مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
هوش سازمانی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
163 - 189
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر هوش سازمانی و مهارت های مدیریت کوانتومی بر قابلیت چابکی سازمانی اجرا شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی، مبتنی بر معادلات ساختاری است و جامعه آماری شامل همه مدیران دانشگاه های منتخب شهر اصفهان بودند و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم 165 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها سه پرسشنامه (هوش سازمانی (آلبرشت)، مهارت های مدیریت کوانتومی محقق ساخته، قابلیت های چابکی سازمانی (شریفی وژانگ)) بود که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 97/0 ، 92/0 و 93/0 برآورد شد و روایی محتوایی و سازه و تحلیل عاملی آنها (پرسشنامه ها) تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی، رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد: الف) هوش سازمانی بر قابلیت چابکی سازمانی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارد (001/0=P)؛ ب) هوش سازمانی بر مهارت های مدیریت کوانتومی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارد (001/0=P)؛ ج) مهارت های مدیریت کوانتومی بر قابلیت چابکی سازمانی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارد (001/0=P)؛ د) هوش سازمانی و مهارت های مدیریت کوانتومی بر قابلیت های چابکی سازمانی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی داری دارند (001/0=P).
رابطه هوش سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیأت علمی: نمونه موردی دانشگاه های منتخب شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۳ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
127 - 143
حوزههای تخصصی:
در رویکرد نوین نظام مدیریتی به منظور ارتقاء سطح بهره وری مراکز آموزشی بدون افزایش هزینه ها، به موضوع رفتار شهروندی سازمانی و عوامل مرتبط با آن توجه شده، اما ارتباط هوش سازمانی با آن در مراکز آموزشی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این پژوهش، تعیین ارتباط بین هوش سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در بین اعضاء هیأت علمی دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی شهرکرد بود. مؤلفه های رفتار شهروندی شامل: نوع دوستی، وجدان کاری، جوانمردی، نزاکت و آداب اجتماعی است و مؤلفه های هوش سازمانی شامل: چشم انداز راهبردی، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و پذیرش بار مسئولیت می باشد. تحقیق با استفاده از تحلیل آماری پرسشنامه های (پودساکوف و البرشت) تکمیل شده توسط اعضای هیأت علمی صورت گرفت. نتایج نشان داد هوش سازمانی با نوع دوستی، نزاکت و آداب اجتماعی رابطه معنی داری دارد، در حالی که با جوانمردی و وجدان کاری ارتباط معنی داری مشاهده نشد. روحیه مهم ترین عامل مؤثر بر رفتار شهروندی سازمانی در اعضای هیأت علمی دانشگاه بود زیرا به ازای هر واحد افزایش روحیه، میزان رفتار شهروندی سازمانی، 31/0 افزایش یافت.
ارزیابی تأثیر هوش سازمانی بر توانمندسازی اعضای هیئت علمی(مورد مطالعه: دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر هوش سازمانی بر توانمندسازی اعضای هیئت علمی است. جامعه آماری پژوهش 140 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه هوایی شهید ستاری بودند که 103 نفر از آنها بر اساس جدول مورگان و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های هوش سازمانی از پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت و برای اندازه گیری توانمندسازی اعضای هیئت علمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون همبستگی و رگرسیون، تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد که هوش سازمانی بر توانمندسازی اعضای هیئت علمی تأثیر داشته و از بین ابعاد مختلف هوش سازمانی، چشم انداز، سرنوشت مشترک، روحیه، اتحاد و توافق بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی هیئت علمی دارند. علاوه بر این، رتبه بندی ابعاد مختلف هوش سازمانی با به کارگیری آزمون فریدمن نشان داد که چشم انداز، دارای رتبه اول است.
تدوین مدل ارتباطی سرمایه اجتماعی و هوش سازمانی در وزارت ورزش و جوانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ارتباطی هوش سازمانی و سرمایه اجتماعی در وزارت ورزش و جوانان ایران بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی، توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، کلیه مدیران و کارکنان شاغل در وزارت ورزش و جوانان بود (850= N) که 265 نفر به طور تصادفی طبقه ای برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای دست یابی به اهداف تحقیق از پرسشنامه ها ی هوش سازمانی آلبرخت و سرمایه اجتماعی پانته ام استفاده شد. روایی هر دو پرسشنامه به تایید 15 تن از متخصصان رسید و پایایی آن ها در یک مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی و با آلفای کرونباخ به ترتیب92/0 و 72/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله کلموگروف- اسمیرنوف، تی استودنت تک نمونه ای، تحلیل مسیر و برای تعیین ارتباط علی بین متغیرها از روش مدل معادلات ساختاری با کمک دو نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد در وزارت ورزش و جوانان، هوش سازمانی در حد نامطلوب و سرمایه اجتماعی در حد مطلوب قرار دارد. همچنین، بین خودکارآمدی شغلی و سرمایه اجتماعی ارتباط مستقیم معنا داری وجود دارد. مدل ارتباطی آنها از برازش مطلوب برخوردار است. در ارتباط بین خودکارآمدی شغلی و سرمایه اجتماعی وزارت ورزش و جوانان ایران میل به تغییر با بار عاملی 82/0 دارد و روحیه و بعد شناختی هرکدام با بار عاملی 80/0 بیشترین تاثیر را دارند.
ارایه الگوی مدل ارتباطی هوش سازمانی و اثربخشی سازمانی مدیران باشگاه های بدنسازی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به بررسی الگوی مدل ارتباطی هوش سازمانی و اثربخشی سازمانی مدیران باشگاه های بدنسازی شهر تهران پرداخته است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی، حال نگر و کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران باشگاه های بدنسازی شهر تهران بود که تعداد 375 آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای و تصادفی انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش از دو پرسشنامه "هوش سازمانی آلبرخت" (2003) و پرسشنامه "سنجش اثر بخشی سازمانی تیسنگ" (2010) استفاده شده است. پرسشنامه "ویژگی های فردی" نیز با توجه به اهداف تحقیق ساخته شد. همچنین، داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل ضرایب همبستگی و مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد میانگین هوش سازمانی در افراد مورد بررسی برابر با 0/130 و70/34 =SD و میانگین اثربخشی سازمانی نیز برابر با 88/73 و 93/50 SD = بود که با توجه به حداکثر نمره هوش سازمانی (180) و حداکثر نمره اثربخشی سازمانی (126)، امتیازات کسب شده نشان دهنده هوش سازمانی و بهره وری نسبتا مطلوب می باشد. بعلاوه، نتایج تحقیق نشان داد بین تمام مؤلفه های هوش سازمانی(چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، روحیه، میل به تغییر، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکرد) و اثربخشی سازمانی مدیران باشگاه های بدنسازی شهر تهران ارتباط مثبت معنی داری وجود داشته که بیشترین ارتباط کاربرد دانش(73/0 r= ) و کمترین ارتباط سرنوشت مشترک(53/0 r=)بوده است. همچنین، مدل معادلات ساختاری از برازش لازم برخوردار بود. نتایج حاکی از این است که همه ابعاد هوش سازمانی (چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکرد) چه در رابطه ها و چه در مدل مطلوب و از مقادیر بار عاملی قابل قبولی برخوردار بودند. همچنین، نتایج نشان می دهد که بعد اتحاد و توافق (بار عاملی 93/0) بیشترین تاثیر را بر هوش سازمانی دارد و بعد میل به تغییر (بار عاملی 59/0) از این نظر در رتبه آخر قرار گرفت . در پایان، به مدیران و مسئولان پیشنهاد می شود که نتایج عملکرد خود را در معرض بازخورد و ارزیابی همزمان قرار دهند.
تاثیر هوش سازمانی بر بهره وری با میانجیگری فناوری اطلاعات در ادارات کل ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
129 - 146
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هوش سازمانی بر بهره وری با میانجی گری فناوری اطلاعات در ادارات کل ورزش و جوانان ایران است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ استراتژی تحقیق، پیمایشی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های هوش سازمانی آلبرخت، فناوری اطلاعات حنفی زاده و بهره وری(مدل اچیو) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان کشور (1300 نفر) در سال 1397 بود که از این تعداد، با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 280 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل معادلات ساختاری با استفاده از مدل یابی علّی در نرم افزار amos ، در سطح معنی داری 99 درصد استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که هوش سازمانی و فناوری اطلاعات به ترتیب با ضرایب استاندارد شده 27/0 و 83/0 بر بهره وری سازمان تأثیر معناداری دارند. همچنین طبق نتایج حاصل از تحلیل داده ها، ضریب تأثیر متغیر هوش سازمانی بر متغیر میانجی برابر با 66/0 ، تأثیر متغیر میانجی بر بهره وری برابر با 83/0 و تأثیر غیر مستقیم متغیر هوش سازمانی بر بهره وری سازمان برابر با 547/0 به دست آمد که معنادار بود. لذا می توان نتیجه گرفت که هوش سازمانی با میانجیگری فناوری اطلاعات بر بهره وری ادارات کل ورزش و جوانان تاثیر دارد.
تأثیر هوش سازمانی و فرهنگی بر خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۹
129 - 144
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر هوش سازمانی و فرهنگی بر خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی مهارت های ارتباطی بود. این پژوهش در زمره پژوهش های همبستگی می باشد که جامعه آماری آن را تمامی کارکنان وزارت ورزش و جوانان (898 نفر) در سال 1397 تشکیل می دادند. با استفاده از جدول مورگان، تعداد 269 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد «هوش سازمانی» آلبرخت(2003)، «هوش فرنگی» آنگ(2007)، «مهارت های ارتباطی» بارتون جی ام(1990) و پرسشنامه «خلاقیت کارکنان» رندسیپ(1979) بود. اعتبار ابزارهای اندازه گیری پس از تأیید متخصصان با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ بیشتر از ۷/0 به دست آمد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری مدل معادلات ساختاری با نرم افزار Amos و SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که هوش سازمانی و فرهنگی به صورت مثبت و مستقیم بر خلاقیت سازمانی کارکنان وزارت ورزش و جوانان تأثیر دارند. همچنین، در این پژوهش نقش میانجی مهارت های ارتباطی نیز در تأثیر هوش سازمانی و فرهنگی بر خلاقیت سازمانی کارکنان وزارت ورزش و جوانان مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس این نتیجه، مهارت های ارتباطی با ایفای نقش میانجی می تواند شدت اثر هوش سازمانی و فرهنگی کارکنان بر خلاقیت سازمانی را به ترتیب 209/0 و 301/0 افزایش دهند.
با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود بسترهای لازم برای افزایش مهارت های ارتباطی با در نظر گرفتن پیشایندهای آن یعنی هوش سازمانی و فرهنگی و سوق دادن آنها به سمت ابتکار و خلاقیت سازمانی از سوی مدیران وزارت ورزش و جوانان فراهم آید.
طراحی الگوی کندذهنی جمعی در شرکت های دانش بنیان با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
103 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف: کندذهنی جمعی به عنوان دشمن مخرب سازمان ها عامل تکرار اشتباهات گذشته، کندی در تسهیم دانش، مخدوش کننده عملکرد اثربخش کارکنان دانشی و تولیدکننده هزینه های حاصل از آزمون و خطاست. لذا هدف این پژوهش ارائه الگوی کندذهنی جمعی شرکت های دانش بنیان است.روش شناسی: استخراج داده های کیفی در این پژوهش حاصل مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند و رویکرد داده بنیاد است. نمونه گیری به شکل هدفمند و گلوله برفی از متخصّصان و خبرگان 12 شرکت دانش بنیان صنعتی انجام شد.اصالت: پژوهش اخیر با طرح موضوعی جدید و روش شناسی کیفی به خلق الگویی نوین و چارچوب نظری غنی دست یافته است و بررسی علل، شرایط زمینه ای و مداخله ای، راهبردها و پیامدها در پژوهش حاضر از نو بودن آن خبر می دهد.یافته ها: تفکّر غیرراهبردی و یکجانبه گرایی، نظام جذب ناکارآمد، فقدان بهسازی مناسب منابع انسانی، نقص نظام نخبه پروری، ضعف مدیریتی، عدم بهره وری نظام پرداخت، بی عدالتی سازمانی و رسمیّت زیاد به عنوان راهبردهای پژوهش حاضر امکان استقرار پدیده کندذهنی جمعی را مهیّا می سازند. همچنین عوامل علّی در سه دسته عوامل فردی، گروهی و سازمانی بر راهبردهای کندذهنی جمعی تأثیر مستقیم و خطّی دارند. فرهنگ سازمانی، ماهیّت فعالیت های دانشی و ویژگی های سازمان نیز از جمله مواردی هستند که زمینه را برای تحقّق راهبردهای کندذهنی جمعی فراهم می سازند و به نوعی تأثیر غیرمستقیم دارند. ویژگی های صنعت، عوامل اقتصادی، قانونی، فنّی و عملکرد نهادهای علمی مجموعه عوامل مداخله گر و میانجی هستند که تسهیل یا محدودکننده راهبردها می باشند. کندذهنی جمعی پیامدهای فردی و سازمانی چون کاهش خلّاقیت، عدم چابکی سازمانی و فرار مغزها را به دنبال دارد.
نقش واسطه ای خودکارآمدی خلاقانه در رابطه بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
387 - 408
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین نقش واسطه ای خودکارآمدی خلاقانه در رابطه بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی تمامی معلمان ابتدایی سرچهان که تعداد آنها بالغ بر 160 نفر بود. با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 113 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های چابکی سازمانی ژانگ، خودکارآمدی خلاقانه کاروسکی و همکارانش و پرسشنامه هوش سازمانی البرخت بوده است. برای تحلیل داده ها از آزمون معنی داری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده و همچنین رگرسیون سلسله مراتبی به شیوه بارون - کنی استفاده شد. یافته ها نشان داد که خودکارآمدی خلاقانه توسط هوش سازمانی، قابل پیش بینی است. چابکی سازمانی توسط هوش سازمانی، قابل پیش بینی است. چابکی سازمانی توسط خودکارآمدی خلاقانه، قابل پیش بینی است. خودکارآمدی خلاقانه نقش واسطه ای معنی داری در رابطه بین متغیرهای هوش سازمانی و چابکی سازمانی ایفا می کند.
رابطه بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی با نقش میانجی هوش سازمانی کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی (مورد مطالعه: منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی با نقش میانجی هوش سازمانی کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی بوده است.
روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری و از نوع هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد به تعداد 426 نفر در سال 1403بوده است. نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، به تعداد 202 نفر و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد ساختار سازمانی رابینز (1996)، یادگیری سازمانی پیتر سنگه (2001) و هوش سازمانی آلبرخت (2003) استفاده شده است. پایایی ابزارها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برای هر یک به ترتیب برابر 86/0، 83/0 و 89/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده های حاصله، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار ایموس استفاده شد.
یافته ها: جهت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آمار استنباطی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی با نقش میانجی هوش سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: هوش سازمانی بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان نقش میانجی دارد.
نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی در قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف، بررسی نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کاربردی و ماهیتا توصیفی - همبستگی است بخش میدانی پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه در جامعه هدف گردآوری شده است. جامعه آماری در این مطالعه، حسابداران رسمی شاغل و مدیران حرفه ای شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. که کل تعداد جامعه آماری 1300 نفر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر تعیین، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری هوش چندگانه از پرسشنامه 7 سوالی هوش سازمانی کارل آلبرخت(۲۰۰۳)، پرسشنامه 8 سوالی هوش معنوی کینگ (SISRI-24) و پرسشنامه 8 سوالی هوش عاطفی کرون(2007) استفاده شده است. و برای اندازه گیری قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان از پرسشنامه هارت(2012) استفاده شده است. که شاخص های شش گانه آن شامل فرهنگ آلوده به تقلب، ارتباط با دیگران و کسب و کار، فشار مالی، فرصت ارتکاب تخلف، تغییرات رفتاری متخلف و نشانه های تخلف می باشد. ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوایی قرار گرفت و روایی پرسشنامه تأیید می گردد. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق حاکی از آنست که هوش های چندگانه(هوش سازمانی، هوش معنوی و هوش عاطفی) بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی تاثیر معناداری دارد.
نقش مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس در پیش بینی خودکارآمدی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیدههدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس در پیش بینی خودکارآمدی شغلی معلمان بود. روش: طرح این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را معلمان مناطق 22 گانه شهر تهران تشکیل دادند و از این بین، 300 نفر بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه-های خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994)، مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان کارول (1991)، هوش سازمانی آلبرشت (2003) و عزت نفس روزنبرگ (1965) پاسخ دادند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل هم زمان در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس یافته ها، مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس با خودکارآمدی شغلی معلمان همبستگی مثبت و معنی-دار داشتند (01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد متغیر مسئولیت پذیری اجتماعی به میزان 19 درصد، هوش سازمانی به میزان 27 درصد و عزت نفس به میزان 14 درصد (در مجموع 60 درصد) قدرت پیش بینی کنندگی خودکارآمدی شغلی معلمان را داشتند (01/0>p). نتایج: طبق این نتایج برای بهبود خودکارآمدی شغلی معلمان می توان زمینه را برای بهبود مسئولیت پذیری اجتماعی، هوش سازمانی و عزت نفس آنان فراهم ساخت.
واکاوی روابط میان محتوای دروس مدیریت دفاعی، سبک یادگیری و هوش سازمانی دانشجویان دانشگاه امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی تأثیر محتوای دروس مدیریت دفاعی بر سبک یادگیری و هوش سازمانی دانشجویان دانشگاه امام علی (ع) با رویکردی کمی انجام شده است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-همبستگی است که در آن از سبک های یادگیری دیوید کلب (1985) به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. جامعه آماری شامل 750 دانشجوی مدیریت دفاعی این دانشگاه بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول مورگان254 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه استاندارد هوش سازمانی آلبرخت (با پایایی 94%) و سبک یادگیری دیوید کلب (با پایایی 87%) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و روش های آماری شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که محتوای دروس مدیریت دفاعی رابطه مثبت و معناداری با هوش سازمانی در سطح اطمینان 95 درصد دارد؛ به طوری که بهبود محتوای دروس، ارتقای هوش سازمانی را در دانشجویان به همراه دارد. همچنین ابعاد سبک یادگیری، به جز مؤلفه "مشاهده تأملی"، با هوش سازمانی ارتباط مثبت و معناداری دارند. با این حال رابطه ای معنادار بین محتوای دروس و مؤلفه "تجربه عینی" از سبک یادگیری یافت نشد.نتیجه گیری: سبک یادگیری نمی تواند به عنوان متغیر میانجی بین محتوای دروس و هوش سازمانی عمل کند؛ بنابراین تأثیر محتوای دروس بر هوش سازمانی مستقیم بوده و شناسایی متغیرهای میانجی دیگر ضروری است.
بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر هوش سازمانی با نقش تعدیلگر تسهیم دانش در قوه قضاییه
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
121 - 136
حوزههای تخصصی:
رهبری تحول آفرین میتواند هوش سازمانی را دگرگون نمایند و نقش اساسی در بکارگیری حداکثری از توانمندی های سازمانی داشته باشند و با شناسایی منابع انسانی و بکارگیری آنها در یک فرآیند مدیریتی و رهبری صحیح مبتنی بر تسهیم دانش، میتوانند تطبیق پذیری سازمان با محیط را افزایش دهند. در این مقاله، تأثیر رهبری تحول آفرین بر هوش سازمانی با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر تسهیم دانش در ستاد قوه قضاییه شهر تهران بررسی شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی- پیمایشی با ابزار پرسشنامه میباشد که روایی و پایایی آن به تایید رسیده است، جهت آزمون فرضیات و تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار پارامتریک با استفاده از نرم افزار pls استفاده شده است. جامعه آماری کلیه کارکنان ستادی قوه قضاییه در شهر تهران بوده که از میان آنها حجم نمونه ۳۰۰نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده است.نتایج بررسی فرضیه های تحقیق از طریق معادلات ساختاری و تحلیل مسیر نشان داد رهبری تحول آفرین و نیز تسهیم دانش بر هوش سازمانی تأثیر دارد لیکن تسهیم دانش به عنوان نقش تعدیلگر نمیتواند در رابطه بین رهبری تحول آفرین و هوش سازمانی تأثیر داشته باشد.
تدوین مدل ارتباطی هوش چندگانه و هوش سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل ارتباطی هوش چندگانه و هوش سازمانی اداره کل ورزش و جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد بود. جامعه آماری پژوهش 121 نفر از کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد بود که همه آنها به طور کل شمار برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش از دو پرسشنامه هوش چندگانه گاردنر (1999) و هوش سازمانی آلبرخت (2003) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به تأیید پانزده تن از متخصصان رسید و پایایی آنها در یک مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی به ترتیب 81/0 و 96/0 محاسبه شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون توصیفی و استنباطی از جمله t تک نمونه ای، و معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای AMOS و SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد هوش های چندگانه و هوش سازمانی در اداره کل مزبور در سطح مطلوبی قرار دارند. بین هوش چندگانه و هوش سازمانی و مؤلفه های آنها ارتباطات معنادار وجود دارد. همچنین هوش هیجانی با ضریب مسیر 52/0 بر هوش سازمانی اثرگذار بوده و مدل ارتباطی آنها از برازش مطلوبی برخوردار بود.
تحلیل اثر سیستم مدیریت استعداد بر فرایند توانمندسازی کارکنان از طریق هوش سازمانی در ادارات کل ورزش و جوانان کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی دوره ۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۸
۱۱۸-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل اثر سیستم مدیریت استعداد بر فرایند توانمندسازی کارکنان از طریق هوشمندی سازمانی در ادارات کل ورزش و جوانان کشور بود. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان ادارات کل ورزش و جوانان استان های کشور شامل می شد. نمونه آماری بر مبنای تعداد قابل کفایت برای مدل سازی در نرم افزار اسمارت پی ال اس برآورد شد (305 نفر) که به صورت خوشه ای از 11 استان نمونه گیری شد. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسشنامه توانمندسازی، مدیریت استعداد و هوش سازمانی با مقیاس 5 گزینه ای لیکرت بود. روایی ابزارها از طریق روایی محتوایی (نظر 15 متخصص)، پایایی (آلفای کرونباخ بالای 0/70) و روایی سازه (برازش مدل) ارزیابی و تأیید شد. تحلیل یافته ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام گرفت. نتایج نشان داد که متغیر مدیریت استعداد به طور مستقیم با ضریب 0/56 و 0/90 به ترتیب بر توانمندسازی کارکنان و هوشمندی سازمانی، اثر مثبت و معناداری دارد. متغیر هوشمندی سازمانی نیز به طور مستقیم با ضریب 0/31 بر توانمندسازی کارکنان، اثر مثبت و معناداری دارد. اثر غیرمستقیم مدیریت استعداد بر توانمندسازی (از طریق هوش سازمانی) با ضریب 44/ 0معنا دار شد و از اثر مستقیم آن کمتر بود. براساس یافته های پژوهش می توان گفت هرچند تقویت خرده سیستم مدیریت استعداد به طرز قابل توجهی سبب اثربخشی فرایند توانمندسازی کارکنان ادارات ورزش و جوانان می شود، دستیابی به سطوح بالاتر توانمندسازی از طریق مدیریت استعداد نیازمند وجود سطح مناسبی از قابلیت هوشمندی در سازمان است.