مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۴۱ تا ۴٬۱۶۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۳۹ مورد.
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
307 - 335
پژوهش حاضر سعی دارد با تکیه بر نظریه کنش های سه گانه به این پرسش پاسخ دهد که «موارد همانندی بن مایه های ماورایی در انواع حماسه های منظوم ایران در چهارچوب نظریه اسطوره شناسی کنشگرای ژرژ دومزیل کدام اند؟. با توجه به هدف پژوهش، یک منظومه اساطیری «گرشاسب نامه»، یک منظومه دینی «خاوران نامه»، یک منظومه پهلوانی «شهنشاه نامه» و یک منظومه تاریخی «ظفرنامه» اساس تحلیل قرار گرفته است. با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد در هر یک از این منظومه ها یکی از کنش های سه گانه مدّنظر ژرژ دومزیل نمود بیشتری دارد. عامل اصلی در این زمینه «جهانبینی حاکم بر اثر» و «درون مایه» این منظومه ها است. در هر سه منظومه «خواب دیدن و پیشگویی» عامل شکل گیری جریان روایت است؛ اما در هر یک کارکرد متفاوتی دارد. در اندیشه «ایرانشهریِ» مستوفی، کنش «فرمانروایی» نمود بیشتری دارد و شاه به عنوان نماینده مطلق خداوند بر روی زمین، جایگاهی والا و مقدس دارد؛ زیرا از یک سو دارای فرّه ایزدی است و از سوی دیگر ویژگی دینداری، دادورزی، بخشش و تدبیر در کنش های این شخصیت قابل بررسی است. در «گرشاسب نامه» با توجه به درون مایه این اثر «وصف جنگاوری های «گرشاسب» و گزارش اعمال وی»، دو کنش جنگاوری و باروری نمود بیشتری دارند.در منظومه مذهبی «خاوران نامه» که به شرح دلاوری های پیشوای شیعیان می پردازد، کنش جنگاوری / سلحشوری نمود بیشتری دارد و عناصری مانند فرّه ایزدی و روئین تنی به شیوه متفاوتی بازنمایی شده اند و معجزه و قدرت ماورایی قهرمان اثر بر سایر وجوه حماسی این منظومه غلبه دارد. در شهنشاه نامه صبا نیز کنش های فرمانروایی/ شهریاری و جنگاوری و سلحشوری غلبه بیشتری دارد...
سیر عطار پژوهی از منظر تاریخی و موضوعی در حوزه مقالات ( ۱۳۰۰ -۱۳۹۴)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
379 - 412
قابلیّت های هنری و زبانی و اشتمال بر مباحث فکری و معرفتی گوناگون در آثار عطّار نیشابوری سبب نگارش مقاله های متعدّد درباره آثار، اشعار و زندگی وی شده است. در این مقاله، پژوهش های عطّارشناسی در حوزه مقالات از سال ۱۳۰۰ تا پایان سال ۱۳۹۴ (شامل ۳۷۵ مقاله) بررسی شده است. این پژوهش علاوه بر بررسی رویکردهای مربوط به عطّار و آثار وی در مقالات به پیدا کردن و نشان دادن موضوعاتی که پژوهشگران کمتر به آن توجّه کرده اند با هدف پیشگیری از دوباره کاری و انجام کارهای موازی صورت پذیرفته است. روش تحقیق در این رساله توصیفی – تحلیلی است. مقالات در سه مؤلفه سیر تاریخی، رویکرد پژوهشگران به آثار مختلف عطّار نیشابوری و محورهای موضوعی به بحث گذاشته شده است.حاصل پژوهش نشان دهنده رشد عطارپژوهی از اواخر دهه هشتاد و نود است. از میان آثار عطار منطق الطیر به دلیل پختگی در محتوا و ساختار، کثرت و تنوع مضمونی کلام و همچنین تدریس در دانشگاه، با 159 مقاله (42.4 %) در صدر قرار دارد. سپس به ترتیب الهی نامه، مصیبت نامه، تذکره الاولیا، دیوان غزلیات، آثار منسوب به عطار( پند نامه، فتوت نامه و...، مختارنامه( رباعیات) در رده های بعد قرار دارند. از لحاظ محتوایی موضوعات به شش حوزه تقسیم بندی شدند که به ترتیب بسامد آماری عبارتند از: مقالات مقایسه ای و تطبیقی، مقالات نکته یاب، مقالات نظریّه محور، مقالات مربوط به شناسایی و بررسی آثار عطّار، مقالات نسخه شناسی و مقالات زندگی نامه ای.
مقایسه آموزه های فرزندپروری مسئولانه عنصرالمعالی، خواجه نصیر طوسی، سعدی و واعظ کاشفی با سبک های فرزندپروری بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
45 - 66
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر شیوه های فرزندپروری عنصرالمعالی، خواجه نصیر طوسی، سعدی و ملاحسین واعظ کاشفی را در قابوس نامه (475)، اخلاق ناصری (633)، گلستان (656) و اخلاق محسنی (900) برطبق سبک فرزندپروری مسئولانه (اسلامی) بررسی و با سبک های فرزندپروری بامریند (1927م.) مقایسه می کند. نگارنده با بررسی توصیفی- تحلیلی این موضوع در آثار این چهار متفکر مسلمانِ متعلق به دوره های مختلف تاریخی بر مبنای نظریه فرزندپروری مسئولانه اسلامی و مقایسه با نظریه بامریند با پاسخ به این پرسش ها که نویسندگان این آثار درباره فرزند پروری چه آموزه هایی را تبیین کرده اند؟ برای تعلیم این آموزه ها چه شیوه هایی را به کار گرفته اند؟ و وجوه تشابه و افتراق فرزندپروری آنها با دیدگاه های بامریند چیست؟، تبیین می کند شیوه فرزندپروری هر چهار نویسنده بر مبنای دیدگاه های اسلامی و وحیانی و از نوع مسئولانه با تکیه بر اصول اخلاق اسلامی و فطرت الهی انسان است که البته از فرهنگ و آداب و رسوم روزگار ایشان نیز اثر پذیرفته و تا اندازه ای به سبک مقتدرانه بامریند نزدیک است. عنصرالمعالی با بیان تجارب شخصی همراه با تمثیل و استشهاد و خواجه نصیر با شیوه علمی و فلسفی به شیوه مستقیم و جزئی نگر به تعلیم آموزه های فرزندپروری پرداخته اند؛ درحالی که سعدی و کاشفی از تمثیل و حکایت و شیوه غیرمستقیم و کلی نگر استفاده کرده اند و کاشفی به دلیل ماهیت سیاسی اندرزنامه اش کمتر از دیگران به این موضوع توجه کرده است.
Etude contrastive des schémas-images des proverbes français et persans(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le persan et le français appartiennent à la famille linguistique indo-européenne. Ces deux langues relèvent bien entendu de branches différentes, le français est classé dans la branche indo-européenne, comprenant les langues romanes et persanes. Dans toutes les langues, les gens utilisent des proverbes dans leur communication quotidienne. Cela fait partie intégrante de la communication. Généralement, la comparaison des différences et des ressemblances entre les langues occupe un rôle primordial dans la linguistique moderne. Le présent travail étudie les schémas-images dans les proverbes français et persan dans le cadre de l’expression des sentiments et des émotions. Notre problématique peut être résumée sous la forme de la question suivante : Quels schémas-images sont utilisés pour exprimer des sentiments et des émotions dans les proverbes français et persans ? Et lesquels sont les plus courants ? Ce qui est au centre de cette recherche est donc de savoir comment les deux langues expriment des sentiments sous formes des schémas-images. L’analyse des résultats prouve que dans les proverbes des deux langues dans le domaine des émotions et des sentiments, différents types de schémas sont utilisés, et la fréquence la plus élevée est liée aux schémas de force et de mouvement.
روندهای آینده نظام توزیع در صنعت سرگرمی سینما؛ کاربست رویکرد نگاشت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
115 - 144
حوزههای تخصصی:
صنعت سرگرمی در سال های اخیر نقش مهمی در اقتصاد جهانی پیدا کرده و به تبع آن، نظام توزیع این صنعت نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. سینما به عنوان یکی از ارکان این صنعت دارای نظام توزیع ویژه خود بوده و با درنظر گرفتن تغییرات شتابان جهانی و ظهور فناوری های تحول آفرین جدید، این نظامات در دوره های مخلتف دستخوش تغییرات مختلفی بوده و در آینده نیز این تغییرات قابل پیش بینی خواهد بود. از این رو، بررسی روندهای آینده و سناریوهای ذیل آن در تصمیم گیری مدیران و سیاست گذاران تأثیرگذار است. پژوهش حاضر با تأکید بر جایگاه مهم سینما در ایران و با رویکرد کیفی و راهبرد نگاشت شناختی (CM) که از روش های ساختاردهی مسئله می باشد، صورت گرفته است. به این صورت که از طریق برگزاری گروه کانونی متشکل از 10 خبره صنعت مذکور، با احصای روندهای آینده نظام توزیع سینمای ایران، مدل مفهومی گرافیکی روندها، سناریوها و روابط میان آنان را ارائه می نماید. نتایج پژوهش حاکی از این است که تغییر در جنس ارائه خدمت، تقویت استراتژی های جذب و وفاداری، تغییر زیرساخت، تغییر در نوع محتوا و تحول کانال های توزیع، پنج روند قابل پیش بینی در آینده نظام توزیع سینمای ایران هستند که در انتهای پژوهش نیز روابط هر یک از پنج مولفه ی یادشده به صورت تفصیلی ارائه شده است.
فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران و تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
89 - 142
حوزههای تخصصی:
ایران و تاجیکستان هر دو متعلق به حوزه جغرافیایی، تمدنی و فرهنگی ایران بزرگ هستند و بر همین اساس مشابهت های فرهنگی و تاریخی زیادی دارند. این مشابهت های فرهنگی نیز همچون روابط سیاسی و اقتصادی بستری برای تقویت روابط میان دو کشور را فراهم می کند. براین اساس این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چالش ها و فرصت های دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال تاجیکستان چیست؟ فرضیه این پژوهش در پاسخ به پرسش حاضر دربرگیرنده مؤلفه هایی به عنوان فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور است. به این صورت که زبان فارسی، نوروز، تاریخ مشترک، وابستگی های نژادی، اشتراکات دینی و آداب ورسوم مشترک به عنوان فرصت های دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور می تواند سبب همگرایی بیشتر ایران و تاجیکستان شود که این مسئله نیاز به اتخاذ سیاست پایدار و پیگیری مداوم دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور دارد تا از این فرصت ها به خوبی بهره برداری شود. چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال تاجیکستان نیز به دو سطح داخلی و خارجی تقسیم شده است. در سطح داخلی ازجمله عدم اتخاذ رویکرد واقع گرایانه در روابط میان دو کشور و عدم هماهنگی و موازی کاری میان دستگاه های متولی دیپلماسی فرهنگی ایران و در سطح خارجی نیز فعالیت رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای دارای تضاد منافع با ایران در تاجیکستان و تلاش آن ها برای اثرگذاری فرهنگی و سیاسی بر عرصه عمومی و نخبگانی این کشور، مهم ترین چالش های دیپلماسی فرهنگی در روابط دو کشور است.
واکاوی نقش فناوری های موبایلی در تحول محیط های یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی چالش های طراحی یادگیری سیار و تأثیر فناوری های موبایلی بر مرزهای یادگیری رسمی و غیررسمی می پردازد. هدف آن تحلیل تجربیات یادگیرندگان، معلمان و طراحان آموزشی در محیط های سیال و کشف فرصت ها و چالش های مرتبط با جابجایی و تعاملات یادگیری است. در این راستا، از روش شناسی کیفی استفاده شده که شامل جمع آوری داده های متنی از 40 مطالعه موردی از محیط های مختلف آموزشی مانند دانشگاه ها، مدارس، مراکز آموزش حرفه ای و کارگاه های آنلاین است. همچنین، داده های کیفی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 32 یادگیرنده و 7 معلم جمع آوری شده است. این مصاحبه ها بر تأثیرات فناوری های موبایلی بر فرآیندهای یادگیری، تغییرات در مرزهای یادگیری رسمی و غیررسمی و چالش های ناشی از آن ها تمرکز دارد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده می شود که به شناسایی مفاهیم کلیدی و الگوهای اجتماعی و فرهنگی یادگیری سیار کمک می کند. یافته ها نشان می دهند که یادگیری سیار با چهار چالش عمده روبرو است: تعامل بین مکان ها و گروه های اجتماعی مختلف، تأثیر فناوری های شخصی بر دسترسی به منابع اطلاعاتی، محو شدن مرزهای یادگیری رسمی و غیررسمی، و پیچیدگی های زمینه ای در طراحی یادگیری سیار. این پژوهش پیشنهاد می کند که برای طراحی مؤثرتر یادگیری سیار، از رویکردهای ارتباطی و مفاهیم چندوجهی استفاده شود تا ابعاد مختلف جابجایی و تعاملات یادگیرندگان به طور جامع تر در نظر گرفته شود. نتایج پژوهش می تواند به طراحان آموزشی کمک کند تا محیط های یادگیری سیار را با توجه به نیازها و ویژگی های مختلف یادگیرندگان بهبود بخشند و تجربه یادگیری یکپارچه تر و انعطاف پذیرتری ایجاد کنند. این نتایج همچنین می تواند راهکارهای جدیدی برای طراحی برنامه های آموزشی در دوره های مختلف تحصیلی ارائه دهد.
تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی با توجه به ساحت های شش گانه تربیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
91 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی میزان توجه به ساحت های شش گانه تربیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در کتاب های فارسی دوره ابتدایی بوده است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و از نوع مطالعات کاربردی بوده است. جامعه تحلیلی این پژوهش شامل شش عنوان کتاب درسی فارسی پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است. با توجه به ماهیت موضوع و محدودیت جامعه پژوهش نمونه گیری انجام نشده است و کل جامعه تحلیلی مورد بررسی و مطالعه (تمام شماری) قرار گرفته است. در واقع، واحد تحلیل، صفحات کتاب درسی فارسی دوره ابتدایی شامل متون، پرسش ها، تمرین ها و تصاویر بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوا بود که روایی توصیفی و تفسیری آن از نظر صاحب نظران و متخصصان تأیید شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصله، از شاخص های آمار توصیفی در فرآیند تحلیلی آنتروپی شانون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که در کتاب های فارسی دوره ابتدایی به ساحت های شش گانه تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش توجه شده است که از بیش ترین به کمترین توجه به ترتیب عبارت است از ساحت اعتقادی، اخلاقی و عبادی؛ ساحت اجتماعی و سیاسی؛ ساحت علمی و فناوری؛ ساحت زیستی و بدنی؛ ساحت زیبایی شناختی و هنری؛ و ساحت اقتصادی و حرفه ای. همچنین ضریب اهمیت توجه به هر یک از ساحت های شش گانه تربیتی به ترتیب اولویت عبارت است از زیستی و بدنی، زیبایی شناختی و هنری؛ اعتقادی، اخلاقی و عبادی؛ اقتصادی و حرفه ای؛ علمی و فناوری؛ و اجتماعی و سیاسی.
Enhancing EFL learners' writing self-regulation: A mixed-methods study of automated and peer feedback(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۲ , ۲۰۲۵
26 - 51
حوزههای تخصصی:
This study aimed to compare the effects of Automated Writing Evaluation Feedback (AWEF) and Peer Feedback (PF) on the development of self-regulation in writing among Iranian English as a Foreign Language (EFL) learners. The participants consisted of 58 intermediate-level Persian-speaking English learners, aged 25 to 30, enrolled in two intact IELTS preparation classes at a private language institute in Tehran. The learners were assigned into two experimental groups: one group (n = 30) received peer feedback, while the other (n = 28) received automated feedback through ProWritingAid. To assess the impact of these interventions, data were collected using the Writing Strategies for Self-Regulated Learning Questionnaire (WSSRLQ), semi-structured interviews, and classroom observations. Quantitative analysis using independent samples t-tests revealed significant improvements in self-regulation scores for both groups post-intervention, with the AWEF group showing a significantly greater increase. Qualitative analysis of interview and observation data further supported these findings, indicating that AWEF participants engaged in more structured and proactive revision practices, while PF participants developed greater reflective awareness and emotional resilience through collaborative interaction. Triangulated results confirmed that both feedback types positively influenced self-regulated writing behaviors, with AWEF demonstrating a stronger overall impact.
The position of Zen philosophy derived from haiku poems in the architectural design process(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۴, Issue ۱ - Serial Number ۱۳, June ۲۰۲۵
81 - 95
حوزههای تخصصی:
This paper investigates the role of Zen philosophy, as derived from haiku poetry, in the architectural design process. It explores the nature of Zen, its unique perspective on art and literature, and how this perspective is reflected in architectural design processes. The paper also examines how the creation of architectural spaces can be integrated with the poetry and (haiku) influenced by this philosophy. This research seeks to answer the question of how Zen thought can be applied in architectural design through the utilization of haiku poetry. A descriptive-analytical approach, combining inductive and deductive reasoning, is employed. Initially, Zen theories based on haiku are deductively applied to case studies. Subsequently, Zen architectural theories based on haiku are extracted from these case studies. Finally, the results are obtained by combining inductive and deductive methods. This paper aims to introduce haiku, elucidate the role of Zen philosophy in haiku poetry, and explore the influence of Japanese Buddhism on the architectural design process. The result of this research reveal that haiku is the product of immediate, intuitive experience and cannot be evaluated based on conventional poetic criteria. Haiku is a form of enlightenment or illumination, in which the poet perceives the vitality of objects and grasps the meaning of the ordinary and commonplace. Haiku poetry presents viewers with perspectives on nature, humanity, and life. By integrating literary concepts into the architectural design process, haiku can serve as a powerful cultural and artistic medium, fostering audience engagement with literature and cultivating a unique, philosophical understanding of phenomena.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک اوتیسم بر اساس خودمهارگری و خودشناسی انسجامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، پیش بینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک اوتیسم بر اساس خودمهارگری و خودشناسی انسجامی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی و با هدف کاربردی انجام شد. جامعه آماری شامل 100 نفر از مادران کودکان اوتیسم شهر تهران بود که با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008) و خودمهارگری تانجنی و همکاران (2004) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین بهزیستی روانشناختی، خودمهارگری و خودشناسی انسجامی در مادران دارای کودک اوتیسم ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. مدل رگرسیونی پژوهش تأیید شد و ضریب تعیین تعدیل شده 0.864 به دست آمد که بیانگر آن است که 86.4 درصد تغییرات بهزیستی روانشناختی توسط این دو متغیر پیش بینی می شود. همچنین، تاثیر خودمهارگری بر بهزیستی روانشناختی نسبت به خودشناسی انسجامی قوی تر بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش اهمیت نقش خودمهارگری و خودشناسی انسجامی را در ارتقای بهزیستی روانشناختی مادران کودکان دارای اوتیسم نشان می دهد. برنامه های مداخله ای با هدف تقویت این ویژگی ها می توانند به بهبود کیفیت زندگی این مادران کمک کنند.
اثربخشی مداخله پردازش هیجانی بر کارکرد شناختی و پریشانی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله پردازش هیجانی بر بهبود کارکرد شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی در بزرگسالان بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری پنج ماهه بود. شرکت کنندگان شامل ۳۰ فرد بزرگسال ساکن تهران بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام ۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای مداخله پردازش هیجانی شرکت کرد، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسش نامه نارسایی های شناختی (CFQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری شدند. تحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اثر اصلی گروه بر کارکرد شناختی معنادار بود (F(1,28)=15.46, p=.001, η²=.35) و گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود قابل توجهی در عملکرد شناختی نشان داد. همچنین اثر گروه بر پریشانی روان شناختی نیز معنادار گزارش شد (F(1,28)=18.97, p<.001, η²=.40) و گروه آزمایش کاهش معناداری در سطح پریشانی تجربه کرد. آزمون بونفرونی نشان داد که تغییرات در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون در هر دو متغیر معنادار بود، ولی بین پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مداخله پردازش هیجانی می تواند به عنوان روشی مؤثر در بهبود عملکرد شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد و این اثرات تا پنج ماه پس از درمان نیز پایدار باقی می ماند.
پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس خودکارآمدی تحصیلی، دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب امتحان یکی از مشکل ها و چالش هایی است که دانش آموزان به ویژه دانش آموزان دختر با آن مواجه هستند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس خودکارآمدی تحصیلی، دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی خلقی انجام شد. روش و مواد: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر مشهد در سال تحصیلی 4-1403 بودند که از میان آنها 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش حاضر شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه اضطراب امتحان (ساراسون، 1957)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (گراتز و روئمر، 2004) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) بودند. داده های این مطالعه با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS-27 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که خودکارآمدی تحصیلی با اضطراب امتحان رابطه معنادار منفی و دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی خلقی با اضطراب امتحان رابطه معنادار مثبت داشت (01/0P<). همچنین، متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی خلقی به طورمعناداری توانستند 55 درصد از تغییرهای اضطراب امتحان را پیش بینی نمایند که سهم خودکارآمدی تحصیلی بیشتر از سایر متغیرها بود (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برای کاهش اضطراب امتحان می توان از طریق کارگاه های آموزشی زمینه را برای افزایش خودکارآمدی تحصیلی و کاهش دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی خلقی فراهم نمود.
مقایسه تاثیر آموزش مهارت های توجه آگاهی و بازی های شناختی رفتاری بر حل مساله در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش مهارت های توجه آگاهی و بازی های شناختی رفتاری بر حل مساله در دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش شناسی: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (کلاس 4 تا 6) منطقه 7 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402، تشکیل دادند که از بین آنها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش توجه آگاهی به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش بازی های شناختی رفتاری نیز 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه حل مسئله (هپنر و پترسون،1987) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری حل مساله دانش آموزان ابتدایی را بهبود بخشند. با این تفاوت که میزان تغییر در حل مساله در گروه بازی درمانی بازی های شناختی رفتاری بهبود بیشتری نسبت به آموزش مهارت های توجه آگاهی داشته است (0.01 > p). نتیجه گیری: این یافته ها نشان دهنده اهمیت توجه آگاهی در فرآیند یادگیری و حل مسأله در سنین ابتدایی است و می تواند به عنوان مبنای طراحی برنامه های آموزشی مؤثر برای دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تطبیقی آزمون قانون اساسی برای اخذ تابعیت در جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده و کانادا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
293 - 324
حوزههای تخصصی:
تابعیت به عنوان یک رابطه حقوقی سیاسی میان شهروندان و دولت ترسیم شده است. این تابعیت بیش از هر چیزی بر اساس تولد و به صورت اجباری منتقل میگردد. با این حال طیف گسترده پناهندگی و مهاجرت ورای مرزهای جغرافیایی یک کشور سبب شده تا افراد با ملیت های گوناگون تقاضای اخذ تابعیت جدید را بدهند؛ اما برای اخذ تابعیت جدید، دولت ها بر اساس سیاست گذاری های کلانی که در این حوزه وجود دارد، شرایطی برای اخذ تابعیت وضع نموده و در نهایت طی فرایندی که امروزه در برخی کشورهای جهان به «آزمون تابعیت» یا «آزمون شهروندی» شهره است، میزان کسب این شرایط را در فرد محک می زنند. ایران نزدیک به 50 سال است که با مسئله پناهندگی و مهاجرت از سرزمین های مجاور به خصوص افغانستان، عراق و پاکستان مواجه بوده است. میهمانانی که در ایران حضور دارند نزدیک به نیم قرن سابقه مهاجرت و پناهندگی را ثبت نموده و ما با نسل سوم این دسته از افراد در جامعه برخورد می کنیم. برای اعطای تابعیت ایرانی به اتباع خارجی ساکن ایران نیز شرایطی تعریف شده و در نهایت میزان ادغام و دانش این افراد نسبت به جامعه ایرانی در فرایندی با نام «آزمون قانون اساسی» سنجیده می شود. پس از تثبیت قدرت طالبان در افغانستان و آغاز موج جدید پناه جویی در کشور ایران، اهمیت این مسئله افزایش چشمگیری یافته است. در این مقاله سعی شده تا با رویکردی انتقادی آزمون قانون اساسی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته و سپس با نتایج حاصل از ارزیابی تطبیقی با سیستم آزمون تابعیت در دو کشور ایالات متحده و کانادا، پیشنهادهایی در این زمینه ارائه گردد.
Comparison of the Effectiveness of Olson's Marital Enrichment Training, Lazarus's Multimodal Therapy, and Islamic Approach-Based Marital Skills Training on Marital Satisfaction and Conflicts among Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the effectiveness of Olson's marital enrichment training, Lazarus's multimodal therapy, and Islamic approach-based marital skills training on marital satisfaction and conflicts among couples. Methods: The present study is applied in terms of its objective and quasi-experimental with a pretest-posttest design, involving three experimental groups and one control group. The statistical population included couples who referred to psychology centers and clinics in Isfahan during the second half of 2023. Among them, 80 participants (40 couples) with low compatibility and dissatisfaction with marital life were selected using a non-random convenience sampling method. They were then randomly and equally divided into four groups of 20 individuals (10 couples per group). The measurement tools included the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire (Fowers & Olson, 1998), the Marital Conflict Questionnaire (Sanaei & Barati, 2008), and the intervention packages for multimodal therapy based on Lazarus's approach, Olson's marital enrichment program, and Islamic approach-based marital skills training (Salarifar, 2021). Each experimental group underwent eight 90-minute training sessions. Findings: The results indicated that all three educational-therapeutic packages were effective in reducing conflicts and increasing marital satisfaction. Conclusion: Based on the findings of this study, it is recommended that qualitative research be conducted to identify the factors contributing to marital dissatisfaction and conflicts. Subsequently, any of these three therapeutic and educational approaches can be utilized for more in-depth resolution of couples' issues.
Impact of a Peer-Family Connection Program on Social Belonging and Risk Behavior Reduction in Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a peer-family connection program in enhancing social belonging and reducing risk behaviors among adolescents. Methods: A randomized controlled trial was conducted with 30 adolescents aged 13–16 from Hungary, who were randomly assigned to either an intervention group (n = 15) or a control group (n = 15). The intervention group participated in a seven-session, school-based Peer-Family Connection Program designed to improve interpersonal communication, emotional regulation, and relational bonding with peers and caregivers. Sessions were conducted weekly, lasting 45–60 minutes each. Social belonging and risk behavior were measured using validated standardized tools at pre-test, post-test, and five-month follow-up. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc tests in SPSS-27. Findings: Repeated measures ANOVA revealed a significant interaction effect between time and group for both social belonging (F(2, 56) = 17.08, p < .001, η² = .39) and risk behavior (F(2, 56) = 14.57, p < .001, η² = .34), indicating that the intervention group improved significantly over time compared to the control group. Bonferroni post-hoc analysis showed significant improvements in social belonging from pre-test to post-test (p < .001) and from pre-test to follow-up (p < .001), with no significant decline between post-test and follow-up. Similarly, risk behavior significantly decreased from pre-test to post-test (p < .001) and remained reduced at follow-up (p < .001), with no significant difference between post-test and follow-up. Conclusion: The Peer-Family Connection Program demonstrated sustained effectiveness in increasing adolescents’ social belonging and reducing their engagement in risk behaviors. These findings support the integration of relational interventions involving both peers and caregivers as a means to promote healthy adolescent development.
Identifying Factors Shaping Parental Responses to Children’s Negative Emotions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to explore the individual, relational, and contextual factors that shape how parents respond to their children’s negative emotions. Methods and Materials: A qualitative design was employed to capture the lived experiences of parents in managing children’s emotional challenges. Twenty-two parents from Chile participated in semi-structured interviews, focusing on their perceptions, attitudes, and practices when responding to children’s negative emotions such as sadness, anger, and frustration. Participants were recruited through community centers and parenting networks, ensuring diversity in socio-demographic backgrounds. Interviews were audio-recorded, transcribed verbatim, and analyzed using thematic analysis with the support of NVivo 14 software. Data collection continued until theoretical saturation was reached. Trustworthiness was ensured through peer debriefing, reflexive memos, and constant comparison during coding. Findings: Analysis revealed four overarching themes. (1) Emotional awareness and regulation in parents highlighted recognition of children’s emotions, self-regulation strategies, empathy, cultural norms in emotional expression, and awareness of emotional contagion. (2) Parenting beliefs and attitudes encompassed views on discipline, developmental understanding, attitudes toward emotional expression, emotion-coaching roles, intergenerational patterns, and moral or religious values. (3) Contextual and social influences included family environment, societal expectations, work–life balance, socioeconomic challenges, peer and social networks, and media exposure. (4) Coping strategies in responding to children’s negative emotions featured immediate reactions, long-term approaches, distraction and redirection, seeking external support, and communication techniques. Illustrative quotations underscored the variability and complexity of parental practices. Conclusion: The findings suggest that parents’ responses to children’s negative emotions are multifaceted, shaped not only by individual self-regulation and beliefs but also by cultural expectations, social contexts, and available coping resources. These insights underscore the need for interventions that support parental emotional awareness, resilience, and communication skills, while addressing contextual stressors to promote more adaptive emotion socialization.
Incorporating Retroactive Operations in Large Temporal Databases Using Retroactive B-Tree(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
87 - 107
حوزههای تخصصی:
Temporal databases, quickly rising in size, are distinguished by their capacity to maintain the older version of data objects against actions on them, allowing logical deletions. Queries for historical data are particularly costly due to the linear scanning of temporal versions. Temporal data structures like time-split B-Tree or multiversion B-Tree are working underlying the state-of-the-art temporal databases. So far, most efficient temporal data structures are partially persistent or fully persistent, but none of them support retroactive queries. On the other hand, efficient temporal indexing is required to address bulk loading in a real-life application. To the best of our knowledge, there is no efficient solution for bulk loading and updating retroactive index structures. This article seeks to offer a new data structure, the Retroactive B-Tree (RBT), to facilitate retroactive operations in temporal databases as well as bulk loading. It presents theoretical and empirical research and analysis of the suggested data structure and its relevant operations. The experiments were conducted to demonstrate the performance of the proposed retroactive B-Tree in terms of execution time, I/O complexity, space complexity, and bulk loading. The obtained results show that indexing with a buffer is the most powerful model for existing temporal databases for implementing a retroactive B-Tree. The tree of lists architecture is observed as an I/O efficient data structure for all variants of temporal indexing for large databases.
زیست بوم خیریه و مطالعات خیریه
«مطالعات خیریه» به رشته دانشگاهی مشخصی محدود نیست و به سختی می توان مرزهای آن را معلوم کرد؛ اما شاید بشود تصویری نظام مندتر از نقش این مطالعات را در عرصه خیریه فراهم کنیم و به این ترتیب، ارزیابی بهتری از وضع پژوهش ها در این زمینه داشته باشیم. در اینجا، سعی می کنم ابتدا پیشنهادی اولیه درباره بازیگران اصلی زیست بوم خیریه طرح کنم. به این وسیله، می توانیم پرسش های عرصه خیریه را به نحوی دقیق تر طرح کنیم. سپس، می توانیم ببینیم نقش مطالعات خیریه در هر بخش به چه صورت است. در حین بحث، به بعضی از نمونه های موردی، مانند کلیشه های رایج در گفتمان خیریه و مسئله اولویت بندی، اشاره خواهد شد. این نوشته به جای دفاع از یک موضع مشخص در حوزه خیریه، می کوشد تا چارچوبی برای صورت بندی دیدگاه های مختلف فراهم کند. سپس، پیشنهاد طرح شده بر اساس یک نمونه، یعنی «دیگردوستی مؤثر»، بسط می یابد. در مجموع، دو هدف عمده مدنظر است. نخست، به نظر می رسد می توان نگاهی موسع تر به مطالعات خیریه داشت و بسیاری از پژوهش های معمول دانشگاهی را نیز در این دسته دید. تلقی «خیریه به مثابه غیرانتفاعی» دقیق نیست و حتی در عمل مشکل ساز است. دوم، بخشی از پرسش ها در این حوزه سرشت هنجاری دارند و ناگزیر باید به آن ها توجه کرد؛ به این ترتیب، اگرچه پاسخ به بسیاری از پرسش های حوزه خیریه مستلزم پژوهش های پژوهشگران علوم اجتماعی و طبیعی است، بدون بحث های مستقل فلسفی (به طور مشخص فلسفه اخلاق)، نمی توان مسائل حوزه خیریه را به درستی دید، فهمید و در جست وجوی راه حل برآمد. رویکردهایی که می کوشند ابعاد هنجاری را نادیده بگیرند، ناگزیر صرفاً مواضعی (احتمالاً نسنجیده) را مفروض می گیرند و از این نظر مستعد نقد هستند