مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
دانش
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
170 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت و تبیین میزان اثربخشی برنامه های آموزشی و تفسیری در منطقه حفاظت شده میانکاله از دیدگاه گردشگران است. روش این تحقیق توصیفی تحلیلی مبتنی بر پیمایش و روش گردآوری داده ها نیز از طریق پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه بوده است.. جامعه آماری این تحقیق شامل گردشگرانی هستند که در قالب تور در فصول پاییز و زمستان از منطقه میانکاله بازدید کرده و از برنامه های آموزشی و تقسیری بهره مند شده اند. .همچنین براساس فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه ، تعداد 250 گردشگر تعیین شد و روش نمونه گیری در این پژوهش، تصادفی ساده بوده است. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون های آماری تی تک نمونه ای و همبستگی مورد تحلیل قرار گرفت نتایج این تحقیق بیانگر آن است که فعالیتهای آموزشی و تفسیری که توسط راهنمای تور محلی به گردشگران ارایه شده است تاثیر مطلوبی بر دانش، نگرش و رفتار کوتاه مدت و بلندمدت زیست محیطی گردشگران داشته است به طوری که آزمون آماری تی تک نمونه ای، میانگین بالاتر از حد متوسط متغیرهای فوق و تفاوت معنادار آن را با حد متوسط، در سطح آلفای کمتر از 5 درصد مورد تایید قرار می دهد. از طرف دیگر بین متغیرهای ارتقای سطح دانش، میزان تقویت نگرش زیست محیطی و رفتارهای زیست محیطی گردشگران همبستگی مستقیم معنادار وجود داشته است. بنابراین برنامه های آموزشی و تفسیری در ارتقای سطح دانش، تقویت نگرش های زیست محیطی و ایجاد رفتارهای مثبت کوتاه مدت و بلندمدت زیست محیطی نقش بسیار مهمی داشته است.
گفتمان قدرت و دانش در تحلیل مجازات مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
81 - 119
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های تحلیل مجازات مدرن با تمرکز بر مؤلفه قدرت است. بسته به نوع تعبیر از قدرت، روش ها و نتایج تحلیل ها متفاوت می شوند. میشل فوکو به هدف تحلیل مجازات مدرن، با تعبیر نیچه ای قدرت، آن را به مثابه نسبت نیرو محسوب کرد و از روش تبارشناسی نیچه ای برای تحلیل خود بهره برد. فوکو معتقد به وجود قدرت در همه جا و رابطه همبستگی اش با دانش بود؛ او برای تبارشناسی ازگفتمان قدرت و دانش استفاده کرد؛ که بدیع اما چالش برانگیز بود. گفتمان مذکور، شاید بیش از آنکه به دنبال پاسخی برای مسئله ها باشد، به پرده برداری از برخی اسرار مجازات مدرن پرداخت. به این ترتیب، رهگذر پرسش های متعددی شد؛ از مفهوم گفتمان قدرت و دانش تا فایده آن در تحلیل مجازات مدرن و حتی زمان مندی و یا فرازمانی بودنش. مقاله جاری با روش توصیفی-تحلیلی سعی بر پاسخ به سه پرسش اصلی بیان شده دارد. در نتیجه، عدول فوکو از تعابیر رایج قدرت، اغراق وی در برخی تبارشناسی هایش و برخی ناگفته های وی شاید منجر به منقضی محسوب کردن سبک او بشوند، اما نگاه پیشگیرانه او در حوزه مجازات مدرن و تأکید ضمنی اش بر پیچیدگی مجازات، شاید راهی برای ماندگاری روش وی رقم می زند.
تأثیر صنایع خلاق بر سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی اثر صنایع خلاق بر سرمایه انسانی در کشورهای مورد مطالعه است. برای این منظور، نقش صنایع خلاق بر سرمایه انسانی 85 کشور توسعه یافته و درحال توسعه برآورد شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده اثر مثبت و معنادار «صنایع خلاق» بر سرمایه انسانی کشورهای مورد مطالعه است. از دیگر یافته های پژوهش می توان به تأثیر مثبت رشد تولید، مخارج دولت، جمعیت و سرمایه گذاری بر سرمایه انسانی اشاره نمود. بر اساس نتایج به دست آمده ضریب صنایع خلاق در کشورهای توسعه یافته از مقدار این ضریب در کشورهای در حال توسعه بیشتر بود. بنابراین انتظار می رود میزان تأثیرگذاری تولیدات خلاقانه فرهنگی و هنری بر سرمایه انسانی در این کشورها بیشتر از کشورهای در حال توسعه باشد. براساس نتایج به دست آمده می توان دریافت کشورها به صنایع خلاق نگاه ویژه دارند، از همین روی لزوم توجه هر چه بیشتر به صنایع خلاق و تقویت نیروی کار ماهر برای تولید محصولات خلاق به منظور دستیابی به رشد و شکوفایی بیشتر اقتصادی و افزایش اشتغال توصیه می گردد.
شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۰
208 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی در SEM، است. در بخش کیفی این تحقیق، با استفاده از روش هدفمند قضاوتی، از نظرات 12 نفر از اساتید و خبرگان سازمان های نظام مهندسی ساختمان مستقر در استان تهران استفاده شد. همچنین، در بخش آماری تحقیق و بر اساس روش تحلیل توان، از نظرات 232 نفر از کارشناسان مرتبط با مبحث تحقیق در کلیه سازمان های نظام مهندسی ساختمان سطح کشور استفاده گردید. فرایند تجزیه و تحلیل داده ها در دو مرحله انجام شد که شامل شناسایی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی از طریق مصاحبه و با استفاده از روش تحلیل تم و بررسی روابط، برازش و اعتبارسنجی مدل تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه و مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی است. نتایج تحقیق نشان داد، مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی فرایندی گام به گام داشته و از پنج مرحله تبیین قصد راهبردی و ضرورت نیاز به مدیریت دانش؛ برقراری ارتباط و ارتقا سرمایه فرهنگی، اجتماعی و سرمایه فناورانه؛ تحلیل نیازهای فعلی سازمان در راستای تعیین بهترین شیوه مدیریت دانش؛ تأمین و اجرای مدیریت دانش با رویه ها و منابع کاملاً مشخص؛ ارزیابی و نظارت مستمر بر اجرای مدیریت دانش جدید و اصلاح، تشکیل شده است.
ارزیابی دانش بومی جهت توسعه اقتصادی پایدار مناطق روستایی (منطقه مورد مطالعه؛ فرمهین فراهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
23 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق حمایت از دانش بومی در جهت توسعه اقتصادی روستا و استفاده از قدرت و مشارکت مردم، مدیریت و ظرفیت های فنی و محلی، می باشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی تحلیلی و پیمایشی با ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه آماری مورد استفاده کارشناسان جغرافیای روستایی در شهر فرمهین می باشند. نتایج نشان می دهد در مؤلفه های مربوط به دانش بومی، مولفه مشارکتی پایین تر می باشد. این بدین معنا است که این مؤلفه از حد مطلوب برخوردار نمی باشد. سطح معناداری بدست آمده نشان می دهد که میانگین بدست آمده از میانگین مطلوب پایین تر بوده و دانش بومی در فرمیهن در وضعیت مطلوبی نمی باشد. بین مولفه های نظارت و توامندی بیشترین ارتباط و بین مشارکت و توامندی کمترین ارتباط در دانش بومی منطقه وجود دارد بنابراین فرضیه تحقیق رد می گردد.
دانش زیست محیطی و استفاده از خدمات شهری: تحلیلی بر رفتار مصرف شهروندان با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تشویق شهروندان برای استفاده از خدمات عمومی جهت کاهش آلودگی های شهری یکی از اولویت های مدیریتی مهم در شهرها به شمار می رود. بر این اساس بررسی دانش زیست محیطی به عنوان عامل تاثیرگذار بر نیات رفتاری شهروندان به عنوان مصرف کنندگان خدمات شهری می تواند میزان گرایش آنان نسبت به استفاده از این خدمات را تعیین نماید.هدف پژوهش: تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر دانش زیست محیطی بر استفاده از خدمات شهری در شهر رشت انجام شده است.روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی، اسنادی، پیمایشی بوده که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، انجام شده است. جامعه ی آماری خانوارهای شهر رشت بوده اند که بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه ای برابر 384 نفر از بین آنها انتخاب شده و با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، از آنها پرسش شده است. روایی پرسشنامه بر اساس روایی صوری و سنجش پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (763/0) تأیید شده است. ارتباط بین شاخص و گویه های متناظر، در مدل اندازه گیری (تحلیل عاملی مرتبه ی اول) بررسی شده است. پایایی مرکب، میانگین واریانس استخراج شده و روایی همگرا برای شاخص های تحقیق محاسبه و تأیید شده اند. فرضیات تحقیق با کمک فرآیند مدلیابی معادلات ساختاری بررسی شده اند.قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی تحقیق حاضر شهر رشت می باشد.یافته ها: مقدار یافته ها نشان می دهد که بین دانش زیست محیطی و رویکرد ساکنین به استفاده از خدمات شهری (51/0=Beta و 1/4=t) و میزان استفاده از این خدمات (30/0=Beta و 95/3=t) رابطه ی آماری معناداری وجود دارد؛ همچنین بین رویکرد ساکنین به خدمات شهری و میزان استفاده از خدمات(68/0=Beta و 8/6=t) نیز رابطه ی معناداری بر قرار است.نتایج: آگاهی و دانش زیست محیطی شهروندان در استفاده از خدمات شهری و پایداری این تعاملات موثر است؛ به طوری که رفتار یک شهروند مسئول و آگاه در مقایسه با دیگران تفاوت آشکاری را نشان می دهد.
ارزیابی دانش، توانش، نگرش و خلاّقیت کارآفرینی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه های اصفهان و زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۸ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۹
59 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی میزان برخورداری دانشجویان از دانش، توانش، نگرش و خلاّقیت کارآفرینی است و بعد از شناسایی، پیشنهادهایی به منظور بهبود کارآفرینی در نظام آموزش عالی ارائه شد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی، و از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی، و جامعه آماری مورد مطالعه، دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های اصفهان و زنجان هستند که از این میان 335 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نسبتی انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات و داده های لازم از پرسشنامه محقق ساخته، و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه، t برای دو گروه مستقل، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی شفه) استفاده شد. یافته ها نشان داد که وضعیت کارآفرینی در هر چهار مؤلفه مورد بررسی، در سطح پایین، نامطلوب و در وضعیت مشابهی قرار دارند که حکایت از ضرورت تلاش و فعالیت بیشتر اعضای هیأت علمی و مسؤولان ذی ربط در تمام حوزه های بررسی شده دارد.
الگوهای ذهنی اشتراک گذاری دانش در کارکنان نسل Z در یک مرکز آموزشی – پژوهشی دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
43 - 74
حوزههای تخصصی:
امروزه اشتراک گذاری کارآمد دانش شانس بقای سازمان ها را افزایش داده و به عنوان یک منبع راهبردی برای بهبود بهره وری سازمان ها در نظر گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش شناسایی ذهنیت های اشتراک گذاری دانش در بین کارکنان نسل Z در یک مرکز آموزشی پژوهشی دفاعی در دانشگاه صنعتی مالک اشتر است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، به لحاظ روش توصیفی، از حیث جمع آوری داده ها کمی و کیفی (آمیخته) و ازنظر افق زمانی نیز مقطعی است و تا آنجائیکه محققین بررسی نموده اندپژوهشی با این عنوان انجام نشده است. جامعه آماری تحقیق متشکل از 20 نفر از کارکنان نسل Z (متولدین سال 1373 به بعد) و چند نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه بودند که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. برای تحلیل داده های آماری گردآوری شده از روش شناسی کیو استفاده شده است. در تحقیق حاضر پس از بررسی ادبیات موضوع و انجام مصاحبه با چند خبره دانشگاهی گزاره های متفاوتی نسبت به موضوع پژوهش (36 شاخص) شناسایی و استخراج گردیدند. سپس جداول کیو توسط 20 نفر از مشارکت کنندگان در تحقیق تکمیل گردیدند و داده های جمع آوری شده به روش تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. هفت ذهنیت و دیدگاه مختلف بانام های حس خوب اشتراک گذاری دانش ، رهبری دانش محور ، کار تیمی ، نظام پاداش دهی ، ادراک منافع نسبی ، رضایت شغلی و تعهد سازمانی شناسایی کشف و شناسایی گردید که جمعاً 77 درصد واریانس کل را تبیین و پوشش می دهند.
مدل توسعه صادرات شرکت های دانش بنیان حوزه الکترونیک و برق ایران با محوریت ارتقاء پایبندی سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادرات محصولات دانش بنیان با فناوری بالا به دلیل نقش تاثیرگذار بر ایجاد ارزش افزوده و ارزآوری، برای اقتصاد ملی کشورهای درحال توسعه بسیار بااهمیت تلقی می شود. از طرفی، پایبندی سازمانی کارکنان برای عملکرد مؤثر شرکت های دانش بنیان هم امری حیاتی است و نبود آن، این سازمان ها را متحمل هزینه های زیادی می کند. در این راستا این پژوهش با هدف تدوین مدل توسعه صادرات شرکت های دانش بنیان حوزه الکترونیک و برق با محوریت ارتقاء پایبندی سازمانی کارکنان در ایران به انجام رسید. این پژوهش با استفاده از روش آمیخته (کیفی-کمی) به انجام رسید که استخراج 17 شاخص مدل موردنظر در بخش کیفی و با استفاده از تحلیل محتوا پژوهش های معتبر انجام شده صورت گرفت و تعیین ارتباط بین شاخص ها برای دستیابی به مدل در بخش کمی با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. تحلیل داده های کیفی و کمی پژوهش دستیابی به مدلی شش سطحی بود که تاثیرگذارترین شاخص های این مدل در سطح ششم محیط کاری مناسب در شرکت های دانش بنیان، ارتباطات درون و برون سازمانی شرکت های دانش بنیان ، وضعیت تقاضای کاردر بازارهای صادراتی و ویژگی های خاص شرکت های دانش بنیان بودند.
طراحی مدل پیشران های اثرگذار بر بلوغ مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
219 - 240
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل پیشران های اثرگذار بر بلوغ مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی و از نظر ماهیت تحلیلی و اکتشافی می باشد. جامعه آماری شامل 19 نفر از خبرگان و اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند می باشند. گرد آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از اعضای جامعه آماری صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش فراترکیب و از نرم افزار MICMAC استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 32 شاخص کلیدی و 9 بخش از طریق ماتریس 9×9 مبتنی بر اثرات متقاطع شناسایی شد همچنین نتایج نشان داد؛ پیشران های پشتیبانی و زیرساخت سازمانی، عوامل مدیریتی و محتوا نقش مهمی در بهبود روابط سیستم دارند که هم تأثیرگذار و هم تأثیرپذیر هستند. پیشران های همراستایی استراتژیک مدیریت دانش و محیط مدیریت دانش کمترین تأثیرپذیری و بیشترین تأثیرگذاری را داشتند که با توجه به شرایط مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران توجه به این شاخص ها ضروری است. همچنین پیشران های فرآیندها و جریان مدیریت دانش، زیرساخت فناوری اطلاعات و کارکنان بیشتر تأثیرپذیر و کمتر تأثیرگذار هستند. پیشران ارزیابی فاقد نقش کلیدی و مهم در شکل گیری سازمان فضایی بلوغ مدیریت دانش در سازمان ورزش شهرداری تهران هستند. باتوجه به پیشران های شناسایی شده نیاز است تا دست اندرکاران سازمان ورزش شهرداری تهران با تأکید بر این عوامل سبب بلوغ مدیریت دانش در این سازمان گردند.
طراحی و ساخت ابزار سنجش فرهنگ زیست محیطی شهروندان و برآورد پایایی و روایی آن (مورد مطالعه: شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
119 - 146
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف:یکی از موضوعات موردمطالعه اندیشمندان در حوزه های علوم اجتماعی و رفتاری، ابزارسازی برای مفاهیم اصلی مرتبط است. فرهنگ زیست محیطی که ناشی از نگرش های مسئولانه در قبال محیط زیست باشد، یکی از عناصر کلیدی در فرایند توسعه پایدار جوامع مدرن و در حال توسعه است. بنابراین درک ماهیت آن، در گرو سنجش دقیق آن موضوع است. مطالعه حاضر با هدف طراحی و ساخت ابزار سنجش فرهنگ زیست محیطی شهروندان و برآورد پایایی و روایی آن با تاکید بر شهر بوشهر انجام گرفت. روش بررسی:روش مطالعه در این پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است. برای این منظور از کل جامعه آماری، نمونه ای 374 نفری از شهروندان بالای ۱8 سال شهر بوشهر به روش تصادفی انتخاب و آن را تکمیل نمودند. برای هنجاریابی و تعیین اعتبار و روایی این ابزار، از آزمون های متعدد روایی مانند تحلیل عاملی و برای پایایی آن از هماهنگی درونی گویه ها و روش آلفای کرونباخ استفاده و تحلیل های آماری با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS انجام گرفت. یافته هاروش تحلیل عامل نشان دهنده ساختار سه مؤلفه ای مقیاس فرهنگ زیست محیطی (دانش، نگرش و رفتار زیست محیطی) در نمونه مورد مطالعه است. به این ترتیب مولفه دانش با ارزش ویژه 17/8 بیشترین درصد واریانس(76/10)، مولفه نگرش با ارزش ویژه 68/4 درصد واریانس(16/6)، مولفه رفتار با ارزش ویژه 97/3 درصد واریانس(22/5) کل را تبیین می کنند. نتایج حاصل از مدل اندازه گیری (AMOS) نشان می دهد مقدار ریشه میانگین مربعات باقیمانده (RMR) برابر 627/0، شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) برابر با 041/0، شاخص کای اسکوئر بهنجار (نسبی) (CMIN/DF) برابر 626/1 و شاخص های برازش تطبیقی (CFI) و شاخص برازش شده تطبیقی مقتصد (PCFI) با مقادیر 956/0 و 646/0 در حد قابل قبولی مدل را مورد تأیید قرار می دهند.
ظرفیت های تبارشناسی برای «مطالعات توسعه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
69 - 87
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: «توسعه» و عبارات ارزش گذارانه آن از قبیل توسعه ناپایدار، توسعه نامتوازن، توسعه نیافته، در حال توسعه و ... مفاهیمی پرکاربرد در تحلیل شرایط جوامع غیرغربی همچون ایران و مقایسه آن ها با جوامع توسعه یافته است. آنچه که در این تحلیل ها به عنوان امری مسلم و طبیعی در نظر گرفته می شود، ضرورت تحقق «توسعه» است، به گونه ای که تصور شکل دیگری از واقعیت غیرممکن به نظر می رسد. توسعه و شاخص های آن، نه تنها نقطه اتکای بسیاری از ارزیابی ها درباره سیاست ها و دولت ها، بلکه معیاری مسلط برای داوری درباره انسان و جامعه غیرغربی شده است. با این وجود، «توسعه» همچون هر پدیده اجتماعی دیگر تاریخمند است و فهم صحیح آن مستلزم اتخاذ رویکردی است که به این وجه توجه نماید. «تبارشناسی» به مثابه رویکردی نظری روشی، پدیده های اجتماعی از جمله توسعه را در روند تاریخی شان مطالعه می کند. این مقاله، تأمل پیرامون ظرفیت هایی است که این رویکرد برای «مطالعات توسعه» فراهم می کند.روش: جهت تحقق این هدف، از مشارکت تبارشناسی فوکویی، مطالعات پساتوسعه و پسااستعماریِ توسعه (که متأثر از فوکو هستند)، تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران و برخی ملاحظات استفاده شده است تا نسخه بهینه شده ای از تبارشناسی جهت کاربرد در «مطالعات توسعه» ارائه شود. تاریخ دریافت: 19/11/1403تاریخ پذیرش: 28/03/1403 واژگان کلیدی:تبارشناسی،توسعه،گفتمان،قدرت،دانش،مقاومت،فوکو نتایج: وفق این رویکرد، روش صحیح در «علوم اجتماعی» تاریخ پژوهی تبارشناسانه است، زیرا وجود هر پدیده اجتماعی برساخت تاریخی است. رد فرض پیوستگی به معنای انکار وجود هر نوع پیوستگی در تاریخ نیست، بلکه تدبیری روش شناسانه است. تبارشناسی متضمن نقد بنیادی مدرنیته است، زیرا آن را رهایی بخش نمی داند. این رویکرد تحلیلی به پژوهشگر امکان نقد روایت های مشهور و مسلط درباره پدیده اجتماعی توسعه را می دهد. نحوه صورت بندی مسئله، از مهم ترین امکان های تبارشناسی برای مطالعات توسعه است. تبارشناسی تحلیل خود را از پرسشی در زمان حال آغاز می کند. بنابراین، مسئله تبارشناسی توسعه، مسئله «اکنون» است. تحلیل تبار اندیشه و عمل توسعه، در جستجوی خاستگاهِ واحد نیست. موفقیت در این جستجو ضمن توجه به تاریخ خاص هر سرزمین، نیازمند رصد بازتاب تبار گفتمان جهانی توسعه، عناصر و نیروهای اجتماعی آن در جامعه مورد بررسی است. مطالعات تبارشناسانه توسعه، ضمن کاربرد مفهوم گفتمان، بین شیوه های بازنمایی (کردارهای گفتمانی) و رویه های مادی (کردارهای غیرگفتمانی) توسعه ارتباط می بیند، به عاملیت فردی و جمعی توجه دارد، همچنین به دنبال همگن سازی، نظریه سازی و تعمیم افراطی نیست.تبارشناسی مناسبات قدرت دخیل در برساخت معانی را ردیابی می کند، زیرا قدرت از عوامل برساخت تاریخی هویت ها است. فوکو ضمن نقد الگوی «حقوقی گفتمانی» قدرت، با طرح مفهوم «حکومت مندی» شبکه ای برای تحلیل روابط قدرت شکل می دهد که در آن دولت امکان بررسی دارد. در این چارچوب تحلیلی، به فاعلیت و آزادی فردی نیز توجه می شود. ظهور این فاعلیت در تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران پرطنین است. تبارشناسی امکان فهم چگونگی شکل گیری اندیشه و عمل توسعه را با تحلیل روابط قدرت در اشکال و سطوح مختلف فراهم می سازد؛ از بررسی طرح های توسعه به عنوان ابزار اعمال قدرت تا روابط قدرت میان جوامع توسعه یافته و جوامع غیرغربی. در تحلیل قدرت، هم زمان وجه مقاومت نیز تحلیل می شود. در نسخه تبارشناسی ارائه شده در مقاله حاضر، به تأثیر رویدادهای تصادفی بر کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی توجه می شود؛ با این توضیح که در هر زمان تاریخی ممکن است رویداد خاصی که بر اساس نظم گفتمانی موجود قابل پیش بینی نیست، شرایط تاریخی متفاوتی را پدید آورد.رابطه بین قدرت، دانش و گفتمان، قلمرو تبارشناسی فوکو است. به دلیل پیوند قدرت و دانش، تحلیل علاوه بر متون، باید «نهادها، تصمیمات تسنظیمی، قوانین، اقدامات اداری» را نیز دربربگیرد. این رویکرد امکان تحلیل سازوکارهای عملی گفتمان توسعه مانند تخصصی سازی و نهادی سازی را فراهم می کند. تبارشناسی با واسازی برنامه ریزی، اثرات قدرت و دانش را در گسترش توسعه آشکار می سازد. تحلیل تبارشناسانه برحسب رابطه دانش، قدرت و گفتمان، نشان می دهد که گفتمان توسعه چگونه جهان غیرغربی را به عنوان نوع خاصی از موضوع دانش می سازد و بر این اساس چه نوع مداخلاتی سازمان دهی می شود. تبارشناسی به گفتمان های مقاومت و یا حاشیه ای نیز توجه می کند. از حیث روش شناسی، «تحلیل مقاومت» برای «تحلیل قدرت» یک ضرورت است. وفق تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی، تبارشناسی توسعه در ایران معاصر، رویکرد نظری ویژه ای پیرامون نسبت این انقلاب با توسعه غربی اتخاذ می کند. در نهایت، امکان طرح و تأمل درباره جایگزین ها نیز وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: رویکرد تبارشناسی با جعبه ابزار مفهومی خود می تواند با برجسته نمودن جنبه هایی از اندیشه و عمل توسعه که تاکنون به آن توجه نشده است، به دانش ما درباره این موضوع کمک کند. پژوهش تبارشناسانه می تواند نشان دهد که اگر اندیشه و عمل توسعه، شکل های دیگری داشته است، چه کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی، در این تغییرات دخیل بوده اند. تبارشناس با نقد اکنون، صورت «طبیعی» و «قطعی» پدیده موجود را زیر سؤال می برد و تصویری نو از آن ارائه می دهد. تبارشناسی می تواند از «گفتمان توسعه» در جهان غیرغربی آشنایی زدایی کند. مطالعات تبارشناسانه توسعه امکان تحقق مجموعه ای از اهداف اکتشافی، توصیفی، تفهمی و ارزیابی را دارد. امکان اتخاذ رویکرد پسااستعماری، از ظرفیت های انتقادی این نوع مطالعات است. کاربرد تبارشناسی در مطالعات توسعه، گاه می تواند با تمام اجزای آن اجرا شود، گاه می توان بخش هایی از آن را به صورت مطالعه ای مستقل در نظر گرفت. تبارشناسی، ظرفیت های قابل توجهی برای «مطالعات توسعه» دارد؛ اما بسندگی به رویکرد نظری واحد به عنوان توضیح دهنده باکفایتی از پیچیدگی موضوع مورد مطالعه، تقلیل گرایانه است.قدردانی: از داوران محترم برای نظرات سازنده و مفیدشان سپاسگزاریم. همچنین، از کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برای فراهم نمودن فضای مناسب پژوهش تشکر می کنیم.تضاد منافع: هیچ تضاد منافع احتمالی توسط نویسنده مسؤول گزارش نشده است.
ارائه مدلی مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر اساس مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
159 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر اساس مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان است. با توجه به اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور افزایش سرعت و دقت فعالیت های مختلف سازمان ها و در نتیجه بالا بردن بهره وری آن ها، می توان به سمت پیشرفت دانش سازمانی و بالا بردن سطح آگاهی های سازمان و بالا بردن توسعه و خلاقیت سازمان رسید. در واقع، با گردآوری دانش نیاز محیط بیرونی و درونی سازمان با یک مهندس سیستم دانش آیتم های کاربردی می سازد تا در آینده همین آیتم ها به صورت واقعی به اجرا در آیند. نقش پشتیبان فناوری اطلاعات برای مدیریت دانش، پیشرفت قابل توجهی در رفتار هوشمندانه و مبتنی بر دانش سازمان ها و افراد آن ها به وجود خواهد آورد.روش شناسی: نوع پژوهش کاربردی و رویکرد آن کیفی است که با استفاده از نظریه زمینه ای و داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش با بهره گیری از رویکردی امیک و تبیین ایدوگرافیک به دنبال عوامل پیش برنده تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) و مهندسی دانش است. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 178 نفر متشکل از مدیران و کارشناسان شاغل در شرکت های دانش بنیان در سطح ارشد هستند. روش نمونه گیری پژوهش، نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی بوده و جهت گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه باز و ساختارنیافته با صاحبنظران و اهل فن استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل در پژوهش حاضر، روش های تحلیل تماتیک و نظریه زمینه ای است و آزمون های آماری با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی انجام گرفته است.یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش مشخص گردید، عوامل مؤثر بر ارائه مدل مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات بر مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان شرایط علّی (تغییر و تحولات در نقش دانشگاه ها)، شرایط زمینه ای (ارتقای آکادمیک سیاستگذاری و طراحی مجدد ساختارها- نهادینه کردن)، شرایط مداخله گر (بسترهای آیین نامه ای و قانونی)، فرآیند/تعاملات (شبکه سازی) و پیامدها (دست یابی به مزیت رقابتی) هستند و فناوری اطلاعات به عنوان مهمترین عامل تواناساز فرایند مهندسی دانش با سرعت و دقت بالاست.نتیجه گیری: فقدان سیاست کلی دولت در توسعه فناوری اطلاعات در زمینه مهندسی دانش، نبود بستر مخابراتی جهت تبادل اطلاعات، عدم آشنایی و مهارت کارکنان در استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات به عنوان چالش مهم در به کارگیری فناوری اطلاعات در سازمان های دانشی است. بنابراین، پیشنهاد می شود که دولت ها بسترهای مناسب را فراهم نموده و در جهت ارتقای این فناوری برنامه ریزی نمایند.
نظریه پردازی و اسلامی سازی نظریه های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بومی سازی نظریه ها برای کاربست آنها در شرایط خاص و فرهنگهای گوناگون ضرورت دارد. این موضوع به ویژه در جوامع دینی به دلیل اقتضائات مکتب، اهمیت دوچندان دارد. بر همین مبنا، اسلامی سازی نظریه ها در علوم انسانی را می توان هم عامل تکامل و پویایی جامعه اسلامی دانست و هم راه تحقق آنها. روش: در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی که در گروه پژوهشهای نظری است، استفاده شده است. یافته ها: اسلامی سازی نظریات و معارف، تنها نظریه پردازی جدید بر مبنای اسلام نیست، بلکه تعامل، هماهنگی و انطباق نظریه ها با اسلام و مقررات آن از یک سو و با شرایط جامعه از سوی دیگر، از ارکان مهم اسلامی سازی به ویژه در عرصه نظریه های علوم انسانی به طور کلی است که به نفی کلی آنها نمی انجامد، بلکه به بازسازی و انطباق با مقتضیات اسلام و شرایط خودی منجر می شود. نتیجه گیری: در این پژوهش درمی یابیم که آنچه ما در باره جهان می آموزیم، فقط با اسلامی کردن نظریه ها و نظریه پردازی بومی است که هم می تواند واجد کارایی و مطلوبیت برای ایران ما باشد و هم با آموزه های فرهنگ ایرانی- اسلامی انطباق داشته باشد. بعلاوه نظریه پردازی دینی(اسلامی) در علوم انسانی در هر جامعه ای معطوف به مجموعه ای از مفاهیم در هم پیچیده و ساختارمند است که کلّیت فرهنگ، سیاست و اجتماع را در بر می گیرد. در این راستا، موضع ما بر مبنای نگرش مبتنی بر اعتدال و فضیلت مندی و انطباق با سنتهای فرهنگی ایرانی- اسلامی، در راستای ساختن دانش مطلوب است.
درنگی در رهیافت پارالوژیستی (مغالطی) لیوتار به دانش و عقلانیت در «وضعیت پسامدرن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
161 - 180
حوزههای تخصصی:
لیوتار بحرانِ مشروعیتِ روایت هایِ کلان را از خصائص «وضعیت پست مدرن» می داند. «فراروایت» ها نظام هایی از اندیشه اند که خود را به مثابه معیار نهایی حقیقت، مشروعیت، توجیه، تبیین و داوری عرضه می کنند. «روایت نظرورزانه» و «روایت رهایی» از جمله این فراروایت ها است، که هر دوی آنها مبتنی بر «نظریه بازنمودی معرفت» بوده و دانش و عقلانیت دوره مدرن بر اساس چنین رهیافتی پا گرفته است. کوشش این بوده که در این جستار نشان دهیم چگونه لیوتار با «نقد نظریه بازنمودی معرفت» زمینه را برای نقد هر گونه «فراروایت» و نیز «علم و عقلانیت» مدرن فراهم می کند و با تأکید بر نسبت میان علم و قدرت از سویی و تکثر بازی های زبانی از سوی دیگر از وجه پارالوژیک (مغالطی) مشروعیت و توجیه در ساحت «دانش و عقل» پرده برمی دارد. همچنین در این مقاله بیان شده که چگونه نقد لیوتار مبنی بر بی اعتقادی به فراروایت ها به نحوی دامن ادعای او را (به مثابه یک فراروایت جدیدی که از دل وضعیت پست مدرن برآمده) در برمی گیرد. افزون بر این، لیوتار هم از تنوع بازی های زبانی سخن گفته و هم کلان روایت هایی را که به نحو ناموجهی در پی اثبات برتری خود هستند کنار گذاشته است، بی آنکه تفکیک و تمایزی میان آنها ایجاد کرده باشد، این مواضعِ انتقادیِ تجویزیِ او در کنار تنوع ادعایی او در قلمرو بازی های زبانی از جمله نقدهای دیگری است که در این جستار بر اندیشه لیوتار در نقد علم و عقلانیت در وضعیت پسامدرن مطرح شده است.
تحلیل فلسفی مهندسی تمدن در بستر جنگ اراده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین فلسفه تاریخی از روابط اراده های سازمان یافته که به قدرت تمدنی تبدیل می شوند، مسئله ی ساده ای نیست. ظرفیت تمدن ها ازیک سو تابع قدرت کنش گری اراده های قاهر و ابزارهای آن و ازسوی دیگر به مکانیزم گردش قدرت برمی گردد. چه طیفی از اراده ها و با چه ضریب نفوذی، مبدأ ظهور تمدن ها هستند؟ حرکت تمدنی، حاصل هماهنگی شبکه ی اراده های جهت یافته است. کنش گری اراده ها ضریب نفوذ یکسانی ندارند؛ بلکه برخی به دلیل قدرت روحی و عقلی، قاهرند؛ لذا ساخت جامعه، برآیند نفوذ قدرت برتر و پذیرش آن می باشد. نظام اراده ها نیز در سه مقیاس: «تاریخی، اجتماعی، فردی» محور تحولات می باشند و در صورت هماهنگی بر محور واحد و عهده سپاری همدلانه به قوانین سازمان تمدنی خود، جامعه در وضعیت تکاملی قرار گرفته و تمدن ها شکوفا می شوند. فرایند ظهور تمدن ها، در یک روند خطی صورت نمی گیرد، بلکه از بستر جدال اراده های درونی و بیرونی عبور می کند. این پژوهش با روش تحقیقات کتابخانه ای و مطالعات نظری نشان می دهد که غلبه بر وضعیت موجود تمدنی، با کنشگری اراده های سازمان یافته در مقیاس فرد، در سه بعد «اخلاق، عقلانیت، رفتار» و در مقیاس جامعه با تولید «علوم، ساختارها، تکنولوژی» متناسب با بافت بومی و ارزشی امکان پذیر است.
تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
333 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان ) بود.روش شناسی: روش پژوهش آمیخته ( کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی روش گرندد تئوری و در بخش کمی توصیفی - پیمایشی بود. جامعه در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی در حوزه مدیریت، مدیران شرکت های دانش بنیان، مدیران استانداری سیستان و بلوچستان و شهرداری زاهدان بودند و در بخش کمی کارکنان استانداری استان سیستان و بلوچستان و شهرداری شهر زاهدان بود. حجم نمونه در بخش کیفی بر اساس اصول اشباع نظری 17 نفر با استفاده از روش گلوله برفی و در بخش کمی طبق جدول مورگان 248 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انجام پذیرفت. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری( کد باز، محوری و انتخابی) و معادلات ساختاری استفاده شد. مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. تحلیل محتوای کیفی با نرم افزار MAXQDA12 انجام شد. برای تحلیل عاملی تاییدی از نرم افزارSmart pls4 و برای تعیین اعتبار مدل از نرم افزار SPSS25 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته با 6 عامل اصلی، 15 مولفه و 69 شاخص شناسایی گردید. در نهایت عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته طراحی و با پرسشنامه اعتباریابی گردید.بحث و نتیجه گیری: همچنین با توجه به یافته ها عوامل موثر با معادلات ساختاری مورد ارزیابی قرار گرفت که در نهایت نشان داد که رابطه بین متغیر عوامل علی و پدیده اصلی با بارعاملی 0.806 با اهمیت ترین عامل ها در نظر گرفته شد.
نووپلیتیک ؛ پارادایمی نو در ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
229 - 269
حوزههای تخصصی:
در دهه پایانی قرن بیستم و با پایان دوره جنگ سرد، جهان شاهد تغییرات شگرفی در نقشه جغرافیای سیاسی خود بوده است؛ که زمینه ساز رقابت های ژئواستراتژیکی نوینی شد. تغییر اول، نگرانی های سیاسی ناشی از پویایی های نظامی بود؛ بطوری که حرکت جهان به سوی یک نظام بی قاعده، چندقطبی با شکل گیری موازنه قدرت و امکان تسلط نظامی ابرقدرت های بزرگ در مناطق کلیدی فر ارسید. تغییر دوم، عمدتاً اقتصادی بود؛ یعنی رشد عظیم سیستم های بازار آزاد در تجارت جهانی و شبکه های درهم پیچیده سرمایه گذاری. در این راستا، سومین تغییر در حال ظهور عبارتست از گسترش انقلاب اطلاعاتی با پیامدهایی از نوع قدرتِ دانش، که در بازیگران غیردولتی نفوذ کرده و منجر به همبستگی جهانی و ایجاد محصول جدیدی برای نظم جهانی شده است. به همین دلیل، گروهی از نظریه پردازان و استراتژیست ها آن را به عنوان مروری بر تغییر پارادایم می پندارند، اما اکثریت آن را با هریک از پارادایم های مهم رئال پلیتیک و ناسیونالیسم مرتبط می سازند.
در این راستا، تعامل میان دانش و قدرت، اصول بسیار ساده ژئوپلیتیک را که اغلب توسط رئال پالیتیک یا سیاست واقع گرایانه فراموش شده است، اصلاح می کند. ژئوپلیتیک نوعی چشم انداز پانوپتیک از قدرت/دانش است که بدنبال ارزیابی موقعیت قطب های قدرت جهان برای کمک به تمرین کشورداری توسط قدرت های بزرگ تعریف می شود. گاه نیز آن را گفتگو درباره سیاست جهانی با تاکید خاص بر رقابت دولتی و ابعاد جغرافیایی قدرت می دانند. از این رو، تعریف و چیستی قدرت و دانش و اعمال آن در ژئوپلیتیک اهمیت به سزایی می یابد. بنابراین، در حالی که ساختارها و حتی پویایی نظم جهانی بشدت در حال تغییر هستند، در مباحث ژئوپلیتیکی پارادایم های جدیدی به ویژه در حوزه غیردولتی مشتمل بر بازیگران جامعه مدنی درحال ظهور می باشند که اصطلاحاً به آن «نووپلیتیک» می گویند. «نووپلیتیک» رویکردی نسبت به حکومت داری است که بوسیله سازمان های غیردولتی به عنوان بازیگران دولتی انجام می شود، و بر نقش قدرت نرم در ابراز ایده ها، ارزش ها، هنجارها و اخلاق از طریق تمام رسانه ها تأکید می کند. این باعث متمایز شدن آن از سیاست واقع گرایانه، که بر ابعاد سخت و مادی قدرت و بر دولت ها به عنوان تعیین کننده های نظم جهانی تاکید دارد، می شود.
نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است: ماهیت استراتژی دانش چگونه به شکل دهی پارادایم نوینی به نام نووپلیتیک با بازیگران جامعه مدنی منجر شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، درهم تنیدگی سه مفهوم کلیدی نووسفر، قدرت نرم و قدرت هوشمند در عصر اطلاعات و تکنولوژی های نوین منجر به شکل گیری پارادایم جدیدی به نام نووپلیتیک شده است. ساخت این نووپلیتیک ها، منطبق با شرایط قرن 21 و وابسته به ماهیت استراتژی دانش/قدرت خواهد بود. زیرا در جهان کنونی، دانش به سرعت در حال تبدیل به منبع قوی تری از قدرت و استراتژی ها می شود، تا آنجا که سیاست واقع گرایانه و فضای بین المللی نمی تواند آن را جذب کند.
تحلیل رفتار حفاظتی باغداران شهرستان زنجان: توسعه ای بر مدل اعتقاد بهداشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ و توسعه منابع انسانی در محیط کشاورزی پرخطر، مستلزم رعایت اصول ایمنی کشاورزی است. در این راستا رفتار حفاظتی باغداران شهرستان زنجان با تأکید بر نقش میانجی مؤلفه های مدل اعتقاد بهداشتی و تبیین مسیر شکل گیری رفتار حفاظتی از طریق تأثیر دانش بر نگرش به عنوان هدف این مطالعه انتخاب شده است. مطالعه ازنظر هدف کاربردی و به روش توصیفی همبستگی انجام شده است. جامعه موردمطالعه، باغداران شهرستان زنجان می باشند. تعداد نمونه طبق فرمول کوکران 293 نفر محاسبه و نمونه گیری به روش طبقه ای چندمرحله ای انجام گردید. این پژوهش پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه اجرا شد که روایی و پایایی آن بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد باغداران پوشیدن لباس و کفش مناسب را به عنوان تجهیزات حفاظتی در حین کار با مواد شیمیایی معمولاً موردتوجه قرار می دهند، اما سایر تجهیزات حفاظت فردی مانند ماسک، کلاه، دستکش و عینک کمتر موردتوجه قرار می گیرد. همچنین اگرچه باغداران دانش در حد متوسط تا کمی نسبت به رفتار حفاظتی دارند، اما بستر نگرشی نسبتاً خوبی در خصوص نیاز به انجام اقدامات حفاظتی وجود دارد که همین امر اجرای برنامه آموزشی و پذیریش آن را تسهیل می کند. آزمون فرضیه های مطالعه نشان داد که 41% از واریانس نگرش باغداران پیرامون رفتارهای حفاظتی تحت تأثیر دانش آنان شکل می گیرد. همچنین تأثیر نگرش بر تمامی مؤلفه های اعتقاد سلامت معنی دار بوده و تقریباً نیمی از تغییرات حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، خودکارآمدی و راهنمای عمل را تبیین می کند. تحلیل مسیر حاکی از تبیین 58 درصد از تغییرات رفتار حفاظتی بر اساس مدل پیش بینی شده است؛ بنابراین آموزش می تواند ضمن افزایش دانش و تأثیر بر نگرش، درک باغداران از رفتارهای حفاظتی را تحت تأثیر قرار داده و زمینه را برای اجرای رفتارهای ایمن فراهم نمود.
توسعه شهری دانش بنیان (KBUD): رویکرد نوین در برنامه ریزی شهری (نمونه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
با رشدوگسترش شهرها و افزایش جمعیت، تأمین رفاه و آسایش شهرنشینان به مهم ترین دغدغه مدیریت شهری تبدیل شده است. با توجه به محدودیت منابع در شهرها، امروزه توسعه شهری مبتنی بر دانش، می تواند کمک مؤثری برای دستیابی شهرها به اقتصاد پایدار باشد به بیان دیگر، توسعه شهر دانش بنیان، ضمن توسعه و رونق اقتصادی، پایداری محیطی و مدیریت منابع، موجب ارتقا کیفیت زندگی شهروندان گردد. هدف این مقاله ارزیابی و شناسایی عوامل مؤثر در تحقق پذیری توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران می باشد. این تحقیق از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، 155 نفر از خبرگان، متخصصین دانشگاه و سازمان های دولتی و غیردولتی به صورت نمونه گیری قضاوتی یا هدفمند می باشد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از روش تحلیل عاملی و از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تعداد 16 عامل از 69 شاخص استخراج شدند که همگی دارای مقادیر ویژه بالای یک بوده و جمعاً 54/82 درصد از واریانس را تبیین می کند. مقدار ویژه اولین عامل با 870/13 می باشد که به تنهایی 102/20 درصد از واریانس را در بر گرفته بود و بیشترین تأثیر را در بین عامل های دیگر دارد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مؤلفه های وجود بنیان های اقتصاد کلان و زیرساخت های ارتباطی (ICT) و IT مشترک با میزان (95/0)، داشتن نیروی انسانی کارآفرین (93/0)، ارتباط موفق بین صنعت، دانشگاه و حکومت (92/0)، تعدد دانشگاه ها و پژوهشگاه ها (91/0) به عنوان عوامل محرک در توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران شناسایی شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد تحقق پذیری مدل توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران بیشتر در گرو تحقق توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی – فرهنگی، توسعه محیط شهری و توسعه نهادی است.