مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵
1 - 24
حوزههای تخصصی:
گستردگی مفهوم دولت و سیر تطور آن در طول تاریخ موجبات گوناگونی نقش مردم را سبب شده است؛ بطوریکه میزان اثر مردم در هر حکومت در کنار سایر مولفه های موثر در شکل گیری دولت ها به نظریه ای متمایز از دولت انجامیده است. مفهوم جمهوریت در این مقاله، ناظر به نقش مردم در حکومت است. سوال اصلی این است که جمهوریت در نظریه دولت امام خمینی از چه جایگاهی برخوردار است؟ و فرضیه اصلی این است که در نظریه مزبور، «ولی منتخب مردم» ضمن برخورداری از مبنای مشروعیت الهی، دارای مبنای انتخاب مردم است و از این مسیر تحقق عینی می یابد. به واقع متغیر مستقل ما جمهوریت و نقش مردم در ساختار سیاسی و نظریه دولت مطلوب امام است و متغیر وابسته نیز نظریه ولی منتخب مردم است. جمهوریت در نظریه مذکور به مثابه رکنی برای تاسیس حکومت اسلامی و الگویی برای پیاده سازی احکام و شرایع دین است. این مقاله به وصف مختصات جمهوریت در نظریه دولت امام خمینی می پردازد که خود مبین وجوه افتراق و اشتراک نظریه امام خمینی با سایر نظریات دولت است که با بهره بردن از روش شناسی تحلیل محتوای کیفی و هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به توأمانی جمهوریت با حقایقی از جنس فضائل واصل می شود. یعنی جمهوریت از بطن دین قابل استخراج و لذا این گزاره قابل استنتاج است که جمهوریت یکی از اصول حتمی تحقق دولت مورد نظر امام خمینی می باشد.
اقلیم گردشگری استان اردبیل تحت سناریوی تغییر اقلیم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
56 - 75
حوزههای تخصصی:
آب و هوا بطور مستقیم بر فعالیت های انسانی از جمله گردشگری تاثیر گذاشته و گردشگری بعنوان بخش اصلی اقتصاد جهانی از هوا و اقلیم تاثیر می گیرد. هدف از این تحقیق بررسی اقلیم و گردشگری استان اردبیل تحت سناریوهای تغیر اقلیم است. در این پژوهش با استفاده از دمای معادل فیزیولوژیک (PET) شرایط اقلیم گردشگری استان اردبیل در دوره مرجع و تحت سناریوی تغییر اقلیم بررسی شد. داده های مورد نیاز از سازمان هواشناسی کشور برای 8 ایستگاه همدید به مدت 30 سال (1991 تا 2020) دریافت گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که از 9 طبقه اقلیمی شاخص PET، فقط 5 طبقه خیلی سرد، سرد، نسبتا خنک، خنک و آسایش در این ناحیه وجود داشته و 4 طبقه نسبتا گرم، گرم، داغ و خیلی داغ در این استان وجود ندارد. در همین راستا مشخص شد که شرایط خیلی سرد بر کل مساحت این استان در 5 ماه فصل سرد سال یعنی ژانویه، فوریه، مارس، نوامبر و دسامبر حکمفرما بوده و توزیع مکانی این شرایط کاملا یکنواخت است. این مهم در فصل تابستان نسبتا ناهمگن بوده و تنوع شرایط اقلیمی این ناحیه در فصل گرم سال نیز بیشتر است. بطور کلی در ماه های ژوئن، ژولای و آگوست شرایط ایده آل در بخش هایی از این استان حاکم بوده است. علاوه بر این، شرایط شاخص PET تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 برای دوره 2020 تا 2050 نشان داد که این شاخص تغییرات شدیدی را از دو بعد مکانی و زمانی در ماه های مختلف سال نشان خواهد داد، بطوریکه علاوه بر پنج حالت "خیلی سرد"، "سرد"، "خنک"، "نسبتا خنک" و "آسایش" در دوره مرجع، چهار حالت "نسبتا گرم"، "گرم"، "داغ" و "خیلی داغ" در ماه های گرم سال پدیدار خواهد شد که این خود نشان از تغییر ات شدید در شرایط اقلیم گردشگری استان اردبیل در آینده دارد.
تأثیر سبک رهبری بر فرسودگی شغلی و ترک کار حسابرس با توجه به نقش میانجی گری رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر سبک رهبری بر فرسودگی شغلی و ترک کار حسابرس با توجه به نقش میانجی گری رضایت شغلی است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل رده های مختلف کارکنان مؤسسات حسابرسی است. نظرات مربوط به تعداد 383 نفر از کارکنان مؤسسات حسابرسی به عنوان نمونه پژوهش از طریق پرسش نامه جمع آوری شد. سپس، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از الگوسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون فرضیه های اصلی نشان داد که رضایت شغلی به عنوان یک متغیر میانجی بر رابطه بین سبک رهبری و فرسودگی شغلی و تمایل به ترک کار حسابرس تأثیر معناداری دارد. هم چنین، نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که سبک رهبری (ملاحظات و ساختار) بر رضایت شغلی تأثیر مثبت و معنادار و سبک رهبری (ملاحظات و ساختار) بر فرسودگی شغلی تأثیر منفی و معناداری دارد، اما سبک رهبری بر تمایل به ترک تأثیر معناداری ندارد. همچنین، رضایت شغلی بر فرسودگی شغلی و تمایل به ترک کار حسابرس تأثیر منفی و معناداری دارد. نتیجه گیری: این نتایج لزوم توجه ویژه به ملاحظات انسانی در مدیریت نیروهای کار در حرفه حسابرسی را نشان می دهد، به طوری که سبک رهبری سخت-گیرانه منجر به فرسوده شدن نیروی کار حسابرسی، کاهش رضایت شغلی و در نهایت افزایش ترک کار در این حرفه می شود.
ارائه الگویی جهت تعیین تأثیر مولفه های رفتاری حسابرسان بر نوع اظهارنظر آنان در گزارش های حسابرسی با اتکا بر فناوری هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده مسئول ، جناب دکتر امیررضا کیقبادی، استادیار- دانشگاه آزاد واحد تهرانa.keyghobadi@iauctb.ac.ir ORCID : 0000-000217717257 =====================================================================================پروین کریمی دانشجو شماره دانشجویی 400101301004 parvinkarimi4410@gmail.com https://orcid.org/0000-0002-6975-587X tel: 09123897281 چکیده ادغام هوش مصنوعی در الگوی اظهارنظر حسابرسان بهبود قابل توجهی در قابلیت اعتماد گزارش های مالی ایجاد می کند. الگوریتم های هوش مصنوعی قادر به شناسایی خطاها، ناهنجاری ها و فعالیت های تقلبی احتمالی هستند که ممکن است در بررسی دستی مشاهده نشوند. این افزایش دقت یافته های حسابرسی، بهبودی در نتایج حسابرسی ایجاد می کند و اعتماد سهامداران را بالاتر می برد. هدف اصلی این تحقیق ارائه الگویی برای تعیین تأثیر مولفه های رفتاری حسابرسان بر نوع اظهارنظر آنان در گزارش های حسابرسی، با اتکا بر فناوری هوش مصنوعی، می باشد. جامعه آماری این تحقیق در دو بخش مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری بخش کیفی شامل خبرگان سازمان حسابرسی است که برای غربالگری و شناسایی مولفه های رفتاری از آن ها استفاده می شود، این بخش شامل مصاحبه هایی با 15 نفر از خبرگان سازمان حسابرسی است. جامعه آماری در بخش دوم شامل تمامی حسابرسان سازمان حسابرسی و شرکت های حسابرسی مستقل می باشد. بر اساس بررسی ها، تعداد حسابرسان سازمان حسابرسی در سال 1402، 191 نفر و تعداد شرکت های حسابرسی مستقل 208 شرکت است که هر کدام حداقل سه حسابرس دارند، که تعداد 261 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که مدل پژوهش توانست اهداف اصلی، یعنی شناسایی تأثیر مؤلفه های رفتاری و کیفیت حسابرسی بر اظهارنظر حسابرسی را محقق کند. ضرایب به دست آمده از معادلات ساختاری نشان دهنده تأثیر معنادار این متغیرها بر نتایج حسابرسی است، ویژگی هایی نظیر ارزیابی مناسب کنترل های داخلی، دانش حرفه ای و انعطاف پذیری حسابرسان به عنوان مؤثرترین عوامل بر اظهارنظر حسابرسی شناسایی شدند.
واکاوی ماهیت نکاح دائم از منظر فقه اسلامی و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
97 - 121
حوزههای تخصصی:
تحلیل مبنایی و ماهیتی نکاح دائم از منظر فقهی و حقوقی و اخلاقی دارای اهمیت و ثمره های علمی و کاربردی است. تشخیص مقتضای ذات عقد و تاثیر شرط خلاف آن،حق حبس زوجه،تمیکن،انفاق،فوت زوج در اثنای مدت ونقش مهر در نکاح دائم منوط به تشخیص ماهیت این عقد است لیکن قانون مدنی یا سایر قوانین خاص، در مورد ماهیت نکاح دائم مقرره ای ندارند. از واکاوی و تتبع در نظرات فقهی و حقوقی و توجه به بعد اخلاقی و روحانی نکاح دائم، دو رویکرد اساسی در خصوص ماهیت نکاح دائم به دست می آید. رویکرد اول، ماهیت نکاح دائم را معاوضی دانسته و رویکرد دوم، ماهیت آن را غیر معاوضی می داند لیکن فقها و حقوقدانان در ارائه نظر بر اساس این دو رویکرد نیز اختلاف نظر داشته و مبانی و تفسیر متفاوتی را انتخاب نموده اند. در این مقاله با روش تحلیلی توصیفی سعی گردیده است مبانی اخلاقی و فتاوای فقهی و دکترین حقوقی در این زمینه تشریح،تبیین و تحلیل گردیده و در نهایت نظریه مختار یا تحلیل مورد نظر ارائه گردد. یافته این پژوهش آشکار خواهد کرد که نکاح دائم عقدی غیر معاوضی و با احکام و شرایط توقیفی می باشد.
خستگی ذهنی، کنترل فکر و توانایی حسابرسان در شناسایی نشانه های تقلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
459 - 485
حوزههای تخصصی:
هدف: خستگی ذهنی به عنوان یکی از عوامل شناختی تأثیرگذار، می تواند به طور شایان توجهی توانایی حسابرسان در شناسایی نشانه های تقلب را تحت تأثیر قرار دهد. این پدیده که از مواجهه طولانی مدت با فشارهای شناختی نشئت می گیرد، ممکن است باعث کاهش تمرکز، اختلال در ارزیابی دقیق ریسک ها و ضعف در تصمیم گیری شود. در مقابل، کنترل افکار به عنوان یک توانایی شناختی، امکان مدیریت و هدایت فرایندهای ذهنی را در شرایط استرس زا فراهم می کند و می تواند در حفظ دقت و کارآمدی حسابرسان نقش مؤثری ایفا کند. از آنجا که شناسایی تقلب، یکی از مهارت های کلیدی حسابرسان در ارتقای شفافیت مالی و جلوگیری از سوءمدیریت منابع محسوب می شود، انتظار می رود که کنترل افکار توانایی حسابرسان را در محیط های کاری پُرچالش ارتقا دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر خستگی ذهنی و کنترل افکار بر توانایی حسابرسان در شناسایی نشانه های تقلب انجام شده است و تلاش دارد تا نقش این عوامل شناختی را در بهبود عملکرد حسابرسان در مواجهه با چالش های حرفه ای ارزیابی کند. روش: پژوهش حاضر از لحاظ شیوه اجرا مقطعی و از نظر روش تحلیل، مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. داده های پژوهش از طریق پرسش نامه های استاندارد گردآوری و پس از آن، تجزیه وتحلیل شدند. متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از ابزارهای معتبر سنجش شده اند تا از روایی و پایایی داده ها اطمینان حاصل شود. جامعه آماری پژوهش، حسابرسان شاغل در مؤسسه های حسابرسی وابسته به جامعه حسابداران رسمی در سال ۱۴۰۲ بوده است. ۱۶۶ نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند تا امکان بررسی تأثیر متغیرهای شناختی بر عملکرد حسابرسان فراهم شود. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که خستگی ذهنی، بر دقت حسابرسان در شناسایی نشانه های تقلب، تأثیر منفی و معناداری دارد. به بیان دیگر، افزایش خستگی ذهنی، به کاهش توانایی حسابرسان در تشخیص دقیق موارد تقلب منجر می شود. در مقابل، کنترل افکار، به عنوان یک متغیر دو سویه عمل می کند. برخی از ابعاد کنترل افکار توانسته اند به دقت حسابرسان در تشخیص تقلب کمک کنند. با این حال، برخی دیگر از ابعاد کنترل افکار، باعث کاهش عملکرد حسابرسان شده اند. این یافته ها نشان دهنده پیچیدگی های موجود در سازوکارهای شناختی مؤثر بر عملکرد حرفه ای حسابرسان و نقش چندبُعدی کنترل افکار در شناسایی نشانه های تقلب است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر بر اهمیت استراتژی های تقویت کننده کنترل افکار در حسابرسان تأکید دارد تا این افراد بتوانند اثرهای منفی خستگی ذهنی را کاهش دهند و عملکرد خود را در شناسایی تقلب بهبود بخشند. در چارچوب نظری، این یافته ها با مبانی بار شناختی هم خوانی دارد و نشان می دهد که مدیریت شناختی مناسب، می تواند دقت تصمیم گیری را افزایش دهد. از نظر عملی، با توجه به فشارهای کاری و شرایط پُرتنش حرفه حسابرسی، توسعه و اجرای برنامه های آموزشی و تمرین های شناختی، مانند راهبردهای تنظیم هیجانی و تکنیک های کاهش استرس، می تواند به افزایش توانایی کنترل افکار و حفظ کارایی حسابرسان در شرایط خستگی کمک کند. این پژوهش با شفاف سازی عوامل روان شناختی مؤثر بر قضاوت حرفه ای، برای ارتقای توانمندی های حسابرسان در حفظ یکپارچگی مالی و افزایش شفافیت سازمانی دیدگاه های کاربردی ارائه می دهد. افزون براین، نتایج مطالعه می تواند مبنایی برای پژوهش های آتی در زمینه بهبود شرایط کاری، کاهش فشارهای شناختی و تدوین سیاست های حمایتی برای بهینه سازی عملکرد حسابرسان باشد.
خوانشی از آسیب های اجتماعی در داستان های اقلیمی رسول پرویزی و نسیم خاکسار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
92 - 121
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با این پیش فرض که بررسی ادبیات و فرهنگ عمومی جامعه می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای شناسایی و تحلیل آسیب های اجتماعی هر دوره مورد استفاده قرار گیرد و به درک بهتر دلایل ایجاد و راه های مقابله با این آسیب ها کمک کند، با رویکردی توصیفی – تحلیلی، به بازخوانی آسیب های اجتماعی در داستان های اقلیمی رسول پرویزی و نسیم خاکسار می پردازد. پرویزی در «شلوارهای وصله دار» و «لولی سرمست» به مسائل و مشکلات اجتماعی حوزه روستایی اقلیم جنوب پرداخته است؛خاکسار نیز در داستان های «گیاهک» و «نان و گل» به مسائل و مشکلات اجتماعی حوزه دریایی اقلیم جنوب توجّه دارد. یافته ها نشان می دهد که هرچند هر دو نویسنده با توجّه به تفاوت های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی حوزه خود ، به نوع خاصی از آسیب های اجتماعی پرداخته اند، اما هر دو با نگاهی انتقادی و واقع گرایانه به آسیب های اجتماعی تلاش کرده اند تا با ارائه تصویری دقیق از این مشکلات، به آگاهی بخشی در جامعه کمک کنند. برخی از این آسیب ها مانند ارتباط های نامشروع، اعتیاد، کودک آزاری، دزدی و کمبود امکانات بهداشتی در هر دو اقلیم دیده می شود. آسیب های مختص حوزه دریایی شامل طلاق، بیوه گی و بی پناهی زنان، خودکشی و قاچاق است. در حوزه روستایی نیز خرافه گرایی، عشوه گری زنان، تنوّع طلبی مردان و چندهمسری به عنوان کژروی ها و آسیب های اجتماعی مطرح شده اند؛ لذا می توان نوع اقلیم را در پدید آوردن برخی از انواع آسیب ها و معضلات اجتماعی مؤثر دانست.
اهداف و محتوای برنامه درسی توانمندسازی معلمان چندپایه دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
161 - 195
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین اهداف و محتوای برنامه درسی توانمندسازی معلمان چندپایه دوره ابتدایی بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی قراردادی بود. مشارکت کنندگان اعضای هیأت علمی گروه علوم تربیتی و معلمان چندپایه استان گلستان را در برگرفت. روش نمونه گیری، هدفمند بود. نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه داشت که در نمونه 15 تحقق یافت. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به منظور اطمینان از صحت و اعتبار داده ها از بازنگری ناظرین و بازنگری مشارکت کنندگان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده گردید. نتایج نشان داد اهداف برنامه درسی از 29 مفهوم، یازده مقوله فرعی و پنج مقوله اصلی تشکیل می شود که عبارت بودند از: ارزیابی و بهبود مهارت روان شناختی و شغلی معلمان، افزایش مهارت های کاری و فردی و روان شناختی، افزایش استفاده از روش های نوین تدریس، بهبود و مدیریت روند و کیفیت آموزش، شناخت و مدیریت تفاوت های فرهنگی و اجتماعی. محتوای برنامه درسی نیز از یازده مفهوم، چهار مقوله فرعی و یک مقوله اصلی تشکیل شد که عبارت بودند از: توجه به ابعاد فردی و اجتماعی و روان شناختی: این مقوله از زیر مقوله مهارت های فردی، مهارت های شغلی، مهارت های روان شناختی و کاربرد آن و ارائه دروس در خصوص مهارت های زندگی اجتماعی.
بررسی حجیت مثبتات امارات و کاربرد آن در فقه و حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و حقوق خصوصی سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵
49 - 77
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث بنیادی در علم اصول، بحث اعتبار مثبتات امارات است. امارات (ادله اجتهادی) ازجمله ادله استنباط احکام شرعی اند که مؤدای آنها، علاوه بر مدلول مطابقی، گاه دارای مثبتاتی نیز هستند. منظور از مثبتات در اصطلاح علم اصول، آثار شرعی مترتب بر لوازم، ملزومات و ملازمات عقلی، عادی و اتفاقی مؤدای امارات و اصول عملیه می باشد. در مورد حجیت مثبتات امارات و علت آن، سه نظریه قابل ذکر است: برخی، ماهیت و ذات اماره را در عالم ثبوت مقتضی حجیت مثبتات آن دانسته و قائل به حجیت مثبتات مطلق امارات شده اند. برخی دیگر اگرچه قائل به حجیت مثبتات مطلق امارات شده اند؛ اما دلیل این امر را مربوط به عالم اثبات و اطلاق دلیل حجیت اماره دانسته اند. برخی نیز در این زمینه قائل به تفصیل شده و بین انواع امارات و انواع مثبتات آ نها تفکیک نموده اند. به نظر می رسد برای بررسی حجیت مثبتات امارات، باید دلیل حجیت اماره موردتوجه قرار گیرد، پس اگر دلیل حجیت اماره، تعبدی باشد مثبتات آن حجت نخواهد بود؛ اما اگر دلیل حجیت آن، بنای عقلا باشد(که غالباً اینگونه است) باید به محدوده بنای عقلا و مفاد دلیل امضای آن توجه نمود و چه بسا عقلا امری را اماره محسوب کنند، اما مثبتات آن را حجت ندانند، همانند اماره صحت، ید، فراش و اقرار.
ارزیابی نظریۀ هنر و معنویت اسلامی سید حسین نصر؛ با تکیه بر نگارگری ایرانی عصر صفوی (از آغاز تا دوران شاه عباس اول)
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸
217 - 261
حوزههای تخصصی:
نصر از معروف ترین چهره های سنت گرای معاصر به شمار می آید. نقش سنت برای وی تا حدی است که عمده آثار وی در دفاع از آن و نقد مدرنیته نگاشته شده است. به نظر وی، گستره سنت به گونه ای است که در تمدن های سنتی هیچ چیزی خارج از قلمروی آن قرار نمی گیرد. معنای این سخن آن است که هنر نیز از جمله مصادیقی که در زیر چتر سنت قرار می گیرد. نصر برای هنر سنتی ویژگی های متعددی برمی شمرد که معنویت یکی از آنهاست. اساساً وی کتاب هنر و معنویت اسلامی را به همین منظور نوشته تا رابطه این دو را در هنرهای مختلف پیگیری کند. او، چه در این اثر و چه در برخی دیگر آثارش، نگارگری ایرانی را در پیوند با معنویت قلمداد می کند و در نتیجه، آن را پژواکی از عالم خیال می داند. حال، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که دیدگاه نصر درباره پیوند هنر و معنویت اسلامی، در خصوص نگارگری ایرانی تا چه حد قابل پیگیری است؟ ازآنجاکه گستره این ادعا و نظریه وسیع است، نویسندگان مقاله خود را به لحاظ زمانی صرفاً به عصر صفوی نخست مقید نموده و می کوشند تا با رویکردی تحلیلی تاریخی این رابطه را دنبال کنند؛ بنابراین، هدف تعیین ارتباط نگارگری با معنویت در عصر صفوی متقدم است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اسناد تاریخی در این باره نتایج یکدستی عرضه نمی کنند زیرا اگرچه ممکن است از شرح حال برخی نگارگران بتوان معنویت شخصی آنها را اثبات کرد ولی در مقابل، سفرنامه ها دراین خصوص ساکت اند. از تحلیل محتوایی دیباچه مرقعات، قانون الصور و برخی منابع مهم تاریخ صفویه نتایج متفاوتی به دست آمد. روش این پژوهش به صورت تحلیلی توصیفی است و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است.
Convenience Editing in Medical Sciences: Professional Expertise vis-à-vis Linguistic Virtuosity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study strived to specify and particularize Iranian medical field specialists and EFL teachers’ predominant and overriding textual interventions, which fall within the ambit of convenience editing. To this end, we required 20 field specialists and 20 EFL instructors to edit the unedited versions of 80 published medical research articles in a way that rendered them apt for publication in quality medical journals. We categorized the obtained data of the edited articles using an editing strategy framework that distinguished four editing micro-strategies and five macro-strategies. The findings revealed that medical specialists and EFL teachers’ micro-editing strategies outnumbered their macro-editing ones. Furthermore, there were significant differences between the editing micro-strategy uses of the above-mentioned groups of the participants. The results highlighted the need for a synergic collaboration between the medical field specialists and the EFL teachers to ameliorate medical articles’ formal, stylistic, and genre-related features and to expedite their publication process.
پیشینه قرائت صدرایی ایده «وجود ذهنی» و ابطال آن در مکتب نومشایی رجب علی تبریزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
72 - 102
حوزههای تخصصی:
در تبیین ایده «وجود ذهنی» و فهم دغدغه ناقدان آن باید میان «وجود در ذهن» با «وجود ذهنی»، تفاوت قائل شد. مورد اول به این معناست که پس از مواجهه انسان با شیئی جدید، چیزی در ذهن او نقش می بندد که پیش از آن مواجهه، ذهن فاقد آن بود؛ اما در قرائت صدرایی نظریه «وجود ذهنی»، مطابقت ماهوی ذهن با عین ادعا شده است. پرسش تحقیق، ناظر به پیشینه دیدگاه ملاصدرا در این مسئله و نقدهای رجب علی تبریزی بر آن است. پژوهش پیشِ رو با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای، تأکید بر آثار دست اول فیلسوفان نامی و با شیوه تحلیل مفهومی نشان می دهد که اغلب متفکران متقدم بر صدرا، معنای اول را در قالب نظریه «شبح» منظور داشته اند؛ ولی معنای دوم، دیدگاه اختصاصی ملاصدراست و فقط زمینه هایی از آن در مکتب شیراز ملاحظه می شود. حکیم تبریزی با ادبیات نومشایی خویش، نظریه وجود ذهنی را به لحاظ مبادی و لوازم آن، به چالش کشیده است. ابطال مبانی ملاصدرا در طرح آن نظریه، از خلال مباحث وجودشناختی تبریزی استنباط می شود؛ ولی نقد لوازم دیدگاه صدرا به روشنی در آثار تبریزی و شاگردان وی آمده است. به باور ایشان، انفکاک لوازم ماهیت، نظیر سوزندگی آتش از آن، در هیچ موطنی اعم از خارج و ذهن جایز نیست.
رابطه پایگاه اقتصادی اجتماعی با سلامت اجتماعی سالمندان شهر تهران با میانجی گری حمایت اجتماعی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
101 - 132
پژوهش حاضر رابطیه بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و سلامت اجتماعی سالمندان را با تأکید بر نقش میانجی گری حمایت اجتماعی خانواده بررسی می کند. برای این منظور از ترکیبی ازنظریه های علل زیربنایی لینک و فلان، نظرییه سلامت اجتماعی کییز و حمایت اجتماعی برکمن و سیم استفاده شده است. روش تحقیق پیمایش است و نمونیه آماری 400 نفر از سالمندان مناطق توسعه یافته، متوسط و کم برخوردار شهر تهران هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از نرم افزار ایموس تحلیل شده و یافته ها حاکی از این است که سلامت اجتماعی پاسخ گویان با میانگین 41.24 بالاتر از حد متوسط و حمایت اجتماعی خانواده با میانگین 35.02 پایین تر از حد متوسط است. اگرچه تفاوت معناداری در سلامت اجتماعی زنان و مردان سالمند وجود ندارد؛ اما سالمندان متأهل در مقایسه با سالمندان مجرد از سلامت اجتماعی بیشتری برخوردارند. همچنین زنان سالمند از مردان سالمند و سالمندان متأهل در مقایسه با سالمندان مجرد از حمایت خانوادیه بیشتری برخوردار هستند. از میان مؤلفه های پایگاه اقتصادی اجتماعی، دارایی با 0.690درصد بیشترین اثر مستقیم، با 0.44درصد بیشترین اثر غیرمستقیم و 0.98درصد بیشترین اثر کلی را بر سلامت اجتماعی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که پایگاه اقتصادی اجتماعی و حمایت اجتماعی خانواده رابطیه معنادار و مستقیمی با سلامت اجتماعی سالمندان تهرانی دارند و ازاین رو سیاست گذاران می بایست با اتخاذ تدابیر مناسب و مداخلات هدفمند به بهبود وضعیت اقتصادی اجتماعی سالمندان به خصوص سالمندانی از پایگاه اقتصادی اجتماعی پایین و تقویت حمایت های خانوادگی از آنان همت گمارند.
شرط انتقال مسئولیت در برابر اشخاص ثالث در قراردادهای خصوصی (مطالعه تطبیقی نظام حقوقی ایران و آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حقوق تطبیقی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
147 - 171
حوزههای تخصصی:
در نظام های حقوقی ایران و آمریکا شروط انتقال مسئولیت در برابر اشخاص ثالث به منظور مدیریت ریسک ها (خطرها)ی وابسته به قرارداد مورد استفاده قرار می گیرد و در فرض ورود خسارت به ثالث و مآلاً طرح دعوای خسارت از سوی او، حقوق و تکالیف طرفین قرارداد را تغییر می دهد. از آنجا که تعیین قلمرو، ماهیت و آثار شرط انتقال مسئولیت تا حدود زیادی بستگی به توافق طرفین و نحوه تنظیم شرط دارد، درک و فهم طرفین از مفهوم شرط انتقال مسئولیت تأثیر بسزایی در تعیین ماهیت، آثار و در نهایت قابلیت اجرای این شرط در مراجع قضایی خواهد داشت.در این پژوهش تحلیلی و تطبیقی، ضمن بررسی مفهوم شرط انتقال مسئولیت در برابر اشخاص ثالث، درصدد پرداختن به ماهیت، نحوه اجرا و آثار این شرط در قراردادهای خصوصی دو نظام حقوقی ایران و آمریکا می باشیم. مطابق مفاد شرط انتقال مسئولیت در برابر اشخاص ثالث، یکی از طرفین رابطه قراردادی می تواند ریسک مسئولیت نهایی ضرر و خسارت تحمیل شده بر طرف دیگر ناشی از دعاوی ثالث را بپذیرد و تعهد مشروطٌ علیه نیز از این حیث تعهد به نتیجه محسوب است. اگرچه شروط انتقال مسئولیت علی الاصول بین طرفین نافذ و صحیح هستند، لیکن به منظور حفظ حقوق اشخاص ثالث در برابر او قابل استناد نمی باشند.
تحليل تاريخي نقدي حول كيفية تعامل دكويين مع الروايات الإسلامية في كتاب "بداية عبادة علي وظهور النظرة العباسية للعالم"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۳۲ سال ۱۴۴۶ شماره ۱
57 - 85
قام العدید من المستشرقین بالبحث فی الإسلام وتاریخه وثقافته، وکتبوا العدید من الکتب حول هذا الموضوع. وبطبیعه الحال، حقق بعضهم نتائج وإنجازات مقبوله وکتبوا کتباً مفیده، ولکن کثیراً منهم وصلوا إلی نتائج بعیده کل البعد عن الحقیقه بسبب الوقوع فی فخ الأحکام المسبقه والسذاجه التی أضلت أنفسهم والآخرین. من بین هؤلاء المستشرقین، ریموند دکویین، الذی أعرب مؤخراً عن بعض آراءه فی کتابه "بدایه عباده علی وظهور النظره العباسیه للعالم" الذی یتولی هذا البحث دراسته النقدیه والتعمق فیه. فالهدف من هذا البحث هو معرفه مدی وصول السید ریموند دیکویین إلی الطریق الصحیح والنتائج الحقیقیه فی الاستنتاجات التی کتبها فی هذا الکتاب! ویبدو من خلال محتوی واستنتاجات مناقشات الکتاب، من المرجح أنه توصل إلی استنتاجات غیر واقعیه ومضلله، من خلال نوع من التحیز، والاعتماد علی وثائق تاریخیه وسردیه غیر موثوقه، ومن خلال نوع من السذاجه. وبطبیعه الحال، تم إجراء هذا البحث باستخدام المنهج المکتبی وتحلیل المصادر التاریخیه إلی جانب النقد العلمی.
دور الاستعارة في مغالاة المعني وتهميشة في قنوات العربيّة والجزيرة والميادين والعالم وفقًا لنظريّة فان دايك(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۳۲ سال ۱۴۴۶ شماره ۱
87 - 108
هناک نوعان من المعنی للتراکیب والجمل فی علم اللغه: المعنی الأول أو الدلاله المرکزیّه وذلک جانب مشترک للدلاله یستخدمه الناس فی حیاتهم الاجتماعیّه والمعنی الثانی أو الدلاله الهامشیّه فهو ما یعبّر عنه بالمعنی الضمنیّ للکلمات أو العبارات. والاستعاره هی إحدی الأدوات اللغویّه لنقل المعنی الضمنیّ والغرض الرئیس منها هو خلق تصویر خاصّ فی ذهن المتلقّی بهدف التأثیر الأسهل والأعمق والإقناع المرضی له، حیث تستخدم الاستعاره علی نطاق واسع فی النصوص ولاسیّما النصوص الخبریّه التی تهدف إلی نقل أیدیولوجیّه ٍ ما. ویوضّح لنا هذا البحث بأنّه کیف تعتمد قنوات "العربیّه" و"الجزیره" و"المیادین" و"العالم" عام 2020م علی الاستعاره کوسیله مهمّه أو محوریّه بهدف تعزیز مواقفها الأیدیولوجیّه وترسیخها فی ضمائر المخاطبین، قد اعتمدت الدراسه نظریّه فان دایک فی تحلیل الخطاب لهذه القنوات وما یهمّنا فی هذا البحث لیس الجانب الفنّی للاستعاره فقط، بل نعتقد بأنّ وظیفه الاستعاره لا تکمن فی بعدها الفنّی فحسب، فنرکّز علی المعنی المقصود من الاستعاره والغرض الرئیس من استخدامها. إذن ما دفعنا إلی الموضوع هو أننا رأینا الکثیر من الباحثین والکتّاب العرب فی وسائل إعلام عربیّه یوظّفون الاستعاره فحسب ولا یتعمّقون فیها للحصول علی المعانی الخفیّه الّتی تقصد بها الاستعاره؛ فعرضناها موضوعاً للبحث. والسبب الرئیس فی اختیار هذه القنوات یعود إلی أنّ کلاً من هذه القنوات ذات نظره مختلفه بالنسبه إلی أحداث إیران وانتهی البحث إلی أنّ قناه العربیّه السعودیّه حاولت استخدام الاستعاره کأداه لمغالاه المعانی المتعلّقه بحقوق الإنسان ولاسیما حقوق السجناء فی إیران وتهمیش ما حقّقت إیران من إنجازات فی مکافحه کورونا، کما حاولت قناتا "العالم" الإیرانیّه و"المیادین" اللبنانیّه استخدام الاستعاره لتوحید الشعب الإیرانیّ لیصبح أقوی فی مکافحه فیروس"کورونا" کما أنّهما لاذتا بالتهمیش فلم تشیرا إلی السلبیّات فی المکافحه الإیرانیه وحاولت قناه الجزیره القطریّه أن تسلّط الضوء علی انتهاکات الولایات المتحده لحقوق الإنسان فی إیران وحاولت أن تلوم الولایات المتحده بسبب عقوباتها الشدیده علی الشعب الایرانّی فی هذه الظروف الصعبه.
Comparative Analysis of Interactional Competence in Iraqi Elementary and Advanced EFL Learners Across Face-to-Face and Virtual Learning Environments(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Abstract This research covers the differences in some of the interactional competence components, such as topic management, turn management, non-verbal behavior, breakdown repair, and interactive listening, among Iraqi elementary and advanced EFL learners. In relation to both the face-to-face and virtual environments, this article tries to divulge how the said competencies of these learners change with task types—opinion exchange and jigsaw tasks—and educational setting. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts. A mixed-methods design was used to collect quantitative and qualitative data through recordings in both learning environments. Statistical comparison showed that there were significant differences between the interactional competence components for elementary and advanced learners across the two environments. Particularly, advanced learners took turns more efficiently and listened interactively more successfully in face-to-face than in virtual settings; elementary learners struggled to manage topics in virtual compared to face-to-face settings. These findings have implications for EFL pedagogy, particularly in the area of improving virtual learning environments for interactional competence development. The discussion addresses some implications related to instructional design, pedagogical practices, and language assessment in EFL contexts.
Test-taking Techniques and the Reading Performance of IELTS Test-Takers across Proficiency Levels: Effects and Percepts(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
70 - 86
حوزههای تخصصی:
In spite of numerous extant studies on IELTS test-taking techniques, insufficient research has examined the effect of such techniques on reading performance among IELTS test-takers across proficiency levels. Therefore, this study, adopting an explanatory mixed-methods design, investigated the potential effect of test-taking techniques on IELTS reading scores gained by B1 and B2 level learners. The sample comprised 62 B1-level and 63 B2-level learners. The participants were placed into four groups consisting of two experimental and two control groups. In the two experimental groups, 17 reading test-taking techniques were explicitly taught and practiced. The four groups took reading pretest and posttest before and after the treatment. Ultimately, 15 participants from each experimental group partook in semi-structured interviews. The quantitative analysis showed the significant effect of teaching test-taking techniques on both B1 and B2-level learners' reading performance scores with the B1-level learners outperforming their B2-level counterparts. As for the qualitative data analysis, the results yielded eight themes for B1-level learners and seven themes for B2-level learners. Also, the results indicated that B1-level learners earned a notably higher number theme instances than B2-level learners. The results are discussed and implications for language learning, teaching, and testing are provided.
شناسایی مؤلفه های انسان فرهیخته از منظر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
173 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های فلسفی انسان فرهیخته بود. رویکرد پژوهش، کیفی با پارادایم تفسیری بود و از روش های پژوهش اسنادی - کتابخانه ای، توصیفی - تحلیلی و روش پژوهش «تحلیل فلسفی» از نوع تحلیل تجزیه ای، بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل 11 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که با استفاده از نمونه گیری هدف مند معیارمحور، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته محقق ساخته بود. یافته های پژوهش در سه زمینه: مؤلفه های دانشی، مؤلفه های اخلاقی و مؤلفه های شخصیتی ارائه شد. نتایج نشان داد که به طورکلی، افراد فرهیخته از منظر فلسفی، در هر سه زمینه دانشی، اخلاقی و شخصیتی دارای ویژگی هایی خاص، متفاوت، برجسته و سرآمد، نسبت به دیگران اند. به طوری که هرگونه حرکت، گفتار یا رفتار افراد فرهیخته، سطح بالای فرهیختگی آنان را نشان می دهد. بااین حال، باید این نکته را در نظر داشت که افراد فرهیخته با یکدیگر متفاوت اند و کثرت نگرشی دارند و علی رغم داشتن اشتراکات زیاد، همه آنها در تمام معیارها یکسان نیستند؛ لذا به سختی می توان افرادی را یافت که تمامی این ویژگی ها را یکجا، دارا باشند.
The Socio-Political Performances of Care: women activists in Tanzania push for the increase of Tanzanian girls’ age of consent from fifteen years to eighteen years(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تیر ۱۴۰۴ شماره ۵۱ (Special issue: Care & Time)
103 - 114
حوزههای تخصصی:
Performative care for victims of gender-based violence in Tanzania through established socio-cultural gendered policies that reinforce the disproportionate care labor that women activists carry. Women's rights activists historically sustain the care labor of protecting young girls from various forms of abuse and violence, in Tanzania, this abuse is embedded within Tanzania's constitution under the Law on Marriage Act of 1971, sections 13 and 17 that upholds the age of consent for Tanzanian girls at fourteen years or fifteen years respectively. In this chapter, I address the cost of harmful cultural or religious practices that sustain and reinforce violence against young girls in Tanzania. I explore the challenges of navigation justice in systemic heteropatriarchal societies and the exhausting but rewarding care burden of protecting young girls by women's rights activist groups or legal civil society organizations. My work adds to the voices of activists, scholars, victims, and survivors to explicitly emphasize the dangers that young girls face in societies that see children as objects for masculine domination and pleasure.








