فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۱۰۱ تا ۹٬۱۲۰ مورد از کل ۱۲٬۷۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اطلاعات در بازارهای مالی به گونه ای نامتقارن بین سرمایه گذاران توزیع می گردد. در چنین موقعیتی، سرمایه گذاران به منظور پوشش ریسک، بازده مورد انتظار خود را افزایش می دهند. بنابراین، ریسک اطلاعات گزارش شده و توزیع نامتقارن اطلاعات، عاملی مؤثر بر بازده مورد انتظار سهامداران یا هزینه سرمایه خواهد بود. در تئوری ها، دو طیف بازار رقابتی متفاوت در رابطه با تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه سرمایه مطرح است. سطح رقابت کامل، مبنی بر تقارن اطلاعاتی و اثر آن بر هزینه سرمایه و سطح رقابت ناقص، مبنی بر تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه سرمایه است. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر عدم تقان اطلاعاتی بر هزینه سرمایه در دو سطح متفاوت در بورس اوراق بهادار تهران است. از این رو نمونه ای متشکل از 145 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران طی دوره زمانی 1390 تا 1395 انتخاب گردید. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، از رگرسیون پنل دیتا به روش تلفیقی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که براساس هر سه معیار سنجش عدم تقارن اطلاعاتی، عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه سرمایه تأثیر مثبت دارد. به عبارت دیگر، با افزایش عدم تقارن اطلاعاتی، هزینه سرمایه نیز افزایش می یابد. نتایج همچنین نشان می دهد که سطح رقابت بازار بر رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه سرمایه تأثیر معناداری دارد. به عبارت دیگر، در سطح رقابت ناقص بازار، تأثیر مثبت عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه سرمایه تقویت می شود در حالی که، در سطح رقابت کامل، تأثیر مثبت عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه سرمایه تضعیف می شود.
ارائه یک مدل ترکیبی بهبود یافته با انتخاب وقفه های خودکار برای پیش بینی بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
389 - 408
حوزههای تخصصی:
هدف: به طور کلی سری های زمانی مالی مانند شاخص سهام، رفتار غیر خطی، بی ثبات و نویزی دارند. مدل های ساختاری و آماری و مدل های مبتنی بر یادگیری ماشین، اغلب توانایی پیش بینی دقیق سری هایی با این گونه رفتار را ندارند. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر، ارائه یک مدل ترکیبی جدید با بهره مندی از مزایای روش گروهی مدل سازی داده ها (GMDH) و الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب (NSGA II) برای پیش بینی دقیق تر روند حرکت و تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و مقایسه توانایی آن با مدل ARIMA بر اساس معیارهای سنجش خطا شامل RMSE، MAPE و TIC است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، از داده های شاخص کل قیمت و بازده نقدی در بورس اوراق بهادار تهران (TEDPIX) طی دوره زمانی مهر 1387 تا شهریور 1397 استفاده شده است. مدل ترکیبی NSGA II-GMDH، شبکه GMDH را به عنوان مدلی مقاوم در برابر داده های نویزی و نامانا برای پیش بینی به کار می گیرد و از الگوریتم بهینه سازی چند هدفه NSGA II برای کمینه سازی خطای پیش بینی و انتخاب متغیرهای ورودی بهینه استفاده می کند.
یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل ترکیبی ارائه شده در این پژوهش، بر اساس هر سه معیار سنجش خطا، بیان کننده خطای کمتر و دقت پیش بینی بیشتر آن در مقایسه با مدل ARIMA برای داده های خارج از نمونه است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تجربی می توان نتیجه گرفت که مدل پیشنهادی در پوشش تغییرات ناپایدار روند حرکت شاخص کل، از انعطاف پذیری و توانایی بیشتری برخوردار است.
بررسی تأثیر نقد شوندگی سهام بر مدیریت سود شرکت های بیمه عضو بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات صورت گرفته شده در خارج از کشور استدلال های متفاوتی را از قبیل لزوم حفظ هماهنگی بین سود گزارش شده و میزان سرمایه گذاری ها، یا اتخاذ تصمیم های مربوط به سرمایه گذاری بر اساس سود گزارش شده و اطلاعات نادرست، و یا اطلاع از بهره وری پایین و پذیرش سرمایه گذاری هایی با ریسک بالا به منظور بهبود بهره وری در صنعت بیمه، برانگیخته است. هدف این تحقیق، پاسخگویی به این سوال است که آیا نقدشوندگی سهام بر مدیریت سود شرکت های بیمه عضو بورس اوراق بهادار تهران تاثیر معناداری دارد یا خیر؟ به این منظور، از اطلاعات 14 شرکت بیمه عضو بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی بین 1389 الی 1396 مورد بررسی قرار گرفته شده است. درنهایت به منظور بررسی هر یک از فرضیه ها از مدل های رگرسیونی استفاده گردید. بر اساس نوع روش تخمین مشخص شده طی آزمون های F لیمر و هاسمن، مدل های تحقیق برآورد گردید و نتایج تخمین برای فرضیه تحقیق مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ی تحقیق بیانگر این است که نقد شوندگی سهام بر مدیریت سود شرکت های بیمه عضو بورس اوراق بهادار تهران تاثیر مستقیم و معناداری دارد.
Sociological Analysis of Accounting Measurement Theories(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Due to the existence of various paradigms and theories in accounting and various methods introduced to measure accounting values, as well as the lack of a complete and well-defined framework of these theories in terms of sociological paradigms, we decided to analyze sociology from theories. To achieve this goal, we used the content analysis method. In this way, first by examining the schools and theories of sociology and the main paradigm of positivism, interpretiveness, identification and components that were the characteristics of these paradigms were extracted and categorized from the themes and then the outputs were approved by sociology professors. And then accounting measurement theories and various theories using the method of taking notes from books and texts and articles extracted and sociological components in the context of accounting theories are searched and analyzed and at the end of accounting theories according to The extracted themes and their analytical codes are classified and analyzed and interpreted based on the obtained results. The results of the analysis of themes, new theories of accounting measurement tend to interpretism in which the role of the accountant is more prominent and historical cost theory is classified as a positivist sociological theory.
ارائه مدلی برای نمایش ساختار بازار مالی به وسیله قوانین ارزش گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
5 - 22
حوزههای تخصصی:
اغلب مطالعات انجامشده درزمینهی ارتباط قوانین ارزشگذاری و ساختار بازار مالی از رویکردهای خطی جهت تجزیهوتحلیل استفاده کردهاند. در این تحقیق این سؤال مطرحشده است که آیا تأثیر قوانین ارزشگذاری بر ساختار بازار مالی در شرایط مختلف اقتصادی ثابت است؟ اهمیت پاسخ به این سؤال زمانی معلوم میشود که سیاستگذاران اقتصادی در راستای افزایش ساختار بازار مالی بخواهند سیاست مناسب در بخش مالی را اتخاذ نمایند. مطالعهی حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش تجزیهوتحلیل از نوع تحقیقات تحلیلی میباشد. آمار و اطلاعات موردنیاز تحقیق به روش اسنادی یا کتابخانهای جمعآوری شد که دادههای جمعآوریشده آن با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. جامعه آماری کلیه کشورهای عضو D8 (شامل: ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه) میباشد. برای تخمین نیز مدل از دو نرمافزار EViews6 و MATLAB استفاده شد. با توجه به نتایج گزارششده، نکات زیر قابل استنباط میباشد: قوانین ارزشگذاری اثر غیرخطی بر ساختار بازار مالی دارد. اثرگذاری متفاوت قوانین ارزشگذاری بر ساختار بازار مالی در رژیمهای مختلف مؤید این امر است که قوانین ارزشگذاری منجر به بهبود عملکرد ساختار بازار مالی میشود، اما این اثر در طول زمان متفاوت است بهطوریکه حتی امکان اثر منفی نیز وجود دارد.
روابط مشتری و تأمین کننده و هزینه بدهی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی یافتن تأثیر روابط مشتری و تأمین کننده و هزینه بدهی در کارخانه قند شهرستان اقلید است. به منظور پاسخگویی به سؤال های پژوهش و نیز تحقق اهداف پژوهشی، پس از بررسی ادبیات پژوهش و یافتن ابعاد مختلف متغیرهای مدیریت زنجیره تأمین و نیز مدیریت ارتباط با مشتری، طرح پژوهش و روش پژوهش مشخص گردید و پس از تعاریف عملیاتی و ساختن پرسشنامه سنجش ابعاد متغیرهای مذکور 260 نفر از کارکنان بخش های مختلف کارخانه قند اقلید انتخاب شده و به آن ها پرسشنامه ارائه شد. با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (لیزرل) مدل های ساختاری مختلفی اجرا گردید تا اینکه بهترین مدل ساختاری از بین مدل های اجرا شده انتخاب گردید. پس از اجرای مدل، مدل نهایی پژوهش که شاخص های برازش بهتری نسبت به دیگر مدل ها داشت انتخاب شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد همه متغیرهای تشریح شده و ارتباطات مابین آن ها بصورت مستقیم است که با تقویت و بهینه شدن هر یک از آن ها متقابلا متغیر دیگر بهبود می یابد. بطور مثال با افزایش میزان اعتماد در مدیریت زنجیره تأمین، حفظ و مراقبت از مشتری بهبود پیدا می کند و همچنین بطور متقابل بهبود در مراقبت از مشتری منجر به افزایش اعتماد در مدیریت زنجیره تأمین و کاهش بدهی خواهد شد. بنابراین ابعاد مختلف مدیریت ارتباط با مشتری و مدیریت زنجیره تأمین و هزینه بدهی بصورت هم نیروزایی بر یکدیگر تأثیر گذاشته و یکدیگر را تقویت می کنند. کلمات کلیدی : مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت ارتباط با مشتری، کارخانه قند اقلید، هزینه بدهی، مدل سازی معادلات ساختاری
رابطه بین حق الزحمه حسابرسی با فرصت های رشد و بازده غیرعادی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۶
87-126
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، رابطه بین حق الزحمه حسابرسی با فرصت های رشد و بازده غیرعادی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. فرضیه های پژوهش بر مبنای 73 شرکت طی دوره 8 ساله از سال 1388 لغایت 1395 و با استفاده از الگوی رگرسیونی چندمتغیره، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بین حق الزحمه حسابرسی و فرصت های رشد شرکت ها رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، این ارتباط غیرخطی می باشد. علاوه بر این، بین حق الزحمه حسابرسی سازمان حسابرسی و مؤسسه مفید راهبر و فرصت های رشد شرکت ها رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، این ارتباط نیز غیرخطی می باشد. در نهایت، نتایج نشان داد که بین حق الزحمه حسابرسی و بازده غیرعادی شرکت ها رابطه معناداری وجود ندارد. به منظور بررسی بیشتر نتایج، یکبار نیز الگوهای اصلی پژوهش با ورود متغیر مجازی نوع حسابرس به الگوها برآورد شدند که یافته ها غیر از "تأیید ارتباط غیرخطی بین حق الزحمه حسابرسی و بازده غیرعادی شرکت ها"، نتایج مشابهی را نشان داد. نتایج بیانگر این است که اعتبار دادن به گزارش های مالی شرکت های دارای فرصت های رشد، نیازمند حسابرسی است که دارای اعتبار بالایی از منظر استفاده کنندگان صورت های مالی باشد.
بررسی رابطه بین استراتژی افزایش سود و ضریب واکنش سود، شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۱۸ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶۴
113 - 128
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه ی بین استراتژی افزایش سود و ضریب واکنش سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. جهت انجام پژوهش 95 شرکت از شرکت-های فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1380 الی 1387 به عنوان نمونه آماری انتخاب شد و از نرم افزار SPSS جهت برازش مدل رگرسیونی استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین استراتژی افزایش سود و ضریب واکنش سود رابطه معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر شرکت-های با استراتژی افزایش درآمد، نسبت به شرکت های با استراتژی کاهش هزینه، ضریب واکنش سود بزرگ تری دارند.
تأثیر انواع مالکیت در ایجاد اثر تمایلی در صندوق های سرمایه گذاری مشترک بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
675 - 960
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از داده های مربوط به 24 صندوق سرمایه گذاری مشترک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی 1389 تا 1393 به بررسی تأثیر انواع مالکیت در ایجاد اثر تمایلی در این صندوق ها با به کارگیری روش تخمین حداقل مربعات تعمیم یافته برآوردی (EGLS) و روش تخمین گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) پرداخته شده است. نوع مالکیت به چهار طبقه شامل مالکیت خارجی، مالکیت شرکتی، مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی دسته بندی شده است. نتایج آزمون هم جمعی کائو حاکی از وجود رابطه بلندمدت میان متغیرهای پژوهش است. بر اساس نتایج تخمین های روش EGLS و GMM می توان گفت ارتباط مثبت و معناداری میان مالکیت نهادی با رفتار مبتنی بر اثر تمایلی در صندوق های سرمایه گذاری مشترک وجود دارد و همچنین ارتباط منفی معناداری میان مالکیت مدیریتی با اثر تمایلی در این صندوق ها برقرار است؛ اما میان مالکیت شرکتی و اثر تمایلی در این صندوق ها ارتباط معناداری مشاهده نشد.
نقش تعدیلی مالکیّت نهادی بر ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) و ریسک سقوط قیمت سهام
حوزههای تخصصی:
به استناد پژوهش جبران و همکاران (2019)، یکی از عواملی که می تواند ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها را تحت تأثیر قرار دهد، فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) است که تاکنون در ادبیّات پژوهشی مالی و حسابداری، به این موضوع توجّه نشده است. مدیران شرکت های مستقر در محیط کُنفُوسیوس گرایی، بیشتر تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی قرار می گیرند و آنها اخبار بد را به موقع منتشر می-کنند و در نتیجه رویکردهای غیراخلاقی مدیریتّی (مخاطرات اخلاقی) مهار شده و حتّی لازمه این امر به ایمن سازی رفتارهای مدیریّتی خواهد انجامید، منجر به تنزّل ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها می شود و همچنین مالکیّت نهادی به عنوان مکانیزم حاکمیّت شرکتی می تواند ارتباط منفی فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها را تضعیف نماید. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی مالکیّت نهادی بر ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام می باشد. برای انجام این پژوهش، اطّلاعات صورت های مالی 116 شرکت بورسی در بازه زمانی 1388 تا 1398 جمع آوری شده است. برای آزمون فرضیّه های پژوهش، از مدل رگرسیون لاجیت و چندمتغیّره با داده های تابلویی به روش های اثرات ثابت و تصادفی استفاده شده است. برای اندازه گیری فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی از معیار موقعیّت جغرافیایی از مدل دو (2015) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین فرهنگ کُنفُوسیوس-گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام ارتباط وجود ندارد. همچنین، مالکیّت نهادی موجب تضعیف ارتباط منفی بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها نمی شود. ریسک سقوط قیمت سهام متوجّه پیامدهای فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی نمی گردد که این موضوع به شرایط حاکم در بازار سرمایه ایران برمی گردد و همچنین، متغیّر فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی یک موضوع جدید بوده و مبانی نظری آن و نیز میزان اهمیّت آن عملاً برای مدیران، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت ها قابل لمس و یا مشهود نبوده است. در شرکت های ایرانی، مالکیّت نهادی نیز نتوانسته است در تبیین ارتباط فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام نقش مؤثّری ایفا نماید.
تأثیر افشای اطلاعات استراتژیک، غیرمالی و مالی بر مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تأثیر افشای اطلاعات استراتژیک، غیرمالی و مالی بر مدیریت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است. برای سنجش متغیرهای افشای اطلاعات استراتژیک، غیرمالی و مالی به پیروی از ریاحی و عرب (2011) از یک فرم امتیاز بندی وی ژه (با اندکی تعدیل) و برای سنجش مدیریت سود از مدل کوتاری (2005) استفاده شده است. تحلیل داده های پژوهش از طریق مدل های رگرسیون خطی چند متغیره و با استفاده از داده های ترکیبی انجام شده است. تعداد 104 شرکت نمونه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد افشای اطلاعات استراتژیک، غیرمالی و مالی اثر معناداری بر مدیریت سود دارد. بدین ترتیب که افزایش افشای اطلاعات مالی منجر به کاهش مدیریت سود شده است در حالیکه با افزایش افشای اطلاعات استراتژیک و غیرمالی مدیریت سود نیز افزایش یافته است. نتایج حاصل در بعد افشای اطلاعات مالی مطابق با یافته های جو و کیم (2007) و ریاحی و عرب (2011) می باشد.
This research examines the effect of disclosure of strategic, non-financial and financial information on earnings management of companies in Tehran stock exchange. To evaluate disclosure of strategic, non-financial and financial information a grading form such as Riahi and Arab (2011) has been used. Also for measure earnings management Kothari`s model (2005) has been used. Results of the research have been analyzed by multi variable liner regression and. The research includes 104 companies as statistical sample. Results show that disclosure of strategic information, nonfinancial and financial has meaningful effect on earning management. In this way, the increase in the disclosure of financial information have been reduced earnings management, while increasing disclosure of strategic and non-financial information earnings management has also increased. the results disclosure of financial information are consistent with the findings of the Jo & Kim(2007) and Riahi &Arab(2011).
بررسی تاثیر اختلالات ادراکی مدیرعامل بر چسبندگی چشم انداز درآمد آتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت رفتار هزینه ها، از بحث های مهم حسابداری صنعتی و حسابداری مدیریت است، اما مسیر و جهت آتی آن را تصمیم هایی که در دل شرکت ها و توسط مدیران اتخاذ می شود، تعیین می نماید. در واقع یک مدیر بر مبنای نوع ادرک و شناخت تحلیلی خود از بازار اقدام به تصمیم گیری در خصوص نحوه هزینه های شرکت در بازار رقابتی می نماید، که الزاما ممکن است این تصمیم ها دچار نوعی تورش رفتاری گردد. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر اختلالات ادراکی مدیرعامل بر چسبندگی چشم انداز درآمد آتی در قالب سه معیار فرااعتمادی، خوش بینی و کوته بینی می باشد. نمونه مورد بحث در این پژوهش شامل 206 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که در بازه زمانی 1388-1395 بوده که به کمک رگرسیون خطی چند متغیره و با بهره گیری از نرم افزار Eviews مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین هر سه معیار اختلالات ادراکی مدیرعامل بر چسبندگی چشم انداز درآمد آتی تاثیر معناداری وجود دارد. اما از نظر جهت تاثیر و نتایج آزمون فرضیه ها، فقط فرضیه دوم و سوم تایید شد، چراکه جهت فرضیه اول بر اساس آزمون های آماری منفی و خلاف ادعا فرضیه بود. این تاثیر در مورد فرا اعتمادی منفی و در دو مورد خوش بینی و کوته بینی مثبت بوده و از نظر شدت تاثیر، خوش بینی در بین سه معیار از بقیه تاثیر بیشتری بر چسبندگی چشم انداز درآمد آتی داشته است.
ارزیابی تأثیر عرضه عمومی سهام شرکت های دولتی بر نقدشوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱
23 - 40
حوزههای تخصصی:
نقدشوندگی مهم ترین جنبه توسعه بازار های سهام به شمار می رود. در این پژوههش اثر خصوصی سازی از طریق عرضه عمومی سهام شرکت های دولتی بر نقدشوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. با توجه به سه معیار قابل اندازه گیری در واگذاری شرکت ها از طریق بورس، سه فرضیه بر حسب تعداد شرکت های خصوصی شده، تعداد سهام عرضه شده و ارزش ریالی واگذاری ها تدوین و تأثیر هر کدام بر نقدشوندگی سهام در بورس مورد آزمون قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، درجه نقدشوندگی بورس تهران به عنوان متغیر وابسته به کار گرفته شده که با استفاده از دو معیار اندازه گیری نقدشوندگی شامل نسبت گردش معاملات و سنجه عدم نقدشوندگی آمیهود، نسبت به محاسبه آن اقدام شده است. در ضمن، محاسبه معیار آمیهود بر اساس بازده دو شاخص اصلی بورس تهران، شامل شاخص بازده نقدی و قیمت (تدپیکس) و شاخص کل قیمت (تپیکس)، صورت گرفته که به این ترتیب، مقادیر متغیر وابسته بر اساس دو مدل مجزا و در مجموع با استفاده از سه معیار کلی شامل: مدل مبتنی بر گردش معاملات، مدل مبتنی بر سنجه آمیهود بر اساس شاخص تپیکس و مدل مبتنی بر سنجه آمیهود بر اساس شاخص تدپیکس، محاسبه و در مدل سازی نهایی مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه کلی پژوهش بیانگر تأثیر قابل توجه و معنا دار انجام خصوصی سازی از طریق عرضه عمومی سهام شرکت های دولتی در بورس اوراق بهادار تهران بر توسعه و نقدشوندگی این بازار است.
بررسی تاثیر کیفیت حسابرسی بر بهبود حجم معاملات و کیفیت اطلاعات مالی میان دوره ای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در پی بررسی تاثیر حسابرسی و کیفیت حسابرسی میان دوره ای بر بهبود کیفیت اطلاعات و حجم معاملات شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار است. به طور کلی، استفاده از یک نمونه از شرکت های بورس اوراق بهادار در فاصله سال های 1388 الی 1393 بیانگر این نتیجه است که انجام حسابرسی و کیفیت حسابرسی انجام شده تاثیری معنادار بر بهبود کیفیت اطلاعات میان دوره ای نداشته است که شاید بتوان نتیجه به دست آمده را به دلیل اجمالی بودن حسابرسی میان دوره ای مربوط دانست. دیگر نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که حسابرسی شدن یا نشدن اطلاعات منتشره توسط شرکت ها منجر به واکنش های سهامداران شده و حجم معاملات سهام شرکت ها را تحت تاثیر قرار داده است. نتایج به دست آمده در خصوص تاثیرگذاری کیفیت حسابرسی بر حجم معاملات سهام گویای آن است که هیچ یک از معیارهای کیفیت حسابرسی تاثیر معناداری برحجم معاملات سهام پس از انتشار صورت های مالی نداشته است. در واقع این نتایج بیانگر آن است که بیشتر از کیفیت حسابرسی انجام شده، انجام حسابرسی صورت های مالی میان دوره ای مورد توجه سهامداران شرکت ها قرار گرفته است و واکنش بیشتری به انجام حسابرسی داشته اند تا کیفیت حسابرسی انجام شده. در مجموع این نتایج نشان می دهد که با وجود آنکه انجام حسابرسی تاثیر معناداری بر حجم معاملات سهام داشته اما کیفیت حسابرسی انجام شده تاثیری معنادار بر حجم معاملات سهام نداشته است.
بررسی رابطه بین سازوکارهای راهبری شرکتی برون سازمانی و تقلب مالی با تمرکز بر ارزیابی شناختی از تجویزهای تئوری نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
169 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: از یک سو، بر اساس یکی از فروض بنیادین نظریه نمایندگی، فشار برون سازمانی اعمال شده بر مدیران، احتمال انحراف اخلاقی بالقوه آنان را کاهش می دهد و از سویی دیگر، استدلال نظریه ارزیابی شناختی آن است که انتظارات قوی از مدیران ناشی از سازوکارهای راهبری برون سازمانی، ضمن محدود کردن حس استقلال آنان، انگیزه درونی آنان برای درستکاری را کاهش می دهد و به طور بالقوه به تقلب مالی منجر می شود. با توجه به استدلال های متناقض ذکر شده، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سازوکارهای راهبری شرکتی برون سازمانی و تقلب مالی با تمرکز بر ارزیابی شناختی از تجویزهای نظریه نمایندگی است. روش: در این پژوهش سازوکارهای راهبری برون سازمانی با استفاده از مالکیت نهادی اختصاصی و قدرت وام دهندگان سنجیده شده است. دو فرضیه پژوهش با استفاده از اطلاعات 128 شرکت پذیرفته شده در شرکت بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1390 تا 1395 (شامل 768 مشاهده شرکت سال) و به کارگیری رگرسیون لجستیک آزمون و تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که وجود مالکیت نهادی اختصاصی و قدرت وام دهندگان به عنوان سازوکارهای راهبری شرکتی برون سازمانی، بر احتمال تقلب مالی تأثیر مثبت و معناداری دارند. به بیان دیگر، فشار برون سازمانی از سوی مالکان و وام دهندگان، احتمال تقلب مالی مدیران را افزایش می دهد. نتیجه گیری: زمانی که مدیران با کنترل های سخت گیرانه برون سازمانی مواجه شوند، به احتمال بیشتری درگیر رفتارهای متقلبانه می شوند. این یافته، عکس نتیجه ای است که مطابق با نظریه نمایندگی از کارکرد کنترل های برون سازمانی بر فعالیت های فرصت طلبانه مدیران انتظار می رود.
Determining the appropriate weights of criteria in multi-criteria decision-making using cooperative game: A case study of bank(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Criteria weighting is a crucial step in the entire decision-making process. Determining the appropriate weights will lead to more reliable results. This study aims to use a coalitional game method for calculating proper criteria weights in multi-criteria decision-making (MCDM). In this paper, the Shapley value method is used to determine the weight of criteria. A numerical case study of 65 banks has been used to explain the efficiency of the proposed method. To this end, using the TOPSIS technique, the alternatives are ranked once in Shapley value and again in the Shannon entropy weighted matrix. Then the results are obtained applying Spearman rank correlation coefficient are compared to efficiency-based ranking using data envelopment analysis (DEA) as a powerful benchmarking method. In the proposed method, unlike many conventional weighting methods, the selection of criteria weights is made in a coalitional game with the participation of all criteria; the obtained weights are both intuitively and objectively fairer, and more reliable rankings are provided. According to the logical and fair calculation of weights, having a simple and understandable mathematical method, and no need for experts’ judgment, the proposed method can be used in real problems. Especially where realistic ranking has a significant impact on the equitable allocation and absorption of resources.
عوامل مؤثر بر اثربخشی چک لیست های حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
103 - 120
حوزههای تخصصی:
درحالیکه یافتههای برخی مطالعات حاکی از معایب چکلیستهای حسابرسی است، نتایج سایر پژوهشها مزایای استفاده از چکلیستها در اجرای حسابرسی را تأیید میکند. با توجه به تضاد بین برخی از دیدگاههای منفی نسبت به چکلیستها در ادبیات حسابرسی و شواهد موجود در سایر رشتهها مبنی بر دیدگاههای مثبت و استفاده موفق از چکلیستها، شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی چکلیستهای حسابرسی ضرورت دارد. بررسی ادبیات استفاده از چکلیستهای حسابرسی و سایر رشتهها بیانگر آن است که بهبود طراحی و بکارگیری چکلیستها، منجر به افزایش اثربخشی آنها میشود. با توجه به اهمیت شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی چکلیستهای حسابرسی، در مقاله حاضر براساس مرور و تحلیل ادبیات استفاده از چکلیستها در حسابرسی و سایر رشتهها، چارچوبی برای استفاده اثربخش از چکلیستها شامل ماهیت کار حسابرسی، طراحی چکلیست، بهکارگیری چکلیست و عوامل زمینهای ارائه میشود. در این مقاله ابتدا به بیان مفاهیم علائم هشداردهنده تقلب، چکلیستها، مزایا و معایب استفاده و انواع چکلیستها پرداخته میشود. در ادامه، عوامل مؤثر بر اثربخشی چکلیستها تشریح خواهد شد. در خاتمه نیز، نتیجهگیری و پیشنهادهایی در راستای افزایش اثربخشی چکلیستها ارائه میشود.
بررسی تأثیر عدم اطمینان متغیرهای کلان اقتصادی بر رفتار چسبندگی هزینه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر عدم اطمینان متغیرهای کلان اقتصادی بر چسبندگی هزینه ها با استفاده از رگرسیون دو مرحله ای فاما- مکبث در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای اندازه گیری عدم اطمینان متغیرهای کلان اقتصادی از چهار معیار رشد تولید ناخالص ملی، نرخ تورم، نرخ ارز و نرخ بهره با استفاده از شاخص های آرچ و گارچ استفاده شده است. بدین منظور فرضیه ای برای بررسی این موضوع تدوین شده و داده های مربوط به 108 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در فاصله سال های 1390 تا 1398 تجزیه و تحلیل شده است. الگوی رگرسیون پژوهش با استفاده از روش دو مرحله ای فاما - مکبث آزمون شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد معیارهای عدم اطمینان اقتصادی چون رشد تولید ناخالص ملی، نرخ تورم، نرخ ارز و نرخ بهره تأثیر مثبت و معناداری بر چسبندگی هزینه ها دارند. بنابراین نتایج پژوهش گویای آن است که عدم اطمینان متغیرهای کلان اقتصادی موجب افزایش چسبندگی هزینه ها می شود.
ارائه الگویی کارا برای توسعه حسابداری ایران از طریق تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری(SEM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
167 - 184
حوزههای تخصصی:
توسعه حسابداری فرآیندی بسیار پویا و چندبعدی است. لذا این پژوهش با هدف تبیین و ارائه مدل اقتضایی کارا برای توسعه حسابداری در ایران صورت گرفته است. بدین منظور از داده های مربوط به 183 شرکت در بازه زمانی سال های 1388 تا 1396 مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و همچنین سایر داده های ملی مربوط به متغیرهای تحقیق استفاده گردید و به مدل سازی توسعه حسابداری با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری که از نوع رگرسیون چند متغیره می باشد پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تمامی متغیرهای مکنون پژوهش حاضر اعم از توسعه اقتصادی، توسعه بازار سرمایه، خصوصی سازی و کیفیت حسابرسی بر توسعه حسابداری تاثیر مستقیم داشتند ولی متغیر توسعه بازار سرمایه از طریق متغیر میانجی توسعه اقتصادی، بر توسعه حسابداری تاثیر منفی داشته است. در تشریح نتایج حاصل از فرضیه های پژوهش می توان بیان نمود که شرایط محیط اقتضایی کشور در سطح کلان در سال های اخیر، زمینه را برای رشد و توسعه حرفه حسابداری فراهم نموده است و این روند رو به رشد نیز با برنامه ریزی درست و معرفی جایگاه واقعی حسابداری و حسابرسی در کشور توسط نهادهای حرفه ای و صاحب نظران می تواند ادامه یابد.
The Impact of Effective Corporate Governance on the Relationship between Tax Gap and Future Profit Changes in Iranian Economy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In most countries, taxation plays a very important role as one of the main means of government in the economy. Most of the state's revenue sources are taxed, through which redistribution for the three purposes of allocating economic benefits. Income and economic stability are used. Due to differences in tax laws and regulations and accepted accounting principles and principles, what may be considered from the perspective of income and expense accounting theories may not necessarily be from the perspective of income and expense tax laws. It should be noted, however, that the purpose of determining profits in the preparation of financial statements from an accounting perspective is to Determining the source of tax calculation is different in tax laws (Karbassi Yazdi and Rasekh Saleh, 2013). It accounts for a large share of Iran's GDP, so addressing it can play an important role in achieving the ultimate goals of macro policies (Khajavi et al., 2010). With the formation of agency relations, the conflict of interest between Managers, shareholders on the one hand, and other stakeholders (such as the government) on the other. Yat is not the same as determinate tax (tax gap). Two goals are conceivable. While this gap is expected to affect the quality of reported earnings for investors, the greater the difference, the lower the firm's profitability. And affect future profits of companies.