مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
استعاره
حوزههای تخصصی:
بین سال های 1890 تا 1904، پس از جریان های ادبی واقع گرایی و طبیعت گرایی، نویسندگان در صدد ایجاد نوع جدیدی از رمان بودند. سرانجام رومن رولان (1944-1866)، در سال 1904، با خلق رمان ژان کریستف نوع جدیدی از رمان تحت عنوان ""رمان رودواره ای"" را وارد عرصة ادبیات فرانسه کرد. ""رمان رودواره ای "" به نوعی از رمان گفته می شود که بسیار طولانی و شامل چندین جلد باشد. رولان در نگارش این رمان بلند از حیث زیبایی شناسی بسیار متاثر از رمان بلند جنگ و صلح، شاهکار لئون تولستوی، نویسندة روس، بوده است. از طرفی انتخاب اصطلاح ""رمان رود واره ای"" از جانب رولان بدون دلیل نبوده است. او در این رمان از تصویر رودخانه بهره فراوان برده و به زیبایی از آن در چندین مفهوم استعاری استفاده کرده و کاربرد این اصطلاح را توجیه کرده است. به علاوه در آخرین صحنة رمان، در هنگام مرگ ژان کریستف، از اسطورة ""سن کریستف"" (کریستف مقدس) و کهن الگوی ""گذر از آب"" نیز بهره برده است. بنابراین به این نوع رمان نمی توان تنها از منظر نوع ادبی نگریست. مطالعه حاضر بر آن است تا ازسه دیدگاه اثر رومن رولان را بررسی نماید: ""رمان رود واره ای"" به عنوان یک نوع ادبی، تصویر رود و معنای استعاری آن و نیز نقش اسطوره و نماد در رمان ژان کریستف
کارکردها و کژکارکردهای بازگشت معنایی استعاره ها؛ مطالعه موردی مفهوم میان رشته ای مهندسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون محققان و نظریه پردازان متعددی، سازمان را از ابعاد گوناگون، بررسی و مطالعه کرده اند. بر اساس این مطالعات، انگاره ها و تصاویری از این مهم ارائه شده اند که از معروف ترین آنها انگاره هایی است که در آثار «گرت مورگان» و «ماری جو هچ» طراحی و پیشنهاد شده اند. در این مقاله، به طور اجمالی کارکرد استعاره ها در فراگرد کسب شناخت و نیز استعاره های سازمان، مرور می شود و برخی از دیدگاه ها و نظریه هایی که از بیشترین تناسب و تطابق با استعاره های مذکور برخوردارند، مد نظر قرار می گیرند تا امکان طرح بحث از مفهوم «بوم رنگ معنایی» یا «بازگشت معنایی اس تعاره ها» فراهم آید و کارکردها و کژکارکردهای تأمل برانگیز آن تبیین شوند. در مطالعه موردی این موضوع، با تمرکز بر مفهوم مهندسی فرهنگی به عنوان یکی از مفاهیم نشات گرفته از بازگشت معنایی استعاره ها، به تبیین چگونگی بازگشت معنایی استعاره و پدید آمدن این مفهوم در ادبیات سیاستگذاری فرهنگی کشور پرداخته شده است. این مقاله از جهت دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع بنیادی و از لحاظ هدف از نوع اکتشافی و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، کیفی است. روش آن از نوع مطالعات موردی است. ابزار جمع آوری داده ها، اسناد و مدارک هستند که با استفاده از منابع مختلف، داده های لازم، جمع آوری و با روش تحلیل مقایسه الگوها، داده ها تحلیل شده اند.
استعاره و فرهنگ: رویکردی شناختی به دو ترجمة رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدة استعاره و ویژگی های فرهنگی آن یکی از مشکلات اساسی فراروی نظریات ترجمه است. ترجمه پذیری استعاره همیشه نسبتی معکوس با فرهنگ داشته است. هدف این پژوهش بررسی رابطة استعاره و الگوهای فرهنگی در فرایند ترجمة استعاره است. در این راستا سه رباعی خیام را انتخاب کردیم و ترجمه های انگلیسی و کردی آن ها را بررسی کردیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که مترجمان بیشتر در ترجمة استعاره های وابسته به الگوهای فرهنگی مشترک موفق بوده اند و استعاره های وابسته به الگوهای غیر مشترک در متون مقصد بازآفرینی نشده اند؛ به همین دلیل می توانیم شرایط انطباق یکسان و متفاوت در مدل ترجمة مندلبلیت را به ترتیب مرتبط با الگوهای مشترک و غیر مشترک فرهنگی بدانیم.
زیبایی شناسی ضرب المثل های کردی ایلامی از دیدگاه علم بیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان کُردی دارای گویش های گوناگونی است، باوجود این ازدیدگاه ضرب المثل ها دارای اشتراکاتی است. این جستار پس ازبررسی اجمالی زبان کُردی و گویش کُردی جنوبی، با روش توصیفی- نظری و مطالعه کتابخانه ای درپی آن است تا امثال کُردی را ازمنظر بلاغی مورد بررسی قرار داده، دریابد آیا این امثال از توان ایماژی و صور خیالی درحوزه علم بیان برخورداراست، وکدام یک ازصناعات بیانی درامثال مورد نظر بسامد بالاتری داشته، دلیل آن چیست. با بررسی برخی ازضرب المثل های کُردی ایلامی دریافتیم که این ضرب-المثل ها دارای قدرت بلاغی بالایی هستند و از تمام ظرفیت های علم بیان درآن استفاده شده است و این نتیجه قدرت خیال ورزی بالای گویندگان برای نفوذ دردلها واذهان است، زیرساخت غالب ضرب المثل ها برپایه تشبیه است، که گرایش به استعاره، غالباً استعاره تمثیلی، درآن زیاد است، همچنین لازمه ی درک برخی از صناعات علم بیان از جمله سمبل(نماد) در حوزه ضرب المثل های ایلامی آشنایی با بافت فرهنگی آن بوم است. علاوه براین برخی ازضرب المثل ها در ذیل چندمبحث ازمباحث علم بیان قابل درک است.
رویکردی رده شناختی به استعاره های مربوط به رنگ در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره، در گذشته، عملاً در حوزه مطالعات ادبی بررسی می شده است؛ اما مطالعات جدید در حوزه زبان شناسی شناختی، به ویژه در زمینه استعاره نشان می دهد استعاره، رابطه میان زبان، اندیشه و فرهنگ را به بهترین شکل ممکن نشان می دهد؛ به همین دلیل، یکی از هدف های اصلی از این تحقیق، بیان این نکته است که چگونه استعاره های مربوط به رنگ با زبان، جهان بینی و فرهنگ فارسی زبانان پیوند خورده اند؛ از این روی، در پژوهش حاضر، استعاره های مربوط به یازده رنگ واژه اصلی را که برلین و کی [2] (1969) پیش نهاد کرده اند، از منابع مختلف گرد آورده و در چهارچوب نظریه استعاره های مفهومی اصلاح شده بررسی کرده ایم که از سوی کوچس [3] (2005) بیان شده و در آن، استعاره، پدیده ای شناختی- فرهنگی در نظر گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهند با وجود تعدادی کم از استعاره های مربوط به رنگ که منشائی جهانی دارند و احتمالاً در زبان های دیگر نیز به صورتی تقریباً مشابه به کار می روند، بیشتر استعاره های مربوط به رنگ در زبان فارسی، ماهیتی فرهنگی دارند که ممکن است به دلیل وجود تجربیات گوناگون، فرایندهای شناختی متفاوت، بافت های اجتماعی ویژه و حتی محیط جغرافیایی خاص به وجود آمده باشند.
مبنای طرح واره ای استعاره های موجود در ضرب المثل های شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، مبنای طرح واره ای استعاره های موجود در پیکره ضرب المثل های شرق گیلان بر مبنای مدل «طرح واره های تصوری ایوانز و گرین» در چهارچوب معنی شناسی شناختی بررسی می شود. ضرب المثل ها به دلیل اهمیتی که در فرهنگ ها، انعکاس فرهنگ مردم و هویت فردی اجتماعی آنان دارند مقوله ای مهم در مطالعات زبانی محسوب می شوند. تداوم ضرب المثل ها طی زمان ها و فرهنگ ها حکایت از عملکرد شناختی (و جامعه شناختی) آن ها دارد. از آن جا که طرح واره های تصوری از مهم ترین سازوکارهای زبان در معنی شناسی شناختی محسوب می شوند و نیز در مورد چگونگی عملکرد آن ها در گویش های ایرانی مطالعه چندانی صورت نگرفته است، ضرورت انجام این پژوهش دوچندان می نمود. این پژوهش به روش توصیفی استقرایی است. شواهد به دست آمده نشان می دهند که انواع کلی طرح واره های مشخص شده توسط ایوانز و گرین از جمله طرح واره فضا، طرح واره مهارشدگی، طرح واره جابه جایی (حرکت)، طرح واره نیرو، طرح واره پیوستگی، طرح واره توازن، طرح واره همسانی، و طرح واره موجودیت در ضرب المثل های شرق گیلان یافت می شود.
پژوهشی تطبیقی بر ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره در ترجمه سرخ و سیاه استاندل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی یکی از مهم ترین مسائل زبانی است که در حوزة علم معنا شناسی قرار دارد (ویکتوری، 1997، صص. 41). یک واژه در یک نظام زبانی بنا به شرایط و بافتی که به کار می رود، می تواند دربردارندة معانی گوناگونی باشد (یول، 2006، ص. 148)؛ از این رو است که گفته می شود بیشتر واژگان زبان از این ویژگی برخوردار هستند. تعاریف و معادل های مختلفی که در فرهنگ های زبان مقابل یک واژة وجود دارد، مؤید این امر است. در این پژوهش تطبیقی سعی بر آن است تا با بهره گیری از معنا شناسی واژگانی و استفاده از دلالت اولیه و دلالت ثانویه یک واژه، به مطالعه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره و بیان استعاری در دو ترجمة رمان «سرخ و سیاه» استاندل پرداخته شود. در این مطالعه، مهم ترین یافته نقش و اهمیت توجه به بافت زبانی هنگام روبه رو-شدن با واژه یا ساختاری است که قابلیت انتقال چندمعنایی متفاوت را به طور همزمان دارد و اینکه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری در اصل امری مطلق نیست؛ بلکه یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد و تنها صورت پیام متفاوت است.
مقاله به زبان فرانسه: از منطق استعاره ای تا فرهنگ شعر: استعاره به مثابه میانجی فرهنگی در «چشم گمراه» اثر مهدی اشرشور (De la logique métaphorique à la culture du poème : la métaphore comme médiateur culturel dans L’Œil de l’égaré d’El-Mehdi Acherchour)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نشان خواهیم داد که توالی استعاره ها در «چشم گمراه» اثر مهدی اشرشور به بافت فرهنگی اثر مرتبط است. بعضی تکواژها که استعاره ها بر پایه آنها ساخته شده اند مثل «دعا» و «زمزمه های بانوان» نقش عوامل اشاری را کامل می کنند. اما جذابیت این استعاره ها که بدنبال هم آمده اند، در این است که دنیاهای فرهنگی نامتجانس در آنها بگونه ای هماهنگ کنار هم قرار گرفته اند تا به خواننده فرهنگی متفاوت را معرفی کنند و بدین ترتیب واقعیتهای فرهنگی بافت خود را نشان دهند.
اشعار تی. اس. الیوت در زبان فارسی: بررسی موردی ترجمة استعاره ها در «سرزمین بی حاصل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، با به کارگیری نظریه های ترجمة مرتبط با استعاره که پیتر نیومارک (1998) در زبان انگلیسی و سیروس شمیسا (1386) در زبان فارسی ارائه کرده اند، به بررسی مقایسه ای شعر «سرزمین بی حاصل» از تی. اس. الیوت با ترجمه های فارسی متناظر با شعر ذکرشده پرداخته شده است. متأسفانه، در زبان فارسی، چارچوبی برای ترجمة استعاره ها وجود ندارد. در بررسی حاضر، ارائة استعاره با توجه به بازنمایی ها در تلمیحات شعر یادشده، بررسی شده است. در روند ترجمة این شعر، شواهد قانع کننده ای وجود دارند که مترجمان از ترجمه های پیش از خود به نوعی تقلید کرده اند. علاوه بر این، با بررسی اطلاعات آماری ترجمه های انجام شده، می توان نتیجه گرفت که شباهت های چشمگیری بین استعارة مرده در انگلیسی با استعارة تبعیه در فارسی، استعارة ابتکاری در انگلیسی با استعارة بعید در فارسی و استعارة اقتباسی در انگلیسی با استعاره مرکب در فارسی وجود دارد؛ اما چنین به نظر می رسد که مترجمان در یافتن معادل برای دیگر استعاره ها در هر دو زبان با مشکل بزرگی مواجه هستند.
بررسی و مقایسة صورخیال در شعر حسین منزوی و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصرف ذهن شاعر در مفاهیم و امور عادی زندگی و ارتباط آن با طبیعت حاصل بینش و آگاهی او از پدیده های طبیعی و جهان بیرون است. مجموعة تصاویر حاصل از انواع صورخیال (استعاره، تشبیه، مجاز، کنایه) در دیوان هر شاعری بیانگر لحظه هایی است که با درون و جهان درونی او سروکار دارد؛ در واقع، انعکاس روح، شخصیت و ویژگی های درونی اوست. هدف این پژوهش بررسی عناصر خیال (استعاره، تشبیه، مجاز، کنایه) و بسامد هرکدام در شعر امین پور و منزوی و دست یافتن به نتایجی حاصل از اندیشه، عواطف، احساسات و نگرش آن ها به جهان و زندگی است. تصاویر مشترک این دو شاعر یا تصویر مرکزی اشعار آن ها مربوط به عشق و مسائل پیرامون آن است، هرچند بازتاب اجتماع و مسائل اجتماعی نیز کم وبیش در اشعارشان به چشم می خورد. تصاویر شعری دو شاعر، زنده، پویا و دیداری است. در شعر هرکدام از آن ها تقلیدی اندک و ناچیز مشاهده می شود، ولی حوزة تصاویر و صورخیال خویش را به تصاویر شعر سنتی منحصر نکرده اند، بلکه نوآوری هایی در شعر هر کدام مشاهده می شود. تشبیهات، بیشتر فشرده و حاصل امور حسی انتزاعی است.
بررسی تأثیر جنسیت بر کاربرد تشبیه و استعاره در شعر زنان شاعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر محققان رشته های زبان شناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان و منتقدان فمینیست پژوهش هایی در زمینة زبان معیار انجام داده اند که نشان می دهد بین زبان زنان و مردان تفاوت هایی وجود دارد. در اینجا این پرسش مطرح می شود که آیا برای زبان ادبی (شعر) نیز می توان جنسیت قائل شد؟ آیا علاوه بر سطح آوایی، واژگانی و نحوی زبان، صورخیال مثل تشبیه و استعاره هم می توانند تحت تأثیر ذهنیت زنانة شاعران، نشانی از جنسیت گرایی داشته باشند؟ ازاین رو این پژوهش کوشیده است تأثیر جنسیت را بر کاربرد تشبیه و استعاره در شعر ده شاعر زن معاصر ایرانی بررسی کند. ابتدا یک یا دو مجموعة شعر از شاعران موردنظر به صورت تصادفی انتخاب شد، سپس دو رکن اصلی تشبیه و استعاره از لحاظ جنسیت گرایی در شعرشان تجزیه و تحلیل گردید و این نتیجه حاصل شد که به علت وجود تفاوت میان زنان و مردان ازلحاظ پایگاه اجتماعی و ممیزه های زیست شناختی، زنان شاعر به شکل برجسته ای از تشبیهات و استعارات مربوط به جنس خود استفاده می کنند که این جنسیت گرایی بیشتر در دو رکن مشبه به و مستعارمنه به چشم می خورد. وانگهی آنان از این نوع تشبیهات و استعارات بیشتر برای بیان مضامین رمانتیک و حسی عاطفی بهره می برند.
استعاره در آرای جرجانی و سکاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره یکی از مهم ترین ابواب علم بیان، دست کم در معنای کلاسیک آن، به شمار می آید. تعریف استقراریافتة امروز آن، که مبتنی است بر مجازی که علاقة آن مشابهت باشد، حاصل تلاش بزرگ مردانی چون عبدالقاهر جرجانی و ابویعقوب سکاکی است که توانستند این نظریه را در بلاغت اسلامی پایه گذاری کنند و تکوین دهند. نظریة استعارة جرجانی که ماهیتاً حاصل ژرف نگری در آثار پیشینیان اوست نشان دهندة بینشی کارکردگرا به استعاره است. دید قرآن شناسانة بلاغت نویسان نخستین، که جرجانی را می توان آخرین حلقة این طیف از محققان دانست که با نگاهی ویژه به قرآن به بررسی مسائل بلاغی می پرداختند، باعث می شد تا از اجزای زبان توقع ایفای نقش های مهم در قرائت آیات قرآن، و به طور کلی، متون ادبی داشته باشند. نظریة استعارة جرجانی پس از رسیدن به سکاکی در مفتاح العلوم به رغم دقت زیاد و داشتن چهارچوب مستحکم بازتابی دیگر دارد؛ نگرش ادیبانة سکاکی باعث می شود تا لزوم درنظرگرفتن کارکرد برای استعاره به دست فراموشی سپرده شود، حال آنکه جرجانی با بینشی عمیق به نقش اجزای زبان در متن دقت می کند. مقایسة آثار جرجانی و سکاکی با یکدیگر نشان می دهد که این دو، نه تنها در این مورد اخیر، بلکه در موارد دیگری نیز اختلافاتی دارند. پژوهش حاضر به بررسی این اختلافات خواهد پرداخت و اختلاف این دو را در تعریف، ماهیت، و روش برخورد با استعاره نشان خواهد داد.
بررسی عناصر چندمعنایی و دلایل اصلی آن در غزلیات دیوان کبیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین محمد بلخی، در دیوان کبیر و یا کلیات شمس به بیان حالات شخصی خود پرداخته است. در این اشعار مولانا سخنانی را به زبان آورده است که در حوزه ی شناخت ما قرار نمی گیرند و برای درک آنها، به تأویل و تفسیر نیاز داریم، زیرا مولانا کلام خود را به گونه ای بیان نموده، که از آن می توان معانی متعددی را برداشت کرد. بر این اساس، در پژوهش حاضر سعی شده، ابتدا به بررسی چند معنایی پرداخته می شود، سپس دلایل استفاده کردن از شگردهای چند معنایی، توسط عرفا و به خصوص مولانا بیان می گردد. بعد از آن، مهمترین عوامل ایجاد معانی گوناگون در غزلیات شمس بیان می شود.
به طور کلی، عوامل چند معنایی در غزلیات شمس را، می توان به دو دسته ی، عوامل درون متنی و عوامل برون متنی تقسیم نمود. منظور از عوامل درون متنی همان صورخیال، نماد، اسطوره و.. است که نقش آن ها در ایجاد معانی دوگانه و چندگانه در غزلیات شمس مورد بررسی قرار می گیرد و منظور از عوامل برون متنی، قدرت مکالمه ی غزلیات شمس با نظریه های جدید ادبی، روانشناسی و غیره است. اشعار عارفانه ی مولانا به دلیل ساختار ذهنی او، قابلیت گفتگو با نظریه ی روانشناسی یونگ را دارند. به همین دلیل در بخش آخر این پژوهش، به بررسی غزلیات شمس بر اساس نظرات یونگ پرداخته شده است.
بررسی کاربرد استعاره در تاریخ وصاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ وصاف از جمله برجسته ترین آثار نثر فنی تاریخی است که نگارنده آن یعنی وصاف الحضره کوشیده است تا با زبانی شاعرانه یک کتاب تاریخی مربوط به دوره حکومت مغولان بر ایران را به متنی ارزشمند و در عین حال مشهور تاریخی- ادبی ارتقا بخشد. او در راه خلق متنی آراسته، زیبا، شاعرانه و در عین حال دقیق تاریخی، کوشیده است تا با بهره-گیری از آرایه ها و فنون ادبی به این مهم نایل آید. از جمله تصویرهای شعری که وصاف الحضره از آن بهره برده، می توان به استعاره اشاره کرد. در این مقاله که با هدف نمایاندن هرچه بیشتر زیبایی های ادبی این کتاب کمتر شناخته شده صورت پذیرفته، تلاش گردیده تا به روش توصیفی و تحلیلی و با توجه به بلاغت سنتی، به چگونگی کاربرد استعاره در آن از جهت انواع و ابهام پرداخته شود. نتیجه این پژوهش نشان از عنایت ویژه وصاف به کاربرد این صورت خیال دارد. امری که در عین نمایاندن هنر نویسندگی وی، از عوامل اصلی ابهام آفرین در این متن برشمرده می شود.
خلاقیت زبان آموزان غیرفارسی زبان دانشگاه بین المللیِ امام خمینی و توانایی آنها در تشخیص استعارات زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در مطالعه حاضر، تأثیر متغیر خلاقیت زبان آموزان غیرفارسی زبان بر توانایی آنها در تشخیص برخی از جملات استعاری (مرده و نو) و لفظی مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور، 45 نفر از زبان آموزان سطح پیشرفته مرکز آموزش زبان دانشگاه بین المللی امام خمینی در آزمون خلاقیت و آزمون تشخیص جملات استعاری زبان فارسی شرکت کردند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که متغیر خلاقیت رابطه معناداری با تشخیص جملات استعاری زبان فارسی دارد. هر چند خلاقیت زبان آموزان با توانایی آنها در تشخیص استعارات مرده و جملات لفظی نیز دارای رابطه معناداری بود، اما این متغیر با تشخیص استعارات نو زبان فارسی رابطه قوی تری داشت.
تخیل در اندیشه ریکور و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
پژوهش حاضر، به بررسی دیدگاه های ریکور و ملاصدرا در مبحث خیال و نقش مؤثر تخیل به ویژه در حوزة معرفت می پردازد. گرچه مبادی دو فیلسوف در این باره متفاوت است، در حوزه های خاصی شباهت های قابل توجهی در اندیشه های این دو ظاهر می شود. ریکور که یکی از فیلسوفان معاصر حوزة هرمنوتیک است از مباحثی نظیر نشانه شناسی، زبان شناسی، ساختارگرایی، و معرفت شناسی رایج در فلسفة تحلیلی، برای غنی ساختن هرمنوتیک استفادة بسیار کرده است. بدین سبب، مسئلة زبان در اندیشة وی نقشی محوری دارد. تفاوت مبنایی اندیشة ریکور با ملاصدرا در مبحث تخیل، به این جهت است که در اندیشة ریکور، «زبان»، مبنای تبیین تخیل است. وی نقش تخیل در شناخت را از طریق زبان توضیح می دهد. اما ملاصدرا عمل تخیل در ایجاد معرفت را عمل قوه ای از قوای نفس می داند و مستقیماً به زبان نمی پردازد. اما به رغم این تفاوت مبنایی، هر دو فیلسوف تخیل را واسطه ای میان جهان اعیان و دنیای درون ذهن، می دانند و هر دو، این امکان را با مفهوم اجتماع دو امر متباین توضیح می دهند.
رابطه استعاره ها و ابعاد شخصیتی درون گرایی/ برون گرایی آیسنک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین ابعاد شخصیتی درون گرایی/ برون گرایی آیسنک با گرایش به انتخاب مفاهیم استعاری بود. پژوهش های قبلی در خصوص این رابطه تأکید بیشتر بر روی مؤلفه های زبان شناختی لفظی و بیانی داشتند ولی پژوهش حاضر به استعاره به عنوان بخشی از گفتار مجازی و رابطه آن با دو بعد شخصیتی پرداخته است. نمونه اولیه این پژوهش بالغ بر 181 نفر بود و نمونه اصلی 84 آزمودنی، 42 نفر با نمره بالا در بعد شخصیتی برون گرایی و 42 نفر با نمره بالا در بعد شخصیتی درون گرایی را شامل می شود. روش پژوهش از نوع علّی مقایسه ای و روش نمونه گیری تصادفی بود. ابزار اندازه گیری پرسشنامه شخصیتی آیسنک (فرم A) و یک پرسشنامه شامل 70 مفهوم استعاره یی محقق ساخته بود. داده ها با استفاده از آزمون t دو گروه مستقل تحلیل شد و نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین دو بعد شخصیتی درون گرایی/ برون گرایی و گرایش به انتخاب مفاهیم استعاره ای وجود دارد (05/0 و 01/0P<). همچنین نتایج رابطه معناداری بین صفت شخصیتی درون گرایی و گرایش به انتخاب مفاهیم استعاره ای با بار سنگین (منفی) و برون گرایی و گرایش به انتخاب مفاهیم استعاره یی رها از بار (مثبت) وجود دارد (05/0 و 01/0P<). در مجموع یافته ها همسو با نظریه شناختی شخصیت و پردازش استعاره ای و رابطه آن با عوامل شخصیتی است.
فرایند هویت سازی از دیدگاه لاکان؛ تضاد هویت با نوسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که در حفاظت از شهر ها و بنا های فرهنگی تاریخی، پاسخ به نیاز های جدید شهروندان و حفظ هویت تاریخی شهر ها هم زمان مدنظر است، پاسخ گویی به این دو رویکرد به ظاهر متضاد که یکی معطوف به حال و آینده و دیگری وفادار به گذشته است اهمیت دارد. هویت شهری دارای دو بعد اصلی است؛ بعد اول، حقیقتی است که دیده نمی شود و بعد دوم، منظر و کالبدی است که در برابر دیدگان قرار دارد. نوسازی بافت های تاریخی باید مبنای نظری و چارچوبی داشته باشد که در آن کالبد و ساختاری که دیده می شود همراه با جنبه های فرهنگی اجتماعی، به صورت توأمان مورد توجه قرار گیرد، به طوری که این بافت ها هویت و اصالت خود را از دست ندهند. نویسندگان این مقاله بر این باورند که حل چالش بین هویت و نوسازی بافت های تاریخی، بدون در نظر گرفتن فرایند هویت سازی و لایه های معنایی آن امکان پذیر نیست. به منظور دست یابی به چارچوب هویت بخشی به محیط، از نظرات «ژاک لاکان1» (1981-1901) روانکاو، نظریه پرداز، مدرس و یکی از تأثیرگذار ترین روشنفکران فرانسوی قرن بیستم، استفاده شده که دیدگاه هایش، دریچه جدیدی در مطالعات اجتماعی گشوده است. این مقاله نشان می دهد چطور سطوح اولیه هویت مکان، ""ادبیات طراحی و برنامه ریزی در سطح جهانی"" را شکل می دهد و سپس در سطوح بالاتر با عمیق تر شدن هویت مکان، ""زبان طراحی و برنامه ریزی محلی"" شکل می گیرد. درنهایت به منظور انجام فرایند نوسازی در بافت های تاریخی، با توجه به ارزش هر اثر به لحاظ کالبدی، عملکردی و معنایی، باید تصمیم گرفت کدام یک از این سطوح، باید بدون تغییر بماند، کدام یک قابلیت تغییر دارد و این قابلیت به چه میزان است.
دریدا و واسازی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره جایگاه استعاره در فلسفه دو دیدگاه رایج است؛ برخی از فلاسفه (بیشتر فیلسوفان تحلیلی) استعاره را قابل حذف دانسته، ایده آل فلسفه را در متونی عاری از استعاره و مبتنی بر کاربرد دقیق و تحت اللفظی کلمات می بینند. برخی دیگر، استعاره را غیرقابل حذف و اساس مفاهیم فلسفی به شمار می آورند. دیده گاه دوم معمولاً به فروکاهی فلسفه به سخن وری صرف، و در نتیجه اسطوره ای، شاعرانه و غیردقیق دانستن فلسفه می انجامد. دریدا با استعاری دانستن زبان و خارج شدن از تقابل کلاسیک استعاری تحت اللفظی، فلسفه را از جنس سخن وری می داند، بدون اینکه بر آن برچسب شاعرانه، غیردقیق و اسطوره ای بزند. دریدا با واسازی استعاره، مرگ استعاره _ و در نتیجه مرگ معنای تحت اللفظی_، و همراه با آن، مرگ فلسفه به معنای کلاسیک و تاریخی آن را اعلام می کند. در این مقاله می خواهیم از این ادعا دفاع کنیم که معنا، از بیرون، زبان را کنترل نمی کند، بلکه خود برآمده از یک نوایی حاصل از خوش ساخت بودن استعاره هاست؛ استعاره هایی که اساس زبان را تشکیل می دهند.
تصویرپردازی هنری در سوره ی مبارکه ی اعراف با تکیه بر تشبیه، استعاره و مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرپردازی منطبق بر داده پردازی معنائی، از جمله مسائلی است که در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است؛ چراکه اگر مردم با کلام و محتوائی فاقدِ تصویر مواجه می شدند، که فقط ذهن و عقل آنان را مخاطب می ساخت، این کلام نمی توانست چندان اثرگذار باشد، ولی از راه تصویرگری و پردازشِ خلاقانه ی مضامین والای انسانی است که قرآن کریم محتواهای نورانی خود را رَختی از عناصر تأثیرگذار بدیعی و بیانی پوشانده و از رهگذر این آفرینش های هنری، معنی و مفهوم مورد نظر را برای مخاطب به وجهی نیکو جلوه گر می سازد. در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تکیه بر روشی توصیفی تحلیلی به بررسی جلوه های تصویرگری هنری در سوره ی مبارکه ی اعراف پرداخته و از گوشه هائی از وجوه زیبایی شناختیِ بیانِ قرآنی در این سوره ی مبارکه پرده برداشته شود و به پاسخ این سؤال دست یابیم که خداوند حکیم در سوره ی اعراف چگونه از شگردها و فنون تصویرگری بهره جسته و نقشه ی راه این سوره ی مبارکه برای بیان هنری صحنه های اثرگذار چیست؟ نتایج حاکی از آن است که تشبیهات در این سوره با هدف توصیف حال مشرکان، لغوپردازان و معارضان قرآن کریم است. اسلوب استعاره با اهدافی از جمله تهکم، استهزاء، تمثیل حال معاندان و... بیان شده است. وجود اسلوب مجاز و تخطی از حقیقتِ پاره ای از معانی بر اساس اقتضاءاتِ بافتی و معنائی در این سوره ی مبارکه نیز باعث رونق و زیبایی آیات آن شده است. به طور کلی در این سوره ی مبارکه از تصویرپردازی به عنوان ابزاری قدرتمند برای تثبیت معانی و ملموس نمودن آن ها در پیش چشمان مخاطب استفاده شده است.