فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
جرج گردن بایرون (1824-1788) مشهور به گردن بایرون از شعرای رمانتیک انگلستان علاقه خاصی به شرق بخصوص به ایران باستان داشت. این مقاله به بررسی تلمیحات اشعار لرد بایرون به ایران و آیین زرتشتی می پردازد همچنین تاثیر آیین دوگانگی زرتشتی را بر آثار بایرون مورد بررسی قرار می دهد. پس از این بررسی به نظر می رسد که بایرون با ایران و تفکر ایرانی دوگانه برخورد می کند. بایرون از یک سو پادشاه ایرانی، نادر را خون ریز و جلاد معرفی می-کند از سوی دیگر از حافظ شاعر بزرگ ایرانی نقل قول می کند. گاهی او از آیین زرتشت به عنوان آیین شیطانی یاد می کند و گاهی زرتشت را نیک کردار می نامد. بایرون برای توجیه آشفتگی قهرمانان اشعار خود از دوگانگی آیین زرتشت بهره می برد. شیفتگی بایرون به ایران و آیین ایرانی به حدی است که حس منفی او را نسبت به شرق و آنچه یونانی نیست کمرنگ می کند
آرایش سپاه و فنون رزمی در دوره ساسانی و بازتاب آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ساسانی از درخشان ترین دوره های ایران باستان است که هر چند پیوستگی آن با دوره اسلامی، راههایی را برای بازشناسی بهتر آن پیش روی ما می گشاید ولی از بین رفتن اغلب کتابها و نوشته های مربوط به آن دوره و نیز پراکندگی بازمانده های آنها در متون عربی نخستین سده های اسلامی، شناخت دقیق و موشکافانه آن روزگار را دشوار ساخته است. این دشواری در بازیابی تشکیلات اداری ـ سیاسی ـ اجتماعی دوره ساسانی نمود بیشتری یافته، زیرا قسمت عمده منابعی که می توانست غبار ناشناختگی آن را بزداید از میان رفته اند و ما تنها می توانیم به طور غیرمستقیم و با بهره گیری از کتابهایی که احتمالاً بی واسطه، آگاهیهای خود را از متون پهلوی آن روزگار به دست آورده اند، آگاهی خود را در این باره گسترش دهیم.
در این مقاله ابتدا با بهره گیری از کتابهای تاریخی سده های آغازین هجری ـ که اغلب به قلم ایرانیان فرهیخته نوشته شده است ـ و نیز برخی از پژوهشهای معاصران، آرایش سپاه و فنون رزمی به کار گرفته شده در دوره ساسانی را باز کاویده و سپس در مقایسه با شیوه های جنگی به کار رفته در داستانهای شاهنامه، همانندیهای آنها را نشان داده و به این نتیجه دست یافته ایم که شیوه های جنگ و رزم در شاهنامه مانند بسیاری موارد دیگر، برگرفته از فرهنگ دوره ساسانی و سنتهای رایج آن روزگار بوده است.
بایزید بسطامی، آیینه ی الهی
حوزههای تخصصی:
بررسی برخی از ویژگی های رمانتیسم در شعر کودک و نوجوان جعفر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جعفر ابراهیمی «شاهد» از سرایندگان برجسته و از متقدمان حوزه شعر کودک و نوجوان ایران است. در آغاز کار سرودن شعر، اشعار رمانتیک فروغ فرخزاد، الگوی وی بوده است. وی از وی ژگی ها و اصول جریان رمانتیسیسم به تناسب حال و موقعیت مخاطب کودک و نوجوان بهره برده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بهتر این شاعر و شناخت غیر مستقیم جریان رمانتیسم در شعر کودک و نوجوان ایران کمک کند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع کتابخانه ای است، که در آن، ضمن ارائه دیدگاه های ابراهیمی در مورد شعر کودک و نوجوان و تطبیق آنها با اصول رمانتیسم، ویژگی های جریان رمانتیسم در شعر کودکانه و نوجوانانه این شاعر بررسی شده است. برآیند تحقیق، حکایت از آن دارد که خصائصی همچون طبیعت گرایی، روستا گرایی، گرایش به مسائل نوستالژیک، احساس گرایی، فردگرایی ، گرایش به سیاحت و سفر و همچنین تلاش در جهت کشف مضامین تازه و تعابیر نو، برخی از ویژگی های قابل ذکر رمانتیسم در شعر ابراهیمی هستند.
مضامین تعلیمی و تربیتی در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی با گذشت بیش از هشت قرن، همچنان بلندترین قلّه داستان سرایی را در ادبیات به خود اختصاص داده است و پنج گنج وی قدرت سخنوری اش را در موضوعات گوناگون عرفانی، عاشقانه، تاریخی و حماسی در معرض دید خوانندگان به نمایش می گذارد. گویی قدرت سخندانی و خلوص ایمان وی، با توفیق آسمانی و الهامات غیبی همراه بوده است و نه تنها در تک تک ابیاتش، کمال هنر نمایی و زیبایی هایی ادبی در لفظ و معنی، طراوت و تازگی به کلامش داده است بلکه در تمام داستان هایش پیامهای اخلاقی و انسان مدارانه و معرفت نفس و شناخت حق تعالی را به حاکمان زمان به طور اخصّ و عموم مردم به طور اعم سفارش کرده است. هر چند هفت پیکر نظامی را غنایی و حماسی دانسته اند و به ظاهر در بر دارنده استغراق بهرام گور در عشرت و لذّت شکار و دلدادگی به دلارایی های دختران هفت اقلیم در هفت گنبد است اما پیام کلی و هدف غایی این منظومه سوق دادن خوانندگان به مضامین اخلاقی و اندیشه های متعالی انسانی و آموزه ها و پند و عبرت است. آموزه های تربیتی و تعلیمی که همچون آیینه ای در مسیر تکامل و رستگاری نوع بشر است. در پشت پرده داستان ها و حکایت های هفت پیکر، مفاهیم عمیق تربیتی چون خداجویی و توکّل و اعتماد به خدا، عدل گرایی و ظلم ستیزی، فراگیری علم و هنر و خردورزی، ترک تعلّقات دنیای ناپایدار، رهایی از حرص و طمع، نکوهش عیّاشی شهوت و هوسرانی، نیکی اندیشی و بیزاری از بد گوهران و دوستان منافق، اهمیّت تلاش و مشاوره با اندیشمندان در اداره امور مملکتی، بخشش و احسان، رعیّت نوازی و دهها نکته اخلاقی دیگر که رعایت آنها انسان را در دنیا و آخرت رستگار و خوشنام می کند. در این مقاله با ذکر شواهد به جنبه های تعلیمی و موعظه های اخلاقی هفت پیکر پرداخته شده است.
نقش ابیات شاهنامه در انسجام متنی تاریخ جهانگشا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی مهم ترین اثر تاریخی، دربارة خوارزمشاهیان و مغولان است که به نثری فنّی و منشیانه نگارش یافته است. بهره گیری از صنایع بدیعی و فنون بلاغی و اشعار فراوان فارسی و عربی و آیات و احادیث و امثال، آن هم به گونه ای هنری و در جهت مخیّل کردن زبان و شاعرانه ساختن نثر، در موارد زیادی صبغة تاریخی این اثر را کم رنگ کرده و سبب دخالت اغراض شعری در آن شده است. استفاده از اشعار بزرگان ادب فارسی همچون نظامی، سنایی، خیّام و فردوسی، قوام ادبی تاریخ جهانگشا را دو چندان کرده است. همچنین نقل ماهرانة ابیات مربوط به بخش های اساطیری شاهنامه و داستان¬های رستم و سهراب (37 بیت) و رستم و اسفندیار (26 بیت) گواه روشنی است بر گرایش شخصی و معنادار جوینی به شاهنامه و گزینش آگاهانة ابیات آن. از آنجا که برقراری نوعی انسجام و هماهنگی میان ابیات و متن، نقشی محوری در بخشیدن کیفیّتی ادبی به تاریخ جهانگشا دارد، این نوشتار می خواهد از طریق واکاوی این عنصر اساسی و مؤثّر در ادبیّت متن، به روشی علمی نشان دهد که حضور ابیات شاهنامه (شاهکار ادبی زبان فارسی) در پیوند با این متن، با رویکردی بلاغی به کار رفته است و قبل از آنکه مربوط به جنبة تاریخی کتاب باشد، باید در پیوند با بُعد ساختاری و ادبی متن مورد توجّه قرار گیرد. برای این کار، مقدّمه ای کوتاه دربارة نقل ابیات فارسی در متون نثر و ارائة آماری از ابیات شاعران در تاریخ جهانگشا فراهم آمده و سپس کارکردهای ابیات شاهنامه در جهانگشا و شیوه¬های پیوند آن دو از سه جنبة دستوری، معنایی و ادبی، بررسی و هر یک با شواهد مناسب مطرح شده است.
کانون روایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور و پایه داستانپردازی مولانا گفتگوست. در بیان چارچوب هر داستان مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را می سازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که در علوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به «ارتباطات غیرکلامی» تعبیر می کنند. اینکه چرا وی در بیابان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهنده این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن با فرهنگ، نمادین بودن آن و در عین حال، قاعده مند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا در ارتباطات کلامی رخ می دهد از جمله عوامل موثر بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصا در مواقعی خاص- که در مقابله بدان پرداخته می شود - به بهره گیری از این شیوه علمی وا می دارد. در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح، اصول ارتباطات غیرکلامی، ویژگیهای آن، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده می شود. سپس چگونگی استفاده مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو می شود. همچنی این نکته مورد دقت نظر قرار می گیرد که در چه مواردی این شیوه ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیه او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است. بیان مصداقها و نمونه های شعری تا اندازه زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهد کرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجه گیری پرداخته می شود.
نگاه پاک سعدی
حوزههای تخصصی:
این مقاله در رابطه با عشق عفیف و نگاه پاک سعدی است. درباره مفهوم عشق و مصداق آن در غزلهای سعدی-مانند برخی دیگر از موضوعاتی که بدان اشاره شد- میان سعدیپژوهان اختلاف نظر وجود دارد: برخی عشق او را زمینی و جسمانی، برخی با تاکید بر اندیشههای عرفانی سعدی، معشوق غزلهای سعدی را آسمانی و عرفانی شناختهاند و برخی دیگر با روشی معتدل، بخشی از سرودههای سعدی را عرفانی و بخشی دیگر را غیرعرفانی دانستهاند. آنچه در این مقاله در مورد آن صحبت شده بررسی نظریات مختلف در رابطه با این موضوع میباشد.
تجلی اسطوره در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روزگار سکوت تاریخ و عصر ناتوانی باستان شناسی این دین و اسطوره است که بشر را یاریگر شده است و او را از دریای تاریک و پرتلاطم رمز و رازهای ذهنی خویش به دنیای زیبای آرام و قرار توانایی رهنمون شده . آنچه بشر رابه ساختن و چگونه زیستن راهنمایی کرده ‘ دین بوده است . سخن از ماورا‘ عالم بالا و قدرتی مافوق ما ‘ سخنی است که از طریق دین به بشر الهام گردیده است . سخن از دین و تعریف دقیق آن کار بسیار دشواری است اگر به آغاز دین نزد بشر بنگریم پیوند ناگسستنی آن با اسطوره معلوم میگردد. اگر سخن درباره دین و اسطوره را درمثنوی پیگیری نمائیم ‘ خواهیم دید مولانا در این بحر خروشان عرفانی ‘ چگونه از دین بهره برده است . مولانا همه علوم را از خدا میداند که به انبیاء آموخته. این نجوم و طبّ وحی انبیاست عقل و حس را سوی بی سو ره کجاست ج2-ص354-18 نگاه درونی مولانا به معنا که جان و حیات مثنوی در آن خلاص شده همان پیوند محکم دین و اسطوره است که بصورت قصه و تمثیل جلوه گر شده است . ای برادر قصه چون پیمانه ایست معنی اندر وی مثال دانه ایست ج1-ص451-2
بررسی کارکرد فانتزی ؛همچون تمهیدی کلیشه شکن در داستان های برگزیده ی کودک و نوجوان پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیشه های جنسیتی باورهای قالبی مشترک فرهنگی درباره ی رفتارها ،فعالیت ها و صفات زنانه و مردانه هستند. در این کلیشه ها گروه های مردان و زنان با یکدیگر مقایسه می شوند و معمولا این ارزشیابی به تبعیض جنسی می انجامد.
الگویابی جنسی از دوران کودکی آغاز می شود و کتاب های کودک و نوجوان در کنار دیگر ابزارهای جامعه پذیری، نقش چشمگیری در انتقال هنجارها و شکل دادن به هویت جنسی دارند.
پژوهش های محققان نشان می دهد که در بخش عمده ای از داستان های واقع گرای کودک و نوجوان، تصویری که از دو جنس عرضه شده است،تبعیض آمیز است .
در داستان های فانتزی عواملی همچون قراردادهای گونه ی ادبی ، جنس نویسنده ، تاریخ نگارش و میزان فانتاستیک بودن کنش ها و شخصیت ها بر میزان و نوع کلیشه ها تأثیر محسوسی دارند.
در این مقاله کوشش شده است یکی از عوامل ، یعنی تأثیر فضای فانتزی و شخصیت های فانتاستیک بر میزان کلیشه ها، بررسی شود.بدین منظور تعدادی از فانتزی های برگزیده ی سه نهاد شناخته شده در حوزه-ی کودک و نوجوان، به عنوان پیکره ی پژوهش انتخاب و تحلیل شدند . یافته ی نهایی مقاله بر آن است که شدت و ضعف بازتاب کلیشه های جنسیتی رابطه ی مستقیمی با واقعیت و فرا واقعیت دارد. در داستان هایی که هیچ عنصر و پدیده ای از جهان واقع وجود ندارد، کلیشه ها دیده نمی شوند. در داستان هایی که از دو عالم فراتری و فروتری و شخصیت های فانتاستیک و انسانی ترکیب شده اند، کلیشه ها تنها در بخش غیر فانتزی دیده می شود و در نهایت در داستان هایی که غلبه با واقع گرایی است و عناصر و شخصیت های فانتاستیک محدود تری دیده می شود، کلیشه های جنسیتی پررنگ ترند.
رویکرد تطبیقی – تحلیلی ملال و گریز از آن در اندیشه سنایی و شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملال از بن مایه های اصلی فلسفه شوپنهاور است.او برای فائق آمدن بر آن، دو راهکارِ «ژرف اندیشی هنری» و «انکار خواستِ زندگی» (طریق زهد و پارسامنشی) را پیشنهاد کرده است.در نگاه متافیزیکی سنایی به هستی نیز ملال وجود دارد و راه های استحاله وگریز از آن، و مرگ هراسی- که در نظر او پیوند تنگاتنگی با ملال دارد- پناه بردن به ساحت شعر صوفیانه و نیز تجربه مرگ ارادی است. در این جستار با رویکردی تطبیقی- تحلیلی به این نتیجه رسیده ایم که در تجربه سنایی، ساحت عشق و حضور عاشقانه در هستی، راه حل دیگرِ گریز از ملال است؛ چیزی که در اندیشه شوپنهاور به اخلاق مبتنی بر شفقت و عشق شباهت دارد.
شرح شاهنامه
حوزههای تخصصی:
قرعه کار یا قرعه فال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، اثبات ترجیح واژه (کار) به جای واژه (فال) در بیت زیر از حافظ است: عوامل ایجاد نسخه بدل ها را در شعر حافظ، می توان در سه مورد خلاصه کرد: 1- تصرف کاتبان، که علل مختلفی داشته است، از جمله: سهو و نسیان آنها حین کتابت شعر حافظ، عدم شناخت کافی بعضی از آنها با الفاظ و مفاهیم والای شعر او، و بعضا دخالت دادن ذوق شخصی و ... 2- اشتباهات و غلط خوانیهای برخی از مصححین، به دلیل عدم آشنایی کافی بعضی از آنها با اصول و شرایط فن تصحیح