مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
رفتارهای پرخطر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر دانش آموزان بر اساس سرسختی روان شناختی، سبک های مقابله ای و انعطاف پذیری روان شناختی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان سرایان در سال تحصیلی 98- 1397 بوده اند که تعداد کل آن ها حدود 1100 نفر برآورد شد. از جامعه مورد نظر با استفاده از جدول مورگان و کرجسی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 230 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های گرایش به رفتارهای پرخطر رشید و مارابی، سرسختی روان شناختی کوباسا، سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن و انعطاف پذیری روان شناختی دنیس و وندروال استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندمتغیره به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، بین سرسختی روان شناختی، سبک مقابله ای مسأله م دار و انعطاف پذیری روان شناختی با گرایش به رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه منفی معنی داری وجود دارد؛ درحالی که، بین سبک مقابله ای هیجان مدار با گرایش به رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری به دست آمد. به ترتیب انعطاف پذیری روان شناختی، سرسختی روان شناختی و سبک های مقابله ای هیجان مدار و مسئله مدار بیشترین قدرت در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر را دارند. نتیجه گیری: در مجموع، با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که انعطاف پذیری روان شناختی وسرسختی روان شناختی بالا و سبک های مقابله ای سازگارانه، می توانند باعث کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در دانش آموزان شوند و بالعکس
اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت گرا با تأکید بر آموزه های دینی بر کاهش رفتارهای پرخطر دانش آموزان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت گرا با تأکید بر آموزه های دینی بر کاهش رفتارهای پرخطر دانش آموزان دارای افکار خودکشی مقطع متوسطه دوره دوم شهر خلخال انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با یک گروه آزمایش و کنترل بود. نمونه پژوهش، تعداد 30 دانش آموز از مدارس دخترانه مقطع متوسطه دوره دوم شهر خلخال در سال تحصیلی 1399-1398 بود که به روش نمونه گیری هدفمند چندمرحله ای، انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. از مقیاس افکار خودکشی بک و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی برای سنجش متغیرها استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت روانشناسی مثبت گرا با تأکید بر آموزه های دینی قرار گرفتند و در این مدت، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند مداخله ارائه شده در کاهش رفتارهای پرخطر اثر مثبت دارد و این اثر در مرحله پیگیری هم تداوم دارد. درمجموع، روانشناسی مثبت گرا با تأکید بر آموزه های دینی با پیشینه نظری و پژوهشی قوی، راهبردی مناسب در کاهش رفتارهای پرخطر دانش آموزان دارای افکار خودکشی است و می توان از آن به عنوان شیوه مداخله ای مؤثر در کاهش این نوع از اختلالات استفاده کرد.
تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی - روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
97-116
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر ( گرایش به مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار ) در نوجوانان بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود که در سال تحصیلی 1397-1396 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. ابتدا 200 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و سپس30 دانش آموز دارای رفتارهای پرخطر بر اساس مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی، با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب گردید و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای گروه آزمایش، برنامه آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای برگزار گردید و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به طور معناداری باعث کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان شد. نتیجه گیری: روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی، مداخله ای موثر و کارآمد در کاهش گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر شایع در این گروه سنی به ویژه مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار است.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر افزایش سلامت روان و کاهش رفتارهای پرخطر در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی دوم شهرستان خرم آباد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر افزایش سلامت روان و کاهش رفتارهای پرخطر در دانش آموزان مقطع متوسطه ی دوم شهرستان خرم آباد انجام شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان خرم آباد در نیمسال اول 1399-1398 بود. که تعداد 50 آزمودنی به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایشی (25 نفر) و کنترل (25 نفر ) گمارده شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای قرار گرفتند و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکرد. سپس با استفاده از پرسشنامه های GHA-28 و پرسشنامه50 سوالی سنجش رفتارهای پرخطر، میزان افزایش سلامت روان و کاهش رفتارهای پرخطر در افراد شرکت کننده قبل و بعد از کارگاه سنجیده شد. داده های پژوهش از طریق روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمره ی افراد گروه آزمایش در پس آزمون، به طور معناداری در تمام مولفه های سلامت روان و رفتارهای پرخطر تفاوت معناداری وجود داشت(P<0.01). پژوهش حاضر نشان داد برنامه آموزش مهارت های مقابله ای می تواند موجب افزایش سلامت روان و کاهش رفتارهای پرخطر در دانش آموزان گردد.
ارائه ی مدل علّی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس نگرش مذهبی و سبک های فرزند پروری والدین: با میانجیگری چشم انداز زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : رفتارهای پرخطر، رفتارهایی هستند که سلامت و بهزیستی نوجوانان و جوانان را در معرض خطر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر ارائه ی مدل علّی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس نگرش مذهبی و سبک های فرزند پروری والدین با میانجیگری چشم انداز زمان بود. روش : پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت کاربردی، نوع کمی و ازنظر فرآیند و روش جمع آوری و تحلیل داده ها توصیفی-پیمایشی است. روش تجزیه و تحلیل داده ها، روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش موردنظر، کلیه دانش آموزان دختر متوسطه ی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 251000 نفر بودند. نمونه پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 383 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرزند پروری ادراک شده بوری (PAQ)(1991)، نگرش سنج مذهبی گلریز و براهنی (1353)، پرسشنامه چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI) (1999) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی زاده محمدی و همکاران (1390) استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش بیانگر آن است که گرایش به رفتار پرخطر با نگرش مذهبی رو سبک های فرزندپروری ابطه مستقیم دارد. همچنین گرایش به رفتار پرخطر بر اساس نگرش مذهبی با میانجیگری چشم انداز زمان رابطه غیرمستقیم دارد. نتایج نشان داد که گرایش به رفتار پرخطر بر اساس سبک فرزند پروری با میانجی گری چشم انداز زمان رابطه غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که چگونه عوامل درون فردی در یک مدل بر گرایش به انواع رفتارهای پرخطر در نوجوانان تأثیر می گذارند. در نهایت نتایج نشان داد که مدل کلی تحقیق از برازش قوی برخوردار است.
اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر نشانگان درونی سازی و خودکنترلی در نوجوانان با گرایش به رفتارهای پرخطر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر نشانگان درونی سازی و خودکنترلی در نوجوانان با گرایش به رفتارهای پرخطر بود.روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان نوجوان متوسطه دوم با گرایش به رفتارهای پرخطر منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 25 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) مهارت های تنظیم هیجان را آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، مقیاس مشکلات رفتاری (آخنباخ و رسکورلا، 2001) و مقیاس تجدیدنظرشده خودکنترلی (گراسمیک و همکاران، 1993) استفاده و برای تحلیل آنها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 با سطح معنی داری (05/0) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های تنظیم هیجان به طورمعناداری باعث کاهش شکایات جسمانی و افزایش خودکنترلی شد (001/0˂P)، اما تاثیر معناداری بر کاهش اضطراب/ افسردگی و گوشه گیری/ افسردگی نداشت (05/0P>).نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، بهره گیری از روش آموزش مهارت های تنظیم هیجان می تواند با کاهش مشکلات درونی سازی و افزایش خودکنترلی ریسک رفتارهای پرخطر را در نوجوانان مستعد رفتارهای پرخطر و سایر گروه های آسیب پذیر را کاهش دهد.
بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر، تنظیم هیجان و اضطراب افراد وابسته به متادون
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک بیماری روانی اجتماعی است که باعث وابستگی روانی و فیزیولوژیک فرد مبتلا به این مواد می شود و عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی تاثیرات نامطلوبی بر جای می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون بوده است . روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش نیمه تجربی با گروه مداخله و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد اندیشه نو مشهد در سال 1398 بود که در دامنه سنی بین 18 تا 40 سال قرار داشتند، که به شیوه هدفمند، در هرگروه تعداد 15 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه افسردگی همیلتون ، تنظیم هیجان گراس و جان، رفتارهای پرخطر زاده محمدی و مصاحبه بالینی ساختاریافته و اضطراب همیلتون بود. گروه مداخله طی 12جلسه90 دقیقه ای تحت درمان فراتشخیصی یکپارچه قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. و پس از اتمام درمان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادکه درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشانه های بالینی افسردگی ، تنظیم هیجان، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون معنادار است (p<0.05). نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نشانه های بالینی افسردگی، رفتارهای پرخطر و اضطراب و افزایش تنظیم هیجان افراد وابسته به متادون موثر است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیم گری و کنترل عواطف در نوجوانان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیم گری و کنترل عواطف در نوجوانان دارای رفتارهای پرخطر انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر در مقطع متوسطه دوره دوم در شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهشی شامل 30 نفر از جامعه آماری مذکور بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه (آزمایش 15 نفر و گروه کنترل 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 75 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها در پیش آزمون و پس آزمون از مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (سلیمانی نسب و همکاران، 1397)، مقیاس کنترل عواطف (ویلیامز و همکاران، 1997) و پرسشنامه خودتنظیم گری بوفارد (بوفارد و همکاران، 1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) صورت گرفت. یافته ها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر معناداری بر بهبود خودتنظیم گری (01/0 P< ، 11/23= F ) و کنترل عواطف (01/0 P< ، 94/18= F ) در نوجوانان دارای رفتارهای پرخطر داشت. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک مداخله موثر به منظور بهبود خودتنظیمی و کنترل عواطف در نوجوانان دارای رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر توانمندسازی مبتنی بر سلامت جنسی روی رفتارهای پرخطر و بهبود خویشتن داری جنسی نوجوانان دختر واجد سرپرست ناکارآمد بهزیستی استان آذربایجان شرقی
حوزههای تخصصی:
دوران نوجوانی به دلیل نمویافتگی جنسی یکی از حساس ترین دوران زندگی است؛ که نیازمند آموزش و توانمندسازی مبتنی بر سلامت جنسی است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر توانمندسازی مبتنی بر سلامت جنسی روی رفتارهای پرخطر و بهبود خویشتن داری جنسی نوجوانان دختر 12-18 سال واجد سرپرست ناکارآمد بهزیستی استان آذربایجان شرقی صورت گرفت. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش همه نوجوانان دختر 12-18 سال واجد سرپرست ناکارآمد اداره بهزیستی شهرستان تبریز در سال 1397 بودند که شمار آن ها 82 نفر بود که از میان مراکز نگه داری کودکان و نوجوانان دو مرکز گزینش و سپس 30 دختر نوجوان به شیوه هدفمند گزینش و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند، به این صورت که نخست پرسشنامه ها میان نوجوانان دختر توزیع شده و آزمودنی های گروه آزمایش، تحت آموزش توانمندسازی مبتنی بر سلامت جنسی، به مدت هشت جلسه قرارگرفته و در برابر، گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خویشتن داری جنسی (جعفری، 1386)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر (گولون و مور، 2000) و پرسشنامه سیستم کنترل رفتار پرخطر جوانان (زاده محمدی و احمدآبادی، 2008) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. برآمدهای پژوهش نشان داد که آموزش توانمندسازی مبتنی بر سلامت جنسی بر رفتارهای پرخطر و مؤلفه های آن ( F=25/774 ) و خویشتن داری جنسی ( F=5/08 ) نوجوانان تأثیر معنادار داشت (05/0> P ). بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش سلامت جنسی در نوجوانان واجد سرپرست ناکارآمد به دلیل مشکلات روان شناختی که در مراکز بهزیستی دارند، می تواند نقش برجسته ای در زمینه کاهش رفتارهای پرخطر و افزایش خویشتن داری در برابر مشکلات جنسی داشته باشد.
گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر: نقش پیش بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۶۰-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 150 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس به روش اینترنتی، از طریق شبکه های مجازی (تلگرام، واتساپ و شاد) در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، تنظیم شناختی هیجان (حسنی، 1389) و تحریف شناختی بین فردی (همام سی و همکاران، 2004) پاسخ دادند؛ داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی با گرایش به رفتار پرخطر رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0>P). راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی 50% واریانس گرایش به رفتار پرخطر را تبیین می کنند. بنابراین از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص شناختی و هیجانی می تواند نقش مهمی در رفتارهای پرخطر داشته باشد.
نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین راهبردهای مقابله ای و رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۷۴-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین راهبردهای مقابله ای و رفتارهای پرخطر بود. پژوهش حاضر از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم که در سال تحصیلی 1400-99 در مدارس دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند که از بین آنها250 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های رفتارهای پرخطر (احمدپور ترکمان، ۱۳۹۰)، راهبردهای مقابله ای (WCQ) (لازاروس و فولکمن، 1984) و مقیاس دﺷﻮاری ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻫﯿﺠﺎنی (DERS) (گرتز و رومر، 2004) بود. یافته های به دست آمده از ارزیابی مدل پیشنهادی به روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار 25 SPSSو 3SmartPLS نشان داد که راهبردهای مقابله ای بصورت مستقیم و به شکل منفی پیش بینی کننده رفتارهای پرخطر (01/0 P<) و به شکل مثبت پیش بینی کننده دشواری در تنظیم شناختی هیجان نوجوانان است (05/0 P<). اما نقش مستقیم دشواری در تنظیم هیجان و نقش واسطه ای آن در رابطه راهبردهای مقابله ای با رفتارهای پر خطر معنادار نیست. با توجه به نقش معنادار راهبردهای مقابله ای بر دشواری در تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر، معلمان و مشاوران می توانند با بررسی راهبردهای مقابله ای در جهت بهبود تنظیم هیجان و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان اقدام کنند.
نقش تکانشگری، کارکردهای اجرایی و بهوشیاری زمینه ای در بروز رفتارهای پرخطر جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
137 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تکانشگری، کارکردهای اجرایی و بهوشیاری زمینه ای در بروز رفتارهای پرخطر جوانان صورت گرفت. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه های سراسری تهران1400-1399 تشکیل دادند. از بین آن ها تعداد 380 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب شدند. آنها به مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(زاده محمدی و همکاران)، تکانشگری بارت(پاتون و همکاران)، پرسشنامه توانایی های شناختی(نجاتی) و پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری(بایر و همکاران) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین متغیر تکانشگری و کارکردهای اجرایی (به جز شناخت اجتماعی) با رفتارهای پرخطر رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین رفتارهای پرخطر با بهوشیاری زمینه ای و عامل های توصیف و عمل همراه با آگاهی رابطه ای منفی و معنی دار وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که کارکردهای اجرایی به طرز معناداری گرایش به رفتارهای پرخطر در جوانان را پیش بینی کرد. از نتایج بدست آمده می توان به منظور تعیین اولویت های آموزشی و درمانی با هدف کمک به پیشگیری و کنترل چنین رفتارهای پرخطری در قشر جوان جامعه بهره برد.
مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های پردازش هویت با میانجیگری فرسودگی تحصیلی در نوجوانان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش طراحی مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های پردازش هویت با میانجیگری فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم بود. روش: در این پژوهش از طرح همبستگی و رگرسیون چند متغیره برای تبیین رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر و پسران متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1400 بوده است. آزمودنی ها شامل 221 دانش آموز و ابزارهای تحقیق شامل مقیاس رفتارهای پرخطر نوجوانان ایرانی (IARS)، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی مسلش (MBI) و پرسشنامه سبک های پردازش هویت (ISI 6G) بوده است. برای تحلیل آماری از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که این مدل به شکل معناداری می تواند رفتار پرخطر در نوجوانان متوسطه دوم را بر اساس سبک های پردازش هویت هنجاری و اجتنابی پیش بینی کند. همچنین سبک های پردازش هویت هنجاری و اطلاعاتی به صورت غیرمستقیم و با میانجیگری فرسودگی تحصیلی رفتارهای پرخطر را در این دانش آموزان پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت پیشگیری از رفتارهای با پیامدهای طولانی و آسیب رسان نتایج این تحقیق می تواند در اختیار سیاست گذاران آموزشی کشور، آموزش و پرورش، مدارس و خانواده ها قرار بگیرد.
نقش بهزیستی معنوی و بهزیستی روانی در پیش بینی رفتارهای پرخطر جوانان زندانی شهر زنجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
32-44
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: رفتارهای پرخطر از عوامل مهم گرایش جوانان به بزهکاری و جرم به حساب می آید و شناسایی عواملی که بتواند از این رفتارها پیشگیری کند یا آنها را کاهش دهد بسیار مهم است. ازاین رو، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی نقش بهزیستی معنوی و بهزیستی روانی در پیش بینی رفتارهای پرخطر زندانیان جوان شهر زنجان صورت گرفته است. روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زندانیان جوان 18 تا 35 سال شهر زنجان بود که به تعداد 500 نفر برآورد شد. حجم نمونه نیز با استفاده از روش کوکران به تعداد 220 نفر محاسبه شد. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها نیز پرسش نامه های استاندارد رفتارهای پرخطر محمدخانی، بهزیستی روانی ریف و بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از جداول و نمودارهای توصیفی و نیز آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، بین متغیّر بهزیستی معنوی و مذهبی با رفتارهای پرخطر و مؤلفه های آن (05/0>p)؛ و همچنین بین مؤلفه های رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران و مؤلفه ی پذیرش خود با برخی از رفتارهای پرخطر رابطه وجود داشت. نتایج جدول رگرسیون نیز نشان داد که بهزیستی معنوی و مذهبی توان پیش بینی و تبیین رفتارهای پرخطر و پرخاشگرانه، رابطه با جنس مخالف، کشیدن سیگار و قلیان، نوشیدنی های الکلی و مواد مخدر و روان گردان؛ و رابطه ی مثبت با دیگران توانایی پیش بینی افکار و اقدام به خودکشی را داشت (001/0>P). نتیجه گیری: بهزیستی معنوی و مذهبی می توانند در کاهش رفتارهای پرخطرِ جوانانِ زندانی مؤثر باشند.
نقش ابعاد چهارگانه تاریک شخصیت و هیجان خواهی در پیش بینی رفتارهای پرخطر جوانان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان داده اند صفات شخصیتی و هیجان خواهی در گرایش جوانان به رفتارهای پرخطر نقش دارند. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش ابعاد چهارگانه تاریک شخصیت و هیجان خواهی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر جوانان شهر تبریز بود. بدین منظور طی یک مطالعه توصیفی-همبستگی،350 نفر از جوانان (20-35) ساله شهر تبریز، به روش هدفمند انتخاب و به پرسشنامه های رفتارهای پرخطر، ابعاد چهارگانه تاریک شخصیت و هیجان خواهی زاکرمن پاسخ دادند. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که در مجموع صفت تاریک شخصیت ماکیاولیسم، جامعه ستیزی و سادیسم و هیجان خواهی قادرند به طور ترکیبی 34 درصد از واریانس رفتارهای پرخطررا به طور معنی دار تبیین کند. مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که افراد ماکیاولیسم بیشتر به رفتارهای پرخطری مانند تقلب، زورگویی، سوءاستفاده از دیگران در روابط شخصی، فریبکاری و کلاهبرداری، جرائم مالی، بی اخلاقی و عدم توجه به هنجارها، تقلب و دزدی علمی، دروغگویی و خودارتقایی در فضاهای مجازی، پرخاشگری رابطه ای و خیانت در روابط و تعهدات بین فردی دست می زنند. هم چنین افراد جامعه ستیز دارای ویژگی هایی چون سوء استفاده از روابط بین فردی ، دزدی و رفتارهای غیرقانونی، وارد کردن آسیب جسمی به دیگران و دیگرکشی، خودکشی هستند. افراد سادیسم نیز دارای ویژگی هایی مانند غیرقابل اعتماد بودن، فقدان همدلی، بی صداقتی گرایش های ضداجتماعی هستند. اف راد ب اه وش هیجانی زیاد از خودآگاهی بیشتری بهره مند ه ستند و در واق ع درک ی عمی ق از هیجان ات، نق اط ض عف و ق درت، نیازه ا و ذائقه های خود دارند.
اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری و رفتارهای پرخطر در نوجوانان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی همراه با اختلال رفتارهنجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۴۰۰-۳۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی مداخله مبتنی برذهن آگاهی در افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی پرداختند. اما پژوهشی که به اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی در افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی همراه با اختلال رفتار هنجاری پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری و رفتارهای پرخطر در نوجوانان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی همراه با اختلال رفتار هنجاری صورت گرفت. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان پسر 13 تا 18 سال دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی همراه با اختلال رفتار هنجاری مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شیراز در سال 1398 بودند، با روش نمونه گیری در دسترس 26 نفر بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (زیلوفسکا، 2012) را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خود مهارگری تانجنی (تانجی و بائومیسر، 2004) و پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی، احمدآبادی، حیدری، 1390) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر از نوع طرح های آمیخته با نرم افزار SPSS (نسخه 26) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، تفاوت در دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ نمره پس آزمون و پیگیری در متغیرخودمهارگری و رفتارهای پرخطر معنادار است (0/05 p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، آموزش و به کارگیری تکنیک های مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود خودمهارگری و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دارای اختلال کم توجهی / بیش فعالی همراه با رفتارهنجاری مؤثر باشد.
عاملان جامعه پذیری و گرایش به رفتارهای پرخطر با تاکید بر نظریه یادگیری اجتماعی (مورد مطالعه شهروندان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
65 - 95
حوزههای تخصصی:
خانواد اصلی ترین عامل جامعه پذیری در هر جامعه ای است. با بزرگ تر شدن فرزندان، نقش همسالان پررنگ تر می شود و در کنار این دو عامل مهم رسانه و عاملان دینی زمینه جامعه پذیری افراد را فراهم می نمایند. این پژوهش با هدف بررسی نقش عاملان جامعه پذیری و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین شهروندان کاشانی بر مبنای رویکرد نظریه یادگیری اجتماعی انجام شده است. روش تحقیق به کار رفته در پژوهش حاضر پیمایشی بوده و نمونه آماری پژوهش تعداد 552 نفر از شهروندان شهر کاشان براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری احتمالی متناسب با حجم به عنوان نمونه نهایی انتخاب گردیدند. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار آن بر اساس نظرات افراد متخصص دانشگاهی صورت گرفته است. برای تحلیل استنباطی و سنجش ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و آزمون T مقایسه زوجی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 25 استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از این بوده است که گرایش شهروندان به رفتارهای پرخطر در حد متوسط بوده و پسران بیشتر از دختران به رفتارهای پرخطر تمایل داشته اند. همچنین نتایج آزمون فرضیات بین عاملان جامعه پذیری شامل عامل خانوادگی، پیوند با همسالان و اثرپذیری رسانه ای با بروز رفتارهای پرخطر معنی دار و مثبت بوده و متغیرهای سن و دینداری رابطه معنی دار و معکوس داشته اند و در نهایت متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی با رفتارهای پرخطر رابطه ای نداشته است.متغیرهای مستقل در مجموع 33 درصد از تغییرات متغیر رفتارهای پرخطر را تبیین کرده اند.
بررسی پایبندی دینی و گرایش به رفتارهای پرخطر (مورد مطالعه: نوجوانان و جوانان شهر کاشان)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
181 - 207
حوزههای تخصصی:
گرایش به دین داری، عاملیت و پایبندی دینی، سدی محکم در برابر انواع آسیب های اجتماعی و ناملایمات زندگی است. این پژوهش با هدف بررسی پایبندی دینی و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین شهروندان کاشانی انجام شده است. روش تحقیق به کاررفته در پژوهش حاضر پیمایشی بوده و نمونه آماری پژوهش، تعداد 552 نفر بر اساس فرمول کوکران و با درنظرگرفتن دیدگاه استاد راهنما، به روش نمونه گیری احتمالی متناسب با حجم به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. پایایی پرسش نامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار آن بر اساس نظرات افراد متخصص دانشگاهی صورت گرفته است. برای تحلیل استنباطی و سنجش ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته، از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و آزمون های T مقایسه زوجی با استفاده از نرم افزارهایSPSS 25 استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از این است که همبستگی بین متغیرهای دین داری با ابعاد سه گانه آن (اعتقادی، مناسکی و پیامدی) و متغیر وابسته پژوهش یعنی رفتارهای پرخطر، علاوه بر وجود رابطه معنادار، منفی و معکوس بوده است.
پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر بر اساس کنترل رفتاری و روان شناختی والدین و والدگری هلیکوپتری در بزرگ سالی نوظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر بر اساس کنترل رفتاری و روان شناختی والدین و والدگری هلیکوپتری در بزرگ سالی نوظهور انجام شد. روش : روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان در حال تحصیل مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 99-98 بودند که از این میان با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 375 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های نظارت والدینی، کنترل روان شناختی، والدگری هلیکوپتری و پرسشنامه رفتارهای پرخطر استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-20 در دو بخش توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) انجام گرفت. یافته ها : نتایج آزمون همبستگی نشان داد که میان کنترل رفتاری، کنترل روان شناختی، والدگری هلیکوپتری و رفتارهای پرخطر رابطه مثبت وجود دارد (05/0 p ≤). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان عوامل فوق، کنترل روان شناختی والدین 10 درصد و کنترل رفتاری نیز 10 درصد از رفتارهای پرخطر را در بزرگ سالان نوظهور پیش بینی می کند (05/0 p ≤). با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، لزوم آگاه ساختن والدین و ارائه ی آموزش های مناسب به آن ها جهت پرورش فرزندان سالم آشکار می شود.
تحلیل رفتارهای پرمخاطره نوجوانان شهر تهران در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
133 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی و اساسی این تحقیق تحلیل رفتارهای پرمخاطره نوجوانان شهر تهران در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. روش تحقیق: این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی می باشد و به دلیل آن که نتایج پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است. همچنین این پژوهش از شیوه پیمایشی از شاخه مطالعات میدانی محسوب می گردد. این تحقیق از نظر زمان یک تحقیق مقطعی می باشد. جامعه آماری شامل نوجوانان عضو کانون پرورش فکری شهر تهران هستند. نمونه مورد مطالعه شامل نوجوانان عضو و غیرعضو کانون به تعداد 220 نفر می باشد. روش تجزیه و تحلیل داده ها شامل آزمونهای اختلاف میانگین و آماره آزمون t می باشد. یافته های تحقیق: بین میزان رفتارهای پرخطر نوجوانان عضو و غیرعضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران اختلاف معناداری وجود دارد و میانگین رفتارهای پرخطر نوجوانان غیرعضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مقایسه با نوجوانان عضو بالاتر از حد متوسط است.