برای همه آشنایان ادبیات فارسی ، به ویژه شیفتگان تغزلات شاعرانه سرایندگان ایرانی، آشکار است که معشوق شاعران ما ، شباهتی تام با یکدیگر دارند و توصیفات و تشبیهات به کار رفته درباره آنها یکی است. برای نگارنده - همانند بسیاری دیگر - مدتها چنین می نمود که این یکنواختی و مشابهت معشوق شاعران ما ، معلول کلیشه ای شدن پاره ای از تصاویر شعری و محدودیت غزل در پذیرش شمار اندکی تصویر و تشبیه و استعاره بوده است ؛ اما اینک نگارنده در این نوشتار با شناختی که از انگاره زن ایزد آناهیتا در فرهنگ ایرانی حاصل نموده ، می تواند این فرضیه را طرح کند که تمام توصیفات و خویشکاری های منسوب به آن زن ایزد ایرانی ، در تمام توصیفات شاعرانه از معشوق ایرانی ، پژواک و استمرار یافته است ؛ به عبارت بهتر ، شاید آن زن ایزد ، ارکتیپ یا کهن الگو و سنخ باستانی معشوق شعری ما ایرانیان باشد.
زمانی که انسان خود را شناخت و با همنوع خویش ارتباط برقرار کرد، با نوا و شعر آشنا
و همراه شد. در جوامع بدوی نوا و صدا با تمامی زندگی ارتباط داشته است از جمله با کشت، درو، شکار، پیشه ها، تربیت کودکان، جنگ، شفای بیماران، مراسم مربوط به تولد، بلوغ و مرگ.
خنیا و شعر بیان واضح و آشکار عواطف انسانی است که از فراز اصوات طبیعت، از قبیل آواز پرندگان و آوای جانوران و زمزمه جویباران مؤثرترین احساسات خود را نشان می دهد. خنیا، نوا، نغمه و ترنم با روح و احساس و عاطفه انسان در آغاز شکل گیری هنر و ادبیات، ارتباط دارد. هر انسانی
به گونه ای مجزا و منفرد اشک می ریزد؛ راز و نیاز می کند؛ به عشق و هجران و امید و یاس مبتلا می شود
و این عواطف را آشکارا در قالب هنر و ادب، هر چند ابتدایی و بدوی، ارائه می دارد و بدین سان است که زمینه های زایش ادبیات غنایی فراهم می شود.
ادبیات غنایی میراث عظیم جوامع بشری است. بدیهی است که این نوع مهم ادبی در ایران نیز جلوه های انکارناپذیر داشته است. در این تحقیق کوشیده شد تا تعریف جامعی از ادبیات غنایی ارائه شود؛ سپس با اتکا بر یافته ها و تحقیقات محققان، گزارشی از تجلیات مفاهیم غنایی در متون قبل از اسلام عرضه گردید.
خطاب عنصری کلامی (گفتمانی) است که به منظور ایجاد تحرک و انگیزش در کلام به کار می رود عملکرد انگیزش خطاب ناشی از جلب توجه خواننده/ شنونده و درگیر ساختن وی در روند کلام است. عامل صوری این جلب توجه، صور فیزیکی خطاب است که به ترتیب اهمیت ضمایر دوم شخص، افعال دوم شخص، ساختهای ندایی و ساختهای پرسشی می باشند. بالغ بر %96 غزلهای خواجه عماد خطابی است و غزلهای بی خطاب وی از %40 تجاوز نمی کند. انگیزش و به تبع آن خطاب در غزل جنبه میزانی دارد و عامل تعیین کننده میزان آن ژرف ساخت معنایی غزل است. بالاترین میزان خطاب در غزل خواجه عماد دارای ضریب 3.11 خطاب در بیت و میانگین خطاب در غزل خواجه عماد 1.07 خطاب در بیت است و این میانگین، شاخص میزان اهمیت خطاب در ساختار فضای غزل می باشد. دلیل بسآمد بالای خطاب در غزل آن است که چون غزل دارای زیربنای مغازله است، بنابراین در اکثر موارد دارای ژرف ساخت معنایی مثبت و تشکیل شده از مولفه های معنایی امید، عشق، شور و نشاط است و بندرت دارای ژرف ساخت منفی متشکل از مولفه های یاس، حسرت و حرمان می باشد و همین موارد اندک است که زیربنای معدود غزلهای بی خطاب خواجه شده است. تظاهر فیزیکی صور خطاب در %67 غزلهای خواجه عماد در مطلع است و در این موارد نوع ساختار خطابی مطلع بر ساختار خطابی سراسر غزل سیطره دارد. ساختار دستوری مطلع غزل نیز در اکثر موارد تعیین کننده نوع ساختار دستوری غالب بر غزل است. به جز خطاب عناصر دیگری نیز در انگیزش غزل تاثیرشان توجه دارند که اهم آنها واژگان مثبت، ساختار دستوری مثبت، زمان دستوری غیرگذشته، ساختارهای اول شخص و نوع وزن و قافیه می باشد.
بنا به اعتقاد عطار نیشابوری، دعوت خداوند بزرگ برای دعا و نیایش، افتخاری بزرگ از برای نوع بشر است و حتی در این راه، شور و شوق دعا کردن را نیز خود خداوند در آدمیان ایجاد می کند و برای انجام آن توفیق می دهد. دورنمایه نیایشهای عطار، ستایش خداوند بزرگ، عجز و عشق او نسبت به خدا و بیان درخواستهاست. مهمترین دعا و خواسته وی، سلامت نفس و سعادت آخرت است. از مجموع نیایش های عطار آشکار می گردد او مومنی است با اعتقاد راستین که در سیر و سلوک عارفانه پای از جاده شریعت بیرون ننهاده و در تصوف جانب اعتدال را اختیار کرده است.
ادعیه واذکار بخش مهمی از ادبیات غنی شیعی است که از نظر محتوی سرشار از حکمت و معرفت و ازحیث سبک وسیاق تابلوهایی نفیس وارزشمند از زیبایی . جمال و شکوهمندی است نزدیک به تمامی پژوهشهایی که درآثار مذکور انجام یافته است مربوط به محتوی و درونمایه های دعا است و جنبه های زیبایی شناختی آن مغفول عنه مانده است. این مقاله رویکردی است زیبایی شناسانه در ادعیه و اذکار ادیبان عشق ‘ اقطاب عرفان و اسوه های جاودانه عبودیت‘معصومان (ع) که گوهر معرفت را در صدفهای زیبا و جذاب الفاظ فصیح و بلیغ سفتند و راز و رمز کمال را به آدمی گفتند. در این مقاله ابتدا شکوه تعبیر و ضرورت آن در ادعیه و اذکار و نیز عناصر شکوه تعبیر مطرح گردید و آنگاه ابعاد هفتگانه شکوه تعبیر با ارائه مصادیقی از ادعیه مورد پژوهش قرار گرفت و سرانجام این نتیجه بدست آمد که آثار مذکور نمادی از حکمت و بلاغت است .