فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
صفایی جندقی فرزند ارشد یغمای جندقی است و اشعار عاشورایی مهیج و سوزناک وی در قالب ترکیب بند سروده شده است. او در این شیوه گوی سبقت را از اقران ربوده و ترکیب بند عاشورایی او، مشحون از فنون و صنایع ادبی است.در این مقاله، از میان فنون ادبی مراثی تنها به آواها و صنایع مرتبط با آن مانند واج آرایی، انواع جناس و تکرار که بارِ موسیقایی کلام را افزایش می دهند، پرداخته شده است. تحلیل آوایی این اشعار از منظر مکتب فرمالیسم، با تأکید بر تحلیل آواها و القاهاست که موریس گرامون به آن ها توجّه داشته است. بر این اساس در ذهن پرسش هایی مطرح می شود؛ آیا می توان از تکرار آواهای به کاررفته در شعر صفایی به القاهایی دست یافت؟ آیا تکرار واج و القای آن می تواند احساسات یا نام آواهایی را تداعی کند؟ در تحلیل واجی نوحه ها، با در نظر گرفتن تأثیر انتخاب واژگان و تکرار آن ها بر موسیقی و معنای نوحه ها به تکرار واج ها، القا، جایگاه و شیوه های تولید توجّه شده است. در این مقاله به آواها، میزان کاربرد آن ها، القاها و تصویرسازی های به کار رفته در نوحه ها پرداخته تا میزان موفقیّت شاعر را در انتقال مفاهیم و پیام مشخّص کند. نتیجه اینکه تکرار آواها توانسته اند احساسات و حسیّات را تداعی کنند؛ بسامد بالای واکه بم "آ" و همخوان خیشومی "ن" در اشعار صفایی جندقی، حاکی از القای درد، رنج و نارضایتی است، حتّی اگر در مضمون بیت ها و کلام او آشکارا بیان نشده باشد.
تعابیر عارفانه و عاشقانه گوی و چوگان در اشعار فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تعابیر عارفانه و عاشقانه گوی و چوگان در اشعار فارسی است. شاعران در ادوار مختلف زبان و ادبیات فارسی، برای بیان مفاهیم و منویات درونی خود از تعبیرات گوناگون استفاده کرده اند و گاه برای بازگویی این مفاهیم از تعابیر و اصطلاحات رایج در زمانه خود سود جسته اند. بیان احساسات و عواطف شخصی شاعران گاه در مضامین عاشقانه و گاه عارفانه با واژه های گوی و چوگان نمود یافته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش تاریخی است که با رویکرد تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان داد؛ اشعار فارسی سرشار از دو واژه گوی و چوگان است که در مضامین عاشقانه برای توصیف درازی زلف، ذقن، روی، خال معشوق و نیز توصیف تسلیم و بی ادعایی عاشق در برابر معشوق به کار رفته اند. در مضامین عارفانه نیز برای بیان تسلیم بودن و نیز به عنوان تمثیلی برای ترک هوس و خودبینی استفاده شده است. نمود واژه های گوی و چوگان در اشعار غنایی و بسیاری واژه های گوی و چوگان در ادبیات فارسی نشان دهنده میزان رواج این بازی در ادوار مختلف تاریخ ایران است و آشنایی شعرا با بازی چوگان می تواند ناشی از رواج این بازی در ایران باشد.
بنجیدن مصدری کهن و متروک در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان بهرام گ ور و لنبک آب ک ش پس از این ک ه لنب ک به پذیرایی از بهرام می ایستد بیتی است که بر اساس آن: برید آن که لنبک بدو داد شاه ببنچید/ ببخشید/ بپیچید/ بخندید و بنهاد بر پیش گاه با توجّه به ضبط نسخه های شاهنامه و یکی دو قرینه دیگر، احتمالاً صورت درستِ فعلِ مصراعِ دوم «ببَنجید» است. این فعل از مصدر «بَنجیدن» به معنای «تقسیم کردن، بریدن و خُرد کردن» است و مادّه مضارعی که برای ساختن این مصدر جعلی/ ثانوی به کار رفته است، شاید مادّه مضارعِ دومِ مصدرِ «بَختَنِ» پهلوی باشد. با این احتمال «بَنج» از ریشه *baj- به معنای «تقسیم کردن و بخشش» است و معنی بیت با تصحیحِ قیاسیِ «ببنجید» چنین خواهد بود: بهرام غذایی را که لنبک به او داد به دو یا چند بخش تقسیم کرد و روی میز نهاد.
تصویر و تصویرپردازی در منظومه غنایی نوروز و نوگل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
25 - 44
حوزههای تخصصی:
تصویر و تصویرپردازی از عناصر و مؤلّفه های برجسته در حوزه زیبایی شناختی و از جمله اختصاصات در سبک شناسی آثار ادبی و هنری است. امروزه نگاه انتقادی به آثار ادبی از منظر خلق تصاویر نو، ناب و نغز از جمله مباحث جدّی در مطالعات بلاغت سنتی و نقد و نظریه ادبی و به ویژه در بررسی و تحلیل های مکاتب صورت گراییی و ساختارگرایی و مانند آن محسوب می شود. هدف از این پژوهش بحث و بررسی در انواع تصاویر منظومه بزمی نوروز و نوگل، اثر آرمان راکیان است که به تازگی وارد بازار نشر گردیده است. این پژوهش به شیوه اسنادی، توصیفی و در نهایت تجزیه و تحلیل محتوا بر اساس یافته ها صورت می گیرد. در مسیر این تحقیق با معرّفی انواع تصاویر خیالی ساده، متعدّد و گسترده و رفته رفته فاصله گرفتن از شیوه های نقد سنتی در پرداخت صِرف به مصادیق صُور خیالی در حوزه فنون بلاغت و صناعات ادبی و یا بیان و بدیع، به بررسی و شناخت عناصر نو، تصاویر چند لایه، انواع استعاره های تو در تو و مرکّب، اسطوره پردازی ها، نمادها و نمادسازی ها، کهن الگوها و حتّی شیوه های روایت و توصیف پرداخته می شود.
بررسی و تحلیل شخصیت زن در سه اثر سندباد نامه، سمک عیار و بختیارنامه بر اساس نقد زن گرایانه (فمینیستی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
45 - 54
حوزههای تخصصی:
زن و ویژگی های او از دیر باز یکی از موضوعاتی است که مورد توجّه ادبا و شعرا بوده است و گویندگان و نویسندگان بسیاری با در نظر گرفتن جنبه های متفاوت وجودی زن در این باره مطالب مختلفی بیان کرده اند. آثاری چون سمک عیار، بختیارنامه و سندبادنامه از متون منثور ادب غنایی است که می توان زن را به عنوان یکی از شخصیت های داستان مورد تحلیل و بررسی قرار داد. در این مقاله که به روش توصیفی– تحلیلی انجام شده، شخصیت زن در این سه داستان عامیانه بررسی و تحلیل و مقایسه شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که به دلیل بهره گیری از بن مایه های فرهنگ ایرانی، نگرش مثبت به زن در کتاب سمک عیّار بسیار جلوه گر است. بختیار نامه در مرتبه بعدی با نمونه های متعادل و مثبت تری از زنان و سندباد نامه به دلیل سایه افکنی فرهنگ و آیین هندو بر جایگاه زن، نگرش منفی بیشتری دارد.
بررسی زبان زنانه و مردانه در داستا ن های ابراهیم گلستان و منیرو روانی پور از منظر جنسیت و رویکرد تعلیمی اخلاقی (مطالعه موردی: جوی و دیوار و تشنه و کولی کنار آتش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
182-211
حوزههای تخصصی:
در جامعه شناسی زبان، متغیر «جنسیت» در کنار مؤلفه های دیگر، به عنوان یک عامل مؤثر بر زبان تعریف شده است؛ اما فمینیست ها اول بار آن را به عنوان یک مؤلفه اساسی تمایز، بین زنان و مردان قلمداد کردند و زبان شناسانی چون لیکاف، الگو و تئوری برای آن نوشتند که بر مبنای آن زبانِ زنانه و مردانه از هم جدا شد و ادبیات تعلیمی که نمایشگر زندگی و مبیّن ارزش ها و معیارهای یک جامعه زبانی است به طور گسترده ای در میان انواع ادبی دیگر، گستره ای شگرف در زبان زنانه و مردانه به خود گرفت. آرای زبان شناسان به سرعت در متون ادبی بررسی شد و دستاوردهای جالبی از تفاوت زبان زنانه و مردانه ارائه گردید. این پژوهش، تحقیقی و تحلیلی و با تکیه بر مؤلفه های زبانِ زنانه و مردانه، در دو مجموعه داستان جوی و دیوار و تشنه از ابراهیم گلستان و کولی کنار آتش از منیرو روانی پور در تطابق با آرای زبان شناسان حوزه جنسیت به خصوص لیکاف می باشد که با رویکرد تعلیمی اخلاقی بررسی شده است. فرضیه تحقیق ما این است که در آثار دو نویسنده مذکور، زبان زنانه و مردانه با رویکرد تعلیمی اخلاقی مطابق آرای زبان شناسان به خصوص لیکاف و در مواردی نیز، با نظر آن ها در تناقض است. این تفاوت ها در اثر گلستان بیشتر از روانی پور است و در کاربرد دشواژه، صفات عاطفی و جملات تعدیلی نمود بیشتری دارد. بنابراین باید گفت گاهی مواضع تعلیمی اخلاقی بر جنسیت زبان غلبه دارد و نظریات زبان شناسان اجتماعی را باید در بستر فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جامعه داستانی، مورد بررسی قرار داد.
تحلیل کهن الگویی شخصیت «کوش پیل دندان» با روی کرد به کهن الگوهای «پیر خردمند» و «ولادت دوباره»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
155 - 173
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها در تجربه های نخستین آدمی ریشه دارند و به این دلیل، در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته اند و به صورت پیدا و پنهان در همه شؤونات زندگی انسانی بویژه ادبیات (حماسی) که انعکاس دهنده ناخودآگاه فردی و جمعی است، حضور و بروز دارند. بر این پایه، موضوع تحقیق حاضر، نگاهی به شخصیت کوش پیل دندان بر اساس کهن الگوهای مورد نظر یونگ از جمله پیر خردمند و ولادت دوباره است. یونگ برای این دو کهن الگو، مؤلفه هایی را در نظر گرفته که نمودهای آن در زندگی کوش بازتاب داشته است. مهم ترین نتایج تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که هم سو با آراء یونگ، با ظهور کهن الگوی پیر خردمند، شخصیت اصلی داستان یعنی کوش پیل دندان، دچار تحولات معنوی گسترده ای گردیده و در اثر رهنمودهای پیر فرزانه و روشن گری های او، به فردی اخلاق مدار و پای بند به امور روحانی بدل شده است، به طوری که گویی از نو زنده شده و حیات مجددی را تجربه کرده است. اگرچه کوش در ابتدا شخصیتی ضدقهرمان بوده، اما تحت تأثیر تعالیم پیر دان ا، بر تاریکی های درونی خود غلبه کرده و پادشاه و قهرمانی مردمی شده است. با توجه به مؤلفه های کهن الگوهای یادشده در داستان، مراحل زندگی کوش ب ه سه دوره پیش از ت حول، آماده سازی برای تحول و نوزایی شخصیتی تقسیم می شود.
تحلیل ساختاری قصه فیروز شاه (داراب نامه بیغمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانس داراب نامه ( قصه فیروزشاه) توسط «مولانا محمد بیغمی» روایت و به قلم محمود دفتر خوان در سال 878 ه .در تبریز کتابت شده است. پیشتر به ساختار این گونه آثار کمتر توجه می شد؛ در حالی که سرمایه عظیمی از مسایل فرهنگی و ادبی هر عصر و یا چندین دوره در آنها دیده می شود؛ اما در دوره های اخیر و به ویژه پس از تحقیقات محمد جعفر محجوب درباره ادبیات عامیانه، آثاری به این موضوع اختصاص یافته است. پژوهش حاضر کوشش کرده است تا با شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای، به مطابقت مهم ترین عناصر داستان با متن مذکور بپردازد و بدین پرسش اصلی پاسخ دهد که آیا اساساً می توان این قبیل نظریات را بر داستان های فارسی تحمیل کرد؟ بررسی نشان داد که این عناصر، نه با پیچیدگی های امروزی، بلکه به شکل ساده و ابتدایی در این داستان دیده می شود
تحلیل و بررسی ویژگی های اخلاقی شمس به استناد مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
147-174
حوزههای تخصصی:
اخلاق شاخه ای از فلسفه عملی است. این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به روش فیش برداری، با رویکرد توصیفی تحلیلی، شخصیت شمس را با تکیه بر چند صفت غیراخلاقی بارز از جمله کبر، طمع، بی مایگی در سخنوری، تندخویی و تندگویی و بی ادبی به استناد مقالات شمس بررسی کرده است. دلیل انتخاب این صفات ازآن رو بود که با توجه به صحبت های خود شمس در مقالات، این صفات جزء صفاتی بود که شمس از سوی مردم عوام به آن ها متصف بود و این موضوع شمس را آزرده خاطر می کرد. لذا این مقاله با تشریح هریک از این صفات غیراخلاقی و آوردن نمونه هایی از سخنان شمس و آوردن دلایل کافی از خود مقالات، ضمن رد چنین رذایل اخلاقی از وی، اخلاق مداری وی را به اثبات رسانده و معلوم نموده که همه این ویژگی ها اتهامی بیش نبوده است. شمس معلم اخلاق ماهری بوده که عدول او از دایره ادب، دلیل موجهی داشته است. وی فردی به غایت متواضع، بی طمع، بی نفاق، مهربان و سخنور بوده که دنیا با همه زرق وبرقش، نمی توانست دل صادق او را بلرزاند. پژوهش حاضر فضایل اخلاقی مقابل آن رذایل را در وجود شمس اثبات کرده و نشان داده که وی از نظر اخلاقی، فرد معتدلی بوده و از این لحاظ مثل اکثر عرفا و حکما بر اخلاق ارسطویی تکیه زده است.
تأملی بر کارکرد معنایی و بلاغی تلمیح در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلمیح به عنوان یکی از شگردهای بلاغی که هم در حوزه موسیقی معنوی و هم جزو مجموعه تصویر قابل بررسی است، همواره نقشی مهم و مؤثر در القای عواطف و آفرینش تصاویر ادبی؛ بخصوص در حوزه شعر داشته است. ویژگی قابل توجه تلمیح آن است که به عنوان یک شیوه فرمی برای تبیین ذهنیات، می تواند اَشکال بلاغی دیگری را نیز در بطن خود جای دهد و بدین ترتیب، هم جنبه مخیل سخن را قوت بخشد و هم بُعد القایی آن را برجسته سازد. براساس همین اهمیت، هدف مقاله حاضر، بررسی جلوه های کارکرد معنایی و بلاغی تلمیح در غزلیات سعدی است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام می گیرد و به شناختن بخشی دیگر از عواطف و اندیشه های سعدی و ظرایف زیباشناختی غزل او می انجامد. یافته های این تحقیق حاکی از آنند که برجسته ترین گونه های تلمیح در غزل سعدی عبارتند از: اشارات و قصه های قرآنی- روایی؛ به ویژه ماجرای پیامبران، تلمیحات تاریخی- داستانی(ماجراهای عاشقانه ای که جنبه داستانی آن ها غالب است) و اشارات اساطیری- حماسی. سعدی انواع تلمیح را به ترتیب در فضای موضوعی- معنایی عاشقانه، عارفانه و تعلیمی- اخلاقی به کار می برد. هر یک از این گروه های محتوایی، شامل جزییاتی متنوع هستند که در متن به آن ها خواهیم پرداخت. بارزترین قالب های فرمی- بلاغی سعدی در جریان کاربرد انواع تلمیح نیز عبارتند از: تشبیه؛ به ویژه اضافه تشبیهی، نماد (کلیدواژه های تلمیحی- نمادین) و ایهام؛ بخصوص از نوع تناسب.
تعلیمات اخلاقی در گفتمان مسلط کلیله و دمنه و کارکرد آن در اقبال این اثر در طول تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بارزترین گفتمان های کلیله و دمنه ، «تأکید پادشاه محوری» است که در این پژوهش، با رویکرد تحلیل گفتمانی لاکلا و موف، به بررسی ساختار این گفتمان پرداخته ایم. این گفتمان از طریق بازنمایی جایگاه عنصر «پادشاه/ ملک» به عنوان «دال مرکزی»، و چگونگی ارتباط متقابل وی با سایر مشارکان، مفصل بندی خاصی را القا و هژمونی می کند که در آن، هویت این مشارک و سایر مشارکان اجتماعی و نیز تعریف برخی تعالیم اخلاقی، در چارچوب نظام قدرت، معنا و ساختار مشخصی می یابد. ما با اخلاقیاتی روبه رو هستیم که متأثر از ضرورت های سیاسی و ایجاب های حکومت داری است. این گفتمان در یک کشمکش گفتمانی، با ایجاد بست های معنایی در مفاهیمی که در میدان گفتمان های دیگری چون علم اخلاق دارای معانی از پیش مشخصی بوده اند، آن ها را در ساختاری ایدیولوژیک مجدد مفصل بندی نموده و به این ترتیب، تفکر پادشاه محور خود را به عنوان گفتمانی عینی، در کل متن مسلط می کند. توجه به بافت موقعیت، شبکه قدرت و ساختارهای سیاسی جوامعی که این متن در آن ها تولید و بازتولید شده است، کارکرد و اهمیت گفتمان مسلط این کتاب را در تعالیم اخلاقی این ملل در طول تاریخ نشان می دهد و حکایت از تأکید و بازتولید مجدد این گفتمان دارد.
شیوه های متناقض نمایی در غزل های سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متناقض نمایی یکی از برجسته ترین روش های تشخص بخشیدن به زبان است که در ادب فارسی بیش تر ریشه در آرای صوفیه و شطحیات آنان دارد. متناقض نمایی در زبان فارسی برابر اصطلاح انگلیسی پارادوکس است. این عنصر بلاغی، اگرچه از نگاه نویسندگان کتب بلاغی کهن ما به دور مانده، اما نویسندگان و شاعران کلاسیک ما از دیرباز با آن آشنا بوده و در آثار خود از آن بهره ی کافی برده اند. متناقض نمایی در واقع در روساخت کلام اتفاق می افتد و گاهی کلام را به ظاهر بی معنا و پوچ می سازد اما در ژرف ساخت، معنا و یا دست کم پیامی دارد. این جستار، با روش توصیفی تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که کار برد و کارکرد این عنصر بلاغی در غزل سنایی چگونه است و شاعر با چه ترفندهایی آن را ایجاد می کند؟ بررسی ها حاکی از این است که شاعر به شکل گسترده ای از متناقض نمایی در غزل های خود بهره گرفته و تمامی آن ها، کارکرد هنری و زیبایی شناسانه دارد و باعث آشنایی زدایی می شوند و شاعر با درهم آمیختن عناصر ناساز در حوزه های عقلی، علمی، باورها، عادت ها، امور خلاف شریعت و امور سلبی و ایجابی، آن ها را پدید می آورد
تبیین مضامین گونة مقاومت در چارچوب علل اربعة ارسطویی با محوریت شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
173-196
حوزههای تخصصی:
گونة مقاومت، یکی از گونه هایی است که به شکل تئوری در عصر جدید مورد بحث و بررسی قرارگرفته است، اما این به معنای به وجود آمدن آثاری از این دست در عصر جدید و نبودِ نمونه های کلاسیک آن نیست. در ادبیات کلاسیک ما، به خاطر شرایط اقلیمی ایرانشهر نمونه های بسیاری از این گونه با مضامین گوناگون، به شکل ملی _ میهنی و نمونه های دیگر از این گونه، وجود ماهوی داشته است. بهترین مدعای ما در این زمینه شاهنامه است که تار و پود آن در لایه های زیرین و رویین آگنده است از مضمون های دعوت به پایداری است و جالب اینکه این مضامین تاریخ مصرف ندارند و به شکل موازی در تمامی اعصار قابل دریافت و استفاده و بارگذاری اند. ما نیز در این وجیزه با کمک علل اربعة ارسطویی و تحلیل لایه های شعر، این گونه را در بوتة تحلیل و بررسی قرار داده ایم و سعی در تبیین و اثبات مضامین مقاومتی شاهنامه که آن هم در لایه های متنوع و با کارکردهای متفاوت پیچیده شده است، داریم تا نهایتاً به این نتیجه برسیم که مقاومت ایران و ایرانی مسئله ای به قدمت این مرز و بوم است.
تجربه عرفانی در وکروم اروشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
195 - 212
حوزههای تخصصی:
وکروم اروشی نام نمایشنامه ای از کالیداس ،شاعر قوی طبعِ هندی است که تجربه ای عرفانی را در آسمانی خیالی و مثالی به تصویر می کشد و در قالب اسطوره، رمز و نماد بیان می کند.از سوی دیگر وکروم اروشی، شخصیت اصلی نمایشنامه ، زنی آسمانی نژاد، و پری ای خیالی است که متضمن معنی آنیمای یونگ ، « دئنا»ی اوستا و بازتاب صفت جمال الهی و عشق در عالم عرفان است. اهمیت تحقیق حاضر که به روش توصیفی تحلیلی،با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده، در پاسخ به این سوال است که تجربه عرفانی در نمایشنامه مذکور چه ابعادی دارد؟ و نشان می دهد که چگونه زبان نمادین شاعر، عشق، صور و اطوار آن را در این نمایشنامه شرح داده است. عشق پادشاهی که در آسمان خیال با پری جمال برخورد می کند؛ به هدایت او گوهر گرانبهای حیات را می یابد و در نهایت از بطن پری شاهزاده ای به عمل می آید که شکارگر مرگ و پیام آور زندگی جاوید است.شاهزاده ای که همان جان جلایافته و ضمیر روشن شاه است که پس از طی طریق، رخ نموده است و خلعتِ شاهی به راستی شایسته ی او و از آنِ اوست.
تحلیل نشانه های بلاغی در عاشقانه های شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
171 - 194
حوزههای تخصصی:
نشانه های بلاغی، نقشی برجسته در فرآیند شکل گیری محتوا دارند و متناسب با محدوده رمزگانی بافت متنی از آن ها استفاده می شود. شمس لنگرودی از شاعران معاصر ایران است که در شعرش متناسب با محتوا و هدف، استفاده ای قابل بررسی از نشانه های بلاغی دارد. با توجّه به ارتباط بارز عاشقانه های شمس با این نشانه ها، مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، نشانه های بلاغی پرکاربرد و نقش و کارکرد تعیین کننده آن ها را در شعر شمس بررسی می کند. تحلیل اشعار عاشقانه شمس، نشان می دهد محتوای عاشقانه ها دارای سه ضلع برجسته معشوق، عشق و شعر در یک مثلث عاشقانه است که شاعر از انواع نشانه های بلاغی برای تشریح آن استفاده نموده است. پربسامدترین نشانه ها در این اشعار در دو بخش نشانه های شمایلی و نمایه ای قرار می گیرد که به ترتیب، شاملِ تناسب، هم حروفی، تشبیه، استعاره مکنیه و مصرّحه ، تکرار در سطح جمله و نشانه های بلاغی سبک ساز در این سروده ها به ترتیب: تناسب، هم حروفی و تشبیه است که در گسترش و تقویّت نظام عاطفی مسلّط بر عاشقانه ها نقش دارند. همچنین تراکم و ترکیب نشانه ها، خوشه های نشانه ای را پدید آورده است که تأییدی بر وجود رمزگان بلاغی در این سروده ها است. کارکرد نشانه ها و خوشه ها مخاطب را با شعر شمس، دنیای ذهنی و تجربه های زیستمانی او آشنا می کند.
اسطوره پدر و پسر در رمان پدر بی جان و داستان رستم و سهراب از دید روان شناسی فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
133 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی اسطوره پدر و پسر از دیدگاه فروید در رمان پدر بی جان اثر دانلد بارتلمی و مقایسه آن با داستان رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی است. برای نیل به این منظور، نویسنده این مقاله از روی کرد زیگموند فروید درباره عقده ادیپ در تحلیل رابطه پدر و پسر در این دو داستان سود جسته است. این رابطه در دل خانواده شکل می گیرد که در رمان بارتلمی به خوبی ترسیم شده است. ابتدا به معرفی دانلد بارتلمی پرداخته می شود. سپس عقده ادیپ در دید فروید معرفی می گردد تا بنیان نظری پژوهش فراهم شود. آن گاه، این مفهوم در رمان پدر بی جان و داستان رستم و سهراب ارائه می گردد که در نهایت با بررسی هردو اثر از دید روان شناسیِ فروید مورد مطالعه قرار می گیرد. نویسنده در این مقاله بر آن است تا با تمرکز بر اسطوره پدر و پسر از منظر روان شناسی فروید، ماهیّت این اسطوره را با تکیه بر متن رمان و شاهنامه به تصویر کِشد. این پژوهش توصیفی تحلیلی است و روش مطالعه نیز کتاب خانه ای.
تأثیرِ ایدئولوژی در نگاهِ به وطن در شعر مشروطه و انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
355 - 376
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه با اندیشه ملی گرایی و تجدّد خواهی و با ایجاد دگرگونی های عمیق در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، ساحت ایدئولوژی ملّت درباره انسان، نقش دین در اداره امور جامعه و وطن خواهی را دستخوش تغییرات اساسی کرد و مفاهیم جدید را به گفتمان غالب تبدیل نمود. انقلاب اسلامی نیز با ایدئولوژی توحیدی برای حاکمیت بخشیدن به قانون اسلامی و استقرار نظام سیاسی مبتنی بر دین، جهان بینی ملّت و بنیان های فرهنگی و اجتماعی را دگرگون کرد. «وطن» از جمله موضوعات مشترکی است که در شعرِ این دو انقلاب، متفاوت از مفهوم قدیم آن، با بسامد بالایی به کار رفته است. برای اینکه عناصرِ مهم تأثیرگذار بر وطن دوستی برای حقیقت جویان آشکار شود، در این مقاله، تأثیر ایدئولوژیِ ملی گرایی و دین مداری بر شعر وطنی شاعران این ادوار، با مراجعه به دیوان شعر آنان و آثار تحلیلی مرتبط با موضوع، مورد بررسی قرارگرفت. این پژوهش به روش کتابخانه ای و تحلیلی بوده و نتیجه به دست آمده بیانگر این است: مفهومِ وطن در اندیشه شاعران دوره مشروطه با تأثیرپذیری از فرهنگ و مدنیّت جهان غرب، ملی گرایی و ناسیونالیستی است و در جهان بینی شاعران انقلاب اسلامی با الهام از آموزه های دینی، اسلام وطنی است و با پیوند فرهنگ ملی و دینی در انقلاب اسلامی، مفهوم «ایرانی اسلامی» و تا حدودی ملی گرایی و ناسیونالیستی نیز به کار رفته است.
نقد اسطوره ای نماد «پری و باد» در «شاهنامه فردوسی» و رمان «پریباد» نوشته «محمدعلی علومی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
95 - 116
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای از آن نظر که با زمینه های متنوع و گوناگونی مانند: مردم شناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روان شناسی جمعی و روان شناسی یونگ و مطالعات کهن الگویی، مرتبط است؛ روی کردی میان رشته ای به حساب می آید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانه های کهن الگویی موجود در متن می پردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بوده اند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزش های ناخودآگاهانه متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر می رسد متونی که حاوی نشانه های اسطوره ای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیش تری دارند. از جمله این متون، رمان پریباد نوشته محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بن مایه های اسطوره ایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطوره های شاخص این رمان هم چون اسطوره پری و باد و تطبیق آن با شاهنامه فردوسی بپردازد. بررسی های حاصل از تحقیق نشان می دهد که این مفاهیم در شاهنامه به عنوان پیش متن، بیان شده است و نویسنده رمان سعی در خوانش دوباره این اسطوره ها در رمان پریباد دارد.
کهن الگوی عشق در نما یشنا مه سلطان مار بهرام بیضا یی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یون گ در مکت ب روان شناسی خود، محتوا و درون مایه ناخودآگاه جمعی را که نالگ و می داند . عشق یکی ازبرجسته ترین کهن الگوهای روان بشر است که از دیرباز، ذهن انسان را به خود مشغول ساخته است، اساطیر و متون ادب فارسی ، عرص ه وس یعی از جل وهه ای کهن الگو ی عشق به شمارمیآیند؛ نمایشنامه سلطان مار اثر بهرام بیضایی که یک اثر اسطوره ای و عاشقانه است، داستان عشق خانم نگار و سلطان مار را روایت می کند که دو قهرمان اصلی نمایشنامه از طریق فرافکنی، ویژگی ها و حالات روانی دنیای درون خود را در دنیای بیرون مجسم می کنند . در این پژوهش با بهره گیری از روشتوصیفی–تحلیلی ضمن تحلیل کهن الگوی عشق در نمایش نامه سلطان مار دیگر کهن الگوهای یونگی نیز تفسیر شده است زیرا جلوه های آنیما و آنیموس در خلال مفهوم کهن الگوی عشق با دیگر کهن الگوها و نمادهای روانشناسانه تلفیق یافته است . قهرمانان این نمایشنامه با اکسیر عشق برسایه پیروز می شوند و نقاب های خود را کنار می گذارند و به فرایند فردیت و کمال دست می یابند
تحلیل کهن الگویی نماد «پری» در خسرو و شیرین نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طبق نظر یونگ کهن الگوها در ناخودآگاه جمعی از طریق نمادها ظهور می یابند. هر کهن الگو می تواند در جامه نمادهای مختلف ظاهر گردد. با بررسی افسانه ها و قصه های پریان می توان بین خودآگاه و ناخودآگاه که آبشخور اسطوره هاست ارتباط برقرار کرد. پریان نیروهای فرا طبیعی روح انسان را نمادین می کنند. پایداری مضامین پری در ذهن بشری نشان از قدرت عظیم و شگرف آن هاست که توانسته اند از ماقبل تاریخ به عصر جدید، سفر کنند و در لابه لای آثار قصه پردازان و شاعران به حیات خود ادامه دهند. نظامی به همه باورهای کهن درباره نماد پری آگاه بوده و به کمک آن توانسته نهانی های ناخودآگاه درون خود را که در قهرمان داستان-شیرین- نمود یافته است، توصیف کند. او در سایه این نماد و با تخیلات شاعرانه، آنیمای درون خود را به تصویر کشیده است. سویه مثبت پری در خسرو و شیرین، نشانگر روان تکامل یافته و به فردیت رسیده سراینده آن می باشد. هماهنگی میان احوال و رفتار و نقش های «شیرین» نظامی با الگوهای باستانی شخصیت «پری» حاکی از موفقیت شاعر در وصول به هدف آگاهانه اوست. پژوهش حاضر تصویرسازی نظامی را از کهن الگوی پری و تحول تدریجی مفاهیم آن در قالب داستان خسرو و شیرین نشان می دهد. تصاویر و مفاهیمی که بیان کننده راز بقای اسطوره پری در زبان نمادین شاعران، تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی بشر می باشد. در این جستار ضمن طرح موضوع نقد کهن الگویی و بیان جایگاه نمادها در عرصه آفرینش های هنری، به بررسی نماد پری در خسرو و شیرین نظامی پرداخته شده است.