مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
فضیلت
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
411-429
حوزههای تخصصی:
نظریه امید کانت معطوف به امیدواری به خیر کامل آدمی است، که شاملِ هم فضیلت و هم سعادت اوست. به گفته کانت افراد موظفند برای تحقق فضیلت و سعادت تلاش کنند و به اقتضای اخلاق و عدالت نهفته در آن باید به خیر کامل برسند. اما آیا امیدی به تحقق خیر کامل وجود دارد؟ کانت در رویکردی الهیاتی این نوید را می دهد که بشر در جهانی دیگر و به کمک خداوند به خیر کامل دست خواهد یافت؛ و در رویکردی سکولار این امید را مطرح می کند که نوع بشر به سمت خیر کامل در حرکت است و در حرکت تدریجی خود در طول تاریخ سرانجام به آن دست خواهد یافت. ادعای مقاله این است که رویکرد سکولار برای جبران نقص رویکرد الهیاتی – که برخی بیان داشته اند - مطرح نشده، بلکه هماهنگ با آن است، و کانت هر دو رویکرد را در ارتباط با هم و مکمل یکدیگر دانسته است. با این حال نقدی به آن وارد است مبنی بر اینکه در رویکرد سکولار، فرد انسان به نفع نوع انسان مورد غفلت قرار گرفته است که می توان از آن با عنوان شکاف عدالت یاد کرد.
تحلیل سه تلقی و تعریف از تواضع؛ رویکردهای ارسطو ، آگوستین و جولیا درایور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
89 - 109
حوزههای تخصصی:
«تواضع» یکی از فضایل تا حدی مغفول در دوران جدید است. بر همین مبنا ، در نوشتار پیش رو تعاریف متنوع و نسبتاً پراکنده از این فضیلت به اجمال بیان و بررسی شده و در نهایت ، نقد و بررسی سه رویکرد اصلی و متفاوت به تواضع، محور کار قرار گرفته است. رویکرد ارسطو به عنوان نماینده تمام و کمال دوران باستان ، بر عدم فضیلت انگاری «تواضع» تکیه دارد. در رویکرد قدّیس آگوستین به عنوان نماینده برجسته متفکران قرون وسطیٰ نه تنها تواضع به مثابه یک فضیلت ، بلکه به عنوان مبنایی ترین فضیلت در زیست انسانی و ایمانی معرفی می شود. جولیا درایور - فیلسوف معاصر - با نگرشی کاملاً متفاوت ، تواضع حقیقی را مستلزم نقص معرفتی و بی خبری نسبی از خود می داند. جمع بندی و پیشنهاد نوآورانه مقاله حاضر این است که «تواضع» در سه سطح رفتاری یا بیرونی ، روحی یا درونی و وجودی تعریف شود تا از این گذرگاه دست کم برخی از چالش های موجود در ارائه تبیین و تعریفی دقیقْ از تواضع مرتفع شود.
فضیلت، عدالت و قانون طبیعی از نگاه السدیر مک اینتایر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
119 - 145
حوزههای تخصصی:
رویکرد فیلسوفان اخلاق مدرن به مفاهیم اخلاقی همچون فضیلت، عدالت و نظریه قانون طبیعی نسبت به رویکرد فلاسفه پیشامدرن- سنّت ارسطویی۔توماسی- تفاوت های چشمگیری دارد. هدف مقاله حاضر بررسی این تفاوت ها از منظر السدیر مک اینتایر و تبیین نگاه احیاگرایانه او نسبت به رویکرد فلسفه پیشامدرن در خصوص این مفاهیم اخلاقی است. طبق دیدگاه مک اینتایر، فضیلت، عدالت و قانون طبیعی در دیدگاه فیلسوفان مدرن از بافت، محتوای تاریخی و انسان شناسی واقعی تهی شده اند و به اعتقاد او، فیلسوفان مدرنْ مفهوم وظیفه و منفعت را بجای مفهوم فضیلت قرار داده اند و همچنین بر نگرشی فردگرایانه صحه گذاشتند که با آن نمی توان درکی از فضیلت حاصل کرد. به عقیده مک اینتایر، برای فهم و پروراندن فضیلت در فرد باید به فعالیت اجتماعی، بستر و سنّت تاریخی توجه کرد. برای او بهترین بافت فلسفی که مفهوم فضیلت در آن بدین نحو پرداخته شده است، سنّت فلسفه ارسطویی۔ توماسی است؛ همین طور فلاسفه مدرن در مورد عدالت، به معنای صُوری و انتزاعی آن توجه کرده و وظیفه عدالت را پاسداشت حقوق فردی و خیر خصوصی قلمداد کردند؛ درحالی که عدالت در سنّت فلسفه ارسطویی۔توماسی، فضیلتی است که باید به هر کس با توجه به شایستگی اش نسبت به خیر مشترک جامعه، سهمی داده شود. در مورد نظریه قانون طبیعی، فیلسوفان مدرن این نظریه را بر انسان یا سوژه استعلایی استوار کرده اند که در فلسفه پیشامدرن بر تمایلات یا گرایش های انسان ساده و عادی مبتنی بود.
مدل مفهومی انسان کریم بر اساس منابع دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کرامت مفهومی اساسی در متون دینی، اخلاقی و روانشناسی است و مبنایی تعیین کننده برای تعالی و رشد انسان به شمار می رود. هدف این پژوهش تدوین مدل مفهومی انسان کریم بر اساس منابع دینی است و در پی آن است تا ویژگی های انسان کریم را در منابع اسلامی شناسایی کند. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر روش فهم روان شناختی متون دینی است. یافته های پژوهش نشان داد که در مدل مفهومی انسان کریم دو ویژگی حیا و صبر ویژگی های زیربنایی برای رفتار کریمانه به شمار می آیند و این دو ویژگی مبنای شکل گیری رفتار فرد کریم در سه ساحت؛ مواجهه با امکانات، مواجهه با نیازها و روابط بین فردی است. بر اساس مدل پیشنهادی مشخص شد که در هر ساحت ویژگی های منشی مختلفی همچون قناعت برای ساحت مواجهه با امکانات؛ جود، احسان و ایثار برای ساحت مواجهه با نیازها؛ و حسن خلق، شکر، وفا، عفو، صفح، غفران، کظم غیظ، تغافل و انخداع برای ساحت روابط بین فردی وجود دارد که رفتار کریمانه را در همه این ساحت ها موجب می شود. نتیجه آن که وجود مجموعه این ویژگی ها و خصوصیات رفتاری، الگوی انسان سالم را از منظری روان شناختی فراهم می آورد که فرد را در مواجهه با مشکلات توانمند می سازد.
الگوی علی روابط شفافیت سازمانی بر حسادت سازمانی با نقش میانجی فضیلت سازمانی در میان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: توسعه روزافزون آموزش عالی در سطوح ملی و بین المللی و گسترش همکاری های علمی و فناوری دانشگاه ها در ابعاد مختلف ضرورت دستیابی به زبانی مشترک درارتباط با رعایت اصول و موازین اخلاقی را اجتناب ناپذیر می نماید. روش: این پژوهش، از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانه ای اسناد و مدارک و مطالعات میدانی(پیمایشی) انجام گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 132 نفر از کارکنان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری و برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده و برای اندازه گیری پایایی متغیرها از آلفای کرونباخ و جهت بررسی نرمال بودن داده های متغیرها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف و شاپیرو- ویلک استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متغیر شفافیت سازمانی بر متغیرهای فضیلت سازمانی و حسادت سازمانی به صورت غیر مستقیم تاثیر معنی داری داشته است. متغیر فضیلت سازمانی به صورت مستقیم بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری داشته است. اما متغیر شفافیت سازمانی به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری در میان کارکنان دانشگاه نداشته است.نتیجه گیری: نتایج توصیفی تحقیق بیانگر آن است که فضیلت سازمانی و شفافیت سازمانی کارکنان از حد متوسط بالاتر بوده است. اما میزان حسادت سازمانی آنها از سطح متوسط پایین تر بوده است.
عواطف و ارتباط آن با اخلاق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
۱۸۴-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در آثار خود نظریه مجزا و مشخصی با عنوان نظریه عواطف مطرح نکرده است. اما بر اساس مطالب پراکنده او در باب نمونه هایی از عواطف، به نظر می رسد عواطف نوعی حالات شناختی ارزیابانه اند که به دو دسته عواطف انگیزشی و عواطف غیرانگیزشی تقسیم می شوند. مولفه دیگری که به نظر می رسد در همه مصداق های عواطف مشترک است لذت و درد است که البته شواهدی علیه این ادعا نیز وجود دارد. در باب ارتباط عواطف با بدن شواهد بیشتر به نفع فرض عدم رابطه ضروری میان عواطف و بدن است. در خصوص رابطه عواطف با اخلاق، تحلیل مفهومی فضیلت به عنوان یکی از ارکان بحث اخلاق نشان می دهد که نوعی رابطه ضروری میان عواطف و فضایل وجود دارد که این مطلب دال بر وجود رابطه ضروری میان عواطف و اخلاق است.
احصای رنج و نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
163 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصای رنج نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری آن شامل زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به مراکز مثبت زندگی شهرستان بندرانزلی بود. تعداد حجم نمونه تا اشباع داده ها ادامه یافت و سرانجام پس از پانزده مورد مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی شدند. نتایج گویای آن بود که مهمترین نیازهای زنان سرپرست خانوار شامل نیازهای دینی، نیازهای مرتبط با فرزندان، نیازهای مرتبط با خانواده، نیازهای مرتبط با دوستان، نیازهای مرتبط با جامعه، نیازهای حمایتی و امنیتی، نیاز به زندگی سالم و شاد و نیازهای شخصیتی است؛ همچنین مهمترین رنج های زنان سرپرست خانوار، احساس غم و اندوه، قضاوت ناعادلانه اطرافیان و فقدان درک آنان، مشکلات اقتصادی، نگاه های شهوت آلود مردا ن، نگرانی از وضعیت کنونی و آینده فرزندان و فقدان منابع حمایتی و مراقبتی استخراج شد. اصلی ترین راهکار کاهش رنج آنان، مثبتاندیشی و امیدواری و اصلی ترین توانمندی آنان، حفظ ارزشمندی و عزتنفس ارزیابی شد. مهمترین منبع امیدشان پس از خداوند، ائمه معصوم، توسل به دعا و وجود فرزندانشان گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت و توجه به نیازهای معنوی زنان سرپرست خانوار از سوی جامعه می تواند در کاستن رنج ها، آلام و بهبود شرایط آنان مؤثر باشد.
بررسی تکامل دنیوی انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ گویی و تحلیل سوال "تکامل دنیوی انسان از نظر ملاصدراچکونه است؟" می باشد وآنچه نگارندگان درنتیجه این پژوهش به آن رسیده اند این است که ازدیدگاه صدرا آدمی به مقتضای فطرتش در حال حرکت به سوی کمال است، تکامل انسان در دنیا از همان ابتدای پیدایش و وجود یافتن او تا انتهای وجود جسمانی و وارد شدن او به نشئه برزخی که ابتدای تکامل انسان در برزخ و انتهای تکامل انسان در دنیا است را شامل می شود. صدرا انسان را موجودی با مراتب تشکیکی می داند و با استفاده از حرکت جوهری تکامل وجودی انسان را نشان می دهد، از نظر وی تکامل، حرکت از نقص به سوی کمال می باشد و تکامل در دنیا را پرورش فضایل و ملکات به حساب می آورد؛ با پرورش نفس است که انسان می تواند به مرتبه قدسیه و عقل مستفاد برسد. ملاصدرا معتقد است سعادت حقیقی انسان در گروه کمال نظری و عملی انسان بوده که بر اثر اعمال و افعال پاک و منزه شدن از بدی ها و همچنین به کمک تفکر و تفحص به امورعقلی به سعادت واقعی می رسد. مراتب تکامل انسان با حدوث جسمانی آغاز و در ادامه، وجودی مادی مثالی، مثالی و در ادامه تکامل در برزخ ممکن است به موجودی عقلی نیز تبدیل گردد. عواملی که برای تکامل یافتن انسان در دنیا وجود دارد را بر می شمارد و همچنین غایت انسان را سعادت حقیقی می داندومعتقداست در برزخ نیز تکامل ادامه دارد.پس درنتیجه عالم برزخ با تفاوت در نشئه استمرار دنیا است.
معنا و ارزش اخلاقی تواضع معرفتی و فروتنی علمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
5 - 22
حوزههای تخصصی:
اندیشمندانی مانند اسپینوزا ، کانت و نیچه منکر ارزش اخلاقی «فروتنی» هستند تا چه رسد به اینکه آن را فضیلت بدانند. به زعم آنان ، فروتنی و تواضع به دلیل تضادی که با ارزش هایی انسانی از قبیل قدرت ، خلاقیت ، شادمانی ، خرسندی از خود و اعتماد به نفسی که لازمهٔ پیشرفت آدمی در جهات علمی و عملی است ، نمی تواند از نظر اخلاقی دارای ارزش مثبت باشد. این تلقی از معنا و ارزش فروتنی و تواضع که مخالف تأکید بسیاری از مکاتب اخلاقی به ویژه مکاتب دینی بر فضیلتمندی تواضع است ، در آثار نویسندگانی معاصر و نیز در برخی مجامع علمی اقبالی تازه یافته ، به نحوی که اثبات ارزشمندی تواضع علمی را نزد برخی دانشوران با تردیدهایی روبه رو کرده است. این مقاله در صدد است تا با روش تحلیل محتوای لفظی و معنوی ، به بازخوانی معنا و ارزش اخلاقی فروتنی معرفتی و علمی بپردازد. و در این راستا ، پس از ملاحظهٔ نقدها و نگرش های منفی اندیشمندان و نویسندگان مذکور در باب ارزش اخلاقی تواضع ، به تبیین مفهوم تواضع و فضیلت مندانه بودن آن پرداخته شده است.
نقش فلسفه فارابی و ارتباط آن با نظریه زوال اندیشی آقای دکتر طباطبائی
منبع:
سیاست کاربردی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
211-223
حوزههای تخصصی:
نقش فلسفه سیاسی فارابی در شکل گیری فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی و ارتباط آن با نظریه زوال آقای دکتر طباطبائی زوال یا گسست بعد از کتابهای آقای دکتر طباطبائی از مهمترین مسائل اندیشه سیاسی دهه اخیر ایران گشته ولی تا به امروز بنظر می رسد تنها نسبت به پاسخگویی به پروبلماتیک مطرح گشته قدم گذاشته شده و به ایجابی که در بین السطور این نظریه حاکم می باشد کمتر توجهی مبذول گشته. مساله این مقاله در حول محور ایجابی بحث زوالی که مطرح گشته سعی می کند این فرضیه را بنیان بگذارد که زوال خود نه تنها نوعی پیوست در اندیشه می باشد بلکه اگر منظور زوال اندیشه سیاسی مبتنی بر آن چیزی است که ماکیاول از دامن اسکولاستیسیسم بیرون کشید ما را به آن چیزی که دوستی و سعادت منظور نظر ارسطو که در شهر وقوع می یابد باشد، نزدیکتر می نماید.همان امری که فارابی در فهم اغراض ارسطو مطمح نظرش می باشد. روش کاری این مقاله تطبیقی و تحلیل گفتمان می باشد. چرا که تاکید فارابی بر دوستی و فضیلت و سعادت و تاکید بر رابطه نیروها در اندیشه زوال بستر خوبی برای تطبیق و ایجاد دو نوع گفتمان می باشد. در نتیجه مقاله در پی کشف این امر خواهد بود که انقلاب اسلامی در حوزه اندیشه نوعی تحرک در رابطه میان نیروها بوده و یا مدینه فاضله می جسته است. البته هر کدام از این دو واقع گشته باشد عاملیت انقلاب اسلامی بر بوته آزمایش گذاشته شده است و دیگر نمی توان تنها بر آسمان تکیه زد.
نقش فضیلت خویشتن داری دردرمان اختلالات روانی انسان با تکیه بر آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در عصر حاضر، سلامت انسان به عنوان یکی از مهم ترین جنبه های زندگی، ابعاد جسمی، روحی و اجتماعی او را در بر می گیرد. بررسی های متعدد نشان دهنده رابطه متقابل میان سلامت جسمی و روحی است و آشکار می سازد که بسیاری از بیماری ها ریشه در عدم رعایت اصول اخلاقی و روحی دارند. آموزه های قرآنی و آثار فلاسفه اخلاق بر اهمیت فضایل اخلاقی در دستیابی به سلامت تأکید دارند.هدف: این تحقیق قصد دارد تا نقش فضیلت خویشتنداری را به عنوان یکی از بنیان های اخلاقی در جلوگیری از بروز اختلالات روانی از طریق آموزه های قرآنی بررسی کند.روش: با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، مقالات و متون مرتبط با موضوع بررسی شده اند تا تأثیر سبک زندگی مبتنی بر خویشتنداری و پرهیز از لذایذ مضر بر سلامت روان تحلیل گردد.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان دهنده این است که عدم خویشتنداری و تسلیم در برابر لذایذ لحظه ای می تواند به اختلالات روانی منجر شود. در مقابل، فضیلت خویشتنداری می تواند با تقویت اراده و کنترل نفس، سلامت روانی انسان را افزایش دهد.نتایج تحقیق: فضیلت خویشتنداری، با تأکید بر کنترل تمایلات و خواسته های نفسانی، نه تنها به بهبود وضعیت روانی بلکه به تقویت رفتارها و عادات سالم تر در زندگی روزمره کمک می کند. این تحقیق بیان می دارد که از طریق تقویت آموزه های اخلاقی قرآنی و ترویج فضایل اخلاقی نظیر خویشتنداری، می توان به سلامت روانی پایدار دست یافت.
قوام بخشی متقابل اخلاق و تمدن در گفتمان اخلاقی امام علی(ع)؛ با تأکید بر کرامت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
163 - 178
حوزههای تخصصی:
اخلاق از مهم ترین مقولاتی است که بشر همواره در مسیر زندگی اش به آن محتاج بوده است. مسئله این پژوهش بر ارتباط میان اخلاق و تمدن استوار شده است. برای تببین ارتباط میان این دو متغیر، گفتمان اخلاقی امام علی (ع) به عنوان معیار قرار گرفته شده و این سوال طرح می شود که بر مبنای گفتمان اخلاقی امام علی (ع)، اخلاق چگونه به دست یابی به تمدن منتج می شود. به نظر می رسد، بر مبنای گفتمان اخلاقی امام علی (ع)، اخلاق با تأمین کرامت انسان ها، امکان دست یابی به تمدن را فراهم می آورد و میان اخلاق و تمدن نیز رابطه قوام بخشی متقابل برقرار است؛ یعنی جامعه با دست یافتن به سطحی از تمدن، به سطح بالاتری از اخلاق نائل خواهد شد و بر سایر عرصه ها نظیر حقوق بشر اثر خواهد نهاد. کرامت انسان نه تنها به خودی خود یک حق اساسی است، بلکه پایه واقعی حقوق اساسی را تشکیل می دهد. دستاورد پژوهش حاضر این است که اساس و محور اخلاق اسلامی، کرامت نفس است؛ زیرا بدون توجه به کرامت انسانی، هر نوع اخلاق و تربیتی رنگ می بازد. گفتمان اخلاقی حضرت علی(ع) مؤید حفظ کرامت انسانی بوده و شاخص هایی مانند عدالت در همه ابعاد اعم از سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، برابری در انسانیت، پرهیز از ظلم، مسئولئیت پذیری، انتقادپذیری از جمله شاخص های آن می باشد.
بررسی اندیشه اشتراوس در ارتباط با تفسیر پیچیده او از موسس اندیشه سیاسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۹/۲
155 - 175
حوزههای تخصصی:
لئو اشتراوس، به زعمِ نگارنده، از مهم ترین مفسران فلسفه سیاسی جدید و کلاسیک است که تفسیرهای او بر فهم فیلسوفانی که گسست های ژرفی در تاریخ ایجاد کرده اند بسیار مفید و روشنی بخش بوده است. در این مقاله، نگارنده به موضع بسیار پیچیده لئو اشتراوس درخصوصِ مؤسس اندیشه سیاسی جدید در غرب، یعنی نیکولو ماکیاولی، می پردازد. اشتراوس، از یک طرف، در مقالات و کتب متعددِ خود از گسست غیر قابل بازگشت او به سمتِ مدرنیته صحبت می کند و، از طرف دیگر، ماکیاولی را آغاز تفکر نظری ای می داند که سرآغاز انحطاط غرب است. اشتراوس معتقد است که اگر در مقام ماکیاولی مبتکر اندیشه سیاسی جدید ظاهر شده، تنها دلیلش آن است که افق فکری فیلسوفان کلاسیک را پایین آورده و اهداف آن ها را غیرواقعی و تخیلی جلوه داده است. نویسنده در این مقاله نخست با توضیحِ یونان از نقطه نظر اشتراوس آغاز می کند و سپس، براساسِ متون فیلسوفان مهم هر دو سنت، توضیح می دهد که چگونه او با استفاده از ابزار فلسفه کلاسیک نه تنها می تواند شناخت ژرف تری از ماکیاولی به دست آورد بلکه، در کنار فهم گسست او، ایرادات و نقدهای خود را مبتنی بر همان ابزار بر ماکیاولی وارد می کند و طراحی ای واقع گرایانه ای از او در اختیار ما می گذارد.
مبادی فرآیند صدور فعل در منظومه فکری فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
11-36
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مبادی فرآیند صدور فعل از دیدگاه فارابی با روش توصیفی - تحلیلی می پردازد. مبادی صدور فعل عبارت از مبادی معرفت، شوق، اراده و جزئیات ادراکی ناظر به صدور فعل بر اساس تقدیرات معین است. مبادی معرفتی، معارف حسی، خیالی و عقلی انسان جهت شناخت و انتخاب غایت هستند. شناخت و انتخاب غایت به عنوان اولین مرحله ی صدور فعل برعهده ی قوه ی ناطقه ی نظری است؛ اما سایر مراحل به عرصه ی ناطقه ی عملی متعلق می باشند. انتخاب غایت برحسب مرتبه ی اختصاصی وجودی – معرفتی هر یک از انسان هاست. فرآیند سیر معرفتی شناخت و گزینش غایت از ادراک محسوسات و انتقال آن ها به قوه ی حس مشترک شروع می شود، سپس به واسطه ی انتقال صور از حس مشترک به قوه ی متخیله برای حفاظت دائمی، محاکات، سازوکارهای تفصیل و ترکیب صور و تصویرسازی از انسان واصل شده به غایت ادامه می یابد و در نهایت به واسطه ی انتقال متخیلات به مرحله ی نطقی جهت استنباطات ادراکی ناظر به عمل ختم می گردد. مراحل قولی نیز مبتنی بر ادراکات توهمی و معارف سه گانه هستند. فارابی با وجود سخن در باب مقدمات مثالی، مشاهدی و تجربی به مسأله ی چگونگی فرآیند تبدیل مقدمات کلی به جزئی تصریحی نکرده است؛ اما عقل عملی را به عنوان قوه ی عهده دار ادراک کلیات و استنباط جزئیات معرفی کرده و به مسائل جزئی تر حوزه ی نظری فرآیند صدور فعل با عنوان فضیلت پرداخته است؛ مانند کسب تجارب گسترده با توجه به زمان، اجتماع و احوالات هر یک که نشان دهنده ی جنبه ی راهبردی مبادی فرآیند صدور فعل جهت حتمیت موفقیت در برنامه ریزی های خُرد و کلان است.
بررسی فضیلت «دانش و خرد» در دیوان پروین اعتصامی بر اساس دیدگاه روان شناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا یکی از جدیدترین گرایش های علم روان شناسی است که به شناخت توانمندی ها، نهادها، ارزش ها و هیجان های منحصر به فرد و مثبت به منظور سلامت روانی و بهبود زندگی انسان ها می پردازد. این دانش را نخستین بار مارتین سلیگمن و همکارانش مطرح کردند.اشعار پروین اعتصامی از نظر اشتمال بر توانمندی های درونی مثبت، منبع مناسبی برای غنی سازی مطالعات ادبی و روان شناسی مثبت نگر است که تا به حال از این دیدگاه بررسی نشده است. این پژوهش به روش نظری و بنیادی و به شیوه توصیفی و تحلیلی و کمی به بررسی فضیلت دانش و خرد در دویست نمونه از اشعار پروین پرداخته است. پروین در بیش از هشتاد درصد اشعارش به خردورزی ، دانش اندوزی و دوری از جهل سفارش کرده است. در شعر او تفکر انتقادی و هوش اجتماعی( از زیرشاخه های فضیلت خرد) با موضوعاتی از قبیل ظلم ستیزی، مبارزه با فقر و بی عدالتی و زن و خانواده، شواهد فراوان دارد.کلمات کلیدی: روان شناسی مثبت گرا، خرد و دانش، فضیلت، پروین اعتصامی.
اندیشه درباره مرگ: هراس یا شجاعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مواجهه خردمندانه و مناسب با مرگ، پرسش و دغدغه بسیاری از نظام های فکری فلسفی بوده و نظرات مختلفی درباره مطلوب بودن و غیرمطلوب بودنِ فکر مرگ و راهکارهای متفاوتی برای رفع ترس از مرگ ارائه شده است. یکی از معروفترین راهکارها، راه حل اپیکوری و رواقی برای مقابله با ترس از مرگ است که در آن از طریق تحلیل روانشناختی ترس و با مفروض در نظر گرفتن عاملِ لذت و الم برای آن، سعی در اقناع روانی نفس می شود. اما در نظریه سقراط و افلاطون که مبتنی بر برتری و بقای مستقل نفس است،کمال مطلوب انسان، رفضِ بدن و دوری از خواسته های آن و تعطیل حواس است و چنین شرایطی به طور طبیعی در هنگام مرگ رخ می دهد. بنابراین فیلسوف و حکیم، نه تنها از مرگ نمی هراسد و نمی گریزد، بلکه به استقبال آن می رود. بسیاری از حکما و عرفای اسلامی رویکردی همانند سقراط و افلاطون و یا همانند رویکرد اپیکوری و رواقی اتخاذ کرده اند. ابن سینا از جمله کسانی است که همانند سقراط و افلاطون، مواجهه شجاعانه با مرگ را نوعی کمال عارفانه می داند. اما فارابی در امتداد نظر ارسطو فضیلتِ شجاعت را امری تحصیل کردنی و مبتنی بر اراده و اختیار انسان دانسته است و آن را در شیوه زیستن معنا کرده است.
ناترازی عشق و فضیلت در اندیشه ابن قتیبه دینوری و مقایسه آن با دیدگاه مشهور حُکما
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
32 - 13
حوزههای تخصصی:
انسان ذاتاً فضیلت طلب است و نسبت به فضیلت و کمال عشق میورزد. اما اینکه نسبتِ میان عشق و فضیلت چگونه باید باشد، مسئله ی اصلی و مورد مطالعاتی این پژوهش – که در جمع آوری اطلاعات به شیوه ی اسنادی و در پردازش آنها از تحلیل عقلی و منطقی استفاده شده است - دیدگاه های ابن قتیبه ی دینوری است. ابن قتیبه میان این دو، تمایز معناداری قائل میشود و معتقد است با توجه به ویژگیها و خصایص انسانی،نه تنها ضرورتی ندارد که عشق به فضیلت، مساوی و همتراز با خودِ فضیلت باشد، بلکه باید میان آنها کاملاً جدایی و بینونت باشد. به عبارت دیگر،فضیلت هر چه بیشتر، بهتر اما عشق به فضیلت باید معتدل باشد و از افراط و تفریط در این عشق و محبت باید پرهیز نمود. همین سخن درباب رذایل و نفرت نسبت به آن، جاری است. اگر چه ممکن است شخصی در رذایل غرق باشد، اما نفرت از او باید در حد اعتدال باشد. این در حالی است که مشهور حکمای مسلمان رابطه ی میان عشق و فضیلت را یک رابطه ی همتراز میدانند به طوری که شدت عشق به میزان فضیلت وابسته است.نتیجه ی این پژوهش را می توان چنین تبیین نمود که ابن قتیبه رابطه ی میان عشق و فضایل را یک رابطه ی غیرضروری، غیرذاتی، قابل انفکاک و قابل کنترل میداند. در حالی که به باور فیلسوفان مسلمان رابطه ی میان عشق و فضیلت یک رابطه ی ضروری، غیرقابل انفکاک است که با توصیه، سفارش و دستور قابل تضعّف و اشتداد نیست.
تحلیل آراء مفسران فریقین در رابطه میان تکریم و تفضیل (با تأکید بر آیه هفتاد سوره اسراء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با استناد به آیات قرآن کریم، انسان اشرف مخلوقات است. از یک سو، برای صعود تا قرب الهی استعداد دارد و از سوی دیگر، برای سقوط در پایین ترین درجه مستعد است. مسأله تکریم و تفضیل در آیه هفتاد سوره اسراء، به دنبال هم بیان شده است. تکریم الهی به انسان کرامت داده تا در مقام برتری قرار گیرد. حال چه رابطه ای میان تکریم و تفضیل وجود دارد که قرآن به آن پرداخته است؟ انطباق دیدگاه مفسران فریقین در دستیابی به پاسخ این مسأله اهمیت دارد. هدف از این پژوهش، یافتن مؤثرترین عامل در جلب تکریم الهی و تحقق برتری انسان است؛ زیرا این عامل می تواند رابطه میان تکریم و تفضیل را مشخص نماید. پژوهش حاضر به صورت تطبیقی، با بهره گیری از شیوه تحلیلی – توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی موضوع پرداخته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که تکریم الهی، به دو جهتِ نعمت های عام و خاص الهی است که انسان از آن برخوردار شده است؛ اما مقام تفضیل و برتری او بر سایر موجودات، با تقوا و بندگی خداوند معنا می یابد؛ در غیر این صورت بشر نه تنها افضل نیست که اضلّ است.
جایگاه فضایل، تعالی و معنویت در درمان و مشاوره منطق محور الیوت کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۸ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
105 - 127
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر حاصل پژوهشی در حوزه فلسفه کاربردی است و با مشاوره فلسفی، به عنوان یکی از روش های کاربست فلسفه، سروکار دارد. جایگاه فضایل، تعالی و معنویت در درمان و مشاوره منطق محور الیوت کوهن، پرسش اصلی مقاله پیش ِرو است. (LBTC) زیرمجموعه درمان عقلانی-عاطفی-رفتاریِ آلبرت الیس و به تبع آن، زیرمجموعه گونه عامترِ درمانِ شناختی- رفتاری است. (LBTC) همچنین با روانشناسی مثبت نگر پیوند وثیقی دارد؛ در عین حال، آنچه (LBTC) را از دیگر روش های مشاوره و درمان متمایز می کند، تأکید آن بر فضایل عقلانی و اخلاقی و پروراندن آرزوی فضیلت مندانه زیستن، در مُراجعان است. کوهن علاوه بر بیان فضایل راهنما، دو مفهوم تعالی و معنویت را نیز در میان می آورد تا نشان دهد که فضیلت، چگونه باعث تعالی مُراجعان می شود و در نهایت امکان برخورداری از تجربه ای معنوی را برای آنان فراهم می سازد. به زعم کوهن، امکان از سرگذراندن تجربه معنوی، به یکسان، هم برای مُراجعان دیندار وجود دارد و هم برای مُراجعان غیردیندار. حال اگر مُراجعان، پذیرای فلسفه های دینی باشند، تجربه معنوی مُراجعان، تجربه ای عمیقا دینی خواهد بود؛ اما اگر مُراجعان، فلسفه های غیردینی را بپذیرند، تجربه آزادی بخش آنان، همچنان، تجربه ای معنوی است. داده های اولیه پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش، تجزیه و تحلیل عقلانی داده ها است.