فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
جوزف کمپبل با بررسی داستان های جهان، الگوی واحد و گسترده ای با عنوان «سفر قهرمان» برای تمام داستان ها و حتی زندگی انسان ها مطرح کرد. تکیه بر قهرمان به عنوان یکی از عناصر داستان نوجوان، اهمیتی خاص دارد و انتخاب روش زندگی و منش قهرمانان می تواند دید نوجوانان را به زندگی و هدف آن گسترده تر کند. مجموعه رمان اسطوره ای قهرمانی اَشَوَزدَنگهِه و شخصیت اصلی آن با ویژگی جاودانگی و هدف معنادارش، گزینه ی مناسبی برای بررسی الگوی سفر قهرمانی بود. ازاین رو، هدف از این پژوهش، نقد سفر قهرمان و بررسی تفاوت های روایتِ اشوزدنگهه با الگوی سفر قهرمان کمپبل بود؛ به همین دلیل، مراحل هفده گانه ی الگوی کمپبل در سفر قهرمانِ نوجوانِ داستان بررسی شد. در این بررسی مشخص گردید که قهرمان داستان در نبرد درونی خویش و در برابر اهریمن پیروز و به ارباب دو جهان تبدیل می شود. همچنین محققان در مراحل شکم نهنگ، امداد غیبی، زن در نقش وسوسه گر و جاده ی آزمون ها، جابه جایی و تکرار را در مقایسه با الگوی کمپبل ملاحظه کردند. براساس بررسی های صورت گرفته می توان گفت که الگوی سفر قهرمان با اینکه برگرفته از داستان های جهان است، نمی تواند جوابگوی همه ی رخدادهای داستانی باشد؛ با وجود این تفاوت ها، داستان اشوزدنگهه با کلّیت الگوی سفر قهرمانی کمپبل هم خوانی دارد.
بازنمایی هویت قومی در رمان نوجوان «دشت متلاطم» تو بلوچ نیستی... اگر هم باشی، از ما نیستی!(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، یافتن عناصر و ویژگی های بومی رمان دشت متلاطم اثر علی اکبرکرمانی نژاد در ژانر فانتزی/ علمی تخیلی بومی است و جلوه های فرهنگی هویتی اقلیت های قومی در این رمان نوجوان واکاوی شده اند. دشت متلاطم از ابعاد گوناگون بر فرهنگ قوم بلوچ تمرکز دارد و در قالب تلفیقی از گونه های فانتزی و علمی تخیلی، مقتضیات زندگی و فرهنگ بلوچی را به تصویر می کشد. این رمان به دلیل برانگیختن صدایی کمتر شنیده شده در ادبیات نوجوان ایران و درآمیختن زیست بوم منطقه ی کویری با مؤلفه های هویت قومی اهمیتی ویژه دارد. این مؤلفه ها از دل تعامل میان انسان و طبیعت بومی به دست می آیند. یافته ها نشان می دهند که دشت متلاطم در ساختن هویت و انگاره ی قومی مثبت از بلوچ ها در چند محور گام هایی مؤثر برداشته است. سنت های قومی بازتابی گسترده در رمان دارند و نوجوان در عین توجه به سنت ها، با در پیش گرفتن سفری دشوار و سرنوشت ساز، وارد دیالوگ با فرهنگ می شود و ضمن خودیابی در بافت فرهنگ بلوچی، محدودیت های آن را به چالش می کشد و سنت های قومی را به شیوه ای نو احیا می کند. لباس بلوچی، حیوان های کویری که ارتباطی تنگاتنگ با انسان دارند، باورها و رسم های قومی، مسئله هایی همچون قاچاق مواد مخدر و نگاه طبقاتی درون قومی در کنار بهره گیری از ظرفیت های دینی و اسطوره ای زیست جهان بلوچی را برای مخاطب ملموس و شناخت پذیر می کنند. گونه ی سیال و چندگانه ی رمان نیز که میان فانتزی بومی، علمی تخیلی بومی و رئالیسم جادویی در نوسان است، هماهنگ با زیست بوم در خدمت بازتعریف هویت قومی قرار گرفته است.
معنى "الزحاف" وتوظیفه کمصطلح فی العروضین الفارسی والعربی؛ دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
137-170
حوزههای تخصصی:
"الزحاف" باللغه العربیه یعنی الابتعاد عن المبدأ وبمعنى زحف الطفل. وفی اصطلاح علم العروض العربی، یطلق على خیارات متعدده تسهّل على الشاعر العربی عملیه إنشاد الشعر. وفی الشعر الفارسی، یطلق على أصول ومبادئ لا مفرّ منها تقریباً، وعلى الرغم من صعوبه الالتزام من قبل الشاعر الفارسی إلا أنها جعلت الشعر الفارسی أکثر إیقاعاً وتناسقاً من الشعر العربی، لدرجه أن ید الشاعر العربی أکثر انفتاحاً فی اختیاره للکلمات من الشاعر الفارسی. حاول هذا البحث من خلال مصادر عروضیه فارسیه وعربیه وهی متوفره فی المکتبات، استخراج قواعد الزحاف وأسبابها من کتب العروض العربی المختلفه ومقارنتها مع قواعد العروض الفارسی. وقد توصّل البحث فی هذه المقارنه، إلى أن الشعراء الفرس لا یمکنهم اتباع عروض الشعر العربی على الإطلاق، لذلک ابتکر علماء العروض الفارسی قواعد جدیده مستمدّه من الشعر الفارسی، وبما أن العروض الفارسی لیس بعیداً عن العروض العربی، فلیس من الضروره بمکانٍ ابتکار آلیه جدیده لوزن الشعر الفارسی.
پذیرش ادبی کریستین بوبن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های جدیدی که در چند دهه ی اخیر توانسته در مطالعات تطبیقی مسیر تازه ای را برای تطبیقگران باز کند نظریه ی پذیرش است. این تئوری که توسط هانس روبر یاوس مطرح شده است، نقش فراموش شده ی خوانندگان را به آن ها بازمی گرداند و به آن تاکید می ورزد. با توجه به این که بر اساس این نظریه پذیرش یک نویسنده در کشوری بیگانه بررسی می شود، در این تحقیق به بررسی اقبال ادبی کریستین بوبن، نویسنده ی معاصر فرانسوی، در ایران می پردازیم. با توجه به حجم آثار ترجمه شده از این نویسنده در ایران به نظر می رسد وی از اقبال ادبی خوبی در کشورمان برخوردار است. در این نوشتار ضمن ارائه و تجزیه و تحلیل آثار ترجمه شده با استفاده از مفهوم افق انتظار، درصدد یافتن دلایل استقبال خوانندگان ایرانی از بوبن هستیم. مهم در این جستار بررسی ذائقه ی ادبی خوانندکان ایرانی و میزان سازگاری آثار بوبن با انتظارات آن ها است.
بررسی حکایات مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح براساس نظریه ترامتنیّت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژنت برای بررسی انواع روابط میان متنی متون، اصطلاح ترامتنیّت را مطرح می کند. ژانر یا گونه عرفانی بخش مهمی از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است؛ به همین سبب، مطالعه ترامتنی متون برجسته عرفانی زوایای پنهان و ناگشوده میان آنها را روشن می کند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نخستین گامی است که مناسبات ترامتنی چهل و شش حکایت مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح را از منظر تئوری ترامتنیّت ژنت بررسی کرده است. به طور کلی نتایج این پژوهش عبارت است از: 1) از میان چهل و شش حکایت موجود در این دو کتاب، ده حکایتْ ذیل بینامتنیّت صریح، نوزده حکایت در شمار بینامتنیّت غیرصریح و هفده حکایت در ذیل بینامتنیّت ضمنی قرار می گیرد؛ 2) نتیجه جست وجوهای پیرامتنی نیز بیانگر آن است که همانندی های بسیاری ازنظر صورت و معنا در عنوان ها و صدر و ذیل آن حکایات وجود دارد. همین امر نویسندگان این پژوهش را هرچه بیشتر به درست بودن گمانه اقتباس میبدی از سمعانی هدایت می کند؛ 3) ازنظر رابطه سرمتنی، تقسیم بندی این دو کتاب عرفانی در ذیل گونه عرفانی تأیید می شود؛ 4) از دیدگاه ورامتنی در هیچ قسمت از حکایات النوبه الثالثه کشف الأسرار نقد و تفسیر مستقیم بر متن روح الأرواح دیده نمی شود.
بررسی جلوه های پایداری در سروده های زنان فلسطینی و الجزایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
237 - 257
حوزههای تخصصی:
بی شک مسأله فلسطین به عنوان تراژدی جهان امروز شناخته شده است و موضوع فلسطین هم اکنون به عنوان یکی از مباحث مهم محافل بین المللی و سازمان های دولتی به شمار می آید. در کنار آن استعمار کشور الجزایر توسط فرانسوی ها و جنایت های آنان در حق الجزایری ها و انقلاب آزادی بخش ایشان، بازتاب وسیعی در ادبیات این دو ملت داشته اند. زنان نیز به عنوان بخشی از جامعه، تحت تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن بوده، و با تمام توان خود در آن تحولات ایفای نقش کردند. لذا در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر نمونه های شعری به بررسی شعر زنان فلسطینی و الجزایری در جریان مقاومت پرداخته شده و مضامینی چون وطن دوستی، دعوت به مبارزه، سرزنش حکام و محکوم کردن پیمان نامه بالفور و مبارزه طلبی در شعر آنان بررسی شده است.
حافظ و انسان امروز
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
17-54
حوزههای تخصصی:
حافظ، چونان حکیم فردوسی، بر آن است که «آز (حرص و طمع)» منشا رذایل (صفات بد) است و موجب تنگ نظری ها و انحصارطلبی ها و درنتیجه سبب فجایعی جبران ناپذیر می شود. درمان بیماری آز، عشق است و عشق، سرچشمه ی فضایل (صفات نیک) است. با گرویدن به مذهب عشق، می توان به فضایلی دست یافت که ازجمله ی آن ها باورداشتن به تکثر دینی، اصالت صلح و آشتی و حق آزادی و آزادگی برای همه ی مردم است. حافظ این معانی بلند جاودانی را با هنری ترین زبان و بیان گزارش کرده و از این طریق، نه تنها بر علاقمندان خود، که بر تمام جست وجوگران حقیقت در تمام اعصار تاثیر نهاده است.
تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اشعار آدونیس نشان می دهد که امور متضاد در تفکّر و اندیشه های او از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است؛ به حدّی که در انتقال مفاهیم نو و مورد نظر شاعر نقشی اساسی دارد. یکی از مهم ترین این عناصر که با بسامد بالا در اشعار آدونیس دیده می شود، عنصر روشنی و تاریکی است. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی به بررسی دو عنصر متضاد و پرکاربرد روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با تکیه بر تحلیل های عرفانی، پرداخته است تا نگاه ویژه آدونیس را به طبیعت و اشیاء بکاود و جنبه هایی از تفکّرات متعالی در اشعار او را آشکار کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مفاهیمی چون خیر و شرّ، جهان ظاهر و جهان باطن، هدایت و ضلالت و... که این دو عنصر در این مفاهیم بازتاب می یابند، مهم ترین کاربرد آدونیس از روشنی و تاریکی، رها شدن از سرشت ذاتی این دو و لزوم همراهی تاریکی با روشنایی برای رسیدن به نقطه ای است که در آن همه عناصر متضاد و کثرات به وحدت بدل می شوند. آدونیس برای رسیدن به این هدف، پرده های ظاهری و مادّی اشیاء را کنار می زند و با تکیه بر مفهومی ویژه به نام «جنون» عریانی حقیقت و شناخت انسان از کنه هستی را موجب می شود.
حافظ و روان شناسی ترس
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ سراسر آکنده از بیم و امید است. حافظ با بیان ترس های بشر، شیوه ی چیرگی بر این ترس ها را به ما می آموزد. این ترس ها را از منظر پدیدارشناسانه در سه دسته ی عمده می توان طبقه بندی کرد: 1. ترس از جهان؛ 2. ترس از دیگری؛ 3. ترس از من. نگارنده در این مقاله بر آن است تا با تحلیلی روان کاوانه از ترس های حافظ، شیوه ی روبه رو شدن دو شخصیت برجسته ی دیوان او، یعنی رند و زاهد، را با ترس نشان دهد. این دو شخصیت البته می توانند ابعاد وجودی درون حافظ را به شکلی نمادین روشن سازند. زاهد برای چیرگی بر ترس، از آن می گریزد و به دنیایی خیالی پناه می برد که در آن آسیب ناپذیر است. او با فرار از واقعیت و با سرکوب-کردن ترس، آن را به ناخودآگاه می راند و همواره به شکلی درگیر ترس باقی می-ماند. رند از سوی دیگر با ترس روبه رو می شود، در دل ترس می رود و با تجربه ی درد بزرگ از آن گذر می کند و با تجربه ی ترس بر آن چیره می شود. او برخلاف زاهد از ترس های عمده ی بشری یعنی ناپایداری و ناشناختگی جهان، پذیرفته نشدن توسط دیگری و دیدن سایه ها، یعنی آلودگی ها و ضعف های خویش نمی گریزد. زاهد جهان را به مسئله فرومی کاهد و از درک راز جهان بی نصیب می ماند. از ناپایداری جهان می گریزد و به جهانی در آینده ای دور پناه می آورد. او در نگاهی یونگی از ترس پذیرفته نشدن در نقاب می رود و به نام می اندیشد. او از خویش نیز می گریزد و سایه های خویش را به دیگری فرامی افکند. رند برخلاف او جهان را رازی بزرگ می داند که باید در او سرگشته و حیران شد. او با مستی، موسیقی و عشق، یعنی با غور در اعماق ناخودآگاه، راز این سراپرده ی کهن را در می یابد. او با سایه ها روبه رو می شود و خود را گناه کار می داند؛ اما آن سوی سایه ها گنجی است که در آن امان واقعی است و او با تجرب ه و
بررسی انگیزه های جنگ در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
291 - 318
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق می دهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه می کند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آن ها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، چشم اندازی از افق های رنگارنگ هنر و ادبیات است که می تواند زمینه های فرهنگی ملت های گوناگون جهان را کشف کند و ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم آن ها را با یکدیگر نشان دهد. از آنجا که همه ملت ها خواسته یا ناخواسته از ادبیات یکدیگر الهام می گیرند، این ادبیات همواره همگانی تر و جهانی تر می شود. ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تأثیر و تأثرند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی، نگاهی تازه به متون کهن حماسی ایران و یونان دارد که برخی انگیزه های جنگ، در متن «شاهنامه» فردوسی و «ایلیاد و ادیسه « هومر را نشان داده. کارکردهای اساطیر مشترک را در دو منظومه برجسته کرده است.
بازخوانی حکایت های عرفانی اسرارالتوحید با رویکرد روانشناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی مثبت گرا با تکیه بر فضیلت ها و قابلیت ها، توانمندی انسان را تقویت می کند و در پی آن است که با شناخت و طبقه بندی قابلیت ها و فضیلت ها، و کشف زوایای پنهان وجودی انسان، او را در بهره گیری از نیروهای نهفته درون و بیرونش بهتر یاری کند. خردورزی، عدالت طلبی، خوش بینی، تعالی، شادمانی، امید، شجاعت و... شاخص هایی هستند که روانشناسی مثبت گرا در تعمیم و تثبیت آن ها می کوشد. تعمیم و گسترش فضیلت ها از یک سو موجب ظهور و بروز ایدئال های زندگی انسان و از سوی دیگر باعث تحدید و حتی زوال رذیلت ها در عرصه حیات وی می شود. هدف مقاله حاضر بازخوانی متون کهن ادبی از منظر علوم شناختی است. به این منظور حکایت های اسرارالتوحید را که بازتابِ زندگی و حالات ابوسعیدِ ابوالخیر است، برمبنای پاره ای مفاهیم روانشناسیِ مثبت گرا و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کنیم . بینشِ ناشی از معرفت کمال جویانه، گذشته از اینکه حسِ نوع دوستی، سخاوت، امید، شادی، تعالی و بسیاری فضایل دیگر را در نهاد انسان برمی انگیزد، موجبِ دگرگونگی جهان بینی و رفتار انسان شده، به زندگیِ او معنا می بخشد و با ایجاد گرایش مثبت در همه جوانب حیات، سبب پرهیز از بداندیشی ، بدمنشی، سستی، کج خلقی و قضاوت های ناروا می شود. مطالعه متون ادبی که محصول تجارب زیسته جامعه ایرانی است، می تواند روند تقویت این مسئله مهم را تسریع کند و پایه های ساختار اجتماعی را قوام بخشد.
همسنجی ترجمه رسانه های عربی از اصطلاحات نوین سیاسی- اجتماعی کشور ( با تکیه بر الگوی ایویر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر اشخاص صاحب نام و مطرح کشور در مصاحبه ها و سخنرانی های خود اصطلاحات و تعابیری به کار گرفته اند که به علت بار معنایی نسبتاً بالا، ضمن اینکه با استقبال فراوان فارسی زبانان به همراه بوده و رواج چشمگیری در جامعه ایرانی یافته است. در رسانه های عرب زبان داخلی و خارجی نیز بازتاب یافته و با تعریب خبر، گاه چندین معادل عربی برای یک اصطلاح خاص ارائه شده است که شناسایی، نقد و بررسی آن ها از اهمیت خاصی برخوردار است. در پرتو اهمیت مسأله، پژوهش پیش روی می کوشد ضمن شناسایی و استخراج جدیدترین و مهم ترین تعابیر و اصطلاحات رایج در ادبیات سیاسی و اجتماعی کشور، عملکرد آن رسانه ها در ترجمه اصطلاحات یادشده را بر پایه الگوی ایویر به عنوان یکی از الگوهای مطرح در حوزه ترجمه به روش استقرایی- تحلیلی مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد. جامعه آماری مورد مطالعه داخلی این تحقیق عبارتند از: خبرگزاری های العالم، الکوثر، ایسنا، ایرنا و سایت خامنه ای. خبرگزاری های خارجی مورد مطالعه نیز شامل العرب، الجزیره، الیوم السابع، الحیاه، الغد، الشرق الأوسط، الوطن، الأهرام، الدستور، الرایه، الإتحاد و المعارف می شوند. از مهم ترین دستاورد این تحقیق آن است که خبرگزاری های عرب زبان داخلی از کم ترین «وام گیری» و بیشترین «حذف» و در مقابل، خبرگزاری های عرب زبان خارجی از کمترین «حذف» و بیشترین «جایگزینی» نسبت به یکدیگر در ترجمه تعابیر و اصطلاحات مورد بحث استفاده کرده اند.
اصول مدیریت زمان و آسیب شناسی آن در دیوان بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
259 - 285
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از زندگی و رسیدن به موفقیت از جمله اهداف اساسی انسان ها است. یکی از مهم ترین گام ها در این راستا تسلّط بر زمان و مدیریت صحیح آن می باشد و انسان ها به سوی کمال تا رسیدن به اصل، با گذر از آفت های روزگار( تلف کردن وقت) طی طریق می کنند. نتیجه اینکه اگر کسی ارزش وقت را بداند ارزش عمر را دانسته است. آنچه در این مقاله بازیابی و بررسی می شود روش بهینه استفاده از زمان و عوامل آسیب رسان به آن در اشعار بهار است. اشعاری که بر گذرا بودن عمر و غنیمت شمردن لحظه و زیستن در حال تأکید دارد و همین امر، میزان اهمیت این موضوع و ضرورت بررسی آن را نشان می دهد. تحقیق با کنکاش در منابع مکتوب با شیوه پژوهشی- توصیفی انجام شده است.
بررسی تطبیقی غزل واسوخت فارسی و غزلواره ضدپترارکی انگلیسی (Anti-Petrarchan Sonnet) و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، و تاریخی آنها: مطالعه غزل هایی از وحشی بافقی و ویلیام شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
119-148
حوزههای تخصصی:
غزل فارسی و غزلواره انگلیسی (Sonnet) در طول حیات پُرفرازو نشیب خود تصویرهای مختلفی از معشوق را به نمایش گذاشته اند. طی این دوران، شرح و توصیف معشوق در غزل واسوخت فارسی و نیز غزلواره ضدپترارکیِ انگلیسی (Anti-Petrarchan Sonnet) دستخوش تغییر شدند به گونه ای که معشوق دیگر موجودی اثیری و بی نقص به حساب نمی آمد و عاشق از نکوهش و تحقیر معشوق ابایی نداشت. پژوهش حاضر با بهره از شیوه ای توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب تطبیقیِ آمریکایی و نیز بر اساس نظریه بوطیقای تاریخی وسلوفسکی مبنی بر اشتراکات ادبیات جهان فارغ از تاثیروتاثّر مستقیم و تکامل تاریخی-فرهنگیِ ادبیات ها، درصدد مقایسه و موازنه غزل واسوخت فارسی با غزل ضدپترارکیِ انگلیسی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این دو شیوه غزل سرایی از نظر محتوایی کاملا شبیه به هم هستند امّا آبشخور و علل اصلی ظهور آنها فراخور محیط اجتماعی-فرهنگیِ با یکدیگر فرق می کنند؛ شعر واسوخت فارسی ماحصل یکپارچگیِ سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی در عهد صفویان و متاثّر از فرهنگ هندی و با تکیه بر عینیّت گرایی و نزدیکی به توده مردم شکل گرفت، درحالی که غزلواره ضدپترارکیِ انگلیسی متاثّر از ذائقه متنوع آن سرزمین و تقریبا همزمان با غزلواره پترارکی و در همان بستر ظهور کرد. برای تبیین بهتر موضوع نیز غزل هایی از وحشی بافقی (939-991 ق) و ویلیام شکسپیر (1564-1616 م) مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
تهیه و تدوین متون فیلم آموزشی برای پرفا (1)سطح پایه
حوزههای تخصصی:
تاکنون در ایران کتاب های متعددی برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نگاشته شده، اما هنوز تدوین کتاب فیلم کارآمد صورت نگرفته است. هدف این پژوهش، تهیه و تدوین فیلم پرفا (1) در راستای تکمیل فیلم آموزشی مجموعه پرفا در دانشگاه شهید بهشتی است. مبنای نظری تحقیق حاضر چارچوب مرجع آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان است و طراحی متون فیلم با تکیه بر محتوای آموزشی پرفا (1) به انجام رسیده است. روش پژوهش، توصیفی–تحلیلی است. در این تحقیق، ساختارها و ویژگی های کتاب فیلم آموزش زبانهای خارجی (فورکورنرز، اینترچینج و امریکن انگلیش فایل) در سطح پایه بر مبنای چارچوب هیلیارد 2014 که شامل مولفه های فرهنگی و زبانی است، بررسی و با تحلیل کیفی دنبال شده است. هدف از این تحلیل دستیابی به رهیافتی در تدوین متون فیلم آموزشی و تمرین های مرتبط با آن است. در پاسخ به پرسش شاخصه های باز نمایی زبانی و فرهنگی در کتاب های فیلم آموزشی به این نتیجه رسیدیم که مولفه جغرافیا کمتر از شغل و محل کار مورد استفاده قرار گرفته و موضوعی مانند مذهب در نظر گرفته نشده است. سرگرمی، خانواده و آموزش بیشترین کاربرد را داشت. در پاسخ به پرسش دوم برای طراحی مناسب محتوا، کتاب درس پرفا و قالب کارآمد، ساختار فیلم فورکورنرز که شامل قبل/ همزمان/ و به دنبال تماشای فیلم است برای تهیه کتاب فیلم انتخاب شد. در این پژوهش پرسش سوم جهت ارزیابی تطابق محتوای کتاب فیلم با کتاب درس از طریق پرسش نامه ای که شامل 36 پرسش است توسط 21 مدرس آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان و انگلیسی انجام شد. نتایج نشان داد که معلم ها باور داشتند که دو نمونه درس در مقولات «کیفیت تکالیف»، «موضوع اصلی»، و «نوشتن، خواندن، شنیدن» تقارن زیادی داشتند. در مقابل، دو نمونه درس در مقولات «فرهنگی و اجتماعی» و «تصاویر» کمترین تقارن را داشتند.
بررسی و نقد بن مایه اساطیری دیو در منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها، به عنوان زیرساخت و پشتیبان فرهنگ در متون غنایی فارسی، نقش مهمی در بازنمایی خویش کاری شخصیت های روایی داشته است. در همین راستا، در روایت های اساطیری آفرینش، دیو و اهریمن با نقش نابودگری خود، در زیرساخت داستان سبب پس زدن شخصیت های اهورایی شده است. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم، بن مایه دیو باعث غنای داستانی در هر دو منظومه ویس و رامین و داستان گنبد پنجم هفت پیکر است و هر دو شاعر با تقابل نیروهای اهریمنی و اهورایی، شوق دوگانه خیر و شرّ را در ژرف ساخت روایت برجسته کرده اند. در هر دو منظومه، روایت گر می کوشد با گفتار و رفتار شخصیت ها، اخلاق و حکمت را رنگ و نمای پیروزمندانه بزند، اما پردازش و پرورش نقش دیو در ژرف ساخت دو منظومه، یکسان نیست. مقاله حاضر، با روش تحلیلی و توصیفی، می کوشد خویش کاری بن مایه اساطیری دیو، در ظاهر و بطن روایت این دو داستان را بررسی و تعیین کند. در زیرساخت اسطوره ای منظومه ویس و رامین که نبرد میان اهریمن و اهورامزداست، اخلاق و حکمت اهورایی که «شاه موبد» نماد آن است، در برابر عشقِ ویس و رامین شکست می خورد، درحالی که در هفت پیکر نظامی، خرد اشراقی (اهورایی) و روح قدسی بر اهریمن نفس چیره می گردد. باید یادآوری کرد که نوع نگرش شاعر و فضای اندیشگانی پیشامتن، به ویژه اندیشه زرتشتی، زروانی و مانوی حاکم بر این دو منظومه، سبب تفاوت هایی در تصویرپردازی ها و روایت گری های داستان ها شده است.
مقایسه ی قصه ی «خیر و شر» در هفت پیکر با بازنویسی آن به گویش بختیاری از نظر روایتمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه ی قصه ی خیر و شر در هفت پیکر نظامی، با روایت بازنویسی شده ی آن در فرهنگ بختیاری از نظر روایتمندی است تا نشان داده شود با توجه به دیدگاه نیکولایوا درباره ی روایتمندی داستان های کودکان، روایت بازنویسی شده چه ویژگی هایی یافته و همچنین نوع نگرش به کودک و انتظارها از وی در فرهنگ بختیاری، چه تأثیری بر بازنویسی داشته است. براساس این، عناصر داستانی در این دو قصه مانند شروع، تعلیق، گره افکنی، پایان، شخصیت، زاویه ی دید، زمان و مکان بررسی شد. نتایج پژوهش، نشان می دهد بسیاری از عناصر داستان، تغییر داده شده است تا روایت بازنویسی شده، با فهم مخاطب کودک متناسب شود. همچنین نوع نگرش به کودکان در فرهنگ بختیاری، باعث تغییرهایی در قصه ی بازنویسی شده گردیده است. پذیرش از سوی خانواده و شیوه ی اعتماد به دیگران، ازجمله ارزش ها و هنجارهایی هستند که در فرهنگ بختیاری، کودکان باید بیاموزند و در قصه ی بازنویسی شده نیز بر آن ها تأکید شده است. نگرش منفی به خشونت، باعث شده است تا داستان پایان خوشی داشته باشد. نامناسب دانستن موضوع عشق برای کودکان، موجب شده تا این صحنه در قصه ی بازنویسی شده بسیار خلاصه روایت شود. اهمیت دادن به تجربه ی زیستی کودکان و اصل همذات پنداری، سبب شده است تا زمان و مکان داستان، به منطقه ی عشایری بختیاری تغییر داده و در سن و نقش شخصیت ها تغییرهایی ایجاد شود. با توجه به این مسئله که در فرهنگ بختیاری، کودکان باید در حل مشکلات زندگی نقش آفرین باشند، در روایت بختیاری، برخلاف نگرش جبرگرایانه در روایت نظامی، شخصیت ها نقش فعّال تری یافته اند. واژه های کلیدی: بازنویسی، روایت مندی، فرهنگ بختیاری، قصه ی خیر و شر، نظامی، نیکولایوا.
پیاده سازی نظریه گرایش های ریخت شکنانه آنتوان برمن در ترجمه رمان از فارسی به عربی (بررسی موردی دو ترجمه از بوف کور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتوان برمن نظریه پرداز حوزه مطالعات ترجمه بر آن است که در ترجمه به خصوص ترجمه نثر اتفاقاتی می افتد که می توان آن ها را در 13 عنوان جای داد. به اعتقاد وی، با روش تحلیل منفی می توان این 13 مورد را در متون ترجمه شده مورد بررسی قرار داد. این پژوهش قصد دارد با پیاده کردن این نظریه روی دو ترجمه از رمان بوف کور نوشته صادق هدایت که توسط الدسوقی و عدس به عربی ترجمه شده اند، نشان دهد که این نظریه را می توان جزو جهانی های ترجمه دانست. بررسی این ترجمه ها نشانگر آن است که تمامی این 13 مورد در ترجمه این رمان، جز آراسته سازی قابل تطبیق است و علت دست نیافتن به آراسته سازی در ترجمه این نثر آن است که نوع این نثر رمان است و آن هم از نوع مدرن و هدف نویسنده و در نتیجه مترجم رمان از زیباسازی و استفاده از آرایه ها تا حد زیادی به دور است. در نهایت این نظریه دارای اشکالاتی هنگام پیاده سازی است، اما چارچوب نسبتاً کارآیی در بررسی متون ترجمه شده است و می توان آن را جزو جهانی های ترجمه دانست.
نقد رهیافت های فلسفی به شعر حافظ
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
111-136
حوزههای تخصصی:
رابطه ی فلسفه و ادبیات به طورعام و فلسفه و شعر به طورخاص، عیمق تر و پیچیده تر از آن است که در بادیِ امر به چشم می آید. شِلگل شعر را فلسفه ی جلی و فلسفه را شعرِ خفی می دانست. دیلتای بر رابطه ی تنگاتنگ شعر و فلسفه تاکید می-کرد. کریچلی از «فلسفه» به مثابه «شاعری» یاد می کند. فلاسفه ای چون هیدگر و گادامر، بر اشعار شعرایی چون گوته، هولدرلین، ریلکه، تراکل و دیگران شرح و تفسیر نوشته اند. هگل زیر تاثیرِ گوته بود. از آن طرف، شاعرانی چون گوته به فلسفه و آثار فیلسوفان توجه داشتند. گوته، شاگرد هِردر بود و نیچه، گوته را ستایش می کرد و زیر تاثیر او بود. بازتاب اندیشه های فلسفی در شعر شاعران، چنان بود که حتی برخی از شاعران بزرگ را «فیلسوف- شاعر» می نامند. در جهان شرقی و در ایران نیز ماجرای پیوند فلسفه و حکمت با شعر، کم وبیش از همین قرار است. گرچه نه از فلسفه، تلقی واحدی وجود دارد و نه تلقی از فلسفه در غرب و شرق یکسان است؛ اما می توان به پرسش ها و مبانی و سرمشق های مشابه دست یافت. یکی از شاعرانی که اهل فلسفه، توجهی ویژه به شعر او داشته و دارند، حافظ است. این توجه گاهی به اعتبار وجوه فلسفی خودِ شعر حافظ است و گاهی به اعتبار نحوه ی مواجهه ی مفسران و نوع رهیافت آن ها به شعرش. کسانی چون هومن، رحیمی، موحد، آشوری، شایگان، داوری و فردید، از منظر فلسفی به شعر حافظ نگریسته اند. بسیاری از نوشته هایی که داعیه ی شرح و نقد فلسفی دارند، عملا وجه و اعتبار فلسفی ندارند، یا در حد استخدام واژگان فلسفی متوقف شده اند. دراین مقاله کوشیده ایم که ضمن مرور مواجهه ی فلسفی و کلامی مفسران و شارحانِ قدیم با شعر حافظ (دوانی و دارابی و...)، بر رهیافت های فلسفی جدید متمرکز شویم و به نقد آن ها بپردازیم.
نگاشت نقشه علمی مقالات نشریه پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی طی سال های 1390 تا 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های گذشته مطالعه و ترسیم نقشه های علمی به عنوان یکی از شاخص های مطالعات علم سنجی در حوزه های مختلف اهمیت و افزایش یافته است. پژوهش حاضر به بررسی تولیدات علمی در نشریه پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی در پایگاه ISC می پردازد.هدف این پژوهش بررسی و سنجش فعالیت های علمی نویسندگان در نشریهپژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی به همراه ترسیم شبکه علمی آن ها به منظور رویت پذیری اطلاعات علمی منتشر شده است که از طریق نشان دادن تعاملات میان نویسندگان و دانشگاه ها دنبال شده است. این پژوهش از نوع مطالعات علم سنجی است که به همراه روش کمی و تحلیل استنادی انجام شد. جامعه پژوهش، تمامی مقالات نشریه پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی در سال های 1390 تا 1398 است که در نمایه استنادی علوم جهان اسلام نمایه شده است. نقشه ها با استفاده از تکنیک های تحلیل هم استنادی و با کمک نرم افزار VOSviewer ترسیم شد. یافته های این پژوهش گویای آن است که مشارکت های علمی نویسندگان نشریه در سطح مطلوبی قرار دارد و بین متغیرهای ارتباطات علمی با تولیدات علمی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که نویسندگان دارای تولیدات بیشتر، مشارکت بیشتری با سایر نویسندگان در نوشتن مقالات دارند. نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت اهتمام به تألیف مقاله در نشریه پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی و مشارکت علمی بین نویسندگان و دانشگاه ها تاکید می کند.