فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساخت هایی با عنوان ساخت های اطلاعی نشان دار را رقم می زند. ساخت های نشان دار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجایی که ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساخت ها به منظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری می نماید. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ساخت اطلاع و فرآیند مبتداسازی که جزء مهم ترین ساخت های اطلاعی نشان دار است به شیوه توصیفی- تحلیلی به هفت نمونه ترجمه فارسی از رمان های «الشحاذ» و «الطریق» از نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبی 1988، پرداخته شده است. رمان «الشحاذ» را محمد دهقانی با عنوان «گدا» و رمان «الطریق» را محمدرضا مرعشی پور با عنوان «راه» به فارسی برگردان کرده است. در آثار نجیب محفوظ و ازجمله دو رمان یادشده عدول از چینش واژگانی معمول ساخت های اطلاعی نشان داری را رقم زده است که انتقال صحیح آن ها به همان صورت نشان دار به منظور بیان مقصود نویسنده ضروری می نماید. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان داده است که مترجمان اغلب با شم زبانی خود به ترجمه پرداخته و در نتیجه ساخت های نشان دار را به صورت بی نشان برگردان کرده اند. این امر سبب شده است بخشی از معنای مدنظر نویسنده بیان نشده و تعادل ارتباطی و نقشی میان دو گفتمان حاصل نشود.
قصه نامکرر عشق: جستاری در حکایت «وکیل صدر جهان» و قطعه تازی بهشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی آثار و متون ادبی جهان، از منظر ادبیات تطبیقی یا به عبارتی ادبیات جامع ملل و هم چنین از دید روابط بینامتنیت، وجوه غامض و لایه های پنهان آثار را آشکار می کند و، علاوه بر آن، موجب کشف پیوند ها و تأثیر و تأثرات می شود چرا که هیچ متن، جریان یا اندیشه ای اتفاقی و بدون پشتوانه پیشین یا همان پیش ْمتن نیست. قصّه «وکیل صدر جهان» از قصّه های مشهور مثنوی معنوی است که چه بسا یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در خلق قطعه معروف تازیِ بهشت یا یوز خدا ، اثر فرانسیس تامپسن انگلیسی، است. هدف این پژوهش نشان دادن این موضوع مهم، یعنی میزان آشنایی غربیان با آثار عرفان ایرانی اسلامی و چهره های برجسته ای مانند مولانا و آثار اوست و همچنین نگاه به مقوله حب و عشق الهی بر پایه آموزه های دو مذهب بزرگ و عرفان اسلامی و مسیحی و چگونگی پردازش این موضوع. نتایج به دست آمده بیانگر نقاط مشابه و مشترکی است که می تواند الهام و تأثیرپذیری و، در عین حال، بازآفرینی خلاقانه موضوع را به خوبی نشان دهد.
تحلیل بن مایه ها ی اسطوره ای حماسه گوراوغلی ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
203 - 230
حوزههای تخصصی:
حماسه گوراوغلی ترکمن از جمله آثاری است که ردّ پای اساطیر کهن در آن وجود دارد. از آنجا که آثار حماسی، پیوندی ناگسستنی با اساطیر دارند، واکاوی درون مایه های اساطیری در این اثر، دور از ذهن نیست. اساطیر در بطن و متن حماسه قرار دارند و این امر ناشی از باور و فرهنگ یک قوم به آیینی ویژه است. در این مقاله بن مایه های اساطیری در حماسه گوراوغلی ترکمن با روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که بازتاب بن مایه های اساطیری کهن از جمله اسطوره تولد عجیب پهلوان (از گور بیرون آمدن)، راهنما یا پیر دانا، نبرد با اژدها (اژدهاکشی)، فیل اوژنی، گذر از آب به همراه اسب، اسب دریایی گوراوغلی (قیرآت)، وجود پریان و جادو در این حماسه چشم گیر است.
بررسی و تحلیل تشابهات حکمت مزدیسنا و نگرش خودبنیاد فریدریش نیچه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
30 - 58
حوزههای تخصصی:
آیین مزدیسنا یکی از کهن ترین ادیان جهان است که حتی با وجود مهجور ماندن زبان و خط اوستایی و پهلوی، از دیرباز مورد توجه مکاتب و معارف بشری قرار گرفته است. فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی نیز حتی با گذشت قرون متمادی و تحولات اجتماعی گسترده در زندگی نوع انسان، از فلسفه و حکمت آیین زرتشتی بی نصیب نمانده و به نظر می رسد بسیاری از سخنان وی متاثر از این آیین است. پژوهش حاضر میزان تشابهات میان این دو نحله آیینی و فلسفی را به روش توصیفی - تطبیقی بررسی می کند. دستاورد این تحقیق، امکان ارتباط و تاثیر آیین مزدیسنا بر آرای نیچه را تقویت می کند، به نحوی که در بازنمایی سوژه خودبنیاد نیچه، اراده در یک بینش ناشناس درونی، معطوف به قدرت است، تفسیری که در مزدیسنا از آن با نام امشاسپندان فروشی نام برده می شود و همچنان که آن ها صور معنوی عالم خلقت هستند، در جهان نیچه ای نیز اشیاء و اجسام، نمودی از حقیقت ذات خود هستند. محوریت اصلی اندیشه نیچه نوآفرینی و ساخت جهانی عاری از پیش فرض های دیرین و خرافه هاست، همان طور که نوآفرینی عالی ترین خواست پیامبر مزدیسنا در ایران اوستایی بوده است. از رهیافت های نیچه، برآمدن اندیشه نوین و فرو شدن اندیشه های ناسازگار است، همچنان که در بینش زرتشتیان، فروهرهای نوین مردم زنده، قوی تر از فروهرهای درگذشتگان هستند. در دو رویکرد، ابرانسان یا سوشیانت، نامیرا و آخرین آفریده است که جهان را عاری از شر دروغ و انسان را فنا ناپذیر خواهد کرد.
تأثیر افق معناییِ مترجم بر متن مقصد در پرتو نظریه زیبایی شناسی دریافت؛ مطالعه موردی سه ترجمه از رمان «موسم الهجره الی الشمال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه زیبایی شناسی یکی از نظریه های مطرح شده در حوزه نقد ادبی است که تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی توسط پیروان مکتب کنستانس آلمان به وجود آمد. از آنجا که این نظریه، کانون توجه خود را بر خواننده و دریافت او از اثر متمرکز کرده درپی آن است که تعدد افق ها در روند دریافت را براساس استراتژی های مترجمان و تأویل های آن ها در خوانش متن مورد بررسی قرار دهد. رمان «موسم الهجره إلی الشمال» اثر الطیب صالح نویسنده سودانی از برترین رمان های قرن بیستم به شمار می رود و از جایگاه ادبی بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقابله ای و با هدف تبیین عدم قطعیت معنا و فعال بودن مترجم به عنوان خواننده در خوانش متن سامان یافته، خوانش های معنایی متعدد رمان یادشده را در پرتو نظریه زیبایی شناسی دریافت در سه سطح واژه، ساختار و عبارت در سه ترجمه دیویس (عربی- انگلیسی)، غبرائی (انگلیسی- فارسی) و عامری (عربی- فارسی) مورد بررسی قرار داده و به تبیین چگونگی پذیرش متن به اعتبار تثبیت جایگاه هنری اثر در افق های مختلف و غنای آن از مترجمی به مترجم دیگر پرداخته است. برآیند پژوهش نشان داد مترجمی که در واکنش به فضاهای سفید و خلأها، متن را به شکلی طبیعی تأویل و به روزرسانی کند و متناسب با قواعد زبان مقصد، خوانشی صریح ارائه دهد، می تواند بر زیبایی شناسی متن مقصد فائق آید. بر این اساس غبرائی به عنوان خواننده توانسته با پر کردن خلأها متناسب با روح یک فرهنگ از خوانشی ساده به دریافتی منتقدانه گذر کند. مشارکت وی در فرآیند خواندن با تکیه بر افق معنایی خود، هم باعث حفظ زیبایی متن مبدأ شده و هم بر مؤلفه های زیبایی شناختی متن مقصد افزوده است.
رویکردی فرهنگی به هویت در ترجمه ی ادبیات نوجوان: مطالعه ی موردی رمان خورشید هم یک ستاره است(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردی فرهنگی به هویت در ترجمه ی ادبیات نوجوان: مطالعه ی موردی رمان خورشید هم یک ستاره است زهره قرائی* شیرین شب انگیز ** چکیده ادبیات یکی از عوامل مؤثر در رشد فکری کودک و نوجوان است. با وجود اینکه در ایران ادبیات ترجمه شده سهم بزرگی از آثار کودک و نوجوان را تشکیل می دهد، مطالعات چندانی در رابطه با ابعاد مختلف آن انجام نشده است. در پژوهش حاضر به بررسی ترجمه های یک رمان نوجوان از منظر مؤلفه های هویت فرهنگی پرداخته شده است. طبق تعریف هالیدی، عناصر هویت فرهنگی در رمان شناسایی شد. سپس دو ترجمه ی فارسی آن بررسی شد تا با انتخاب رویکردی فرهنگی، مؤلفه هایی مشخص شوند که بیشتر دستخوش دست کاری شده بودند. بررسی ها نشان داد که مهم ترین مؤلفه های هویت فرهنگی در رمان بررسی شده زبان، غذا، حرفه و تحصیلات، رویکردهای هستی شناختی و روابط هستند. بررسی ترجمه ها نشان داد که از میان مؤلفه ها، زبان بیشتر دستخوش دست کاری شده است؛ زیرا لهجه های اجتماعی که در رمان، نسل اول مهاجران به آمریکا و همچنین نوجوانان را نشان دار می کنند در ترجمه تبدیل به زبان استاندارد شده اند. به علاوه، گرچه محتوای جنسی رمان در ترجمه ها به طور کلی حفظ شده بود، اما با تکنیک های حذف، خلاصه سازی و تلطیف تا حدی دستخوش تغییر گردیده بود. این مشاهده، با درنظرگرفتن رویکردهای هستی شناختی شخصیت ها که در تعارض با رویکرد غالب در جامعه ایران است، ولی در ترجمه ها معمولاً بدون دست کاری منتقل شده است، تأییدکننده ی این ادعاست که سخت گیری ها در ترجمه ی آثار، کم رنگ تر از تألیف هستند. برای بررسی تأثیر دست کاری ها بر کلیّت ترجمه، مشاهدات از منظر مفهوم «آمیختگی» هومی بابا به بحث گذاشته شد تا نقش لهجه ی اجتماعی در هویت فرهنگی برجسته شود. درنهایت، باتوجه به جایگاه ادبیات ترجمه شده ی نوجوان در ایران، نظام چندگانه ی روند حاضر توجیه شد. * استادیار مطالعات ترجمه دانشگاه کاشان zgharaei@kashanu.ac.ir (نویسنده ی مسئول) ** کارشناس ارشد مطالعات ترجمه دانشگاه شیخ بهایی shirinsh.1395@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 20/2/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 22/5/1400
بررسی تقابل های دوگانه در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و رولد دال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنها از راه تقابل است که روایت ایجاد می شود و از همین رو باید شخصیت ها و کنش های آنان را در تقابل های دوتایی بررسی کرد تا بتوان هدف از روایت را دریافت. ساختارهای دوگانه و تقابلی, اعم از تقابل های خیر و شر، نیک و بد و...، ساختارهای مفهومی هستند که در کل گفتمان ادبیات فارسی مشاهده می شود. یکی از این ساختارهای مفهومی دوگانه، تقابل زندگی فقیر و غنی است که در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و رولد دال به عنوان بن مایه ای مشترک خود را به خوبی نشان می دهد و بیانگر این مسئله هستند که طبقه ی فقیر با دیدن وضع رفاه طبقه ی ثروتمند، برای رهایی خود از فقر و تهیدستی تلاش می کند، اما درنهایت چندان موفق به تغییر شرایط زندگی خود نمی شود. از دیگر ویژگی های مشترک این دو نویسنده، اِعمال زور، خشونت و لحن توهین آمیز طبقه ی ثروتمند و مظلوم ماندن طبقه ی تهی دست جامعه است. بررسی تقابل ها و تحلیل رابطه ی آن ها در داستان های مرادی کرمانی و رولد دال نشان می دهد که پیامد مشترک فقر در ایران و جامعه ی انگلستان، کار اجباری کودکان و روبروشدن آن ها با واقعیت های زندگی است. پژوهش پیشِ رو بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع اِسنادی کتابخانه ای، ساختارهای مفهومی تقابل های دوگانه را در سه اثر هوشنگ مرادی کرمانی ( قصه های مجید، بچه های قالیباف خانه و شما که غریبه نیستید ) و سه اثر رولد دال ( چارلی و کارخانه ی شکلات سازی، آقای روباه شگفت انگیز و دنی؛ قهرمان جهان) استخراج کند و سپس به مقابله ی این آثار بپردازد.
بازنمایی و تحلیل ساختارهای مردم گرایی در سیره عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر با رویکرد نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
9 - 39
حوزههای تخصصی:
ابوسعید ابوالخیر در گفتار، منش و اندیشه به انسان و دغدغه های او توجه ویژه ای داشته و نظام عرفانی خود را بر این اساس انسجام بخشیده است. در مکتب روانشناسی انسان گرا که آبراهام مزلو برجسته ترین نظریه پرداز آن است، چنین نگرشی نمود دارد. او با توجه ویژه به انسان سالم، نظریه خودشکوفایی را ارائه کرده است. یکی از ویژگی هایی که مزلو برای افراد خودشکوفا برشمرده، «ساختار مَنِشی مردم گرا» است. هدف پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی تدوین شده، بررسی و تحلیل ساختارهای مردم گرا در سیره عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر با رویکرد به نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیر میهنه در ارتباط گیری با مردم، فارغ از پیش انگاره های معمول عمل می کرده و مفاهیم بنیادین انسانی را به عنوان ممیزه میان افراد شکوفا و رشدنیافته درنظر می گرفته است. او با خودآگاهی نسبت به محدودیت های علمی و شناختی، مصاحبت با نخبگان علمی، دینی و سیاسی را برگزیده بود که این امر در تقویت شخصیت معنوی و پایگاه اجتماعی اش مؤثر بوده است. همچنین تبیین نظام ارزش گذاری جدید مبتنی بر مسائل معرفتی و غیرظاهری از سوی شیخ، موجب گرایش مردم به مجالس وعظ و تذکیر وی شده بود. اصلی ترین ویژگی در مناسبات بینافردی ابوسعید را می توان عدم برتری جویی دانست.
بررسی بن مایه های اساطیری در قصه ی «چل گیس»، روایت روستای رمقان، کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه ها بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه را شکل می دهند. این بخش از فرهنگ عامه، جلوه گاه باورها، اندیشه ها و شیوه های زندگی مردم هر ملت است. قصه های هر منطقه، به ویژه قصه های شفاهی، بستری مناسب برای واکاوی باورهای اساطیری و توتمی آن قوم است. در این پژوهش یکی از رایج ترین قصه های منطقه ی کوهمره سرخی فارس با عنوان قصه ی «چل گیس» واکاوی شده است. نگارنده نخست به روش میدانی، قصه را به دقت ثبت کرده و سپس به روش توصیفی تحلیلی به بررسی بن مایه های اساطیری آن پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد باورهای اساطیری در همه ی محورهای داستان، گاه آشکارا و گاه نمادین و رمزآلود دیده می شود. نگارنده کوشیده است این بن مایه ها را در بخش های زیر بررسی کند: 1. ایزدبانو آناهیتا: بررسی ویژگی های برجسته ی آناهیتا در این قصه: الف) الهه ی آب؛ ب) افزاینده ی رمه؛ ج) پاک کنندگی زهدان زنان و هم چنین بررسی نمود حیوانی آناهیتا در روایت؛ 2. حمایت حیوان جادویی از قهرمان داستان؛ 3. گیاهان جادویی و حمایت آن ها از قهرمان؛ 4. پیکرگردانی پریان؛ 5. پیکرگردانی انسان به درخت و به عکس؛ 6. نقش درختان در باروری زنان؛ 7. جایگاه پریان در قصه؛ 8. مو به عنوان ابزار باروری؛ 9. تولد شگرف قهرمان قصه؛ 10. قداست اعداد.
اسطوره شناختی چگونگی و چراییِ سفر قهرمان در کارنامه اردشیر بابکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارنامه اردشیر بابکان از متن های مهم اسطوره ای و حماسی در ادبیات پهلوی، در پی اسطوره سازی و برساختن قهرمانِ بنیان گذار دولت ساسانی است. اینکه چرا و چگونه این متن به مقابله با گفتمان رقیب اشکانی رفته و سعی در پیروزی گفتمان خود داشته، پرسش اصلی این پژوهش است. فرضیه مهم پژوهش، این است که نیروهای انسانی و طبیعی و فراطبیعی در این روایت با هماهنگی به برساخت و استوار داشتِ گفتمانی دست یافته اند که گونه ای دیگر از اندیشه و به تبع آن نوعی از زندگی را به نمایش می گذارند. قهرمان در روایت کارنامه، هم با تلاش ها و کوشش های خود و یارانش و هم به یاری شخصیت های دیگر که از صفّ رقیب جذب می کند، به نبردی پیگیر دست می یازد. این پژوهش با نگاهی اسطوره شناختی، با توجه به مراحل سفر قهرمان از دیدگاه جوزف کمپبل، به تطابق و هماهنگی نیروهای تأثیرگذار راهِ پیچیده پیروزی اشاره می کند. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی در پی رسیدن به چرایی سفر قهرمان است. بیان رهایی کشور از پراکندگی، هدف پژوهش و توضیح چگونگی رسیدن به انسجام شهریاری در ایرانشهر، نتیجه روایت کارنامه اردشیر بابکان بوده است. هر یک از شخصیت های کارنامه به گونه ای نقش خود را در راه بازگرداندن ایرانشهر به یگانگی ملی بازی می کنند و یادآور نقش رهایی رهندگان اسطوره ای در اساطیر ایرانی می شوند.
بررسی نشانه های تأثیر کلام اشاعره و معتزله در حدیقه سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
118 - 135
حوزههای تخصصی:
سنایی غزنویی به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران کلاسیک ایران، با حدیقه الحقیقه بسیاری از آموزه های اعتقادی و اخلاقی اسلامی را وارد شعر فارسی نمود. بیشتر این آموزه ها متأثر از فضای کلامی و اخلاقی عصر سنایی می باشد. عصری که نحله های کلامی و اخلاقی فراوانی در آن رواج داشتند. در این میان، مثنوی حدیقه الحقیقه، از جمله مهم ترین آثار سنایی، جلوه گاه تأثیرات کلامی و اعتقادی متعددی در بطن خویش می باشد. حدیقه الحقیقه اثری می باشد که هم متأثر از مبانی کلامی-استدلالی معتزله است و هم متأثر از مبانی کلامی–نقلی اشعریون. این اثر از یک سو، در مسائل کلامی چون رؤیت الهی، به دیدگاه های معتزله نزدیک می باشد و در مسأله حدوث و قدم کلام الهی به اشاعره. اگر چه سنایی پژوهان، وی را عمدتاً اشعری مسلک دانسته اند، اما نمی توان در باورداشت سنایی به حب اهل بیت (ع)، توحید و امامت و آموزه های اخلاقی شیعی مسلکانه او، شک کرد. باری در تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، تلاش شده تا تاثیرات کلامی دو فرق مهم جهان اسلام یعنی معتزله عقل اندیش و اشعریون نقل اندیش بر حدیقه الحقیقه سنایی مطالعه شود. عمده تمرکز تحقیق بر تأثیرات موضوعات کلامی و اخلاقی چون حدوث و قدم کلام الهی، رویت الهی، امامت، امر شر، حسن و قبح امور و ... در حدیقه الحقیقه سنایی است
نشانه شناسی ادبی داستان لالایی برای دختر مرده حمیدرضا شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی دانشی است که به مطالعه ی معناهای پنهان یک متن می پردازد و بر این باور است که یک دال به مدلول های دیگر اشاره دارد. نظریه ی نشانه شناسی در آثار روایی ادبیات کودک و نوجوان کاربرد فراوانی دارد. یکی از این آثار داستانی لالایی برای دختر مرده اثر حمیدرضا شاه آبادی است. از پرکابردترین نشانه ها در داستان، نمادها هستند که در این داستان به تأویل و بررسی این نمادها پرداخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نمادها و عناصر درون متنی ازجمله عنوان داستان، زمان، مکان، شخصیت ها و اشیا هستند که معناهای آشکار و پنهان متن را بیان می کنند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و به این نتیجه رسیده که نمادهای داستان معناهایی چون بی عدالتی، ستم، ضعیف کشی، ناکامی، مهاجرت اجباری، تبعیض جنسیتی، اندوه و رنج قهرمان داستان را آشکار می کنند.
ازدواجیه التجربتین المختلفتین؛ لمدینه الدیستوبیه فی تجربه "یاسین طه حافظ" الرومانسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
ینتمی شعر "یاسین طه حافظ" إلی شعر طائفه من الشعراء الذین مزجوا فی أشعارهم بین تجربه الحبّ الرومانسی وتجربه المکان فی بعده العام الخارج عن الإطار الرومانسی المرتبط بحالات الحب والاشتیاق أو البعد والافتراق. تکون التجربه الرومانسیه فی هذا النمط من الأشعار فریده فی نوعها بحیث تسرد قصه الحب المرتبطه بالمجتمع الفاسد والمدینه الفاسده أی یسرد الشاعر من خلال أشعاره الرومانسیه الحالات الفاسده الغیر مرغوبه فیها للمدینه والمکان. یحاول هذا البحث عبر المنهج الوصفی _ التحلیلی دراسه هذا الملمح الشعری الجدید فی أشعار" یاسین طه حافظ" والهدف المرجو هو الکشف والإبانه عن التمظهر الواسع لهذا الدمج الشعری الإبداعی بین الدیستوبیا وتجربه الحب الرومانسیه وتشیر النتائج إلی أن شعر "طه حافظ یاسین" یمثّل شعراً ذی البعدین فی ارتباطه بالمکان وتجربه الحب الرومانسی الذی یحکی قصه حبّ الشاعر لعشیقته فاطمه رمزاً أو حقیقهً. فعمد الشاعر فی أشعاره علی تجسید الحالات الفاسده وغیر المرغوبه للمکان الذی یعیش فیه والذی یختلف ویکون فی مفارقه کامله مع صفاء الحب وبراءته ولا یمکن للإنسان المعاصر أن یمتلک تجربه الحب الرومانسی الخالص فی مثل هذه المدینه. فالمدینه والمکان اللذان یخوض فیهما الشاعر لا یحملان البعد المنشود المثالی فالمدینه فقدت فی شعر الشاعر بعدها المثالی ولایشمُّ منها رائحه الصفاء والبراءه ولا تکون المدینه المعاصره حاضنه للحب البرئ مادامت علی نقیض مع الحب الطاهر نتیجه الحاله السلبیه وهیمنه الوجه المادی والنزعه الجسدیه و زوال الحرکه والفکر فی المدینه الدیستوبیه.
تجلّی اندیشه ها و دلتنگی های سیاسی در اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
189 - 209
حوزههای تخصصی:
ادبیات انتقادی و اعتراضی منعکس کننده جهت گیری ها و دغدغه های معترضان علیه حاکمیت هاست. این اندیشه ها که خودآگاه و یا ناخودآگاه در آثار شاعران مجال ظهور می یابد؛ زمینه مشترکی را در ادبیات ملل مختلف فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و بدر شاکر السیّاب (شاعر عراقی) به دلیل مواجه شدن با ناکامی های سیاسی مشابه از این جهت قابل بررسی است. یافته های پژوهش پیش رو حاکی از آن است که ناامیدی، دلتنگی و سرخوردگی سیاسی از بن مایه های اصلی اشعار هر دو شاعر است. هر دو با پناه بردن به حسرت و تنهایی، ابراز عشق به وطن، استفاده از اسطوره ها، گله از زمانه و مردم زمانه و ابراز انزجار از خائنان برای بیان دلتنگی های سیاسی خود بهره برده اند. هر دو به دنبال بهشت گمشده ای جهت رهایی از فضای سیاسی موجود هستند. احساس شکست، فریب خوردن، سرگشتگی و حتی پشیمانی در اشعار کسرایی بارزتر است. امید و ناامیدی در اشعار کسرایی پابه پای هم پیش می روند ولی در اشعار سیّاب با دو مرحله زندگی اش در ارتباط اند. تنهایی و مرگ اندیشی در اشعار هر دو شاعر وجود دارد.
واکاوی خوانش تصویری خورشید از گزاره عقل فعال و نورالانور در رساله های رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
131 - 161
حوزههای تخصصی:
تصاویر مرکزی یا کلان استعاره ها در مقام گزاره حاوی اندیشه های نابی اند که از تجربه های شخصی عارف نشأت می گیرند. ازاین رو، رمزگشایی و تبیین معانی ثانویه آن ها جهان بینی عارف را بیش از پیش آشکار می کند. این تصاویر ایماژهایی معرفتی اند که هم در شکل تجلی سطحی و هم شهودی قابلیت بروز دارند. این جستار به بررسی پیوند خورشید از یک سو با مفاهیم فلسفی و اسطوره ای (عقل فعال و نورالانوار) و از دگر سو با ایماژهایی چون سیمرغ، درخت، کیخسرو و پیر سعی دارد کارکرد تصویر خورشید را به عنوان رمزی که با معنی به وحدت رسیده است، تبیین نماید. یکی از دستاوردهای این پژوهشِ توصیفی و تحلیلی، تجلی شهودیِ پدیدار خورشید است که اسباب تمایز داستان های رمزی سهروردی را فراهم می کند؛ به نحوی که سبب می شود خورشید سطوح زبانی را پشت سر نهد و به یک «معنی واره» یا ادراکی مفهومی تبدیل شود. دستاورد دیگر، درهم تنیدگی تصویر و معنا در نظام فکری و زبانی سهروردی است که بیان کننده دو رهیافت محوری است: این تصاویرند که معنی را می سازند نه معانی تصاویر را. و دیگری، ایماژهای پدیداری هویت مشترکی را بین دریافت ذهنی و جسم برونی ایجاد می کنند. بنابراین چنین تصاویری علاوه بر گریزپذیری و غامض بودن، لغزان و نامشروط نیز هستند و برای معانی متعدد به کار می روند.
«بررسی مقایسه ای دعا از منظر مولانا و کاترین پاندر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
285 - 310
حوزههای تخصصی:
«دعا» به معنی طلب و درخواست کردن است. براساس نظریات معنویان جهان، «دعا» به عنوان یکی از بهترین راه های ارتباط با خدا و از برترین عبادات معرفی شده است. از آنجا که «دعا» در بهداشت روانی افراد مؤثر است، پژوهش ها و مطالعات مقایسه ای در این حوزه از ضروریات معرفتی به شمار می آید و در ایجاد آرامش روحی و روانی افراد به صورت کاربردی مطرح می شود که یکی از نتایج آن، کاهش اضطراب و نزاع در جامعه است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه «دعا» از منظر مولانا و کاترین پاندر پرداخته است تا با بررسی مقایسه ای قدرت دعا از منظر مولانا در کتاب مثنوی معنوی به عنوان نماینده عرفان اسلامی با نظرات کاترین پاندر در کتاب قدرت دعا به عنوان نماینده عرفان مسیحی، درخصوص شباهت ها و تفاوت های اندیشگانی این دو عارف به نتیجه ای پایدار دست یابد. بررسی های بعمل آمده نشان داد که پاندر و مولانا از جهات بسیاری همچون لزوم اخلاص و موهبت الهی بودن دعا با یکدیگر اشتراک دارند اما مهم ترین اختلاف نظر آن ها در ماهیت دعاست زیرا توجه مولانا در دعا به امور معنوی و توجه پاندر به امور مادی است.
قراءه تاریخانیه جدیده للمسرحیات الشعریه العربیه المعاصره؛ مصرع کلیوباترا نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
57 - 72
حوزههای تخصصی:
یعتقد المؤرخون الجدد أنه یجب دراسه العمل الأدبی فی سیاقه التاریخی وهذا یعنی أن العمل الفنی، یتأثر بظروف زمانه، ویلعب دوراً فی سیاق معین، ویدوَّن بتأثیر من الخطابات المختلفه مؤثراً بدوره فیها. کما یعتقدون أنه على الرغم من إدراکهم لتأثیر العمل الأدبی على المجتمع وظروف زمانه، لا یمکن أبدًا إعاده بناء الماضی کما کان، ولکنهم یعتقدون بناءً على آراء دریدا أن کل ما تبقى من الماضی هو فی شکل النص ومن خلال التعامل بین النص الذی وصل إلینا من الماضی وخطاب عصرنا الحاضر، یتم تقدیم مفهوم جدید لذلک النص. وفقاً لذلک، کانت القوه موجوده دائماً کعلاقه فی قلب التاریخ وکانت مرتبطه ارتباطاً وثیقاً بالخطاب السائد وبقیه الخطابات فی کل عصر. لذلک، من خلال الأعمال المدوّنه فی کل فتره، یمکن تحقیق منظور علاقات السلطه فی ذلک الوقت، وبطریقه أولى، یمکن الوصول إلى معنى وهدف الکتابه إلى حد ما. قدّم أحمد شوقی فی قصیدته متأثراً بظروف عصره صوره لعلاقات القوه. لفهم العمل الذی ترکه لنا أحمد شوقی، تتم دراسه علاقات القوه فی هذه المسرحیه وفقاً للنهج التاریخی الجدید ونظریات میشیل فوکو. یقول فوکو: «حیثما توجد قوه، توجد مقاومه»، ویصف المواجهه بین القوه والمقاومه بأنها عملیه ثنائیه متناقضه ((binary operation . فی دراسه هذا العمل، تظهر مواجهه القوه بین شخصیات المسرحیه - کلیوباترا والرومان وکلیوباترا والقیصر والعلاقات بین مصر وروما من منظور السلطه. ومن أهم إنجازات هذا البحث، إظهار تأثیر علاقات القوه على مصیر الشخصیات فی هذا العمل، ودور المرأه فی الشرق ومکانتها فی العلاقات الناتجه عن القوه (السلطه).
معرفی و تصحیح بخش خاتمه نسخه خطی تاریخ ایلچی نظام شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
199-224
تابوشکنی عرفا در فروع دین با توجه به متون عرفانی فارسی تا قرن هشتم (مطالعه موردیِ نماز، روزه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ژرف نگری در متون عرفانی، در کنار رابطه مطیعانه عارف با حقّ، گونه دیگری از ارتباط وجود دارد که در گفتار و کردارشان مرزهای مقدّس نادیده انگاشته می شود که اجتماع این دو، تأمّل برانگیز است. جستار حاضر با روش تحلیلی توصیفی ضمن بیان اَشکال تابوشکنی در نماز و روزه، در پی اثبات پیوند این تابوشکنی ها با دو شکل اصلاح «خود» و «دیگری» با اولویّت «اصلاح خود یا تأدیب نفس» است که در نهایت به «اصلاح دیگری یا جامعه» منجر می شود. همچنین تابوشکنی های دو مقوله مذکور در مقاله به شکل های انتخاب اُولی، مردم گریزی و تأدیب نفس و ... استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد گرچه شکستن ظاهر حریم مقدّسات، با وجود پایبند بودن عرفا به شریعت، از یک سو مخاطبان را دچار تناقض می کند، کارکردهایی همچون کشاندن انسان از مرتبه عادت و غفلت به آگاهی (معرفت) و تزکیه اخلاقی را در پی دارد که با گذر از ظاهر به باطن و معانی پوشیده در اشارات ایشان، قابل توجیه است؛ از دیگر سو نه تنها روش این بزرگان برای جامعه مُضر نیست، بلکه مبانی اخلاقی ارائه می کند که انسان و جامعه را به جایگاهی اعتلا می بخشد که عبادت، شکلی از اخلاق و اخلاق شکلی از عبادت شده و موجب انضباط بیرونی و درونی می گردد.