مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۵۴۱٬۷۱۴ مورد.
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
185 - 201
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای، نوعی هنر عامیانه است که با گذر از نگارگری مکتب اصفهان و تحت تأثیر شرایط فرهنگی- اجتماعی، در عصر قاجار بروز و ظهور یافته است. در این میان، نقاشان قهوه خانه ای، از استعاره و تمثیل به عنوان ابزاری برای شکل دهی به تصاویر متفاوت از واقعیت استفاده کردند که در عین شباهت به نگاره های مجرد مکتب اصفهان، به گزینش اشکال طبیعت گرایانه در محور جانشینی همت گماشته اند. هدف از این مقاله، تشریح بُعد استعاره و مجاز در نقاشی قهوه خانه ای از منظر رویکرد نشانه شناسی یاکوبسن است. در این مقاله، نقاشی های قهوه خانه ای عصر قاجار با هدف پشت سر گذاشتن پارادایم های غالب نگارگری سنتی به شیوه تحلیل ساختاری متن موردبررسی قرار می گیرند. در پژوهش حاضر، این سؤال پاسخ داده شده که استعاره و مجاز چه تأثیری در شکل گیری و شکوفایی نقاشی های قهوه خانه ای و سقاخانه ای در دوران معاصر داشته است. روش تحقیق پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات موردنیاز برای تحلیل به شیوه کتابخانه ای و با توجه به نوع روابط جانشینی و هم نشینی در ساختار و ترکیب عناصر بصری نقاشی قهوه خانه ای در قیاس با نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای تحقق یافته است. نتایج این مطالعه نشان داد نقاشی قهوه خانه ای در مقایسه با نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای به صورت استعاره و مجاز شکل گرفته که به گفته یاکوبسن، مبتنی بر دو محور جانشینی و هم نشینی است و نقش محوری در خلق تصاویر مدرن و نقاشی قهوه خانه ای داشته است.
واکاوی مؤلفه ها و مضامین کارناوال باختین در نگارۀ دجال در فالنامۀ طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۴
137 - 149
حوزههای تخصصی:
باختین بر این باور است که زندگی انسان های قرون وسطی به دو صورت جریان داشته است: یکی زندگی رسمی با حفظ نظام سلسله مراتبی و توأم با ترس، جزم اندیشی و سرسپردگی در قالب تقوا و دیگری زندگی کارناوالی در میان توده های مردم و فضای جمعی به دوراز نظام سلسله مراتبی. او به کارناوال به عنوان رویدادی مستقل می نگرد و مفهوم امر کارناوالی را در حوزه هنر و ادبیات بسط می دهد. نظریه کارناوال باختین افق تازه ای در مطالعه و تحلیل ابعاد جشن های مردمی می گشاید. نگاره دجال در فالنامه پراکنده طهماسبی، متعلق به دوره صفوی، جشنی را به تصویر می کشد که در آن، مردمانی فریب خورده برای استقبال از دجال در کوچه و بازار گردآمده اند. این نگاره واجد ویژگی های بصری همچون خنده، بازی، نقاب، دلقک، وارونگی، گروتسک و نیز مضامینی مانند مضامین ضدمذهبی، دیوانگی، مرگ، ابله، نافرمانی و سرکشی و واژگونی نظام سلسله مراتبی است که آن را با نظریه کارناوال باختین قابل تطبیق و تحلیل می سازد. این پژوهش با هدف «واکاوی مؤلفه ها و مضامین کارناوال باختین در نگاره دجال در فالنامه پراکنده طهماسبی» و با شیوه توصیفی- تحلیلی و رویکرد کیفی، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. سؤالات اصلی پژوهش عبارت اند از: 1. وجوه کارناوال گرایی در نگاره دجال کدام اند؟ 2. چگونه می توان نگاره ورود دجال را بر اساس مؤلفه ها و مضامین نظریه کارناوال باختین تحلیل کرد؟ یافته ها نشان می دهد در نگاره دجال می توان کارناوال گرایی را به دلیل برگزاری آن در فضای باز، مردمی بودن و نمایش گونگی آن مشاهده کرد. همچنین، مؤلفه های کارناوال باختین همچون خنده، بازی، نقاب، دلقک، وارونگی و گروتسک در تصویر حضور دارند. مضامین مطرح شده در نظریه باختین، مانند ضدمذهبی، واژگونی نظام سلسله مراتبی، نافرمانی و سرکشی، دیوانگی، ابله و مرگ نیز در این نگاره بازتاب یافته اند. بنابراین، نگاره ورود دجال را می توان هم ازنظر صوری و هم ازنظر محتوایی، بر اساس مؤلفه ها و مضامین نظریه کارناوال باختین تحلیل کرد.
بررسی منابع درآمدی پایدار شهرداری همدان و ارائه الگوی پایدار سازی منابع درآمدی و تامین منابع مالی در شهرداری ها: مورد مطالعه شهرداری همدان
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی منابع درآمدی پایدار شهرداری همدان و ارائه الگوی پایدار سازی منابع درآمدی و تامین منابع مالی در شهرداری ها بوده است.روش: این پژوهش از نظر هدف از نوع بنیادی و از نظر روش گردآوری داده ها نیز آمیخته (کیفی و کمّی) بوده است. تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تی ، طیف مطلوبیت و دلفی انجام شد. با بررسی از منابع درآمدی شهرداری همدان در وضع موجود، میزان پایداری هر کد درآمدی سنجیده شد و درآمدهای ناپایدار توسط کارشناسان خبره شناسایی گردید. یافته ها: نتایج ارزیابی از وضعیت فعلی کدهای درآمدی شهرداری همدان نشان داد که در دوره زمانی مورد مطالعه (1401-1397)شهرداری همدان به میزان حدود 59 درصد از منابع ناپایدار حدود 21 از منابع نسبتا پایدار و تنها حدود 20درصد از منابع پایدار شناسایی شده است. وعدم توفیق شهرداری در تامین منابع مالی لازم برای هزینه های سنگین احداث زیرساخت های شهری. نتیجه گیری: نظام درآمدی شهرداری همدان در وضع موجود نسبتاً ناپایدار و مبتنی بر عوارض دریافتی ناشی از فروش تراکم، جریمه های تغییرکاربری و یا حذف پارکینگ و تخلفات زیربنایی است. سپس ارائه الگوی پایدارسازی«افزایش درآمدهای پایدار و مدیریت و بهبود نقش منابع درآمدی پایدار و نیز بر ارائه راه کارها و روش های نوین تامین مالی از بازارهای مالی و پولی» تاکید شده است. دانش افزایی: این پژوهش علاوه بر شناسایی درآمدهای پایدار و ناپایدار در شهرداری کلان شهر همدان، این مقاله می تواند در برنامه ریزی های آتی شهرداری در تصویب بودجه و تامین منابع واحدهای شهرداری کاربرد داشته باشد.
بررسی و نقد علیِّت از پایین به بالا در تفسیر اراده آزاد با تکیه بر رویکرد غیرتقلیل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تصویر تقلیل گرایان، انسان موجودی کاملاً فیزیکی در نظر گرفته می شود و به همین دلیل، رفتارهای او باید تابع قوانین طبیعت باشند؛ ازاین رو، این نگرش به این نتیجه می رسد که انسان نمی تواند آزاد، مختار و اخلاقاً مسئول باشد. مسئله اراده آزاد در تفسیر تقلیل گرایان عمدتاً مبتنی بر زیست شناسی اعصاب است و نگرش آنها بر پایه علیت از پایین به بالا شکل می گیرد؛ اما آیا واقعاً رفتارهای انسان کاملاً متعین به قوانین فیزیک یا زیست شناسی اعصاب اند. در این مقاله، تلاش شده است با نگاهی توصیفی تحلیلی و از منظر رویکرد غیر تقلیل گرایانه، به بررسی و نقد علیت از پایین به بالا در تفسیر اراده آزاد پرداخته شود. هدف از این بررسی، نشان دادن ناکافی بودن این نظریه در تبیین اراده آزاد و همچنین، ارائه راهی برای اثبات اراده آزاد انسان ازطریق دیدگاه کل گرایانه نسبت به انسان، علیت نزولی و نوخاسته گرایی خودفرمانی است. با این رویکرد، می توان استدلال کرد انسان به عنوان موجودی پیچیده و دارای ابعاد مختلف، قادر به انتخاب و عمل آزادانه است و این آزادی به سادگی به قوانین فیزیک و زیست شناسی تقلیل پذیر نیست.
Designing a Career path Model According to the Impact of Green Human Resources in the General Department of Cooperation, Labor and Social Welfare of Fars Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current research is based on a mixed study and with a sequential-exploratory approach with the aim of designing a career path model with regard to the impact of green human resources in the General Department of Cooperation, Labor and Social Welfare of Fars Province. The statistical population of the research includes academic experts and experts in the field of human resources management in the General Directorate of Cooperation, Labor and Social Welfare of Fars Province. Data analysis in the qualitative part was analyzed by Delphi method and Maxqda software, and the results led to the production of a questionnaire for the quantitative part. This questionnaire includes two components of career path in seven dimensions, green human resources in seven dimensions and 54 questions. The statistical population of the present research in the quantitative part is 190 employees of the General Administration of Cooperative, Labor and Social Welfare of Fars province, who were selected from among the 375 employees by one-stage cluster random method. It is necessary to explain that in order to collect the information of the questionnaire, two online and manual methods were used to collect the required information. used. that the variable of green human resources (independent variable) has a positive and significant effect on career path work.
Space and Identity in Cormac McCarthy's Blood Meridian: A Deleuze and Guattarian Reading(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
215 - 225
حوزههای تخصصی:
Space and Identity in Cormac McCarthy's Blood Meridian: A Deleuze and Guattarian Reading Abstract This study explores the intricate relationship between space and identity in Cormac McCarthy's Blood Meridian, utilizing the geocritical concepts of Gilles Deleuze and Félix Guattari. By examining his novel, the study investigates how the interaction of smooth and striated spaces shapes and reshapes characters' identities. Through the lens of Deleuze and Guattari, the research highlights the fluidity and dynamism of spaces, focusing on the continuous interplay without rigid distinctions between space and place. As the integration of Deleuze and Guattari’s concepts of the war machine, nomad, and rhizome is essential to understanding the influence of space on characters' identity, this study begins with examining these key concepts. The rhizome concept parallels the non-linear, interconnected narrative structures in McCarthy's work in which the nomadic existence of characters underscores their search for meaning and survival in a world of constant flux. Through detailed analysis, this study aims to uncover the ways in which McCarthy's characters grapple with their identities amidst perpetual change, offering a nuanced understanding of the interplay between space and identity in contemporary literature. Keywords: Cormac McCarthy, Blood Meridian, Deleuze and Guattari's Geocriticism, Space, Identity
تحلیل کنش گفتار و گشتارهای آن در معراج نامه های فارسی با رویکرد اقتباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
213 - 242
حوزههای تخصصی:
معراج نامه ها متونی روایی هستند که به طور اخصّ به سیر ملکوتی پیامبر (ص) اطلاق می شوند. پدیدآورندگان این متون، آثارشان را با تقلید یا اندکی تغییر از متون متقدّم سروده اند. در این مقاله، با رویکرد کنش گفتار سرل و بیش متنیّت ژنت، و روش تحلیلی توصیفی، به بررسی تأثیر و تأثّر ساختاری و زبانیِ معراج نامه ها می پردازیم. فرض بر این است که ارتباط این متون، بیش متنی است و راویان متأخّر به صورت آگاهانه در سرودن اشعارشان به راویان متقدّم نظر داشته اند. با بررسی 26 پی رفت مشابه به این نتیجه رسیدیم که آثار سنایی و خاقانی با 17 شاعر تابع، پیش متن سایر متون بوده و سنایی، قوّامی، اخسیکتی و مولانا تابع دیگر شاعران نبوده اند. تغییر نسبت به تقلید در شاعران متأخّر بیشتر بوده، گشتار کمّی افزایش از نوع گسترش زیبایی شناختی و گشتار کاربردی از نوع کیفی درونی بسامد بالاتری داشته است. متنوّع ترین کنش های گفتاری از آنِ هلالی و پربسامدترین مربوط به خواجو است. دلایل بسامد بالای کنش های گفتاری در پی رفت های مشابه عبارت اند از: بیان جزئیّات، افزودن آرایه و اپیزود کنشی و کنشگران، توصیف، طرح مباحث تعلیمی و اخلاقی، ایجاد تقابل بین دو مفهوم یا شخصیت، گفت وگوسازی و استفاده از شخصیت های کمکی.
A Methodical Application of Identifying Surah Objectives in the Quran for Approaching Verse Coherence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Holy Quran is a sign of the Iʻjāz and truthfulness of the final Prophet's (PBUH) claim of prophethood. It initially challenged opponents to produce something similar, and throughout history, it has become a platform for the endless and comprehensive efforts of scholars of literature, religious studies, and exegesis in accessing the essence of divine revelation. Recognizing and understanding the coherence of verses within the Quranic Surahs is one of the manifestations of these efforts. This importance motivated the present library research to compare the identification of Surah objectives with verse coherence using a descriptive-analytical method. This approach aims to investigate the reciprocal relationship between correctly identifying the objective of each Surah and understanding the coherence of its verses. The current research found that although knowing the manner of verse coherence in each Surah, due to its gradual revelation and thematic diversity, is difficult, a sign of the Quran's miraculous nature, and sometimes beyond human capability, subjective evaluation and unprincipled analysis of Surah objectives and verse relationships can hinder access to the consistency and harmony of the Word of God. Therefore, sincere contemplation, preliminary knowledge of the context of revelation and virtues of the Surah, awareness of the general objectives of the Quran, consideration of the Surah's name, utilization of interpretive narrations, attention to the beginning and ending of the Surah, a comprehensive view of all the Surah's themes, and reflection on the Surah's word choice and the significance of frequently repeated words and verses are eight criteria for understanding the harmony and coherence of each Surah's verses. All of these ultimately return to the role of Surah objectives in approaching verse coherence, factors that eliminate initial anxiety and dispersion and reveal the unity, continuity, and consistency of the verses
ارائه الگوی شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا بر اساس استانداردهای انجمن بین المللی فناوری (ISTE)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شایستگی دیجیتال، تازه ترین مفهومی است که برای توصیف مهارت های مرتبط با فناوری استفاده می شود و به درک و مهارت هایی که افراد باید در این دنیای دیجیتال برخوردار باشند اشاره می کند. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا در عراق بر اساس استانداردهای انجمن بین المللی فناوری (ISTE) انجام شده است. پژوهش به روش ترکیبی کیفی و با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و متخصصان فناوری در کشور عراق بودند. حجم نمونه شامل 14 نفر بود که طبق اصل اشباع نظری و به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده های کیفی از روش کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شایستگی های دیجیتال معلمان جغرافیا در پنج حوزه اصلی قابل طبقه بندی است: شایستگی های تدریس دیجیتال، شایستگی های محتوایی و ابزار، به روزرسانی مستمر مهارت ها، شایستگی های ارتباطی و همکاری آنلاین و ارزیابی و نظارت دیجیتال. نتایج پژوهش بیانگر آن است که شایستگی های دیجیتال معلمان نقشی حیاتی در ارتقای کیفیت آموزش جغرافیا و افزایش تعامل بین معلمان و دانش آموزان دارد. الگوی ارائه شده بر اساس استانداردهای ISTE می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی و توسعه حرفه ای معلمان استفاده شود و به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری در عراق کمک کند.
Designing a Green Routing Network with an Optimized Heterogeneous Fleet through Constrained Clustering: A Case Study in the Food Industry(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Industrial Management Journal, Volume ۱۷, Issue ۲, ۲۰۲۵
175 - 197
حوزههای تخصصی:
Objective : This research aims to propose a large-scale vehicle routing model for the distribution network of a food industry product and apply the model in a real-world case study. Methods : A mathematical model is formulated to minimize the total variable transportation costs. Considering the complexity of the model, a constrained clustering algorithm is used to decompose the problem. Then, vehicles are assigned to demand clusters according to their capacity. Finally, each cluster's symmetric traveling salesman problem (TSP) is solved using a genetic algorithm. The parameters of the proposed genetic algorithm were calibrated based on its widespread application in solving symmetric TSPs. A conservative approach was adopted to ensure the solution's validity by evaluating a worst-case scenario considering the highest node demands. Results : By applying the proposed algorithm to the case study, over 2,000 demand nodes across Tehran were grouped into 91 clusters. Then, based on the demand level of each cluster, the vehicles are assigned, consisting of 26 small and 65 large cars. Within each cluster, the assigned vehicle followed an optimized route among the nodes, designed based on the optimal tour generated by solving the cluster-specific TSP using the genetic algorithm, and then returned to the central warehouse. Conclusion : Comparing the results with the current situation, the size of the proposed transportation fleet showed a 40% reduction. Additionally, reducing fleet size and optimizing the routes improved the total distribution network costs by 25%. Given the model's computational efficiency, this improvement is considered satisfactory.
تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، مشکل ها و چالش های زناشویی افزایش چشمگیری یافته و آمار طلاق در مقایسه با گذشته رشد زیادی داشته است. بنابراین، هدف این مطالعه تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود. روش و مواد: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان روان شناسی و مشاوره شهرستان سبزوار در سال 1403 بودند که 12 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار این مطالعه مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان درباره بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود؛ به طوری که پس از طراحی سازه مذکور برای آن به تفکیک هر جلسه هدف، محتوا و تکلیف خانگی طراحی شد. داده های حاصل از مصاحبه با روش های تحلیل مضمون و ضرایب نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان که بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق برای 10 جلسه 90 دقیقه ای طراحی شد و هر جلسه دارای هدف، محتوا و تکلیف خانگی ویژه خود بود. علاوه بر آن، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق به ترتیب 76/0 و 83/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق می تواند در کنار سایر بسته های درمانی توسط روان شناسان، مشاوران و درمانگران به عنوان روشی موثر جهت بهبود ویژگی های روان شناختی در زوجین متقاضی طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثربخشی طراحی اسباب بازی های سازه با «الگوی جرو» بر هوش هیجانی کودکان پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی طراحی اسباب بازی های سازه ای مبتنی بر الگوی جرو بر هوش هیجانی کودکان پیش دبستانی بود. روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در سال 2024 میلادی انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 کودک 4 ساله بود که به صورت خوشه ای از پیش دبستانی های شهر انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه ی 2 ساعته در فعالیت های بازی های سازه ای مبتنی بر الگوی جرو شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل آموزش های عادی را ادامه داد. برای سنجش هوش هیجانی از پرسشنامه سیبریاشرینگ-فرم مربیان استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) تحلیل گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که طراحی اسباب بازی های سازه ای مبتنی بر الگوی جرو به افزایش معنادار هوش هیجانی کل (0.97)، خودانگیزی (0.94)، خودآگاهی (0.84)، خودکنترلی (0.87)، هوشیاری اجتماعی (0.78) و مهارت اجتماعی (0.91) در گروه آزمایش منجر شد (p<0.01). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند اسباب بازی های سازه ای می تواند ابزاری مؤثر برای ارتقاء مؤلفه های مختلف هوش هیجانی کودکان پیش دبستانی باشد و استفاده از این رویکرد در محیط های آموزشی کودکان توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی در سالمندان مراجعه کننده به مراکز روزانه توانبخشی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی در سالمندان مراجعه کننده به مراکز روزانه توانبخشی در تهران بود. روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ۹۰ سالمند (۶۵ تا ۸۰ سال) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه های آزمایش، به ترتیب تحت آموزش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه معنای زندگی استیگر و همکاران (۲۰۰۶) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مراحل پس آزمون و پیگیری، تفاوت معناداری در نمرات معنای زندگی بین گروه های آزمایش و گروه کنترل وجود داشت (P<0.05). هر دو روش درمانی باعث افزایش معنادار در مؤلفه های «وجود معنا» و «جستجوی معنا» شدند. مقایسه بین دو رویکرد درمانی نشان داد تفاوت معناداری در تأثیر آن ها بر معنای زندگی وجود ندارد (P>0.05)، اما هر دو در مقایسه با گروه گواه تأثیر مثبت و پایداری داشتند. نتیجه گیری: واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد هر دو در ارتقاء معنای زندگی سالمندان مؤثر هستند و می توانند به عنوان مداخلات روان شناختی مؤثر در مراکز توانبخشی سالمندان مورد استفاده قرار گیرند.
هدایت فرهنگ سیاسی دانشجویان با اتخاذ رویکرد الگوسازی: تحلیل محتوای بیانات رهبر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
7 - 40
حوزههای تخصصی:
الگوها و گروه های مرجع امروزه به عاملی جهت خودآگاهی و یا ازخودبیگانگی افراد مبدل گردیده اند و شخصیت های اثرگذار و رهبران سیاسی کشورها از این گروه ها در حیات و پویایی فرهنگ سیاسی جوانان و دانشجویان استفاده می نمایند. سوال اصلی پژوهش حاضر چنین قابل طرح می باشد که تا چه میزان معرفی الگوها و گروه های مرجع توسط رهبر انقلاب اسلامی برای دانشجویان امکان تعیین و هدایت فرهنگ سیاسی آنها را منطبق با مشخصه فرهنگ سیاسی مطلوب فراهم نموده است؟ فرضیه پژوهش حاضر اکتشافی بوده و با اتخاذ رویکرد توسعه ای و با بهره گیری از روش کمی و کیفی و جمع آوری داده ها از طریق روش های کتابخانه ای، تحلیل محتوای «کمی و کیفی» 205 سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در بازه زمانی (1397-1402) و همچنین روش پیمایشی در چارچوب تنظیم پرسشنامه و تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار SPSS و ExCel اقدام به پاسخ به سوال اصلی نمودیم. یافته ها نشان می دهد که رهبر انقلاب اسلامی 11 گروه مرجع به همراه 18 ویژگی اثرگذار بر فرهنگ سیاسی را ترسیم نمودند که مشخص گردید از میان 209 دانشجو از 44 دانشگاه و 18 استان کشور، 66/40 درصد فاقد الگو و 33/59 درصد دارای الگو بودند. همچنین 26/16درصد از دانشجویان موافق ویژگی های ترسیم شده، 11/75درصد نسبتاً موافق و 61/8درصد نسبتاً مخالف بودند. همچنین 3 گروه مرجع دانشجویان به ترتیب اهمیت الگوهای دینی و شهدا، خانواده و مفاخر علمی می باشد. بر این اساس یافته ها نشان می دهد که دولت و دستگاه های فرهنگی اثرگذار بر الگوسازی برای جوانان عملکرد مناسبی نداشته و ضرورت برنامه ریزی دقیق تر با کمک متخصصان حوزه فرهنگ احساس می شود.
ارائه الگوی علّی عوامل تعیین کننده رفتار اخلاقی به روش دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فضای کنونی اقتصاد دنیا حسابرسی به یک ابزار کلیدی و اثربخش تبدیل شده است که نقش آن انکارناپذیر است. اما در طی دو دهه اخیر شاهد تنزل موقعیت و جایگاه حسابداری در سطح بین المللی بودیم. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی علّی عوامل تعیین کننده رفتار اخلاقی به روش دیمتل فازی به اجرا درآمد. این پژوهش از نظر ماهیت و محتوا از نوع توصیفی می باشد. در این تحقیق اطلاعات مربوط به 15 نفر از خبرگان و حسابداران ارشد شرکت های دولتی است که نمونه آماری را تشکیل . نتایج این تحقیق نشان داد که چهار عامل اصلی جو اخلاقی، ایدئولوژی های اخلاقی، تعهد حرفه ای و ارزش های اخلاقی بر رفتار اخلاقی حسابرسان تاثیر دارد همچنین روش دیمتل نشان داد عامل تعهد حرفه ای با میانگین تاثیرگذاری 740/18 ، عامل ارزش های اخلاقی با میانگین تاثیرگذاری 497/9 و عامل جو اخلاقی با میانگین تاثیرگذاری 742/8 در شمار عوامل تاثیرگذار قرار دارند . از طرفی عامل ایدئولوژی های اخلاقی با میانگین تأثیرپذیر 975/14 به عنوان عامل تأثیرپذیر می باشند.
خوانش اصول و الگوهای باغ ایرانی با هدف استفاده در فضاهای سبز شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ سازی ایرانی با ایجاد باغ پاسارگاد آغاز و تا دوره قاجار ادامه یافت اما در این دوره شیوه باغ سازی ایرانی به فراموشی سپرده و در دوره پهلوی اولین فضای سبز با عنوان «پارک شهر» ساخته شد. در زمان حاضر به دلیل بحران های عصبی و روانی که گریبان گیر انسان امروز است، اندیشمندان به دنبال ایجاد ارتباط مجدد میان انسان و طبیعت بوده اند. در کشور ایران هم در این راستا تلاش هایی انجام شده است اما تاکنون نه تنها شیوه مشخصی در ایجاد فضاهای سبز شهری وجود ندارد، بلکه گسست از باغ ایرانی و به صورت کلی گسست از معماری ایرانی، گسست از هویت ایرانی را در پی خواهد داشت. پژوهش پیش رو قصد دارد، ابتدا به خوانش اصول و الگوهای باغ ایرانی بپردازد و سپس براساس آن ها اصول و الگوهایی ارائه کند که قابلیت استفاده در فضاهای سبز امروزی را داشته باشند. بنابراین، این پژوهش ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به خوانش اصول و الگوهای باغ ایرانی می پردازد. بعد از آن با روش توصیفی-تحلیلی اطلاعات به دست آمده را برای ارائه اصول و الگوهای قابل استفاده در فضاهای سبز معاصر تحلیل می کند و در نهایت با درنظرگرفتن حفط هویت ایرانی و نظریات رفتارگرایان دلیل استفاده از الگوها را در فضاهای سبز شهری معاصر بیان می کند. در انتها این پژوهش به اصول و الگوهایی از باغ ایرانی دست می یابد که علاوه بر حفظ هویت ایرانی قابلیت پاسخگویی به نیازها و رفتارهای عصر جدید را دارند و به دنبال آن در فضاهای سبز معاصر قابل استفاده هستند. اصول در شش مقوله ارائه می شوند. الگوها نیز در دو دسته خوانش می شوند: دسته اول الگوی هندسی باغ است که کلیت باغ در قالب آن شکل می گیرد، دسته دوم الگوی کاشت گیاه که هم از هندسه باغ ایرانی تأثیر می پذیرد و هم بر آن تأثیر می گذارد.
مقایسه تطبیقی شاخص های تاب آوری در تالاب ها و اکوسیستم های ساحلی توریستی تالاب انزلی و تالاب چِساپیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۰
32 - 45
تاب آوری به عنوان مفهومی جدید در مبانی نظری مرتبط با پایداری، درک جدیدی از رابطه بین انسان و محیط را ایجاد کرده و باوجود اهمیت روزافزون تاب آوری تالاب های توریستی در مدیریت محیط زیست، مطالعات موجود در این حوزه به طور جامع به بررسی مقایسه ای و ارزیابی آثار و تجارب موفق نمی پردازند. درحالی که کشورهایی مانند ایالات متحده با استفاده از تجارب موفقی مانند برنامه های تالاب چساپیک، به دنبال بهبود وضعیت و تاب آوری اکوسیستم های گردشگری خود هستند، در ایران چالش هایی به ویژه در حوزه های آلودگی، تغییرات اقلیمی و ناکارآمدی های مدیریتی در تالاب ها و سواحل گردشگری کشور وجود دارد. به همین دلیل، با توجه به بحران های زیست محیطی و اجتماعی ناشی از گردشگری غیرمسئولانه در تالاب ها و اکوسیستم های ساحلی گردشگری، این پژوهش به بررسی و تحلیل مفهوم توسعه پایدار و گردشگری مسئولانه در تالاب توریستی انزلی و مقایسه آن با خلیج چساپیک در ایالات متحده می پردازد. این پژوهش براساس روش دلفی انجام شده است که شامل جمع آوری نظرات کارشناسان و ذی نفعان مرتبط با صنعت گردشگری و محیط زیست در ارتباط با تالاب انزلی و تالاب چساپیک در ایالات متحده است. با استفاده از پرسشنامه های ساختاریافته و مصاحبه های عمیق به جمع آوری داده ها پرداخته شد و نتایج به کمک تحلیل های کیفی و کمی بررسی شد. نتایج نشان می دهد که اکوسیستم توریستی تالاب انزلی با چالش هایی جدی نظیر آلودگی آب ناشی از ورود فاضلاب های شهری به آن، تخریب زیستگاه های گیاهی و جانوری و عدم آگاهی عمومی مواجه است. مقایسه شاخص های تاب آوری استحصال شده از تالاب انزلی و مقایسه آن با تالاب چساپیک به تفاوت بین شاخص های انتخاب شده به دلیل تفاوت در دانش ذی نفعان و نوع ساختار می پردازد. همچنین، پیشنهادهای مختلف ازجمله استفاده از فناوری های نوین برای پایش وضعیت تالاب، آموزش جوامع محلی درباره اهمیت حفاظت از این تالاب توریستی و اکوسیستم آن و توسعه برنامه های گردشگری پایدار مطرح شد. یافته ها نشان می دهد که مشارکت مؤثر جوامع محلی در فرایندهای تصمیم گیری و مدیریت، می تواند نقش به سزایی در حفاظت از این تالاب توریستی و ارتقای حس مسئولیت پذیری در برابر محیط زیست ایفا کند. بنابراین، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و مدیران محلی، از نتایج این پژوهش بهره برداری و برنامه های جامع برای مدیریت و حفاظت از تالاب را بر مبنای اصول توسعه پایدار طراحی و اجرایی کنند.تاب آوری به عنوان مفهومی جدید در مبانی نظری مرتبط با پایداری، درک جدیدی از رابطه بین انسان و محیط را ایجاد کرده و باوجود اهمیت روزافزون تاب آوری تالاب های توریستی در مدیریت محیط زیست، مطالعات موجود در این حوزه به طور جامع به بررسی مقایسه ای و ارزیابی آثار و تجارب موفق نمی پردازند. درحالی که کشورهایی مانند ایالات متحده با استفاده از تجارب موفقی مانند برنامه های تالاب چساپیک، به دنبال بهبود وضعیت و تاب آوری اکوسیستم های گردشگری خود هستند، در ایران چالش هایی به ویژه در حوزه های آلودگی، تغییرات اقلیمی و ناکارآمدی های مدیریتی در تالاب ها و سواحل گردشگری کشور وجود دارد. به همین دلیل، با توجه به بحران های زیست محیطی و اجتماعی ناشی از گردشگری غیرمسئولانه در تالاب ها و اکوسیستم های ساحلی گردشگری، این پژوهش به بررسی و تحلیل مفهوم توسعه پایدار و گردشگری مسئولانه در تالاب توریستی انزلی و مقایسه آن با خلیج چساپیک در ایالات متحده می پردازد. این پژوهش براساس روش دلفی انجام شده است که شامل جمع آوری نظرات کارشناسان و ذی نفعان مرتبط با صنعت گردشگری و محیط زیست در ارتباط با تالاب انزلی و تالاب چساپیک در ایالات متحده است. با استفاده از پرسشنامه های ساختاریافته و مصاحبه های عمیق به جمع آوری داده ها پرداخته شد و نتایج به کمک تحلیل های کیفی و کمی بررسی شد. نتایج نشان می دهد که اکوسیستم توریستی تالاب انزلی با چالش هایی جدی نظیر آلودگی آب ناشی از ورود فاضلاب های شهری به آن، تخریب زیستگاه های گیاهی و جانوری و عدم آگاهی عمومی مواجه است. مقایسه شاخص های تاب آوری استحصال شده از تالاب انزلی و مقایسه آن با تالاب چساپیک به تفاوت بین شاخص های انتخاب شده به دلیل تفاوت در دانش ذی نفعان و نوع ساختار می پردازد. همچنین، پیشنهادهای مختلف ازجمله استفاده از فناوری های نوین برای پایش وضعیت تالاب، آموزش جوامع محلی درباره اهمیت حفاظت از این تالاب توریستی و اکوسیستم آن و توسعه برنامه های گردشگری پایدار مطرح شد. یافته ها نشان می دهد که مشارکت مؤثر جوامع محلی در فرایندهای تصمیم گیری و مدیریت، می تواند نقش به سزایی در حفاظت از این تالاب توریستی و ارتقای حس مسئولیت پذیری در برابر محیط زیست ایفا کند. بنابراین، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و مدیران محلی، از نتایج این پژوهش بهره برداری و برنامه های جامع برای مدیریت و حفاظت از تالاب را بر مبنای اصول توسعه پایدار طراحی و اجرایی کنند.
واکنش مردم گیلان در برابر قانون اتحاد لباس و کشف حجاب با تمرکز بر دوره پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 132
حوزههای تخصصی:
تغییر لباس و برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی اول به شمار می رود که با هدف نوسازی جامعه ایرانی و تحقق الگوی توسعه غربی انجام گرفت. عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزش های ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم، مخالفت های گسترده ای از گروه های مختلف اجتماعی را به دنبال داشت. مطالعه این بخش از تاریخ معاصر ایران تصویر روشنی از سیاست های فرهنگی دوره پهلوی و چگونگی مواجهه جامعه ایرانی با آن را ارائه می کند. در این پژوهش، با اتخاذ رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد کشف حجاب در دوره پهلوی، چگونگی مواجهه مردم گیلان با قانون کشف حجاب بررسی می شود. یافته های این پژوهش ضمن رد نتایج پژوهش های قبلی مبنی بر عدم مقاومت چشمگیر مردم گیلان در برابر قانون کشف حجاب نشان می دهد زمینه و بستر لازم برای پذیرش کشف حجاب در گیلان همچون دیگر مناطق ایران فراهم نبوده و مردم گیلان در برابر این اقدام ناهمساز با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی از خود مقاومت نشان داده اند. اگرچه این دست اقدامات و اصلاحات اجتماعی پهلوی مورد پذیرش بخشی از طبقات اجتماعی به ویژه روشنفکران و طبقات اشراف قرار گرفت؛ اما به دلیل شرایط فرهنگی و ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی، با مقاومت بخش قابل توجهی از مردم و علما روبرو شد و عملاً به شکست انجامید.
مطالعۀ تطبیقی تعامل موسیقی و روایت در انیمیشن های موزیکال (بررسی موردی: قصه های ریرا و اِزمِی و روی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۶
67 - 91
حوزههای تخصصی:
موسیقی به عنوان زبانی جهانی، همواره در زندگی بشر جایگاهی پررنگ داشته و آثار عمیقی بر هنرها ازجمله سینما و انیمیشن، بر جای گذاشته است. در انیمیشن های موزیکال موفق جهان، موسیقی به مثابه ابزاری فعال در پیشبرد روایت کاربرد دارد. براین اساس، بررسی نقش روایی موسیقی در انتقال مفاهیم فرهنگی اجتماعی به کودکان، اهمیت ویژه ای می یابد. پژوهش حاضر با روش کیفی، به تحلیل نقش موسیقی در ساختار روایی انیمیشن های موزیکال کودکان پرداخته و دو نمونه موفق خارجی و داخلی، مجموعه اِزمِی و روی و قصه های ریرا را به صورت تطبیقی مقایسه می کند. چارچوب نظری بینارشته ای این مطالعه، متکی بر نظریات ژانر موزیکال ریک آلتمن ، تحلیل حالات موسیقایی فیلیپ تگ و روایت شناسی مایکل تولان است. یافته ها نشان می دهند که موسیقی در قالب های ساده و قابل فهم برای کودک و با بهره برداری مناسب از پارامترهای موسیقایی، می تواند هم زمان با گره گشایی داستان و بر اساس ساختار سه پرده ای «تعلیق، اقدام، حل»، نقشی تعیین کننده در انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی ایفا کند. در اِزمِی و روی ، تعبیه یک ترانه ثابت در نقطه عطف و یک ترانه متغیر در دیگر بخش های روایت، موجب جذابیت بیشتر شده و پیوند عاطفی کودک با شخصیت ها را نیز تقویت می کند. در مقابل، قصه های ریرا باوجود جذابیت فرهنگی، به دلیل عدم استفاده از خواص دیالوگی فرم موسیقایی، کم توجهی به اهمیت طنین و تونالیته در بازگویی روایت و اتکای بیش ازحد به روایت کلامی، از ظرفیت کامل موسیقی در روایت بهره نمی برد. بهره برداری از این الگوها، مسیری موفق برای درک نقش موسیقی در انیمیشن های کودکانه ارائه کرده و به ارتقای استانداردهای تولید آثار موزیکال داخلی یاری می رساند.
Dashboard‑Driven Machine Learning Analytics and Conceptual LLM Simulations for IIoT Education in Smart Steel Manufacturing(مقاله علمی وزارت علوم)
Through advanced analytical models such as machine learning (ML) and, conceptually, Large Language Models (LLMs), this study explores how Industrial Internet of Things (IIoT) applications can transform educational experiences in the context of smart steel production. To mitigate the shortage of authentic industrial datasets for research, we developed an industry-validated IIoT educational dataset drawn from three months of operational records at a steel plant and enriched with domain-specific annotations—most notably distinct operational phases. Building on this foundation, we propose an IIoT framework for intelligent steel manufacturing that merges ML-driven predictive analytics (employing Lasso regression to optimize energy use) with LLM-based contextualization of data streams within IIoT environments. At its core, this architecture delivers real-time process monitoring alongside adaptive learning modules, effectively simulating the dynamics of a smart factory. By promoting human–machine collaboration and mirroring quality-control workflows, the framework bridges the divide between theoretical instruction and hands-on industrial practice. A key feature is an interactive decision-support dashboard: this interface presents ML model outcomes and elucidates IIoT measurements—such as metallization levels and H 2 /CO ratios—through dynamic visualizations and scenario-based simulations that invite risk-free exploration of energy-optimization strategies. Such tools empower learners to grasp the intricate multivariate dependencies that govern steel manufacturing processes. Our implementation of the Lasso regression model resulted in a 9% reduction in energy consumption and stabilization of metallization levels. Overall, these findings underscore how embedding advanced analytics within IIoT education can cultivate a more engaging, practice-oriented learning environment that aligns closely with real-world industrial operations.







