مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
هوش سازمانی
حوزههای تخصصی:
دنیای مدیریت و سازمان به عنوان یک حوزه میان رشته ای، به ویژه در عصر حاضر مملو از دوگان های متعددی است که مدیریت در عمل را به خصوص برای سازمان های دولتی به اقدامی سهل ممتنع بدل ساخته است؛ دوگان هایی چون کنترل و انعطاف پذیری، تمرکز و عدم تمرکز، آینده گرایی و حال نگری، توجه به منابع داخلی و نگاه به محیط بیرونی و مانند آن. جمع بهینه و اثربخش این دوگان ها در میزان توفیق عملکرد سازمان و مدیریت بسیار مؤثر است و این مهم در قابلیت های رویکرد سیستمی، دست کم به لحاظ نظری، نهفته است. <em>مدل سیستم های مانا</em> مدلی مبتنی بر سایبرنتیک سازمانی (به عنوان یکی از شاخه های اصلی رویکرد سیستمی) است که توانسته با بهره مندی مناسب از تفکر میان رشته ای، تا حدود زیادی فاصله این قبیل دوگان ها و چالش های اصلی مدیریت را در یک مدل سازی سیستمی از ساختار سازمان به حداقل رساند. به رغم آنکه این مدل در دنیا مدلی شناخته شده است و پروژه های متعدد در سطوح مختلف (از سطح بنگاه تا سطح سازمان های دولتی و اداره حکومت) بر اساس آن طراحی و اجرا شده است؛ در ایران تاکنون چندان شناخته شده نیست. نوشتار حاضر با هدف جبران این فقر نظری و کاربردی و با روش اسنادی به مرور موارد اصلی زیر درباره این مدل می پردازد: مفاهیم پایه ای مدل نظیر سایبرنتیک، مهندسی تنوع، بازگشت پذیری و خودالگوگیری؛ عرصه های میان رشتگی مدل (دست کم در سه عرصه خاستگاه شکل گیری، نظام مسائل و موضوعات پژوهشی و راه حل ها و راهکارها)؛ روش شناسی و سیستم های پنج گانه اصلی آن؛ برخی از مهم ترین کاربردها و پیشرفت های اخیر مدل؛ عمده مزایا و انتقادات وارد بر این مدل سیستمی؛ و درنهایت برخی کاربردهای پیشنهادی آن برای طراحی ساختارهای دولتی در ایران.
نقش هوش سازمانی در توانمندسازی اجتماعی و ارتقاء هوش فردی و گروهی بر اساس الگوی آلبرشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
209-224
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین سهم هوش سازمانی در توانمندسازی اجتماعی و ارتقاء هوش فردی و گروهی بر اساس ارائه الگوی آلبرشت بود. روش : روش پژوهش توصیفی-اکتشافی و جامعه آماری شامل تمامی مدیران و کارشناسان اداره بهزیستی شاهرود در بهار 1394 به تعداد 55 نفر و نمونه گیری به صورت تمام شمار بود. ابزار پژوهش پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت (2003) و پرسشنامه محقق ساخته سلسله مراتبی برای وزن دهی عامل ها بر اساس تحلیل عاملی بود. یافته ها : یافته های حاصل از تحلیل 50 پرسشنامه تکمیل شده، نشان داد هوش سازمانی کارکنان بالاتر از سطح متوسط (673/9 = t، 0001/0 = P) و مولفه های آن به ترتیب با وزن های زیر برای سرنوشت مشترک = 243/0، بینش راهبردی = 220/0، روحیه = 155/0، اتحاد و توافق = 124/0، تمایل به تغییر = 108/0، کاربرد دانش = 107/0 و فشار عملکرد = 043/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: این نتایج موید آن است که مقیاس هوش سازمانی آلبرشت ابزاری مناسب جهت اقدام های پژوهشی است و مدیران و روان شناسان صنعتی و سازمانی می توانند با استفاده از این مقیاس در راستای شناسایی عوامل و دست یابی به رسالت و هدف های تعیین شده سازمان خود گام بردارند. بدیهی است توجه به مولفه های دارای وزن عاملی بالاتر ارتقاء فردی و گروهی بیش تری را برای افراد در کارکردهای آموزشی، شغلی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت.
مقایسه اثربخشی آموزش خود تنظیمی شناختی و آموزش فناوری اطلاعات برهوش سازمانی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۵
141 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی آموزش خودتنظیمی شناختی و آموزش فناوری اطلاعات بر هوش سازمانی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود (1050 نفر در سال 96-97). با توجه به نوع پژوهش نیمه آزمایشی، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند و پس از کنترل براساس ملاک های سن، جنس، سابقه کار و میزان تحصیلات در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند. به گروه اول آموزش فناوری اطلاعات (با توجه به رویکرد بایر و کیسر، 2009، دولت الکترونیک و کامپیوتر برای همه) و به گروه دوم آموزش خودتنظیمی شناختی (با توجه به رویکرد نظریه شناختی اجتماعی بندورا، 1993) داده شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. گروه های آزمایشی و کنترل در پیش-آزمون و پس-آزمون به پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت (2003) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تی همبسته و تحلیل کوواریانس استفاده شد. داده ها به وسیله نرم افزار تحلیل آماری 22- spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت بین گروه های آزمایشی با گروه کنترل در سطح 001/0 معنادار است. بدین معنا که هر دو روش آموزشی فناوری اطلاعات و خودتنظیمی شناختی باعث افزایش هوش سازمانی شده اند و بین گروه های آزمایشی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0< P). بدین معنا که هر دو گروه اثربخشی یکسانی بر هوش سازمانی داشتند.
طراحی مدل معادلات ساختاری ارتباط هوش سازمانی با عملکرد سازمانی در کارشناسان سازمان ورزش شهرداری تهران: نقش میانجی فرایند استقرار شش سیگما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
133 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل معادلات ساختاری ارتباط هوش سازمانی با عملکرد سازمانی با نقش میانجی فرایند استقرار شش سیگما در کارشناسان سازمان ورزش شهرداری تهران بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارشناسان سازمان ورزش شهرداری تهران بودند (200=N) که بر اساس جدول نمونه گیری مورگان 127 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت (2003)، عملکرد سازمانی چودهری (2001) و پرسشنامه بیک زاد (1389) بود که روایی این ابزارها در پژوهش های پیشین مورد تأیید و پایایی این ابزارها به ترتیب 88/0، 78/0 و90/0 بدست آمد که نشان دهنده پایایی مطلوب و قابل قبول ابزارهای اندازه گیری داشت. داده ها جهت مدل یابی به روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس تحلیل شدند. نتایج پژوهش تأیید کننده روابط ساختاری مفروض بود؛ بطوریکه هوش سازمانی هم به طور مستقیم (35/0) و هم بطور غیرمستقیم از طریق میانجی شش سیگما (81/0) بر عملکرد سازمانی تأثیر داشت. همچنین متغیر شش سیگما به طور مستقیم بر عملکرد سازمانی تأثیر معنادار و مثبت داشت (55/0). بنابراین نتایج مدل ساختاری بیان کننده آن است که با افزایش هوش سازمانی کارشناسان و بهبود فرایند شش سیگما، عملکرد سازمانی در سازمان ورزش شهرداری تهران توسعه پیدا می کند.
بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری منابع انسانی در رابطه بین دوسوتوانی سازمانی و هوش سازمانی در یگان های منتخب اطلاعات نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۴
53 - 80
حوزههای تخصصی:
یگان های اطلاعات نظامی به علت فعالیت در محیط های پیچیده و متلاطم، نیازمند بهره گیری از رویکردهایی چون انعطاف پذیری منابع انسانی، هوش سازمانی و دوسوتوانی سازمانی در جهت تحقق مأموریت خود می باشند. لذا با توجه به اهمیت روابط این متغیرها بر برتری اطلاعاتی پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری منابع انسانی در رابطه بین دوسوتوانی سازمانی و هوش سازمانی در یک یگان اطلاعات نظامی انجام شده است. این تحقیق از حیث هدف، یک تحقیق کاربردی و از جهت نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی به شمار می آید. روش تحلیل داده ها از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده فرماندهان و مدیران عالی دو یگان اطلاعات نظامی به تعداد 68 نفر می باشد. برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه های دوسوتوانی جانسن، انعطاف پذیری منابع انسانی رایت و اسنل و هوش سازمانی آلبرخت با اهداف، وظایف و رسالت سازمان هدف اصلاح و بازنگری گردید. روایی پرسشنامه ها بر اساس نظرات خبرگان و پایایی آن ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشانگر آن است که علیرغم عدم تأیید تأثیر مستقیم هوش سازمانی بر دوسوتوانی سازمانی، هوش سازمانی از طریق انعطاف پذیری منابع انسانی بر دوسوتوانی سازمانی تأثیرگذار است.
بررسی تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد مالی سازمان با توجه به نقش میانجی نوآوری و هوش سازمانی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد مالی سازمان با توجه به نقش میانجی نوآوری و هوش سازمانی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی، بر اساس روش جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر روش انجام از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق را مدیران سی و یک بانک فعال در صنعت بانکداری تشکیل دادند. با توجه به حجم پایین جامعه آماری تحقیق، نمونه آماری برابر با تعداد جامعه آماری در نظر گرفته شد. به منظور جمع آوری داده های تحقیق از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده و آزمون فرضیه های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری درنسخه سه نرم افزار پی ال اس استفاده شد. نتایج آزمون فرضیات نشان داد که مدیریت دانش تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد مالی سازمان دارد، بطور که 645/0 درصد از تغییرات مربوط به عملکرد مالی سازمان را به طور مستقیم تبیین می کند. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که نوآوری و هوش سازمانی بر عملکرد مالی سازمان تاثیر مثبتی دارند و به ترتیب 718/0 و 475/0 از تغییرات مربوط به متغیر عملکرد مالی سازمان را به طور مستقیم تبیین می کنند. در پایان نیز نتایج بدست آمده از آزمون سوبل و واف نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد مدیریت دانش از طریق متغیر های میانجی نوآوری و هوش سازمانی بر عملکرد مالی سازمان تاثیر مثبت و معناداری دارد.
رابطه آینده نگری با هوش سازمانی، خلاقیت سازمانی و تعالی سازمانی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به منظور ارایه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رابطه آینده نگری با هوش سازمانی، خلاقیت سازمانی و تعالی سازمانی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به منظور ارایه مدل بود. روش اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش همه اعضای هیأت علمی تمام وقت و نیمه وقت دانشگاه های آزاد اسلامی مازندران در سال 1397 که حدوداً 750 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 254 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و میدانی بود. داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد آینده نگری آسکول (2003)، هوش سازمانی آلبرخت (2002)، خلاقیت سازمانی گیلفورد (1967) و پرسشنامه تعالی سازمانی پیترز و واترمن (1982) گردآوری و تنظیم گردید. روایی پرسشنامه از طریق کارشناسان و اساتید دانشگاهی متخصص تعیین و تأیید گردید. پایایی با ضریب آلفای کرونباخ برای هر چهار متغیر بزرگ تر از 7/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS22 و PLS Smart و از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و واریانس) و از آمار استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری و روش آنتروپی) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین آینده نگری با هوش سازمانی، خلاقیت سازمانی و تعالی سازمانی رابطه مثبت و معناداری بود. بر اساس یافته های پژوهش، آینده نگری دارای چهار بعد مدیریتی (13 مولفه)، ساختاری (11 مولفه)، پژوهشی (6 مولفه)، فرهنگی (3 مولفه) بود و برازش مدل پژوهش نیز تأیید گردید.
الگوی بکارگیری فناوری اطلاعات جهت استقرار مدیریت دانش در آجا با استفاده از نرم افزار SharePoint(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال نهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۴
107 - 124
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش راه کاری موثر در مدیریت مهمترین سرمایه های سازمانی (کارکنان دانشی) است. عدم بکاری فناوری اطلاعات در استقرار مدیریت دانش باعث بوجود آمدن مشکلاتی در سازمان ها می گردد در مقابل آن بهره گیری از فناوری اطلاعات فراهم کننده هوش سازمانی است که به مسئولین و کارکنان سازمان کمک می کند تا به سهولت و سرعت به اطلاعات مورد نیاز خود با رعایت وابستگی موضوعی و اطمینان از صحت داده ها دست یافته و تصمیمات بهتر با کارآیی بالاتری را اخذ نمایند. در این مطالعه سعی شده با بررسی موردی نرم افزار شیرپوینت که توسط شرکت مایکروسافت به منظور فراهم آمدن بستری برای انجام تعاملات دانشی درون سازمانی ارائه شده، الگوی نرم افزاری مناسبی را جهت پیاده سازی مدیریت دانش در آجا پیشنهاد نمود. در ادامه مشخصات عمومی و مزایای اختصاصی، مدیریت پیشرفته مستندات آن، سازگاری و ارتباط منطبق با مجموعه نرم افزاری آفیس، نمایش وضعیت حضور و ارتباط محاوره ای، مقیاس پذیری و قابلیت توسعه، امنیت، توانایی پشتیبان پذیری و نیازمندی های سخت افزاری آن به بحث گذاشته شده است.
رابطه مؤلفه های هوش سازمانی با سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی رودهن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با عنوان « رابطه ی مؤلفه های هوش سازمانی با سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی رودهن» می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع زمینه یابی است. روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده که با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته در یک نمونه 30 تایی با استفاده از روش آلفای کرونباخ پرسشنامه سازمان یادگیرنده 899% و هوش سازمانی 968% اندازه گیری شد. جامعه ی آماری آن شامل 470 نفر که به صورت تصادفی مرحله ای 124 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. اطلاعات بدست آمده با انجام محاسبات آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که تک تک مؤلفه های هوش سازمانی (بینش اشتراک، سرنوشت مشترک، تمایل به تغییر، جرأت و شهامت، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکرد) با سازمان یادگیرنده رابطه معنی داری وجود دارد.
تدوین مدل ارتباطی فرهنگ سازمانی و اثر بخشی مدیریت دانش با نقش واسطه ای هوش سازمانی (مورد مطالعه: دبیران تربیت بدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
115-140
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تدوین مدل ارتباطی فرهنگ سازمانی و اثر بخشی مدیریت دانش با نقش واسطه ای هوش سازمانی(مورد مطالعه: دبیران تربیت بدنی استان آذربایجانشرقی) انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی در سال 1398 1397 که تعداد آن تقریبا1312 نفر(635 نفر زن و 677 نفر مرد) می باشد، تشکیل می دادند. نمونه آماری با توجه به جدول مورگان 302 نفر تعیین گردید که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از شهرستان های مختلف استان تعیین شد. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه فرهنگ سازمانی کامرون و کوین(2006)، پرسشنامه مدیریت دانش رنجبر(1388) و پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت(2003) استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی، تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی، اثربخشی مدیریت دانش و هوش سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و هوش سازمانی نقش واسطه گری را بین فرهنگ سازمانی و اثربخشی مدیریت دانش ایفا می نماید. بر اساس یافته های پژوهش برای موفقیت بیشتر دبیران تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی در آموزش و پرورش، باید به فاکتورهای فرهنگ سازمانی، اثر بخشی مدیریت دانش و هوش سازمانی و مدل ارتباطی آنها توجه بیشتری شود.
رابطه هوش سازمانی با اثربخشی مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵۰
65 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش سازمانی با اثربخشی مدیران مدارس بوده و روش تحقیق آن توصیفی_ همبستگی است. مشارکت کنندگان دبیران مدارس متوسطه دولتی نواحی سه گانه آموزش وپرورش شهر کرمانشاه بوده اند که تعداد 364 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه های هوش سازمانی و اثربخشی مدیران بوده است. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، آزمون تی گروه های مستقل و رگرسیون چندگانه بهره گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد که میزان هوش سازمانی مدارس و نیز وضعیت مدارس از نظر متغیر اثربخشی مدیر، بالاتر از میانگین است. بین هوش سازمانی مدارس و مؤلفه های آن با اثر بخشی مدیران و ابعاد آن رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مدارس دخترانه و پسرانه در متغیر هوش سازمانی تفاوت معناداری وجود دارد، اما بین مدارس دخترانه و پسرانه در متغیر اثربخشی مدیران تفاوت معناداری مشاهده نشد. از میان متغیرهای پیش بینی کننده، متغیر کاربرد دانش، تمایل به تغییر، و اجبارکاری بیشترین سهم را در پیش بینی متغیر اثربخشی مدیران (متغیر ملاک) داشته اند. در مجموع، نتایج نشان داد که میزان هوش سازمانی مدارس و اثربخشی مدیران در جامعه آماری مورد مطالعه بالاتر از میانگین است. همچنین مؤلفه کاربرد دانش بالاترین ضریب همبستگی را با اثربخشی مدیران نشان داد. بنابراین کاربرد مؤثر دانش به شکل گیری سازمان های هوشمند می انجامد و مدیران برای ارتقای هوش سازمانی مدرسه باید فرصت ها و امکانات لازم را برای معلمان در جهت تغییر و بهبود امور و برنامه ها فراهم نمایند.
مدیریت راهبردی (استراتژی)تفسیر انواع، شرایط و نحوه اجرا
حوزههای تخصصی:
از چالشهای اساسی شرکتها و سازمانها در محیط کسب و کار امروزی نحوه مدیریت راهبردی می باشد به عبارت دیگر از مهمترین گامهایی که سازمانها و شرکتها برای جلوگیری از کاهش رشد و توسعه خود باید در رأس امور قرار دهند. شیوه درست مدیریت و تفکر راهبردی است. پیدایش محصولات و ارائه خدمات در سطح جهانی تشدید رقابت بین المللی و گسترش روزافزون دسترسی به اطلاعات و و فن آوریهای مرتبط با آن قلمرو سازمانها را به ناچار دارای وسعت بیشتری به برای فعالیت نموده و این وسعت قلمرو و فعالیت منجر به چندگانگی فرهنگی در کارکنان و مشتریان شده است. در عصر مدیریت مبتنی بر نتایج رویکرد مبتنی بر فرآیند جهت استراتژی باید مورد توجه مدیران قرار گیرد و از این رو این مقاله سعی دارد با تبیین ربط موضوع ضمن بیان موضوعات مرتبط نسبت به ارائه راهکار های کاربردی در جهت تحقق مدیریت راهبردی تلاش نماید پیشنهاداتی را در خصوص اجرای موثرتر موضوع ارائه نماید.
نقش مدیریت دانش در کارآفرینی سازمانی با میانجی گری هوش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش مدیریت دانش در کارآفرینی سازمانی با میانجی گری هوش سازمانی بود. جامعه پژوهش همه معلمان اداره آموزش و پروش منطقه خشت و کمارج استان فارس به تعداد 368 نفر، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران نمونهای به حجم 188 آزمودنی انتخاب شد. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری است. ابزار پژوهش پرسشنامه است. لذا از پرسشنامه مدیریت دانش شرون و لاوسون(2003)، هوش سازمانی آلبرخت(2003) و پرسشنامه کارآفرینی سازمانی براون(2000) استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده گردید، نتایج بیانگر پایایی و روایی مطلوب ابزار بود. جهت تحلیل دادهها از تکنیکهای توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی ( تحلیل عاملی تائیدی و تحلیل مسیر تائیدی) با استفاده از نرم افزار lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد که: متغیر مدیریت دانش دارای اثر مستقیم مثبت (29/0)، اثرغیر مستقیم مثبت (154/0) و اثر کل مثبت (444/0) و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 است. متغیر هوش سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (36/0) و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 است. متغیر مدیریت دانش با ضریب مسیر غیر مستقیم بواسطه هوش سازمانی (154/0) و مقدار تی (39/2) دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 هستند. همچنین متغیرهای مدیریت دانش و هوش سازمانی قادر به تببین 69% واریانس متغیر کارآفرینی سازمانی است. مقدار واریانس تبیین شده متغیر کارآفرینی سازمانی با توجه به مقدار تی آن (79/7) در سطح 05/0 معنادار است. با توجه به اثرات کل متغیرهای مستقل می توان گفت متغیر مدیریت دانش (444/0) دارای بیشترین اثر و متغیر هوش سازمانی(36/0) دارای کمترین اثر بر متغیر کارآفرینی سازمانی است.
نقش هوش معنوی، اخلاقی و سازمانی در تمایل به ترک خدمت مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش تعیین رابطه ی هوش معنوی، اخلاقی و سازمانی با تمایل به ترک خدمت مدیران مدارس با استفاده از روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود.
روش: در این تحقیق جامعه ی آماری شامل تمامی مدیران مدارس زاهدان در سال تحصیلی
95-1394 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 209 مدیر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش از پرسش نامه ی هوش معنوی (عبداله زاده و همکاران، 1387)، پرسش نامه ی هوش اخلاقی (لینک و کیل، 2005)، پرسش نامه ی هوش سازمانی (آلبرخت، 2003 و پرسش نامه ی تمایل به ترک خدمت (کیم و لیونگ، 2007) استفاده گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه ی هم زمان استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها بین هوش های معنوی، اخلاقی و سازمانی با تمایل به ترک خدمت مدیران مدارس رابطه ای منفی معنا دار وجود داشت (01/0p
رابطه کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی با تعهد سازمانی کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، تعیین رابطه بین کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی با تعهد سازمانی کارکنان مدارس بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان مدارس شهرهای شرق استان مازندران به تعداد 130 نفر بودند. نمونه آماری از طریق فرمول کرجسی و مورگان، 97 نفر تعیین و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد شده کیفیت زندگی کاری، هوش سازمانی و تعهد سازمانی استفاده شده است. روایی صوری ابزارها توسط صاحب نظران و متخصصان مربوطه مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی آن ها با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برای هر یک به ترتیب برابر 86/0، 95/0 و 80/0 به دست آمد. جهت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی با تعهد سازمانی کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین سهم هر یک از مؤلفه های کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی در پیش بینی تعهد سازمانی کارکنان متفاوت است.
بررسی همبستگی مدیریت استعداد و هوش سازمانی با تمایل به کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۱
173 - 193
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت استعداد و هوش سازمانی با تمایل به کارآفرینی مربیان مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان همدان در سال تحصیلی97-1396 انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل مربیان مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان همدان به حجم171 است که با استفاده از روش سرشماری171 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسش نامه استاندارد هوش سازمانی، مدیریت استعداد و تمایل به کارآفرینی استفاده شد. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرانباخ محاسبه و به ترتیب 0/96، 0/97 و 0/93 برآورد گردید. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری spss و لیزرل با معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد: در مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان همدان ارتباط مستقیم و معنادار به صورت دو به دو بین هوش سازمانی و مدیریت استعداد با تمایل به کارآفرینی مربیان وجود دارد. در بررسی فرضیه های فرعی نتایج نشان داد که بین هوش سازمانی و مؤلفه های آن با تمایل به کارآفرینی و مؤلفه های آن رابطه مثبت وجود دارد و اینکه هوش سازمانی پیش بینی کننده تمایل به کارآفرینی مربیان می باشد. همچنین بین مدیریت استعداد و مؤلفه های آن با تمایل به کارآفرینی و مؤلفه های آن رابطه مثبت وجود دارد. مدیریت استعداد نیز پیش بینی کننده تمایل به کارآفرینی می باشد. در صورت در نظر گرفتن نقش میانجی مدیریت استعداد، بین هوش سازمانی و مؤلفه های آن با مدیریت استعداد و مؤلفه های آن رابطه مثبت وجود دارد.
تدوین مدل ساختاری هویت سازمانی بر اساس هوش سازمانی به واسطه توسعه سازمانی در بین کارکنان فدراسیون های ورزشی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
1165 - 1185
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری هویتسازمانی براساس هوش سازمانی به واسطه توسعهسازمانی در بین کارکنان فدراسیون های ورزشی کشور بود. این پژوهش از طریق روش همبستگی به شیوه مدل معادلات ساختاری انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش تمامی رؤسا و کارمندان فدراسیون های جمهوری اسلامی ایران (703 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 372 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1983)، توسعه سازمانی لاکو کرافورد(2000) و هوش سازمانی کارل آلبرخت (2002) با روایی و پایایی مناسب بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های کولم وگروف اس میرنوف، همبس تگی پیرسون و روش مدلسازی معادلات ساختاری به وسیلهنرم افزارهای SPSS 24و LISREL 8.5 استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش سازمانی با ضریب 84/0 بر توسعه سازمانی و با ضریب 25/0 بر هویتسازمانی اثر معناداری دارد (01/0>P). توسعهسازمانی با ضریب65/0 اثر معناداری بر هویتسازمانی فدراسیون های ورزشی دارد (01/0>P). هوش سازمانی با ضریب اثر 55/0 به صورت غیرمستقیم بر هویت سازمانی تأثیرگذار بوده است (01/0>P). با توجه به یافته های پژوهش حاضر به منظور تقویت هویت سازمانی فدراسیون های ورزشی باید توجه ویژه ای به هوش و توسعه سازمانی شود، مسئولان ذی ربط فدراسیون های ورزشی با برنامه ریزی مناسب در راستای به کارگیری هوش سازمانی می توانند به صورت مستقیم موجب افزایش توسعه سازمانی شوند و به طور غیرمستقیم اثر بیشتری بر هویت سازمانی کارکنان داشته باشند.
اثربخشی برنامه آموزشی هوش سازمانی بر رضایت شغلی و انگیزش شغلی در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
379-390
حوزههای تخصصی:
زمینه: نیروی انسانی از مهم ترین سرمایه های سازمان ها بوده که برخورداری آنها از انگیزش و رضایت شغلی می تواند یاریگر سازمان ها در رسیدن به اهدافشان باشد. برای ارتقاء سطح این متغیرها در نیروی انسانی مطالعات بسیاری انجام شده، ولی در این میان به نقش هوش سازمانی، به عنوان عامل اثرگذار بر این متغیرها کمتر توجه شده است. هدف: این پ ژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش هوش سازمانی بر رضایت شغلی و انگیزش شغلی در کارکنان ستادی یکی از صنایع وزارت دفاع انجام شد. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه، بود. بدین منظور از بین کارکنان ستادی یکی از صنایع وزارت دفاع با روش نمونه گیری در دسترس 32 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گواه (16 نفر) قرار گرفتند. بسته محقق ساخته آموزش هوش سازمانی طی 11 جلسه دو ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. در طول این مدت گروه گواه نیز هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه مقیاس رضایت شغلی اسپکتور (1985) و مقیاس انگیزه شغلی درونی و بیرونی ترمبلای و همکاران (2009) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss-19 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه در مؤلفه تنظیم درون فکنی شده (از مؤلفه های انگیزش شغلی) و مؤلفه های ارتقای شغلی و ماهیت کار (از مؤلفه های رضایت شغلی) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین نمرات گروه آزمایش در این مؤلفه ها در مرحله پس آزمون از گروه گواه بیشتر بود (0/001 ≥ p ). نتیجه گیری: رضایت و انگیزش شغلی از جمله عواملی است که بر افزایش بهره وری سازمان ها و عملکرد مطلوب کارکنان تأثیر دارد، بنابراین انجام اقداماتی برای افزایش سطوح این متغیرها در کارکنان ضروری است.
مبانی و مفاهیم هوش سازمانی
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان ها با تغییرات سریع و گسترده ای در محیط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تکنولوژیکی و اقتصادی روبه رو می شوند. هرچه زمان به جلوتر می رود، با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالش های نوین، سازمان ها پیچیده تر و اداره آن ها دشوارتر می شود. در این دنیای پررقابت که سازمان ها برای بقا بایستی توان رقابتی خود را تقویت نمایند، مدیران برای پیشبرد اهداف سازمانی بهتر به هوش سازمانی نیاز دارند تا بتوانند با اتکای به آن، عملکرد خود و سازمان را بهبود بخشند. هوش سازمانی یکی از منابع اصلی رقابت پذیری سازمان هاست. هوش سازمانی توانایی بالقوه سازمان برای گردآوری اطلاعات مرتبط محیطی و تبدیل این اطلاعات به دانشی سودمند می باشد که باعث می شود اطلاعات برون سازمانی در دسترس سازمان قرار گیرد. هوش سازمانی نشان دهنده ظرفیت سازمان برای یکپارچه سازی توانایی های ذهنی سازمان به منظور تحقق رسالت های سازمان است. بنابراین بر مدیران و رهبران سازمان ها ضروری خواهد بود که با دید جدیدی به سازمان بنگرند و آن را موجودی زنده بدانند. شناخت و یادگیری مستمر از مهم ترین اجزای هوش سازمانی به شمار می رود و قسمتی مهم از هوش سازمانی نیز به فرآیند نوسازی یادگیری در درون سازمان اختصاص دارد. بنابراین مسئله هوش سازمانی می تواند در این مهم کمک شایانی به مدیران کرده و آن ها را قادر سازد تا با توجه به حافظه سازمانی خود پاسخگوی نیازها و مشکلات و عکس العمل به موقع به تغییرات محیطی باشند.
بازتاب ارتباطات استراتژیک در ارزش آفرینی کارکنان : تحلیل نقش میانجی و تعدیل گر سرمایه اطلاعاتی و هوش سازمانی (مورد مطالعه : سازمان صنایع هوایی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی های ارزش آفرینی از مدیریت دارایی های مشهود به استراتژی های مبتنی بر دانش و مدیریت دارایی های نامشهود در حال تغییر جهت می باشد. در این راستا تنظیم استراتژی ارتباطی مناسب و اندوخته اطلاعاتی می تواند روند خلق ارزش را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی بازتاب ارتباطات استراتژیک بر ارزش آفرینی کارکنان با نقش میانجی و تعدیل گر سرمایه اطلاعاتی و هوش سازمانی است. این مطالعه بر اساس هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان چهار شرکت زیر مجموعه سازمان صنایع هوایی تشکیل داده اند که بر مبنای نمونه گیری طبقه ای- تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 204 نفر به عنوان نمونه تعیین گردیدند. . تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که ارتباطات استراتژیک هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجی گری سرمایه اطلاعاتی بر ارزش آفرینی کارکنان تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین هوش سازمانی موجب تعدیل رابطه ارتباطات استراتژیک و ارزش آفرینی شده است. نتایج پژوهش در حوزه ارزش آفرینی نوآوری هایی داشته و به مدیران و کارکنان در درک اهمیت ارتباطات استراتژیک و مدیریت دارایی های نامشهود به عنوان محرک های خلق ارزش کمک خواهد کرد.