مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
رفتارهای پرخطر
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
131 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 سال در حال زندگی در مراکز شبه خانواده شهر تهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس بود و با این روش تعداد 90نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر، مقیاس الکسی تایمی و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی توانستند 45/0 رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (05/0 P< ).
آموزش توانمندسازی روانی - اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب در رفتارهای پرخطر و امیدواری دختران نوجوان: تدوین و بررسی اثربخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۰۳-۱۰۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: دوره نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های زندگی است که نقش بنیادی در موفقیت یا شکست افراد در آینده دارد. در این راستا نیاز است تا رفتارهای پرخطر که در این سنین رواج بیشتری می یابند، مورد بررسی قرار گیرند و همچنین امید به آینده در نوجوانان نیز تقویت شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب در رفتارهای پرخطر و امیدواری دختران نوجوان بود. روش: در قالب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری با کنترل، 30 نفر از دانش آموزان دختر نوجوان مدارس متوسطه منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران، 1390) و پرسشنامه امیدواری (اشنایدر و جینروا و همکاران،2016) بودند. بسته آموزشی توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر تئوری، پس از تدوین طی هشت جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها:. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به کاهش رفتارهای پرخطر (4/036=F و 0/001=P) نوجوانان دختر می شود و بر امیدواری (4/791=F و 0/001=P) آن ها تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: آموزش توانمندی های روانی اجتماعی مبتنی بر تئوری انتخاب می تواند میزان رفتارهای پرخطر و امیدواری در نوجوانان دختر را تحت تأثیر قرار دهد و استفاده از آن در کنار سایر روش های درمانی توصیه می شود.
بررسی مدل ساختاری رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی عمومی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با میانجی گری خودنظم جویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۴۸۴-۱۴۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتارهای پرخطر یکی از عمده ترین عامل تهدیدکننده نظام سلامت تلقی می شود. گرایش به خطرپذیری در نوجوانان نسبت به دیگر گروه های سنی بالاتر است و کنترل والدین نقش مهمی در پیشگیری از بروز رفتارهای پرخطر دارد. فقدان مهارت ابرازگری هیجانی عامل زمینه ساز مهمی در جهت بروز رفتارهای پرخطر می باشد. مرور پژوهش های مرتبط با خطرپذیری نشان می دهد پژوهش های زیربنایی به ندرت به ارزیابی متغیرهای مربوط پرداخته اند. هدف: بررسی مدل ساختاری رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی عمومی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با میانجی گری خودنظم جویی هیجانی بود. روش: جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطه ی شهر زنجان بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از طریق فضای مجازی به خاطر عدم کلاس حضوری دانش آموزان نمونه ای به حجم 403 نفراز هر دو جنس انتخاب (که 214 نفر در گروه دختران و 189 نفر در گروه پسران بودند) شد، و به صورت مجازی به پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان (گالونه و همکاران، 2000)، خودتنظیمی عاطفی مارس (1988)، کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار والدین سوننز و همکاران (2010)، و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: اثر مستقیم کنترل روانشناختی والدین بر خودنظم جویی هیجانی (0/01p< ، 0/28- β=) و رفتارهای پرخطر (0/01p< ، 0/22 β=) معنادار بود. اثر مستقیم خودکارآمدی بر خودنظم جویی هیجانی (0/01p< ، 0/31 β=) و رفتارهای پرخطر (0/01p< ، 0/24- β=) معنادار بود. همچنین رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی با رفتار پرخطر از طریق خودنظم جویی هیجانی معنادار بود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، حمایت و کنترل خانواده نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به رفتارهای پرخطر دارد. همچنین تجهیز دانش آموزان به مهارت های فردی همچون خودکارآمدی در زمینه مدیریت و خودنظم جویی هیجانی می تواند در پیشگیری به انجام رفتارهای پرخطر مؤثر باشد.
واکاوی تجارب زیسته ی زنان سرپرست خانوار در مواجهه با رفتارهای پر خطر: مطالعه ی زنان سرپرست خانوار شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
75 - 103
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر باهدف واکاوی تجربه ی زنان سرپرست خانوار در مواجه با رفتارهای پرخطر انجام شده است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است و جامعه ی هدف، شامل زنان سرپرست خانوار شهر کرمان است که رفتارهای پرخطر داشتند. از این تعداد 28 نفر مشارکت کننده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند؛ به این صورت که نمونه گیری تا زمانی که محققان به اشباع نظری دست یافتند ادامه داشته است؛ ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در تحقیق حاضر، برای احراز پایایی و روایی، از روش های پولکینگ هورن بهره گرفته شده است. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که عواملی چون جامعه پذیری نامناسب خانوادگی، سرمایه ی اجتماعی پایین، دین داری پایین، وضعیت بد مالی، اثرات بد رسانه ای و احساس تنهایی ناشی از شکست در گرایش زنان سرپرست خانوار به رفتارهای پرخطر مؤثر بوده است؛ همچنین تجربیات زیسته ی زنان در زمانی که رفتارهای پرخطر داشته اند، نشان دهنده ی اعتماد اجتماعی پایین، مشارکت اجتماعی نداشتن و بیگانگی اجتماعی در میان زنان بوده است . از راهکارهای پیشنهادی افراد موردمطالعه برای برون رفت از شرایط رفتارهای پرخطر می توان به حمایت اجتماعی و توانمندسازی اجتماعی زنان اشاره کرد.
بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و گرایش به رفتارهای پر خطر در نوجوانان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
337 - 344
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اعتیاد به فضای مجازی و گرایش به رفتارهای پرخطر نوجوانان شهر رشت بود. روش مورد استفاده در این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه ی نوجوانان دختر و پسر مقطع دوم دوره متوسطه بود . نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 350 نفر دانش آموز ( 202 دختر و 148 پسر ) در نظر گرفته شد که با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای با خوشه بندی مدارس در ناحیه یک و دو شهررشت، از هر ناحیه 4 دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی یانگ(1998) و مقیاس خطر پذیری نوجوانان ایرانی(1390) استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از شاخص های توصیفی همچون میانگین و انحراف معیار استفاده و روش آماری تحلیل رگرسیون چندمتغیری به وسیله نرم افزار spss انجام شد. یافته ها نشان داد که بین اعتیاد به فضای مجازی و گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0 < p ). همبستگی بین رفتارهای پرخطر به نهادهایی مانند آموزش و پرورش یاری می رساند تا با شناسایی این رفتارها که قابل کنترل است از بروز دیگر رفتارها در دانش آموزان پیشگیری نمایند.
بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
107 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی در دختران و پسران پایه دهم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 97-96 بود. روش: پژوهش از لحاظ هدف کاربردی واز لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه دهم شهرستان بوکان بودند. در مجموع 400 نفر دانش آموز (170 نفر پسر و 230 نفر دختر) پایه دهم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعیین گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر محمدخانی، پرسشنامه فضای مجازی پورغلامی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. روش تجزیه و تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رفتارهای پرخطر و ابعاد فضای مجازی با کیفیت زندگی دانش آموزان پایه دهم رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که از بین رفتارهای پرخطر، مصرف مشروبات الکلی با بیش ترین واریانس و ارتباط با جنس مخالف، کمترین واریانس و همچنین از بین ابعاد فضای مجازی، تعارض ارزش ها با بیش ترین واریانس و انزوای اجتماعی با کمترین واریانس تغییرات کیفیت زندگی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: بنابراین، ناسازگاری با تغییرات تکنولوژیکی و مشکلات ارتباط عاطفی با والدین باعث افزایش رفتارهای پرخطر از قبیل: مصرف مشروبات الکلی و ارتباط جنسی نامشروع می شود و این رفتارها به نوبه خود کاهش کیفیت زندگی و افزایش انزوای اجتماعی در پی حواهد داشت.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت بر کاهش رفتارهای پرخطر در معتادان افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
134 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت بر کاهش رفتارهای پرخطر در معتادان ترک افیونی صورت گرفت. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه ی آماری شامل کلیه افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان سرپل ذهاب در نیمه اول سال 1396 بود، به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 36 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی بر اساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری نسخه پنجم، از افرادی که داوطلب دریافت خدمات درمانی و واجد معیارهای ورود بودند، به صورت تصادفی (12 نفر گروه آزمایش اول، 12 نفر گروه آزمایش دوم و 12 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. از مصاحبه بالینی ساخت یافته DSM-5 نسخه ی بالینی (SCID-5)، مصاحبه بالینی ساخت یافته DSM-5 نسخه ی بالینی (SCID-5-PD) و مقیاس پیش بینی از بازگشت برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت در 8 جلسه 2 ساعته و روش درمان شناختی- رفتاری در 12 جلسه 90 دقیقه ای در گروه های آزمایشی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت در کاهش رفتارهای پرخطر در معتادان افیونی تفاوت معناداری وجود ندارد، اما در مقایسه با گروه کنترل این تفاوت معنادار است. نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت از روش های درمانی تاثیرگذار بر کاهش رفتارهای پرخطر در معتادان افیونی است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودمهارگری و بازداری هیجانی دانش آموزان پسر دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۶۶-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودمهارگری و بازداری هیجانی دانش آموزان پسر دارای رفتارهای پرخطر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 29 نفر از بین آنها انتخاب و در دو گروه آزمایش (14 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه 75 دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و استروساهی، 2010) دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS، سلیمانی نسب و همکاران، 1397)، مقیاس خودمهارگری (SCS، تاجنی و همکاران، 2004) و پرسشنامه استاندارد مهار هیجانی (ECQ، راجرز و نجاریان، 1989) بود. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد با کنترل پیش آزمون بین نمرات پس آزمون در دو گروه آزمایشی و گواه تفاوت معناداری در خودمهارگری و بازداری هیجانی وجود داشت(001/0P<). در نتیجه می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود خودمهارگری و بازداری هیجانی در دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر مؤثر است.
مقایسه اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی و تنظیم هیجان بر بی حوصلگی، استفاده از تلفن همراه و گرایش به رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
71 - 80
یکی از ویژگی های بارز دوران نوجوانی، تمایل برای کسب تجارب جدید و آزمودن رفتارهای پرخطر است. بنابراین این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی و مهارت های تنظیم هیجان بر آمادگی برای بی حوصلگی، استفاده مشکل زا از تلفن همراه و گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان انجام شد. این پژوهش تجربی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه شهر شاهرود در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آنها نمونه ای 45 نفری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. گروه های آزمایش و گواه به روش تصادفی معادل شدند. آموزش کفایت اجتماعی و آموزش مهارت تنظیم هیجان طی 8 جلسه 45 دقیقه ای به ترتیب در گروه های آزمایش 1 و 2 انجام شد گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها به کمک پرسشنامه خطرپذیری جوانان زاده محمدی و همکاران (1390)، پرسشنامه آمادگی برای بی حوصلگی فالمن و همکاران (2013) و مقیاس استفاده آسیب زا از تلفن همراه جنارو و همکاران (2007) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش در مرحله پس آزمون از نظر رفتارهای پرخطر، آمادگی برای بی حوصلگی و استفاده آسیب زا از تلفن همراه کاهش معنی داری داشتند (05/0>P). همچنین آموزش کفایت اجتماعی نسبت به مهارت تنظیم هیجان اثربخشی بیشتری داشت با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، آموزش کفایت اجتماعی با تعدیل احساسات به مقابله با بی حوصلگی دست زده و با افزایش خودکنترلی، نسبت به آموزش مهارت تنظیم هیجان، تاثیر بیشتری بر عدم استفاده آسیب زا از تلفن همراه و گرایش به رفتارهای پرخطر دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش تنظیم هیجان بر کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
243 - 260
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش تنظیم هیجان بر کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان رامهرمز در سال تحصیلی 99-1398 بود که در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه آماری، به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 3 مدرسه انتخاب شد. دو مدرسه به طور تصادفی به گروه های آزمایشی 1 و 2 و یک مدرسه به عنوان گروه گواه گمارده شدند. تعداد گروه آموزش ایمن سازی در برابر استرس براساس پروتکل مایکنبام (2007) شامل 23 نفر و گروه آموزش تنظیم هیجان گراس (2002) شامل 22 نفر و گروه گواه شامل 25 نفر، افراد شرکت کننده در این پژوهش بودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه کفایت اجتماعی فلنر و همکاران (1990)، پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی زاده محمدی و احمدآبادی (1387) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS.22 صورت گرفت یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گروه گواه از لحاظ متغیرهای کفایت اجتماعی (64/34=F، 001/0>P) و رفتارهای پرخطر (56/56=F، 001/0>P) تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین، مشخص شد که روش آموزش تنظیم هیجان تأثیر بیشتری بر میزان بهبود کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش تنظیم هیجان بر کفایت اجتماعی و رفتارهای پرخطر در دانش آموزان دختر موثر بود.
نقش نظارتی خانواده و باورهای مذهبی بر گرایش به رفتارهای پرخطر درنوجوانان16 تا 18سال شهرستان زابل
مقدمه: رفتارهای پرخطر جوانان یکی از مهمترین مس ائل بهداش تی و اجتماعی جوامع کنونی است که بر فرد، خانواده و جامعه ت أثیر م ی گ ذارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نظارت وکنترل والدین و اعتقادات دینی با گرایش به رفتارهای پر خطر در نوجوانان صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان 16 تا 18 سال شهر زابل در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای کنترل والدین (کمپیز وهمکاران، ۱۹86) سنجش اعتقادات دینی (زارع و امین پور، 1390)و خطر پذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران، 1390) استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بین نظارت خانواده وگرایش به رفتارهای پر خطر ارتباطی وجود ندارد زیرا مقدار معناداری بیشتر از 05/0 کسب شده است .اما بین اعتقادات مذهبی و گرایش به رفتارهای پر خطر ارتباط وجود دارد از آنجا که علامت ضریب همبستگی مثبت و مقدار آن ها به مقدار یک نزدیک است. نتیجه گیری: ب ازداری عام ل مهمی است که میل به خطرجویی را شدت می بخش د. و همچنین تقویت باورهای دینی به انجام مناسک .دینی، نقش مهم و پررنگ ی در پیشگیری از رفتارهای پرخطر دارد.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر براساس درماندگی روانشناختی و تحمل پریشانی در نوجوانان بزهکار
زمینه و هدف: شیوع کووید-19 آثار روان شناختی گوناگونی بر روی مردم جهان داشته است. با وجود رونق فضای مجازی در این دوره، بررسی پست های روان شناختی مردم در این فضا اهمیت خاصی دارد. این تحقیق با هدف تبیین و طبقه بندی پست های روان شناختی در دوران شیوع کووید-19 انجام شد. روش پژوهش: روش این مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوای متن قراردادی و جهت دار بود که به روش آنتروپی شانون در بازه زمانی خرداد 1399 تا اسفند 1399 انجام شد. جامعه این مطالعه شامل کلیه پست های روان شناختی در شبکه های اجتماعی درباره کووید-19 در دوران شیوع این ویروس بود. به دلیل ماهیت کیفی این مطالعه بر اساس قاعده اشباع نظری و با توجه به نظر متخصصان این حوزه، 223 پست با مضمون روان شناختی به صورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. سپس به صورت دستی طبقات و زیرطبقات تحلیل شدند. یافته ها: پست های روان شناختی در دوران شیوع کووید-19، در دو طبقه اصلی بهزیستی روان شناختی و آسیب شناسی روانی قابل تقسیم هستند. بهزیستی روان شناختی دارای زیرطبقه های مهارت های زندگی، مثبت نگری، معنا و هدف مندی، حمایت اجتماعی و شکرگزاری و قدردانی است. آسیب شناسی روانی نیز دارای سه زیرطبقه برون سازی و درون سازی مشکلات روانی- رفتاری و مکانیسم های دفاعی است. همچنین هرکدام از زیرطبقه ها دارای زیرطبقه های ردیف دوم می باشند که زیرطبقه ها به واسطه آنها مشخص و متمایز می شوند. نتیجه گیری: پست های گوناگون روان شناختی و غیر روان شناختی ارائه شده در دوران شیوع کووید-19 نیاز به مطالعه بیشتری دارند. بر این اساس پیشنهاد می شود در مطالعات آتی پست های روان شناختی با توجه به بیماری های روانی بررسی شوند.
مطالعه جامعه شناختی نقش سرمایه فرهنگی- اجتماعی در تبیین روانشناختی رفتارهای پرخطر زنان سرپرست خانوار
زمینه و هدف: بروز رفتارهای پرخطر در بین زنان سرپرست خانوار از مسائل و آسیب های اجتماعی است که به یکی از مهم ترین دل نگرانی های بشر تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعه شناختی نقش سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی در تبیین رفتارهای پرخطر در بین زنان سرپرست خانوار شهر کرمان انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است و جامعه ی آماری، شامل کلیه زنان سرپرست خانوار دارای رفتارهای پرخطر شهر کرمان می باشد که از این تعداد، 120 نفر با استفاده از نرم افزار sample power و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه محقق ساخته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و مولفه های آن ها به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر گرایش به رفتارهای پرخطر همبستگی وجود دارد؛ همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی پژوهش نشان داد متغیرهای حاضر در مدل، 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفتارهای پرخطر را تبیین کرده اند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد زنان سرپرست خانوار زمانی کمتر به سمت رفتارهای پرخطر گرایش پیدا می کنند که از حمایت اجتماعی خانواده برخوردار باشند؛ بنابراین تقویت حمایت اجتماعی از زنان با هدف افزایش سرمایه اجتماعی باعث کاهش قابل ملاحظه در بروز رفتارهای پرخطر شده و تأثیر مثبتی بر رفتارهای زنان دارد.
رابطه دینداری با رفتارهای پرخطر در بین جوانان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش، تعیین رابطه دین داری با رفتارهای پرخطر در بین جوانان شهر مشهد بود. در این پژوهش، میزان بروز رفتارهای پرخطر و میزان دین داری در بین جوانان شهر مشهد و تأثیر دین داری بر رفتارهای پرخطر مورد سنجش قرار گرفت. این پژوهش در قالب یک پیمایش مقطعی صورت پذیرفت. جامعه آماری، جوانان 29-15 ساله شهر مشهد بودند که 384 نفر از آنها به عنوان نمونه و به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش رفتارهای پرخطر، از پرسشنامه خطرپذیری جوانان ایرانی استفاده شد؛ در این راستا، پایایی و اعتبار مقیاس از طریق آلفای کرونباخ و روایی محتوا تأیید شده است. آلفای کرونباخ، در همه سازه ها بیشتر از 7/0 بوده و داده ها به کمک نرم افزار آماری SPSS تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که رفتارهای پرخطر در بین پسران بیش از دختران بوده اما تفاوت معناداری بین دین داری پسران و دختران در شهر مشهد وجود نداشته است. همچنین رابطه سن با رفتارهای پرخطر و دین داری معنادار نبود. میانگین رفتارهای پرخطر جوانان مجرد در ابعاد گرایش به الکل، گرایش به خشونت، گرایش به رفتارهای جنسی و گرایش به رانندگی پرخطر بیشتر از متأهلین و میانگین دین داری متأهلین در همه ابعاد (به جز بعد دانشی) بیشتر از مجردها بوده است. نتایج نشان داد بین دین داری و ابعاد آن با رفتارهای پرخطر و ابعاد آن رابطه معکوس و معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر با افزایش میزان دین داری، ارتکاب رفتارهای پرخطر کاهش می یابد. در بین ابعاد دینداری، بعد مناسکی و بعد پیامدی در مجموع بیشترین اثر را بر متغیر رفتارهای پرخطر داشته اند.
اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق، کلیه مادران دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بندپی شرقی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل می باشند به تعداد 665 تشکیل می دهند که از این میان تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری پرخطر و مادرانشان که با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی داشتند با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزشی والدگری براساس بسته آموزشی بریگل (2016) را طی ۸ جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه پیوند با مدرسه (رضایی شریف، ۱۳۹۱) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر (زادمحمدی و همکاران، ۱۳۹0) در هر دو گروه اجرا شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزارSPSS-22مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه آموزش برنامه والدگری آدلری موجب افزایش پیوند والدینی مراقبت (53/51=F، 001/0>P)، حمایت افراطی (50/70=F، 001/0>P) و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان (30/120=F، 001/0>P) موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش والدگری آدلری موجب افزایش پیوند با مدرسه و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان موثر شد.
بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر، اهمال کاری و ترس از موفقیت در نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر مداخلات ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش انجام این پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه می باشد. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر جغتای در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دهند. نمونه مورد مطالعه 30 نفر بود که از بین دانش آموزان 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه جای گرفتند. سپس پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (۱۹۷۹) و پرسش نامه رفتارهای پرخطر محمدخانی (1395) در اختیار نمونه آماری قرار گرفت و بعد از برگزاری جلسات آموزش ذهن آگاهی سگال و همکاران (2002) برای گروه های آزمایش، پس آزمون انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با بکارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر (35/78=F، 001/0>p)، اهمال کاری (65/19=F، 001/0>p) و ترس از موفقیت (23/21=F، 001/0>p) در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم موثر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت در بین دانش آموزان اثربخشی معناداری دارد و می تواند در جهت بهبود مشکلات دانش آموران موثر باشد.
نقش ناگویی هیجانی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر مبنای نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
550 - 559
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است و با هدف تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر در دختران دانشجوی مقطع کارشناسی یکی از دانشگاه های شهر قم اجرا شد. 470 دانشجو در دو مرحله با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ای انتخاب شدند و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبُعدی (MSPSS)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20)، و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS 22 وLisrel 8/72 انجام شد. طبق نتایج، حمایت اجتماعی ادراک شده با رفتارهای پرخطر، همبستگی منفی معنادار و ناگویی هیجانی با رفتارهای پرخطر، همبستگی مثبت معنادار دارد. تحلیل مسیر نشان داد حمایت اجتماعی ادارک شده، نقش واسطه ای در رابطه بین ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر دارد. می توان از این یافته ها جهت شناسایی افراد در معرض خطر استفاده کرد و از طریق تقویت هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی و اجتماعی، همچنین، با تقویت حمایت اجتماعی در افراد مبتلا به ناگویی هیجانی، گرایش به رفتارهای پرخطر را کاهش داد.
آزمون نقش میانجی شخصیت در رابطه فعالیت بدنی اوقات فراغت و رفتارهای پرخطر در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
۲۴۶-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق بررسی رابطه فعالیت بدنی اوقات فراغت و رفتارهای پرخطر با نقش میانجی شخصیت در دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی بود که به صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 375 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. چک لیست محقق ساخته فعالیت بدنی اوقات فراغت، پرسشنامه رفتارهای پرخطر و شخصیت برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها: رفتارهای پرخطر در دانشجویان فعال در اوقات فراغت کمتر است. همچنین با افزایش فعالیت بدنی اوقات فراغت، رفتارهای پرخطر در دانشجویان کاهش می یابد. از طرفی، هرچه روان رنجوری در دانشجویان بیشتر گردد، رفتارهای پرخطر نیز بیشتر خواهد شد. همچنین، روابط جداگانه بین فعالیت بدنی اوقات فراغت و شخصیت با رفتارهای پرخطر معنادار بود. با این حال، نتایج نشان داد زمانی که متغیر شخصیت در رابطه بین فعالیت بدنی اوقات فراغت و رفتارهای پرخطر وارد شد، رابطه بین دو متغیر غیرمعنادار شد. بحث: جهت کاهش رفتارهای پرخطر در دانشجویان، بهتر است مسئولان دانشگاه، با برگزاری کلاسهای فوق برنامه ورزشی و دسترسی راحت به مکان های ورزشی، امکان شرکت دانشجویان در فعالیت های بدنی اوقات فراغت را افزایش دهند.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس روابط والد- فرزند با میانجی گری ذهن آگاهی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
192-183
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه بین کیفیت روابط والد-فرزند و رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس دولتی رشت در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 215 نفر، به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایران (IARS) علی زاده محمدی و احمدآبادی (1387)، مقیاس ارزیابی رابطه والد– فرزند (PCRS) مارک و همکاران (1983)، و فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) والش و همکاران (2006) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم کیفیت ارتباط با پدر و مادر بر رفتارهای پرخطر و ذهن آگاهی معنادار بود؛ نتایج دیگری نشان داد که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر معنادار بود (05/0>P). همچنین مشخص شد نقش میانجی ذهن آگاهی بین کیفیت روابط پدر و مادر بر رفتارهای پرخطر معنادار بود (05/0>P)؛ در واقع متغیر ذهن آگاهی بین کیفیت روابط والد-فرزند و رفتارهای پرخطر نقش میانجی جزئی دارد. مدل پیشنهادی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که کیفیت تعامل والد- فرزند می تواند منجر به افزایش ذهن اگاهی در نوجوانان شده و در نتیجه به عنوان یک عامل محافظتی در برابر رفتارهای پرخطر در نظر گرفته شود.
مقایسه تنظیم شناختی هیجان، شادکامی و عدم تحمل آشفتگی در کارکنان وظیفه با رفتارهای پرخطر بالا و پایین
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تنظیم شناختی هیجان، شادکامی و عدم تحمل آشفتگی در کارکنان وظیفه با رفتارهای پرخطر بالا و پایین بود. روش: این پژوهش از نوع علی مقایسه ای بوده و جامعه آماری این پژوهش را تمامی کارکنان وظیفه (سربازان) مشغول به خدمت در یکی از یگان های نظامی غرب شهر تهران تشکیل دادند (تعداد 139 =N). نمونه این پژوهش نیز شامل 60 نفر از کارکنان وظیفه بود که به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و سپس در دو گروه با رفتارهای پرخطربالا و پایین جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه رفتارهای پرخطر، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، پرسشنامه شادکامی آکسفورد و مقیاس تحمل آشفتگی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد بین تنظیم شناختی هیجان در کارکنان وظیفه با رفتارهای پرخطر بالا و رفتارهای پرخطر پائین، تفاوت وجود دارد. همچنین بین تحمل آشفتگی در کارکنان وظیفه با رفتارهای پرخطر بالا و پائین، تفاوت وجود دارد و همچنین، مشخص شد بین شادکامی در کارکنان وظیفه با رفتارهای پرخطر بالا و پائین، تفاوت وجود دارد. بحث: می توان نتیجه گرفت کارکنان وظیفه با رفتار پرخطر پایین، از "تنظیم شناختی هیجان"، "تحمل آشفتگی" بالاتر و "شادکامی" بیشتری نسبت به گروه دیگر برخوردارند.