مقاله ضمن بررسی پیشینه و نحوه تکوین و تکاملِ نظام تأمین اجتماعی در کشورهای صنعتی غرب، برنامه های رفاهی و خدمات اجتماعی دولت های غربی را برای مقابله با بحران و بی ثباتی، تبیین کرده و به علاوه به موضوع «دولت رفاه» و چگونگی پیشبرد سیاست های رفاهی، و استقرار نظام های فاشیستی در آلمان و ایتالیا پرداخته است. طرح مارشال، با هدف سالم سازی اقتصادی و رفاه برای تأمین امنیت و تحقق صلح، تکوین نئولیبرالیسم و کاهش هزینه های رفاهی و توجه دیرهنگام شوروی به کارکرد امنیتی ِ برنامه های رفاهی از دیگر موضوعات مطرح شده در این مقاله است. نویسنده معتقد است غرب از نظام تأمین اجتماعی و قوانین معطوف به بهبود شرایط کار، هم برای مقابله با تهدیدات امنیتی و ایجاد ثبات و وفاق ملی، و هم برای توسعه بیش تر، بهره گرفت. از همین منظر، بی توجهی کشورهای جهان سوم به نظام تأمین اجتماعی و دیالکتیک بی ثبات کننده جاری در کشورهای در حال توسعه، میان برنامه های معطوف به امنیت و توسعه، تبیین شده است. مؤلف تأکید می کند که ارائه خدمات رفاهی و برنامه های تأمین اجتماعی، هزینه ای است که دولت برای ایجاد ثبات و تأمین امنیت خود و کشور می پردازد.
این مقاله ابتدا با بررسی نقش و مقصود ترتیبات رسمی و غیررسمی مربوط به تأمین اجتماعی، تمایز بین تأمین اجتماعی به عنوان یک ابزار، و حمایت اجتماعی به عنوان یک هدف را در سیاستگذاری به اجمال بررسی کرده و آنگاه برخی از مشکلات اساسی که در قاره آسیا رویاروی تأمین اجتماعی قرار دارد، تبیین شده است. نویسنده در ادامه، مدارک و شواهد موجود در مورد ارتباط بین رشد اقتصادی، حمایت اجتماعی و تأمین اجتماعی را بررسی کرده، به تبعات رابطه مزبور برای آسیا نیز می پردازد. در قسمت های بعدی، تحولات مربوط به تأمین اجتماعی در آسیا از سال 1996 بررسی شده و برخی موضوعات اساسی و مکرر، شناسایی گردیده است. اَشکالِ جدید تأمین اجتماعی، تدابیر لازم برای افزایش تبعیت از برنامه های تأمین اجتماعی، توسعه نقش مزایای زایمان، اصلاحات در واکنش نسبت به سالخوردگی جمعیت، و بهبود کارایی و نحوه ارائه خدمات از دیگر مطالب مطرح شده در این مقاله اند.
در این مقاله، ضمن تبیین دلالت ها و ضرورت های تأمین اجتماعی در جهان مدرن، به زمینه یابی جامعه شناختی و فرهنگیِ نظام های سنتی تأمین اجتماعی پرداخته شده است. در ادامه، «نظام سنتی تأمین اجتماعی» به مجموعه اقداماتی اطلاق شده که در جوامع سنتی از طریق منابع فردی یا سازمان یافته با هدف حمایت اجتماعی از آسیب پذیران و مددجویان «معین» در قالب ارائه خدمات اجتماعی، خدمات تولیدی، کمک اجتماعی و مدد معاش خانوادهآن جام شده است. مؤلف ضمن بررسی نظام های حمایت و تأمین اجتماعی سنتی در ایران، سازوکارهای حمایت و تأمین اجتماعی سنتی را تبیین کرده است. خانواده و نظام های خویشاوندی، یاری گری بر مبنای نظام های ارزشی و اخلاقی و هنجارهای اجتماعی، تشکل های صنفی و سازمانی، مقررات و دستورالعمل های دینی و مذهبی و سرانجام اوقاف، عمده سازوکارهای تشریح شده در مقاله هستند که نقش مهم و مؤثری در ایجاد نظم اجتماعی، کاهش ستیز های اجتماعیِ مبتنی بر نابرابری، و افزایش همبستگی های اجتماعی در ایران داشته اند .
این مقاله بر این فرض متکی است که در مقطع کنونی، بهبود بازتوزیع مزایای ناشی از برنامه های تأمین اجتماعی ـ به ویژه برای آن که بتوان در اشتغال و همبستگی ملی به تعادل دست یافت ـ ضرورت دارد. نویسنده معتقد است ازآن جا که نمی توان به اشتغال تمام وقت و ثابت برای همه افراد اطمینان داشت، باید بر عامل «همبستگی ملی» تأکید کرد. در مقاله تصریح شده که «تحول اقتصادی بر میزان نیاز به تأمین اجتماعی می افزاید».نویسنده تأثیرات کاهش مشارکت های تأمین اجتماعی را مورد بررسی قرار داده و کوشیده به این پرسش پاسخ بدهد که «آیا تأمین اجتماعی، مخلِ پویایی اقتصادی است؟» چانتال اوزبی، همچنین دلایل افزایش نیاز به تأمین اجتماعی را تبیین کرده و انطباق حمایت های اجتماعی با شرایط جدید بازار کار را مورد توجه قرار داده است و از این منظر، سه پیشنهاد زیر تشریح شده اند: 1) ایمنی زندگی و حیات افراد در قبال محرومیت های اجتماعی ناشی از بیکاری فزاینده و نابرابری های بزرگ اجتماعی، 2) حمایت از خویش فرماها، 3) شرکت دادن تأمین اجتماعی در برانگیختن اشتغال و مشارکت شغلی.
در این مقاله نویسنده کوشیده ویژگی های نظام تأمین اجتماعی را در کشور اتریش بررسی کند و از این رو به نقش شرکای اجتماعی، رابطه تأمین اجتماعی و اشتغال و حوزه صلاحیت در اتریش پرداخته است. در ادامه، برنامه های تأمین اجتماعی در اتریش ، شامل بیمه اجتماعی، سیستم های همگانی، سیستم های ویژه، اَشکال خصوصی و نیمه خصوصی تأمین اجتماعی و نیز مشمولان مزایای قانون کار و حمایت کارکنان نیز به تفکیک تبیین شده و حجم و نحوه توزیع هزینه های اجتماعی در این کشور- نسبت به دیگر کشورهای اروپایی- بررسی گردیده است. مؤلف مزایای تأمین اجتماعی در اتریش را به این نحو احصا کرده و شرح داده است: تمهیدات برای بیکاری، مزایای درمانی، مزایای از کارافتادگی، مراقبت های بلندمدت، مستمری بازنشستگی، مستمری بازماندگان، مزایای خانواده، درآمد حداقل، و خدمات اجتماعی
در این مقاله، وضع زنان خانه دار ایرانی در دوران گذار مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده در ابتدا مشخصات «دوران گذار» را بیان می کند و آنگاه با بررسی نقش و اهمیت زنان در کارهای خانگی، به ریشه یابی ترس و ناامنی در قوانین ناظر بر خانواده می پردازد. نویسنده معتقد است زنان ایرانی شریک اموال شوهر نیستند، امنیت مالی و اجتماعی ندارند، در صورت طلاق همه امکانات رفاهی را از دست می دهند، در صورت فوت شوهر، خطر بی خانمانی آن ها را تهدید می کند، و نمی توانند آزادانه از فرصت های شغلی استفاده کنند. از این منظر، مؤلف در مقام پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟» برمی آید و «تنها چاره» را لزوم توجه خاص به «سیاست های حمایتی تأمین اجتماعی» زنان خانه دار اعلام می کند.
مناطق روستایی و غیر شهری در ایران به صورت اجتناب ناپذیری به فعالیتهای کشاورزی وابسته بوده و دسترسی این مناطق به دیگر منابع جهت تامین نیازهای اقتصادی به مراتب کمتر می باشد. سرمایه گذاری محدود توسط ارگانهای دولتی عدم وجود ساختار صحیح اقتصادی مشکلات وابستگی به فعالیتهای کشاورزی را شدت بخشیده و روند رشد این مناطق روستایی و غیر شهری را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. این مناطق برای حفظ موجودیت و توسعه می بایستی منابع بیشتر و متنوع تری را در دسترس داشته باشد. اهداف اصلی این پژوهش عبارتند از: تشخیص مسائل و مشکلات مربوط به انرژی در مناطق روستایی و غیر شهری با توجه به ساختار اجتماعی و اقتصادی موجود در کشور، (2) تحقیق درباره منابع تجدید پذیر و تجدید ناپذیر و ارزیابی تولید و مصرف انرژی در مناطق روستایی و غیر شهری کشور، و (3) تشریح مختصر پیشرفتهای در برنامه ریزی و در تهیه روشهای مصرف منطقی انرژی طی سالها ی بعد از جنگر تحمیلی .
این مقاله، دو مبحث خصوصی سازی و تأمین اجتماعی فراگیر را در پیوند با یکدیگر، و نیز مباحث «کارگستری» و «رفاه گستری» را در جهان بررسی می کند. به این ترتیب، ضمن مروری بر مباحث جدید در عرصه تأمین اجتماعی و تشریح خصوصی سازی صورت گرفته در انگلستان، و نیز تبیین دیدگاه های حزب کارگر در مورد خصوصی سازی، کارنامه اقتصادی ـ اجتماعی دوران زمامداری مارگارت تاچر در انگلستان ارزیابی شده است. بررسی مقوله خصوصی سازی در سطح جهانی از دیگر مباحث این مقاله است که از جمله موضوع خصوصی سازی بنگاه ها و سازمان های دولتی و مالکیت شخصی سهام شرکت های تولیدی و خدماتی را شامل می گردد. این بحث به طور مشخص ـ و علاوه بر موارد پیشین ـ در آفریقا، کشورهای اسکاندیناوی و ایالات متحده نیز پیگیری و تشریح شده است.نویسنده همچنین سیاست کارگستری و خاستگاه های ارزشی آن در آمریکا و نتایج این سیاست را مورد ارزیابی قرار می دهد. به عقیده او، هم لیبرال ها و هم محافظه کاران، اشتغال را موجب رهایی از فقر می دانند. نویسنده برقراری مجدد و تجدید مباحث دولت رفاه گستر را نیز تشریح کرده که از این منظر، اساسی ترین تغییر و جا به جایی از حوزه حکومت مرکزی به سوی حوزه اقتدار روز افزون فرد، جریان دارد.
با این فرض که تأمین اجتماعی نمی تواند اقدامی آنی، گذرا، یا مقطعی تلقی شود، بلکه باید به صورت یک نظام جامع عنوان گردد، نویسنده برخی از اصول اساسی حاکم بر این نظام را مورد توجه قرار داده است. اصول فراگیری و احتساب، کفایت و تناسب، عدم تمرکز، مشارکت، گزینش پذیری، آرمان و تدریج، دخالت حداقل دولت و نظارت حداکثر، دستیابی به حداقل، موقت بودن، پیشگیری و آینده نگری، وسعت و فراوزارتخانه ای بودن، هدفمند بودن و کنترل مسیر اهداف، خوداتکایی، رقابت پذیری واحدها و فرهنگی بودن، از همین منظر بررسی شده اند.نویسنده معتقد است بسیاری از نظریه ها، از جمله نظریه ها، ازجمله نظریه های عدالت اجتماعی، بهره وری، و حاکمیت سیاسی، زیربنای تأمین اجتماعی هستند. او همچنین توجه به تدوین نظام جامع تأمین اجتماعی را ضروری ارزیابی کرده، به ویژه، طراحی چنین نظامی را مستلزم احراز اصول اساسی قابل قبول، کارا و مورد ایقان همگان دانسته است.
این مقاله با تبیین الگوی توسعه و برنامه های توسعه در ایران، برنامه ریزی اقتصادی را در کشور مورد نقد قرار داده و می کوشد توضیح دهد که از منظر «توسعه» و «خوداتکایی»، برداشت های کلان از منابع نفتی ایران برای صادرات و دریافت وام های کلان خارجی، و در کنار آن تحمیل فقر بر بخش قابل توجهی از مردم و کاهش سطح زندگی اکثر افراد جامعه، چه دستاوردی برای جامعه ایران داشته است. مؤلف با بررسی الگوی توسعه در برنامه اول و دوم ـ که در آن ها تنها بخش خصوصی مورد تأکید قرار گرفته بود ـ تغییرات ساختار اقتصاد و آثار و پیامدهای آن را ارزیابی کرده است. نویسنده مقاله، تجربه توسعه در ایران و برنامه سوم توسعه را که «تداوم الگوی توسعه ناکارامد» عنوان می شود تبیین کرده و بر این عقیده است که الگوی توسعه و راهبرد آن در شرایط ناکارامدی مدیریت توسعه اقتصادی کشور، زیان آور است؛ ضمن این که الگوبرداری از خارج و اجرای برنامه های تقلیدی توسعه، به معنای از دست دادن امکانات مادی، انسانی و زمان، برای آزمونِ چیزی آزموده، ارزیابی شده است
در این مقاله تلاش شده تا تصویری از عناصر تشکیل دهنده نظام تأمین اجتماعی ترسیم و اقمار آن توضیح داده شود. از این منظر، اقتصاد فقر و بحث فقرزدایی، مقوله توسعه و تأمین اجتماعی، اهداف تأمین اجتماعی و نقش سیاست اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده توسعه تأمین اجتماعی را از چهار جنبه مورد تأمل قرار داده، اصول تأمین اجتماعی را بررسی کرده است. اصول شخصی و جمعی، اصول کمک رسانی و بودجه برنامه ای، اصول نیاز و برابری، و اصول مبدأ و نهایت، در همین راستا، تبیین شده اند. همچنین دامنه پوشش تأمین اجتماعی، شامل بیمه های اجتماعی، کمک به معلولان و حمایت های اجتماعی و بحث «اشتغال، درآمد و توزیع درآمد» نیز دراین مقاله بررسی شده است. در پایان مقاله، سازوکار تحول در نظام تأمین اجتماعی ایران تحلیل گردیده و تأکید شده که تأمین اجتماعی باید در مرکز ثقل برنامه ریزی های توسعه ملی کشور قرار گیرد.