فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۰۱۷ مورد.
منبع:
قلم ۱۳۸۵ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
جنگ، تجربه ای سخت که بر روح و جان ضربه می زند و دیگر به جزیی غیر قابل تفکیک از جهان معاصر ما تبدیل شده است، موضوع آثار فراوانی است که آنها را ادبی خوانده اند چرا که در شکل های مختلف ادبی ارایه شده اند. با استناد بر چهار رمان جنگی که درست بعد از جنگ جهانی اول (1918-1914) منتشر شده اند، مقاله حاضر قصد دارد از ورای تحلیل راهبردهای ساختاری داستان، درجه ادبیت این نوع متون را تعیین کند و نشان دهد تا چه اندازه به خصوصیات اثری ادبی نزدیک شده اند، همچنین به چگونگی آنها در ارتباط با صداقت ادبی که مشخصه روایت خاطرات در متون ادبی می پردازد. خاطرات (شهادت ها) جنگ که به صورت رمان ارایه شده اند از دو دیدگاه غیر قابل تفکیک ادبی و زبان شناسی بررسی شده اند
نگاهی انتقادی به نوع ادبی حَماسه در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا تشریح و تبیین نوع حماسی در ادبیّات فارسی سابقه ای داشته است؟ در تعریف کلیشه ای، مکرّر و نسبتاً غربی این نوع در ایران، کلیّت و پیکره ی میراث ادب فارسی مورد توجّه بوده است؟ نگرش های شاهکاراندیشانه و نخبه گرای پژوهندگان تا چه میزان در تعیین مختصّات مطلق و تغییرناپذیر نوع حماسی اثرگذار بوده است؟ در پی پاسخ بدین پرسش ها، جُستار حاضر در دو بخش کوشیده، نگاهی انتقادی به نوع حماسی فارسی داشته باشد. بخش نخستین مروری بر توصیف نوع ادبی و چگونگی تکوین این دانش در غرب داشته و به دنبال آن نظرات مؤثّر و متفاوت ناقدان این رویکرد مطرح شده است. برآیندهای این بخش ناظر بر کارکردهای تنظیم کننده، تأویل گرا و معناساز انواع، تغییر و دگرگونی گونه ها و تعلّق ذاتی و همیشگی آثار به انواع مادر در عین تحوّل صوری و معنایی آن هاست. در بخش پسین، ابتدا به تحلیل ماهیّت حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق تعاریف موجود از این نوع نشان داده شده، سپس دیدگاه جلال خالقی مطلق نسبت به نوع حماسی معرّفی و بررسی شده است. در فرجام نیز با تکیه بر همین دیدگاه اخیر و نظریّه ی انواع ادبی معاصر، از دو منظر ماهیّت زبانی و تأثیر نگرش شاهکاراندیشی و نخبه گرایی، نوع حماسی در بوته ی نقد قرار گرفته است.
نظری به یک حماسه تاریخی فارسی
حوزههای تخصصی:
جلوه های ادب پایداری در شعر نسیم شمال با تکیه بر دیوان «باغ بهشت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری انعکاس دهنده پایمردی و دلاورمردی های یک ملّت یا قوم در برابر هرگونه تجاوز و ظلم و ستم است. با نگاهی به ادبیّات کشورهایِ درگیر جنگ- داخلی یا خارجی- در می یابیم که این نوع ادبی نزد آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نسیم شمال، شاعر دوره مشروطه، با شعر خویش به دفاع از ملّت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته است. وی علاقه فراوانی به وطن خویش داشته و گاه آن را یوسفِ اسیر در چنگال گرگ و گاهی مادری دانسته که پیکرش عریان شده و ثروت آن به تاراج رفته است. شاعر، امید فراوانی به آینده روشن و بهبود اوضاع کشور داشته و مردم را به پیروزی نهایی حق بر باطل امیدوار ساخته و در این راه از نمادهای دینی مانند پیامبر (ص) و حضرت مهدی (عج) یاری طلبیده است. نسیم شمال، اعتراض خود را به اوضاع نابسامان کشور اعلان داشته و بارها از وجود انگلیس و روسیه در کشور خویش ناراحت بوده و با نمادهایی مانند زاغ و خرس از آنها یاد کرده و سعی در آشکار ساختن چهره آنها برای مردم داشته است. وی همچنین سعی در بیدار ساختن مردم از خواب غفلت و تحریک آنها به مبارزه داشته است. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، به تبیین جلوه های ادبیّات پایداری در شعر وی پرداخته و هنر این شاعر پایداری را برای خوانندگان نمایان سازد.
سهراب و رستم ماثیو آرنولد: پیوندی میان شاهنامه و ایلیاد.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان گفت که سهراب و رستم ماثیو آرنولد، در کلیّات متأثر از شاهنامه و در نحوه بیان، توصیفات، تشبیهات، سنن ادبی و حماسی، کاملاً تحت تأثیر ایلیاد است. آرنولد بسیاری از قسمت های اساسی داستان را از قبیل گم شدن رخش، عاشق شدن تهمینه، اسارت هجیر، درگیری رستم با کاوس، خواستن نوشدارو و... را حذف و بعضی از موارد را مانند نحوه کشته شدن سهراب، آگاهی رستم از جنسیت فرزند و... تغییر داده است و اگرچه در اکثر مواقع به پی رنگ و کلیّت داستان لطمه زده، در مواردی نیز کاستی های «رستم و سهراب» فردوسی را برطرف کرده است، با توجه به این که در دو داستان، بنا بر وجود حداکثر شباهت هاست، در این مقاله فقط به بعضی از اختلافات اشاره شده و بیشتر از هرچیز، به تأثرات ماثیو آرنولد از ایلیاد خواهیم پرداخت که از دید منتقدان پنهان مانده است.
بررسی تطبیقی بارقه های مبارزه با استعمار در رمان «سووشون» سیمین دانشور و «تپه بزرگ» از سهیر قلماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو کتاب «سووشون» سیمین دانشور و «تپه بزرگ» سهیر قلماوی از جمله نخستین بارقه های بیداری اسلامی و بازتاب مبارزه با استعمار در کشورهای ایران و مصر است که هر دو داستان در بحبوحه جنگ جهانی دوّم و اشغال ایران و مصر به وسیله انگلیسی ها اتّفاق افتاده است. در این مقاله که به روش تحلیلی – توصیفی می باشد، با تطبیق داستان «تپه بزرگ» از سهیر قلماوی و «سووشون» از سیمین دانشور به بیان اوضاع استعمار در کشورهای فقیر و شیوه و نحوه اشغال استعمارگران در این کشورها پرداخته شده است. هر دو نویسنده، افکار و اندیشه های ضدّ استعماری و بیگانه ستیزی داشته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در هر دو داستان نیروهای استعمار انگلیس با سیاست همیشگی، یعنی تفرقه افکنی در کشورهای ایران و مصر دودستگی ایجاد می کنند و سرانجام موفّق می شوند با استفاده از تطمیع افراد ساده اندیش، هر دو کشور را به اشغال خود درآورند و گروه اندکی را که در برابر آنها مقاومت می کردند از پای درآورند.
ادبیات جنگ در سنت ادبی فارسی
حوزههای تخصصی:
این که در شهنامه ها آورده اند ...
حوزههای تخصصی:
بررسی سبک شناسانه حماسه های دینی در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراسة صَدی المقاومة فی شعرعدنان الصائغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ أدب المقاومة مظهراً للضمیر الیقظ المتصدّی لتعسّف الأعداء والمطالب بإعادة الحقوق الإنسانیة المغتصبة، وردَّ فعلٍ جماعی أمام هیمنة الظالمین، سواء کانوا من داخل البلاد أو خارجها. لقد شهد العراق فی العقود الأخیرة سنوات سوداء استفحلت فیها سیاسة الرعب، والکبت، والتنکیل، ورزح تحت وطأة حروب طاحنة أذکى نیرانها النظام البعثی البائد، هذا بالإضافة إلى الهجوم الأمیرکی الغاشم والعقوبات العالمیة المفروضة التی لم تثقل إلّاکاهل الشعب العراقی البائس، ممّا مهّد لظهورأدب المقاومة وبروز شعراء مناضلین عراقیین فی العراق والمنفى. ومن هؤلاء، الشاعر المعاصر عدنان الصائغ (ولد 1955م). حیث تتکوّن مادّته الشعریة من: صرخات الاعتراض تجاه الظلم البعثی والاحتلال الأمیرکی وغطرسة قوى الاستکبار العالمی، ونداءات التضامن مع الحرکات الشعبیة، والدفاع عن الشعب الفلسطینی المظلوم. وهذا المقال هوعبارة عن محاولة لاستجلاء مظاهر المقاومة فی شعر الصائغ ضمن أسالیبه البیانیة وذلک فی إطار وصفی- تحلیلی. حیث نراه یوظّف شتى الأسالیب من أجل البوح بما تجود به قریحته الشعریة، ومن تلک الأسالیب: استدعاء الحوادث الدینیة والتاریخیة، واستخدام قناع بعض الشخصیات التاریخیة، والقصائد القصصیة، وعنصر الحوار، والفکاهة والسخریة والرموز الطبیعیة.
بررسی «خواننده نهفته در متن» در سه داستان ادب پایداری از احمد اکبرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تحلیل آثار پدید آمده در گستره ادبیات پایداری کودک، بررسی خواننده نهفته در این آثار است. چمبرز بر این باور است که برای بازشناخت این خواننده، نیازمند روشی هستیم که در داستان های کودک و نوجوان، کودک را در مقام «خواننده» به رسمیت شناسد. با توجه به اهمیت این رویکرد و تازگی آن در مطالعه ادبیات کودک ایران، در این پژوهش کوشش شده تا سه اثر داستانی احمد اکبرپور در گستره ادب پایداری (اگر من خلبان بودم، شب به خیر فرمانده و قاب آسمانی) بر پایه دیدگاه چمبرز بررسی شود. چمبرز روش پیشنهادی خود را برای بررسی نگرش نویسنده به خواننده نهفته در متن، در چهار محور عرضه می کند: سبک نوشته، زاویه دید، طرفداری و شکاف های گویا. به کمک این چارچوب، می توان به چند نکته محوری زیر پی برد: ویژگی های خواننده نهفته در آثار یاد شده، نگرش آگاهانه یا ناآگاهانه نویسنده به کودک و نوجوان (کودک به عنوان بزرگسالی ناقص یا مانند موجودی با کیستی و زیست جهان مستقل) و سرانجام، دلایل مورد توجه قرار گرفتن برخی آثار از سوی مخاطبان. یافته های پژوهش نشان داد که این نویسنده کوشیده است تا با نزدیک شدن به دنیای متفاوت کودکی، تجربه هایی تازه از جنگ و دفاع مقدس به تصویر بکشد و با شرکت دادن کودکان در حوادث داستان و همراه شدن با آنان، فضایی فراهم آورد که کودک خود را تا حدی در آفرینش داستان سهیم بداند این مخاطب حتی می تواند در حوادث مربوط به جنگ نقشی تاثیرگذار داشته باشد.
تو چون به یار رسیدی سلام ما برسان!
منبع:
شعر دی ۱۳۷۲ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی پیوند عشق و حماسه در شاهنامة فردوسی و داستان کوراوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های حماسی بازتاب عواطف، احساسات و نحوة تفکر انسان ها در دوره ای از تاریخ هستند. اگرچه زبان متون حماسی و غنایی با هم تفاوت دارد، یکی از بن مایه های داستان های حماسی عشق است. در شاهنامة فردوسی و داستان کوراوغلو مضمون های حماسی و غنایی در کنار یکدیگر دیده می شوند و ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند. داستان های «زال و رودابه»، «تهمینه و رستم»، و «بیژن و منیژه» از جمله بهترین داستان های غنایی فارسی به شمار می روند. در داستان حماسی کوراوغلو نیز موضوع عشق که اغلب از سوی زنان ابراز می شود، در بیشتر مجلس ها در میان داستان یا در پایان آن، دیده می شود. این مقاله با آگاهی به این نکته که روح حاکم بر شاهنامه و داستان کوراوغلو حماسه، تاریخ، ملیّت، داد و معنویت است و داستان های حماسی چون برگرفته از زندگی هستند، خالی از عشق نتوانند بود، به بررسی تطبیقی خاستگاه عشق و ویژگی های آن، صفات معشوق، کیفیت ظهور عشق و پیامدهای آن در این دو اثر حماسی می پردازد.