فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۷۶۴ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
45 - 58
حوزههای تخصصی:
خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجسته ای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را می توان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند «صدمیدان» با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر از جمله «الهی نامه» از نوع ادب غنایی است. مقاله حاضر کوشیده است با مقایسه ویژگی های بدیعی و بیانی دو اثر برجسته از این نویسنده صاحب سبک، الهی نامه و صدمیدان، به روش کتابخانه ای با هدف نشان دادن تفاوت ویژگی های بلاغی در زبان عبارت و اشارت خواجه، به مقایسه تطبیقی سبک بلاغی این دو دسته از آثار وی بپردازد. نتایج این پژوهش نشان دهنده کاربرد بیشتر اغلب آرایه های لفظی و معنوی در الهی نامه است مگر آرایه تضمین که خواجه برای اثبات سخنان خود در صدمیدان از آن بیشتر بهره برده است. همچنین تحلیل بسامدی آرایه های این دو اثر ثابت می کند که این عارف سخن شناس بر لفظ و معنا بسیار تسلط داشته و با رعایت تناسب و ارتباط بین آن ها به دو شیوه (زبان عبارت و اشارت) در زبان عرفانی رسیده است.
اشعار فروغ فرخزاد و سیلویا پلاث از دید تطبیقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
33 - 46
حوزههای تخصصی:
نهضت نوجویی (مدرنیسم) که بعد از جنگ های جهانی اول و دوم در ادبیات تمام ملت ها تغییر و تحولی ایجاد کرد، سبب شد که ادبیات در فرم و محتوی دچار دگرگونی هایی بنیادی گردد. فروغ فرخزاد (1345-1313) و سیلویا پلاث (1341-1310)، نیز دو شاعر نوپردارند که گرچه یکی ایرانی و دیگری امریکایی است اما چون در یک زمان و تقریباً پس از آن دوران زندگی می کردند، از نظر سبک و ویژگی های شعری (در حوزه تفکر، تخیل Imagination)) و زبان) وجوه مشترکی دارند که قابل تأمل است. مهمترین وجه اشتراک فروغ فرخزاد و سیلویا پلاث غریزی بودن اشعار آنهاست و همچنین لحن زنانه آنها که در اشعارشان کاملاً محسوس است. البته، باید در نظر داشت که اشعار فروغ تقریباً به دو دوره تقسیم می شوند. دوره اول که شامل سه مجموعه «اسیر»، «دیوار« و «عصیان» است. در این مرحله از شاعری، اشعار وی در قالب سنتی و کاملاً فردی و خصوصی است؛ اما در دوره دوم، که با مجموعه «تولدی دیگر» آغاز می شود، اشعاری تکامل یافته تر و متحول تر جلوه گر می شود. در این اشعار، وی از دنیای خیالی و فردی بیرون می آید، و به دنیای تازه ای وارد می شود. اینجاست که زندگی واقعی با شعر او درمی آمیزد و او واقع گرایی را با طنزی تلخ ارائه می دهد. سیلویا پلاث نیز همانند فروغ شاعری ذهن گراست، ولی وی از همان ابتدا به مسایل اجتماعی توجه بسیاری دارد. به طور کلی، این دو شاعر از نظر خصوصیات شعری، با هم وجوه مشترک بسیاری دارند. اما برخلاف فروغ که در اشعارش نوعی نشاط و تحرک دختری جوان به چشم می خورد، سیلویا پلاث بسیار ناامید است و درونمایه «مرگ» در تمام اشعارش سایه می افکند.
نقد جامعه شناختی شخصیّت های کلیدی «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ارزش ها، کنش ها، مهارت ها، سوگیری و کنترل های اجتماعی اشخاص در خسرو و شیرین نظامی گنجوی نقد و بررسی شده است. سؤال اصلی این است که شخصیّت های اصلی داستان در منظومه خسرو و شیرینِ نظامی، از منظرهای گوناگون جامعه شناختی، چگونه هستند. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و داده ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای، بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که در خسرو و شیرین نظامی بزرگ منشی، فرهیختگی و اعتماد به نفس، موهبتی است که فضای آزاد اجتماعی و نگرش واقع بینانه جامعه به زن، در اختیار دختران و زنان منظومه خسرو و شیرین قرار داده است تا با بهره گیری از آن بر قلمرو روح و جسم و سرنوشتشان حاکم باشند و خود را مقهور و مغلوب هیچ مردی ندانند. از منظر کنترل های اجتماعی، خسرو در اوج درگیری های داخلی و وضع آشفته کشورش مصالح جامعه را نادیده می گیرد و خواسته های نفسانی او را بر می انگیزد که در پی شیرین روانه گردد، اما به دروغ وانمود می کند که به شکار می رود. علاقه خسرو نیز در رفتار اجتماعی خویش با شیرین از بابت زیاده خواهی پادشاهانه و انحصارطلبی اوست؛ زیرا مایل است هرچه خوبی و زیبایی در دنیاست از آن او باشد.
نقدی بر غزل پست مدرن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
27 - 38
حوزههای تخصصی:
نفوذ جریان پست مدرنیسم به عرصه شعر کلاسیک و به طور خاص غزل، در فرم و محتوای آن تحولی قابل اعتنا ایجاد کرده است. این تغییرات از منظر گسست شعر کلاسیک از سنت های تکراری و کهنه، ارائه فرصت نگاهی تازه به منتقدان و کمک به شاعران برای خلق اثر در فضاهای جدید بسیار مفید بوده اما ورود ترجمه وار پست مدرنیسم به شعر کلاسیک و بهره گیری از تفسیر سطحی این مکتب اغلب به اصطکاک با اصول و قواعد شعر انجامیده و محتوا و شیوه بیان آن در شعر معاصر را با چالش رو به رو ساخته است. در این مقاله به روش تحقیق کتابخانه ای پس از مطالعه و تحلیل بسیاری از این اشعار، به سوء برداشت های جریان شعر کلاسیک دو دهه اخیر از پست مدرنیسم و آثار منفی آن بر سه ساحت معنایی و محتوایی، بلاغی و دستوری پرداخته، با ذکر شواهدی نشان دادیم که این دست از اشعار هم در محتوا و هم در زبان ارائه آن دچار آسیب هایی جدی گشته اند.
کهن الگوی قهرمان در مقالات شمس تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
99 - 107
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های متغیر و بارز عرفان و آثار عرفانی و آثار منثور غنایی، کهن الگوی قهرمان است. سیر قهرمان نیز از مهم ترین مسائل عرفان و آثار منثور غنایی است تا آن جا که کهن الگوی قهرمان با سیری بغرنج به تکامل شخصیتی نزدیک می شود. تکامل شخصیتی قهرمان به اشکال گوناگونی در آثار عرفانی و آثار منثور غنایی به ویژه مقالات شمس تبریزی نمود می یابد. قهرمان عرفانی در مقالات شمس همچون قهرمان ژانر حماسی، ابزارهای گوناگونی در اختیار دارد، ولی در عین حال با قهرمان حماسی متمایز است. مکمل شخصیت قهرمان در مقالات شمس، سیر عرفانی اوست. او برای رسیدن به تکامل یا وصال باید این سیر را آغاز کند، اما آغاز سیر در مقالات شمس منوط به گذر از مراحل دیگر است. این مراحل، قهرمان را با یک ندای درونی فرامی خواند تا آن جا که قهرمان دچار یک ناخودآگاهی می شود. پس از عبور از مراحل مذکور، قهرمان به سیری پرمانع گام برمی دارد؛ این موانع در سیر عرفانی قهرمان متغیّرند و به اشکال گوناگونی در مقابل قهرمان عرفانی قرار می گیرند. گاه حرکت قهرمان خود مانعی در مقابل اوست؛ این متغیّر بودن موانع موجب تغیّر شخصیتی قهرمان نیز می شود. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر تحلیل ساخت گرایانه با تکیه بر مقالات شمس تبریزی می کوشد تا کهن الگوی قهرمان را در سیر تکاملی مورد مطالعه قرار دهد و به فرضیات تکرار آغاز قهرمان در پایان سیر و عدم ایستایی شخصیت متغیّر قهرمان در سیر تکاملی دست یابد.
انواع نوستالژی در غزلیات شهریار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
49 - 64
حوزههای تخصصی:
نوستالژی، به عنوان اصطلاحی مشترک بین روانشناسی و ادبیات در شعر و ادب فارسی از دوره ابتدا تاکنون وجود داشته و با رشد افکار رمانتیک افزایش یافته است. این مقاله به بررسی این بحث در غزلیات شهریار پرداخته است. و درصدد دست یافتن به پاسخ این سوال است که کدام نوع نوستالژی در غزلیات این شاعر بیشتر نمود پیدا کرده؟ برای این منظور با استفاده از روش کیفی از نوع توصیفی – تحلیلی نخست داده ها از بین تمامی غزلیات انتخاب شده اند سپس به طبقه بندی آن ها در دو دسته فردی و جمعی پرداخته شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که هر چند میزان توجه به نوستالژیهای فردی بیشتر است، نوستالژیهای جمعی هم برجستگی خاصی در غزلیات او دارند.
تأثیر قرآن در اشعار عثمان مختاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، پیوسته سرمشق صالحان و نیکان بوده است. بدیهی است این چنین مجموعه گرانقدر، پرمایه و سرشار از قصص، نکت و معانی حکمی و تعلیمی و نیز پر از عبارات فصیح و بلیغ، در لحاظ اندیشگانی، کاربرد در سخن و حتی رفتاری، الگو و تأثیرگذار خواهد بود. درین میان، نویسندگان و شاعران نیز با الهام و تأثر از مصحف شریف به انحاء گونه گون سخن و بیان خود را لطافت بخشیده اند و به بیانشان رنگ تقدّس داده اند. تأثیر فرهنگ اسلامی عموماً و تأثیر قرآن خصوصاً در زبان و ادب پارسی در قرون ابتدایی ورود اسلام (بویژه در دو قرن نخست) بر اساس شواهد و قرائن، چندان نبوده است؛ کم کم در دوره های بعد این تأثیر بیشتر و چشمگیر شد تا این که در قرون پنجم و ششم به اوج رسید. تعابیر حکیمانه و بلاغی قرآن اعجاب همگنان را برانگیخت و مورد عنایت شاعران و نویسندگان قرار گرفت. یکی از شاعران پارسی گوی قرن پنجم و ششم، عثمان مختاری است؛ وی از قصیده سرایان فصیح است که در اشعارش مکّرر از قرآن، تأثیر پذیرفته و این تأثیر به کلامش جلوه و طراوتی خاص بخشیده است. آشنایی و دانستن الفاظ، معانی و تأویل قرآن، به سبب ادراک بهتر متون فارسی ضروری می نماید.
شرح عشق و محبّت از منظر امام محمد غزالی و احمد غزالی (با تکیه بر احیاء علوم الدین و سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق و محبّت از مضامین مشترک بسیاری از آثار عرفانی در ادبیات فارسی است. از این رو، در مقایسه محتوایی آثاری که صبغه عرفانی دارند می توان با بررسی این موضوعات مشترک، به شناخت بهتری از دیدگاه صوفیان در آن موضوع دست یافت. امام محمد غزالی و برادرش احمد، از چهره های نامدار در حوزه تصوف به شمار می روند. این مقاله با شیوه تحلیلی- توصیفی تلاش می کند تا مفهوم عشق و محبّت را از منظر این دو شخصیت با تأکید بر دو اثر احیاء علوم الدین محمد غزالی و سوانح العشاق احمد غزالی بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد که ماهیت و کارکرد عشق و محبّت در دیدگاه امام محمد و احمد غزالی چیست. این نتیجه به دست آمد که نگاه و نگرش امام محمد غزالی نسبت به این مضمون، نگاهی دین مدار و معطوف به مذهب است. حال آنکه آنچه از سوانح احمد غزالی می توان استنباط کرد این است که دیدگاه وی نزدیکی و قرابت بیشتری با دیدگاه عارفان دارد.
مقایسه توصیفات تصویری خسرو شیرین نظامی با معشوق درغزل سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
45 - 54
حوزههای تخصصی:
مطالعه در ساختار روایت های عاشقانه در ادبیات فارسی نشان می دهد که در سازه های ساختار این نوع ادبی یک دستور زبان روایی متشکل از سه عنصر: عشق، معشوق و عاشق وجود دارد. بر همین اساس یکی از عناصر ابراز عشق در متون غنایی«تمسک به توصیف و تصویر» است. اما تعمق در متون غنایی ادب پارسی نشان می دهد که تصویر سازی و توصیف بسته به روایی یا غیر روایی بودن اثر و همچنین دیدگاه و نگرش شاعر متمایز است. مقایسه توصیفات در غزلیات سعدی (متن غیر روایی) با خسرو و شیرین نظامی(متن روایی) به وضوح نشان دهنده این امر است. این پژوهش به مقایسه توصیف در غزلیات سعدی و خسرو و شیرین می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بررسی توصیفات تصویری در خسرو و شیرین و وصف معشوق در غزلیات سعدی بیانگر تحولی شگرف در شعر عاشقانه فارسی است. این تحول بیش از هر چیز ناشی از تغییر نگرش و دیدگاه های سبکی دو شاعر و همچنین نوع روایت دو اثر است. سعدی بیشتر پایبند به توصیف جزئیات ظاهری و حالات درونی معشوق بوده، در حالی که توصیف در شعر نظامی در خدمت صحنه و بیانگر یک امر روایی است. معشوق در شعر فارسی مقامی والا دارد شاعر در توصیف معشوق همانند دیگر تصاویر از توصیف های رایج در زبان بهره می برد.توصیفات غزل سعدی انتزاعی است. نظامی در تصاویر از عناصر داستانی و سینمایی استفاده می کند.
بررسی حرکت و تقابل در حکایت شیخ صنعان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حکایت شیخ صنعان طولانی ترین و معروف ترین حکایت منظومه منطق الطیر عطار است که تاکنون تحلیل ها و مطالعات فراوانی از جنبه های مختلف درباره آن صورت گرفته است. در این مقاله، حرکت و تقابل در حکایت شیخ صنعان بررسی شده است. در بررسی حرکت، از منظر بیرونی و درونی به این مؤلفه توجه شده است. طبق نتایج بررسی حرکات بیرونی از کعبه به روم و بالعکس صورت گرفته و حرکات درونی از دینداری به عشق ورزی و از عشق ورزی به دینداری توأم با معرفت روی داده است. در مبحث تقابل نیز تقابل اعتقادی، تقابل شخصیت ها، مکان ها، خواب ها، زن و مرد و زهد و معرفت بررسی شده است که بر این اساس کفر شیخ و دختر ترسا و دینداری شان تقابل درونی و تقابل خود شخصیت ها با یکدیگر تقابل بیرونی به شمار می رود. در بررسی این دو مؤلفه، به مصادیق آن ها در ابیات توجه شده و به عنوان شاهد مثال از آن ها استفاده شده است.
ابزارهای بلاغی و دستوری توصیف در غزل های سعدی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
25 - 36
حوزههای تخصصی:
توجه به مضامین حکیمانه و نه چندان دشوار سعدی، سبب شده است تا عنصر ادبی وصف و تصویر ادبی در حاشیه قرار گیرد و قوّت زبان سعدی در ترکیب جمله ها و عبارت ها مغفول بماند. اگر چه سعدی در زمانه ای می زیست که تصنع زبانی رواج داشت اما وی هوشمندانه شیوه ایی را برگزید که آراسته به زیور فصاحت و بلاغت و پیراسته از کاستی های لفظی و معنوی بود. ابیات سرشار از توصیف و تصویر وی که اغلب با تخیل و موسیقی و توازن آوایی و معنایی آمیخته است، خواننده را وا می دارد تا به زوایا و خفایای تجربه های سعدی وارد شود و به توانایی وی در توصیف و تصویر اذعان نماید. پژوهش حاضر، در مرحله نخست به بررسی توصیف و انواع آن می پردازد سپس ابزارهایی (بلاغی و دستوری) را که سعدی در توصیف از آن ها بهره جسته است، در بیست غزل سعدی مورد مداقه قرار می دهد.
بررسی زنانگی در غزل معاصر زنان (مطالعه موردی: نجمه زارع، کبری موسوی، پانته آ صفایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نوع نگاه هر شاعر نسبت به جهان پیرامون خویش و شیوه برقراری ارتباط با آن، همچنین احساسات و عواطف درونی خود و به کارگیری زبانی درخور این نوع نگاه و عواطف، خط سیر شعری او را نمایان می کند. این تحقیق کوشیده است تا اشعار پانته آ صفایی، کبری موسوی و نجمه زارع را به لحاظ اندیشه و زبان زنانه بررسی کند. به این منظور نخست ویژگی های عاطفی زنانه در زبان شعری آنان مورد مطالعه قرار گرفته است. در شعر هر سه شاعر عشق و عواطف انسانی درون مایه اصلی غزل های آنان را تشکیل می دهد. یأس و امید را با بسامدهای متفاوت توأمان در شعر آن ها می توان مشاهده کرد. تأثیر مذهب و باورهای دینی در شعر آن ها مورد بررسی واقع شده و همچنین قدرت تصویرگری و خلاقیت با نگاهی زنانه در شعر آن ها تبیین شده است. در نهایت تفاوتها و شباهت های شعری آنان با استناد به محتوای شعرشان ذکر شده است.
بررسی جایگاه عناصر بلاغی در عرفان فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فخرالدین عراقی یکی از عارفان بزرگ فرهنگ ما است که در قالب تعبیرهایی شاعرانه، اندیشه ها و تجربه های ناب عرفانی خود را ترسیم نموده است. شگردهای بلاغی از جمله ابزارهایی است که در صورت بندی زبان، ذهنیت، تجارب و درونمایه های عرفانی شاعران کارکردی برجسته به خود گرفته است. عراقی عارفی نواندیش می باشد که از این رهگذر توانسته است افکار تازه خود را در ساختی هنرمندانه و متفاوت از زبان رسمی صوفیان به مخاطبان خویش عرضه نماید. در این پژوهش، با طرح این پرسش که عناصر بلاغی، جدای از ارزش های هنری و ادبی چه نقش های دیگری به خود می توانند بگیرند، تلاش می شود تا جایگاه و کارکرد آرایه هایی چون؛ تناقض و طنز، کنایه، اغراق و استعاره در زبان عرفانی عراقی تعیین گردد. می توان گفت کاربست ویژه این صناعات و آرایه ها در کلام عراقی، سبب شده است تا با شکل گیری رویکردی هنری به اندیشه های باطنی، این افکار و اندیشه ها به گونه ای مطلوبتر ترسیم گردند.
آنیمای معشوق در غزل های عطار بر پایه نقد کهن الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهنالگوی آنیما، یکی از اصطلاحات بنیادی در روانشناسی یونگ است که در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته و تجسم تمامی گرایشهای زنانه در روح مردبه شمار میرود. یکی از نمودگاههای اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، آنیما، هنر و ادبیات است. در شعر کهن فارسی، به ویژه غزلهای عطار، این کهننمونه بیشتر در قالب معشوق جلوهگر شده است که در تحقیق حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی میگردد. نقد کهنالگویی غزلهای عطار منجر به کشف ماهیت، ویژگی و نقش اسطورهها در جهانبینی شاعرانه او میشود. آنیما در غزلهای شاعر، روساختی جسمانی و ژرفساختی معنوی دارد و به نوعی ازلی و ابدی و متعلق به همه انسانهاست . معشوقی که عطار در نظر دارد، همسو با دیدگاه یونگ ،غالباً در خواب و رؤیا ظاهر میشود و بیداری مانع تداوم این دیدار است. آنیما در نگاه شاعر، دو وجه دارد: مثبت که عامل اصلی کمال آدمی و منفی که مایه نابودی اوست. عطار برای تبیین هرچه بهتر معشوق مورد نظر خود از تصاویر کهننمونهای متعددی همچون «درخت، پرنده، پری، ماه، خورشید و بت )صنم(» بهره گرفته است.
بررسی شخصیت های منظومه شیرین و فرهاد وحشی بافقی بر اساس نظریه آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
325 - 354
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی شخصیت های منظومه شیرین و فرهاد وحشی بافقی بر مبنای نظریه شخصیت آلفرد آدلر پرداخته ایم. نوع پژوهش، کتابخانه ای و روش آن، تحلیلی-توصیفی است. فرضیه پژوهش، امکان بررسی شخصیت های این منظومه به دلیل تقابل میان برخی شخصیت ها، بر اساس نظریه آدلر است. پس از بررسی تک تک شخصیت ها بر اساس مؤلفه های نظریه آدلر، به این نتیجه رسیده ایم که به دلیل موضوع منظومه که عاشقانه است و رقابت و حسادت بخش لاینفک آن است، بنابراین تمامی شخصیت های مهم منظومه به تناوب، نشانه هایی از مصادیق نظریه آدلر اعم از عقده حقارت، علاقه اجتماعی، برتری جویی و سلطه گری و وابستگی و گیرندگی را دارند. شیرین ضمن اینکه شخصیتی برتری جو است، اما احساس حقارتی که به واسطه بی توجهی خسرو بر او عارض شده است، او را به انتقام جویی و وابستگی به فرهاد سوق می دهد. خسرو شخصیتی تماما برتری جو و سلطه گر است. فرهاد شخصیتی «مفید به حال جامعه» است که سبک زندگی اش متناسب با ویژگی های تیپ «علاقه اجتماعی» است. شکر و سایر شخصیت ها از جمله کنیزان دربار خسرو، به دلیل نقش کمرنگی که در منظومه دارند، قابل بررسی از منظر نظریه آدلر نیستند.
تحلیل داستان «ورقه و گلشاه» بر اساس نقد کهن الگویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
109 - 127
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها یکی از مهمترین مباحث در روان شناسی یونگ به شمار می آید. از آنجا که کهن الگو ها مانند استخوان بندی ادبیات عمل می کنند منظومه های عاشقانه یکی از عرصه هایی است که می تواند بستر ظهور این کهن الگوها گردد. از آن جا که ادبیات هر ملت، ریشه در فرهنگ و باورهای آن سرزمین دارد و مطالعه این داستان های کهن، نه تنها از جنبه ادبی، هنری یا سرگرمی، بلکه از نظر آشنایی با افکار و ارزش های فردی و اجتماعی مردم یک سرزمین حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، با تببین نمادها و کهن الگوهای داستان ورقه و گلشاه و نقش آن ها در تعالی عاشق، می کوشد جایگاه معشوق تعالی بخش را در منظومه ورقه و گلشاه مورد بررسی قرار دهد. مشاهده می شود اتحاد و ارتباط کهن الگوها در این منظومه در جهت رشد و شناخت و رسیدن به کمال انسانی عاشق است.
تعابیر عارفانه و عاشقانه گوی و چوگان در اشعار فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تعابیر عارفانه و عاشقانه گوی و چوگان در اشعار فارسی است. شاعران در ادوار مختلف زبان و ادبیات فارسی، برای بیان مفاهیم و منویات درونی خود از تعبیرات گوناگون استفاده کرده اند و گاه برای بازگویی این مفاهیم از تعابیر و اصطلاحات رایج در زمانه خود سود جسته اند. بیان احساسات و عواطف شخصی شاعران گاه در مضامین عاشقانه و گاه عارفانه با واژه های گوی و چوگان نمود یافته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش تاریخی است که با رویکرد تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان داد؛ اشعار فارسی سرشار از دو واژه گوی و چوگان است که در مضامین عاشقانه برای توصیف درازی زلف، ذقن، روی، خال معشوق و نیز توصیف تسلیم و بی ادعایی عاشق در برابر معشوق به کار رفته اند. در مضامین عارفانه نیز برای بیان تسلیم بودن و نیز به عنوان تمثیلی برای ترک هوس و خودبینی استفاده شده است. نمود واژه های گوی و چوگان در اشعار غنایی و بسیاری واژه های گوی و چوگان در ادبیات فارسی نشان دهنده میزان رواج این بازی در ادوار مختلف تاریخ ایران است و آشنایی شعرا با بازی چوگان می تواند ناشی از رواج این بازی در ایران باشد.
رنگ و جلوه های روان شناختی و فراروان شناختی آن در هفت پیکر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر نظامی، زنده و رنگارنگ است؛ ترکیبی از رنگ های لطیف و زیبا. نظامی، از توصیف نقش و نگارهای زیبا و تصاویر پر زرق و برق لذّت می برد و مانند نقّاشی چیره دست که با روح رنگ آشناست، با دقّت و صحّت، طرح خام ذهن را با قلم موی بیان رنگ آمیزی می کند و از این ترکیبِ هنرمندانه، نقشی روح نواز و ماندگار رقم می زند. رنگ ها، در شرایط متفاوت با القای حالات روانی خاص مانند آرامش یا اضطراب، تأثیر ویژه ای بر روی رفتارهای فردی و اجتماعی افراد خواهند داشت.نقش رنگ در هنر نیز انکارناپذیر است. روان شناسی امروز در زمینه نقش رنگ در ذهن و زندگی انسان به حقایقی دست یافته که ردّ پای آن را در کلام نظامی به روشنی می توان دید. از سوی دیگر، کشف هاله های رنگین الکترومغناطیسی انرژی در اطراف بدن و جزییات مربوط به آن ها، از دست یافته های نوین دانش فراروان شناسی است که از زوایای گوناگون روان شناختی و غیرروان شناختی انطباق درخور توجّهی با هفت پیکر نظامی دارد. بنا بر آن چه خواهیم خواند، گزافه نیست اگر بگوییم شاعر نقش پرداز گنجه، حقیقت رنگ را درک کرده، هویّت آن را می شناسد و نه از سر تصادف، بلکه در کمال دقّت نظر و هوشیاری، نقش شعر خود را رنگ آمیزی می کند. پژوهش پیش رو بر همین اساس به طور مختصر به تفسیر جنبه های روان شناختی و فراروان شناختی هفت پیکر می پردازد.
بررسی و تحلیل مضمون و درون مایه در ترانه های عاشقانه محلی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ترانه اصطلاحی عام است که به انواع قالب های شعری ملحون یا همراه موسیقی به ویژه فهلویات، دوبیتی، رباعی و تصنیف گفته می شود. بومی سروده ها شامل انواعی چون «گرایلی» در آذربایجان، «گورانی» در کردستان و کرمانشاه، «شربه» در جنوب، «شرفشاهی» در گیلان، «سه خشتی» در قوچان و «دیهو» در بشاگرد هستند که در این تحقیق نمونه هایی از آن ها ذکر شده است. در این جستار به شیوه توصیفی-تحلیلی مضامین ترانه های عاشقانه بررسی و طبقه بندی شده اند. جامعه آماری نیز کتاب های پراکنده ترانه های بومی و آثار ضبط شده موسیقی آوازخوانان ایرانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که وابستگی به معشوق بیشترین نمود را در بین این ترانه ها دارد. زبان آن ها ساده و عامیانه است و از آن جایی که با کار و تلاش مردمی ساده زیست ارتباط دارند، در آن ها کمتر به خیال پردازی توجه شده است، بیشتر این ترانه ها با سازهای موسیقی همراه می شوند. نتیجه این که ترانه سرایان با آوردن مضامین متعددی همچون شکایت از دوری یار، سختی راه عشق، مخالفت بزرگان در وصلت دو یار، بوسه خواهی، وفاداری، وصف زیبایی معشوق، توجه طلبی و آرزوی وصال درصدد نشان دادن درون مایه های «بیان حضور در محضر یار» با زیرلایه های آرزو یا دوام آن و «شکایت از فراق و هجران» با زیرلایه های ترس از اتفاق افتادن آن و دعا برای رفعش بوده اند.
بررسی تطبیقی جلوه معشوق در غزلیات خاقانی و سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خاقانی از بزرگترین شاعران و قصیده سرایان ادب فارسی به شمار می رود. او در کنار قصاید غرّا و مطنطن به تصنیف غزلیات نیز، همت گماشت. عزم خاقانی در غزلسرایی، او را در جرگه پیشگامان غزل عارفانه قرار داد. چندی پس از او، سعدی، شاعر بلند آوازه و نام آور فارسی، علاوه بر نوشتن دو اثر جاودان گلستان و بوستان، غزلسرایی را نیز وارد مرحله نوینی از حیات خود کرد و در واقع، غزل عاشقانه را به کمال رسانید. هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی جلوه معشوق در غزلیات خاقانی و سعدی است که به روش توصیفی تحلیل محتوا و به شیوه کیفی، تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه این که معشوق در غزلیات دو شاعر، به صورتهای مختلف رخ می نمایاند: 1- داشتن زیبایی 2- صعب الوصول بودن 3- جفاکاری و... حسن معشوق در غزل سعدی که به زیباترین نحو توصیف و تحسین شده، گرایش جمالگرای شاعر را آشکار می سازد، در حالی که در خاقانی چنین گرایشی دیده نشده است. اما معشوق جفاکار از مضامین مشترک در غزل خاقانی و سعدی است و صعب الوصول بودن معشوق نیز ضمن این که در غزلیات دو شاعر کم و بیش وجود دارد؛ ولی در غزلیات خاقانی نمود بیشتری دارد.