مطالب مرتبط با کلیدواژه

زیبایی


۱۸۱.

تحلیل انتقادی دیدمان جنسیت در نقاشی قاجار؛ تبار کاوی چهره و بدن در مکتب پیکرنگاری درباری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی قاجار دیدمان زیبایی قدرت جنسیت تبارکاوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۶۸
موضوع اصلی نقاشی قاجار پیکر انسانی با نوعی زیبایی آرمانی است که به لحاظ ویژگی های چهره و بدن از الگویی ثابت تبعیت می کند. بنا به رأی برخی محققان، مختصات زیبایی به طور یکسان برای مردان و زنان تصویرگری می شده است. این گزاره اگرچه صحیح، اما دقیق نیست. مسئله باید پیرامون بازنمایی جنسیت در فرهنگ دیداری و دیدمان حاکم بر این دوره صورت بندی شود و این موضوع و چرایی آن، خصوصاً در مورد شاه و شاهزادگان نیز باید مورد واکاوی قرار گیرد. این تحقیق از نوع کیفی و بنیادین بوده و روش آن توصیفی با تحلیل ترکیبی است که به نحو انتقادی کاربست می یابد. روش شناسی به مفهوم تبارکاوی بر بنیان آراء فوکو و لکان برمی گردد. تبارکاوی چهره و بدن از اهداف این نوشتار است. با توجه به اهمیت پرتره ی شاه، می توان نتیجه گرفت که فتحعلی شاه محور دیدمان و کلیشه ای تصویری برای بازنمایی زیبایی به علاوه ی قدرت است و برای خود و دیگران مورد تقلید و مطلوب انطباق هویتی قرار می گیرد. بنابراین زیبایی در این دیدمان، نخست متعلق شاه/پدر یا دیگری بزرگِ آینه ای است و سپس به دیگران تعلق می گیرد. چنین امری محصول ساحت خیالی جامعه بوده و به انگاره ی شاهی در نهاد ناآگاه جمعی برمی گردد که به نحو اسطوره ای، تاریخی و فرهنگی شکل گرفته است.
۱۸۲.

بررسی نسبیت یا عدم نسبیت ارزش هنری از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیت الله مصباح یزدی ارزش هنری زیبایی نسبیت قالب و محتوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۳۱
از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان، ارزش گذاری آثار هنری است که برای این کار، تعیین معیاری ثابت و مشخص در جهت ارزیابی آثار هنری ضروری به نظر می رسد؛ زیرا اگر نتوان به معیاری ثابت دست پیدا کرد، نمی توان مرز دقیقی بین هنر و دیگر عرصه های فعالیت انسان مشخص نمود. همچنین در صورت نسبی بودن این معیار، نمی توان از آثار برتر تقدیر کرد و آثار ضعیف را در درجه پایین تر دسته بندی نمود. در این حالت انسان دچار سردرگمی می شود و کارکرد هنر که کمک به شناخت و فهم بهتر انسان از خود و کمالات حقیقی خود است، از بین می رود. بر این اساس نوشته حاضر درصدد است تا با روش تحلیلی انتقادی به بررسی نظرات آیت الله مصباح یزدی درباره نسبیت یا عدم نسبیت ارزش هنری در فلسفه اسلامی بپردازد. از منظر ایشان ارزش هنری، اگرچه مانند دیگر ارزش ها منشأئی غیر از مطلوبیت ندارد، اما این نوع مطلوبیت به علت یافت شدن زیبایی در اثر هنری، خاص هنر است. همچنین ملاک ارزش حقیقی در همه انواع هنر، در نهایت، سازگاری و ملائمت اثر هنری با کمال خاص انسانی است و ارزش هنری با اثر هنری رابطه ای ابزاری دارد و تنها در ارتباط با بیرون از اثر هنری فهم می شود. ایشان اگرچه ارزش هنری را در نسبت با مرتبه مخاطب نسبی می داند، اما در نهایت با ذات گرایی در هنر موافق تر است و در پاسخ به سؤال درخصوص نسبیت یا عدم نسبیت ارزش هنری، آن را در نگاه کلان و با لحاظ کمال حقیقی انسانی غیرنسبی و ثابت می داند و ارزش گذاری را که متناسب با ادراک لذت وهمی باشد ارزش گذاری غیر صحیح و غیر اصیل می شمارد.
۱۸۳.

تأملی در نسبت زیبایی و خیر در فلسفه ی افلاطون و ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون زیبایی خیر سودمندی نیکی ارسطو تناسب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۸
مساله زیبایی و هنرهای زیبا و نسبت آن با مفاهیم ارزشمند و اعلایی همچون خیر و سودمندی از دیرباز مورد توجه متفکران یونان باستان بوده است و تلاش های بسیاری شده است تا تعریف جامع و کاملی از  مفهوم زیبایی بیان شود. اما دشواری ها و پیچیدگی هایی که در مسیر تعریف این مفهوم قرار داشت مانع از به دست آمدن تعریفی مشخص از زیبایی شد. آنچه که از همان آغاز این متفکران را به شگفتی و حیرت در باب زیبایی و احکام آن فرا میخواند نسبت آن با تقلید و بازنمودشیء واقعی بود. لذا کوشش های بسیار در تبیین نسبت زیبایی با واقعیت و جهان طبیعت شد.از سوی دیگرمفهوم خیربه عنوان اصل ارزش بخش به انسان درتمام جنبه های زندگی وی مساله مهم دیگری بود که سعی بر بررسی آن از سوی متفکران می شد. نخستین کسی که به طور نظام مند در خصوص زیبایی و هنر اندیشه ای فلسفی ارائه داد افلاطون بود که بسیار تلاش کرد تاتعریفی از مفهوم زیبایی به دست آورد و نسبت این مفهوم را با مفهوم خیر و سودمندی تبیین کند. پس از وی ارسطو به بحث در مورد زیبایی و انواع هنرهای زیبا پرداخت و سعی کرد جایگاه زیبایی و هنر و غایت آن را در برابر معرفت و نسبت این مفهوم را با واقعیت و همچنین مفاهیم مرتبط با خیر و نیکی مشخص کند. در این مقاله سعی شده که به بررسی نظرات این دو متفکر بزرگ در باب زیبایی ونسبت آن با  مفهوم خیر پرداخته شود و مقایسه ای میان آرای آنان در این موضوع به عمل آید. 
۱۸۴.

زیبایی و معنای زندگی در فلسفه فارابی: بازتعریفی برای انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فارابی زیبایی معنای زندگی سعادت عقل فعال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۴
پرسش از معنای زندگی همواره یکی از چالش های اساسی فلسفه بوده است. در این زمینه دو دیدگاه عمده وجود دارد: نخست، معنای زندگی به عنوان امری کشف کردنی که در نظم متافیزیکی هستی نهفته است، و دوم، معنای زندگی به عنوان امری خلق شدنی که فرد آن را بر اساس تجربه های شخصی و ارزش های برساخته خود ایجاد می کند. با بررسی نظام فکری فارابی، در این مقاله کوشش شده به این مناقشه از منظر ارتباط زیبایی و معنای زندگی پاسخ داده شود. فارابی زیبایی را نه تنها به عنوان یک امر زیباشناختی، بلکه به عنوان مسیری برای دست یابی به سعادت و کشف حقیقت معرفی می کند. از دیدگاه او، زیبایی حقیقی در مراتب وجودی مختلف، از محسوس تا عقلی، ظهور می یابد و انسان را به هماهنگی با حقیقت متافیزیکی رهنمون می سازد. این پژوهش نشان می دهد که در نظام فارابی، زیبایی نقشی دوگانه ایفا می کند: از یک سو، راهی برای کشف معنای عینی زندگی از طریق هماهنگی با عقل فعال است، و از سوی دیگر، به فرد امکان می دهد تا در تجربه های جزئی خود معنا را بازتولید و متجلی سازد. بدین ترتیب، فلسفه فارابی نه تنها دیدگاه کشف معنا را تأیید می کند، بلکه جایگاهی برای تجربه های فردی در فرآیند تحقق این معنا قائل است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که فارابی با ارائه ساختاری عقلانی و هستی شناختی برای زیبایی، امکان حل مناقشه میان کشف و خلق معنا را فراهم می آورد.