فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۰۱۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های شاهنامه پژوهی، طبقه بندی شاهنامه به بخش های مختلف و تعریفی بوده است که شاهنامه پژوهان، از محور طولی اتصال دهنده داستانها- بر اساس ارزش های حماسی، اساطیری و تاریخی- ارایه داده اند. مجموعه این پژوهش ها را می توان در سه بخشِ توصیفی، تحلیل تاریخ گرایان، و تاویل های اسطوره گرایان تقسیم بندی کرد.در این جستار، ضمن مروری بر نظریات مطرح شده در هر یک از بخش های سه گانه فوق، و نقد این آرا، در ادامه سعی شده است، طبقه بندی توصیفی جدیدی از شاهنامه، در سه بخش «تاریخ اساطیری»، «تاریخ دین آوری» و «تاریخ روایی» ارایه شود.
مبانی ادبیات مقاومت معاصر ایران و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش مفهوم ادبیات مقاومت در ادبیات معاصر جهان، به ویژه در ادبیات معاصر ایران و عرب و با توجه به ویژگی خاصی که این نوع و گونه ادبی در جهان معاصر و در میان انواع ادبی گوناگون جهان پیدا کرده است، در این گفتار سعی می شود برخی مبانی و اصول اصلی ادبیات مقاومت در جهان معاصر ایرانی و عرب تبیین شود و تا سر حد امکان عوامل بروز و برجسته شدن این نوع ادبی در این دو ادبیات مهم، معاصر معرفی گردد، هم چنین از بزرگان ادب مقاومت در هر یک از دو ادبیات سخن به میان آید، آنگاه، نمادها و اسطوره های مهم مورد نظر شاعران و ادیبان در بیان اندیشه های خود در این نوع مهم ادبی به طور مختصر تجزیه و تحلیل شود.
شاهنامه شاه طهماسب
حوزههای تخصصی:
بررسی شخصیت کاووس بر اساس برخی کردارهای او از دوران باستان تا شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بیشتر شخصیت هایی که در شاهنامه حضور دارند، می توان در متن های دوران باستان نشان یافت. داستان های مربوط به این شخصیت ها، ریشه در روایت های بسیار کهنی دارد که با گذر از پست و بلند تاریخ فرهنگی این دیار به دوران نوتر رسیده است. کاووس از جمله چنین شخصیت هایی است. این پادشاه در میان پادشاهان حماسه ملی، بیشترین و طولانی ترین حضور را در شاهنامه دارد. هم چنین از او و کارهایش در اوستا، متن های پهلوی و متن های پس از اسلام (فارسی و عربی) نیز سخن رفته است. هرچند در اوستا از کاووس و برخی کردارهایش یاد شده است، اما خطوط اصلی چهره این شخصیت در متن های پهلوی و متن های پس از اسلام (فارسی و عربی) نمودار می شود. در این مقاله پس از اشاره ای کوتاه به نام و شخصیت کاووس، برخی از کرده های این پادشاهِ نامدار، چون آسمان نوردی، جنگ های مازندران و هاماوران و ... بر اساس متن های موجود از دوران باستان تا شاهنامه بررسی شده است.
باره پهلوانی در اساطیر هند و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اساطیر هند و اروپایی، اسب بهترین یاور هر قهرمانی است. پهلوانان نامدار نیز اسبی در خور بر می گزینند و از آن لحضه به بعد، این دو در همه سختی های و آسانیها در کنار هم اند .به تفاهم و زبان مشترکی می رسند. با هم زندگی می کنند و سرانجام با هم می میرند. حتی گاه بین آنان پیمان برادری بسته می شوند. باره های پهلوانان، مانند خود آنها به اساطیر می پیوندند و در پرتو این خصلت ویژگیهای منحصر بفردی را کسب می کنند. حتی گاه همچون ایزدان ستایش می شوند. آنان خورشیدفش، آبی نژاد و گاه باد سرشتند. بال دارند و به آسمان پر می کشند. بدین سان بخش اعظم نیروی هر پهلوانی در اسب او نهفته است. باره او سلاح کار آمد اوست. باره های پهلوانان با اژدهایان و ماران نبرد می کنند و در پاره ای موارد قهرمان را به آرزوهای خود می رسانند.
محمدمهدی الجواهری و اعراضه الشعریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جواهری در طلیعه قرن بیستم در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. این شاعر انقلابی عاشق در خلال یک قرن نزدیک به بیست هزار بیت سرود. او جامع اضداد است به عبارت دیگر یکبار متنبی، بار دیگر بحتری و ابو العلاء معری، و در جای دیگر ابو نواس و عمر بن ابی ربیعه است، و از دیگر سو شریف رضی است. جواهری در هر روش از روشهای شعری وارد شده و به خوبی از عهده بر آمده است. در این مقاله جوانبی از شخصیت او در خلال اغراض و مقاصد شعری وی به شرح زیر آمده است:
1- مدح: هدف او از مدح، مطامع مادی یا موقعیت اجتماعی نبوده بلکه به آنسوی آفاق ممدوح نفوذ کرده و به او هشدار داده تا او را بدانسو که میخواهد، هدایت کند.
2- رثاء: اغلب اشعار رثایی او جنبه سیاسی و کمدی همراه با انتقاد از موقعیتهای خاصی دارد. او در این زمینه خالق ابداع و نوآوری است.
3- وصف: جواهری در وصف نیز به اوج خود رسیده است او تصاویر بدیع و دل انگیزی از وصف رودخانه ها، درختان خرما، سواحل و کوهها ترسیم کرده که تابلو درخشانی در آسمان شعر عربی است.
4- شعر سیاسی: بیشترین حجم در دیوان او شعر سیاسی است. سیاست معنایی جز فرو رفتن در گرداب حوادث، که به سرنوشت همگان مرتبط است، نیست.
6- غزل: او دیدگاه خاصی نسبت به زن دارد که مختص به اوست. ضمن این که غزل عریان او جنجال زیادی به پا کرده و سوالهای فراوانی را مطرح کرده است. او در ورای غزل عریانش انگیزه هایی نهفته دارد.
بررسی تطبیقی سفرهای دریایی گرشاسب و داستان اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرشاسب سام نریمان پهلوان اسطوره ای و فرا تاریخی هند و ایرانی است که بازتاب شخصیت و کارکردهای وی در منابع غیر ایرانی و ایرانی قبل و بعد از اسلام مؤید شهرت زایدالوصف وی در زمان های کهن است.وی در این منابع دارای دو چهره ی مذهبی و پهلوانی است و اعمال بسیار بزرگی به دست وی انجام می گیرد. یکی از این منابع که اختصاصاً به شخصیت گرشاسب پرداخته،گرشاسب نامه ی اسدی طوسی است. بخشی از اعمال منسوب به گرشاسب در این منظومه که همان سفرهای دریایی وی و دیدن عجایب جزایر دریای هند است، به نظر الحاقی است که به تبعیت از عواملی چند وارد داستان گرشاسب شده است؛زیرا در هیچ کدام از منابعی که به نوعی به بازتاب شخصیت گرشاسب پرداخته اند ،چنین سفری به وی نسبت داده نشده است.در این مقاله سعی شده است ،یکی از عوامل ورود این قسمت الحاقی به داستان گرشاسب که همان داستان های اسکندر هستند، ضمن مقایسه ی اسکندرنامه ی منثور، سفر اسکندر در شاهنامه و اسکندر نامه ی نظامی مورد بررسی قرار گیرد.
روایتی دیگر از برزونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان حماسه هایی که پس از شاهنامه ی فردوسی به نظم درآمده اند، «برزونامه» نسبتا رواج بیشتری در میان عامه ی مردم داشته است. طرح داستانی ساده و عامه پسند، زبان روان و خالی از آرایه های دشوار بیانی و بدیعی، زودیاب بودن موقعیت های داستانی، بافت حماسی و سرگرم کننده و... سبب شده است این داستان بیش از دیگر حماسه های ملی و تاریخی پس از شاهنامه در اندیشه ی مردم برخی از مناطق ایران جای گیر شود و با حفظ ویژگی های حماسی خود در ردیف داستان هایی مانند امیر ارسلان نامدار و حسین کرد شبستری، در حافظه ی تاریخی مردم رخنه کند و بماند.
رواج این متن در گوشه و کنار ایران سبب شده است که در گذر زمان، روایت نخستین این منظومه دست خوش دگرگونی شود و روایت های شفاهی گوناگونی از آن در میان مردم پدیدار شود که گاه با یکدیگر کاملاً متفاوت هستند.
در این جستار کوشش شده است، نخست روایتی شفاهی از این منظومه که در منطقه ی کوهمره سرخی رواج دارد، معرفی و سپس به واکاوی شباهت ها، تفاوت ها و بررسی تطبیقی این روایت و روایت مکتوب و منظوم موجود، پرداخته شود
چرا پهلوان نامه های پس از شاهنامه مطرح نشده اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردوسی به عنوان بزرگ ترین حماسه سرای ادب فارسی از سوی شاعران پس از خود مورد تقلید قرار گرفته است. اما نکته مهم آن است که هیچ یک از این مقلدان نتوانسته اند اثری همسنگ شاهنامه در ارزش و اقبال عمومی بیافرینند. محققان دلایل گوناگونی چون برتری جنبه های ادبی (دوری از تزاحم تصاویر، هماهنگی تصاویر با موضوع و ...) و مسایل تاریخی را در این خصوص برشمرده اند. اما جدای از موارد یادشده، می توان ضعف ساختاری این پهلوان نامه ها را نیز بر این دلایل افزود. نگارندگان بر این باورند که خروج منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه از ساختارهای حاکم داستان سرایی حماسی، سبب پذیرفته نشدن و عدم مقبولیت آنها در مقایسه با شاهنامه گردیده است. برای تبیین و اثبات این مدعا، ساختار داستانی دو منظومه پهلوانی پس از شاهنامه (برزونامه و جهانگیرنامه) بر اساس الگوی پراپ با ساختار داستان «رستم و سهراب»، که هر سه آنها بر پایه نبرد خویشاوندی شکل گرفته اند، مقایسه می شود.
ادبیات برآمده از جنگ
مظاهر أدب المقاومة فی شعر احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، درباره جلوه های مختلف ادب پایداری در شعر احمد مطر، سخن سرای معاصر عراقی، نوشته شده است. در این نوشتار اشاره ای به زندگی شاعر و ویژگی های منحصر به فرد زادگاه او رفته است. همچنین، درباره عوامل تاثیرگذار در چکامه های او سخن به میان آمده است. در این مقاله، ادب مقاومت یا پایداری در موضوعات ذیل مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است:الف: تبعیدگاه-ب: وطن دوستی-ج: فلسطین-د: قدس-هـ: تعهد ملی -و: لبنان -ز: عراق سرزمین گذشته پر افتخار-ح: فرزندان سنگ-ط: آزادی و مبارزه-ی: سلطه آمریکا
ارتباط حکمرانان در دو دوره اسطوره ای و پهلوانی شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
ارتباطات را می توان عمل انتقال مفاهیم یا انتقال معانی و تبادل پیام ها برشمرد. آنچه ارتباطات انسانی را از ارتباط دیگر موجودات زنده متمایز و مشخص می سازد، به کارگرفتن اصول و معیارهایی برای ارتباط بهتر و موفق تر و توانایی انسان در خلق و استفاده از نمادها است. این مقاله در تبیین سیر ارتباطات انسانی در شاهنامه فردوسی تا پایان دوره پهلوانی است. ارتباطات انسانی در شاهنامه بر سه نوع: ارتباطات حکمرانان، پهلوانان و مردم قابل تقسیم بندی است که در این مقاله فقط به ارتباط حکمرانان می پردازیم. ارتباطات حکمرانان در شاهنامه را می توان در پنج بخش قرار داد که عبارتند از: ارتباط حکمرانان با خود و دیگران، ارتباط حکمرانان با خدا، ارتباط حکمرانان با طبیعت، ارتباط حکمرانان با ماورا طبیعت و ارتباط حکمرانان با موجودات ماورایی. مهم ترین اهداف ارتباطی که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته، عبارت است از: انواع ارتباطات حکمرانان، اهداف ارتباطی آنان و نتایج ارتباط آنان.
فرانک، مام فریدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش هایی که تاکنون درباره روایات اساطیری و حماسی ایران، بویژه شاهنامه صورت گرفته، نقش زنان کمتر کاویده شده است. مطابق شاهنامه فردوسی، نخستین زنی که در تاریخ اساطیری ایران در جایگاه مادری خردمند به فرمانروایی پادشاهی «فرخ» یاری رسانده، فرانک است. پژوهندگان درباره مقام فرانک نزد فریدون و پیروی بزرگان قوم از وی، به هنگام غیبت فرزند، سخنی نگفته اند. به گمانم دلایلی هست که نشان می دهد، فرانک به عنوان مادر شاه در جامعه بدوی ایران قدرتی درخور داشته و این امر در شاهنامه نمود یافته است. نگارنده کوشیده است تا ضمن طرح فرضیه نفوذ زن(همسر، دختر، مادر) شاه در جامعه کویان جادو، پایگاه فرانک را در تمهید و تایید فرمان روایی فریدون بازشناسد. بدین منظور، نظریه دومزیل (Dumezil) را پایه فرضیه و متن شاهنامه را اساس پژوهش شمرده است.
اسب در اساطیر هندواروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسب در بین اقوام هندواروپایی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. به گونه ای که بسیاری از جنبه های زندگی هندواروپاییان وابسته به این حیوان بود. به همین خاطر اسطوره های زیادی درباره ی اسب به وجود آمد. اصل و نژاد اسب را به خورشید و باد و آب نسبت دادند. به عنوان گرامیترین هدیه برای خدایان قربانی اش می کردند. ویژگی های زیادی برایش قایل شدند. از آن جمله قوه ی بینایی، درمان بخشی و برکت بخشی. ایزدان نیز با افتخار تمام سوار بر اسب جلوه می کردند. یا حتی خود به شکل اسب در می آمدند. برخی اسطوره ها و روایات درباره ی اسب سیاه نیز رواج یافته است. عده ای آن را بدشگون می دانند. اما نشانه های زیادی از خوش یمنی اسب سیاه وجود دارد. برخی از باره های نامدار مانند بهزاد و شبدیز سیاه رنگ بودند.
سیاوش، مسیح (ع) و کیخسرو (مقایسه ای تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون تاریخی و ادبی معتبر، که بسیاری از پیامبران سامی با شهریاران و یلان تاریخ ملی پهلوان ایران معاصر یا همسان پنداشته شده اند، نام حضرت عیسی(ع) در میان پیامبران مورد مقایسه و اختلاط دیده نمی شود و این با توجه به درآمیختگی سرگذشت و شخصیت مسیح(ع) با عناصر و بنمایه ای گوناگون داستانی (اساطیری، حماسی و عامیانه)- که طبعا زمینه مناسبی را برای این معاصرت یا یکسان انگاری یاد شده فراهم می آورد- تا حدودی سزاوار تامل و پرسش است. از بررسی روایات تاریخی- داستانی حضرت عیسی(ع) و مقایسه آن با اخبار اساطیری، حماسی و عامیانه مربوط به سیاوش و کیخسرو در منابع ایرانی، شانزده همانندی جزئی و کلی میان سیاوش و مسیح(ع) و بیست مشابهت توجه برانگیز دیگر بین کیخسرو و مسیح(ع) به دست می آید که به لحاظ نوع و شمار بسیار جالب است. در این مقاله با بررسی و توضیح لازم هر یک از این موارد، این نتیجه حاصل شده است که احتمالا پراشتراکترین و قابل تطبیق ترین کسان روایات سامی و ایرانی، حضرت عیسی(ع) و سیاوش و کیخسرو است؛ چنانکه گویی زندگی و سیمای این سه تن در قالب الگویی واحد و براساس ویژگیها، مضامین و باورهای مشترکی پرداخته شده است.
حماسه گیلگمش در بوته نقدی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه گیلگمش، یکی از کهن ترین حماسه های جهان است که به حماسه جاودانگی معروف است. گیلگمش در این حماسه، هماره جوان پهلوان مثبتی تلقی شده که با کوشش بسیار در پی جاودانگی است و عاقبت درمی یابد که تنها راه جاودانگی، که هر انسانی می تواند بدان برسد، نام نکو و شهرت جاودانه است، نه داشتن عمری دراز یا ابدی. اما نگارندگان در این جستار بر اساس رویکرد شالوده شکنی، که با رد تک معنایی، همواره راه را برای قرائتها و تاویلهای دیگر نیز باز می گذارد برآنند که در این حما سه، نه تنها گیلگمش، شخصیتی مثبت ندارد، بلکه نماد دیو خشکسالی است که می خواهد خشکسالی و بی بری را بر کل طبیعت چیره گرداند. از دیگر سو با توجه به شواهد و قراین موجود، این حماسه در ژرف ساخت، اسطوره باروری است، نه حماسه جاودانگی.
هفت خان پهلوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان گذشتن پهلوان از چند مرحله دشوار و پر خطر برای رسیدن به مقصودی معین، یک بنمایه کهن هندواروپایی است که مضمون یا الگوی هفت/ چند خان نامیده می شود. مبنای اساطیری - آیینیِ این بنمایه، تشرف/ آشناسازی دلاور نوبرنا و اثبات بلوغ پهلوانی اوست. در روایات پهلوانیِ ایران غیر از رستم و اسفندیار در شاهنامه، یلانی چون فرامرز، شهریار، همای، رستم (برای بار دوم)، بهمن، سام، جمشید و جهان بخش نیز از چند (پنج، شش، هفت و ده) خان می گذرند. این مضمون در داستانهای غیر ایرانی- بویژه اساطیر و حماسه های یونانی- هم شواهد متعددی دارد.
استفاده از عناصر اساطیری و عجایب المخلوقات افسانه ای در کنار سختیها و بلایای زمانِ ایجاد و رواج این داستانها به عنوان موانع و دشواریهای هر خان، وجود دو یا سه راه در برابر پهلوان، بودن راهنما و همراه برای دلاور در مسیر چند خان و قرار گرفتن اژدها در منزل سوم از نکته های درخور ذکر روایات ایرانی هفت/ چند خان است.
وجه اشتراک هفت خان حماسه با هفت وادی سلوک و هفت مرحله مهری عبور از آزمونها و دشوارییهایی برای نشان دادن کمال و دستیابی به هدف یا مقامی والاست و این هر سه را باید بازتابهای جداگانه یک مضمون دیرین- بدون تاکید بر ارتباطی از گونه تاثیر و تاثر میان آنها- دانست.
نکته دیگر اینکه املای سنتیِ هفت خان در گذشته ادبی و فرهنگی ایران غالبا هفت «خوان» بوده و محتملا خود فردوسی نیز ترکیب را به همین صورت نوشته است لیکن به دلایلی وجه هفت «خان» درست است و بیرون از متن انتقادی شاهنامه آن را باید هفت «خان» نوشت