ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
۲۲۸۱.

هنجارمندی معرفتی در نظریه اعتمادگرایی فرایندی گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی معاصر درون گرایی برون گرایی اعتمادگرایی فرایندی هنجارمندی معرفتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۲۳۴
نظریه اعتمادگراییِ فرایندی را آلوین گلدمن به عنوان یکی از معیارهای توجیه در معرفت شناسی برون گرایانه مطرح کرد. این نظریه اساساً در پیوند با روان شناسی، علوم شناختی و فلسفه ذهن مطرح شده است. پس از اشکالات گتیه بر نظریه معرفت شناسی سنتی، نظریات نوینی پای به عرصه جهان معرفت شناسی گذاردند که عمدتاً در دو دسته بندی درون گرایانه و برون گرایانه قرار گرفتند. نظریه اعتمادگرایی فرایندی یکی از نظریات مطرح در شاخه معرفت شناسی برون گرایانه است و زیرمجموعه رویکردهای طبیعی گرایانه قرار می گیرد. نکته مهم این است که با وجود این واقعیت که رویکردهای طبیعی گرایانه (که نظریه اعتمادگرایی فرایندی در آن چارچوب قرار می گیرد) نسبت به سایر رویکردهای رایج در معرفت شناسی، مستعد تفاسیر غیردینی (و گاه ضددینی) هستند، این پرسش مطرح است که آیا نظریه اعتمادگرایی هم به نوعی در تقابل با مسائل هنجاری و اخلاقی و دینی بوده و رفتاری مانند سایر نظریات طبیعی گرایانه قرار دارد یا علی رغم تصور رایج، می توان نشان داد که نظریه های واقع در چارچوب طبیعی گرایانه و برون گرایانه این قابلیت را دارند که با مبانی هنجاری جمع گردند؟ این مسئله پرسشی است که در این مقاله بررسی می شود تا پاسخی مناسب برایش ارائه گردد. در این مقاله خواهیم دید که در میان نظریات مختلف ارائه شده، گلدمن تلاش دارد هنجارمندی را به گونه ای متفاوت در معرفت شناسی برون گرایانه خود تبیین کند.
۲۲۸۲.

تحلیل فلسفی دمیدن روح در بدن در نگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه ملاصدرا حدوث نفس نفخ روح

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۲۷۶
موضوع این مقاله رابطه نفس و بدن و مساله ی آن، تعارض آموزه فلسفی " حدوث جسمانی نفس" با آموزه قرآنی "دمیدن روح در بدن" است. حل این تعارض هدف ماست و روش آن ابتدا توصیف هر دو آموزه و سپس تحلیل تعارض و حل آن بر اساس حکمت متعالیه است. دمیدن روح به یک بدن به معنای تنزل و تعلق تدبیری روح به آن است. حدوث جسمانی نفس جزیی برای یک بدن به معنای حدوث توجه تدبیری مرتبه عقلی این نفس نسبت به این بدن مثالی یا مادی است. بنظر می رسد روح، همان مرتبه عقلی نفس است و نفخ روح، همان حدوث جسمانی نفس. بنابراین روح که از عالم امر است یا نفس که در مرتبه عالم عقل است، حادث نیست بلکه حیث تعلقی آن به یک بدن، حادث است. دمیدن روح در بدن یا جسمانی بودن حدوث نفس به معنای تعلق تدبیری داشتن آن به جسم است نه به معنای مادی بودن نفس.
۲۲۸۳.

فیزیک کوانتوم و فاعلیت خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا فیزیک کوانتوم اصل عدم قطعیت تعبیر کپنهاگی فعل الهی علیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۵ تعداد دانلود : ۵۲۵
تصور رایج این است که تعبیر کپنهاگی روابط عدم قطعیت، و به بیان دقیق تر اصل ناموجبیت در فیزیک کوانتوم، نافی قاعده علیت است. برخی از طبیعت گرایان، با تأکید بر ابتنای خداباوری بر اصل علیت، این موضوع را دستاویزی برای مخالفت با عقاید دینی قرار داده و گمان کرده اند که بر اساس فیزیک نوین دیگر جایی برای باور به خدا به مثابه علت موجبه جهان و نقش او در آن باقی نمی ماند. مقاله پیش رو بر آن است تا این مسئله را به روش اسنادی و تحلیلی بررسی و ارزیابی کند. از این رو ابتدا به طور فشرده نگره کوانتومی و تعبیر کپنهاگی و شأن معرفتی آن را توضیح داده، سپس رابطه آن را با علیت فلسفی بررسیده، و سرانجام گونه های متصور فعل الهی را مطرح و نسبت هر یک را با بیان کپنهاگی عدم قطعیت بازمی کاود. ماحصل تحقیق این است که تعبیر یادشده مقتضی مخالفت با علیت و ضرورت فلسفی نبوده، بلکه اثبات صحت خود را وامدار آن است. همچنین با باور به وجود خدا و گونه های مختلف نقش آفرینی او در جهان تلائم کامل داشته، نسبت به فیزیک کلاسیک، سازگاری بیشتری با نقش آفرینی مستقیم خدا و انجام دادن افعال خاص دارد.
۲۲۸۴.

بررسی استدلال های سوئینبرن در اثبات انسجام نظریه شخص مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخص مجرد این همانی شخصیت انسان معلق آزمایش فکری سوئینبرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۲۸۲
ارائه تصویری منسجم از شخص مجرد برای سوئینبرن اهمیت فراوانی دارد، زیرا مبنای پذیرش حقایقی همچون خداوند، فرشتگان و نفس در فلسفه اوست. سوئینبرن با بهره گیری از آزمایش فکری ای مشابه «انسان معلق» ابن سینا، وجود شخص مجرد را امری ممکن و پذیرش چنین موجودی را امری معقول می داند. او در مقابل مخالفان نظریه شخص مجرد معتقد است که می توان صفاتی همچون امید و طلب را به شخص مجرد نسبت داد، هرچند ممکن است به صورت اوصاف پنهان در شخص مجرد باقی بمانند یا از طریق مداخله در عالم مادی بروز یابند. او نظریاتی که وجود شخص مجرد را با تمسک به عدم امکان تمایز آنها از یکدیگر زیر سؤال می برند عجولانه می داند و استفاده از حافظه و مغز به عنوان ملاک این همانی شخصیت را نادرست می شمارد. به نظر او، هرچند می توان از حافظه و مغز به عنوان ملاکی معرفت شناختی برای این همانی شخصیت استفاده کرد، اما به دلیل مواجهه با مشکلات فراوان، نمی توان آنها را ملاک هایی متافیزیکی در نظر گرفت. دیدگاه سوئینبرن در معرض انتقاداتی است که از جمله آنها می توان به مواردی همچون استفاده از مبانی متعارض، تصورناپذیری فرض انسان بدون بدن، و ضرورت وجود مغز برای هر گونه آزمایش فکری درباره حقیقت شخص اشاره کرد. این مقاله، با رویکردی تحلیلی-انتقادی مباحث فوق را مورد بررسی قرار داده است.
۲۲۸۵.

تقریر ابتکاری نصیرالدّین طوسی از برهان صدّیقین و بازتاب های آن در کلام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برهان های خداشناسی برهان صدیقین ابن سینا نصیرالدین طوسی کلام امامیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۴۰
در میان برهان های خداشناسیِ ارائه شده در فلسفه و کلام اسلامی «برهان صدّیقین» به سبب ویژگی های خاصّ خود جایگاهی منحصر به فرد دارد. این برهان که نخستین بار از سوی ابن سینا مطرح شد، با اقبال فیلسوفان و متکلّمان پیرو او مواجه شد و شماری از آنان کوشیدند تقریرهایی تازه از آن ارائه کنند. از جمله، خواجه نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه ..ق.) در رساله فصول تقریر تازه و مهمّی از برهان صدّیقین را مطرح کرد که به گواهی برخی از متکلّمان، ابداع وی به شمار می آید. تقریر تازه خواجه نصیر از برهان صدّیقین و نیز تأثیرها و بازتاب های بعدی آن در مکتوبات فلسفی-کلامی تا کنون مورد توجه جدی قرار نگرفته است و بدین سبب سهم قابل ملاحظه خواجه در تطوّر و تنوّع برهان صدّیقین در فلسفه و کلام اسلامی نادیده انگاشته شده. در پژوهش حاضر، پس از اشاره به تقریرهای متداول برهان صدّیقین در دوره محقق طوسی، از رهگذر مقایسه تقریر نوآورانه وی از برهان صدّیقین، با تقریرهای پیش گفته، ابعاد ابتکاری تقریر خواجه نشان داده می شود. همچنین با تتبّع در نگاشته های کلامی امامیّه و اشاعره این نکته ثابت می شود که تقریر نوین خواجه با استقبال شایان توجه متکلّمان امامی و اشعری پس از وی روبرو شده است، به گونه ای که بسیاری از آنان به بازگفت یا ارائه تقریرهایی مشابه آن پرداخته اند. 
۲۲۸۶.

اهداف آموزش مفاهیم اخلاقی به کودکان بر اساس دیدگاه های آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق مفاهیم اخلاقی آموزش به کودکان دیدگاه های آیت الله جوادی آملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۳ تعداد دانلود : ۵۰۲
از جمله وظایف نظام تربیت رسمی و غیررسمی در دوره ابتدایی، آموزش اخلاق به کودکان است چرا که دارای قلبی پاک و زلال و آماده دریافت بذری چون کسب فضایل هستند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی اهداف آموزش مفاهیم اخلاقی به کودکان دوره دوم ابتدایی(سنین 10 تا 12 سال) بر اساس دیدگاه های آیت الله جوادی آملی انجام شد. روش پژوهش تحلیلی–استنباطی بود. نتایج نشان داد که قرب الی الله هدف غایی و مواردی مانند خودشناسی، پرورش خداجویی و خدابینی، تفکر در مسائل اخلاقی، روی آوردن به مسئولیت پذیری، افزایش آستانه صبر و بردباری، توفیق در اکرام، احترام و محبت به انسان ها، بهبود حس زیبایی گرایی ازجمله اهداف واسطه ای آموزش مفاهیم اخلاقی به کودکان هستند که می توان از دیدگاه آیت الله جوادی آملی شناسایی نمود. رسیدن به این اهداف در دوره دوم ابتدایی بشارت دهنده ورود متخلقانه و معتقدانه به دوره نوجوانی است که اگر آن هم از برنامه ریزی منسجمی برخوردار باشد می تواند در شکل گیری هویت پایدار اخلاقی مورد نظر اسلام مؤثر باشد.
۲۲۸۷.

بررسی نقّادانه نظریه "وانمایی" دراندیشه بودریار با نگاهی به پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بودریار اطلاعات وانمایی معنا پراگماتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۲۶۵
کانون این مقاله بررسی مساله تکنولوژی در عصر اطلاعات و در پی آن برآمدن امری به نام وانمایی در اندیشه ژان بودریار است. این مقاله با رویکرد تحلیل و بررسی، به مسائلِ ذیل اشاره دارد: رابطه اطلاعات و معنا چگونه است؟ اطلاعت چگونه امر واقع را فرو می بلعد؟ وانمایی چیست و تفاوت آن با بازنمایی و تظاهر در چیست و سرانجام جهان وانمایی چگونه جهانی است؟ به باور بودریار ما، با گذار از سامان بازنمایی، وارد عصری شده ایم که می توان آن را عصر وانمایی نامید و این عصر تفاوت شگرفی با عصرهای پیشین داشته و سراسر گفتمان های پیشین را می سترد و همچنین بازتعریفی از انسان پیش می نهد. این رویداد، یعنی برآمدن سامان وانمایی، پیامد سرریزی اطلاعات به زیست و تجربه انسانی است. در این راه ما نخست؛ پیش زمینه ها و خاستگاه های اندیشه بودریار را بررسی می کنیم و سپس به مساله اطلاعات و ارتباط آن با معنا و وانمایی می پردازیم و در بخشِ پایانیِ نوشتار تلاش میکنیم تا نقدی را از چشم-اندازِ رویکردِ پراگماتیستی، بر اندیشه بودریار پی افگنیم.
۲۲۸۸.

ساختار بنیادین انقلاب های علمی: پارادیم کوانتوم؛ پارادایم علم قَدَر خداوند(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اندازه گیری پارادیم کوانتوم قدر علمی قدر عینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۲۳۰
فیزیک کوانتومی صرفاً یک نظریه نیست؛ بلکه شیوه ای از تفکر است که می تواند در سایر رشته های علمی به کار رود و از اصول و مفاهیم آن به صورت رویکردی علمی در رشته هایی از قبیل کامپیوتر، اطلاعات، زیست شناسی، ارتباطات، روان شناسی و علوم تربیتی استفاده شود. بر خلاف پارادایم نیوتونی که به جزءگرایی و تمرکز بر اجزای کارکردی توجه دارد، پ ارادایم کوانتومی، کل گراست و بر روابط، متمرک ز اس ت. ب ر مبن ای پ ارادایم کوانت ومی، ک ل جه ان متشکل از انرژی است که حالت پای ه ای ای ن ان رژی (حال ت س اکن و غی ر برانگیخت ه ان رژی منبع) خلأ کوانتومی نامیده می شود. به عبارت دیگر جهان، میدان بیک ران ان رژی اس ت ک ه در آن هیچ جای خالی وجود ندارد.ای ن می دان را «خ لأ کوانت ومی» ن ام نه اده ان د؛ ول ی خ لأ مذکور، تهی نیست و همه اشیا و پدیده ها را در بر می گیرد. اندازه گیری که قلب نظریه کوانتوم است، یکی از وجوه افتراق اساسی مکانیک کوانتوم با مکانیک کلاسیک به شمار می آید. در مکانیک کوانتومی به تعریف دقیقی از اندازه گیری نیاز است. در کوانتوم مکانیک، مشاهده شیء میکروسکوپی به تغییر عمده در حالت آن ذره منجر می شود. بنابراین اندازه گیری در مکانیک کوانتومی با اندازه گیری در مکانیک کلاسیک که در آن مشاهده و اندازه گیری تأثیر چندانی بر جسم ندارد، متفاوت است. پیش فرض معمول درباره اندازه گیری این است که سیس تم م ورد ان دازه گی ری واجد کمیتی است و آن کمیت دارای مقداری اس ت ک ه ان دازه گی ری م ی شود. بن ابراین اندازه گیری خاصیتی را آشکار می کند که سیستم قبلاً واجد آن بوده است؛ به طوری که حتی اگر اندازه گیری روی سیستم صورت نگرفته بود نی ز سیس تم ای ن خاصیت را م ی داشت. به نظر می رسد قلب نظریه کوانتوم همان علم قَدَر (در مبحث قضا و قدر) خداوند متعال است. قدر یعنی اندازه، اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی و در اصطلاح به این معناست که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده و آن را بر اساس محاسبه و سنجش آفریده است. قدر نیز به اعتبار مرتبه بر دو قسم است: ۱. قدر علمی: علمی که منشأ حدود و اندازه اشیاست؛ ۲. قدر عینی: نفس تعین وجود و اندازه وجود اشیا از آن جهت که به واجب الوجود منتسب است. منظور از قدر در این تحقیق، قدر علمی است. در نتیجه به نظر می رسد پارادیم کوانتوم قادر است معضلات علوم مختلف را حل کند؛ زیرا بر یک حقیقت محض (علم قدر خداوتد تبارک و تعالی) مبتنی است.
۲۲۸۹.

بررسی نسبت امرِ الوهی و شخص وارگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر الوهی شخص الوهیت شخص وارگی ناشخص وارگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۵۵۲
نسبت «شخص وارگی» و «امرِ الوهی»، همواره، از مسائل مهم الهیات و فلسفه دین بوده و سبب شکل گیریِ دوگانه «شخص وارگی» و «ناشخص وارگیِ» امرِ الوهی شده است. «شخص وارگی» به معنای داشتن اوصافی مانندِ علم، قدرت، اراده و خیر است که در انسان نیز، به صورت محدود، دیده می شود. «تئیزم» با نسبت دادن چنین اوصافی به امرِ الوهی، مهم ترین مدافع شخص وارگی است. در مقابل، «پنتئیزم» چنین استدلال می کند که الف) شخص، مساوی انسان است؛ ب) جسمانیت، مشخصه بارز انسان است؛ ج) در نتیجه، داشتن صفاتی مانند علم و اراده مستلزمِ جسمانیت و مساوی انسان وارگی است. بنابراین، امرِ الوهیِ پنتئیستی از داشتن این اوصاف مبرّاست. چیستی نسبت میان الوهیت و شخص وارگی، پرسش اصلی مقاله حاضر است. نسبت جسمانیت با شخص وارگی و نسبت کمال با امرِ الوهیِ ناشخص وار، سؤالات فرعی پژوهش را تشکیل می دهند و بر آنیم تا نشان دهیم که شخص وارگی لازمه «الوهیت» است. این مسیر با بررسی مؤلفه های الوهیت، یعنی تعالی، تأثیرگذاری و عدم تناهی، و بیان دیدگاه های معارض پی گیری می شود. در پایان، روشن می شود که - بر خلاف ادعای منتقدان - «جسمانیت»، لازمه شخص وارگی نیست و همچنین انکار شخص وارگی امرِ الوهی و در عین حال، پذیرش مؤلفه های کمال مانند «آگاهی»، در گفتار قائلان به ناشخص وارگی تناقض آمیز و نامنسجم است.
۲۲۹۰.

هوش اخلاقی: بررسی تفکر و عمل اخلاقی در مدل بربا و مدل لنیک و کیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش اخلاقی فضیلت میشل بربا دوگ لنیک فرد کیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۱ تعداد دانلود : ۴۳۴
میشل بربا (2001) و دوگ لنیک و فرد کیل (2005) دو مدل مختلف از هوش اخلاقی ارائه داده اند. این مقاله می کوشد با مروری بر اصطلاح هوش اخلاقی به بررسی، مقایسه و نقد این دو مدل بپردازد. هر دو مدل، نگاهی این دو مدل دارای اشتراکات قابل توجهی هستند. از سوی دیگر، در زمینه اهداف، روش ها و جغرافیای نظری دارای تفاوت هایی هستند. از جمله انتقادات وارد بر این دو مدل این است که هیچ یک از این دو تبیین فلسفی و/ یا علمی روشنی از مبانی خود ارائه نداده اند. علاوه بر این، چیستی فضائل و چگونگی انتخاب آن ها در هر یک از دو مدل مورد سوال است. هم چنین تعریف مفهومی و ارتباط مفهومی فضیلت های اخلاقی نیز در هر یک از این دو مدل مورد غفلت واقع شده است. از این رو، به نظر می رسد، با توجه به کاستی هایی که این دو مدل دارند، اتکا به آن ها به عنوان نظریه هایی در باب هوش اخلاقی محل اشکال باشد. از جمله نکات قابل توجه در نظریه های هوش اخلاقی این است که هوش اخلاقی تفکر اخلاقی و عمل اخلاقی را به هم پیوند می زند؛ این در حالیست که فاصله میان نظر و عمل اخلاقی یکی از چالش های مهم در حوزه فلسفه و روان شناسی است.
۲۲۹۱.

رابطه لذت و سعادت از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لذت سعادت نفس ابن سینا ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۵ تعداد دانلود : ۷۳۷
انسان ها از زمانی که پا به عرصه حیات می گذارند تا ابد با پدیده های لذّت و سعادت مواجه هستند. این دو مفهوم بسیار به هم نزدیک اند ولی تفاوت عمده باهم دارند و آن این که لذّت در موارد لحظه ای نیز به کار می رود و سعادت صرفاً در مورد لذّت های پایدار یا نسبتاً پایدار کاربرد دارد. ابن سینا و ملاصدرا این دو مفهوم را کاملاً از یکدیگر جدا و متمایز کردند و برای آن ها تعریف های جداگانه ای ارائه کردند. میان لذّت و سعادت ارتباط عمیقی وجود دارد. نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر لذّت و سعادت دارد. با توجه به قوای ادراکی نفس ، مراتب مختلفی برای لذّت و سعادت در نظر می گیرد که از میان آن ها لذّت عقلانی و سعادت عقلانی یا روحانی را از جهت مدرَک ، مدرِک ، و کمیت و کیفیت برتر از بقیه لذّت ها و سعادت ها می داند. و از میان قوای نفس تنها قوای عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عألم آخرت سعادت و لذّت نهایی توسط آن رقم می خورد. روشی که در این مقاله استفاده شده است توصیفی و تحلیلی است و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای است.
۲۲۹۲.

تحلیل و نقد نظریه ی «عدم امکان شناخت ذات الهی از منظر فخر رازی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذات صفات افعال کنه بسیط عدم امکان شناخت ذات فخر رازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۳۴۰
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به دو سؤال «امتناع شناخت ذات الهی به چه معنا است؟» و «این امتناع چه دلایلی دارد؟» شکل گرفته و در فرآیند پژوهش داده های زیر به دست آمده است، دلایل فخر مبنی بر شناخت ناپذیری ذات مخدوش به نظر می رسد چرا که: مبنای غیریت ذات و صفات و وجود ماهیت در خدای متعال قابل خدشه است، اعتقاد بر عدم شناخت کنه ذات مساوی با تعطیل شناخت در مورد موجود بسیط است، تصورناپذیری خدای متعال صحیح است اما ممکن است راه های دیگری برای شناخت وجود داشته باشد، برخی از دلایل نیز مبنی بر مقایسه است و بیش تر جنبه ی مثال دارد تا دلیلی مستقل، بنابراین داده ها و نتایج به نظر می رسد فخر رازی در مسئله سیری خطی نداشته و در برخی موارد متمایل به امکان شناخت ذات الهی نیز هست. فخر رازی با سامان دهی نظام شناخت بر مبنی فنا و به دلیل مشکلات موجود در اعتقاد به عدم امکان شناخت ذات، از عدم امکان دست برمی دارد که موضوع پژوهشی دیگر از نگارندگان خواهد بود.
۲۲۹۳.

تاثیر هگل در توضیح هنجاری نسبت سوژه و ابژه براساس نسبت باید و هست در اندیشه ماکیاولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماکیاولی واقعیت موثر هست و باید امر هنجاری هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۲۹۸
پیش از ماکیاولی برای اینکه گذار از سوژه به ابژه قابل توضیح باشد مفاهیمی نقش محوری در گذار از سوژه به ابژه و یا بالعکس را توجیه می کرد که اساسا مفاهیمی الهیاتی - متافیزیکی به حساب می آمدند، اما ماکیاولی در اندیشه سیاسی خود به تعریف جدیدی از نسبت هست و باید دست یافت که بعدها هگل در تفسیری پیچیده - و نقد دیدگاه کسانی چون کانت و فیشته که به جدایی قلمرو هست و باید پرداخته بودند – توانست در هستی شناسی خود از آن بهره بگیرد. هگل با تاثیر از ماکیاولی به جای استنتاج باید از امور انتولوژیکال و متعالی آن را در میانه واقعیات موثر این جهانی قابل جستجو دانست و به این وسیله توانست تقدم سوژه بر ابژه را که توسط کانت توضیح فلسفی یافته بود مورد انتقاد قرار دهد و رابطه دیالکتیکی میان آن دو را از ساحت هنجاری مطالعه کند. نگارنده در این مجال می کوشد تا با ارائه تفسیری جدید از مساله هست و باید در اندیشه ماکیاولی، منطق گذار هگل از سوژه به ابژه را توضیح دهد و چگونگی جایگزینی منطق هنجاری به منطق متعالی را در این باب به تفصیل آشکار کند.
۲۲۹۴.

تومیسم تحلیلی؛ زمینه ها، نقدها، درس ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توماس آکویناس تومیسم فلسفه تحلیلی تومیسم تحلیلی فلسفه اسلامی تحلیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۵ تعداد دانلود : ۲۷۴
تومیسم از قرن سیزدهم تا امروز استمرار داشته است و گاهی این مطلب حمل بر بی بدیلی این سنت شده است. از جمله، این سنت فلسفی در قرن بیستم به قالب های مختلفی درآمد؛ برای مثال، گاهی صبغه «استعلایی» گرفت و گاه «اگزیستانسیالیست» شد. با این حال به علل و دلایلی این سنت کمتر با فلسفه تحلیلی ارتباط داشت. اما به مرور، پس از کارهایی فیلسوفانی چون پیتر گیچ، الیزابت انسکام و آنتونی کنی، زمینه برای داد و ستد بیشتر این دو سنت مهیاتر شد. سپس جان هالدین در سال ۱۹۹۰ به اتکای میراث فیلسوفان تحلیلی پیش از خود، تعبیر «تومیسم تحلیلی» را جعل کرد. هدف نوشته حاضر ارائه تصویری از این جنبش و توجه به برخی وجوه آن است. بنابراین، مختصراً دوره های تومیسم مرور می شوند. سپس به زمینه ها و جوانه های تومیسم تحلیلی اشاره می شود. گام بعدی توضیح درباره تومیسم تحلیلی و توضیح درباره بعضی عناصر و وجوه شکل گیری آن است. تومیسم تحلیلی منتقدان خود را دارد؛ بنابراین به مواردی از نقدها به این جنبش و پاسخ به آنها اشاره خواهد شد. در انتهای مقاله، در ضمن جمع بندی، به «فلسفه اسلامی تحلیلی» نقب می زنیم.
۲۲۹۵.

تبیین اهم مؤلّفه ها و لوازم معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن معنای زندگی لوازم معناداری معنای معنا حیات معنادار هدف خلقت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۷ تعداد دانلود : ۳۷۶
این پژوهش به دنبال تبیین مفهوم معنای زندگی و تبیین مؤلّفههای حیات معنادار و نیز لوازم معناداری بر اساس قرآن کریم است. بدین منظور، ضمن بررسی نظرات متفاوت پیرامون این موضوع، به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین مسأله از منظر قرآن با استفاده از تحلیل آیات پرداختهشدهاست. بر اساس بررسیهای انجامشده، هر چند در قرآن به هر سه مفهوم از معانی حیات یعنی معنا به مثابه ارزش زندگی، معنا به مثابه هدف زندگی و معنا به معنی کارکرد و نقش انسان در عالم خلقت، اشاره شدهاست، آنچه مشهود است این است که قرآن تنها معنا به مثابه هدف زندگی را به عنوان معنای زندگی حقیقی در نظر گرفته و بر همین اساس قرب و لقاء الهی را به عنوان معنا و هدف حیات انسانی معرفی کردهاست. سؤال اصلی پژوهش بر این مبنا استوار است که مهمترین مؤلفههای مؤثر بر حیات معنادار و لوازم آن از دیدگاه قرآن کریم چیست. شناخت، نگرش توحیدی، ایمان، عبودیت و لوازم آن، آرامش و رضایت، مؤلّفههای معناداری حیات است که طیّ فرآیند تحقیق، بدان دستیافتهایم.
۲۲۹۶.

The Indeterministic Weightings Model of Libertarian Free Will(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: free will moral responsibility libertarianism luck

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۸ تعداد دانلود : ۲۵۵
This article articulates and defends an indeterministic weightings model of libertarian free will (LFW). It begins by defining the conception of free will at issue and then goes on to present versions of the luck objection which is often made against theories of LFW. It is argued that the sort of indeterministic weightings model of LFW which has been defended in the recent literature by Storrs McCall and E.J. Lowe (2005, 2008) and John Lemos (2018, Ch.5) has the resources to answer such luck objections while possessing virtues which some other libertarian views lack. According to the indeterministic weightings model of LFW, in making undetermined free-willed choices between two courses of action, A or B, the reasons for choosing each option don’t come with pre-established evaluative weights. During the process of deliberation, the agent assigns weight in an undetermined way to the reasons for each option and this typically leads to the choice of the option that has been assigned a greater value. In the paper, it is not only argued that this theory can resolve worries about luck but also that the view has virtues which certain other libertarian views lack, as such the view is contrasted with the modest libertarian models of LFW from Daniel Dennett (1978) and Alfred Mele (1995) as well as Robert Kane’s view (1996, 2002, 2007, 2011, 2019).
۲۲۹۷.

Khaqani’s Late Style: The Mada’in Qasida(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Khaqani poetry ruins comparative literature Literary Criticism

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۲۵۹
This article discusses Khaqani Shirvani’s poem Aivan-i Mada’in (The Mada’in Qasida), from the vantage points of literary history and the theory of ruins. The Mada’in Qasida is a product of Khaqani’s “late style” in multiple senses, including the meaning that Edward Said attached to the term when discussing Adorno and Beethoven. While offering a close reading of The Mada’in Qasida, I consider how Khaqani refashioned his poetic persona within a prophetic lineage and set forth the terms of his argument for poetry’s discursive authority. In the case of this poem, Khaqani used his late style to critique the injustice of rulers past and present.
۲۲۹۸.

موریس بلانشو و مسأله زمان؛ بر اساس واکاوی رمان توما، ظلمت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان موریس بلانشو لویناس روایت دیگری توما ظلمت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۲۴۸
مسأله نسبت میان زمان و ادبیات از دیرباز مورد توجه و موضوع بحث متفکران مختلف بوده است. یکی از نویسندگانی که می توان این نسبت را از حیث فلسفی در آثار داستانی او جستجو کرد، داستان نویس، منتقد و متفکر معاصر فرانسوی، موریس بلانشو است. هدف مقاله حاضر پرداختن به همین نسبت در آثار بلانشو است. مطالعه دقیق آثار داستانی او سیر تطوری را نشان می دهد که در وهله نخست، در فهم فلسفی او از مسأله زمان به وجود آمده و سپس تلاش پیوسته او را در  به چالش کشیدن آرای اندیشمندان دیگر نمایان می کند. به نظر می رسد همین امر بلانشو را به سوی صورت بندی تازه ای از مفهوم زمان سوق می دهد که ترسیم آن نیازمند یافتن ردّ و اثر به جا مانده از یافته ها، تعاریف و مباحثی است که در گفت و گوی بی پایان او با دیگر نویسندگان و اندیشمندان (مخصوصا با اندیشه دوست و همراه معاصرش امانوئل لویناس)، متجلی گشته است.
۲۲۹۹.

ساختار زبانی واقعیت در اندیشه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان عینیت همبستگی واقعیت زبانی ریچارد رورتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۳۳۳
واقعیت مستقل از آگاهی یا زبان و اساساً انسان چگونه است و آیا این امکان وجود دارد که واقعیتی که مستقل از ما و آنجا است در دسترس ما قرار گیرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟ پاسخ به پرسش هایی از این دست در باب واقعیت یکی از دغدغه های اصلی فلاسفه، مخصوصاً فلاسفه معاصر، است. برخی از اندیشمندان معاصر در مواجهه با مفهوم «واقعیت»، با بیان ها و استدلال هایی عمدتاً متفاوت، آن را امری در نسبت با انسان و اهداف و مقاصدش می دانند نه مستقل از آنها. ریچارد رورتی از جمله طرفداران چنین اندیشه ای است که می کوشد با تکیه بر مبادی نئوپراگماتیستی اش از آن دفاع کند. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی در صدد است از چگونگی دفاع رورتی از این دیدگاه پرده بردارد. مطابق تحقیق حاضر، روشن می شود که رورتی با استناد به ویژگی هایی که برای زبان قائل است، از جمله این باور خود که امکان خروج و فراروی از زبان وجود ندارد و از طرفی زبان ماهیتی ابزاری و شعرگونه دارد، می گوید دسترسی به واقعیت لخت و عریان برای ما ممکن نیست و واقعیتی که برای ما دست یافتنی است ساخته خود ما با همکاری یکدیگر بوده و ساختاری کاملاً زبانی دارد.
۲۳۰۰.

بررسی مفهوم سازی خدا در ارسطو و کندی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا ارسطو کندی فلسفه علت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۰ تعداد دانلود : ۳۹۹
 ارسطو در بحث الهیات از «محرک نامتحرک» و «فکر فکر» سخن می گوید و برای آن مختصات و مؤلفه هایی مانند جوهر، غیرمادی بودن و فعلیت محض لحاظ می کند و کندی در بحث از مفهوم خدا از اصطلاحاتی مانند «علت»، «فاعلیت» و «خالقیت» بهره می گیرد. نقطۀ تلاقی این دو فیلسوف در تعریف آنها از فلسفه است. اصطلاحات و مفاهیمی مانند «حقیقت»، «علت» و «علت نخستین» در تعریف فلسفه نزد هر دو مطرح شده است و این مفاهیم در مفهوم سازی خدا نزد کندی انعکاس یافته است. پرسش این است که آیا، براساس تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی، بررسی مفهوم سازی خدا نزد آنها امکان پذیر است. یعنی تعریف فلسفه امکان مفهوم سازی خدا و بررسی آن را نزد آنها فراهم می آورد؟ امکان مفهوم سازی خدا نزد ارسطو و کندی چگونه تبیین و بررسی می شود؟ در این نوشتار با استفاده از کتاب «آلفای کوچک» و لامبدای ارسطو، که هر دوی این آثار مورد توجه کندی بوده است، به بررسی مفهوم خدا در دو بخش می پردازیم. در بخش اول، با بررسی تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی و بیان اصطلاحات و مفاهیم مندرج در این تعریف، به مفهوم خدا می پردازیم. در بخش دیگر، با استفاده از کتاب لامبدا و مفهوم «ازلی و جاودانه»، مفهوم خدا را تبیین می کنیم که ارسطو، بدون بهره گیری از تعریف فلسفه و با مبانی طبیعی، خدایی مابعدالطبیعی  (الهیات بمعنی الأخص) را معرفی کرده و کندی با استناد به تعریف فلسفه و غایت آن و بهره گیری غیرمستقیم از مبانی مابعدالطبیعی ارسطویی  (علل چهارگانه و بحث قوه و فعل) خدایی مابعدالطبیعی الهیاتی (کلامی) معرفی می کند. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان