مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
استعاره
حوزههای تخصصی:
در این جستار ترکیب « شمع آفتاب» در بیت:
زروی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
(حافظ، 1371: 3)
بررسی شده و اختلاف نظر حافظ پژوهان درباره آن نقد شده است. توجه به آثار معاصران حافظ و شاعران پیش از وی در استعمال ترکیب کلیشه ای « شمع آفتاب» توضیح بهاءالدین خرمشاهی، حافظ شناس بزرگ روزگار ما را که در آن آمده است: « شمع آفتاب: اضافه تشبیهی نیست. مراد مشعل و شعله آفتاب است و گرنه شمع عادی از نظر نورانیت با آفتاب مناسبتی ندارد...» رد می نماید. گشتگی مصراع دوم بیت مورد نظر در میان یازده نسخه دیوان حافظ به صورتهای « قرص آفتاب (چهار نسخه) و شمع و آفتاب (دو نسخه) و شمع آفتاب (پنج نسخه)، آمده است. نویسنده تنها صورت « شمع آفتاب» (پنج نسخه) را درست دانسته و برای اثبات این مطلب که در این ترکیب « آفتاب» به « شمع» مانند شده است، نه برعکس، شواهد فراوانی در متون گذشته یافته و نیز به نکاتی جالب توجه رسیده است:
ترکیب « شمع آفتاب» ترکیب کلیشه ای بوده است که به صورتهای « شمع خورشید» و « شمع مهر» نیز آمده است.
گاه نیز برعکس شمع به خورشید مانند شده است.
اینکه شمع گردون، شمع افق، شمع روز، شمع آسمان، شمع فلک و شمع خاورگاه استعاره از آفتاب اند، دلیلی دیگر بر این ادعاست.
نکته دیگری که از شواهد به دست می آید، این است که در قدیم چراغها را از شمع روشن می کرده اند.
آخرین نکته که در خصوص شمع و چراغ قابل تامل است، این است که در زمان قدیم شمع بزرگتر و بسی برتر از چراغ بوده است:
در مصراع مورد بحث حافظ « شمع آفتاب» در برابر « چراغ مرده » نشسته است؛ یعنی « چراغ» با « آفتاب» مقایسه شده، نه با « شمع »؛ هرچند شمع نیز از چراغ بزرگتر و در روشنایی برتر بوده است. حافظ، روی دوست را به شمع مانند نمی کند، بلکه آن را آفتاب می داند تا چراغ را در برابر آفتاب نشانده باشد. چراغ در زمان قدیم با روغن می سوخته است و ضعیف و اندک نوربوده و هنگام خاموشی سیاه و تیره؛ به طوری که خاقانی آن را دل سیاه نیز خوانده است.
نقش استعاره در « اصالت وجود » ؛ بررسی معناشناختی
حوزههای تخصصی:
در نگاه به معنا ، معناشناسی ، دو نوع رهیافت را مورد شناسایی و تامل قرار داده است : رهیافت ارجاعی و رهیافت بازنمودی ؛ به این نتیجه رسیده است که رهیافت ارجاعی ، رهیافتی صوری و سیاه و سفید به معناست ، چنان که گویی مضیق و تنگ نظر است ؛ در سوی دیگر ، رهیافت بازنمودی ، رهیافتی است که معنا را با وسعت بیش تری می نگرد . این نوشتار بر آن است تا از رهیافت بازنمودی ، نگاهی به مساله « اصالت وجود » در فلسفه ی اسلامی بیندازد ؛ در این رهیافت ، بر نقش استعاره ، تکیه شده است ؟ از این رو ، استعاره هایی که در اندیشه ی اصالت وجود ایفای نقش کرده اند ، شناسایی شده و چگونگی تاثیر آن ها ردیابی شده است ...
جمال شناسی گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبستری در مثنوی گلشن راز که متنی عرفانی است، با تکیه بر پیوند دیرینه عرفان و زیبایی، برای بیان و تجسم بخشیدن به دریافته های مجردش، از ابزارهای گوناگون زیبایی آفرینی و جمال افزا استفاده می کند تا انتقال پیامش را آسان کند و بر تاثیر کلامش بیفزاید.مقاله پیش رو، گلشن راز را از منظر زیبایی شناسی نگریسته و بر آن است تا نشان دهد که شیخ محمود شبستری، تشبیه را ابزاری مناسب برای بیان مشابهت های خیال انگیز میان مفاهیم مجرد و پدیده های عینی تشخیص داده و به فراوانی از آن استفاده کرده است.اما او برای انتقال اندیشه های عمیق تر یا تجربه های شهودی، به ترتیب استعاره و نماد را به کار می گیرد، هم چنان که برای بیان مفاهیم و اندیشه های دو سطحی، کنایه، ایهام و پارادوکس را ابزارهایی کارآمد می یابد که قادر به انتقال چنین دریافته هایی هستند.
تصویر در غزلیات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های زیبای غزلیات عرفی تصویر است. بنابراین دراین مقاله کوشش شده عناصر تصویری غزلیات عرفی آشکار شود، از این جهت عناصری چون تشبیه، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسامیزی مورد تحلیل قرار گرفته است. در حوزه تشبیهات بیشتر از تشبیهات فشرده و یا بلیغ اضافی بهره گرفته و این نوع تصاویر بیشتر از نوع انتزاعی و عقلی و حسی است، تشبیهات عرفی از نظر ساختار در غزلیات از تنوع برخوردار می باشد. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، معشوق و مفاهیم انتزاعی می باشد و از طرفی موضوع مشبه به ، اغلب عناصر غیرانتزاعی چون طبیعت و اشیا می باشد. از انواع استعاره، نوع کنایی و تشخیص، بیشترین بسامد را دارا بوده و نیز از خلاقیت برخوردار می باشد. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، معشوق و شاعر می باشد. در غزل او عنصر غالب در ساختار تشخیص مفاهیم تجریدی و انتزاعی می باشد. استعاره فعلی نیز از دیگر ویژگی های تصویری اوست که به صورت ردیف و یا در داخل ابیات نمود دارد.پارادوکس به صورت بیانی یا اسنادی آمده است، که نسبت به عناصر پیشین کمتر به کار رفته و حسامیزی نیز به صورت محدود، با نسبت دادن دو حس ظاهری به یکدیگر و یا نسبت دادن یک حس ظاهری به یک امر ذهنی صورت گرفته است.
تودرتویی صور خیال در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ذهن حافظ غالبا در ابداع صور خیال، ترکیب گر است، یعنی صور خیال برگرفته از طبیعت را - با نام و نشان، و رنگ و بویی که دارند - در زمینه متنی مناسب کنار هم می نشاند و تابلوهای خیال انگیز «به تحریر کارگاه خیال» پدید می آورد که همه مناظر را در آن باید یک جا تامل کرد و گرنه در نگرش انتزاعی، نازک خیالی های خواجه در ایجاد تناسبات میان آن پرده های خیال، از نظر به دور می ماند. از آن جا که حافظ پژوهان - تا آن جا که ما می دانیم - هر یک از صور خیال را بطور انتزاعی مورد بررسی قرار داده و از ظرایف و دقایق ترکیبی آن به تسامح گذشته اند، در این مقاله سعی شده که تودرتویی صور خیال در شعر حافظ، در ابیاتی چند با نگرش ترکیبی مورد بررسی قرار گیرد.
بلاغت تصویر در دیوان اشعار محمدتقی بهار (ملک الشعرای بهار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های زیبایی اشعار محمد تقی بهار تصویر است. ذهن خلاق بهار در عرصه صورت گری، تخیل و الهام را با هنر نمایی های کلامی چنان در هم آمیخته که حالات عاطفی و نفسانی و برهان سازی های دشوار خود را عمدتا در قالب عناصر تصویر ساز تشبیه و استعاره جلوه گر ساخته است. در حوزه تشبیه، بیشتر از فشرده یا بلیغ اضافی و تصاویر حسی به حسی بهره گرفته است که این نوع تصاویر او از تنوع برخوردارند. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، ممدوح یا معشوق و گاه مفاهیم تجریدی و انتزاعی است ولی موضوع مشبه به غالبا عناصر طبیعت و اشیا است. در عرصه استعاره های او، نوع کنایی (تشخیص) و مصرحه مرشحه بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. عناصر سازنده خیال او از لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، ممدوح یا معشوق و خود شاعر است. در این مقاله کوشش نگارنده بر آن است که در تحلیل صوری، نخست سرچشمه های بلاغت این تصاویر هنرمندانه و گاه مبتکرانه را همراه با مصادیق متقن به نمایش بگذارد و آنگاه یک تحلیل محتوایی از این عناصر تصویر آفرین ارایه نماید.
استعاره های نو و چند لایه در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره از مهمترین ابزار انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است و بیش از عناصر دیگر شعر در نوآوری و ایجاد سبک شخصی نقش دارد. خاقانی از نظر آفرینش استعارات بدیع و تازه در شمار خلّاق ترین شعرای فارسی گوی قرار دارد. وی که از همه خلاقیت هنری و دانسته های خود در جهت ایجاد شیوه ای تازه و دیریاب ساختن شعر استفاده کرده، از استعاره های تازه و دیریاب در این راستا بهره زیادی برده است. بررسی استعاره در شعر خاقانی موجب شناخت بیشتر هنرنمایی های او در عرصه خیال و فهم بهتر شعر او می شود. این مقاله با این هدف به بررسی زمینه های آفرینش استعاره در شعر خاقانی و نو آوری های او در این قلمرو پرداخته است. وی علاوه بر کشف ارتباط و شباهت های تازه بین اشیا و پدیده ها که موجب ساخت استعاره های نو شده، در ساختار استعاره نیز نوآوری هایی به وجود آورده است. گاهی ارتباط کشف کرده او بین دو شیء در چند لایه ارتباطی شکل گرفته است که می توان آن را استعاره های چند لایه ای نامید .
تحلیل اشعار سیّد حسن حسینی از منظر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صور خیال، بیان غیرمستقیم معنای پوشیده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصویر پردازی بجا، بموقع و به اقتضای کلام آگاه اند. آثار سیّد حسن حسینی، از نظر صور خیال بسیار غنی است. در این مقاله کوشش شده است، صور خیال در مجموعه های شاعر، براساس عناصری چون، تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در حوزه تشبیهات، در آثار سیّدحسن حسینی، تشبیه مفصّل و بلیغ و تشبیهات حسّی به حسّی بسامد بیشتری دارند. از نظر موضوع، مشبّه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعی است و به لحاظ مشبّهٌ به، غالباً از عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات، عناصر دینی و ملّی و بندرت عناصر انتزاعی استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرّحه و استعاره مکنیه هر دو بسامد بالایی دارد و در تشخیص نیز شاعر به مفاهیم متنوّعی توجّه نشان داده و در سطح گسترده ای از آن استفاده کرده است. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارٌمنه عمدهً عناصر طبیعی، اشیا و جانداران میباشند و عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله را تصاویر مربوط به معبود ازلی، شاعر و خصوصیات وی، دین و پیامبر و اهل بیت و تصاویر مرتبط با انقلاب و جنگ و شهیدان تشکیل میدهند. شاعر در همه آثارش از اسناد مجازی بوفور بهره میگیرد. در بخش نماد، سیّد حسن حسینی، از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیین های ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائه تصاویر و بیان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهای به کار گرفته شده در اشعار او عمدهً نمادهای قراردادی و مرسوم اند. کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکل گیری سمبولیم اجتماعی در آثار او شده است. کنایه های موجود در آثار شاعر به لحاظ مکنی عنه، کنایه های فعلی و به لحاظ وضوح و خفا، تقریباً تمامی آن ها از نوع ایما است. مجاز به علاقه های مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقه آلیه و لازمیه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد.
پارادوکس ها به دو صورت بیانی و اسنادی آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حسّامیزی نیز، گاهی دو حسّ ظاهری به یکدیگر نسبت داده شده و گاهی یک حسّ ظاهری به یک امر ذهنی که نوع اوّل بسامد بیشتری دارد.
نقد استعاره تمثیلیه در کتب بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب استعاره و صورت های گوناگون آن، در کتب بلاغت بحث ها و نکته ها آورده اند و از دیدگاههای مختلف استعاره را تقسیم بندی کرده اند. یکی از بحث انگیزترین مباحث، موضوع استعاره تمثیلیه است که گاهی با عنوان های استعاره مرکب و مجاز مرکّب بالکنایه نیز تعریف شده است. در بسیاری از این کتاب ها، این سه موضوع تحت عنوان یک تعریف آمده و شواهد مشترکی برای آن ذکر کرده اند؛ امّا با غور در این کتاب ها و با دقّت نظر بیشتر می توان تعاریف دقیق تر و روشن تری برای آن ارائه کرد و مرز بین آنها را تفکیک نمود. در این وجیزه سعی بر این است که ضمن تطبیق تعاریف ارائه شده در کتب بلاغی در مورد استعاره تمثیلیه، موارد تشابه و اختلاف مورد نقد و بررسی قرار گیرد و مرزهای استعاره مرکّب، استعاره تمثیلیه و کنایه تا حد ممکن تفکیک گردد تا تعاریف دقیق تری از آنها ارائه شود و شواهد آن در کتب بلاغی در ترازوی نقد قرار گیرد
من سطحی و من عمیق از دیدگاه پروست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وصف در دیوان ابو تمام
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن بیان شمه ای از زندگی ابو تمام،دیوان وی را با نگاهی گذرا و در عین حال با دقت مورد بررسی قرار داده ام.از میان ابواب شعر ابوتمام""وصف"" از مهمترین ویژگی های نبوغ شاعری وی محسوب می شود. نیروی خیال و دقت نظری که به ابو تمام ارزانی شده،از او توصیفگری چیره دست ساخته است. توصیف های بسیار وی بر غنای شعرش افزوده است. همچنانکه همین امر بر دقت و ژرفنگری او نیز دلالت دارد و از طرفی اگر بگویم که ""وصف"" در تمام اغراض شعری اش خمیر مایه? شعری اوست، شاید سخنی گزاف نباشد.این مقاله شرح گسترده ای از توصیف ابو تمام است.
استعاره زمان در شعر فروغ فرخزاد از دیدگاه زبان شناسی شناختی
حوزههای تخصصی:
زمان مفهومی انتزاعی است، و همواره از طریقِ چیزی ملموس و عینی درک می گردد. در نظریه ی معاصر استعاره که بنیانی شناختی دارد، به استعاره هایی مانندِ «زمان به مثابه ی مکان یا فضایی محصور» و «زمان به مثابه ی شیء» اشاره شده است. در این استعاره ها چگونگیِ ارتباطِ زمان و ناظر هم بررسی شده، به گونه ای که دو تقسیم بندیِ «زمان متحرک و ناظر ثابت» و «زمان ثابت و ناظر متحرک» موردِ توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر میزانِ قراردادی یا نو بودنِ یک استعاره نیز همواره موردِ توجه شناختی هاست. در پژوهشِ حاضر ابتدا تلاش شده است تا استعاره های زمان دراشعارِ فروغ فرخزاد مشخص گردند. شواهد نشان دهنده ی آن است که این استعاره ها به همان صورتی که در گفتارِ روزمره ی فارسی زبانان وجود دارد، دراشعارِ فروغ نیز یافت می شوند. در گامِ بعدی قراردادی بودن یا نو بودنِ این استعاره ها بررسی شد و مشخص گردید که در سه دفترِ آغازینِ فروغ، یعنی «دیوار» و «اسیر» و «عصیان» استعاره های قراردادی بیشتر به چشم می خورد؛ اما در دو دفترِ پایانیِ او، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغازِ فصلِ سرد»، استعاره های قراردادیِ زمان بسط می یابند و با ویژگی های جدیدی همراه می شوند و یا حتی استعاره هایی کاملا نو خلق می شوند.
نگرش آیرونیک شمس تبریزی به گفتمان ها و نهادهای جامعه عصر خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درپی نمایاندن تصویری از جهان ذهن و اندیشه شمس تبریزی است. نویسنده درصدد است تا نخست با تکیه بر تصاویر بلاغی و رتوریک متن مقالات، انسجام فکری موجود در ورای ظاهر آشفته و درهم ریخته مقالات و راز تاثیرکلام شمس را نشان دهد؛ دیگر اینکه عامل فردیت شمس و مقالات را در تاریخ تصوف و به ویژه نثر عرفانی فارسی به تصویر بکشد. ازاین رو، ابتدا صورت های بلاغی پربسامدی چون تمثیل، استعاره، رمز و پارادوکس را به عنوان نقطه اشتراک مقالات با سنت عرفانی پیش از خود مطرح کرده و سرانجام فردیت متن را در زبان و نگرش آیرونیک شمس نشان داده است. به همین سبب، پس از بیان مفهوم آیرونی، انواع و ویژگی های آن و نگاه آیرونیک شمس به گفتمان ها و نهادهای عصر خود را به تفصیل بحث کرده و در پایان به کارکرد آیرونی در مقالات پرداخته است.
تمثیل، تصویر یا صنعت بدیعی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل در شعر فارسی کاربردی دیرینه دارد و در سبک هندی از ویژگی های آن است. اهل بلاغت از گذشته تا امروز در تعریف و انواع آن دیدگاه های متفاوت داشته اند. گروهی آن را تصویر از نوع تشبیه یا استعاره دانسته و عده ای دیگر آن را صنعت بدیعی محسوب نموده، ضرب المثل ها را نیز تمثیل دانسته اند. در این مقاله سعی شده ضمن نقل و نقد دیدگاه ها و تعاریف مختلف از تمثیل، تعریفی دقیق از تمثیل ارائه و انواع آن معرفی گردد و مشخص شود که تمثیل از شاخه های تشبیه، لذا تصویر است و ذیل علم بیان جای می گیرد.
تصویرهای شگفت از جهان آخرت در روایات نبوی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برخى جلوه های بدیع و جذّابی سخنان پیامبر اسلام، و تصاویرهاى زنده و زیبایی است که در آنها حقایق غیبى و معارف توحیدی، در قالب های محسوس و عینی، به نمایش در آمده اند، و موضوعات معنوی و حالات نفسانی و درونى بر پرده ظهور حاضر شده اند.آن حضرت، با بهره گیری از تشبیهاتی نغز و تمثیلاتی زیبا و استعاراتی بدیع و توضیحاتی دقیق، با استفاده از سایر روش های تصویر آفرینی، چنان تابلوهای زنده و زیبایی آفریده است که تصاویر روح پرور آن، چشم ها را می نوازد و عواطف و احساسات را برمی انگیزد و اندیشه را به تکاپو وا می دارد.در این نوشتار، به نمونه هایی از این تابلوهای زنده، که در قالب آنها، حقیقت معاد و جهان آخرت به صورتی گویا و مجسم به نمایش درآمده، اشاره شده است.
ابهام، تنوع و پرورش استعاره در غزل بیدل
حوزههای تخصصی:
آنچه در این نوشتار به آن پرداخته می شود، ابهام، تنوع و پرورش استعاره در غزل بیدل است. بیدل با نگاهی استعاری به پدیده های جهان، نام های قراردادی را با معادل هایی استعاری مبادله میکند تا راهی به ماهیت اشیا بگشاید. در نتیجه، با تنوع و فراوانی استعاره های دیریاب، جهانی خیالی و سورئالیستی رقم می خورد که درک شعر وی را دشوار می سازد.
این شاعر بزرگ در کنار استعاره های نو و شگفت، و ابهامی که آگاهانه آفریده، از جادوی انسجام در اندیشه و اجزای غزل غافل نمانده است. وی می داند که شعر مبهم اگر دارای انسجام و وحدتی سازمند باشد – حتی بدون درک شدن – موجب لذت هنری خواننده می گردد و در ناخودآگاه وی تأثیر می گذارد. بنابراین، او اغلب با حمایت های آشکار و پنهان از استعاره های بعید در مسیر غزل ( در بیت، ابیات همجوار و کل غزل)، توانمندی خود را در ایجاد شعر مبهم، اما منسجم به ظهور می رساند. نگارنده این حمایت ها را « پرورش استعاره» نامیده و با ذکر نمونه هایی، شگردهای گوناگون شاعر را در غزل او نشان داده است.
بررسی استعاره در ادبیات کودک و نوجوان در چهارچوب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از پیدایش زبان شناسی شناختی، استعاره فقط یک ویژگیِ زبان ادبی و مخصوصاً شعر درنظر گرفته می شد که با دیگر صورت های زبانی رابطه اندکی داشت. اما مطالعات شناختی در زمینه استعاره این دیدگاه سنتی را تغییر داده است. در این پژوهش، پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، به بررسی ده کتاب داستان از مجموعه داستان های منتشر شده برای گروه سنی کودکان و نوجوانان می پردازیم. هدف از این بررسی این است که بدانیم چه انواعی از استعاره (با توجه به نظریات لیکاف در سال های 1980 و 1992) در این کتاب ها به کار رفته اند و کدام یک از این انواع بیشتر به کار رفته و اساساً در این کتاب ها از استعاره برای تسهیل درک چه مفاهیم ذهنی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که، از میان انواع استعاره هایی که لیکاف معرفی کرده است، شخصیت بخشی، که از جمله استعاره های هستی شناسانه است، بیش از دیگر انواع استعاره در این داستان ها به کار رفته است و نوع استعاره های به کاررفته در این کتاب ها در غالب موارد با مراحل رشد شناختی و تفکرکودک، که پیاژه بیان کرده سازگاری دارند، همچنین نتایج نشان می دهد که استعاره ها نقش مهمی دارند در این که کودکان و نوجوانان برخی مفاهیم را بیاموزند و برخی مفاهیم پیچیده و انتزاعی را بهتر درک کنند.
نظریه مسئولیت اجتماعی؛ حلقه مفقوده استعاره سازمان به مثابه رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای شناخت پدیده ها، یکی از بهترین راهکارها استعاره سازی است که در آن فرایند، برای تبیین هر پدیده ای لازم است وجه شباهت آن را با پدیده دیگری که شناخته شده تر است، بررسی کرد. دانشمندان علم مدیریت برای شناسایی سازمان استعاره های زیادی را مطرح کرده اند؛ از جمله اینکه سازمان را به مثابه ماشین، موجود زنده، فرهنگ، بوم نقاشی و... تلقی کرده اند. در این مقاله، نویسنده سازمان را به مثابه رسانه دانسته است. اما مهم ترین وجه این تمثیل را در مسئولیتی می داند که برای رسانه و سازمان در قبال اجتماع متصور است. البته باید توجه داشت که آسیب جدی نگاه استعاری همانا آن است که بگوییم «این است و جز این نیست»؛ زیرا در شناخت یک پدیده هم دید جزئی نگر شایستگی دارد و هم دید کلی نگر بایستگی. لذا همیشه مجموعه ای از استعاره ها، ما را در شناخت یک پدیده از جمله سازمان تکافو خواهد کرد. این مقاله در پی آن است تا در نگاهی استعاری، سازمان را به مثابه رسانه تلقی کند. اما آن واسطی که این استعاره را سامان می دهد، همانا نظریه مسئولیت اجتماعی است.
منظومة فرهنگی؛ کاربرد استعارة منظومة شمسی برای ساماندهی سازمان های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به عملکرد و نقش سازمان ها و نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، چند ویژگی مشترک و کلان را درباره مجموعه آنها نشان می دهد: تعداد زیاد این سازمان ها؛ نبود تمایزهای مأموریتی میان آنها؛ تداخل و موازی کاری در فعالیت ها؛ کمبود هماهنگی کلّی (دو و چندسویه) در سیاست گذاری و اجرا؛ و نبود یک ستاد فرماندهی مرکزی قدرتمند و مؤثر. این عوامل موجب شده تا در چرخه سیاست گذاری فرهنگی کشور، سازمان های مختلفی از تدوین سیاست تا اجرا و نظارت بر آن را عهده دار شوند و چنین وضعیتی با بروز تداخل های مأموریتی، نتایج ناخواسته ای را در پی آورده که ازجمله مهم ترین آنها بروز ناهماهنگی در عملکرد سازمان های فرهنگی، توسعه افقی و غیرهدفمند این سازمان ها، و مصرف رو به رشد بودجه است که نهایتاً اثربخشی نه چندان مطلوب بدنه فرهنگی نظام یعنی سازمان ها و نهادهای فرهنگی کشور را به دنبال داشته است.
استعاره ها دیرزمانی است که در حوزه های مختلف علوم انسانی ازجمله در دانش سازمان و مدیریت برای تبیین وضعیت و درک و شناخت پدیده ها به کار می روند. این مقاله بر آن است که با استفاده از استعاره «منظومه» برپایه کارکرد منظومه شمسی، وضعیت مطلوب و آرمانی مجموعه سازمان ها و نهادهای فرهنگی کشور را درقالب یک «منظومه فرهنگی» تبیین نماید. پرسش اصلی مقاله آن است که «آیا مشکل اصلی کشور در حوزه فرهنگ، نبود یک نظام جامع مدیریت فرهنگی برای هدایت مجموعه سازمان های فرهنگی کشور است؟»، در پاسخ، نخست با استناد به پژوهش های کاربردی متعددی که ازسوی شورایعالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام یافته به تبیین این مشکل و راه حل های مرتبط با آن می پردازد و سپس با معرفی چند ویژگی برگزیده از منظومه شمسی، استعاره منظومه را درقالب منظومه فرهنگی برای تبیین ویژگی های نظام فرهنگی مطلوب در ساماندهی سازمان های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به کار می گیرد.[i]
[i]. اصطلاح منظومة فرهنگی را در مفهومی که توضیح آن در این مقاله می آید، نویسنده برای نخستین بار در بهار سال 1387 و در کلاس درس «سازمان ها و سیاست های فرهنگی» برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشتة فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام به کار گرفته و در سه سال متوالی مورد نقد و بررسی همین گروه از دانشجویان و برخی همکاران دانشگاهی قرار داده است. اگرچه این اصطلاح قبلاً به عنوان معادلی برای واژه های مجموعه یا گروهی از سازمانها استفاده شده بود، ولی کاربرد آن به منظور تبیین وضعیت و الگوی مطلوب ساماندهی سازمان های فرهنگی کشور، نخستین بار است، که در یک مقاله ارائه می گردد.
چگونگی معادل یابی استعاره های قرآنی در فرایند ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«استعاره» به عنوان مهمترین نوع مجاز و ساختارهای بیانی دارای اهمیت و جایگاه والای معرفتی و زیباشناختی است. در حوزه مطالعات ترجمه نیز بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده اند که ترجمه استعاره دشوارترین بخش ترجمه یک متن است. این مسئله در خصوص ترجمه متنی همچون قرآن کریم که کتابی است آسمانی و وحیانی، نمود و اهمیت بیشتری پیدا می کند.
در مجموع با توجه به نظرات اندیشمندان پیشین و حاضر در چگونگی ترجمه و معادل یابی استعاره، می توان به روش هایی همچون ترجمه استعاری، تحت اللفظی، معنایی، تشبیهی و... رسید که به نظر می آید با توجه به تعریف و کارکرد هر یک از مفاهیم ترجمه و استعاره و با در نظر گرفتن نوع متن قرآن کریم، روش ترجمه تحت اللفظی استعاره های قرآنی همراه با افزوده های تفسیری و یا معنا و پیام نهایی استعاره، مناسب ترین و کارآمدترین روش ها در ترجمه باشد. چرا که در این روش می توان علاوه بر حفظ ساختار، سبک و سیاق و اصالت متن اصلی و ویژگی های فرهنگی آن، با افزودن توضیحات تفسیری یا پیام نهایی استعاره، خواننده را در جهت فهم بهتر و کامل تر یاری نمود.
در مقابل، بررسی ترجمه های قرآن کریم نشان می دهد که مترجمان معمولاً روش های مختلفی را در ترجمه استعاره به کار بسته اند که این امر علاوه بر اینکه موجب سردرگمی خواننده ترجمه در برقراری ارتباط با متن مبدأ، و عدم دریافت جنبه های معرفتی و زیبایی شناختی آن می گردد، نشان از عدم وجود و یا ضعف «نظریه ترجمه» در ترجمه استعاره های قرآنی نیز دارد.