فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۸٬۳۶۳ مورد.
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
شتاب بالای تورم در یک دهه گذشته، هزینه ی زندگی را در کلان شهر تهران با افزایش مواجه ساخته است. گزارش برنامه جهانی غذا (WFP) نشان می دهد استان تهران در مقایسه با سایر استان های ایران بالاترین میزان نابرابری رفاه را دارد و بخش قابل توجهی از جمعیت استان تنها سیری شکمی دارند. این مسئله سبب شده تا ابتلا به کوتاهی قد، بیماری های قلبی عروق ی، سرطان ها، چ اقی، دیاب ت، پوسیدگی دندان و بیماری های گوارشی در میان خانوارهای تهرانی افزایش یابد. در این راستا اگر چه با تصمیم کارگروه سلامت و امنیت غذایی و مشارکت دستگاه های مختلف برنامه هایی به منظور ارتقاء سطح سلامت و تغذیه ساکنان استان انجام گرفته است، اما شیوع نارسایی ها و بیماری های مختلف ممکن است در نتیجه کمبود مواد مغذی در سبد غذایی و در نتیجه ناامنی غذایی باشد. از آن جا که تأمین سلامت و امنیت غذایی از اهداف راهبردی سند چشم انداز بیست ساله کشور است، در این مطالعه ابتدا بر اساس طبقه بندی گروه کالایی مرکز آمار ایران و با استفاده از ماتریس عملکرد تغذیه ای، سطح دریافت مواد مغذی در دهک های مختلف درآمدی استان تهران در سال 1397 بررسی شده است. سپس با استفاده از روش جورسازی مصرف مواد مغذی، تنوع و امنیت غذایی دهک های درآمدی استان تحلیل شده است. نتایج نشان داد که وضعیت دریافت کلسیم، آهن و ویتامین C در میان خانوارهای دهک پائین درآمدی استان تهران بسیار ناگوار است و یک فرد بالغ در سه دهک پائین درآمدی روزانه تنها حدود 14، 487 و 75 میلی گرم از این سه ماده مغذی را دریافت نموده است. در مورد سایر مواد مغذی نیز یک فرد بالغ در سه دهک پائین درآمدی پروتئین و ویتامین A را به ترتیب معادل 72 میلی گرم و 551 میکروگرم دریافت نموده که در سطح حداقل مورد نیاز روزانه است و تنها کربوهیدرات و ویتامین B1 به ترتیب به میزان 339 گرم و 1/5 میلی گرم دریافت شده که بالاتر از حداقل نیاز روزانه می باشد. شایان ذکر است که در همه دهک های درآمدی سطح دریافت کربوهیدرات بیش از سه برایر آستانه مورد نیاز روزانه فرد بالغ است (130 گرم). نهایت آن که بر اساس نتایج خانوارها در سه دهک پائین درآمدی نسبت به سایر دهک ها تنوع و امنیت غذایی پایین تری دارند.
تغییر اقلیم و پیامدهای آن بر امنیت غذایی در منطقه خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
95 - 128
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم به یکی از چالش های بشر در سده اخیر مبدل شده است به طوری که بخش کشاورزی یکی از اصلی ترین بخش های متأثر از این پدیده می باشد. این تحقیق به بررسی تغییر اقلیم و پیامدهای آن بر عملکرد و ریسک عملکرد محصول های منتخب و همچنین بر امنیت غذایی در منطقه خراسان می پردازد. بدین منظور از مدل داده های ترکیبی و رویکرد تابع تولید تصادفی جاست و پاپ برای بررسی اثرگذاری تغییر اقلیم بر عملکرد و ریسک عملکرد محصول ها در شهرستان های منتخب استفاده شد. همچنین در این تحقیق، روش SDSM برای تولید متغیرهای اقلیمی دمای بیشینه، دمای کمینه و بارش با استفاده از خروجی های مدل CanESM2 برای سال 2030 استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای دمای بیشینه، دمای کمینه و بارش اثر معنی داری بر عملکرد محصولات موردبررسی دارد. به طوری که این عامل ها منجر به کاهش تولید گندم آبی، جو آبی و جو دیم در سال2030 در مقایسه با سال پایه می شود. یافته ها نشان می دهد، در سناریوهای اقلیمی RCP 2.6, 4.5, 8.5 موجودی سرانه گندم از 22/148 به ترتیب به 44/104، 51/107 و 83/109، و برای محصول جو از 28/74 به ترتیب به 94/47، 19/54 و 79/62 کیلوگرم به ازای هر نفر کاهش و برای محصول سیب زمینی از 24/26 به ترتیب به 37/25، 53/25، 24/27 کیلوگرم به ازای هر نفر تغییر خواهد کرد. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود راهکارهای سازگاری با تغییر اقلیم همچون سرمایه گذاری بر روی فناوری های نوین موردتوجه سیاست گذاران بخش کشاورزی قرار گیرد.
سنجش تأثیر کاهش آب بر تولید بخش های اقتصادی با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
320 - 307
حوزههای تخصصی:
آب گرانبهاترین ثروتی است که در اختیار بشر قرارگرفته، امروزه جوامع بین المللی از اهمیت آب در جهت داشتن رشد اقتصادی پایدار در زمان حال و آینده آگاه اند. در این مطالعه، تأثیر کاهش منابع آب بر بخش های اقتصادی و زیرشاخه های کشاورزی از طریق یک مدل ماتریس حسابداری اجتماعی بررسی شد. نتایج آن در قالب آثار مطلق و نسبی ارائه شده است. آثار و تبعات مستقیم و غیرمستقیم کاهش 10 و 50 درصد منابع آب منجر به کاهش تولید 4/3 و22 درصد از دید تقاضا کننده، 7/4 و 24 درصد از دید عرضه کننده برای محصولات کشاورزی شده است. از منظر تقاضا کننده کاهش منابع آب به میزان 10 درصد، 5/10درصد کاهش تولید در سایر بخش های اقتصادی داشته است. آثار نسبی کاهش10 درصدی آب از منظر عرضه کننده نشان می دهد که بیشترین کاهش مربوط به بخش های آب و سایر معادن بوده است. کاهش نسبی منابع آب از منظر تقاضا کننده بیشترین تاثیر را بر بخش آب و دامپزشکی می گذارد. از منظر آثار مطلق تقاضا کننده و عرضه کننده، میزان آسیب پذیری خانوارهای شهری ناشی از کاهش منابع آب بیش از خانوارهای روستایی بوده است. از منظر آثار نسبی عرضه کننده ، بیشترین تاثیر کاهش درآمد بر خانوارهای کم درآمد شهری از منظر تقاضا کننده مربوط به خانوارهای کم درآمد روستایی می باشد.کاهش نسبی منابع آب از منظر تقاضا کننده بر روی عامل سرمایه تاثیر بیشتری از عامل کار دارد.
بهینه سازی الگوی کشت در چارچوب اهداف کشاورزی اقلیم-هوشمند: مطالعه موردی شبکه آبیاری درودزن- ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
422 - 407
حوزههای تخصصی:
سیستم های نوین آبیاری به عنوان یک راهبرد انطباقی برای مدیریت اثرات تغییر اقلیم و بهبود امنیت آب در نظر گرفته می شود. استفاده از چنین سیستم هایی علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب، چالش هایی را در زمینه افزایش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای ایجاد کرده است. اگرچه برخی از مطالعات اخیر تحلیل های ارزنده ای از رابطه بین آب و انرژی در سیستم های آبیاری کشاورزی ارائه کرده اند، اما توجه همزمان به بهره وری، سازگاری و کاهش اثرات مخرب محیط زیستی در بهینه سازی الگوی کشت یک سیستم کشاورزی به عنوان یک ضرورت اساسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. کشاورزی اقلیم-هوشمند به عنوان یک مفهوم برنامه ای قوی که به این سه هدف می پردازد، پتانسیل یک راه حل برد سه جانبه را ایجاد کرده است. این مطالعه با توسعه یک مدل یکپارچه اقتصادی-هیدرولوژیکی-محیط زیستی به نام WECSAM در سطح حوضه، متشکل از یک مدل هیدرولوژیکی به نامWEAP و یک مدل بهینه سازی چند-هدفه و ترکیب آن با مفاهیم ردپای آب، ردپای انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای در چارچوب کشاورزی اقلیم-هوشمند، در جهت پر کردن این خلأ است. این مدل برای منطقه شمالی حوضه آبریز بختگان به نام شبکه آبیاری درودزن اجرا شد. نتایج مدل WECSAM نشان داد که با بهینه سازی همزمان اهداف متناقض حداکثرسازی سود اقتصادی و حداقل سازی ردپای آب، ردپای انرژی و انتشار دی اکسید کربن، در مقایسه با مدل تک- هدفه حداکثرسازی سود، باعث کاهش 2/8 درصد ردپای آب، کاهش 2/21 درصد ردپای انرژی، کاهش 9/6 درصد انتشار انتشار دی اکسید کربن و کاهش 4/7 درصد سود اقتصادی می شود. سهم سیستم قطره ای در آبیاری الگوی کشت آب-هوشمند، انرژی-هوشمند و اقلیم-هوشمند 5/54 درصد و برای سیستم بارانی نیمه متحرک 2/26 درصد است، در حالی که سیستم بارانی کلاسیک ثابت کمتر از یک درصد از آبیاری الگوی کشت بهینه را به خود اختصاص می دهد.
Identifying the Main and Secondary components Affecting Organizational Agility in the Petroleum University of Technology(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This applied research carried out to identify the main and secondary components affecting organizational agility in the University of Petroleum Industry in Iran. In the qualitative section, by reviewing the researches and using a designed questionnaire, 13 hypotheses affecting the organizational agility of the University of Petroleum Industry have been evaluated. The statistical population includes 229 experts working in Ahvaz, Abadan, Tehran and Mahmoudabad colleges. According to the recommended results, out of 42 identified sub-components, 39 components have been confirmed as well as all 13 main hypotheses. The results show that the main effective components with organizational agility followed as organizational agility, human resource value creation, organizational leadership, strategic agility of managers, ICT management, training and empowerment of faculty and staff, establishing knowledge management, strengthening university infrastructure and university culture. It should be noted that SMART PLS software and partial squares technique were used to evaluate the hypotheses verification and recommended solutions.
Designing an Inter-Organizational Cooperation Management Model in Oil Companies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The validity of the questionnaire was confirmed using CVR index, as well as exploratory and confirmatory factor analysis while its reliability was evaluated using Cronbach's alpha. Data analysis was performed using Delphi technique, one-sample t-test, and structural equation modeling in SPSS and Lisrel statistical software. Based on the obtained results, four dimensions, 17 components, and 63 indicators were identified for the inter-organizational cooperation management model in oil companies in the Pars Energy Special Economic Zone. Environmental, cultural, organizational, and leadership style dimensions are known as the dimensions of inter-organizational cooperation management in oil companies in the Pars Energy Special Economic Zone. Such factors had the most significance among the identified dimensions of environmental dimension with load factor of 0.99, cultural dimension with load factor of 0.82, organizational dimension with load factor of 0.79 and leadership style dimension load factor of 0.89, respectively, than other dimensions to the concept of inter-organizational cooperation management model in oil companies in the Pars Energy Special Economic Zone. The results indicated that the designing the inter-organizational cooperation management model is divided into four dimensions of environmental, leadership, cultural and organizational dimensions. Environmental dimension includes political, business process, economic, developmental, legal, and technology. Cultural dimension includes the components of conflict management, information sharing, participation, and commitment. Organizational dimension includes the components of philosophy, processes, coordination, and strategy. Leadership style dimension encompasses the components of collaborative leadership, multidisciplinary decision making, and adaptation to management style.
How Has Coronavirus outbreak affected Regional Energy Integration? Lessons and Recommendations for Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Making an agreement between Iran and an integrated countries bloc like Shanghai Cooperation Organization or Eurasian Economic Union to boost energy trade is considered as an efficient factor to improve multilateralism and regionalism of Iranian economy. However, the outbreak of COVID-19 has had caused serious and unprecedented consequences on globalization and regionalization. This research seeks to find out the relationship between COVID19 and regional energy integration for two cases of South Asia and the Eurasian Economic Union (EEU). To estimate the coefficients of variables, the panel data framework based on quarterly data over 2010Q1-2020Q2 is employed. The major results reveal that the COVID19 pandemic is found to be a serious challenge for regional energy integration in these two unions, particularly the integration of larger economies which are more developed and have a higher level of trade liberalization are disturbed by this pandemic. A policy implication based on the conclusions is that Iran may try to make regional energy integration with its neighbors and trading partners. However, to reduce the long-run negative impacts of pandemic, Iran and its energy trade partners should make a plan to determine types and magnitudes of negative impacts of pandemic, regulating monetary and fiscal policies to encounter with the negative influences. To the best of author’s knowledge, despite some earlier researches, there is not any existing literature focusing on how the Corona affects the economic integration. Therefore, this paper tries to fill in this literature gap.
Strategic Management Environmental Pattern in National Iranian Oil Company(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose and necessity of research: The main issue of this research emerged when we looked a huge amount of strategy formulation in various petroleum companies in Iran, in which, those documents followed the classical patterns (such as David model) of strategy formulation, on the prescriptive-consecutive paradigm, with no face of the environmental approaches to conduct the planning process of strategy formulation. In this article, we suggest the pattern of Reeves, Hannes and Sinha (2015), in order to choose and execute the right approach for National Iranian Oil Company (NIOC)’s strategy formulation. Research Methodology: This research is developmental, explanatory and quantifiable research. The research strategy was survey and by its application, the information needed to determine the degree of NIOC environmental strategic dimensions and prioritization of different patterns of strategy formulation in NIOC, were achieved. Research Findings: The shared value strategy, shaped NIOC as the leader of oil and gas industry in the various domestic industry and above all into the international market as the OPEC joint partner. It seems that NIOC organizational culture adapt with the shared value strategy according to creation, lead, and membership in the share of crude export with OPEC and non-OPEC collaboration during the ages. Therefore, NIOC should craft the shared value strategy for the niches of oil and gas markets.
Effectiveness Function of Entrepreneurial Outsourcing Regarding Bureaucratic Culture Themes in Golestan Gas Company(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is choosing the effectiveness function of entrepreneurial outsourcing under themes of bureaucratic culture in Golestan Gas Company by Analysis CARD and Developed Theory of Rough (ERST). The statistical population of the study included two qualitative and quantitative sections, in which 14 experts in the fields of management and entrepreneurship participated in the form of panel members and in the quantitative section, 25 managers and deputies in different layers of the gas company in Golestan province also participated. The basis of the analysis in this study was content analysis in order to identify the functional components of entrepreneurial outsourcing and propositions of bureaucratic culture themes. Raff's analysis set was also used for matrix analysis to identify the most important stimulus for promoting entrepreneurial outsourcing in the first section, and in the second section to select the most effective entrepreneurial outsourcing function under the theme of bureaucratic culture. The results showed that the most important proposition of bureaucratic culture is the proposition of codified systems and the most effective function of entrepreneurial outsourcing in Golestan Gas Company was strategic.
رقابت پذیری صادراتی ایران در زنجیره عرضه رب گوجه فرنگی در بازارهای هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
406 - 397
حوزههای تخصصی:
صادرات محصولات کشاورزی و صنایع تبدیلی از راهبردهای توسعه صادرات و رشد پایدار اقتصادی در کشورهای در حال توسعه به شمار می رود. از آنجا که ایران در صادرات گوجه فرنگی و رب گوجه در سال های اخیر در بین ده کشور برتر جهان جای داشته است، هدف این مطالعه مقایسه ساختار بازار جهانی این دو محصول به عنوان دو حلقه از زنجیره عرضه گوجه فرنگی و محاسبه مزیت نسبی آشکار شده صادرات آنها در جهان و کشورهای هدف ایران تعیین شد. براساس نتایج، ساختار بازار جهانی هر دو محصول در دوره 2018-2010 با وجود سهم بالای چهار قدرت برتر بازار، در بیشتر سال ها انحصار چندجانبه باز بوده است که بیانگر سهم اندک بیشتر رقبا و رقابت زیاد بین آنها است. اما با توجه به سهم زیاد و ثبات رهبری بازار، امکان گرفتن سهم کشورهای بزرگ برای رقبای کوچک، اندک است. از این رو، پیشنهاد می شود، ایران با متوسط سهم 61/1 درصدی در بازار گوجه و 30/5 درصد در بازار رب، تعدادی از بازارها را که در آنها از قدرت رقابت پذیری بیشتری برخوردار است، برای نفوذ، توسعه بازار و برندسازی در اولویت قرار دهد. به طور میانگین صادرات گوجه فرنگی به کشورهای ترکمنستان، عراق و افغانستان برای ایران بیشترین مزیت نسبی را داشته و همچنین صادرات رب گوجه فرنگی نیز به کشورهای ذکر شده دارای بیشترین مزیت نسبی برای ایران بوده است که پیشنهاد می شود، تعدادی از بازارها را که در آنها براساس شاخص مزیت نسبی آشکار شده از قدرت رقابت پذیری و پایداری برخوردار است، از جمله بازارهای ترکمنستان و افغانستان را در اولویت نفوذ، توسعه بازار و برندسازی قرار دهد. شایان ذکر است، با توجه به مزیت نسبی بالاتر رب گوجه در مقایسه با گوجه فرنگی، ارزش افزوده بالاتر آن، امکان برندسازی بیشتر و قابلیت نگهداری و حمل و نقل، توصیه می شود، با توسعه سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی و تکمیل زنجیره عرضه و بازاریابی، توسعه بازار صادراتی رب گوجه فرنگی در اولویت کشور قرار گیرد.
نقش منابع تجدیدپذیر و تکنولوژی تبدیل نیروی الکتریکی به گاز (G2P) در تاب آوری یک هاب انرژی در شرایط قطعی شبکه گاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هاب انرژی به عنوان مدلی برای مطالعه یکپارچه زیرساخت های مختلف انرژی تعریف شده، که به شبکه های برق و گاز طبیعی متصل بوده و به وسیله مبدل ها و ذخیره سازهای مختلف، تقاضای مختلف مصرف کنندگان را تأمین می کند. امنیت تأمین تقاضای مصرف کنندگان در طول قطعی شبکه گاز به این دلیل که مهم ترین اجزای هاب با سوخت گاز کار می-کنند، مسئله مهمی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد. در این مقاله، چارچوبی برای ارزیابی تاب آوری هاب در شرایط قطعی شبکه گاز ارائه شده است. همچنین به منظور بهبود تاب آوری از منابع تجدیدپذیر و تکنولوژی(برق به گاز) G2P استفاده شده است. کارآیی چارچوب پیشنهادی از طریق شبیه سازی مطالعات موردی متعدد بررسی شده است. در نهایت تأثیر مشارکت منابع تجدیدپذیر و G2P در شرایط قطعی شبکه گاز به وسیله یک شاخص عددی محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد که میزان تاب آوری تنها با وجود منابع تجدیدپذیر و مشارکت منابع تجدیدپذیر و G2P به طور همزمان به ترتیب 78/6%و 12/20% بهبود می یابد.
بررسی رابطه بین نرخ رشد و سودآوری شرکتهای صنایع غذایی بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
59 - 77
حوزههای تخصصی:
افزایش توجه به صنایع غذایی و ورود شرکت های فعال در این زمینه به بورس اوراق بهادار از جمله مهترین عامل های تاثیرگذار در سرمایه گذاری بخش خصوصی و سرمایه گذاران خارجی است که سبب افزایش در سوددهی، ارزش افزوده و رشد بخش کشاورزی خواهد شد. از این رو، ورود شرکت های صنایع غذایی به بورس اوراق بهادار می تواند به جهت دهی سرمایه گذاران در بازار سرمایه بخش کشاورزی کمک شایانی بکند. در این بررسی، تلاش شده است تا رابطه بین رشد و سودآوری کل صنعت و سه زیرصنعت غذایی بورس اوراق بهادار تعیین شود. الگوی ارتباط میان رشد (نرخ رشد دارایی، نرخ رشد فروش و نرخ رشد اشتغال) و محدودیت مالی (نقدینگی و جریان پول نقد) بر سودآوری کل صنعت غذایی بورس اوراق بهادار طی سال های 1389 الی 1398 برای ۲۱ شرکت بورس اوراق بهادار بررسی شد. نتایج نشان می دهد متغیر نرخ رشد اشتغال، نرخ رشد دارایی و نرخ رشد فروش به عنوان متغیرهای رشد شرکت و متغیر جریان وجوه نقد به عنوان محدودیت مالی، بر متغیر بازده دارایی به عنوان شاخص سودآوری های شرکت های صنایع غذایی بورس اوراق بهادار اثری مثبت و معنا دار دارند. از سوی دیگر، متغیر نقدینگی به عنوان محدودیت مالی، اثری منفی و معنا دار بر سودآوری شرکت های مورد بررسی دارد. از این رو، اگر مدیران به دنبال سود پایدار هستند، بایستی توجه به رشد شرکت و عامل های تشکیل دهنده آن را در دستور کار خود قرار دهند.
مدل سازی دینامیک قیمت های نفت خام: مطالعه پرش و تلاطم با استفاده از مدل های تلاطم تصادفی (مطالعه موردی: قیمت های نفت خام WTI در سال2020 و 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل نقش استراتژیک تلاطم و بی ثباتی قیمت های نفت خام و تأثیرات آن بر همه کشورهای جهان، روش های مختلف مدل سازی و پیش بینی در این مورد ضروری است. در دو دهه گذشته ادبیات گسترده ای در مورد رویکردهای مختلف برای مدل سازی تجربی تلاطم در بازار نفت خام پدید آمده است. در این پژوهش، مدل سازی تلاطم قیمت های نفت خام WTI که در بازار این کالای استراتژیک یکی از مهم ترین انواع نفت خام است با شش مدل «تلاطم تصادفی» انعطاف پذیر بررسی شده است. سپس عملکرد تجربی این مدل ها در مقایسه با یکدیگر با استفاده از روش های بیزی بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که افزودن پرش در معادله بازده و «اثر اهرمی به مدل تلاطم تصادفی» عملکرد آن را در مقایسه با سایر مدل ها بسیار بهبود می بخشد. براساس یافته های این مدل، پایداری تلاطم در بازار WTI بسیار بالاست و به طور متوسط هر سال یک پرش در این بازار روی می دهد. با این حال، این مدل نشان می دهد که در سال 2020 دو پرش در بازده WTI در ماه های آوریل و مه روی داده است که رویدادی کم نظیر است. علاوه بر این همبستگی میان مؤلفه پرش در بازده و پرش در تلاطم (پرش همبسته مرتون) در داده های WTI تأیید نمی شود. همچنین، به دلیل اثر اهرمی منفی، شوک های منفی اثرات تلاطمی قوی تری نسبت به شوک های مثبت در بازار نفت خام دارند.
بررسی ریشه واحد و شکست ساختاری ارزش صادراتی محصولات بخش کشاورزی (پسته، کشمش، خرما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصاد کشاورزی جلد ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
147 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی ریشه واحد و شکست ساختاری ارزش صادراتی محصولات پسته، کشمش و خرما با استفاده از داده های سالیانه سری زمانی برای دوره (1393-1353) است. اولین مرحله در این تحقیق، استفاده از آزمون های سنتی ریشه واحد استاندارد است. از آنجایی که آزمون های سنتی ریشه واحد ممکن است منجر به پذیرش ریشه واحد به طور اشتباه شود لذا از آزمون های الگوی زیوت – اندریوز (1992) و الگوی لامسداین و پاپل (1997) استفاده می کنیم که نتایج قوی تری درباره ویژگی های سری زمانی فراهم می کنند. نتایج حاصل از به کارگیری آزمون های سنتی ریشه واحد نشان داد که هیچ شواهدی مبنی بر رد فرضیه صفر ریشه واحد برای متغیرهای تحت بررسی وجود ندارد. برای آزمون ریشه واحد با یک شکست ساختاری درونزا از الگوی زیوت – اندریوز (1992) و دو شکست درونزا از الگوی لامسداین و پاپل (1997) استفاده می کنیم نتایج آزمون ها نشان دادند که به ترتیب یک متغیر و دو متغیر از سه متغیر تحت بررسی مانا هستند همچنین نرخ ارز از مؤثر ترین عوامل در تعیین زمان شکست ساختاری برای ارزش صادراتی، محصولات منتخب است.
بررسی عوامل رفتاری تأثیرگذار بر ارزش ویژه برند سبز در صنعت غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
357 - 374
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئله حفاظت از محیط زیست به قدری مهم تلقی می گردد که سبب تحولات بنیادی در رفتار، علایق، ترجیحات و ... جوامع بشری شده است در این راستا مصرف کنندگان و مشتریان محصولات و خدمات، سازمان ها را مجبور ساختند که رویکرد خود را به سمت رویکرد پایدار تغییر دهند. بر همین اساس امروزه داشتن برندی سبز و افزایش ارزش ویژه برند سبز یک مزیت رقابتی محسوب می شود. هدف از ارائه این پژوهش مطالعه عوامل رفتاری تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند سبز در صنعت غذایی بود. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش مردم شهر تهران بودند. که تعداد آنها 480 نفر بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد، همچنین اطلاعات لازم از جامعه آماری در بین مرداد ماه 1397 لغایت دی ماه 1397 جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که تصویر برند سبز به میزان (399/0)؛ اعتماد سبز به میزان (199/0)؛ رضایت سبز به میزان (157/0-)؛ و وفاداری سبز به میزان (166/0) بر ارزش ویژه برند سبز موثر بوده اما تمایل به برند سبز از نگاه جامعه آماری پژوهش موثر نمی باشد. همچنین در مجموع می توان گفت عوامل رفتاری موجود در این پژوهش به میزان (578/0) بر ارزش ویژه برند سبز موثر می باشند. به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که پایبندی به اصول محیط زیستی و تقویت و ترویج آن در سازمان و تمامی محصولات و خدمات آن باعث می شود که ذی نفعان سازمان نسبت به حسن نیت سازمان در راستای انجام مسئولیت اجتماعی اش آگاه شوند و از این طریق وفاداری و تعهد ذی نفعان نسبت به برند سازمان افزایش می یابد و از این طریق باعث ارتقای ارزش ویژه برند سبز می گردد.
بررسی تمایل مصرف کنندگان برای مصرف محصولات ارگانیک در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال بیست و هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱۲
93 - 116
حوزههای تخصصی:
کشاورزی ارگانیک، به عنوان یکی از مهم ترین نظام های کشاورزی جایگزین، برای تولید مواد غذایی سالم و بدون هرگونه مواد شیمیایی، مورد توجه قرار دارد. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تمایل مصرف کنندگان به مصرف پرتقال ارگانیک بود که با استفاده از روش آزمون انتخاب انجام شد. گردآوری اطلاعات و داده های مطالعه، با طراحی و تکمیل پرسشنامه، به روش نمونه گیری تصادفی در شهر ساری صورت گرفت. نتایج حاصل از مدل لاجیت شرطی نشان دهنده تمایل به پرداخت مصرف کنندگان به میزان32546/7 ریال معادل 1/30 برابر قیمت پایه برای پرتقال ارگانیک بود؛ همچنین، در انتخاب محصولات ارگانیک، مصرف کنندگان برای ویژگی برچسب ارگانیک بیش از ویژگی بهبود کیفیت محیط زیست اهمیت قائل می شدند و افزایش آگاهی و درآمد مصرف کنندگان اثر مثبت و معنی دار بر تمایل به پرداخت آنها برای مصرف پرتقال ارگانیک داشت. بنابراین، ضروری است که افزون بر سازمان دهی سازوکاری مرتبط با اعطای گواهی استاندارد برای محصولات ارگانیک، با ارائه محصولات ارگانیک در قالب بسته بندی مناسب در بازار، اعتماد عمومی بدین فرآورده ها جلب شود.
بررسی توان بالقوه توسعه زیربخش های کشاورزی استان های کشور با رهیافت ضریب مکانی ایستا و پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
79 - 100
حوزههای تخصصی:
در ایران به دلیل ناهمگونی های زیاد بین استان های کشور چه به لحاظ شرایط اقلیمی و منبع های طبیعی و نیز به لحاظ میزان سرمایه گذاری و تولید، برای فعالیت های اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی، برنامه ریزی منطقه ای در سطح استان ها برای بهره برداری از توان بالقوه و ظرفیت های استان های کشور، ضرورتی انکارناپذیر است. از آنجا که بررسی توانایی و قابلیت استان های مختلف در فرایند توسعه در هریک از زیربخش های کشاورزی، امکان برنامه ریزی و اصلاح های لازم برای بهبود رشد اقتصادی را فراهم می کند و راهبرد سودمندی برای سرعت بخشیدن به توسعه کسب و کارهای کشاورزی است؛ این پژوهش با هدف شناسایی قابلیت استان های کشور در توسعه هریک از زیربخش های کشاورزی، تغییرپذیری های زمانی این قابلیت ها را با معرفی شاخص ضریب مکانی پویا بررسی کرده و با ادغام دو روش ضریب مکانی پویا و ایستا، امکان تجزیه و تحلیل وضعیت بالفعل و بالقوه استان های کشور در بخش کشاورزی را طی سال های 1390 تا 1396 فراهم کرده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد با گذر زمان شمار استان های دارای قابلیت در بخش کشاورزی کاهش یافته است. همچنین قابلیت و ظرفیت توسعه بخش کشاورزی بر مبنای میانگین های شاخص ضریب مکانی ایستا (455/1) و پویا (999/0) محاسبه شده است که در استان های کشور، طی دوره مورد بررسی درحال کاهش بوده است. درحالی که شاخص ضریب مکانی ایستا به ترتیب استان های گلستان و مازندران را به عنوان با قابلیت ترین و استان های تهران و بوشهر را به عنوان کم قابلیت ترین استان های کشور در بخش کشاورزی معرفی می کند؛ بر مبنای نتایج شاخص ضریب مکانی پویای بخش کشاورزی، به ترتیب استان های هرمزگان و گیلان بیشترین توان بالقوه توسعه و استان های بوشهر و خراسان جنوبی کمترین توان بالقوه توسعه را دارند. افزون بر اینT نتایج بررسی در زیربخش های کشاورزی نشان می دهد که شاخص ضریب مکانی ایستا، به ترتیب در زیربخش هایی ماهیگیری، دامداری و جنگلداری بالاترین میزان را دارد؛ در حالی که بر مبنای شاخص ضریب مکانی پویا به ترتیب زیربخش های ماهیگیری، جنگلداری و زراعت و باغداری بیشترین توان بالقوه توسعه را دارند. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود در آغاز قابلیت هر استان و نیز ظرفیت های مورد نیاز استان متناسب با توسعه هر زیربخش کشاورزی، سنجیده شود و سپس ظرفیت سازی لازم برای پشتیبانی از توسعه هر کدام از زیربخش های کشاورزی صورت پذیرد.
عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی کشاورزی سبب لطمه زدن به امنیت غذایی و کاهش اشتغال شده و افزایش پدیده های مهاجرت را نیز به دنبال دارد. از سوی دیگر تشدید استفاده از زمین ممکن است نیاز به سرمایه گذاری های زیاد در بهبود آن برای بازگرداندن حاصلخیزی به زمین داشته باشد. بنابراین جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی امری ضروری می باشد. این مطالعه عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دزفول را مورد مطالعه قرار میدهد. اطلاعات مورد نیاز از طریق پژوهش های میدانی و با طراحی و تکمیل 205 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب از بهرهبرداران کشاورزی شهرستان دزفول در سال 1393 و 1394 جمع آوری گردید. جهت رسیدن به هدف از مدل لاجیت استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای سن، بعد خانوار، مساحت اراضی دارای تاثیر معنی دار و مثبت و متغیرهای تعداد افراد شاغل خانواده در بخش کشاورزی، فاصله اراضی تا مرکز شهر، اجاره بهای زمین، نگرش کشاورزان نسبت به حفظ کاربری اراضی کشاورزی، داشتن شغل اصلی کشاورزی و مرغوبیت و حاصلخیزی اراضی دارای تاثیر معنی دار و منفی بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی می باشند.
تعیین بهره وری فیزیکی و اقتصادی آب کشاورزی: مطالعه ی موردی شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر، با محاسبه ی بهره وری فیزیکی و اقتصادی آب در محصولات زراعی و باغی شهرستان دزفول در سال زراعی 96-1395، این محصولات را از نظر بهره وری آب اولویت بندی نموده است. همچنین عوامل موثر بر بهره وری فیزیکی و اقتصادی آب با استفاده از یک مدل رگرسیون، تعیین گردید. داده های مورد نیاز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با تکمیل پرسشنامه از یک نمونه ی 221 نفری از کشاورزان شهرستان مذکور، به دست آمد. نتایج نشان داد که، بالاترین بهره وری فیزیکی آب به ترتیب مربوط به محصول کاهو (8/22 کیلوگرم بر مترمکعب)، هویج (03/15 کیلوگرم بر مترمکعب) و پیاز (19/9 کیلوگرم بر مترمکعب) و پایین ترین بهره وری فیزیکی آب مربوط به نارنج (67/0 کیلوگرم بر مترمکعب) و گریپ فروت (84/0 کیلوگرم بر مترمکعب) می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای نوع محصول، سن، سابقه ی و تحصیلات کشاورز، سطح زیرکشت، داشتن شغل غیرکشاورزی، نوع منبع آب و روش آبیاری بر بهره وری فیزیکی و متغیرهای سن و سابقه ی کشاورز، شغل غیرکشاورزی، بافت خاک و نوع منبع آب بر بهره وری اقتصادی آب موثرند.
تحلیل اثر افزایش نرخ ارز بر قیمت تمام شده محصولات کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
201-221
حوزههای تخصصی:
نرخ ارز در ایران به ویژه در سال های اخیر با روند افزایشی چشمگیری مواجه بوده است. از آنجا که بخش کشاورزی بخشی استراتژیک بوده و تأمین کننده اصلی غذای مردم کشور است، تحلیل آثار افزایش نرخ ارز بر قیمت تمام شده زیربخش های آن بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، در مطالعه حاضر، اثر افزایش نرخ ارز بر قیمت تمام شده تولید محصولات پنج زیربخش کشاورزی محاسبه شده است. به این منظور ماتریس حسابداری اجتماعی ایران در سال 1390 تدوین شده و از الگوی قیمتی مبتنی بر این ماتریس بهره گرفته شده است. همچنین با استفاده از روش تجزیه ساختاری مسیر، عمده ترین مسیرهایی که از طریق آنها اثر افزایش نرخ ارز به زیربخش های کشاورزی انتقال می یابد، مشخص شده است. نتایج نشان می دهد که قیمت محصولات زیر بخش دام و طیور، بیشتر از سایر زیر بخش های کشاورزی تحت تأثیر افزایش نرخ ارز قرار می گیرد. نتایج تجزیه مسیر نیز بیانگر آن است که افزایش نرخ ارز در واردات بخش مواد و محصولات شیمیایی سهم عمده ای در انتقال اثر افزایش نرخ ارز به قیمت محصولات کشاورزی دارد. همچنین اثر افزایش نرخ ارز در بخش های مختلف از طریق مسیرهای متفاوتی به قیمت محصولات کشاورزی منتقل می شود. لذا جهت کاهش اثر منفی شوک های ارزی بر زیربخش های کشاورزی، بسته به اینکه اثر از طریق چه بخشی و چه مسیری منتقل می شود، می توان سیاست هایی نظیر اولویت در تخصیص ارز ترجیحی برای واردات محصولات بخش های مؤثر، همچنین سیاست حمایت از نهاده های اولیه مورد استفاده در تولید محصولات کشاورزی نظیر پرداخت یارانه را پیشنهاد داد.