فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
Teachers’ professional identity has been the topic of abundant research in recent few decades. It has been defined as the knowledge a teacher has of himself/herself in teaching contexts, and relationships that manifest themselves in practical professional undertakings. This study aimed at investigating the factors that most likely influence identity construction of Iranian EFL teachers. In this convergent mixed-method study, the data in the quantitative and the qualitative phases were collected, respectively, through a questionnaire and semi-structured interviews. The participants of the study were 75 English language teachers who teach in Iranian public schools. The quantitative data were analyzed by means of SPSS and the qualitative data were analyzed manually through thematic analysis. The findings showed that the majority of the participants believed that gaining experience has been the most determining factor in construction of their identities as EFL teachers. Other factors such as inspiration of previous teachers, peer learning and particularly the university programs, however, have been less effective or have had little effect in this regard. This study has implications for ELT stake-holders.
اسم سازی و کاهش ادراک عاملیت در گفتمان: مطالعه ای تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا نوع صورت بندی زبانی یک رویداد می تواند بر ادراک افراد از میزان مسئولیتی که متوجه عامل رویداد است تأثیر بگذارد؟ در این پژوهش تأثیر اسم سازی بر قضاوت افراد از میزان مسئولیت عامل در گفتمان بررسی شده است. برای پاسخ به پرسش پژوهش، دو تکلیف طراحی شدند. در تکلیف اول تعداد 331 آزمودنی دو سناریو با موضوع حادثه در رستوران و آلودگی محیط زیست را یک بار در قالب افعال معلوم و یک بار در قالب افعال اسم سازی شده خواندند و میزان مقصر بودن عامل و میزان خسارت واردشده را در قالب طیف لیکرت قضاوت کردند. نتایج نشان داد آزمودنی ها عامل نسخه دارای اسم سازی از سناریوی «رستوران» را به طور معنی داری کمتر مقصر شناختند. اما در سناریوی «محیط زیست» تفاوت معنی داری در مقصر دانستن عامل در حالت اسم سازی و فاقد اسم سازی مشاهده نشد. همچنین، میزان صدمه واردشده نیز در هر دو نسخه از سناریوهای «رستوران» و «محیط زیست» فاقد تفاوت معنی دار بود. به منظور اطمینان از پایایی اثر مشاهده شده در سناریوی «رستوران»، تکلیف دومی مشابه با تکلیف نخست و با موضوع حادثه در جلسه مصاحبه طراحی شد و پرسش خسارت این بار با گزینه های ریالی طرح شد. در این تکلیف 146 آزمودنی غیر از آزمودنی های تکلیف اول به پرسش ها پاسخ دادند. نتایج نشان داد، همانند سناریوی «رستوران»، آزمودنی ها به طور معنی داری میزان مقصر بودن عامل در نسخه دارای اسم سازی را کمتر ارزیابی کردند؛ اما تفاوت معنی داری در پاسخ به میزان خسارت یافت نشد. یافته های این پژوهش نقش اسم سازی در کم رنگ سازی میزان عاملیت در گفتمان را تأیید می کند.
اشراف چندگانه در ساختار بند موصولی مفعولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ساختار بند موصولی مفعولی در زبان فارسی و امکان ادغام متقارن یک گروه اسمی بین بند پایه و پیرو براساس مفهوم ادغام متقارن چیتکو ( 2011b ) و ریمزدیجک ( 2006a ) در زبان فارسی بررسی شد. بند موصولی مفعولی نوعی بند پیرو است که هسته آن در بند پایه و بند پیرو دارای نقش نحوی مفعول است. برای این منظور ابتدا مفهوم ادغام متقارن، ساختار بند موصولی مفعولی و ویژگی های آن براساس مفهوم ادغام متقارن و همچنین تقسیم بندی بند موصولی مفعولی به دو گروه دارای هسته و آزاد براساس چیتکو ( 2011b ) توضیح داده شدند. داده های زبانی مختلف از زبان فارسی برای تحلیل کاربست مفاهیم مطرح شده توسط چیتکو ( 2011b ) که شامل بندهای موصولی مختلف بودند، استفاده شدند. بررسی داده های زبانی نشان داد که تقسیم بندی بندهای موصولی مفعولی در زبان فارسی به دو گروه بند موصولی دارای هسته و آزاد براساس چیتکو ( 2011b ) به طور کامل منطبق بر حقایق زبان فارسی نیست، زیرا در بندهای موصولی مفعولی آزاد معیار در زبان فارسی، سازه مشترک بین بند پایه و پیرو نمی تواند یک پرسش واژه باشد، زیرا در این شرایط جمله دارای خوانش سؤالی خواهد شد که این موضوع برخلاف یافته های چیتکو ( ibid ) است. دیگر نتایج این پژوهش نشان دادند که ویژگی های بند موصولی مفعولی در زبان فارسی مانند یکسان بودن نظام حالت، نقش دستوری و نقش معنایی گروه اسمی مشترک بین بند پایه و پیرو، حاکی از اشتراک این سازه بین بندهای پایه و پیرو و همچنین اشراف چندگانه دو فعل واژگانی بر آن است.
Investigating the Anxiety Factors among English for Specific Purposes Students in a Vocational Education setting(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper investigates the most influential factor of anxiety in the English for Specific Purposes (ESP) context through classroom observation and questionnaires in a private vocational higher education in Indonesia. It also explores the differences in the anxiety level based on the year of study. One hundred seventy-one students participated in the study. The Foreign Language Anxiety Classroom Scale (FLACS) questionnaire was adapted to find out the students’ anxiety levels. The questionnaire was administered using Google form, then collected and statistically analyzed using SPSS. It was revealed that the most influential factor of students’ anxiety was the domain of Communication Apprehension. Furthermore, the ANOVA test showed that all students in each year suffered from anxiety. The most notable cause of the Communication Apprehension domain was performing without preparation. Self-negative evaluation was the primary cause of the Fear of Negative Evaluation domain. Meanwhile, for the domain of Test Anxiety, failure in language tests was the principal reason. This study implies that teachers should frame pleasant communication in the classroom as well as create fun and collaborative activities to reduce students’ anxiety.
کارکرد نشانه شناختی عناصر و جانداران طبیعت در شعر سپهری با تکیه بر رویکرد سوسور و پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توان القایی نشانه های زبانی شعر برگرفته از انواع صنایع شعری و هنرمایه های ادبی است که عامل القاء پیام هستند. شعرا از این قابلیت نشانه شناختی در خلق آثار خود بسیار بهره برده اند. سهراب سپهری از جمله شعرای معاصر است که توانسته با بهره گیری از عناصر طبیعت و شگردهای زبانی الهام گرفته از اختیارات شاعری، به شعر خود عمق معنایی بخشیده و آن را اثرگذار نماید. بر همین اساس، پژوهش حاضر با استناد به داده های برگرفته از آثار سهراب از جمله «هشت کتاب» که به روش کتابخانه ای جمع آوری گردیده، به روش توصیفی و تحلیل محتوی در قالب رویکرد نشانه شناختی سوسور و پییرس، به بررسی نشانه شناختی و رمزگشایی معنایی عناصر طبیعت در شعر سهراب پرداخته است تا فرآیند خلاقیت معنایی حاصل از بهره گیری نشانه های طبیعت در لایه های معنایی شعر وی آشکار گردد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سهراب با به کارگیری عناصر گوناگون طبیعت (باد، آب، خاک، باران، نباتات، حیوانات، ...) درصدد بوده تا ارزش های اخلاقی و هم زیستی مسالمت آمیز را به انسان ها انتقال دهد. او از عناصر طبیعت، درس تلاش و تکاپو را آموخته و همه آنها را زیبا و جلوه ای از ذات خداوند می بیند.
اشراف چندگانه در ساختار کافت در زبان های فارسی باستان و فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، ساختار کافت در دو زبان ایرانی پیش از اسلام؛ زبان فارسی باستان و فارسی میانه زردشتی با استفاده از رویکرد ادغام متقارن و اشراف چندگانه تحلیل و بررسی می شود. بدین منظور، نخست ساختار کافت و ویژگی های آن معرفی می شود و سپس به بررسی کافت در زبان فارسی باستان و فارسی میانه زردشتی بر اساس رویکرد چیتکو (ب 2011 و 2012) پرداخته می شود. بر اساس این پژوهش، بررسی نمونه های زبانی جمع آوری شده از زبان فارسی باستان که دارای ساختار کافت هستند، نشان می دهد که نوع حذف ساختاری مشاهده شده در این زبان با تعریف کافت متفاوت است. در ساختار کافت وجود دو هم پایه در جمله لازم است اما در نمونه های زبانی یافت شده از فارسی باستان، شاهد وجود یک جمله هستیم که در آن قلب نحوی مشاهده می شود به گونه ای که ساختاری که حذف سازه در داخل آن انجام شده است، خود یک سازه واحد (گروه اسمی مفعول) است. بررسی نمونه های زبانی از فارسی میانه زردشتی که دارای ساختار کافت هستند، نشان دهنده این است که یکسان بودن زمان، جهت، نمود فعل و همچنین فعل واژگانی در همپایه ها در ساختار کافت و عدم امکان وجود ارزش های مختلف برای این مشخصه ها در هم پایه ها می تواند دلیلی بر ادغام متقارن هسته زمان، هسته نمود، هسته فعلی کوچک و هسته فعل واژگانی و اشتراک آن ها بین هم پایه ها در ساختار کافت در زبان فارسی میانه باشد.
بررسی ابزارهای خلاقیت استعاری در شعر معاصر از منظر معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر اساس رویکرد معنی شناسی شناختی به بررسی ابزارهای گسترش، پیچیده سازی، پرسش و ترکیب جهت توصیف خلاقیت استعاری درون - مبدأ در شعر معاصر پرداخته است. جامعه آماری شامل منتخبی از اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و فریدون مشیری است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای نسبتی برابر (از هر شاعر 2 دفتر شعری و از هر دفتر 9 قطعه شعر) انتخاب شده است و سپس چگونگی کاربرد و میزان فراوانی ابزارهای خلاقیت استعاری در آن مورد توصیف و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پیرامون چگونگی کاربست ابزارهای خلاقیت استعاری نشان می دهد که شاعران معاصر ضمن کاربرد تک گانه هر یک از این ابزارها، در مواردی نیز نسبت به کاربرد توأمان آن ها جهت خلق نمونه های بدیع اقدام نموده اند. مطابق این روند 15% از مجموع کل نمونه ها مستخرج از جامعه آماری شامل کاربرد توأمان ابزارها بود و نمونه هایی از کاربرد دوگانه ی گسترش و پیچیده سازی، گسترش و ترکیب، و همچنین کاربرد سه گانه ی پیچیده سازی، پرسش و ترکیب شناسایی شد. از سوی دیگر یافته های حاصله پیرامون فراوانی ابزارهای خلاقیت استعاری نشان می دهد که ابزار ترکیب در مجموع کل نمونه ها از بیشترین میزان کاربرد برخوردار است و ابزارهاى پیچیده سازی، گسترش و پرسش به ترتیب در رده هاى بعدی قرار دارند.
تحلیل نحوی انطباق کنائی گسسته و مفعول نمائی افتراقی در وفسی و تاتی شال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تبیین نحوی نظام حالت و مطابقه در گویش های تاتی شال و وفسی از زبان تاتی می پردازیم. در گونه های منتخب انطباق از نوع کنائی گسسته است و توامان با مفعول نمائی افتراقی همراه است. از سوی دیگرتجلی ساختواژی حالت کنائی و مفعولی مشابه است. یکی از رویکردها در تبیین نظام حالت در زبانها نظام حالت دهی وابسته است که مارانتز (1991) آنرا مطرح کرده است. پرسشی که در تحقیق پیش رو مطرح است آن است که آیا این نظریه می تواند انطباق در گونه های تاتی منتخب را تبیین نماید؟ طبق تحلیل نگارنده عامل اصلی گسسته شدن انطباق در گونه های تاتی ضعیف بودن فاز در فعل سبک (v) زمان گذشته است که به موجب آن فاعل تحت پارامتر وابسته (ب) از مفعول حالت غیرفاعلی دریافت می کند و فعل در تمامی بافت ها تنها با فاعل در حالت بی نشان مطابقه دارد. مفعول های معرفه نیز در جایگاه اشتقاقی تحت همان پارامتر از فاعل حالت غیرفاعلی دریافت می کنند و علت هم آوایی حالت کنائی و مفعولی نیز تثبیت یک پارامتر مشابه در حالت دهی کنائی و مفعولی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت میدانی و پرسش از سخنگویان بومی زبان و نیز روش کتابخانه ای بوده است.
معرفی «زینتگری زبانی»: رویکردی نوین فراتر از توانش ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی استفاده از واژگان در ارتباط با مخاطب یکی از مؤثرترین راه های تقویت مکالمه موفق است. واژگانی که سخنگو در مکالمه خود انتخاب می کند، نقش آغازگر رابطه را با مخاطب دارد. چنان چه سخنران این واژگان را با آگاهی انتخاب کند و آنان جذابیت و کاربرد لازم را داشته باشند، می توانند تأثیر شگرفی بر مخاطب بگذارند. بنابراین، هرچه واژگان با ظرافت، خلاقیت و متناسب با موضوع و نوع مخاطب گزینش و تزیین شوند، احتمال موفقیت سخنران بیشتر است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مفهوم زینتگری زبانی به عنوان رویکردی میان رشته ای در برقراری ارتباط مؤثر مطرح شده است. منظور از زینتگری زبانی، تزیین کردن کلام به لحاظ محتوایی و معنایی برای تأثیرگذاری بیشتر بر روی مخاطب در حین مکالمه است؛ درحقیقت زینتگری زبانی و تزیین کلام، هویت و شخصیت افراد را که در هوش کلامی آنان ریشه دارد، نشان می دهد و با تأکید بر کارکرد اصلی زبان، باعث جذاب شدن کلام می شود. عطف به اهمیت هیجانات، فرهنگ و حواس در مکالمه موفق و درنظرگرفتن مفهوم پساتأثیر در گامی فراتر از توانش ارتباطی، نگارندگان در پژوهش حاضر راهکارهای تزیینات ادبی، روانی، فرهنگی و حسی را در زینتگری زبانی پیشنهاد داده اند و معتقدند افراد با استفاده از فکرآمیزی، هیجان آمیزی، فرهنگ آمیزی و حس آمیزی می توانند کلام خود را آراسته کنند و شاهد ارتقای کیفیت تعاملات و ارتباطات روزمره باشند.
بررسی تنوع و تراکم واژگانی در روایت های داستانی کودکان با و بدون لکنت 4 تا 8 ساله فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی محققان بر این باورند مهارت های زبانی کودکان دارای لکنت کم تر از همسالان بدون لکنت آن ها است. تنوع و تراکم واژگانی دو ویژگی زبانی هستند که مهارت های واژگانی کاربران زبان را نشان می دهند. هدف از این پژوهش، مقایسه این دو متغیر در روایت های داستانی کودکان با و بی لکنت 4-8 ساله فارسی زبان است. 14 کودک دارای لکنت (7 کودک 4-6 ساله، 7 کودک 6-8 ساله) که در بهار سال 1399 با مراجعه به کلینیک های خصوصی گفتاردرمانی شهر تهران انتخاب شدند و 14 کودک همتای سنی آن ها که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند. ابزار پژوهش یک داستان مصور بدون کلام است. تنوع واژگانی با استفاده از مقیاس MSTTR محاسبه شده است. نسبت نوع به نمونه، درصد استفاده از واژ ه های محتوایی و نقشی و فراوانی استفاده از طبقات دستوریِ واژه های محتوایی درمجموع روایت های کودکان 4-6 ساله و 6-8 ساله دو گروه محاسبه و موردمقایسه قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد تنوع واژگانی در کودکان بدون لکنت بیشتر از کودکان با لکنت است، اما تفاوت به لحاظ آماری معنادار نیست. کودکان دارای لکنت نسبت به گروه کنترل واژه های محتوایی بیشتری به کار برده اند که تفاوت آن در گروه سنی 6-8 سال و مجموع آزمودنی ها معنادار است. درمجموع کاربرد فعل، صفت و قید در گفتار کودکان بدون لکنت و استفاده از اسم در کودکان دارای لکنت بیشتر دیده می شود که در این میان تنها تفاوت درصد استفاده از قید معنادار است.
سلسله مراتب رده شناختی و حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
135 - 157
حوزههای تخصصی:
از میان فرایندهای کاهنده ظرفیت فعل می توان به حذف مفعول اشاره کرد که در آن فعل متعدی بدون بیان مفعول به صورت یک فعل تک ظرفیتی به کار می رود . با این حال درک مخاطب از معنای جمله و نیز مفهوم مفعول محذوف کامل بوده و حذف مفعول در انتقال پیام خللی ایجاد نمی کند. ساخت حذف مفعول مورد نظر در پژوهش حاضر متفاوت از حذف به قرینه و حذف بافتی است و نمونه هایی را شامل می شود که مرجع مفعول جایی پیشتر در متن گفتاری یا نوشتاری ذکر نشده باشد و بافت زبانی و موقعیتی نیز سرنخ هایی برای تشخیص مرجع مفعول حذف شده به دست ندهد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های مرجع مفعول محذوف بر مبنای عمده ترین سلسله مراتب رده شناختی است. به این منظور که از این طریق بتوان رفتار مفعول قابل حذف را در قیاس با مفعول سرنمون حاضر در جمله پیش بینی نمود. از این رو 435 مورد حذف مفعول از منابع متعددی استخراج گشته و به لحاظ جان داری، ارجاعیت، معرفگی و شمار مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که مفعول برای این که قابلیت حذف داشته باشد باید دارای ویژگی های متفاوت از مفعول مستقیمی باشد که در زبان فارسی با تکواژ «را» حالت نشانی می شود. علاوه بر این، عاملی همچون مقوله شمار که در تظاهر واژنحوی مفعول مستقیم حاضر در جمله نقشی نداشته باشد، بر احتمال حذف مفعول نیز تأثیری نخواهد داشت و مفعول مفرد و جمع به یک میزان امکان حذف خواهند داشت.
Synchronous-Asynchronous Blending or Fully Real-Time Course Delivery? Implications for Distance Language Education(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۱۱, No. ۱, June ۲۰۲۲
157 - 187
حوزههای تخصصی:
Parallel with the global outbreak of Covid-19 disease in 2020 which widely affected the educational milieu, many institutions of higher education shifted to fully online blended and/or synchronous courses and programs. The extent to which each of these modalities (i.e. fully online blended courses versus online real-time ones) may contribute to language learners’ achievement is largely unknown. Previous studies on blended learning (BL) across various disciplines including foreign language teaching have largely focused on courses featuring a combination of face-to-face and online sessions. This quantitative quasi-experimental study presents an attempt to compare the effectiveness of a fully online blended technical English course with a mix of online synchronous sessions and asynchronous interactive content with that of an online real-time course. The language achievement of 25 university level students attending this online blended course was compared with that of students in an online synchronous course. Drawing on independent and paired sample t-test results obtained from two sets of pre and posttests, it was observed that while both groups performed significantly better in the final language achievement test, students in the fully online synchronous course outperformed those in the blended one. The findings speak to the significance of careful design of online blended courses in terms of session and content delivery along with the essence of increasing peer-to-peer and learner-teacher interaction opportunities to improve the effectiveness of these courses for language learners.
تحلیلِ محتوای زبانیِ مضامینِ یادداشت های خودکشی (مطالعه موردی 30نمونه در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادداشت های خودکشی تنها مدرک قابل اعتنا در پرونده های مرگ مشکوکی است که با عنوان خودکشی در شعب ویژه قتل عمد مطرح می شوند. از همین رو احراز اصالت یا جعلی بودن آن نقش انکارناپذیری در تشخیص قتل عمد از خودکشی و نیز تصمیم قضایی در مرحله تحقیقات مقدماتی و صدور حکم بر عهده دارد. ازآنجاکه محتوای این یادداشت ها دارای «داده های زبانی» است، می توان از رویکرد زبان شناسی حقوقی و یافته های آن در مسائل قضایی در دهه های اخیر بهره برد. این رویکرد منجر به پیدایش پیشرفت علمی در بررسی یادداشت ها ازجمله؛ تحلیل گفتمان، سبک شناسی جنایی، معناشناسی قضایی، تحلیل محتوای مضمونی و ... شده است. این پژوهش با بررسی یادداشت ها از طریق تحلیل محتوای مضامین می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد: آیا مضامین موجود دریادداشت ها تکرار پذیر هستند؟ آیا رابطه معناداری بین مضامین پرتکرار و وقوع آن ها در جامعه آماری نمونه با جامعه آماری وجود دارد؟ این پژوهش با تکیه بر روش تحلیلِ محتوای براون و کلارک (2006) و مورد آزمون دوجمله ای قراردادن نتایج آن، به پاسخ این سوالات دست یافته و از آن به عنوان یکی از قرائن برای مقام قضایی در تشخیص یادداشت های واقعی از ساختگی بهره ببرد.کلیدواژه ها: زبان شناسی حقوقی، تحلیل زبانی، مضمون، یادداشت خودکشی، مشهد
نقش اصول گرایس در تعبیر فیلم فروشنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصول همکاری گرایس درمورد چگونگی کاربرد زبان در میان انسان ها و بر این اصل استوار است که سخنگویان باید سهم خود را در مکالمه براساس هدف موردنظر به درستی ایفا کنند. گرایس (1975) در این باره چهار اصل کمیت، کیفیت، ارتباط و شیوه را معرفی کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکرد اصول گرایس در کیفیت تعبیر متن از سوی مخاطب، بررسی میزان اختلال در تعبیر متن درصورت تخطی از اصول گرایس و بررسی میزان تخطی از اصول گرایس توسط زنان و مردان در فیلم فروشنده انجام شده است. این پژوهش بر مبنای نظریه اصول گرایس و در چارچوب رویکرد ادراکی، و به صورت توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. برای دستیابی به اهداف تحقیق، منتخبی از دیالوگ های فیلم فروشنده به عنوان داده مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد در فیلم فروشنده، هیچ یک از اصول گرایس به طور کامل رعایت نشده اند و این مسئله در کیفیت تعبیر متن از سوی مخاطب تأثیرگذار بوده است؛ امّا تعبیر متن با اختلال مواجه نشده و مخاطب به تعبیری از فیلم رسیده است. همچنین نتایج نشان می دهند که مردان و زنان در پاسخ به جنس موافق یا مخالف، به میزان متفاوتی از هر یک از اصول گرایس تخطی می کنند.
بازنمایی گفتمانی آینده مطلوب در سخنرانی مراسم تحلیف ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه پیش رو قصد دارد با اتخاذ رویکردی گفتمان پژوهانه، محتوای آینده مطلوب و راهبردهای مشروعیت بخشی به آن را مطالعه کند. در این پژوهش، چارچوب نظری-تحلیلی «آینده های جایگزین در گفتمان های سیاسی» به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. همچنین، گزیده هایی از متن سخنرانی مراسم تحلیلف ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی به عنوان داده های پژوهش انتخاب شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که در این گفتمان محتوای معنایی آینده مطلوب در چهار محور مبانی ارزشی – اخلاقی، مسائل و دغدغه های فرهنگی-اجتماعی، وضعیت اقتصادی و معیشتی، و سیاست بین الملل تظاهر می یابد. تحلیل ها نشان می دهند که فضای آینده مطلوب در قالب وجه استمراری و به مدد عناصر واژ-دستوری به صورت امتداد معرفت شناختی زمان حال مفهوم سازی شده است. همچنین، با استفاده از فعل «خواستن» و قرار دادن هستار اسمی «مردم» در جایگاه فاعل این فعل، محتوای زمان آینده مطلوب به عنوان مطالبه و خواست مردم بازنمایی شده است. نیز نشان دادیم که علی رغم امتداد معرفت شناختی حال به آینده، زمان حال با بی عملی در رابطه با محقق ساختن این مطالبات مفهوم سازی شده است. در راستای ایجاد تقابل ایدئولوژیک بین حال و آینده، این گفتمان دغدغه مندی دولت جدید درباره مطالبات را جایگزین بی عملی زمان حال می کند. در این گفتمان، پیوستگی و امتداد فکری و عقیدتی-معرفتی، بازنمایی منبع مشروعیت بخش (جامعه مدنی) به عنوان مطالبه گر تحقق فضای آینده و عبور از بی عملی به دغدغه مندی نسبت به مطالبات مردم، برنامه ها و سیاست های آینده را مشروعیت بخشی می کند.
تعبیر مکانی محورهای چپ- راست و جلو- پشت در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
31-56
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تعبیرهای مکانی محورهای چپ راست و جلو پشت زبان فارسی در چارچوب لوینسون و دنزیگر می پردازد. در سطح افقی سه چارچوب ارجاع اصلی وجود دارند که از میان آنها چارچوب مطلق در فارسی کاربرد روزمره ندارد، اما دو مورد دیگر، یعنی چارچوب های ارجاع نسبی و ذاتی، به صورت بالقوه می توانند تعبیر هر دو محور اصلی سطح افقی باشند. برای اخذ داده های واقعی از گویشوران بومی از بازی «توپ و صندلی» استفاده شده است. تحلیل داده ها نشان می دهد تمام مواردی که توصیف گوینده از یک عکس برای شنونده ایجاد سوءتفاهم کرده بود، مربوط به این امر بوده اند که منظور گوینده نسبی بوده، اما شنونده از توصیف برداشت ذاتی داشته است. در خصوص محور چپ راست، وقتی گوینده «]از نگاه[ ما» را حشو دانسته و آن را از جمله کاهش داده، و از عباراتی چون «چپ/راست صندلی» استفاده کرده، احتمال ایجاد سوءتفاهم برای شنونده وجود داشته، اما هنگامی که از آن حتی در حالت کاهش یافته «چپ/راست ما» استفاده کرده، شنونده به خوبی متوجه به کار رفتن چارچوب نسبی شده است. براساس داده های پژوهش، در زبان فارسی کاربرد غالب «چپ» و «راست» نسبی است و تنها در شرایط خاص از این محور به صورت ذاتی استفاده می شود. در خصوص کاربرد «جلو» و «پشت» هم با اختلاف اندکی چارچوب نسبی بر ذاتی غلبه داشته است.
رفتار معنایی تکواژهای همنام در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
119-140
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تعبیر معنایی تکواژهای همنام در زبان فارسی در قالب رویکردی ادراکی پرداخته است. در طول تاریخِ مطالعه معنیِ واژه ها همواره دو دیدگاه غالب تکواژبنیاد و واژه بنیاد مطرح بوده اند. این پژوهش، ابتدا به طرح برخی معایب هر یک از این دو دیدگاه پرداخته است و سپس، به کمک 30 تکواژ همنام برگرفته از فرهنگ فشرده سخن و از طریق مصاحبه با 50 آزمودنی با تحصیلات کارشناسی ارشد غیرزبان شناسی، در چارچوب رویکرد ادراکی معرفی شده از سوی صفوی، به این نتیجه رسیده است که سخنگویان، معنی تکواژها را از طریق تعبیر معنی کل واژه در می یابند. به این ترتیب، برخلاف آنچه در سنت مطالعه معنی، تحت عنوان «ترکیب پذیری» معنایی معرفی شده است (تعبیر معنی از جزء به کل)، بر مبنای رویکرد ادراکی، ما بر اساس «تجزیه پذیری» به تعبیر معنایی تکواژها دست می یابیم (از کل به جزء) و در این میان، مجموعه ای از اطلاعات در قالب بافت های ادراکی A (بافت زبانی)، B (موقعیت حاکم بر تولید بافت A) و به ویژه بافت C (مجموعه اطلاعات پیشین فرد) در تعبیر معنایی دخالت دارند. درواقع، تعبیر معنایی تکواژهای زبان فارسی وابسته به تعبیر معنی کل واژه از طریق اطلاعات بافتی مربوط به واژه مذکور است و به روش قیاسی (از کل به جزء) صورت می گیرد.
اثربخشی داستان های اجتماعی بر برخی ویژگی های نحوی گفتار کودکان مبتلا به اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
97 - 118
حوزههای تخصصی:
کودکان اُتیسم در تعاملات اجتماعی و در تولید و درک ساختارهای زبانی مشکل دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی داستان های اجتماعی بر برخی ویژگی های نحوی گفتار کودکان مبتلا به اُتیسم بود. این پژوهش مداخله ای-نیمه تجربی تک گروهی و طرح آن به صورت پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان با اختلال طیف اُتیسم در مرکز اُتیسم سینا در سال تحصیلی 1398 در شهر قزوین بود که از بین آن ها 10 دختر و پسر 7 تا 15ساله دارای اُتیسم سطح 1(نیازمند حمایت) به عنوان نمونه آماری و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اساس کار پژوهش بِراون (1973) و با نظر بر تِک و نایگلس (2014) بود. در پیش آزمون 50 نمونه زبانی از گفتار توصیفی و گفتار خودانگیخته هر کودک از طریق داستان های زنجیره ای کودکان استثنایی (مریم دریانورد، 1398 و 1399) و کارت های مصور که شامل مقوله های نحوی بود در طی1 ساعت گرفته شد. در پس آزمون نیز همین روش انجام شد. داستان های اجتماعی بر اساس گِری (1993) طراحی و تنظیم شد. این کودکان برنامه مداخله ای را طی 10 جلسه انفرادی 30 الی 45 دقیقه ای دریافت کردند. این مطالعه در طی 3 ماه انجام شد. مشکلات نحوی در گفتار این کودکان پس از ثبت گفتار توصیفی و گفتار خودانگیخته مورد بررسی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده در این مطالعه بر اساس آزمون ویلکاکسون در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. نتایج تحلیل ویلکاکسون نشان داد که داستان خوانی سبب بهبود برخی مهارت های نحوی گفتار کودکان اُتیسم شد (05/0 ˂p). برمبنای نتایج مطالعه، روایت داستان های اجتماعی برخی مشکلات نحوی گفتار کودکان اُتیسم از جمله کاربرد افعال ربط، مرکب، لازم، متعدی، کمکی، منفی، حال ساده و استمراری و گذشته ساده را بهبود می بخشد.
ساخت های مرحله ای در زبان فارسی (تحلیلی پیکره بنیاد در چارچوب دستور نقش و ارجاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمول های مرحله ای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعل هایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آن ها مطرح می شوند. در این راستا، ساخت هایی را که در آن ها محمول مرحله ای وجود دارد، «ساخت مرحله ای» نام می نهیم و به بحث و یررسی آن ها می پردازیم. بر این باوریم دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به تحلیل ساخت های مرکب دارد می تواند به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس نخست به تحلیل نحوی و معنایی، سپس به تبیین تعامل دو سطح نحو و معنا می پردازیم. در نهایت نیز طرحواره ساختی ساخت های مرحله ای در زبان فارسی را ارائه خواهیم داد. در بعد نحوی انواع روابط «الحاق-پیوند» مد نظر هستند و در بعد معنایی انواع ویژگی های محمول ها محور بحث خواهند بود. تعامل نحو-معناشناسی در ساخت های مرحله ای نیز در قالب الگوریتم های پیوندی توجیه خواهند شد. گفتنی است داده های پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 می باشند.
خطاهای زبانی دانش آموزان در کاربرد گروه اسمی انگلیسی از منظر روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
189 - 209
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر واژگان زبان فارسی بر فرایند تولید گروه اسمی انگلیسی درگفتار دانش آموزان از منظر روان شناسی زبان مطالعه شده است. داده ها (خطاهای زبانی) از گفتار دانش آموزان دوم انسانی دوره متوسطه در کلاس های درس انگلیسی جمع آوری شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نخست، 221 خطای زبانی مرتبط با گروه اسمی انگلیسی از میان داده ها استخراج گردید و در شش گروه دسته بندی شد. سپس، خطاهای زبانی طبق اصول و فرضیه های مطرح در سطوح انتزاعی تولید گفتار تحلیل شدند. وجود ویژگی های نحوی ساختواژی زبان فارسی در پاره گفتارهای انگلیسی دانش آموزان، نشان دهنده آن است که واژگان زبان فارسی در سطوح انتزاعی تولید پاره گفتارها فعال بوده و انتخاب شده اند، زیرا پردازش ویژگی های دستوری از پیامدهای انتخاب واژگانی است. همچنین طبق فرضیات انگاره های مرتبط با فعال سازی بازنمایی واحدهای واجی، مشخص گردید که جریان فعال سازی به راه افتاده از سطح مفهومی با فعال کردن مدخل های انتزاعی زبان فارسی به سطح واجی در تولیدات زبانی نیز گسترش یافته است. بنابراین، روساخت پاره گفتارهای تولیدی انگلیسی براساس نظام زبان فارسی شکل گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که زبان فارسی تا آخرین مرحله سطوح انتزاعی تولید پاره گفتارها (سطح واجی) حضور داشته است و معادل انگلیسی واژه های روساخت، قبل از تولید فیزیکی پاره گفتارها از واژگان زبان انگلیسی برگزیده شده و نمود آوایی پیدا کرده اند. نتایج پژوهش حاضر با پیشنهاد انگاره تداعی کلمات مطابقت دارد که بر اساس آن واژه های زبان دوم زبان آموزان در اوایل دوره یادگیری آن زبان، از طریق واژه های زبان اول به سطح مفهومی دسترسی دارند.