فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۰۱۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو، کوششی است تطبیقی و سبک شناسانة دو سرودة «طریق واحد» از نزار قبانی (1998-1923) و «سمند صاعقه» از نصرالله مردانی (1383-1326). دو ادیب یادشده که با هجوم ملّت های بیگانه به کشورهای فلسطین و ایران روبه رو هستند، در سرودة خویش، ضمن دعوت به حضور سریع در میدان نبرد، مخاطب را به ایستادگی و پایداری در برابر اشغالگران فرامی خوانند. این مقاله درصدد بررسی سبک شناسانة همسانی ها و ناهمسانی های موضوعی و فنّی جلوه های پایداری دو سروده، در سه سطح فکری و ادبی و زبانی با تکیه بر چارچوب های ادبیّات تطبیقی است. مهم ترین یافته های برآمده از این پژوهش نشان می دهد که دو شاعر در سرودة خود با به کارگیری واژگان و عبارات الهام بخش پایداری و اسلوب تکرار و همچنین استفاده از تصاویر فنّی، در پی انتقال مفهوم خویش به مخاطب هستند. به لحاظ موضوعی، سرودة مردانی بر مفهوم شهادت، به عنوان یکی از مؤلّفه های ادبیّات پایداری تأکید می ورزد، امّا گسترة جغرافیایی پایداری در سرودة قبانی فراگیرتر است.
حماسه های بزرگ هند
منبع:
وحید مهر ۱۳۵۵ شماره ۱۹۶
حوزههای تخصصی:
تحلیل عناصر داستانی در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای تکان دهنده ای چون جنگ که تاریخ یک ملت را دگرگون می کند، بی تردید بر ادبیات و هنر آن سرزمین نیز تاثیر می گذارد. پس از جنگ تحمیلی دهه شصت شمسی، حجم زیادی از رمان های جنگ در ایران منتشر شد که برخی از آنها توانستند جایگاه خوبی در میان خوانندگان و منتقدان پیدا کنند.
رمان «شطرنج با ماشین قیامت»، یکی از آثار تمثیلی است که در آن با دوری جستن از خاطره نگاری صرف، تلاش شده است تا خواننده در ورای تقابل ها و کشمکش های ظاهری بازتاب یافته در رمان، به درک مفاهیم مندرج در لایه های زیرین اثر سوق داده شود. این رمان به دلایل مختلف، از جمله آمیختگی تخیل نویسنده با اسناد تاریخی و خاطرات شخصی، پرهیز از نگاه مطلق گرایانه نسبت به جنگ و مواجهه شعاری با آن، گسترش نگاه اندیشه ورزانه به هستی و انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما بخشی از موفقیت های این رمان، ریشه در نحوه بکارگیری عناصر داستانی در آن دارد.
این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چه عوامل داستانی در اثرگذاری روایی این رمان موثر بوده است؛ از این رو تلاش می شود تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی به کارگیری و پیوند عناصر داستانی در آن توضیح داده شود و نحوه شکل گیری پیرنگ، کانون روایت، درون مایه، شخصیت پردازی، گفتگو، لحن، سبک و زبان در آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
سیمرغ در چند حماسه ملی
حوزههای تخصصی:
تحلیل سیر تکوینی تعاریف ادبیّات پایداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای ورود به هر گونه بحثی در حوزه ادبیّات پایداری، لازم است نخست یکی از تعاریف متعدّد آن را پذیرفت. هر کدام از این تعاریف به گونه ای بر نقاط سلبی و ایجابی آن تأکید کرده اند. بررسی سیر تکوینی این تعاریف نشان می دهد ادبیّات پایداری در آغاز صرفاً به ادبیّات دفاع مقدّس اطلاق می شده، اما به مرور و با در نظر گرفتن ریشه ها و زمینه های پیدایش آن، پهنه گسترده تری یافته است. با تکیه بر تعریف های متعدّد پیشین و مرور سیر تحوّل آنها و با در نظر گرفتن متغیّرهای متعدّد آن، می توان گفت ادبیّات پایداری به مجموعه آثار ادبی متعهّد و ملتزمی اطلاق می شود که به منظور ایجاد انگیزه در جامعه، برای حفظ هویّت در برابر عوامل تهدید کننده آن پدید آمده باشد.
انئید: حماسه لاتینی ویرژیل
حوزههای تخصصی:
کارکردهای روایی کشمکش در سه داستان کوتاه جنگ تحمیلی (هانیه، دریاقلی، شب نشینی در جهنم، از مجموعه داستان های کوتاه یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه دفاع مقدس در یک دهه اخیر، تحول چشمگیری در عرصه کاربرد تکنیک و سازه های نوین داستان نویسی داشته است. با واکاوی عناصر منفرد پیکره این داستان ها می توان جنبه های هنری آنها را نشان داد. در این پژوهش با نگاهی ساختاری به کارکرد کشمکش، به عنوان یکی از مهم ترین وابسته های عنصر پیرنگ، الگوی «رابرت مک کی» در باره سطوح سه گانه کشمکش بررسی شده است. پس از آن، سه مشخصه مشترک روایی کشمکش، شامل کشمکش جسمانی،کشمکش عاطفی و کشمکش زمان و مکان، به منظور نشان دادن شگردهای به کار رفته در سه داستان کوتاه دفاع مقدس به نام های «هانیه» نوشته مهدی نور محمدزاده، «دریا قلی» نوشته زهرا مشتاق و «شب نشینی در جهنم» نوشته داوود امیریان، از مجموعه داستان های برگزیده مسابقه سراسری داستان نویسی کوتاه یوسف (1385 ه.ش) مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که نویسندگان داستان های مورد بررسی، در کاربرد عنصر کشمکش برای نشان دادن عدم تعادل نخستین در روایت داستان از شگرد تعلیق در سه سطح کشمکش درونی، فردی و فرا فردی بهره گرفته اند. نویسندگان این آثار با کاربرد وجوه سه گانه کشمکش، ضمن بیان نمایشی داستان به توصیف جزئیات و تحول شخصیت ها پرداخته اند.
شناخت هویّت پولادوند براساس روایت های حماسی
حوزههای تخصصی:
منظومه های حماسی که پس از شاهنامه سروده شده اند؛ اگرچه از نظر ادبی، لطف سخن فردوسی را ندارند؛ در پژوهش های اساطیری و حماسی حائز اهمیّت اند. یکی از مهم ترین ارزش های این حماسه ها این است که بسیاری از روایت های پهلوانی که درشاهنامه گنجانده نشده و یا اشاره ای کوتاه بدان شده، در این منظومه ها به طور مفصّل آمده است؛ مانند پهلوانی های گرشاسب، فرامرز، بانوگشسب و... این روایت های حماسی، در رفع برخی ابهامات اسطوره ای و داستانی شاهنامه، نقش عمده ای دارند.
پولادوند یکی از شخصیت های شاهنامه است که فرجام کارش، در این حماسه بازگو نشده و این یکی از موضوعاتی است که در روایت های حماسی پس از آن بدان پرداخته شده است. با تحقیق و پژوهش در این روایت ها درمی یابیم که برخی دیدگاه ها درباره هویّت او نادرست است؛ به بیان دیگر ماهیّت واقعی او با مطالعه این روایت های پهلوانی روشن تر می شود. شناخت واقعی این چهره حماسی، موضوعی است که در این مقاله بدان می پردازیم.
بن مایه های نمادین و شگردهای روایی در رمان «ارمیا» از سری داستان های دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ادبیات مقاومت» در حوزه روایی آن به دلیل توفیق در ایجاد هماهنگی متقن ذهنیت با عینیت و هم گونی احساس و اندیشه راوی و مخاطب، روایت گیر را به بازاندیشی و تلقی دیگرگون از حقیقت وامی دارد؛ و با حرکت در طیف معانی و واژه ها و ایجاد تقابل در ارزش ها، اندیشه ها و باورها، خواننده را از واقعیت موجود به واقعیتی پررنگ تر می کشاند و دیگرباره حقایق و واقعیات را فرایاد او می آورد؛ و در نهایت با تمرکز بر شعور یا خردجمعی (ذهن برتر یا ناخودآگاه) و دست یابی به رگه هایی از ذهنیت جمعی، روایت گیر را به اوج شعور و آگاهی سوق می دهد.
«رمان ارمیا» به عنوان اثری ارزشمند در حوزه ادبیات مقاومت، با بهره گیری از بن مایه های نمادین، ایجاد «لذت زیبایی» از طریق توصیف های برجسته و جاندار، رستاخیز واژگان (برجسته سازی و تشخص کلامی) در به کارگیری تعابیر متفاوت و دیگرگون، جریان سیال ذهن (تک گویی درونی) و گفتگو (دیالوگ) در نیل به اثری فراگیر و ماندگار توفیق یافته است.
در این گفتار با استفاده از شیوه تحلیلی-توصیفی، شگردها و کارکردهای روایت پردازی و تعابیر نمادین در «رمان ارمیا» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
درباره پدید آمدن حماسه دینی
حوزههای تخصصی:
تحلیل ماهیت موج های مثبت و منفی در شعر مقاومت عربی و فارسی (بر اساس نظریة «ژیلبر دوران» در نقد ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت بیداری اسلامی درکشورهای عربی و حملة عراق به ایران، به عنوان رخدادهای بزرگ قرن بیستم، طبع شاعران را تحت الشّعاع قرار داده است؛ آنان همدوش رزمندگان به پاخاستند و در قالب واژگان، مضامینی همچون شهادت و استقامت در راه حق را در برابر مضامینی چون ظلم و استعمار قرار داده و بدین نحو تصاویری را که یا دارای بار عاطفی مثبت است و یا حقیقت و حالتی منفی دارد، خلق کرده اند؛ نگریستن از این زاویه به شعر معاصر پایداری، ریشه درآرای نظریّه پرداز فرانسوی «ژیلبر دوران» دارد که معتقد است؛ تمام واژگان و تعبیرات در دایرة واژگانیِ ذهنِ تصویرگرانِ شعر جنگ، به دو دسته تقسیم شده است: دستة واژگان اهورایی و دستة واژگان اهریمنی؛ نظریّة «ژیلبر دوران» به دلیل آنکه پا را از حیطة انسان- جامعه شناسی فراتر نهاده و به نقد اسطوره شناختی کشیده شده است، می تواندکمک شایانی به نگاه فرامتنی به شعر جنگ، خصوصاً در فهم دقیق تر مفاهیم و تعبیرات در خیال شاعرانه کند؛ لذا این مقاله با تکیه بر نظریة نقدی وی و با روش توصیفی– تحلیلی درصدد آن است تا نشان دهد که جنگ و تحوّلات ناشی از آن چگونه بر ساختار لفظی و محتوایی شعر خواه در ادب فارسی و خواه در ادب عربی تأثیر گذاشته و موجب به وجود آمدن مدارهای منفی و مثبت و قطب های متضادی در نظام شعر می شود.
بررسی تطبیقی کارکردهای پیشگویی در حماسه های بزرگ جهان (شاهنامه، ایلیاد، ادیسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافتن وجوه مشترک میان آثار مکتوب اقوام هم ریشه، امری بدیهی است. در زمینه پیشگویی نیز شباهت ها و تفاوتهایی میان اعتقادات و باورهای مردم کشورهای مختلف وجود دارد و همچنین از مشترکات حماسه های بزرگ جهان، می توان به پیشگویی یا پیش دانی اشاره کرد؛ این امر در شاهنامه، و ایلیاد و ادیسه نیز به کرّات دیده می شود. هدف از این پژوهش که با روش تحقیق نظری، مطالعه و تحلیل تطبیقی صورت گرفته است، نیم نگاهی است از دریچه ادبّیات تطبیقی به مقوله کارکرد پیشگویی در سه اثر حماسی شاهنامه، ایلیاد و ادیسه. نتایج بررسی این امر، خویشاوندی و تجربه های مشترک اقوام هم خانواده هند و اروپایی، و باور های آنان را که در حماسه های آنها تجلی یافته است، نشان می دهد. و همچنین، نتیجه می گیریم که هر چه انسان انجام می دهد، نتیجه تدبیر و عملکرد خود او است.