مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
تجرد
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
171 - 202
حوزههای تخصصی:
معاد یکی از اصول اعتقادی مهم و زیربنایی در اسلام است و در مورد اقسام و کیفیت آن نظرات مختلفی ارایه شده است. مکتب تفکیک ادعا می کنند ظاهرِ آیاتی که بر: مغایرت خالق از مخلوق، داستانهای بازگشت روح به بدن عنصری، دوباره بعد از مرگ از خاک جمع شدن و زنده شدن، مثل زمین مرده زنده شدن، خارج شدن از قبر یا زمین، سیر خلقت انسان و بازگشت به بدن عنصری و بهشت و جهنم جسمانی و لواحق آن اشاره دارند صریحاً و نصاً با روایات ذیلشان بر معاد جسمانی عنصری محض دلالت می کنند و مخالفت با این دلالت، مخالفت با صریح و نص قرآن و سنت است. این مقاله ابتدا با ذکر ادله قرآنی تفکیکیان و سپس با تحلیل و نقد آنها بر اساس یافته های قرآنی همچون: تردید و عدم صراحت ظاهر بر مدعا، وجود ظواهر مخالف با مدعا و ... به این نتیجه می رسد که ادله مورد ادعای تفکیکیان بر مواردی از قبیل رجعت به این دنیا، امکان معاد جسمانی، اصل معاد و نِمود معاد جسمانی در نشئه دنیوی نه اخروی حمل می شود که مستندات آن را باید در مقاله جستجو کرد.
بررسی امکان جایگزینی مفهوم ذهن به جای نفس براساس فلسفه سینوی و فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۲۸۱-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
امروزه معادل دانستن ذهن در فلسفه غرب با نفس در فلسفه اسلامی به روندی معمول، ولی قابل مناقشه بدل شده است. از طرف دیگر مفهوم نفس به دلیل تبادر جوهریت و تجرد از آن، در رویکردهای فیزیکالیستی، حذف شده است؛ لذا ارائه نظریه فلسفه اسلامی در خصوص مسائل نفس شناسی، نیازمند تعیین مفهومی مشترک است که دست کم آن مفهوم مشترک توسط تمامی دیدگاه ها مورد تایید باشد. این مطلب لزوم پیشنهاد جایگزینی ذهن به جای نفس در فلسفه اسلامی را مهم جلوه می دهد. برای این کار ابتدا باید جایگاه ذهن را از دیدگاه سینوی و صدرایی روشن کرده و معین کرد که کدام یک، ذهن را عینا همان چیزی می داند که در فلسفه ذهن شناخته شده است. سپس در بستر آن، استنباط کرد که مبتنی بر فلسفه کدام یک، جایگزینی ذهن به جای نفس امری ممکن است. در فلسفه ابن سینا نفس ناطقه به نفس انسانی گفته می شود که تجرد عقلی دارد و غیر از قوایش است. در فلسفه صدرایی نفس ناطقه به مرتبه مثالی از مطلق نفس انسانی گفته می شود و با قوای نفس که مثالی اند، در مرتبه آن ها عینیت دارد. ذهن در فلسفه ابن سینا، یا حیثیت معرفتی اخذ شده از نفس ناطقه است و یا مجموعه قوای معرفتی نفس ناطقه را نشان می دهد. اما در فلسفه صدرایی ذهن همان نفس انسان در مرتبه ناطقه آن است. بر اساس فلسفه صدرایی امکان جایگزینی مفهوم ذهن به جای نفس در مرتبه مثالی آن وجود دارد؛ اما در فلسفه سینوی چنین چیزی میسر نیست.
بررسی تطبیقی هویت و ویژگی های شناخت از منظر ملا صدرا و روان شناسی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
173 - 2114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی شناخت از منظر حکمت متعالیه و روان شناسی شناختی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، انجام شده است و پرسش اصلی اینست: شناخت در مکتب صدرایی و روان شناسی شناختی، دارای چه هویت و ویژگی های منطبق یا غیر منطبق به هم، می باشد؟ صدرا مبتنی بر نگاه انسان شناختی خاص خود و ابعاد وجودی انسان، شناخت را به حضوری و حصولی تقسیم می کند و فراتر از بُعد فیزیکال شناخت از ابعاد تجردی و غیر فیزیکال آن نیز سخن می گوید، اما در روان شناسی شناختی تنها به بعد فیزیکال شناخت اشاره شده و با استفاده از روش تجربی و متناسب با ساختارهای تجربه پذیر انسان، به تحلیل این مساله التفات شده است. حکمت متعالیه ابزار شناخت را حس، قلب، عقل و قرآن دانسته و شناخت حقیقی انسان را متاثر از اتحاد با عقل فعال و همسویی با مبادی مجرده میداند، درحالی که روان شناسی شناختی ابزار شناخت را تنها حواس پنجگانه می داند که به سیستم عصبی انسان مربوط است؛ هشیاری، توجه، حافظه زبان و تصمیم گیری را جزء مسائل مرتبط با شناخت می داند. در حکمت متعالیه خیال در عین زمینه ساز بودن برای آفرینش گری عقل، در مراحل بعد به عنوان ابزاری برای اتصال به عالم خیال به کار می رود که از ساحتی فراتر از بعد فیزیکال برخوردار است؛ اما در روان شناسی شناختی تخیل تنها یک فرایند سیستم عصبی برای به وجود آوردن تصاویر در مغز است. کلیدواژه ها: شناخت ،حکمت متعالیه، روان شناسی شناختی،تجرد
آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغه های اصلی فلاسفه اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفه اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عقول و تجرد عقلی، منکر عالم مثال و تجرد مثالی بودند و قوه خیال را نیز مادی میدانستند، اما سهروردی و ملاصدرا، با توجه به مبانی فلسفی خود، به اثبات عالم مثال پرداختند؛ سهروردی قائل به عالم مثال منفصل بود، اما ملاصدرا علاوه بر عالم مثال منفصل، به عالم مثال متصل و تجرد قوه خیال نیز معتقد بود. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی و نقش آن در حل معضلات فلسفی است. در این مقاله، یازده اثری که قول به تجرد مثالی در زمینه های گوناگونی فلسفی، در پی دارد، مورد بررسی قرار گرفته که عبارتند از: حشر نفوس ناقص و متوسط، عدم نیاز به بحث افلاک و پذیرش تناسخ در بحث معاد، اثبات معاد جسمانی، تفسیر صحیح و معقول از عجب الذنب، تجرد نفوس حیوانات و حشر آنها، بقای ادراکات جزئی پس از مرگ، حلقه اتصال عالم عقول و عالم ماده، تفسیر دقیق از خواب و رؤیا و مکاشفات و معراج پیامبر(ص)، تفسیر صحیح از احوال قبر و برزخ و قیامت، تفسیر حقیقت جن در حکمت اشراق، قیام صدوری صورتها برای نفس.
برهمکنش فرهنگ و تجرد: واکاوی ابعاد فردی و اجتماعی- فرهنگی طولانی شدن دوران تجرد دختران در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اجتماعی در خانواده ایرانی، به برساخت های اجتماعی متفاوت و از جمله طولانی شدن دوره تجرد دختران انجامیده است. تجربه ی تجرد در نسل ها و سنین مختلف متفاوت است. با توجه به افزایش دختران مجرد در جامعه، هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی تجرد در میان دختران بالای 35 سال در شهر یزد می باشد. تحقیق حاضر، مطالعه ای کیفی است که در سال 1402 انجام شد. مشارکت کنندگان در تحقیق شامل 15 دختر مجرد بالای 35 سال در شهر یزد بوده اند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده ها به روش تحلیل مضمونی واکاوی و نقشه مضمونی آن ارائه گردید. یافته ها نشان داد که بیشتر مشارکت کنندگان شرایط فعلی خود را غیررضایت بخش می دانند و با نوعی سخت زیستی تجرد مواجه اند. ته نشست های فرهنگی و اجتماعی نسبت به دختران مجرد از یک سو و محدودیت های فردیِ مشارکت کنندگان از سوی دیگر، رفاه ذهنی، روانی و اجتماعی آن ها را تحت تأثیر قرار داده است. مضامین برساخت شده تحقیق عبارتند از: پذیرش اجتماعی تجرد، ابرشکاف های هنجاری، تبعیض و فشار، ایده آل گرایی و زیستِ نامتعین. مضمون هسته، زنانگی بازمانده است که به معنای یک امر بالقوه اما ناکام است. تحقیق حاضر ابعاد فردی و اجتماعی تجرد دختران دهه شصت و قبل از آن را در بستر مذکور واکاوی نموده است.
بررسی تطبیقی نفس از دیدگاه حسن زاده آملی و فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
129 - 146
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی، شناخت نفس و مراتب آن نقش بنیادینی در شناخت انسان دارد. از طرفی نفس شناسی در بسیاری از نظریات اخلاقی مبنای شکل گیری فضایل اخلاقی است. ازآنجاکه نفس در نظریات اخلاق فلسفی اسلامی قرابت هایی با شخصیت و نفس شناسی در نظریات روان شناسی دارد، می توان بررسی تطبیقی بین دیدگاه حسن زاده آملی و فروید انجام داد. یکی از مسائل مهم در شناخت انسان و شخصیت او، بحث نفس و نظریه های مربوط به آن است و می توان فت آنچه مطالعات پراکنده روان شناسی را انسجام می بخشد و به آن ها معنا و مفهوم روشنی می دهد، تفسیر این یافته ها و مطالعات در سایه نظریه منسجمی است که بتواند رفتار انسان را در تمامی ابعاد آن توجیه و تبیین کند. ازاین رو در این پژوهش تلاش شده است با روش تحلیل محتوا به بررسی تطبیقی نفس از دیدگاه حسن زاده آملی و فروید پرداخته شود. از دیدگاه حسن زاده آملی، نفس جوهری است که به علت بی حدوحصر بودن سعه وجودی آن، تعریف بردار نیست، ملکات اعمال و ادراکات در نفس انسان افزون بر تأثیر در ذات، موجب اتحاد آن ها با ذات انسان می گردد، تا آنجا که در سرای آخرت هر نفس انسانی، یک نوع خواهدبود تحت جنس، نه فرد که تحت نوع است؛ اما از دیدگاه فروید مفاهیم او، من و من برتر، هم انواع مختلف نفس هستند و هم در مراحل مختلف رشد فرد به وجودمی آیند.
بررسی تأثیر نفس شناسی ابن سینا در آرای ویلیام اوورنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
177 - 192
حوزههای تخصصی:
از جمله پژوهشها در عالم فلسفه، بررسی تاثیر و تاثر فلاسفه در یکدیگر می باشد. با ترجمه کتاب ششم طبیعیات شفا به زبان لاتین، نفس شناسی ابن سینا مورد توجه فلاسفه مدرسی قرار گرفت. ویلیام اوورنی جزء فیلسوفانی است که از نفس شناسی ابن سینا تاثیر پذیرفته است اما این تاثیر پذیری مغفول مانده است. می توان گفت نحوه مواجهه اوورنی با ابن سینا مسبب اصلی این غفلت است؛ چرا که این فیلسوف پاریسی تاثیرپذیری خود را از ابن سینا یا اظهار نمی کند و مطالب وی را به خود نسبت می دهد یا اظهار کرده و بعدا به اگوستین نسبت داده شده است و یا تحریف می کند. ویلیام اوورنی تحت تاثیر ابن سینا برای توجیه خودآگاهی و اثبات وجود نفس و تغایر آن با بدن فرضیه انسان معلّق را مطرح می کند ولی آن را به خود نسبت می دهد. همچنین بیان ابن سینا را در تجرد نفس ذکر می کند ولی این بحث امروزه به نظریه اگوستینیِ معروف شده است. در بحث بقاء نفس، اوورنی نظریه ابن سینا را، که به بقاء فردی نفوس قائل است، تحریف و نظریه وحدت نفوس را به ابن سینا نسبت داده است نظریه ای که با تصور مسیحیت از حیات اخروی ناسازگار بوده و در نتیجه، این تحریف منجر به مخالفت کلیسا با ترویج اندیشه ابن سینا شده است. بررسی نظریه اوورنی درباره نفس و احکامش و مقایسه آن با آرای ابن سینا با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی ساختار این پژوهش را تشکیل می دهد.
مقایسه سازه تصور از خدا در میان چهار گروه طلاب، دانشجویان، فرهنگیان و مشاغل آزاد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سازه تصور از خدا، از موضوعات بسیار مهم، در حوزه روان شناسی دین است که ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه سازه تصور از خدا در بین چهار گروه طلاب، دانشجویان، فرهنگیان و مشاغل آزاد بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - مقایسه ای و جامعه آماری این پژوهش شامل طلاب حوزه علمیه، دانشجویان دانشگاه علمی و کاربردی، فرهنگیان آموزش و پرورش و مشاغل آزاد بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 3۶7 نمونه گرفته شد. اطلاعات به دست آمده از طریق آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss نسخه 2۶ تجزیه و تحلیل شدند. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که سازه تصور از خدا بر اساس «ناصریت»، «رحمانیت - غافریت»، «منعمیت - رازقیت»، «خالقیت - قادریت» و «عالمیت»، در بین چهار گروه طلاب، دانشجویان، فرهنگیان و مشاغل آزاد، تفاوت معناداری دارد. افراد متأهل نسبت به افراد مجرد در تمام ویژگی ها بالاتر هستند و این تفاوت معنادار است. در گروه مردان و زنان، تفاوت معناداری به دست نیامد. تصور از خدا در گروه های سنی بالاتر، بر اساس ناصریت، رحمانیت - غافریت و منعمیت - رازقیت، بالاتر از گروه های سنی پایین تر بود و این تفاوت معنادار است. در سطوح مختلف تحصیلی گروه فوق لیسانس بالاترین و گروه دیپلم و زیر دیپلم پایین ترین نمره تصور از خدا را دارند و تفاوت معنادار است.
زمینه ها و بسترهای تجرد قطعی در میان شاغلین و کارکنان (مورد مطالعه کارکنان سازمان تامین اجتماعی)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
45 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه بحث افزایش سن ازدواج و تجرد قطعی مورد توجه سیاست گذاران و صاحب نظران اجتماعی قرارگرفته است، در این بین تجرد کارکنان و شاغلین، به عنوان قشری که ممکن است به لحاظ موقعیت اجتماعی - اقتصادی در شرایط بهتری برای ازدواج باشند، بیش از سایر اقشار حائز بررسی است.
روش: در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش تحقیق کیفی و مطالعه پدیدارشناسانه توصیفی و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 26 نفر از کارکنان سازمان تأمین اجتماعی و همچنین بهره مندی از روش تحلیل داده های کولایزی، زمینه ها و بسترهای تجرد مورد مطالعه قرارگرفته و شناسایی شود.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد، درمجموع دو مقوله اصلی «زمینه ها و بسترهای متأثر از سازمان» و «زمینه ها و بسترهای فردی و اجتماعی» که خود شامل هفت مقوله فرعی «نظام ساختاری و سازمانی»، «عدم متناسب سازی شرایط شغلی با زندگی خانوادگی»، «ضعف قوانین حمایتی سازمان»، «تجرد گزینی به مثابه سبک زندگی»، «درهم تنیدگی عقاید سنتی و رویه های مدرن»، «چالش ها و مسائل اقتصادی- اجتماعی» و «ترسناک انگاری ازدواج» است.
نتیجه گیری: درمجموع یافته های تحقیق نشان می دهد، تجرد کارکنان مسئله ای اجتماعی است که علاوه بر زمینه ها و بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تحت تأثیر زمینه ها و بسترهای سازمانی بوده و کاهش آن نیازمند حمایت های سازمانی است.
احتمال وقوع و تحلیل حساسیت پیشران های تجرد در ایران 1414(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
195 - 220
ازدواج به عنوان راه تشکیل خانواده همواره مورد تاکید فرهنگ ها و جوامع بوده است. در دهه های اخیر الگوی ازدواج دچار تحولات فراوانی شده است. گسترش تجرد و تاخیر در ازدواج از تغییرات مهم در این زمینه اند. در کشور ما نیز تاخیر در ازدواج و باقی ماندن در تجرد طی سالیان گذشته روندی فزاینده داشته است. شناسایی آینده این مسئله مهم اجتماعی می تواند برای پیشگیری از اثرات سوء آن بر جامعه بسیار پراهمیت باشد. هدف این پژوهش، بررسی احتمال وقوع آینده پیشران های تجرد در ایران 1414 است. برای دستیابی به این هدف با استفاده از پیشران های تجرد در ایران، فرضیاتی برای آینده تجرد طراحی شد. فرضیات به شکل ماتریس در اختیار کارشناسان قرار گرفت تا درباره احتمال وقوع ساده و احتمال وقوع شرطی فرض ها نظر دهند. داده ها توسط نرم افزار smic-prob expert تجزیه و تحلیل و مورد تفسیر قرار گرفت. احتمال وقوع شش فرض مطرح شده برای هر یک از پیشران های تجرد، به تفکیک به دست آمد که در این میان، فرض «افزایش تاثیر رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی بر تغییر نگرش جوانان» بالاترین درصد احتمال وقوع را از نظر متخصصان به خود اختصاص داد. همچنین، احتمال وقوع سناریوهای بالقوه، از کنارهم قرارگیری فرضیات با حالات مختلف به وجود آمد. حالتی در آینده که تمامی فرض ها رخ دهند، بالاترین احتمال وقوع را به خود اختصاص داده است. نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان می دهد فرض تاثیر رسانه های جمعی، بالاترین میزان اثرگذاری بر سایر فرض ها را دارد که نشان دهنده میزان اهمیت آن بوده و لزوم توجه ویژه به آن در برنامه ریزی و سیاستگذاری را آشکار می کند.
انتساب صفت عقل به خداوند از منظر ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
انتساب صفات، به الله از مباحث مهم کلام و فلسفه است که نقش مهمی را در معرفت الله ایفا می کند. در بخش الهیات به معنای اخص شکل جدی تری به خود گرفته است. در انتساب برخی صفات به خداوند شکی وجود ندارد؛ اما به دلیل برخی مسائل مانند توقیفی بودن اسماء الهی انتساب صفاتی به حضرت حق مورد اشکال و اختلاف واقع شده است. یکی از آن صفات، صفت عقل است که این مقاله درصدد است تا نظر ابن سینا را درباره انتساب این صفت به الله مورد بررسی قرار دهد. با ملاحظه در نظرات شیخ، متوجه می شویم وی این انتساب را صحیح می داند. هرچند با بحث از ریشه لغت این صفت، بخشی از ابعاد موضوع روشن می شود. در این جستار به روش تحقیق کتابخانه ای بیان می شود که برای جواز عقلی این انتساب شیخ الرئیس از دو طریق عام و یک طریق خاص آن را اثبات می کند؛ بدین صورت که نزد وی واجب الوجود همان الله و علّت برای تمام موجودات است و چون واجب الوجود مستلزم تمام کمالات وجودی و علّت واجد تمام کمالات معلول خود است، پس چنین انتسابی بنابر دو طریق وجوبِ وجود و علیت صحیح است. دیگر اینکه نزد ابن سینا تجرد و تعقل تلازم دارند و چون خدا نزد وی مجرد محسوب می شود، می توان نتیجه گرفت وی خداوند را عاقل می داند. البته باید توجه داشت که اثبات صفت عقل برای الله مبتنی بر توقیفی نبودن اسماء و صفات است.
بازتقریر استدلال های قیاسی حوزه نفس در پارادایم نظری ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
203 - 224
حوزههای تخصصی:
ارائه استدلال در قالب دستگاه منطقی یکی از روش های بیان است که با کارکردی اثباتی به جهت اتقان، دارای بیشترین تاثیر بر مخاطب مستفهم امروزی است که طالب اختصاراست؛ نگاه متفاوت ابن سینا به نفس به عنوان فیلسوفی که پزشک است، واکاوی متافیزیکی و فیزیکی وی در نفس شناسی، نوآوری های او در مباحثی چون اثبات وجود نفس، حدوث و قدم نفس، تجرد نفس و خلود آن موجب شد پژوهش حاضر با هدف بازتقریر استدلال های قیاسی حوزه نفس در پارادایم نظری ابن سینا به صورت بندی استدلال های او در قالب دستگاه قیاسی بپردازد و نسلی را که در مسائل نظری هستی شناسی، تابع استدلال و اختصار است با پارادیم ابن سینا آشناسازد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و با توجه به ماهیت پژوهش و نوع نگرش به موضوع، داده ها و اطلاعات به روش اسنادی جمع آوری و با رویکردی منطقی، بازتقریر شده است. یافته ها نشان داد ابن سینا با ارائه عناصر حجّت و انواع براهین، حیطه شناختی و معرفتی مخاطب را سرشار از داده های معرفتی می کند تا راه عقل نظری را برای فهم حقیقت و واقعیت، هموار نماید. نتایج حاکی از آن است که نفس شناسی ابن سینا بر سه محور تجرد، حدوث و خلود استواراست و دلایل وی در این حوزه مبتنی بر مفاهیم معقول اولیه و معقولات ثانویه فلسفی است.
تبیین فلسفی دلالت تجربه های نزدیک مرگ بر تجرّد نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
369 - 386
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تبیین دلالت «تجربه های نزدیک به مرگ» بر تجرّد نفس است. پس از تعریف تجربه های مذکور، تبیین مولفه های آن و پاسخ به اشکالات وارده، چنین استدلال شده است که این تجربه ها دلالت آشکاری بر تجرّد نفس (ذهن) دارند. ایدئولوژی هایی نظیر فیزیکالیسم، طبیعت گرایی و علم باوری که هیچ مبنایی علمی و فلسفی ندارند دلیل انکار تجربه های مذکور توسط طبیعت گرایان و انتساب آنها به توهم و تغییرات شیمیایی مغز است. اما داشتن ادراکاتی بسیار واضح هنگام ناهشیاری و یا مرگ بالینی که فرد فاقد ادراکات است چه توجیه علمی دارد؟! لذا اگر در تفسیر تجربه های مذکور پیش فرض ها و پیش داوری های ذهنی کنار گذاشته شود، به نظر می رسد پذیرش بعد مجردی برای انسان چندان مشکل نیست. همچنین تجربه های نزدیک مرگ چالشی جدی در باب نظریه های فیزیکالیستی در باب «آگاهی» است که در فلسفه ذهن باید جدی گرفته شود.