کافور که در کتب تاریخ با عناوین : استاد‘ابوالمسک و کافور اخشیدی مشهور است نام و عنوان برده و غلامی خصی (خواجه)است که توسط برده فروشی از سودان به مصر آورده شد . این غلام در اوائل سده چهارم (312ه.ق) به عنوان مملوک به خدمت ابوبکر محمد بن طغج فرغانی ملقب به اخشید (پادشاه و احیانأ شاه شاهان ) از امراء عصر عباسی درآمد و از خواص او گردید . کافور به دلیل برخورداری از استعداد ذاتی و هوش سرشار در دستگاه اخشید به مراتب عالی رسید و در مدتی کوتاه توانست منصب فرماندهی سپاه او را به خود اختصاص دهد و در زمره مشاوران و محرم اسرار او درآید .کافور ضمن انجام وظائف محوله سرپرستی و تربیت دو پسر اخشید : ابوالقاسم انوجور و ابوالحسن علی را نیز عهده دار گردید . در سال (335 ه) که اخشید درگذشت فرزند ارشد او انوجور جانشین او گردیده عنوان سلطنت از آن او بود ولی اداره امور و کشورداری به عهده کافور قرار گرفت . در سال (349ه) که انوجور درگذشت و برادرش ابوالحسن علی به سلطنت رسید ‘ همچنان نام و عنوان سلطان از آن علی و اداره امور به دوش کافور قرار داشت ‘ تا آنکه در تاریخ (355 ه) علی بن اخشید نیز درگذشت وکافوربه طور مستقل حکومت مصر و توابع آن را در دست گرفت وتا (357 ه )به مدت دو سال و چند ماه در آن خطه فرمانروایی کرد .
سرزمین عراق از دوران هخامنشیان تا ساسانیان بخش مهمی از قلمرو شاهنشاهی های ایرانی بود و زیر نفوذ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان قرار داشت. یورش اعراب مسلمان، سقوط ساسانیان و گسترش تدریجی دین اسلام در قرن ششم میلادی، قلمرو شاهنشاهی سرنگون شده ی ساسانی را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. نویسنده در این مقاله با استفاده از روش تاریخی به بررسی پیامدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گشودن عراق توسط اعراب مسلمان و تأثیر آن بر جمعیت ایرانیان مقیم عراق می پردازد.