مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
طبیعت
حوزههای تخصصی:
تغییرات محیط زیست و فعالیت های انسان با یکدیگر رابطه مستقیمی داشته و در دراز مدت این تغییرات عواقب ناگواری برای زندگی و سلامت انسان به همراه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آموزش و محیط زیست در پرتو الهیات با تاکید بر سند تحول بنیادین آموزش پرداخته است. قرآن کریم و روایات معصومین(ع) سرشار از آیات و احادیثی است که بر اهمیت حفظ و حراست از محیط زیست تأکید می کنند. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز به عنوان نقشه راه نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران، بر تربیت نسلی متعهد به حفظ محیط زیست تأکید دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد الهیات محیط زیست به عنوان دانشی نوظهور، با اتکاء به آموزه های دینی، درصدد یافتن راه حل هایی عمیق و پایدار برای چالش های زیست محیطی امروز بشر است. از طرفی یکی از پایه های اصلی مورد توجه در تمامی بخش های سند پایه الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درس ملی، به رسمت شناختن اهتمام به رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست به عنوان بستر تلاش برای تحقق مراتبی از حیات طیبه برای مخاطبان نظام آموزشی است. در این زمینه باید محیط را به گونه ای منسجم و هدفمند تدوین و طراحی نموده و امکان انتقال آن را از راه هایی نظیر تقویت آموزش مفاهیم زیست محیطی در نظام آموزشی در تمامی مقاطع تحصیلی با گنجاندن دروس تخصصی و متناسب با سن دانش آموزان، نهادینه سازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست در جامعه، تقویت و حمایت پژوهشگران در زمینه الهیات محیط زیست را فراهم آورد.
بررسی قصه ها و اساطیر راه یافته در آن ها با تأکید بر رویکرد اکوفمینیسم (انتخاب موردی دوازده قصه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
161 - 192
حوزههای تخصصی:
اکوفمینیسم با دغدغه طرفداری از حقوق زنان، به دنبال پاسخی قانع کننده برای بحران های زیست محیطی و مصائب زنان در جامعه مردسالار است و اساس کار خود را بر پایه اشتراکات زن و طبیعت بنا نهاده است. این رویکرد نو، معتقد است مردان در پیوند با قدرت و همچنین با اتکا بر ابزارهای فرهنگی، رویکردی سلطه محور بر زنان و طبیعت دارند. اکوفمینیست ها با پیش کشیدن اساطیر و نمادهای کهن در جست وجوی مجموعه بینش های تاریخی مسلط بر ذهنیت جوامع اولیه هستند که نمایان کننده یگانگی طبیعت و زنان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا روایات و اساطیر به کار رفته در دوازده قصه انتخابی را طبق رویکرد اکوفمینیسم بررسی کند و می کوشد با نگاهی به گذشته، اهمیت جایگاه زنان در جامعه و صیانت از طبیعت را به انسان ها یادآور شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که الگوهای نمادین موجود در قصه ها در رابطه با زن زمین، زن آب، زن درخت و زن حیوانات خبر از ریشه های در هم تنیده زنان و طبیعت می دهند. رویکرد رفتاری و نحوه نقش آفرینی قدرت مردان در جامعه مردسالار، موجب تسلط و سرکوب زنان و به حاشیه راندن شأن حضور زنان در اجتماع می شود.
بررسی تأثیر درک ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی با نقش میانجی طبیعت و کیفیت مبلمان (مورد مطالعه: دبیرستان دخترانه سمیه س تهران)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر درک ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان در دبیرستان های دخترانه، با تمرکز بر نقش میانجی طبیعت و کیفیت مبلمان می پردازد. فضاهای باز در مدارس نقشی حیاتی در رشد و توسعه همه جانبه دانش آموزان ایفا می کنند، اما تأثیر دقیق ابعاد کالبدی این فضاها بر تعاملات اجتماعی، به ویژه در دبیرستان های دخترانه، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این مطالعه، درک چگونگی تأثیرگذاری ابعاد کالبدی فضاهای باز بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان و بررسی نقش میانجی عناصر طبیعی و کیفیت مبلمان در این رابطه است. این پژوهش با استفاده از روش مطالعه موردی و با تمرکز بر دبیرستان دخترانه سمیه (س) تهران انجام شده است. داده ها از طریق پرسشنامه، مشاهدات میدانی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دانش آموزان و کادر آموزشی جمع آوری شده و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد که درک مناسب از ابعاد کالبدی فضاهای باز، تأثیر مثبت و معناداری بر تعاملات اجتماعی دانش آموزان دارد. همچنین، حضور عناصر طبیعی و کیفیت مطلوب مبلمان به عنوان عوامل میانجی، این تأثیر را تقویت می کنند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که طراحی هوشمندانه فضاهای باز با توجه به ابعاد کالبدی، همراه با افزودن عناصر طبیعی و مبلمان با کیفیت، می تواند به طور قابل توجهی تعاملات اجتماعی و تجربیات یادگیری دانش آموزان را بهبود بخشد. این مطالعه پیشنهاداتی عملی برای طراحان، مدیران مدارس و سیاست گذاران آموزشی ارائه می دهد تا با بهره گیری از این یافته ها، محیط های آموزشی مطلوب تری برای دانش آموزان دختر فراهم آورند. این پژوهش همچنین بر اهمیت توجه به نیازهای خاص دانش آموزان دختر در طراحی فضاهای آموزشی تأکید می کند و زمینه را برای تحقیقات بیشتر در این حوزه فراهم می آورد.
تبیین بحران محیط زیست در ایران و بررسی و تفسیر راهکارها و سیاستگذاری حل آن با تاکید بر اخلاق محیط زیست(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
152 - 174
حوزههای تخصصی:
امروزه به موازات رشد تکنولوژی و تامین رفاه نسبی جهت انسان ، ما شاهد به خطر افتادن زمین در اثر مواجهه نادرست انسان با آن هستیم بطوریکه محیط زیست جهانی و به تبع آن طبیعت ایران درگیر بحرانی نا خواسته شده است ، بحرانی که ماحصل رفتار نامناسب انسان ، دولتمردان و حاکمان در برابر طبیعت است این بحران باعث ایجاد نگرانیهایی در بین اندیشمندان ، جهت ادامه حیات بشری و طبیعت شده است لذا تن رنجور طبیعت دل سنگ انسان امروزی را به درد آورده و او را وادار به اندیشه درباره آثار و پیامدهای زندگی و دخالت بیش از حد خود در طبیعت ، نموده است بنابراین عده کثیری در پی حل بحران محیط زیست برآمده اند که یکی از راه حلهای پیشنهادی اخلاق محیط زیست می باشد . هدف از این مقاله ، توصیف اخلاق محیط زیست در زمینه حل بحران محیط زیست و نقد و بررسی آن می باشد.
تحلیل نشانه بوم زیست رابطه طبیعت و فرهنگ در داستان «مینا و پلنگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مینا و پلنگ یک داستان فولکلور عشقی میان پلنگ و دختر سرخ چشم مازنی به نام مینا است که نه تنها به دلیل محتوای عشقی بی مانند، بلکه از دیدگاه بوم زیست و عشق به جانوران نیز مورد اهمیت است . نشانه شناسی با بررسی رابطه بین «فرهنگ»، «طبیعت» و «انسان» و نشان دادن نوع رابطه های حاکم در یک جامعه ، می تواند به بازسازی روابط اشتباه انسان با دنیای پیرامونی و بهبود تعامل های درست ، کمک کند. در این تحقیق، با استفاده از یک نظام فرآیندی که بر رابطه بین سطوح زبانی (سطح صورت و محتوا) متکی است، به شناسایی اسباب و لوازم تولید معنا در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلف کنشی، تنشی، شوِشی، شناختی، زیبایی شناختی و ... پرداخته می شود. این تحقیق با روش نشانه معناشناسی گفتمانی ، روایت مینا و پلنگ را شناسایی کرده و به تحلیل فرآیندهای معناسازی و تبیین نظام های گفتمانی پرداخته است. سپس بااستفاده ازاصول نشانه شناسی بوم زیست رابطه انسان و حیوان را مورد تحلیل قرار داده است.
روش شناسی: دو کنش گر اصلی داستان یعنی مینا و پلنگ، روند طبیعی زیست انسانی و حیوانی خود را به دلیل شوش دلبستگی به یکدیگر از دست داده و در واقع با هیجان و جادوی حس عاطفی عشق ، یک «کنشگر حیوانی» یعنی پلنگ از سپهر نشانه ای حیوانیت دور شده است. پلنگ دراین فرآیند در گام اول هویتی فراحیوانی یافته و به موجودی انسان گونه و با ویژگی های روحی و احساسی انسانی تبدیل گردید و در گام بعدی وارد سپهر نشانه ای عشق به معشوقه شده است و جان خود را در راه رسیدن به دلدارش فدا می کند. در نقطه مقابل، مینا با فارغ شدن از نفسانیات و امیال انسانی ، دل در گرو عشق حیوانی می بندد و در گام اول وارد سپهر نشانه بوم زیستی گردید و در گام دوم با نیروی عشق به استعلایافتگی رسیده است و او نیز وارد سپهر نشانه ای عشق گردید و بدین ترتیب هر دو برای همیشه تاریخ در بین مردم کندلوس زنده و جاودانه شده اند.
یافته ها: یافته های این تحقیق نشان می دهد که چگونه بر اثر دگردیسی روابط انسان و طبیعت درون سپهر نشانه ای، بوم زیست نشانه ای شکل می گیرد و تقابل بین انسان و حیوان در بوم زیست این روایت ، تبدیل به وضعیت تعامل و آمیختگی شده و این رابطه تعاملی راه برای بروز اسطوره عشق هموار شده است . تعامل دو سپهر نشانه ای انسان و حیوان موجب تبدیل «من» و «دیگری» به «مای» فرهنگی شده و در نتیجه قدرت عشق ، حیوان وحشی ، رام انسان گردیده و با همین نیرو، کنشگر اصلی داستان تبدیل به اسطوره عشق به حیوانات و محیط زیست و نماد دوستی انسان و حیات وحش شده است . انتقال نشانه ها و نمادها از نظام مادی و زمینی به نظام استعلایی و اسطوره ای از مجرای فرهنگ و تاریخ است . در این فرآیند، انتقال از عنصر مادی به اسطوره گی ، موضوعی حیاتی و کلیدی است . آمیختگی دو سپهر نشانه ای متفاوت انسان و طبیعت منجر به شکل گیری سپهر نشانه بوم زیست جدیدی شده است که ویژگی های آن، محبت و دوست داشتن یکدیگر، ورود به دنیای عشق و عاشقی و جاودانگی است .
بررسی حضور طبیعت در آثار معماری معاصر ایران دوره بعد از انقلاب براساس نقد و اندیشه کریستوفر الکساندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آذر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه به حضور متنوع عناصر طبیعی در معماری معاصر ایران به ویژه در دوران پس از انقلاب به عنوان بخشی از یک حرکت گسترده به سمت پایداری و طراحی انسان محور توجه شده و این حضور براساس دیدگاه ها و نگرش های مختلف بررسی شده است. بااین حال، به نظم طبیعت و خصایص بنیادین آن که باعث افرایش سرزندگی و پایداری بیشتری در بناها می شود کمتر توجه شده است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی آثار شاخص معماری ایران براساس دیدگاه کریستوفر الکساندر جهت ایجاد یکپارچگی و نظم ساختاری و افزایش هماهنگی با محیط است. همان طور که در آثار اصلی او «زبان الگو» و «سرشت نظم» به آن اشاره شده است. روش پژوهش: برای دستیابی به این هدف 24 بنای شاخص معاصر ایران که از سه دوره متمایز پس از انقلاب انتخاب شده بودند، به طور سیستماتیک ارزیابی شدند. از پرسش نامه ای براساس 15 اصل بنیادین طبیعت الکساندر استفاده شد که پاسخ ها توسط گروهی از متخصصان معماری و شهرسازی تجزیه و تحلیل شدند. ارزیابی بر حضور و اثربخشی عناصر طبیعی در طراحی متمرکز بود. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند، بناهایی مانند باغ کتاب تهران و پردیس سینمایی ملت با اصول الکساندر مطابقت بیشتری دارند. به ویژه در عناصری مانند سادگی و آرامش درونی، تضاد و شکل خوب که به رفاه و آسایش کاربر و هماهنگی بیشتر با محیط کمک می کند و برعکس ساختارهایی مانند کتابخانه و موزه ملی در خصوصیاتی مانند درجه بندی و ابهام مطابقت کمتری دارند. لذا، توجه به یک رویکرد جامع در طراحی معماری و متعادل کردن عناصر سنتی با نوآوری های مدرن و توجه به خصوصیات طبیعت و بهره گیری از آنها برای پروژه های آینده ضروری به نظر می رسد.
رویکرد بوم-زن مداری روایت شناختی به «روز اسبریزی» از بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
225 - 247
حوزههای تخصصی:
این مقاله، داستان «روز اسب ریزی» را از منظر نقد بوم-زن مداری مبتنی بر روایت شناسی تحلیل می کند. مسئله اصلی، چگونگی بازنمایی سرکوب زنان و طبیعت در ساختار مردسالارانه از طریق روایت پردازی نجدی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نحوه استفاده نجدی از تکنیک های روایت شناسی برای برجسته سازی سرکوب همزمان زنان و طبیعت و تحلیل ژرف روابط قدرت مردسالارانه در جامعه سنتی است با تاکید بر این پرسش ها که چگونه نجدی با استفاده از تکنیک های روایت شناسی همبستگی میان زنان و طبیعت را به تصویر می کشد؟ و چگونه این روش ها به بررسی ساختار قدرت در جامعه فئودالی و قبیله ای کمک می کنند؟ داستان نجدی می تواند به عنوان نمونه ای از ادبیات زن-بوم مداری ایرانی شناخته شود که به تفکر و آگاهی بخشی در مورد مسائل زنان و محیط زیست در بافتار فرهنگی ایران کمک می کند. روش تحقیق شامل تحلیل کیفی متن داستان با استفاده از رویکرد زن-بوم مداری و روایت شناسی است. اینکه چگونه همبستگی زنان با طبیعت از رهگذر صدای اسب و آسیه بازنمایی می شود و چگونه نجدی از زبان شاعرانه و تصاویر نمادین برای نشان دادن ارتباط عاطفی و هویتی بین اسب و آسیه بهره می گیرد. نتایج نشان می دهد نجدی با دادن صدای اول شخص به اسب و نمایش داستان از دیدگاه آن، ساختار مردسالارانه روستا را به چالش می کشد. فرار اسب و آسیه و سپس به دام افتادن و تحریف هویت اسب، نماد سرکوب ناپایدار و اجتناب ناپذیر زنان در جامعه مردسالارانه است. این مطالعه نشان می دهد روابط قدرت در این بافتارها عمیقاً ریشه دار است و تلاش برای فرار از آنها معمولاً ناکام می ماند.
نگاه آیت بین به طبیعت و نقش آن در سلوک و تعالی انسان از منظر ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
143 - 158
حوزههای تخصصی:
ملّاصدرا در آثار خویش نمونه هایی زیاد از نگاه آیت بین را تصویرسازی و ارائه کرده است. پژوهش حاضر، نقش تعامل با طبیعت بر اساس نگاه آیت بین در سلوک و تعالی انسان را، از منظر ملّاصدرا بررسی می کند. با تحلیل آثار ملّاصدرا، می توان از سه گونه تعامل و رویکرد با طبیعت سخن گفت؛ نگاه خنثی، نگاه کوته نگرانه و نگاه آیت بین. از نظر او، مصادیق و پدیده های عالم طبیعت، آیات الله، صنع و فعل خداوند، مظهر اسماء حسنای الهی و همچنین، در نهایت، حسن و زیبایی ممکن هستند و هست شان، هستِ آیتی است. این رویکرد با مؤلفه هایی مانند زیبا و نیکو بودن، انجام پیوسته و ژرف نگری همراه است و به روش های مختلف در تعالی انسان نقش دارد. انسان از گذر نگاه نیکو، پیوسته، مداوم و تدریجی آیت بین به طبیعت، به معرفت اسماء حسنای الهی و لایه های مختلف واقعیت، باطن ایمانی و عشق اکبر دست می یابد و شدیدترین حالت فاعلیت بالمحبه خویش را محقق می کند.
کنکاشی تطبیقی از التیام روان زخم زیست محیطی در رمان های مراسم لزلی مارمون سیلکو و سووشون سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
49 - 72
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریات نقد بوم گرا، رمان های مراسم از لزلی مارمون سیلکو(-1948) و سووشون از سیمین دانشور(1300-1390) از دیدگاه التیام روان زخم ها مورد بررسی قرار گرفته اند. نقد زیست محیطی رابطه میان طبیعت و انسان را در متون ادبی تحلیل می کند. همچنین با به کارگیری رویکرد روان زخم زیست محیطی جایگاه و اهمیت محیط زیست بر روان انسان مورد تاکید قرار می-گیرد. این مقاله با بررسی این رمان ها به چگونگی تاثیر شرایط محیط زیست بر روان انسان در راستای نمود و تجلی رابطه گسست-ناپذیر انسان و محیط زیست می پردازد. در این مقاله مراسم و سووشون به مثابه دو اثر از دو نویسنده نامدار، دغدغه های زیست محیطی سیلکو و دانشور را به تصویر می کشند. نظریات بوم گرایانه ی لارنس بیوئل و همچنین چریل گلتفلتی و هارولد فروم برای تحلیل آثار مورد استفاده قرارگرفته اند. نظریات کتی کاروت پیرامون روان زخم نیز در این مقاله به کار گرفته شده تا نشان دهند چگونه روان زخم ها در زندگی انسان ها و روابطشان با طبیعت دخیل هستند. وجه مشترک قهرمانان سیلکو و دانشور، بهره گیری از خود طبیعت برای درمان و التیام روان زخم هایی است که به واسطه تخریب طبیعت و سرزمین ایجاد گشته اند.
واکاوی طبیعت در گفتمان مشترک ضرب المثل های لبنانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
159 - 177
حوزههای تخصصی:
از آنجا که ضرب المثل ها یکی از مقوله های زبانی بسیار مهم هر ملت را تشکیل می دهند و علاوه بر این نمای کاملی از فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید یک ملت هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و مقوله مهمی در مطالعات زبان شناسی و ادبیات به شمار می روند.ضرب المثل ها در ادبیات ملل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردارند تا جایی که بخش مهمی از ادبیات هر جامعه را دربرگرفته اند و بررسی آن ها منجربه کشف اشتراکات و اختلافات فرهنگی آنها می شود و نشانه دغدغه فکری گذشتگان و دارای پند و اندرز است. زبان های فارسی و عربی در طول تاریخ همواره تاثیرات بسیاری بر هم داشته اند و این تاثیرات و مبادلات فرهنگی گاها باعث ایجاد اشتراکات زیادی بین این دو زبان شده است. این مقاله سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی ضرب المثل های با مفهوم مشترک بین این دو زبان را از نظر جایگاه عناصر طبیعی در آن ها مورد بررسی قرار دهد. نتایج این مقاله حاکی از آن است مثل های فارسی و لبنانی در به کارگیری عناصر طبیعی زمینی دارای مشترکات بسیاری هستند علت این امر به موقعیت جغرافیایی، بافت فرهنگی و تاریخی و بینش مشترک دو ملت باز می گردد. اما در عین حال ضرب المثل های لبنانی در مقایسه با ضرب المثل های فارسی گرایش بیشتری به عناصر طبیعت به ویژه حیوان و سنگ داشته است. از دیگر نقاط مشترک آن ها، این که هر دو زبان در بیان مثل های خود در به کارگیری حیوانات به استقامت آن ها، غریزه و جثه شان توجه داشته اند اما در دیگر عناصر همچون کوه، سنگ و آب صرفا خود واژگان مدنظر بوده اند.
پلاگیوس و گناهکاربودن نوزادان در اندیشه ی آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۱)
101 - 120
حوزههای تخصصی:
در اندیشه ی آگوستین، طبیعت انسان به واسطه ی گناه نخستین، بیمار است و این بیماری اراده ی انسان را نیز دستخوش ناتوانی برای نیل به رستگاری و انجام اعمال خیر کرده است؛ لذا به عاملی بیرونی برای تقویت نیاز دارد که آن فیض است. نتیجه ی این اعتقاد آگوستین این است که در چنین شرایطی، نوزادان به دلیل تولد جسمانی گناهکارند. در این بین، پلاگیوس معتقد است که رویکرد آگوستین نتایجی را به دنبال دارد که باعث خدشه به لوازمِ اصول اعتقادیِ مسیحیت می شود: اولاً موجب سلب صفت عدل و قدرت از خدا می شود، درحالی که کتاب مقدس خدا را عادل برمی شمرد و در پیِ عادل شمردگیِ انسان است و ثانیاً باعث تفسیری ناروا از فیض می شود که سایر ساحت های درونی انسان را به چالش می کشد و به نوعی ناکارآمدی تنزل می دهد؛ لذا پلاگیوس برای حل این مشکل، ابتدا اراد ه ی انسان را آزاد می داند و در گام بعدی، طبیعت انسان را پاک معرفی می کند و به شرح آنها می پردازد و با رویکردی آریوسی ابتدا به تبیین فیض می پردازد و سپس با تفسیر آگوستین از پولس به مقابله برمی خیزد و شواهد آگوستین از کتاب مقدس را نیز استعاری می داند و در نتیجه نوزادان را عاری از هرگونه گناه اعلام می کند. در این پژوهش قصد داریم به گونه ی توصیفی تحلیلی و با مراجعه به منابع اصیل، به بررسی این مسئله بپردازیم.
هم تاثیری طبیعت، کیهان و ساحت الوهی در کیمیای روحانی زوسیموس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از مورخان علم، براین باورند که کیمیا بخشی از کنش ها و شعائر دینی است در نتیجه تاریخ آن ذیل تاریخ ادیان قرار می گیرد. در کنار این باور، کارل گوستاو یونگِ روان شناس(Carl Gustav Jung) قائل است که کیمیا بخشی از تاریخ روان شناسی است که هدف اش فهم ساختار پیچیده و عمیق روان آدمی است. منتقدان این دو رویکرد ادعا می کنند در کیمیا، آن اندازه که از کنش ها و پرکتیس های مادی و تجربی(آزمایشگاهی) بهره برده شده از مفاهیم دینی و روان شناسانه استفاده نشده است، لذا نمی توان آن را در تاریخ ادیان یا روان شناسی جای داد. در این رویکردهای تاریخ نگارانه، دلالت ها و ارجاعات زیادی به نظریات کیمیایی دوره یونانی مصری(Greco-Egyptian) می شود که یکی از مهم ترین و شاید مدون ترین آنها چارچوب نظری کیمیای زوسیموس است که به «کیمیای روحانی» مشهور شده. بازخوانی این چارچوب نشان می دهد که آراء کیمیایی زوسیموس به دلائل مختلف می تواند برای هرسه رویکرد تا حدی مناقشه آمیز باشد. دراین مقاله ضمن بازخوانی مفاهیم اساسی در این چارچوب کیمیایی، نسبت میان طبیعت(ماده) و قوای فراطبیعی و تعاملات ماده-انسان-اولوهیت بررسی شده است.
تحلیل تطبیقی کهن الگویی جلوه های طبیعت در شعرهای رزا جمالی و غاده السمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ساختارهای بنیادی در شعر رُزا جمالی و غاده السّمّان تفکر اسطوره ای است. از آنجا که این دو شاعر از لحاظ شیوه استفاده از واژگان و عناصر زبانی زنانه شباهت های بسیاری با هم دارند، اشعارشان از جنبه عناصر زبانی مشترک و دارای کهن الگو، تحلیل تطبیقی شده است؛ بنابراین روش انجام پژوهش تطبیقی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده است. یافته ها نشان می دهد هر دو شاعر بر اساس اندیشه و عاطفه زنانه از عناصر و جلوه های طبیعت استفاده کرده اند و حضور این عناصر و مفاهیم مثل زمین، دهلیز، دریا، اقیانوس، درخت و ... ریشه کهن الگویی دارند؛ درواقع هر دو شاعری دارای سرشت و ذهنیتی متأثر از ضمیر ناخودآگاه هستند و تصاویر شعر آنها فراتر از مرزها و محدودیت های مردسالارانه محسوب می شود. همچنین عناصر کهن الگویی زنانه (رویش، زایش، حیات، جاودانگی و مرگ) در اشعار این شاعران برجسته است. رزا جمالی، زایش و حیات را از طریق تشبیه خود به کلمه زنانه «زمین» و غاده السمان جاودانگی زنانه را از طریق همانند دانستن خود با «درخت و جنگل» نشان داده است. از لحاظ ذهنیت زنانه باید گفت زبان جمالی نسبت به زبان غاده مبهم تر و زنانه تر است. همچنین وحدت و جاودانگی در شعر جمالی بیشتر از غاده دیده می شود.
نوروز؛ آیین گرامیداشت رستاخیزِ انسان و طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
5 - 5
حوزههای تخصصی:
اینک که این مرقومات را مطالعه می فرمایید نوروز بر من و شما گذشته است؛ این که نوروز امسال را نوروز ۱۴۰۴ شمسی خورشیدی بنامیم یا چون تاجیکان و دیگر گرامی دارندگانِ بیرون از مرزهای سیاسی ایران امروزی نوروز ۲۰۲۴ شمسی ترسایی بخوانیمش یا بسان هم میهنان زرتشتی نوروز ۳۷۶۳ اوستایی بدانیم یا چون ایرانیان تا پیش از سقوط قاجار نوروز ۱۴۴۶ هجری قمری، اختیارش با شماست؛ اما تمام این سال شمارهای آورده شده بعد از نوروز، گواه آن است که گرامیداشت نوروز تنها برای آغاز سال نو نیست! نوروز از کهن ترین جشن هایی است که آدمی تا به امروز آن را گرامی داشته که مرتبط با تولد و مرگ کسی نیست. نوروز یک جشن کیهانی است و هنگامه آن، گاهی است که پرتو آفتاب به برج حَمَل می افتد و آغازگر اعتدال بهاری می گردد؛ یعنی دقیقاً همان لحظه ای است که هزاره هاست با نواختن بر طبل ها و کرِنای ها و شلیک توپ ها و آن را ایرانی زادگان از پدر به پسر گرامی داشته اند1 . در نوروز نو شدگی عالم کبیر با نو شدگی عالم صغیر همراه می شوند؛ طبیعت نو می شود، من و شما نیز نو می شویم؛ در مراسم نوروز رختی نو بر تن می کنیم، خود را می آراییم و... که این اعمال و نو شدگی رفتار هم زمان با نو شدگی عالم طبیعت می گردد پس به درستی نوروز تقارن آدمی با طبیعت است.باشندگانِ فلاتِ بزرگِ ایران در دوران باستان که مَردمی کشاورز بودند هر ساله جشن آیینی باشکوهی، در بزرگداشتِ ایزدان گیاهی برگزار می کردند معمولاً در این جشن ها که به جشن مرگ و رستاخیز ایزد گیاهی معروف بود، ابتدا مراسم سوگواری برگزار می شد و سپس، گو اینکه ایزد گیاهی زنده شده، به شادی و پایکوبی می پرداختند. به این ترتیب، می پنداشتند که ایزد گیاهی، لطف خود را شامل حال آن ها خواهد کرد و آن سال محصولات پربارتری خواهند داشت. مرگ و رستاخیز ایزد گیاهی، همواره با آغاز سال نو نیز همراه بود و هدف از برگزاری این آیین ها، جلبِ ترحمِ ایزدِ باروری و در نتیجه، برانگیختن نیروهای زایای طبیعت بود2 . نوروز در ارتباط تنگاتنگ با سرزمین ایران است؛ نوروز و ایران بسان ظرف و مظروفی غیرقابل تفکیک می مانند. برای پاسداشت سرزمین ایران چه در برابر تخریب ماده آن و چه در برابر دست اندازی دشمن بیرونی باید مفاهیمی چون نوروز [که سازنده معنی ایران هست] را والا نهاد؛ زیرا گرامیداشت آیین هایی بسان نوروز روشی برای ژرف اندیشی به باور عمومی نسبت به مقوله سرزمین است و در جهانی که دانش همراه با باور ترویج می گردد پاسداشت آیین هایی چون نوروز به مانند ابزار و روش هایی برای ارتقا و درک عمومی منافع جامعه است. بنگریم به جهان بینی مستور در نوروز که خالقش باشندگان سرزمین ایران بودند که حاکی از نگاه منظومه ای و سامان مند به طبیعت و نسبت آن باسعادت انسان در گیتی است؛ بزرگداشت رشد و حیات انسان با تأکید بر نقطه اعتدال بهاری اقدامی برای پیوند زمین (سعادت بشر) با آسمان (آغاز بهار) است؛ تبلور این جهان بینی را در کتیبه داریوش بزرگ در تخت جمشید [جایگاهی که در دوران هخامنشی نورز را برپا می داشتند] می بینیم که پادشاه بزرگ در شکل نیایش و دعا از درگاه خداوندگار می خواهد که سرزمینش [ایران] از سپاه دشمن، دروغ و خشکسالی در امان بدارد.
راه کارهای معماری همسو با طبیعت از طریق بازخوانی اشعار فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ارتباط با طبیعت به دو علت اصلی فاصله گرفتن طبیعت از زندگی انسان ها و نابودی طبیعت توسط آن ها، به مسئله مهمی برای همه جوامع تبدیل شده است. پژوهش مورد نظر با هدف حفظ محیط زیست در تطابق با مباحث مرتبط با طبیعت در اشعار فردوسی، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چگونه می توان از اشعار فردوسی به عنوان راهکارهایی همسو با طبیعت در جهت حفظ زمین بهره برد؟ روش گردآوری داده ها بر پایه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و به تجزیه و تحلیل کیفی در حوزه های طبیعت، پایداری و طبیعت در شاهنامه پرداخته و با ارزیابی، تحلیل، تطابق و تعیین نقاط مشترک، راهکارهای معماری جهت طراحی بنای همسو با طبیعت پیشنهاد می شود. براساس ارزیابی های صورت گرفته، حفظ منابع آب، استفاده از چوب درختان و گیاهان، ساخت و ساز، اهمیت هوای پاک و حفظ حریم جانداران از جمله مباحث طبیعت گرای مطرح شده در شاهنامه است که با وارسی و تطبیق آن با اقدامات لازم جهت دست یابی به پایداری زیست محیطی از طریق طبیعت می توان به راهکارهایی چون تعبیه سیستم جمع آوری و ذخیره آب باران، استفاده از سایبان هایی از جنس چوب گیاه بامبو، کنترل آلودگی هوا با تعبیه پوشش گیاهی، دیوار سبز و طراحی تراس باغ برای حمایت از پرندگان دست یافت.
روش شناسی کشف حقوق طبیعی در نظریه شهید مطهری
منبع:
فلسفه حقوق سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳)
167 - 188
حوزههای تخصصی:
شهید مطهری به گواه شواهدی، یکی از معدود نظریه پردازان حقوق طبیعی در فلسفه حق اسلامی به شمار می رود. این ادعا پس از آن اثبات می پذیرد که تفسیرها و استدلال های سایر نظریه پردازان پیرامون حق و حقوق اسلامی، مورد تأمل قرار گیرد و فاصله ایشان با شهید مطهری روشن شود. پژوهش حاضر با تمرکز بر دیدگاه شهید مطهری، آن را مقدمه و پایه مباحث دیگر می داند و لذا کمتر به وجه اختلاف نظرات پرداخته است. این نوشتار درصدد است تا جای ممکن چگونگی دستیابی شهید مطهری به نظریه حقوق طبیعی در قاموس فکری امامیه را توصیف و تحلیل کند. از این رو سؤال اصلی پژوهش این است که «از نظر شهید مطهری، اولاً، منبع و مبنای حقوق و احکام در اسلام، طبیعی است یا تشریعی؟، و ثانیاً، چگونه این حقوق قابل کشف هستند؟». روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان می دهد که از نظر شهید مطهری، مسلمانان پایه گذار حقوق طبیعی به معنای حقوق عادلانه انسانی هستند. ذات حق، پیرو همبستگی مبانی نظری و عملی نظیر توحید، هماهنگی تکوین و تشریع، و نظام تکاملی که در حکمت اسلامی از آن ها سخن می رود، غیرموضوعه، کشفی، و دارای نفس الامر است. ویژگی شهید مطهری در افتراق از سایر نظریه پردازان معاصر، فراروی از این بُعد هستی شناختی، و التزام به بازشناسی حق عقل در اجتهاد و نسبت سازوار حق طبیعی و حق الهی، در بُعد معرفت شناختیِحقوق است. وی با آگاهی ژرف خویش، پرده از اندیشه ای برمی دارد که گرچه زیر بیرق اصل عدل و تبعیت احکام و حقوق از مصالح واقعی حرکت می کند و به این وسیله خویش را از زمره امامیه می خواند، اما در حقیقت و کٌنه، ذات حق را تشریعی و موضوعه می بیند. از همین رو، در حالی که این اندیشه استناد به طبیعت را برای احراز حقوق، مردود اعلام می کند، شهید مطهری طبیعت را آیت الله و هر استعداد طبیعی را سند یک حق می داند. قوه و استعدادها نشانه حق ها و تلاش در جهت رسیدن به غایت و فعلیّت متناسب آن قوه، بوده و مفاد حقوق را تشکیل می دهند. شهید مطهری با توجه و التفات به نتیجه منطقیِ اصول و قواعدی همچون عدل، منبع بودنِ عقل، ملازمه عقل و شرع، تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعی، دوگانه امر واقعی و ظاهری و ...، در معرفت شناسیِ حقوقی امامیه، نظریه حق و قانون طبیعی را طرح و پشتیبانی می کند. این نظریه در تقابل با اندیشه غالب در میان اندیشوران معاصر امامیه، در غربت به سر می برد. نظریه مقابل، حیث ثبوتی حق ها را از حیث اثباتی تفکیک کرده و قایل به تشریعی و موضوعه بودنِ حق ها و تکلیف ها در اندیشه حقوقی اسلام است. این نگاه که در شباهت با نگاه اشعری است، مورد انتقاد شهید مطهری می باشد. از نظر ایشان، اسلام در لباس شریعت، مبتنی بر حقایق و واقع، بیان کننده حق و قانون است، نه واضع و مؤسس آن. لذا برای عقل به مثابه ابزار شناسنده حقیقت، واقع و طبیعت، شأن بارزی در معرفت شناسی حقوقی قایل است. البته این مهم بدین معنی نیست که تمام احکام قابل درک عقلی هستند، بلکه معنای صحیح آن امکان و گشودگی عقل برای فهم حقوق است، ولو اینکه بخشی از شریعت فوق، درک عقل باشد. اما برخی با تعمیم استثناء به کل شریعت، عقل را از کار انداخته و تمام بار مسلمانی را بر تعبّد می گذارند.
خوانش تطبیقی شعر فروغ فرخزاد و سعاد الصباح بر اساس رویکرد اکوفمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
89 - 124
حوزههای تخصصی:
اکوفمینیسم شاخه ای از پژوهش های فمینیستی است که ارتباط میان زن و زمین را بررسی می کند که این بررسی، عمدتاً یکپارچه نیست و مانند فمینیسم، متکثّر و متنوّع است؛ اما باور مشترک میان اکوفمینیست های مختلف، استثمار زن و زمین از طرف نظام مردسالار حاکم را تأیید می کند. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، تلاش کرده ایم به خوانش اشعار فروغ فرخزاد و سعاد الصباح بر مبنای مؤلفه های شاخص اکوفمینیسم بپردازیم و نشانه های آن را در اشعار این دو شاعر، استخراج، طبقه بندی، مقایسه و نقد کنیم. یافته های پژوهش نشان می دهد در اشعار فروغ فرخزاد و سعاد الصباح، تشبیه زنان به گیاهان بسامد چشمگیری دارد که بخشی از این تشبیهات، ریشه در فرهنگ و جغرافیا دارد؛ اما بخشی دیگر، دارای سویه های انتقادی است؛ به گونه ای که هر دو شاعر زن به صراحت یا به شکل تلویحی، نظام مردسالار را در استثمار زمین و زن مورد انتقاد خود قرار می دهند. در نهایت، نگرانی های این شاعران زن شرقی در قبال طبیعت، باعث شده بخشی از شعر آن ها، قابلیت خوانش با شاخصه های جریان اکوفمینیسم را داشته باشد. البته در بررسی نمونه ها نقاط افتراق این دو شاعر هم به چشم می آید. فروغ فرخزاد و سعاد الصباح به شکلی منحصربه فرد و شخصی ارتباط زن و طبیعت را بازتاب داده اند.
مؤلفه های طراحی شهری پردیس دانشگاهی سلامت بخش از دیدگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 12
حوزههای تخصصی:
پردیس های دانشگاهی فضاهایی هستند که دانشجویان در آن ها همواره با تجارب متعدد آموزش و یادگیری در کنار چالش های متعددی ازجمله فشارهای تحصیلی و اجتماعی رو برو می باشند که تاثیرات منفی بر سلامت روان و جسم آن ها دارد. این موضوع اهمیت وجود فضاهای سلامت بخش در پردیس های دانشگاهی جهت کاهش سطح استرس و بازیابی تمرکز برای یادگیری کاراتر را دوچندان می کند. ازاین رو هدف مطالعه حاضر، واکاوی ارتباط بین نیاز دانشجویان به کاهش سطح استرس و بازیابی تمرکز برای یادگیری با میزان سلامت بخشی حوزه دانشکده علوم پایه از پردیس دانشگاهی فردوسی مشهد، و تدوین چارچوب مفهومی معطوف به ارتقای سلامت روان دانشجویان از طریق طراحی شهری سلامت بخش است. مطالعه حاضر از نوع کیفی بوده و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه ساختاریافته با 33 نفر از دانشجویان دانشکده علوم پردیس دانشگاه فردوسی و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کیفی مصاحبه های پیاده سازی شده انجام شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که از منظر دانشجویان دانشکده علوم، سلامت بخشی این محیط دانشگاهی با کیفیت های خلوت گزینی و آرامش، پیاده مداری، عرصه همگانی باکیفیت، پیوند با طبیعت، خوانایی و گستردگی، سازگاری، و اجتماع پذیری معنا می یابد. بنابراین سلامت دارای بعد فضایی است و بازیابی روانی دانشجویان می تواند با حضور در فضاهای باز و نیمه باز در کنار عناصر طبیعی همچون کال، درختان و پوشش گیاهی همراه با ارتقا دیگر کیفیات طراحی شهری سلامت بخش در محدوده دانشکده علوم فردوسی مشهد تسهیل شود.
واکاوی تفکرات ارسطو و سوفسطائیان درباره حکومت مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
347 - 364
حوزههای تخصصی:
تعیین حکومت مطلوب و تبیین مهم ترین مؤلفه های آن، همواره یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز حقوقدانان، سیاستمداران و فیلسوفان بوده است. امروزه، تعریف های مختلفی از حکومت مطلوب ارائه شده و در آن ها، به شاخص های مهمی چون مشارکت عمومی، قانون گرایی و برابری افراد اشاره شده است. معیار های تعیین حکومت مطلوب، یکی از مهم ترین چالش های فکری فیلسوفان و سوفیست ها در سده های پیشین بوده است که این تزاحم دیدگاه ها نیازمند واکاوی و بررسی می باشد. ارسطو به یک حکومت ترکیبی در دست یابی به حکومت مطلوب معتقد بود و در این راستا، بیشترین میزان انطباق با طبیعت مدنی آدمی را، جامع ترین شرط استمرار و بقاء حکومت مطلوب می دانست؛ اما در مقابل، علی رغم فقدان دیدگاه واحد درباره حکومت مطلوب در اندیشه سوفیست ها، آن ها همواره در بیان آراء خود، به منافع متکثر افراد و بیشترین میزان بهره مندی از امکانات موجود تاکید می کردند. در این نوشتار، ضمن تبیین تفصیلی دیدگاه ارسطو نسبت به قسم بندی حکومت ها و به ویژه تعیین نوع حکومت مطلوب، دیدگاه های سوفیست ها در این باره و نزاع فکری آنان با فیلسوفان نیز بررسی شده است.
گذار از عدالت اخلاقی به عدالت حقوقی و تعریف جدیدی از دولت سیاسی در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
529 - 549
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نگارنده سعی در توضیح امری کمتر دیده شده در اندیشه اخلاقی و سیاسی ارسطو را دارد که همان بعد حقوقی است که ارسطو اتفاقاً بین اخلاق و سیاست در جهت پیوند این دو در فصل پنجم کتاب اخلاق نیکوماخوس بیان کرده است. ارسطو در این فصل از عدالت به معنای اخلاقی فاصله می گیرد و با وارد کردن دیگری در نظریه خود به عدالت به معنای حقوقی تحت نظریه حق طبیعی که خود مبتنی بر نظریه طبیعت یونانی است وارد می شود. با این فصل از کتاب مذکور ارسطو معنای قانون، شهروندی و زندگی ذیل دولت سیاسی را کاملا متحول می کند. به نوعی که کاملا سیاست از این لحظه تحت تأثیر حق یا حقوق غیر سوبژکتیو انسان قرار می گیرد و در اینجا ارسطو میان تدبیر منزل، نسبت خدایگانی و بندگی و وضع سیاسی تفاوت ایجاد می کند و سیاست را مکانی برای تحقق بخشی کسب فضایل اخلاقی و تضمین قوانین مبتنی بر عدالت توزیعی و تصحیحی و سایر حقوق طبیعی شهروندان قرار می دهد.