مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
113 - 132
حوزههای تخصصی:
پدیده های مختلفی می توانند باعث تغییر در دمای سطح دریا شوند که از جمله آنها می توان به ورود آب های شیرین، باد، تابش خورشید، جریان های اقیانوسی و تبخیر اشاره کرد. هدف از این مطالعه تعیین آنومالی دمای سطح دریا ناشی از عبور کم فشار حاره ای است. طی روزهای 22 تا 27 نوامبر 2020 کم فشار حاره ای نیوار در خلیج بنگال رخ داد. نیوار از یک منطقه کم فشار در خلیج بنگال سرچشمه گرفت. براساس گزارش سازمان هواشناسی هند و با استفاده از داده های مربوط به پارامترهای دمای سطح دریا، مولفه ی مداری باد و مولفه ی نصف النهاری باد از محصولات بازتحلیل ERA5 در تاریخ 21 تا 28 نوامبر 2020، به رصد کم فشار حاره ای نیوار پرداخته شد. داده های مذکور به صورت یک روز قبل، یک روز بعد و دوره زمانی رخداد نیوار، با گام زمانی سه ساعت و با قدرت تفکیک مکانی 0/25 درجه (تقریبا 30 کیلومتر) اخذ شدند. با توجه به اینکه دمای سطح دریا نقش مهمی در فرآیندهای اقیانوسی و تغییرات آب و هوایی دارد، تحلیل ها نشان داد که با عبور کم فشار نیوار، دما نسبت به روز قبل یک درجه سلسیوس تغییر داشته است. ارائه یک چارچوب کلی برای ارزیابی پاسخ اقیانوس به تغییرات کم فشار، می تواند پایه ای برای طراحی سامانه های اعلام هشدار و مدیریت بحران در مناطق ساحلی، از جمله سواحل جنوبی ایران باشد.
مدل شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی: رهیافت فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
فراگیر شدن گردشگری خانوادگی و مصرف روزافزون آن توسط خانواده ها، و همچنین نیازهای متنوعی که توسط گردشگران خانوادگی مطرح می شود، اهمیت تولید و گسترش دانش بنیادی از نحوه رفتار خانواده ها در گردشگری را برجسته می سازد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای شناخت و درک فضا و چرخه شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی در فرآیند برنامه ریزی و انجام سفر است. ماهیت روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر رهیافت فراترکیب بر اساس الگوی هفت گامی سندلوسکی و باروسو می باشد. تحلیل داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای و دو کدگذار انجام شد. بر اساس مراحل فراترکیب، از 23 مقاله منتخب، 251 مفهوم، 40 زیر مؤلفه، 16 مؤلفه، شش محور اصلی و دو بستر، استخراج، کدگذاری و مدل سازی شدند. بستر بیرونی، با عنوان «فضای شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی» برای ابعاد "سبک زندگی خانوادگی" (با مؤلفه های: شهروندی خانوادگی و ساختار خانوادگی)، "فرآیند برنامه ریزی گردشگری" (با مؤلفه های: نقش آفرینی در خانه، حس مسیر، تجربه مقصد و دستاوردها و یادآوری) و "عناصر گردشگری" (با مؤلفه های: حمل ونقل، تغذیه، اقامت، فعالیت ها) و از طرفی، بستر درونی با عنوان «چرخه شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی» برای ابعاد "شکل دهنده ها" (با مؤلفه های: انگیزش و تعیین گرها)، "تجارب" (با مؤلفه های: اقدامات و نقش ها) و "نتایج" (با مؤلفه های: مزایا و بازخورد) در نظر گرفته شدند. به عنوان مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر، در راستای نامتعارف زدایی و باز اجتماعی سازی مبانی نظری رفتار گردشگر برای رفتار گردشگران خانوادگی، با یک دیدگاه خانوادگی و قرار دادن خانواده در مرکز پژوهش های رفتار گردشگر، مدل رفتار گردشگران خانوادگی با عنوان فضا و چرخه شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی ارائه گردید. این مدل، به عنوان یک ابزار مهم در صنعت گردشگری، به منظور درک بهتر تنوع فرهنگی و اجتماعی، نیازها، ترجیحات و رفتار خانواده ها و پوشش نسبی شکاف علمی خواهد بود.
مطالعه ی تطبیقی محلات شهری با رویکرد نوشهرسازی، موردمطالعه: محله پاچنار، گلشهر و مدیران شهر سمنان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوشهرسازی به عنوان یک جنبش معماری و شهرسازی در اواخر قرن بیستم و در واکنش به رشد بی رویه شهرها و حومه نشینی شکل گرفت. این رویکرد با الهام از شهرهای سنتی و تاریخی، به دنبال ایجاد شهرهایی پیاده محور و با حس تعلق اجتماعی قوی می باشد. این رویکرد بر ایجاد شهرهایی با مقیاس انسانی تأکید دارد؛ این امر بدان معناست که ساختمان ها و فضاهای عمومی باید به گونه ای طراحی شوند که با نیازها و ابعاد انسانی سازگار باشند. از سوی دیگر، این رویکرد در پی ایجاد تنوعی از کاربری ها و اختلاط مناسب میان آن ها است. در این میان توجه به حمل ونقل پایدار، حفظ و تقویت فضاهای سبز و عمومی، معماری و طراحی شهری باکیفیت، واحد همسایگی و پیاده مداری از دیگر اصول رویکرد نوشهرسازی می باشند. نظر به آنکه این رویکرد در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نظیر ایران، به عنوان یک رویکرد مؤثر در توسعه شهری مدنظر قرارگرفته است، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه میان محله های شهری به منظور بررسی میزان انطباق آن ها با اصول نوشهرسازی، می باشد. مطالعه موردی پژوهش شهر سمنان انتخاب شده است که از سه ناحیه تشکیل گردیده و از هریک از نواحی، یک محله موردبررسی قرار خواهد گرفت. روش شناسی: رویکرد بکار رفته در پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و داده های بکار رفته در آن از طریق بررسی اسناد بالادست، مطالعات میدانی، پرسشنامه و طرح جامع سمنان به دست آمده اند. نظر به بررسی 10 شاخص رویکرد نوشهر سازی در سه محله گوناگون، از تکنیک های متفاوتی نظیر ضریب همگونی سیمپسون، واک اسکور، آزمون های آماری و روش های تصمیم گیری چند معیاره به منظور سنجش هر یک از شاخص ها استفاده شده است. نتایج و یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، محله گلشهر که در دوره پهلوی دوم بیشترین توسعه کالبدی خود را تجربه کرده است، انطباق مناسب تری با اصول نوشهر سازی دارد و پس ازآن محله مدیران و پاچنار، به ترتیب در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
میزان انطباق الگوی توسعه روستایی استان لرستان با خصیصه های رویکرد سرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
185 - 232
حوزههای تخصصی:
مناطق روستایی لرستان رویکردهای برنامه ریزی متفاوتی را تجربه کرده اند. هدف اکثر این برنامه ها، رفع چالش های توسعه ای و پویایی فعالیت های اقتصادی بوده است لیکن در عمل موفقیت چندانی نداشته اند. حال آن که توسعه سرزمینی در نوع خود استراتژی جدیدی به توسعه روستایی است زیرا نگاه آن تحول تولیدی و تغییر نهادی- سازمانی است؛ براین اساس هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سطح انطباق الگوی توسعه روستایی لرستان با ویژگی های مورد نظر این رویکرد بوده است تا میزان پوشش نظام برنامه ریزی منطقه از این رویکرد مشخص شود. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی و بعضاً توسعه ای است. ابزار گردآوری آن نیز اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و پرسش نامه بوده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای تحلیل آماری (پارامتریک) استفاده شده است. یافته ها نشان از آن است که خصوصیات ساختاری توسعه روستایی این استان به میزان خیلی کمی مطابق با ویژگی های رویکرد توسعه سرزمینی روستایی است؛ بنابراین نوع حاکمیت توسعه در قالب ابعاد ترویج کشاورزی، توسعه یکپارچه، بالا به پائین و پائین به بالا بوده است. در مقابل کمترین توجه این نظام به ابعاد توانمندسازی، بازیگرمحوری، هوشمندسازی و توسعه شبکه ای بوده است؛ لذا پیشنهاد می شود که در برنامه ریزی های آتی توسعه روستایی این استان، در درجه اول چهارچوب توسعه در قالب قلمروها طرح ریزی شود، سپس تأکید و توجه صرف به رفع کمبودهای داخلی، توسعه خدمات و تأمین نهاده های تولید، تأکید بر برنامه ها و طرح های افزایش تولید و از این دست مسائل کاهش یابد
تأثیر عرف اجتماعی بر نگرش مفسران و فقها در زمینه «عدالت جنسیتی» با تأکید بر نظر کارن بائر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
170 - 205
حوزههای تخصصی:
با گذر زمان و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی هر دوره، تغییر نگرش مفسران و فقها اجتناب ناپذیر خواهد بود و دخالت دادن عرف و اقتضائات عصری در رویکرد تفسیری و استنباط های فقهی عالمان امری مسلم و حتی لازم به نظر می رسد. مباحث مربوط به «عدالت جنسیتی» و «سلسه مراتب جنسیتی» از مباحث چالش برانگیزی است که عالمان در هر دوره رویکرد خاصی را نسبت به آن اتخاذ کرده اند و بی تردید عرف جامعه می تواند بر نگرش عالمان به این مسائل اثرگذار باشد. کارن بائر در کتاب سلسله مراتب جنسیتی در قرآن: تفاسیر کهن، پاسخ های نو با اتخاذ این مبنا که برخی از آیات قرآن کریم مفهوم «سلسله مراتب جنسیتی» را دربردارند به بررسی تاریخی (درزمانی) تفاسیر مرتبط با آیات مذکور در منابع تفسیری سده های میانی تا مدرن پرداخته و ادعا می کند عرف اجتماعی بر شکل گیری نظریات تفسیری و فقهی مؤثر بوده است. در این پژوهش، ضمن ترجمه و دسته بندی اظهارنظرهای بائر، ادعای او در مورد تأثیر عرف اجتماعی بر تفسیر مفسران و استنباط های فقها به روش توصیفی-تحلیلی تبیین و نگرش عالمان نسبت به «عدالت جنسیتی» بررسی می شود. بر اساس نتایج مبتنی بر این تحقیق، در سده های میانی که عرف جامعه به برتری مردان متمایل بود، «سلسله مراتب جنسیتی» عین عدالت محسوب می شد؛ اما در دوره معاصر که عرف مقبول جامعه، تساوی زن و مرد است، «سلسله مراتب جنسیتی» ناقض عدالت در نظر گرفته می شود. در این میان، برخی عالمان تجدیدنظرطلب معتقدند در راستای عدالت جنسیتی، باید آیات ناظر بر سلسله مراتب جنسیتی بازتفسیر و احکام سنتی زنان با احکامی متناسب با عصر حاضر جایگزین شود. بی تردید، عرف اجتماعی می تواند به تفسیر دوباره آیات و تحول احکام منتهی شود؛ اما باید توجه داشت «عدالت جنسیتی» از منظر اسلام آن است که زن و مرد، با پذیرش تفاوت های طبیعی خود در نقش هایی متناسب با توانمندی های جسمی و روحی خویش قرار گیرند تا زمینه ساز سلامت خانواده و پویایی جامعه باشند.
واکاوی بحران حاشیه نشینی در مدیریت کلان شهری (با تأکید بر کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی از پیامدهای رشد سریع و ناهماهنگ برنامه های اقتصادی و افزایش دوگانگی های اجتماعی و اقتصادی است. ظهور و پیدایش حاشیه نشینی که آن را از فرزندان انقلاب صنعتی اروپا به شمار می آورند هم در جهان و هم در ایران از پیامدهای مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ درحال توسعه است.هدف از پژوهش حاضر واکاوی بحران حاشیه نشینی در مدیریت کلان شهری (با تأکید بر شهر تهران) در ابعاد مختلف و بررسی شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر و بررسی پیامدهای به وجود آمده براثر رشد و گسترش حاشیه نشینی برای سیستم مدیریت این کلان شهر و حاشیه نشینان و ارائه ی راهکارهایی جهت حل این معضل اجتماعی می باشد.دراین پژوهش به این سؤال پاسخ می گوییم که شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر در پیدایش و گسترش حاشیه نشینی چیست و چه راهکارهایی برای کاهش اثرات سوء و برطرف کردن این پدیده مطرح است؟ضروری به نظر می رسد که برای حل و رفع حاشیه نشینی تدابیری اندیشیده شود تا هم مشکلات ناشی از این پدیده به صورت بنیادی و ریشه-ای حل و رفع شوند و هم حاشیه نشینان بتوانند از زندگی و رفاه بالاتری برخوردار گردند.در این پژوهش تلاش شده تا این پدیده ی اجتماعی از جنبه های مختلف مورد مداقه قرار گیرد و به صورت خاص این معضل در تهران بررسی و جهت حل این مسئله راهکارهایی کارشناسانه ارائه گردد.در این راستا با بهره گیری از روش گرندد تئوری و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه کتبی با معاونان فرهنگی – اجتماعی مناطق 2، 4، 16، 18، 19، 20 و 21 شهرداری تهران 5 مقوله ی اصلی، 31 مقوله و 243 مفهوم به دست آمد.
شناسایی روندها و بینش های سفر مشتری در بازاریابی دیجیتال با رویکرد کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
298 - 322
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که کسب وکارها به طور فزاینده ای برای تعامل با مشتریان به پلتفرم های آنلاین متکی هستند، درک تفاوت های ظریف سفر مشتری دیجیتال برای توسعه استراتژی های بازاریابی مؤثر مهم است. هدف این تحقیق بررسی روندهای ادبیات سفر دیجیتالی مشتری از سال 2009 تا 2024 از طریق رویکرد کتاب سنجی است. این مطالعه به دنبال ارائه بینشی در مورد تکامل تحقیقات این حوزه و پیامدهای روندهای نوظهور برای محققان است. مبانی نظری تحقیق بر تعامل بین تئوری های رفتار مصرف کننده و پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات استوار است. در مجموع 1275 مقاله از پایگاه استنادی اسکوپوس با پیروی از پروتکل پریزما برای اطمینان از فرآیند انتخاب دقیق بازیابی شد. پس از اعمال معیارهای ورود و خروج، 462 مقاله مرتبط تالیف شده توسط 1429 فرد در 261 منبع برای تجزیه و تحلیل شناسایی شدند. این مطالعه از VOSViewer و R Studio برای انجام تحلیل جامع از روند انتشار، شبکه های استناد و الگوهای هم نویسندگی استفاده کرد. یافته ها چندین موضوع برجسته را نشان می دهند، از جمله تأثیر فناوری تلفن همراه بر تعامل مشتری، نقش شخصی سازی در افزایش تجربه کاربر، و اهمیت تعاملات رسانه های اجتماعی در شکل دهی ادراکات مصرف کننده. علاوه بر این، مطالعه نویسندگان و مؤسسات کلیدی را که به طور قابل توجهی در این زمینه مشارکت داشته-اند، شناسایی و الگوهای همکاری و انتشار دانش را برجسته می کند. تکامل موضوعات تحقیقاتی نشان دهنده پیشرفت های تکنولوژیکی گسترده تر است، که نشان دهنده تعامل پویا بین تحقیقات دانشگاهی و کاربردهای بازاریابی عملی است. یافته ها بر ضرورت تطبیق استراتژی های بازاریابان در راستای روندهای دیجیتالی نوظهور و رفتارهای مصرف کننده تاکید می کند.
بررسی تأثیر انسان سازی محتوای تبلیغاتی تولیدشده توسط هوش مصنوعی بر اعتماد و نگرش افراد در تبلیغات دیجیتال: نقش میانجی گری حضور اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی با سرعتی چشمگیر در حال تحول و پیشرفت است و اثرات مثبت آن در حوزه های مختلف به وضوح قابل مشاهده است. بااین حال، در سال های اخیر شاهد کاهش قابل توجه اعتماد عمومی به این فناوری در سطح جهان بوده ایم. آمارها نشان می دهند که اعتماد جهانی به هوش مصنوعی از ۶۲ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۵۴ درصد در سال ۲۰۲۴ کاهش یافته است. این روند کاهشی، ضرورت بررسی عوامل مؤثر بر اعتماد به هوش مصنوعی را نمایان می کند. این مطالعه با استفاده از نظریه حضور اجتماعی به بررسی تأثیر انسان سازی محتوای تبلیغاتی تولید شده توسط هوش مصنوعی بر اعتماد افراد نسبت به این فناوری می پردازد، به طوری که در این فرایند، متغیر حضور اجتماعی به عنوان یک متغیر میانجی عمل می کند. پژوهش به صورت آزمایشی طراحی شده و داده ها از افراد ساکن در تهران از طریق پرسش نامه و به روش نمونه گیری غیراحتمالی جمع آوری شده است. در مجموع،152 پاسخ معتبر از شرکت کنندگان دریافت گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. یافته های تجربی این مطالعه نشان می دهد که لحن صمیمانه در متن تولیدشده توسط هوش مصنوعی به عنوان نمادی از انسان سازی، باعث افزایش حضور اجتماعی می شود. حضور اجتماعی نیز به نوبه خود تأثیر مثبتی بر اعتماد دارد و رابطه انسان سازی و اعتماد را میانجی گری می کند. علاوه بر این، اعتماد به محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی موجب بهبود نگرش مثبت مشتریان می شود. این نتایج پیامدهای کاربردی مهمی برای بازاریابان و توسعه دهندگان دارد و نشان می دهد که استفاده از لحن دوستانه در ارتباطات هوش مصنوعی می تواند اعتماد را تقویت کرده و نگرش مشتری را بهبود بخشد.
تحلیل سبک های مدیریتی در سازمان های آموزشی مبتنی بر نوع شناسی نسل ها (شکاف نسلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
173 - 199
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم آموزشی جهان، عرصه تاخت وتاز ورود نسل های پی درپی یادگیرندگان، یاد دهندگان و مدیران با نیازها و ترجیحات منحصربه فرد خود است. کارآمدی و سازش هوشمندانه سیستم آموزشی با تحولات، نیازمند شناسایی ترجیحات و رویکردهای مدیران با توجه به شکاف نسلی و تنوع میان آنان است. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی رفتار مدیران مدارس برحسب تنوع نسلی آن ها با روش پژوهش کیفی روایت پژوهی در بخش گردآوری داده ها و تحلیل تماتیک در بخش پردازش داده ها، با روش نمونه گیری هدفمند بر روی دوازده نفر از مدیران نسل ایکس و وای استان البرز و تهران صورت گرفته است. نتایج حاصله ی پژوهش در هشت مقوله ی اصلی از ابعاد کلی مدیریتی شامل نگرش سیستمی، تصمیم گیری، توسعه و ارتقای سیستم، مدیریت تعارض، مدیریت بحران، مدیریت سرمایه و اولویت ها و سبک های ترجیحی مدیران، حاکی از بالاترین میزان اشتراک هر دو نسل مدیران در بخش مدیریت دانش در توسعه ی سیستم است و در مقوله های اولویت و سبک های ترجیحی خود در مدیریت هیچ گونه اشتراک نظر و رویکردی گزارش نشده است، مطابق یافته ها بیشترین مقدار اشتراکات بین دو نسل، در بخش نگرش استراتژیکی، مدیریت بحران و مدیریت سرمایه معنوی و مادی بود.
بررسی تأثیر برجستگی برند بر کُری خوانی برند با تأکید بر خریدهای وسواسی، اشتیاق و اضطراب برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
31 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: برندها دارایی های مهم سازمان ها شناخته می شوند که می توانند بر ادراک و رفتار مصرف کنندگان تأثیرگذار باشند. در بازار پیچیده و رقابتی امروز، مصرف کنندگان با گزینه های متنوعی روبه رو هستند و برای تصمیم گیری زمان محدودی دارند. روابط نزدیک با مصرف کنندگان وفادار، سرمایه حیاتی برای شرکت ها محسوب می شود که از طریق خرید مستمر، ارتباط شفاهی و حمایت از برند، به تقویت جایگاه برند کمک می کنند. کُری خوانی برند، نوعی رفتار ارتباطی تحریک آمیز، شامل تحقیر برندهای رقیب برای ارتقای جایگاه برند خود است و می تواند برای برندها هم فرصت و هم تهدید باشد. دل بستگی به برند، شامل اشتیاق، برجستگی و اضطراب برند، در رفتارهای مصرف کننده، مانند خرید وسواسی و کُری خوانی نقش مهمی دارد. خرید وسواسی به عنوان نوعی اختلال رفتاری، تأثیرهای منفی روانی و اقتصادی دارد و در عصر دیجیتال با رشد فناوری هایی همچون تلفن همراه و اینترنت، این رفتار بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت گوشی های هوشمند و رقابت شدید برندهای مطرح مانند اپل، سامسونگ، هوآوی، شیائومی و اچ تی سی، بررسی تأثیر ابعاد دل بستگی به برند و خرید وسواسی بر کُری خوانی برند، در میان مصرف کنندگان گوشی تلفن همراه در تهران اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف پُرکردن شکاف های تحقیقاتی موجود، به بررسی این روابط می پردازد تا به بازاریابان و کسب وکارها در توسعه استراتژی های مؤثر کمک کند و در نهایت وفاداری و موفقیت برند را افزایش دهد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع روش تحقیق کمّی و از نظر نحوه گردآوری و تجزیه وتحلیل داده ها توصیفی هم بستگی است. جامعه آماری این پژوهش، مصرف کنندگان گوشی تلفن همراه، از برندهای آیفون، سامسونگ، هواوی، شیائومی و اچ تی سی در شهر تهران است. با توجه به اینکه جامعه نامعلوم بود، برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران برای جامعه نامعلوم استفاده شد و تعداد نمونه ۳۸۵ نفر به دست آمد. روش نمونه گیری در این تحقیق، نمونه گیری تصادفی، از نوع خوشه ای چندمرحله ای بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه بود و در این راستا، از پرسش نامه جاپوترا و همکاران (۲۰۲۲)، در مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش، از طریق آزمون آلفای کرونباخ به تأیید رسید. روایی پرسش نامه نیز، از طریق روایی محتوایی و سازه ارزیابی و تأیید شد. فرضیه های پژوهش به کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری، در بستر نرم افزارهای آماری اسمارت پی ال اس ۳ و اس پی اس اس آزمون شدند. یافته ها: داده های توصیفی نشان داد که بیشتر افراد در گروه سنی ۲۵ تا ۳۵ سال (1/48 درصد) بودند و به ترتیب گروه های سنی 35 تا 44 سال (4/31 درصد)، 45 تا 54 سال (3/14 درصد)، 55 تا 65 سال (4/4 درصد) و بالای 65 سال (8/1درصد) در رتبه های بعدی قرار گرفتند. از لحاظ سطح تحصیلی، بیشتر آنان کارشناسی (1/35 درصد) بودند و به ترتیب، کارشناسی ارشد (19درصد)، دیپلم (9/17 درصد)، کاردانی (9/11 درصد)، زیردیپلم (9/10 درصد) و دکتری (2/5 درصد)، در رده های بعدی قرار گرفتند. یافته های بخش استنباطی حاکی از آن است که اشتیاق به برند، بر خرید وسواسی و کُری خوانی برند تأثیر مستقیم و معناداری دارد. اثر برجستگی برند، بر اشتیاق به برند و اضطراب برند و خرید وسواسی مثبت و معنادار است. همچنین، خرید وسواسی و اضطراب برند، بر کُری خوانی برند تأثیر مستقیم و معناداری دارد. نتیجه گیری: برجستگی یک برند، بر رفتار مصرف کننده، به ویژه بر کُری خوانی برند تأثیرهای چشمگیری دارد. خریدهای وسواسی، اشتیاق و اضطراب برند، همگی تحت تأثیر میزان دیده شدن یک برند در بازار هستند. زمانی که یک برند برجسته است، مصرف کنندگان به احتمال زیاد خریدهای وسواسی انجام می دهند و ممکن است هنگام تعامل با یک برند معروف، احساسات شدیدتری مانند اشتیاق یا اضطراب را تجربه کنند. بنابراین، بازاریابان باید هنگام توسعه استراتژی های برندسازی برای تعامل مؤثر با مخاطبان هدف خود، تأثیر برجسته بودن برند بر رفتار مصرف کننده را در نظر بگیرند. این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای تحقیقات آینده در زمینه تأثیرهای مختلف برجستگی برند بر رفتار مصرف کنندگان و همچنین، بهبود استراتژی های بازاریابی برندها استفاده شود.
ارائه چارچوب گزارشگری برای گزارش تفسیری مدیریت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
438 - 484
حوزههای تخصصی:
هدف: در دوران معاصر، با رشد روزافزون اقتصاد و گسترش بخش خصوصی، بازارهای مالی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در میان عوامل مؤثر بر کارایی بازارهای مالی، نحوه انتشار اطلاعات به ذی نفعان مختلف، نقشی تعیین کننده دارد. در حقیقت، روش انتقال اطلاعات یکی از اجزای اصلی کارایی بازار سرمایه به شمار می آید. گزارش تفسیری مدیریت، به عنوان گزارش مکمل صورت های مالی شرکت ها، در افزایش شفافیت بازار سرمایه با افشای اطلاعات مالی و غیرمالی شرکت ها نقش مهمی دارد. هدف این پژوهش، طراحی چارچوب گزارش تفسیری مدیریت و آزمون تجربی آن بر مبنای داده های کمی، به منظور ارائه چارچوب گزارشگری گزارش تفسیری مدیریت در ایران است که برای اولین بار انجام می شود.
روش: این پژوهش از روش تحقیق ترکیبی (آمیخته) استفاده می کند؛ از این رو ابتدا به شیوه تحلیل محتوای کیفی و بر مبنای کلیه اسناد و مدارک مربوط به مطالعات «بنیاد استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی» در زمینه گزارش تفسیری مدیریت و همچنین، سایر رهنمودها و چارچوب های گزارشگری مرتبط، چارچوب اولیه گزارشگری گزارش تفسیری مدیریت طراحی و فرضیه های مربوطه تدوین شدند. در ادامه، به منظور بومی کردن و ارائه چارچوب گزارشگری گزارش تفسیری مدیریت در ایران، داده های مربوط، به شیوه پیمایشی و بر مبنای پرسش نامه محقق ساخته، جمع آوری شد و هر یک از زیرمقوله های چارچوب گزارشگری با استفاده از آزمون تک نمونه ای ویلکاکسون تعیین و بر مبنای آزمون فریدمن رتبه بندی شدند.
یافته ها: بر مبنای یافته های بخش کیفی، چارچوب اولیه گزارش تفسیری مدیریت، مشتمل است بر پنج بُعد اهداف، ویژگی های کیفی، عناصر محتوایی، اطلاعات آینده نگرانه و اطلاعات مرتبط با موفقیت درازمدت شرکت. همچنین، بر مبنای یافته های بخش کمّی، هیچ یک از این ابعاد و زیرمقوله های آن ها رد نشدند؛ از این رو چارچوب گزارشگری گزارش تفسیری مدیریت ایران، در قالب پنج بُعد طراحی شد. این ابعاد عبارت اند از: ۱. اهداف، در قالب پنج هدف؛ ۲. ویژگی های کیفی، در قالب یازده ویژگی؛ ۳. عناصر محتوایی، در قالب شش عنصر محتوایی؛ ۴. اطلاعات آینده نگرانه، در قالب هفت اصل؛ ۵. اطلاعات مرتبط با موفقیت درازمدت شرکت، در قالب شش مقوله. همچنین، اهمیت نسبی هر یک از ابعاد چارچوب گزارشگری به ترتیب عبارت است از: ۱. اهداف؛ ۲. ویژگی های کیفی؛ ۳. اطلاعات آینده نگرانه؛ ۴. عناصر محتوایی؛ ۵. اطلاعات مرتبط با موفقیت درازمدت شرکت. افزون براین، زیرمقوله های هر یک از ابعاد چارچوب گزارشگری نیز بر مبنای اهمیت نسبی شان رتبه بندی شدند.
نتیجه گیری: چارچوب گزارشگری پیشنهادی این پتانسیل را دارد که به عنوان مرجعی ارزشمند برای نهادهای ناظر و تدوین مقررات بازار سرمایه، مانند سازمان حسابرسی و سازمان بورس و اوراق بهادار مورد بهره برداری قرار گیرد. با استفاده از این چارچوب، این نهادهای نظارتی می توانند استانداردها و رهنمودهای بومی را برای ارائه گزارش تفسیری مدیریت تدوین کنند. همچنین شرکت ها می توانند هنگام ارائه گزارش تفسیری مدیریت، از این چارچوب بهره برند. این امر رویکرد مناسب تر و مؤثرتری را برای گزارشگری گزارش تفسیری مدیریت، در چارچوب بازار سرمایه ایران تضمین می کند.
وحدت در عین کثرت: پیام روز ملی منابع انسانی (روز انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1-12
حوزههای تخصصی:
چهاردهمین سال نکوداشت روز ملی منابع انسانی، در 25 فروردین 1404 با شکوه خاصی برگزار شد و در اکثر سازمان های کشور رویدادهای ویژه ای در این روز به وقوع پیوست. هدف از نکوداشت روز ملی منابع انسانی، تمرکز بر انسان است. این رویداد برخلاف تفکر یک قرن اخیر اندیشمندان و مسئولان کشور است که تمرکزشان بر زمین و زیر زمین بوده است و انسان های روی زمین در اولویت نظری و عملی آن ها نبوده است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل نوآوری باز در کسب مزیت رقابتی در صنعت لوازم خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
481 - 525
حوزههای تخصصی:
هدف: در محیط متغیر امروزی، برای حضور و رشد در بازار رقابتی باید نسبت به رقبا، برتری داشت. بقا و رشد در چنین محیطی با تکیه بر نوآوری امکان پذیر است. محصولات برجسته و نوآورانه، فناوری پیشرفته و نوآوری در بازاریابی، اگر در خلق مزیت رقابتی مؤثر نباشند، اثری در موفقیت شرکت نخواهند داشت. نوآوری باز به شرکت ها توصیه می کند تا همان مقدار که به ایده های داخلی شرکت بها می دهند، به ایده های دنیای بیرون از شرکت نیز اهمیت دهند تا از این طریق به بازارهای مختلف دسترسی پیدا کنند و فرصت های بازار را شناسایی و برای شرکت مزیت رقابتی ایجاد کنند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی عوامل نوآوری باز در کسب مزیت رقابتی در صنعت لوازم خانگی است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و در دسته پژوهش های توصیفی تحلیلی قرار می گیرد. این پژوهش، در چهار گام اصلی اجرا شده است. در گام نخست، با استفاده از روش های کتابخانه ای، عوامل مؤثر نوآوری باز از پیشینه پژوهش استخراج شد. در گام دوم، عوامل و زیرعوامل استخراج شده از ادبیات پژوهش، در معرض خبرگان صنعت لوازم خانگی قرار داده شد و با استفاده از روش دلفی فازی ۱۰ دسته عامل و ۴۵ زیرعامل مهم شناسایی و طبقه بندی شد. سپس با توجه به عوامل و زیرعوامل انتخاب شده، یک مدل سلسله مراتبی سه سطحی به دست آمد که سطح اول آن، رتبه بندی عوامل و زیرعوامل مؤثر بر نوآوری باز در کسب مزیت رقابتی بود. در سطح دوم عوامل مؤثر نوآوری باز و در سطح سوم زیرعوامل مربوط به هر عامل قرار گرفت. در گام سوم، بر اساس مدل سلسله مراتبی پژوهش، جدول مقایسه های زوجی تشکیل و در قالب پرسش نامه مقایسه های زوجی در اختیار خبرگان قرار گرفت. سپس برای استخراج وزن عوامل و زیرعوامل، از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد که از روش های متداول تصمیم گیری چندشاخصه است. در گام چهارم عوامل و زیرعوامل نوآوری باز در کسب مزیت رقابتی در صنعت لوازم خانگی اولویت بندی شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که از نظر خبرگان صنعت لوازم خانگی، عوامل بازاریابی نوآورانه، راهبردی، توسعه خلاقیت و فرهنگی، مهم ترین عوامل در بین عوامل ده گانه هستند. از میان زیرعوامل بازاریابی نوآورانه، متغیرهای بازاریابی و مشتری گرایی، از میان زیرعوامل راهبردی، تأمین منابع استراتژیک و نگرش کارکنان به نوآوری باز، از میان زیرعوامل توسعه خلاقیت، طوفان فکری و روش اسکمپر و از میان زیرعوامل فرهنگی، هم سویی اهداف و یادگیری سازمانی مهم ترین زیرعوامل هستند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، عامل بازاریابی نوآورانه از نظر خبرگان، به عنوان مهم ترین عامل نوآوری باز در کسب مزیت رقابتی انتخاب شده است. بازاریابی نوآورانه در صنعت لوازم خانگی، می تواند به توسعه محصولات جدید و نوآورانه در این صنعت منجر شود. همچنین رقابت پذیری بین برندها و شرکت های تولیدکننده لوازم خانگی را افزایش می دهد و در نهایت باعث بهبود تجربه مصرف کاربران و افزایش تقاضا برای محصولات نوآورانه و در نتیجه، ایجاد مزیت رقابتی در این صنعت می شود. متغیرهای بازاریابی نوآورانه عبارت اند از محصول نوآورانه، ترفیع نوآورانه، قیمت گذاری نوآورانه و توزیع نوآورانه محصول که در کسب مزیت رقابتی در شرکت های لوازم خانگی تأثیر بسزایی دارد.
Parental Overcontrol and Adolescent Social Withdrawal: The Mediating Role of Fear of Evaluation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the relationship between parental overcontrol and adolescent social withdrawal, with fear of negative and positive evaluation as potential mediating variables. Methods: The research employed a descriptive correlational design and included a sample of 551 Nigerian adolescents selected based on the Morgan and Krejcie table. Data were collected using standardized self-report instruments: the Psychological Control Scale–Youth Self-Report (PCS-YSR) for parental overcontrol, the Brief Fear of Negative Evaluation Scale (BFNE), the Fear of Positive Evaluation Scale (FPES), and the Withdrawn/Depressed subscale of the Youth Self-Report (YSR). Descriptive statistics and Pearson correlation coefficients were calculated using SPSS-27, and Structural Equation Modeling (SEM) was conducted via AMOS-21 to examine direct and indirect pathways among the variables. Findings: Pearson correlation analysis showed that parental overcontrol was significantly associated with fear of negative evaluation (r = .51, p < .001), fear of positive evaluation (r = .47, p < .001), and social withdrawal (r = .42, p < .001). SEM results confirmed that the structural model had good fit indices (χ² = 146.23, df = 84, χ²/df = 1.74, CFI = 0.97, RMSEA = 0.041). Parental overcontrol had significant direct effects on fear of negative evaluation (β = .51, p < .001), fear of positive evaluation (β = .48, p < .001), and social withdrawal (β = .27, p < .001). Both fears significantly predicted social withdrawal (FNE: β = .45, p < .001; FPE: β = .38, p < .001). Indirect effects of parental overcontrol on social withdrawal via FNE (B = 0.19, p < .001) and FPE (B = 0.14, p < .001) were also significant. Conclusion: These findings highlight that fear of evaluation—both negative and positive—serves as a psychological mechanism linking parental overcontrol to social withdrawal in adolescents, emphasizing the importance of addressing cognitive-affective vulnerabilities in preventive and therapeutic interventions.
فنّاوری دیجیتال و ارتقاء پژوهش های نهج البلاغه / پنجمین نشست از سلسله نشست های نهج البلاغه پژوهی دیجیتال در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم
به همت مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)، پنجمین نشست از سلسله نشست های نهج البلاغه پژوهی دیجیتال در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم برگزار شد. این جلسه، با موضوع «فنّاوری دیجیتال و ارتقاء پژوهش های نهج البلاغه» و سخنرانی حجّت الاسلام والمسلمین استاد احمد غلامعلی، عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث و معاون پژوهشی پژوهشکده علم و معارف حدیث دارالحدیث انجام گرفت. آنچه در این نوشتار می خوانید، خلاصه ای از مهمّ ترین مطالب مطرح شده و نیز گفت وگوی صورت گرفته با ایشان در حاشیه این نشست است که امیدواریم برای خوانندگان و علاقه مندان گرامی قابل استفاده باشد.
شناسنامه دیجیتال حدیث / ششمین نشست از سلسله نشست های نهج البلاغه پژوهی دیجیتال در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم
به همّت مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)، ششمین نشست از سلسله نشست های نهج البلاغه پژوهی دیجیتال در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم برگزار شد. این جلسه، با موضوع «شناسنامه دیجیتال حدیث» و سخنرانی حجّت الاسلام والمسلمین استاد سید محمدکاظم طباطبایی، عضو هیأت علمی و استادیار گروه نهج البلاغه و رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث انجام گرفت. آنچه در این نوشتار می خوانید، خلاصه ای از مهمّ ترین مطالب مطرح شده و نیز گفت وگوی صورت گرفته با ایشان در حاشیه این نشست است که امیدواریم برای خوانندگان و علاقه مندان گرامی قابل استفاده باشد.
Investigating the Effect of Narcissistic Tendencies on Marital Relationship Stability and the Mediating Role of Emotional Maturity in Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effect of narcissistic tendencies on marital relationship stability and examine the mediating role of emotional maturity in couples. Methods and Materials: This study employed a descriptive-correlational design and was conducted among married couples residing in Chaharmahal and Bakhtiari Province, Iran. A total of 384 couples were selected using multistage cluster sampling. Inclusion criteria included at least two years of marital experience and no history of severe psychological disorders. Data were collected using three standardized instruments: the Marital Instability Index (MII), the Narcissistic Personality Inventory (NPI), and the Emotional Maturity Scale (EMS). The psychometric properties of these tools were confirmed through Cronbach’s alpha and split-half reliability. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation, and structural equation modeling (SEM) via SPSS and AMOS software. Bootstrapping was also employed to test the mediating effect. Findings: The results revealed that narcissistic tendencies were significantly and negatively associated with marital relationship stability (β = -0.32, p < .001). Emotional maturity was found to have a significant positive effect on marital stability (β = 0.43, p < .001) and a significant negative relationship with narcissistic tendencies (β = -0.38, p < .001). Importantly, emotional maturity partially mediated the relationship between narcissistic tendencies and marital stability (indirect effect β = -0.16, p < .01), and the total effect of narcissism on marital instability was substantial (β = -0.48, p < .001). The proposed model demonstrated a good fit to the data with acceptable fit indices. Conclusion: The findings suggest that narcissistic traits undermine marital stability directly and indirectly by reducing emotional maturity. Emotional maturity serves as a protective factor that enhances relational resilience. These results highlight the importance of addressing emotional development and personality traits in marital counseling and relationship education.
هدایت فرهنگ سیاسی دانشجویان با اتخاذ رویکرد الگوسازی: تحلیل محتوای بیانات رهبر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
7 - 40
حوزههای تخصصی:
الگوها و گروه های مرجع امروزه به عاملی جهت خودآگاهی و یا ازخودبیگانگی افراد مبدل گردیده اند و شخصیت های اثرگذار و رهبران سیاسی کشورها از این گروه ها در حیات و پویایی فرهنگ سیاسی جوانان و دانشجویان استفاده می نمایند. سوال اصلی پژوهش حاضر چنین قابل طرح می باشد که تا چه میزان معرفی الگوها و گروه های مرجع توسط رهبر انقلاب اسلامی برای دانشجویان امکان تعیین و هدایت فرهنگ سیاسی آنها را منطبق با مشخصه فرهنگ سیاسی مطلوب فراهم نموده است؟ فرضیه پژوهش حاضر اکتشافی بوده و با اتخاذ رویکرد توسعه ای و با بهره گیری از روش کمی و کیفی و جمع آوری داده ها از طریق روش های کتابخانه ای، تحلیل محتوای «کمی و کیفی» 205 سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در بازه زمانی (1397-1402) و همچنین روش پیمایشی در چارچوب تنظیم پرسشنامه و تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار SPSS و ExCel اقدام به پاسخ به سوال اصلی نمودیم. یافته ها نشان می دهد که رهبر انقلاب اسلامی 11 گروه مرجع به همراه 18 ویژگی اثرگذار بر فرهنگ سیاسی را ترسیم نمودند که مشخص گردید از میان 209 دانشجو از 44 دانشگاه و 18 استان کشور، 66/40 درصد فاقد الگو و 33/59 درصد دارای الگو بودند. همچنین 26/16درصد از دانشجویان موافق ویژگی های ترسیم شده، 11/75درصد نسبتاً موافق و 61/8درصد نسبتاً مخالف بودند. همچنین 3 گروه مرجع دانشجویان به ترتیب اهمیت الگوهای دینی و شهدا، خانواده و مفاخر علمی می باشد. بر این اساس یافته ها نشان می دهد که دولت و دستگاه های فرهنگی اثرگذار بر الگوسازی برای جوانان عملکرد مناسبی نداشته و ضرورت برنامه ریزی دقیق تر با کمک متخصصان حوزه فرهنگ احساس می شود.
نقش بحران اخلاقی (اجتماعی) در بحران فروش در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
389 - 404
حوزههای تخصصی:
گرچه نظام بانکی کشور متعهد به اجرای اسناد بالادستی است و همواره سعی داشته است مجری منشورهای اخلاقی مدون خود باشد، اما یک پیشنهاد مطلوب برای ترویج مسئولیت اخلاقی در بانک ها و نهادینه سازی بیشتر این فرهنگ مفید و موثر در نظام بانکی کشور، آن است که بانک مرکزی با تدوین مجموعه ای از کدهای اخلاقی، آن ها را جهت اجرا به شبکه بانکی ارائه دهد. تدوین و ابلاغ این کدها و در ادامه نظارت و ارزیابی و رتبه بندی بانک ها قادر خواهد بود رقابتی در بین بانک ها در انجام فعالیت های اخلاق مدار جهت کسب رتبه های برتر به وجود آورد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش بحران اخلاقی (اجتماعی) در بحران فروش در صنعت بانکداری ایران است. پژوهش حاضر، از نوع کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت گرفته است. برای شناسایی نقش بحران اخلاقی (اجتماعی) بر بحران فروش بانکی، اقدام به استخراج عوامل شکل دهنده بحران اخلاقی(اجتماعی) که بر روی بحران فروش بانکی موثر هستند پرداختیم. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و از نوع قضاوتی بوده است. در این نمونه گیری هدفمند قضاوتی، قصد ما انتخاب مواردی است که با توجه به هدف پژوهش، اطلاعات زیادی داشته باشند، لذا مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 15 نفر از جامعه بانکداری (مدیران تحقیق و توسعه و مدیران بانکداری شرکتی بانک های تجاری خصوصی) انجام شده است. برای بررسی حجم نمونه کیفی از روش نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع داده ها استفاده نمودیم. عوامل شکل دهنده بحران اخلاقی(اجتماعی) که بر روی بحران فروش بانکی موثر هستند، در قالب در قالب ۲ تم اصلی، ۲ تم فرعی و 21 مفهوم استخراج شدند. یافته ها نشان داد که مولفه های تاثیرگذار بحران اخلاقی (اجتماعی) که منجر به بحران فروش بانکی می شوند عبارتند از: عوامل اجتماعی و محرک های داخلی (اخلاقی). نتایج نشان داد عواملی اجتماعی مانند تغییر انتظارات و تغییر نگرش سرمایه گذاران و مشتریان ، نرخ بالای بیکاری و کاهش سرمایه اجتماعی بانکها (عدم اعتماد به بانک ها بخاطر عدم توجه به مسایل مورد اهمیت مردم (اقتصادی و سیاسی و ..) بعلاوه عوامل اخلاقی از جمله فساد داخلی بانکی در میان کارکنان در ارتباط با مشتریان، ارتباط نامناسب با مشتریان و عدم رضایتمندی مشتریان از خدمات بانکی ، رفتار غیر اخلاقی و صرفا منطبق با منطق اقتصادی و عدم وام دهی مبتنی بر اعتماد در نهایت بیشترین فراوانی در تشدید بحران فروش بانکی دارند.
کنش گفتاری اندیشه های ایرانشهری عنصرالمعالی بر اساس دیدگاه آستین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
371 - 388
حوزههای تخصصی:
استفاده از نظریههای زبانشناسی در تحلیل آثار ادبی میتواند تمهیدات مناسبی را در اختیار محققان قرار دهد. نظریهی کنش گفتاری به عنوان یک نظریهی کاربرد شناسانه، گفتار را یک کنش اجتماعی و ارتباطی میداند و با بررسی زبان در بافت، در پی کشف زوایای پنهان معانی است.در این مقاله که با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش تحلیل محتوا انجام گرفته، سعی شده است مختصات و مولفه های اندیشه ی ایرانشهری عنصر المعالی در قابوس نامه، از دیدگاه کنش های گفتاری جان لانگشاو آستین مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا تحلیلی قوی تر از اندیشه ی وی، به دست آید. یافته های پژوهش دلالت بر این دارد که عنصر المعالی اندیشه های ایرانشهری را صرفا در معنای تحت اللفظی آن مطرح نمی کند، بلکه هدف او کنش تاثیری در مخاطب است. به واقع، قصد عنصرالمعالی از بیان و نوشتن مختصات و مولفههای اندیشهی ایرانشهری، ابلاغ و انشای پند، نظر و حکم خود است. گویی عنصرالمعالی خود را موظف میداند با نوشتن و تدوین قابوسنامه، عملی را انجام دهد و بالاخره اینکه زبانِ عنصرالمعالی آن اندازه که کاری را انجام می دهد، به روشنی آن را بیان نمیکند.








