فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
به دلیل ماندگاری مضمونهای اساطیری و نیز تجلی آنها در آثار ادبی - اعم از نظر و نثر - بررسی سابقه اساطیری برخی از تصویرهای ادبی از موضوعات قابل توجهی است که از شاخه های نقد اساطیری ( myth criticism ) محسوب می شود . یکی از تصویرهای رایج و پرنمود ادبی در شعر پارسی که اساس شکل گیری آن را باید در اساطیر ایرانی جست ، بن مایه « روییدن گیاه از انسان » است ، بدین معنی که در ادوار و سبکهای گوناگون شعر پارسی با مضمونها و تصاویری روبرو می شویم که در آنها از اشک چشم ، خون ، خوی ، اندامها و متعلقات و خاک گور انسان « گیاه » به معنای عام آن می روید ...
شهید و جانباز در شعر ابراهیم طوقان شاعر مقاومت فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت در پیوند با اختلاف و نزاع و درگیری بین دو طرف به وجود می آید. پیشینه این وقوع و درگیری به ابتدای پدید آمدن انسان بر می گردد و چون ادبیات نهادی اجتماعی است و از زبان که نهاد دیگری است، به عنوان ابزار استفاده می کند، با پایداری فردی و اجتماعی گره می خورد. ناقدان معاصر بر این باورند که مهمترین بازده ادبی جنگ اعراب و اسراییل، پیدایش ادبیات مقاومت فلسطین است. ابراهیم طوقان نابلسی از شاعران مشهور مقاومت فلسطین است که قصاید زیادی از دیوانش به مقاومت اختصاص دارد و هشت درصد (9 قصیده) از اشعارش درباره شهید و جانباز است در این مقاله جهت پاسخ به این سوال که ابراهیم طوقان چه تصویری از شهید و جانباز ارایه می دهد و شهید و جانباز در شعر او چه ویژگی هایی دارد، پس از تحلیل آن اشعار، ویژگی های شهید و جانباز (22 ویژگی) استخراج و سپس نتیجه گیری شده است.
ژانر ادبی «داستانک» و توانمندی آن برای نقد فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابعی که در زبان فارسی راجع به ژانر موسوم به «داستانک» تالیف شده، به نسبت داستان کوتاه، بسیار اندک است. داستان نویسان ما به نوشتن داستانک بسیار کمتر از داستان کوتاه روی آورده اند در این مقاله، پس از تعریف نوع ادبی موسوم به «داستانک» نخست وجوه شباهت ساختار داستانک و داستان کوتاه تبیین گردیده و سپس عناصر این ژانر کمیاب، بر شمرده شده است. در بخش بعدی، تحلیل مبسوطی از داستانک «صفحه حوادث» نوشته داستان نویس معاصر علی قانع، به منزله نمونه ای موفق از این شکل ادبیات داستانی، ارایه گردیده است. در این تحلیل، استدلال شده که نویسنده با بهره گیری از توانمندی های این ژانر، توانسته است از برخی واقعیت های اجتماعی آشنایی زدایی کند و در واقع، این داستانک حکم تفسیری نقادانه از فرهنگ مسلط اجتماعی ما دارد که طی آن، نویسنده خو گرفتن به روزمرگی فاجعه و نیز رفتارهای خودمدارانه را مورد موشکافی نقادانه قرار می دهد.
بررسی سفرنامه ابن بطوطه از منظر ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه آیینه ای ا ست که می توان انعکاس تصویر زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آداب و رسوم و باورها و اعتقادات، رفتار و کردار و فراز و نشیب های زندگی جوامع مختلف را در آن دید، تصویری گویا و روشن و تا حدود زیادی خالی از غرض ورزی و ملاحظه.از جمله این سفرنامه ها، «سفرنامه ابن بطوطه» است که سند گویای بسیاری از جوامع اسلامی و جوامع شرقی در قرن هشتم هجری است. این جهانگرد پرشور مراکشی، ضمن سفر به سرزمین های مختلف، گزارشی جذاب، صادقانه و دقیق از چگونگی معیشت مردم، وضع شهرها، صنایع و تولیدات، مدارس و خانقاه ها، راه و رسم دربارهای مختلف، آداب و رسوم مذهبی مردم، عملکرد طبقات حاکم و ... به دست می دهد که از دیدگاه ادبیات تطبیقی بسیار ارزشمند و حایز اهمیت است؛ چرا که در ادبیات تطبیقی، بررسی فرهنگ عامه (فولکلور) و تصویر آن از نگاه دیگران، یکی از محورهای مهم شناخت ملت ها و مقایسه آنها با یکدیگر است.این پژوهش به بررسی سفرنامه «ابن بطوطه» از دیدگاه ادبیات تطبیقی و بر اساس مکتب فرانسه می پردازد، زیرا این مکتب است که به بررسی سفرنامه ها و تصویر یک کشور از دیدگاه ادبیات کشور دیگر اهتمام می ورزد.
شعر پایداری افغانستان از کودتای مارکسیستی تا جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودتای مارکسیستی و به دنبال آن ورود نیروهای ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، تحولات عمیقی در همه شئون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور ایجاد کرد.شعر افغانستان نیز پس از این واقعه، تا روی کار آمدن دولت «حامد کرزی» از نظر صورت و مضمون دگرگونی های زیادی را پشت سر گذاشت.این مقاله به روش تاریخی-تحلیلی می کوشد، ضمن بررسی جریان های موثر شعری سه دهه پسین افغانستان، شعر پایداری این کشور را-به عنوان جریان غالب-در حوزه های جغرافیایی و تاریخی گوناگون، مورد بررسی قرار دهد. مهمترین نتیجه این پژوهش آن است که جریان شعر پایداری افغانستان با آغاز مهاجرت شاعران به سایر نقاط جهان، متاثر از بافت سیاسی، اجتماعی و زبانی کشورهای میزبان، به جهش های کیفی متفاوتی دست یافته است. این تاثیر پذیری از ادبیات کشورهای میزبان، به تدریج جریان شعری داخل افغانستان را نیز تحت الشعاع قرار داده است.
قصه پائوروه در آبان یشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشت ها مجموعه ای است از 21 سرود اوستایی. در این سرودها ایزدان کهن ایرانی فراخوانده می شوند. غالباً در لابه لای این سرود ها، قصه ها و اسطوره های قدیم به صورت کوتاه و فشرده بیان شده اند. صورت کامل تر برخی از این اسطوره ها را می توان در متون پهلوی، شاهنامه، و منابع اسلامی مربوط به ایران یافت. قصه پائوروه (Pāurva) از جمله افسانه هایی است که در آبان یشت (بندهای 61 تا 65) بدان اشاره شده است. از محتوای این بندها چنین برمی آید که پائوروه انسان نیک سرشتی بوده است، به گونه ای که فریدون به یاری او می شتابد و اَرِدوی سورا اناهیتا آرزویش را برآورده می سازد. نام پائوروه در بخش اوستایی رساله پهلوی پرسشنیها (بند 32) نیز آمده است، با این تفاوت که در این متن او انسانی بدکار است که می خواهد به دهمان آفرین (ایزد دعای خیر) آسیب رساند. این گونه به نظر می رسد که با دو قصه متفاوت از دو شخصیت همنام روبه رو هستیم یا داستان واحد و بسیار کهنی در میان اقوام هندی ـ ایرانی وجود داشته که اندک اندک از یادها رفته و سپس با حماسه ای میان رودانی درآمیخته و در نتیجه دو شخصیت متضاد را پدید آورده است.
پورنوگرافی و وقاحت نگاری
منبع:
الفبا سال ۱۳۵۲ جلد دوم
حوزههای تخصصی:
سندباد نامه جلال عضد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندباد نامه منظوم، جلال الدین عضد یزدی، به کوشش محمد جعفر محجوب، انتشارات توس، تهران ????، ?? + ??? + ?? صفحه. داستان سندباد یکی از کهن ترین داستان هایی است که ظاهرا اصل هندی دارد و پیش از اسلام به زبان پهلوی و سپس، در 398 هجری، به فرمان امیر نوح بن منصور سامانی، به قلم خواجه عمیدالفوارس قنارزی، از پهلوی به فارسی دری ترجمه شده و رودکی آن را به نظم درآورده است. از اصل هندی، ترجمه پهلوی، ترجمه قنارزی، منظومه رودکی، همچنین از پندهای سندباد (ماخذ منثور ازرقی)، و از صورت منظوم آن، سروده ازرقی هروی، امروزه نشانی در دست نیست و تاکنون نسخه هیچ یک از آنها به دست نیامده است. اما سند بادنامه، به نثر فارسی ظهیری سمرقندی، همراه با ترجمه ای کوتاه و عامیانه به زبان عربی، با تصحیح و مقدمه احمد آتش، نخست به سال 1948 در استانبول و، پس از آن، چند بار در تهران به چاپ رسیده است. خلاصه ای از داستان هم در ضمن طوطی نامه ضیا نخشبی آمده، که آن نیز چند بار در هند و ایران (آخرین بار به کوشش فتح اله مجتبائی و غلام علی آریا) به چاپ رسیده است. دستنویس حکایت سندباد به خط نستعلیق و مورخ 1065 هجری، که به شماره 3/338 در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان نگهداری می شود، معلوم نیست کدام یک از روایت های این داستان است. (فهرست نسخ خطی انستیتوی آثار خطی تاجیکستان، ج1، زیر نظر سید علی موجانی – امریزدان علی مردان، تهران 1376، ص333 – 334) از این داستان، روایت دیگری نیز به نظم فارسی سید جلال الدین عضد یزدی (صراف) موجود است که با سینت پاس (Sintpas) یونانی پیوندی محکم دارد ...
تحلیلی روانکاوانه از داستان «سیاه زنگی» از کتاب «شیهه اسب سفید» زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سیاه زنگی اثر زکریا تامر داستان نویس سوری است که در فضایی سوررئالیستی رخ می دهد و به شیوه سیال ذهن روایت می شود و به این دلیل، شخصیت ها و حوادث داستان برگرفته از ناخودآگاه نویسنده اند. این مقاله در تحلیل داستان مذکور به تحلیل شخصیت های داستان و حوادث آن از منظر نظریه های روانکاوی جدید پرداخته است و هریک از شخصیت های داستان را طبق تقسیم بندی فروید نماد و نماینده بخشی از ناخودآگاه انسان قرار داده است. بدین ترتیب، شخصیت «سیاه زنگی» در داستان، نماینده بخش «نهاد» در دستگاه روانی انسان و شخصیت «راوی» در بسیاری مقاطع، نماینده «من» است و شخصیت های فرعی «دخترک» (مقطع سوم) و «سرکارگر» (مقطع پنجم) نماینده «فرامن» هستند. در تحلیل روانکاوانه حوادث داستان باید گفت، این حوادث در دو دوره از حالت های روانی نویسنده اتفاق می افتد: قسمت های ابتدایی داستان مربوط به دوران غلبه غریزه حیات بر ذهن نویسنده است و قسمت پایانی داستان (مقطع ششم) مربوط به چیرگی غریزه مرگ بر غریزه حیات در اندیشه اوست.
تحلیل عناصر داستانی در قصه های مقالات شمس تبریزی
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.
بررسی تحلیلی ساختار روایت در کشف المحجوب هجویری براساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت پردازی یکی از سنت های بسیار مهم در میان صوفیان بوده است. نویسندگان صوفی، همواره از حکایت به عنوان ابزاری برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کرده اند. هجویری یکی از کسانی است که در پروردن این حکایت ها و غنابخشیدن به آن ها، نسبت به بسیاری از نویسندگان دیگر موفق تر عمل کرده است؛ تا جایی که برخی بر این باورند که هجویری را می توان بهترین عارفانه نویس ایران دانست. حکایت ها و شبه حکایت های صوفیانه بخش مهمی از کتاب کشف المحجوب را به خود اختصاص داده اند. این حکایت ها از استحکام زیادی برخوردارند و هم از نظر ساختار و هم معنا، قابل تحلیل و بررسی هستند. هجویری این حکایت ها و شبه حکایت ها را در بخش-های گوناگون کتاب برای تأکید بر گفته های خود بهکار برده است.
حکایت های کشف المحجوب را می توان براساس نظریه های جدید ادبی
از جمله «روایت شناسی ساختارگرا» نیز بررسی کرد. از میان الگوهای
گوناگون روایت شناسی، الگوی روایت شناسی گرماس برای بررسی
حکایت های کشف المحجوب - که بسیار کوتاه و فشرده اند - مناسب تر به نظر می رسد. این الگو به طرز چشمگیری با طرح بسیاری از قصه های عامیانه سازگار است.
آژیرداس ژولین گرماس، پس از بررسی نظریة پراپ در ریخت شناسی قصه، تلاش می کرد به یک دستور زبان جهانی برای روایت دست یابد. وی در کتاب «معناشناسی ساختاری»، نظریة نشانه شناسی روایت را بنا نهاد و به این ترتیب، این برداشت که ساختار یک داستان با ساختار یک جمله همانند است، به یکی از فرضیات معیار در روایت شناسی تبدیل شد. در مقالة حاضر، ساختار روایی حکایت های کشف المحجوب هجویری بر اساس الگوی نشانه شناسی روایی گرماس و نیز چرخش ها و انعطاف پذیری این الگو در حکایت های صوفیانه بررسی شده است.
بیژن و منیژه و ویس و رامین (مقدمه ای بر ادبیات پارتی و ساسانی)
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر داستان ""زال و رودابه"" در شاهنامه از منظر شکل شناسی (مورفولوژی)
حوزههای تخصصی:
در بین آثار گوناگون حماسی ایران و جهان، بدون شک شاهنام ة فردوسی، یکی از بزرگترین و اثرگذارترین آثار است. شاهنامه در عین حماسی بودن، هم داستان های عاشقانه دارد و هم داستان های تاریخی. یکی از داستان های زیبای شاهنامه که رنگ و بوی عاشقانه نیز دارد، ماجرای ""زال و رودابه"" است. در شکل شناسی داستان ""زال و رودابه"" که هدف اصلی این مقاله است، سعی شده تا ضمن معرفی داست ان، اج زای مختلف آن از جمله: شخصیت ها، صحنه ها، تضادها، تقابل ها، روایت داستان، طرح داستان (پی رنگ) و ... بررسی و مقایسه ای شکل شناسانه، هرچند کوتاه، با روش ریخت شناسی پراپ انجام شود. به این امید که ساختار داستان ""زال و رودابه"" به شکلی علمی و عینی واکاوی و مورد بررسی قرار گیرد.
جلوه های طنز در ضرب المثل های فارسی
حوزههای تخصصی:
تحلیل و نمادپردازی «پیامبر» نوشته جبران خلیل جبران با توجه به کهن الگوهای روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«پیامبر»، نوشته جبران خلیل جبران، کتابی بسیار کم حجم؛ اما سرشار از مفاهیم عرفانی، دینی، اخلاقی و فلسفی است. این کتاب اگرچه در ظاهر کتابی ساده و آسانیاب می نماید؛ اما دارای درونمایه ای بسیار غنی و کهن الگویی است. «پیامبر»، روایت گر سرگذشت یکی از کهن الگوهای ناخودآگاهی ماست؛ «پیغمبر» در انزوا نشسته ای که به عنوان پیر فرزانه و مهربان درون، هر لحظه انتظار «من» خودآگاه را میکشد تا با کمک «آنیما» وی را در طی طریق بیانتهای کمال یاری دهد و راه سبز فردیت و تمامیت روانی را به او بنمایاند. این اثر، نمایانگر مراحلی است که مردم شهر اورفالیز به یاری پیامبر و میانجیگری آنیمای «میترا» نام میپیمایند و با خویشتن خویش یگانه میشوند. آنچه درونمایه این اثر را شکل می دهد، سفری درونی است؛ سلوکی عرفانی که این اثر را عرصه حضور و فعالیت بسیاری از کهن الگوها و نمادهای مرتبط با این فرایند باطنی ساخته است. «من»، «خود»، «سایه»، «پیر دانا»، «آنیما» و نگاره نمادین «ماندالا» از برجسته ترین نمادها و کهن الگوهای موجود در این اثر برجسته خلیل جبران است.