فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۷۰۱ تا ۱۰٬۷۲۰ مورد از کل ۱۲٬۷۸۱ مورد.
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
321 - 347
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش قصد داریم که یک سفارش بزرگ را به تعدادی سفارش کوچک تر تقسیم کنیم تا هزینه واکنش بازار و بی تعادلی به وجود آمده از سفارش های بزرگ در بازار را کاهش دهیم.
روش: با توجه به محدودیت دسترسی به داده های معامله های درون روزی و حجم بسیار محاسبه ها، تابع واکنش بازار آنی از سمت خرید را برای چند سهم از بورس تهران با استفاده از مدل واکنش بازار I star به دست آوردیم و با استفاده از تابع واکنش بازار و بازه سفارش گذاری، یک سفارش بزرگ را به تعدادی سفارش کوچک تر تقسیم کردیم تا به جای سفارش گذاری یک باره همه سهام در بازار، سفارش گذاری ها را در بازه های زمانی مختلف انجام دهیم. هدف از این کار، کاهش هزینه واکنش بازار و کنترل بی تعادلی به وجود آمده از سفارش های بزرگ در بازار است.
یافته ها: طبق الگوهای درون روزی به دست آمده برای میانگین حجم معامله ها و واکنش بازار، برای هر دسته از سهم های بررسی شده در ابتدای روز، حجم معامله ها کم و واکنش بازار زیاد است؛ اما در انتهای روز با افزایش حجم معامله ها و نقدشوندگی در بازار، هزینه واکنش بازار کاهش می یابد؛ زیرا با افزایش نقدشوندگی در بازار، سفارش های سرمایه گذاران با تغییرهای کمتر قیمت تکمیل خواهد شد. علاوه بر این، تابع واکنش بازار آنی برای سهم های بررسی شده در بورس تهران نیز مقعر است و سرمایه گذاران در اجرای معامله های خرید در مقایسه با فروش هیجانی تر رفتار می کنند. ویژگی های به دست آمده در طراحی راهبرد برای معامله های سرمایه گذاران تأثیر می گذارد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که با بررسی الگوهای درون روزی پارامترهای نقدشوندگی بازار، مانند حجم معامله ها و واکنش بازار و همچنین، طراحی راهبرد معامله برای تقسیم سفارش های بزرگ، می توان هزینه های مازاد متحمل شده توسط معامله گران را کاهش داد و باعث شد که سفارش ها با قیمت مناسب تر اجرا شود.
بررسی عوامل مؤثر بر محتوای اطلاعاتی اعلان سودهای فصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۶۵
115 - 130
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر واکنش بازار به اعلان سودهای فصلی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1383 تا سه ماهه اول سال1386 می پردازد. 5 عامل زمان اعلان، اندازه شرکت، نوع صنعت، تعداد اعلان های سود و تعداد سایر اطلاعیه های شرکت با داده های مرتبط با 523 مورد اعلان سود فصلی توسط 94 شرکت مورد بررسی قرار گرفته است. براساس روش شناسی رویدادپژوهی، واکنش بازار در قالب تغییرات قیمت و حجم معاملات سهام از 20 روز قبل تا20 روز پس از روز اعلان سود فصلی (دوره رویداد) ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد، هرچه سودهای فصلی زودتراعلان شود محتوای اطلاعاتی بیشتری خواهد داشت. نوع صنعت و تعداد سایر اطلاعیه ها در دوره رویداد بر محتوای اطلاعاتی اعلان سودهای فصلی مؤثر است.همچنین هرچه تعداد اعلان های سود توسط شرکت ها کمتر باشد، بار اطلاعاتی اعلان سودهای فصلی کمترخواهد بود.
بررسی تأثیر محدودیت های حاکم بر استراتژی های مدیریت سود بر به کارگیری استراتژی تغییر طبقه بندی سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۵
203 - 236
حوزههای تخصصی:
در ادبیات نظری حسابداری، دو استراتژی مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی و دستکاری فعالیت های واقعی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در پژوهش حاضر با توجه به محدودیت های موجود برای این دو استراتژی، سومین نوع الگوی مدیریت سود یعنی تغییر طبقه بندی مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر محدودیت های حاکم بر استراتژی های مدیریت سود بر به کارگیری استراتژی تغییر طبقه بندی سود در بازار سرمایه ایران است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1392 الی 1400 است و 114 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است (1026 مشاهده). به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدل رگرسیون لوجیت استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سلامت مالی، سهامداران نهادی، اندازه موسسه حسابرسی و سهم بازار بر تغییر در طبقه بندی سود تأثیر منفی و معناداری دارد. همچنین چرخه عملیاتی بر تغییر در طبقه بندی سود تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ و دوره تصدی آن تأثیر معناداری بر تغییر طبقه بندی سود ندارد. آزمون های اضافی نشان داد شرکت های بزرگ تر انگیزه بیشتری برای انجام تغییر طبقه بندی (شکلی از مدیریت سود) در مقایسه با شرکت های کوچک دارند، زیرا هزینه های سیاسی بیشتری دارند. با توجه به نتایج بدست آمده توصیه می شود که به رویکرد تغییر طبقه بندی نیز در بررسی مدیریت سود در بازار سرمایه ایران توجه شود.
مدلسازی اندازه گیری تلاطم در زمان وقوع کرونا در ساختار صنایع بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالی سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
183 - 214
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر ارتباط تلاطم ساختار صنایع مهم بورس اوراق بهادار تهران را در طی دوازده سال گذشته را با استفاده از تلاطم روزانه مقادیر شاخص هر صنعت موردبررسی قرار داده است. با استفاده از مدل شاخص ارتباطی بر اساس رویکرد تجزیه واریانس اثرات سرریز ریسک با توجه به وقوع کرونا بر ثبات بیست صنعت مهم و اصلی بازار بورس ایران مورداندازه گیری و ارزیابی قرار گرفت. یافته های مبتنی بر داده نشان داد که بیست صنعت موردبررسی قبل از وقوع کرونا از وابستگی کمی برخوردار بوده وقوع فراگیری کووید ۱۹ بر پویایی تلاطم در ساختار صنایع اثرات قابل توجهی داشته و ارتباط تلاطم در طی دوران کرونا به بیشترین میزان خود رسیده است. صنایع بسیار مهم بازار سرمایه ایران ازجمله شیمیایی، فلزات اساسی، سیمان دارای بالاترین میزان اثرگذاری در دوران مذکور بوده و نقش مهم صنایع بزرگ در انتشار شوک های تلاطمی با توجه به وابستگی درونی قوی آن ها در زمان رویدادهای فرین قابل توجه است. همچنین صنایع متوسط و کوچک نیز در زمان وقوع کرونا به تلاطم سیستم افزوده اند. به صورت کلی در دوران قبل از کووید ۱۹، ده صنعت دریافت کننده ریسک و ده صنعت منتشرکننده ریسک بودند، درحالی که در دوران کرونا سیزده صنعت منتشرکننده ریسک و هفت صنعت دریافت کننده تلاطم بوده اند.
شناسایی آثار و پیامدهای فرار مالیاتی با رویکرد کل نگر: تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی
حوزههای تخصصی:
فرار مالیاتی باعث تضعیف توان مالی دولت در انجام وظایف حاکمیتی می شود. بنابراین شناسایی پیامدهای فرار مالیاتی می تواند نقش بسزائی در تبیین هرچه بهتر جایگاه مالیات در اداره جامعه داشته باشد. براین اساس، پژوهش حاضر تلاش دارد تا آثار و پیامدهای فرار مالیاتی را با یک رویکرد کل نگر و از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش حاضر به کمک پرسش نامه جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان سازمان امور مالیاتی، اداره امور اقتصادی و دارایی، نیروی انتظامی و دانشگاه های استان کردستان هستند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده تحلیل رگرسیون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amos استفاده شده است. براساس تحلیل عاملی اکتشافی 5 مولفه (اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی، سیاسی و فرهنگی) به عنوان پیامدهای فرار مالیاتی (متغیر وابسته) شناسایی شدند. این پنج مولفه 64 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند. سپس براساس تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول اطمینان حاصل گردید که بین سازه های نظری و تجربی انطباق و همنوایی لازم وجود دارد. در ادامه با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم مشخص گردید که تمامی متغیرهای مکنون بر متغیر وابسته اثر مثبت و معناداری دارند. همچنین ترتیب اثرگذاری آنها عبارت بودند از: فرهنگی، مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. در نهایت اثرات 6 متغیر جمعیت شناختی (جنسیت، سن، تحصیلات، رشته تحصیلی، سنوات خدمتی و نوع سازمان) بر روی متغیر وابسته مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. طبق نتایج به دست آمده سه متغیر سن، تحصیلات و سنوات خدمتی بر متغیر وابسته اثر مثبت و معناداری دارند. بنابراین درک و شناخت پیامدهای فرار مالیاتی می تواند نقش موثری در کاهش فرار مالیاتی ایفا نماید.
قیمت گذاری ریسک های نقدشوندگی در روندهای متفاوت بازار با استفاده از بهینه ترین معیار عدم نقدشوندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
103 - 138
حوزههای تخصصی:
میزان بازدهی دارایی ها و فرصت های مختلف سرمایه گذاری، از اساسی ترین مبانی تخصیص بهینه منابع در اقتصاد کشورها هستند. میزان نقدشوندگی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر ریسک و بازده مورد انتظار دارایی ها است و ریسک های نقدشوندگی از آن ناشی می شوند. هدف اصلی این پژوهش، تعیین تأثیر ریسک های مختلف نقدشوندگی بر مازاد بازده سهام شرکت ها با به کارگیری مدل LCAPM و استفاده از بهینه ترین معیار عدم نقدشوندگی است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات بر اساس روش کتابخانه ای و اسنادکاوی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای متشکل از 167 شرکت طی سال های 1389 تا 1398 انتخاب شده است. جهت انتخاب معیار عدم نقدشوندگی از بین شش معیار مختلف از روش های تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شده و معیار شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش به عنوان بهینه ترین معیار انتخاب شده است. جهت تخمین مدل نیز از ساختار داده های تابلویی و روش گشتاورهای تعمیم یافته استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سرمایه گذاران در بازار نزولی علاوه بر کسب صرف ریسک از عامل عدم نقدشوندگی، به صورت مجزا اقدام به قیمت گذاری ریسک های نقدشوندگی نیز می نمایند، هرچند در بازار صعودی به این ریسک ها توجه اندکی دارند.
بررسی رابطه محافظه کاری حسابداری و تصمیمات سرمایه گذاری مدیران در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۱ شماره ۶۷
91 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی محافظه کاری حسابداری و تصمیمات سرمایه گذاری مدیران است. برای اندازه گیری محافظه کاری، دو معیار عدم تقارن زمانی در شناسایی اخبار خوب در مقابل اخبار بد و معیار مبتنی بر ارزش بازار استفاده شده است. از آنجاکه تصمیمات سرمایه گذاری مستقیم قابل مشاهده نیستند، دو معیار حاشیه ی سود (PM) و جریان نقد عملیاتی تعدیل شده (CFO) به منظور بررسی منافع محافظه کاری در کاهش مشکلات نمایندگی مرتبط با تصمیمات سرمایه گذاری مدیران به کار گرفته شد. اطلاعات مورد نیاز از صورت های مالی حسابرسی شده ی 99 شرکت (297 سال شرکت) طی دوره ی زمانی 1387- 1389 استخراج شد. نتایج نشان می دهد، بین معیار عدم تقارن در شناسایی به هنگام برای اندازه گیری محافظه کاری با سودآوری آتی رابطه ی منفی وجود دارد؛این رابطه از نظر آماری معنا داراست. همچنین معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام برای سنجش محافظه کاری با سودآوری رابطه مثبت دارد؛ این رابطه از نظر آماری معنا دار نیست.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی بررسی نقش سوگیری شناختی مدیران بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
27 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر نقش سوگیری شناختی مدیران است. پژوهش حاضر، از نوع توصیفی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی-توسعه ای و از لحاظ گردآوری داده ، میدانی محسوب می شود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان به تعداد 11 نفر و در بخش کمی شامل مدیران شرکت های بورس اوراق بهادار از سال 1400-1396 می باشد. تعداد کل شرکت ها بر اساس آمار دریافت شده 105 شرکت است که از میان آن ها تعداد 50 شرکت به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه بوده و با استفاده از روش تحلیل کیفی داده بنیاد و حداقل مربعات جزئی، داده های پژوهش تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد مولفه های سرمایه فکری، فعالیت های ذهنی ناخودآگاه و سبک های تصمیم گیری بر سوگیری شناختی مدیران تاثیرگذارند. همچنین مولفه های سوگیری شناختی مدیران، فرایندهای ارزیابی شناختی اولیه و ثانویه و سوگیری اطلاعات منفی نیز بر توانمندسازی مدیران تاثیرگذارند. در نهایت نشان داده شد که توانمندسازی مدیران منجر به ارزیابی عملکرد می شود.
تأثیر سبک های حل مسأله بر خودکارآمدی حسابرسان دیوان محاسبات ایران (آزمون نظریه شناختی و رفتاری کسیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: خودکارآمدی، به اعتقاد حسابرس به توانمندی های فردی اشاره دارد که موجب می شود حسابرس بر وضعیت های موجود کنترل بیشتری داشته باشد و از این طریق عملکرد و قضاوت حرفه ای را بهبود بخشد. لذا، خودکارآمدی حسابرس می تواند تحت تأثیر سبک های حل مسأله قرار -گیرد. بدین منظور در این تحقیق، تأثیر سبک های حل مسأله بر خودکارآمدی حسابرسان دیوان محاسبات ایران بررسی شده است. روش پژوهش: روش توصیفی- پیمایشی و از منظر هدف، از نوع کاربردی می باشد که از ابزار پرس ش نامه اس تاندارد اس تفاده شده است. نمونه پژوهش 406 نفر حسابرسان دیوان محاسبات می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته های پژوهش: نتایج نشان می دهد که سبک های حل مسأله بر خودکارآمدی حسابرسان دیوان محاسبات تأثیر معنی دار دارند. بنابراین سبک های خلاقانه، اعتماد، گرایش، درماندگی، مهارگری و اجتناب به ترتیب بیشترین تأثیر را بر خودکارآمدی حسابرس دارند. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: نتایج این پژوهش می تواند به دیوان محاسبات کشور کمک کند در استخدام حسابرسان جدید، نوع سبک های حل مسأله آنان را در نظر گرفته، تا از این طریق با بهبود خودکارآمدی فردی، کیفیت حسابرسی را افزایش دهند. بنابراین، نتایج این پژوهش می تواند مفاهیم نظریه شناختی و رفتاری کسیدی را وارد متون تحقیقات رفتاری در حسابرسی دولتی نماید.
بررسی ارتباط رفتار بشر دوستانه شرکت ها با محتوای اطلاعاتی و ویژگی های هیئت مدیره
حوزههای تخصصی:
هدف: سهم اصلی پژوهش حاضر بررسی ارتباط رفتار بشر دوستانه شرکت ه ابا محتوای اطلاعاتی و ویژگی های هیئت مدیره انجام شده است. قلمرو مکانی این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سالهای بین 1394 تا 1399 بوده است. روش: تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد، چنانچه طبقه بندی انواع تحقیقات بر اساس ماهیت و روش را مدنظر قرار گیرد، روش تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت در زمره تحقیقات توصیفی قرار داشته واز نظر روش نیز در دسته تحقیقات همبستگی محسوب می گردد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها و اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شد. در بخش داده های پژوهش از طریق جمع آوری داده های شرکت های نمونه با مراجعه به صورت های مالی، یادداشت های توضیحی و ماهنامه بورس اوراق بهادار انجام پذیرفت. بر اساس روش حذف سیستماتیک تعداد 120 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور توصیف و تلخیص داده های جمع آوری شده از آمارتوصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. به منظور تحلیل داده ها ابتدا پیش آزمون های ناهمسانی واریانس، آزمون Fلیمر، آزمون هاسمن و آزمون جارک – برا و سپس از آزمون رگرسیون چند متغیره برای تایید و رد فرضیه های تحقیق (نرم افزار ایویوز) استفاده گردیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد رفتار بشر دوستانه شرکتها بر بازده غیر عادی سهام تاثیر مثبت دارد؛ تنوع جنسیتی اعضای هیئت مدیره و اندازه هیئت مدیره بر رفتار بشر دوستانه شرکتها تاثیر دارد.
تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر ریسک و بازده کل سهام با تاکید بر مدل بازده سهام – تورم
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی سال دوم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۷
141 - 170
حوزههای تخصصی:
بورس اوراق بهادار از جایگاه خاصی در سیستم مالی کشور ما برخوردار بوده و کارآمدی و توسعه بازار سرمایه در گرو فعال بودن این نهاد در کشور است. دو کارکرد مهم بورس اوراق بهادار را می توان جمع آوری پس اندازهای اندک و نقدینگی موجود در سطح جامعه و هدایت آن ها به سمت فرآیند تولید کالا و خدمات در کشور ذکر کرد. سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار طیف وسیعی از افراد جامعه را تشکیل می دهند که همواره در پی کاهش خطر و افزایش بازدهی متناسب با قبول خطر هستند. در این راستا شناسایی عوامل موثر بر بازدهی اوراق بهادار، تاثیر به سزایی در تحلیل عمیق تر و اتخاذ تصمیم مناسب تر از طرف سرمایه گذاران دارد. بر این اساس در پژوهش حاضر تاثیر نوسانات پنج متغیر مهم اقتصاد کلان بر ریسک و بازدهی کل سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سه صنعت سیمان، پتروشیمی و خودرو سازی در فاصله زمانی سال های 1377 تا 1389 مورد بررسی قرار گرفت. در پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه تعادلی بین متغیرهای کلان اقتصادی و تاثیر این متغیرها بر بازده کل سهام، هفت فرضیه اصلی با استفاده از رابطه همگرایی و مدل بازده سهام – تورم آزمون گردید که نتایج پژوهش مبین عدم وجود رابطه بین ریسک و بازده کل سهام و متغیرهای اقتصاد کلان در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران بود.
نمایش کیفیت حسابرسی از طریق افشای عمومی و داوطلبانه شاخص های کیفیت حسابرسی
حوزههای تخصصی:
پیش بینی سودآوری عملیاتی با استفاده از تجزیه و تحلیل دوپانت: شرکتهای بیمه ای پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالیه سال چهارم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
111 - 134
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در ارتباط با سازمان بورس اوراق بهادار پیش بینی سود آوری آتی شرکت های پذیرفته شده است. پیش بینی سود آوری موضوع بسیار مهمی است که ذهن تحلیل گران مالی را به خود معطوف ساخته است. از این رو تصور می شود نسبت دوپانت که در بر گیرنده نسبت فعالیت و نسبت سود آوری است، ارتباط زیادی برای پیش بینی سو دآوری آتی شرکت ها داشته باشد. لذا هدف این تحقیق پیش بینی سود آوری عملیاتی با استفاده از تجزیه و تحلیل دوپانت در شرکت های بیمه ای پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران با ستفاده از مدل های رگرسیونی است. تعداد شرکت های صنعت بیمه در این تحقیق چهارده شرکت برای دوره زمانی طی سال های 1394- 1399 در نظرگرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد سود آوری آتی شرکت بیمه ای متاثر از تغییرات حاشیه سود و مدیریت عملکرد می باشد.
مسئولیت اجتماعی و کارآیی بانک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
137 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر شاخص عملکرد اجتماعی بر کارایی بانک ها می باشد. به منظور دسترسی به این هدف یک دوره 10 ساله طی سالهای 1390 تا 1399 در نظر گرفته شد که نهایتاً 19بانک به عنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب شدند. متغیر مستقل این تحقیق، شاخص عملکرد اجتماعی بانکها میباشد. و به منظور تدوین چک لیست شاخص عملکرد اجتماعی از روش فرا ترکیب استفاده گردید. سپس برای سنجش مقدار شاخص عملکرد اجتماعی از روش تحلیل محتوا با رویکرد شاخص(تعداد اقلام افشاء شده بر تعداد کل اقلام قابل افشاء) استفاده شده است. همچنین متغیر وابسته، کارایی بانک ها میباشد. روش آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه مطرح شده در پژوهش" دادههای پانل" است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد بین شاخص عملکرد اجتماعی و کا رایی بانک رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. یعنی هر چه به شاخص عملکرد اجتماعی در بانک ها توجه و برای عملیاتی کردن آنها هزینه بیشتری انجام شود کارایی بانک نیز افزایش خواهد یافت و از طرفی ضریب برآورد 0.44 برای شاخصهای عملکرد اجتماعی نشان میدهد.
بررسی و ارزیابی سوگیری انگیزش کارایی در حسابرسان تحت فشار بودجه زمانی (مطالعه موردی: حسابرسان دیوان محاسبات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: کیفیت حسابرسی حسابرسان دیوان محاسبات از اهمیت خاصی برخوردار بوده و افزایش آن منجر به بهبود عملکرد دولت می شود. توسل به انجام امور غیرحرفه ای یکی از رایج ترین روش های مقابله با فشار بودجه زمانی در حسابرسی می باشد. این رفتارها و گرایشات که معلول فشار بودجه زمانی می باشند به طور مستقیم و یا غیرمستقیم بر کیفیت کار حسابرسی تأثیر می گذارد. حسابرسان برای بهبود کارایی خود تحت فشار بودجه زمانی از روش های متفاوتی استفاده می نمایند. پژوهش حاضر یک سوگیری را تحت عنوان انگیزش کارایی که حسابرسان به منظور بهبود کارایی خود استفاده می کنند، بیان نموده است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه می باشد. نمونه مورد آزمون شامل 380 نفر از حسابرسان دیوان محاسبات کشور می باشد که با تجربیات متفاوت به ارزیابی اثربخشی سیستم کنترل داخلی صاحبکار به عنوان یکی از مراحل حسابرسی تحت فشار بودجه زمانی زیاد و کم پرداختند. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که افزایش فشار زمانی استفاده حسابرسان از سوگیری انگیزش کارایی را تشدید کرده، اما تجربه حسابرس این تمایل را تعدیل نموده است. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: نتایج، اهمیت به کارگیری حسابرسان با تجربه را تحت فشار بودجه زمانی زیاد به منظور کاهش اثرات ناشی از به کارگیری سوگیری انگیزش کارایی، بیان می کند.
بررسی تأثیر ریسک کنترل داخلی بر حق الزحمه حسابرسی با توجه به نقش میانجی کیفیت افشا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۲۳۰-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر ریسک کنترل داخلی بر حق الزحمه حسابرسی با توجه به نقش میانجی کیفیت افشا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. متغیر وابسته تحقیق حق الزحمه حسابرسی، متغیر مستقل ریسک کنترل داخلی و از کیفیت افشا به عنوان متغیر میانجی استفاده گردیده است. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری حذفی سیستماتیک از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب گردید. این نمونه شامل ۱۲۷ شرکت بود که اطلاعات این شرکت ها بین سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۹ جهت تحلیل فرضیه های پژوهش جمع آوری گردید. فرضیه های پژوهش با استفاده از روش رگرسیون پانل دیتا و رگرسیون ترکیبی در نرم افزار ایویوز تجزیه وتحلیل گردید. نتایج آزمون های آماری جهت تجزیه وتحلیل فرضیه های پژوهش نشان میدهد که ریسک کنترل داخلی بر حق الزحمه حسابرسی تأثیر مثبت و معنادار دارد و کیفیت افشا نیز بر حق الزحمه حسابرسی تأثیر معناداری دارد و کاهش کیفیت افشا در افزایش ریسک کنترل داخلی تاثیر بسزایی دارد که باعث افزایش حق الزحمه حسابرسی می گردد. همچنین نتایج نشان می دهد علاوه بر اینکه ریسک کنترل داخلی بر حق الزحمه حسابرسی تأثیر مستقیم دارد، ریسک کنترل داخلی نیز به واسطه کیفیت افشا بر حق الزحمه حسابرسی نیز تاثیر غیر مستقیم دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که مدیران، سیستم کنترل داخلی قوی در شرکت پایه ریزی نمایند تا علاوه بر افزایش کارایی و اثربخشی و تحقق رسالت اصلی شرکت، حق الزحمه حسابرسی نیز کاهش یابد. همچنین برای کاهش حق الزحمه های حسابرسی در شرکت و ایجاد اطمینان در سرمایه گذاری نسبت به اتخاذ تصمیمات کارا و بهینه توسط مدیریت، طرح های پاداشی مبتنی بر عملکرد و کنترل داخلی درست و بلندمدت برای مدیران در نظر گرفته شود.
بررسی تأثیر استانداردهای حسابداری بخش عمومی بر رابطه بین عملکرد بودجه و پاسخ گویی در دستگاه های اجرایی
حوزههای تخصصی:
استانداردهای حسابداری بخش عمومی با توجه به مزایای متعدد خود در زمینه شفاف سازی و مسئولیت پذیری، در بسیاری از حوزه ها کاربرد دارد. با تحولات صورت گرفته در کشور ما همگام با سایر کشورها، تدوین و الزام به استفاده از استانداردهای حسابداری بخش عمومی لزوم توجه به این موضوع را آشکار نموده است. بر این اساس هدف این پژوهش، بررسی تأثیر استانداردهای حسابداری بخش عمومی بر رابطه بین عملکرد بودجه و پاسخ گویی در دستگاه های اجرایی می باشد. جامعه آماری مطالعه حاضر، کارشناسان و مدیران میانی دیوان محاسبات در کل کشور می باشد. بنابراین نمونه ای به حجم 168 نفر از طریق فرمول کوکران محاسبه و نهایتاً 117 پرسشنامه تکمیل شده، دریافت گردید. داده های مورد نظر با استفاده از پرسشنامه های استاندارد استخراج گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و پایایی پرسشنامه براساس آلفای کرونباخ 0/72 مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که عملکرد بودجه بر پاسخ گویی دستگاه های اجرایی تأثیر مثبت و معناداری دارد همچنین استانداردهای بخش عمومی رابطه بین عملکرد بودجه و پاسخ گویی را تعدیل می کند.
ارایه ی مدلی نوین در رتبه بندی و ارزیابی مالی شرکت ها (مطالعه ی موردی: صنعت فلزات اساسی بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۶۶
41 - 52
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ابزارهای تعیین نقاط قوت و ضعف عملکرد، شناسایی فرصت ها و تهدیدهای بیرونی شرکت ها، رتبه بندی شرکت ها است. به دلیل عدم آشنایی متولیان شرکت ها و تحلیلگران بازار سرمایه با مدل های نوین رتبه بندی، اغلب رتبه بندی ها با مفروضاتی صورت می گیرد که شرایط عدم اطمینان در آن لحاظ نمی شود. در مقاله حاضر با ترکیب روش AHP با نظریه فازی شرایط عدم اطمینان به گونه ای منطقی و کاربردی مدلسازی شده است. از آنجایی-که درجه اهمیت نسبت های مالی برای گروه های مختلف متفاوت است، از اینرو با استفاده از پرسشنامه توزیع شده بین گروه های مختلف تأثیرگذار در تصمیمات سرمایه گذاران، اوزان شاخص ها محاسبه و درنهایت با استفاده از روش TOPSIS شرکت های عضو صنعت فلزات اساسی بورس اوراق بهادار تهران در سال 1388 رتبه بندی شده است.
عوامل اثرگذار بر تغییر حسابرس از دیدگاه راهبری شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی رابطه بین مکانیزم های راهبری شرکتی و عوامل موثر بر تصمیمات در زمینه تغییر حسابرس می باشد. با توجه به این موضوع که تغییر حسابرسان تاثیر عمده ای در استقلال آن ها دارد. این مسئله در سال های اخیر به زمینه مهمی درامر تحقیقات وپژوهش تبدیل شده است. عوامل مختلفی بر تغییر حسابرسان تاثیر دارد که این تحقیق به بررسی این موضوع از دیدگاه نظام راهبری شرکتی پرداخته است. نظام راهبری مجموعه ای از قواعد، مقررات، فرایندها، و معیارهای داخلی و خارجی جهت هدایت رفتارهای اشخاص با منافع متفاوت در درون یک شرکت می باشد. حسابرسان می توانند نقش راهبری شرکتی در نظارت بر فرآیند گزارشگری مالی شرکت را ایفا نمایند. با این وجود، مکانیزم های راهبری شرکتی خاص شرکت نیز می توانند در تصمیم گیری در مورد انتخاب یا تغییر حسابرس اثر گذار باشندکه یکی از این ساز و کارها تمرکز مالکیت می باشد که در این تحقیق اثر آن بر روی تغییر حسابرس مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق بر اساس اطلاعات ترازنامه و صورت سود و زیان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد . نتایج تحقیق نشان می دهد که هر چه درصد سهام بیشتری در اختیار بزرگترین مالک شرکت باشد، شرکت تمایل بیشتری دارد که حسابرس خود را به منظور انتخاب حسابرس کوچکتر تغییر دهدو زمانیکه شرکت در سال مالی قبل از تغییر حسابرس اظهار نظر غیر مقبول دریافت کرده باشد تمایلی ندارد که حسابرس خود را به منظور انتخاب حسابرسان کوچکتر تغییر دهندبنابراین فرضیه اول تحقیق رد نمی شود و فرضیه دوم تحقیق رد می شود.
ثبات مالی بانک و مدیریت ریسک در بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
ثبات فعالیت یکی از مباحثی است که ریشه در بطن واحدهای تجاری دارد. موسسات و نهادهای مالی همیشه به دنبال دستیابی به ثبات مالی، خصوصا ثبات در کسب درآمد می باشند. چارچوب نهادینه فعالیت ها و فرایندهای سازمانی موسسات و نهادهای مالی، همان رقابت پذیری و بهسازی فعالیت های مالی می باشد که به طور مستقیم و گاها" غیر مستقیم با فعالیت های سودآور این نهادها در ارتباط می باشد. در سازمانهای خدماتی نظیر بانکها، صنعت حمل ونقل، خدمات درمانی ، بیمه ، هتل ها و.... ساختار مناسب و پیش بینی شده سودآوری از حساسیت بیشتری برخوردار است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین ثبات مالی بانک و مدیریت ریسک در بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. این پژوهش از نوع مطالعه کتابخانه ای و تحلیلی- علمی بوده و مبتنی بر تحلیل داده های تابلویی (پانل دیتا) است. در این پژوهش اطلاعات مالی 14 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1391 تا 1396 بررسی شده است (84 بانک - سال). برای تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده ی پژوهش از نرم افزار 9 Eviews استفاده شده است. نتایج تحقیق در ارتباط با فرضیه اول پژوهش نشان از آن داشت که بین ثبات مالی بانک و ریسک اعتباری رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین با توجه به تجزیه و تحلیل های صورت گرفته در ارتباط با فرضیه دوم پژوهش به این نتیجه رسیدیم که بین شاخص های ثبات مالی یعنی متغیرهای نسبت های تامین مالی، نسبت اهرمی، نسبت بدهی به کل سپرده ها با ریسک نقدینگی ارتباط معنی داری وجود دارد اما سایر متغیرها رابطه ای نداشتند. در ادامه نتایج پژوهش در ارتباط با فرضیه سوم پژوهش حاکی از آن بود که بین ثبات مالی بانک و ریسک عملیاتی رابطه معنی داری وجود ندارد.