیت وعدم تجانس دارد و ناهمسوییهای دیگری نیز بین این دو جریان هست؛ ولی همانندی های درخور تاملی برای ایجاد یک تعامل مدبرانه بین سیر و سلوک عارفانه و مشاوره به چشم می خورد که در این صورت کارکرد زبان و ادبیات فارسی درعرصه مشاوره به یاری متون عرفانی روشن می گردد. این نوشتار پژوهشی در باب بیان این همانندیها، ناهمسوییها و جستجوی الگوی عملی مناسب مشاوره از ارتباط عاطفی و عقلانی صحیح بین مرید و مراد در عرفان عملی است .
تجلی و تلاقی هفت شهر عشق در آثار مولانا و پائولو کوئیلو (عنوان عربی: تجلیات مدن العشق السبع وتلاقیها فی نتاجات مولانا وباولو کویلو)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، پنجره ای گشوده شده به دنیای یکرنگی ها است که علی رغم فواصل زمانی و بعد مکانی، وجوه مشترک اندیشه های عرصه فرهنگ و ادب، شعر و عرفان، ... در آن رخ می نمایاند و حقیقت حال انسان ها را در چهره بزرگان عاشق متجلی می سازد. مولانا جلال الدین محمد که به نوشته «نیکلسون»، عرفان، سرچشمه الهام او است و «آربری» وی را عظیم ترین شاعر عارف تاریخ دانسته و استاد فروزانفر او را معدن حقایق و سرچشمه فیاض معرفت خوانده است (یوسفی، 1370: 209)، آوای دل بر جهان انداخته و قرن ها است که ابنای بشر را مجذوب خود ساخته است. از آن طرف، پائولو کوئیلو (متولد 1947، برزیل) به عنوان اندیشمندی که فراز و نشیب زندگی اش از سیر و سلوک عرفانی گذشته و با رنگ و لعاب معرفتی شرقی، به ویژه نسیم مثنوی مولانا، نکهت افزا شده، چهره ماندگار یافته است. در این مقاله، نگارنده بر آن است که تجلی و تلاقی هفت شهر عشق را در اندیشه های این دو عاشق عارف آشکار سازد و با چشم اندازی از پیوستگی در سرچشمه اندیشه های آسمانی و روح خداشناسی به صورت تطبیقی در عرفان شرق و غرب، جایگاه ادب ایرانی را در فراسوی مرزها ترسیم کند.چکیده عربی:یعتبر الأدب المقارن نافذة فتحت علی عالم ملیء بالوئام والاتحاد حیث تظهر فیه الآراء المشترکة فی مجالات الثقافة والأدب والشعر والعرفان کما تظهر حقیقة حال البشریة فی وجوه کبار العشاق. یعد مولانا من هؤلاء العشاق إذ یری نیکلسون فی کتاباته أن العرفان هو أساس الإلهامات لدی هذا الشاعر العاشق واعتبره آلبری أکبر شاعر عارف فی التاریخ کما عدّه الأستاذ فروزانفر معدن الحقائق وینبوع المعرفة الفیاض الذی نادت العالم أوتار قلبه. من جهة أخری اتجه الشاعر البرازیلی باولو کویلو نحو الخلود بوصفه مفکرا مرّ فی حیاته بأقالیم العشق والعرفان وتعطر أدبه بشذی عرفان الشرق سیما أریج المثنوی لمولانا.یهدف هذا المقال إلی کشف اللثام عن تجلیات مدن العشق السبع وتلاقیها فی آراء هذین العاشقین العارفین لیبیّن مکانة الأدب الإیرانی ما وراء الحدود بعد دراسة مقارنة فی تشابک العقائد السماویة المتجلیة فی عرفان الشرق والغرب.
صراط های آسمان مطالعه تطبیقی دو اثر عرفانی (سیرالعباد الی المعاد سنایی و کمدی الهی دانته) (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین الأثرین العرفانیین سیر العباد إلی المعاد لسنایی والکومیدیا الإلهیة لدانتی)
حوزههای تخصصی:
چکیده فارس: سنایی غزنوی -شاعر قرن ششم- در سیرالعباد الی المعاد و آلیگیری دانته -شاعر ایتالیایی قرن پانزدهم میلادی- در اثر مشهور خود کمدی الهی، با استفاده از تمثیل های گوناگون و تاثیرشان بر روح، به آیین آخرت شناسی تاکیدی بیشتر دارند و درحقیقت، این دو اثر، آرمان شهر یا مدینه فاضله ای هستند که انسان کامل را توصیف می کنند.از آنجا که اساس داستان هر دو اثر، ماجرای روح است که از نوعی پدیده شناسی روح در یک سفر طولانی و پرمشقت حکایت می کند، می توان به مضامین و اهدافی مشترک میان آن دو دست یافت. در این مقاله، ضمن معرفی اجمالی این دو اثر، موارد شباهت ها و تفاوت های آن دو بررسی شده است.چکیده عربی: أکد سنایی غزنوی الشاعر الإیرانی، القرن السادس الهجری، فی «سیر العباد إلی المعاد» ودانتی ألیغیری الشاعر الإیطالی، القرن الخامس عشر المیلادی، فی أثره الشهیر «الکومیدیا الإلهیة» علی المعارف الأخرویة باستخدام التمثیلات المختلفة وتأثیرها علی الروح، وهما یعتبران الجسد والنفس الأمارة بالسوء والصفات الرذیلة، عراقیل تمنع الأرواح الطاهرة من السمو.إن هذین الأثرین بمثابة مدینة فاضلة، تصف الإنسان الکامل ولهما الدور الرئیس فی تقدیم الصفات المثالیة للإنسان. والقصة فی الأثرین تدور حول محور الروح لأنها حکایة عن ظاهرة الروح فی سفر طویل ملیء بالمتاعب، وبهذا الاعتبار یمکن لهذا المقال أن یبحث عن مضامین مشترکة، وغایات مماثلة فی هذین الکتابین.
شرحی دیگر بر گلشن راز با عنوان حدیقه المعارف از شجاع الدین کربالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز شیخ محمود شبستری (م: 720)، از مهم ترین آثار منظوم عرفانی ایران است. این منظومه، در حدود هزار بیت است که مسایل مهم عرفان نظری را شامل می شود. افراد مختلفی دهها بار به شرح مثنوی گلشن راز پرداخته اند. یکی از این شروح، شرح حدیقه المعارف می باشد که شجاع الدین آن را تالیف نموده است. وی، با یک واسطه مرید شاه قاسم انوار (م: 830) است و کتاب خود را به ابوالمظفر، شاه قراقویونلو (م: 872) پادشاه هنرپرور قرن نهم، تقدیم نموده است. در این کتاب تمام ابیات گلشن راز (به طرزی عالمانه) شرح شده است.
این شرح، یکی از بهترین شروحی است که بر مثنوی گلشن راز نگاشته شده و شارح در آن از بیان هیچ نکته ای فروگذاری نکرده است و از این جهت بر بسیاری از شروح گلشن راز برتری دارد و بر شرح لاهیجی اگر نگوییم تقدم فضل، فضل تقدم و بر اکثر شروح معاصر و پیش از خود، تقدم فضل دارد
بررسی کارکردهای نمادین زمان در شعر عرفانی با تکیه بر دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در غزلیات حافظ، لحظه های زمان نه همانند است و نه پیوسته. وی دو نوع زمان مقدس و نامقدس را تجربه می کند: یکی استمرار ناپایدار ایام است؛ یعنی زمان معمولی و دیگری توالی کشف و شهودها و ادراک ابدیت هاکه در لحظه هایی خاص با فاصله گرفتن از هستی مادی و معمولی خود به آنها دست می یابد. با ورود در این زمان نمادین، روح حافظ با حقایق پوشیده هستی پیوند می یابد و برای وی کشف و شهودهایی رخ می دهد. در دیوان حافظ از این مفهوم نمادین زمان با واژه هایی از قبیل دوش، دی، دیشب، سحر، سحرگه، ازل، صبحدم، بامداد و . . . یاد شده و در هر یک به تناسب مقام، یکی از تجربه های او بیان شده که در نتیجه جذبه و الهام به آنها رسیده است. این مقاله به منظور بررسی تعابیر راز آلود زمان در غزلیات حافظ به روش کتابخانه ای نوشته شده و اطلاعات به دست آمده، پس از طبقه بندی و تحلیل به صورت توصیفی و با بهره گیری از فن تحلیل محتوا ارایه شده است.