فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
تصمیم زنان
منبع:
حوراء سال ۱۳۸۸ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی مسایل اجتماعی جوانان ایران با تاکید بر وضعیت دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتولید نقش های جنسیتی در کتاب های فارسی مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی روانشناختی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری بود . برای دستیابی به این هدف، شاخص های توانمندساز ی روان شناختی زنان روستایی و عوامل تاثیرگذار بر آن شناسایی شدند . جامعه آماری پژوهش شامل 111124 زن روستایی شهرستان ساری بود . نمونه گیری تصادفی طبقه ای در این مطالعه ب کاربرده شد و 270 زن روستایی انتخاب شدند . روششناسی پژوهش، ترکیبی از رو ش های کمی و توصیفی- استنباطی بود . مقدار 86/ 46 سال بوده است و 3 / 0 بدست آمد . میانگین سن زنان مورد مطالعه 33 / آلفای کرونباخ 85 درصد از زنان روستایی شهرستان ساری بی ش تر از 11 سال سابقه کار کشاورزی داشتند . میانگین تعداد اعضای خانواده 4 نفر بود. هم چنین ، 62 درصد واریانس توانمندسازی رو ان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری به وسیله شش عامل میزان ارتباطات، میزان گرفتن وام از منابع گوناگون،
میزان مفید بودن روش ها و رهیافت ها، موانع، راهکارها و تحصیلات تبیین شد . بیش ترین اثر بر توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری را میزان گرفتن وام از منابع گوناگون با 0 داشت . بیشترین وام را زنان روستایی اززنان دیگرگرفته بودند . مفیدترین روش / ضریب مسیر 423 در ارائه خدمات ترویجی -آموزشی به زنان روستایی شهرستان ساری، روش های گروهی مانند برگزاری کارگاههای آموزشی فرآوری محصولات کشاورزی بود . مهم ترین مانع توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری عدم اعتماد زنان به یکدیگرو مه م ترین راهکار دادن وام واعتبارات به زنان روستایی بود.
نقش واسطه ای همدلی همسران در ارتباط بین الگوهای فراغت با خرسندی و ثبات ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین جایگاه همدلی همسران به عنوان متغیر واسطه ای در ارتباط بین فعالیتهای فراغتی با شادی و ثبات ازدواج بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود؛ بدین منظور270 نفر از متأهلان شهرستان کرمانشاه مشروط به گذشت چهار سال از زندگی مشترک آنها به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس راهبردهای حفظ رابطه (RMSM)، شادکامی زناشویی (MHM)، نیمرخ فراغت خانواده (FLAP) و ثبات ازدواج ابزار استفاده شده در این پژوهش بودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که الگوهای تعادلی و هسته ای فراغت با همدلی همسران و همدلی با ثبات ازدواج و رضایتمندی زناشویی رابطه دارد. هم چنین همدلی همسران نقش واسطه ای در ارتباط الگوهای فراغت خانواده با رضایتمندی و ثبات زناشویی ایفا می کند. می توان چنین استنباط کرد که فعالیتهای فراغتی توسط اعضای خانواده طبق ساختار خاص خود، محرک اصلی برانگیزنده حس همدلی طرفین و تبیین کننده کیفیت روابط همسران و نهایتاً ثبات و تداوم ازدواج است.
تفاوت های جنسیتی در سبکهای هویت، تعهد هویت و کیفیت دوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی مسئله ازدواج و اعتبار سنجی یک راهحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه ی آگاهی از حقوق شهروندی و کیفیّت زندگی در بین زنان 44-25 سال شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیّت زندگی در ایران بویژه در بین زنان، در وضعیّت مطلوبی نیست. با توجه به اینکه تحقق کیفیت زندگی در شاخص های عینی و ذهنی، پیوند نزدیکی با آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی شان دارد، این تحقیق تلاش کرده است تا رابطه آگاهی از حقوق شهروندی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار دهد. روش انجام پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، زنان 25-44سال شهر شیراز می باشد که 400 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق جهت سنجش کیفیت زندگی، پرسشنامه کیفیّت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL) است و ابزار تحقیق جهت سنجش آگاهی از حقوق شهروندی، پرسشنامه پژوهشگر ساخته و مشتمل بر سه بُعد حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی با استناد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که با استفاده اعتبار محتوا تعیین اعتبار شده و با استفاده از آزمون مجدّد، تحلیل پایایی گردید. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهند، کیفیّت زندگی زنان در سطح متوسّط است. نتایج تحلیلی تحقیق نشان دادند، رابطه معنادار و مثبتی بین آگاهی از حقوق شهروندی و کیفیت زندگی وجود دارد. به علاوه، در بین متغیّرهای زمینه ای و جمعیّتی، تنها متغیّر تحصیلات دانشگاهی رابطه معناداری با کیفیت زندگی دارد. نتیجه گیری این تحقیق این است که در راستای ارتقای کیفیّت زندگی زنان باید آگاهی آنان از حقوق شهروندی شان که در قانون اساسی کشور انعکاس یافته است، افزایش یابد.
معناکاوی طلاق از نظر زنان مطلقه شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر معناکاوی طلاق از نگاه زنان مطلقه شهر سبزوار است. این پژوهش به روش کیفی انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 15زن مطلقه در شهر سبزوار به دست آمده است. نتیجه پژوهش دستیابی به ده مقوله اصلی است؛ مقوله محوری که تمام مقولات را پوشش می دهد، « امتناع از تعامل » است.
عوامل مؤثر بر تضاد نقش های زنان و رابطه آن با تعارضات خانوادگی در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود افزایش سطح تحصیلات و توانمندی های زنان در عرصه های شغلی و اجتماعی، نقش های سنتی آنان (به ویژه خانه داری و بچه داری) همچنان بر دوش آنان سنگینی می کند. حاصل انجام کلیه وظایف مربوط به نقش های مدرن و سنتی، برای زنان شاغل، می تواند تنش های ارتباطی و مشاجرات خانوادگی باشد. در این تحقیق که بر روی زنان 25-50 ساله در سطح شهر همدان انجام شده، سعی بر آن است که با سنجش میزان تضاد نقش های آن ها، رابطه بین تجربه تضاد نقش با تعارضات خانوادگی مورد بررسی و اندازه گیری قرار گیرد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای بر روی نمونه ای 260 نفری انجام شده و ابزار اندازه گیری آن پرسش نامه محقق ساخته است. نتایج حاصل از آمار توصیفی و استنباطی نشان می دهند که تقسیم کار جنسیتی در دامنه حد متوسط پایین و بالا دارای بیشترین درصد است. ایفای نقش مادری و نگرش مثبت مردان به اشتغال زنان در سطح متوسط به بالاست. همچنین احساس تضاد نقش در زنان، در سطح متوسط (بالا و پایین) قرار دارد. در مقابل، باورمندی به کلیشه های جنسیتی بیشتر در سطح متوسط به پایین است. همچنین نتایج نشان می دهد که تعارضات مالی در میان انواع دیگر تعارض (جنسی و خانوادگی) وفور بیشتری دارد. جامعه پذیری جنسیتی (با ابعاد تقسیم کار جنسیتی، نقش مادری، نوع نگرش زن و شوهر به اشتغال زنان و همچنین میزان باورمندی زنان به کلیشه های جنسیتی)، رابطه مثبت و مستقیم با تجربه تضاد نقش در زنان دارد و تضاد نقش نیز عامل مؤثر در تجربه تعارضات خانوادگی زنان مورد تحقیق است.
عوامل دموگرافیک موثر بر مشارکت زنان روستایی در برنامه های ترویجی: مطالعه موردی شهرستان سنقر و کلیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو پژوهشی از نوع توصیفی هم بستگی است، که با هدف تعیین میزان مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی ترویجی و شناسایی مهم ترین دلایل مشارکت و نبود مشارکت در این برنامه ها صورت گرفته است.جامعه آماری پژوهش را 2199 نفر از زنان روستایی شهرستان سنقر و کلیایی در استان کرمانشاه تشکیل می دهند که 327 نفر از آنان، با روش نمونه گیری چندمرحله یی و به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه است، که ضریب آلفای کرون باخ، بیان گر پایایی مناسب مقیاس های طراحی شده آن است (برای بخش دوم 0.94 و برای بخش سوم 0.95) و برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان می دهد میزان مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی ترویجی کم تر از متوسط است. بر پایه پاسخ های داده شده، تبعیض های جنسیتی، نبود اجازه برای حضور زنان در فعالیت های گروهی، پایین بودن سواد، فقر اقتصادی خانواده، و نبود آگاهی نسبت به شیوه برخورد با زنان،از مهم ترین دلایل مشارکت نکردن، و تماس زیاد با مروجان، افزایش تولید و درآمد، خوشنودی از برنامه های آموزشی ترویجی گذشته، و علاقه مند بودن به کشاورزی، از مهم ترین دلایل مشارکت است. بر پایه تحلیل رگرسیون، سطح تحصیلات، سن، و سطح تحصیلات همسر، از عوامل موثر بر میزان مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی ترویجی اند.
ارائه مدل ریاضی و نرمافراز برای کمک به تصمیمگیری در خصوص انتخاب همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر عوامل دموگرافیک در رضایتمندی از زندگی زناشویی زوجین 55-35 سال (ساکن در مناطق 3 و20 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل دموگرافیک در رضایت از زندگی زناشویی زنان و مردان متأهل 35 - 55 سال ساکن در مناطق 3 و20 شهر تهران است. ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی تحقیق از ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻧﻈﺮﯾﺎت ﻫﻤﺴﺎن ﻫﻤﺴﺮی و ﻣﺒﺎدﻟﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی آنها گزاره نویسی و ﻓﺮﺿﯿﺎت اخذ شده اند. روش استفاده شده پیمایش و ابزار تحقیق پرسش نامه ی محقق ساخته است که با تعیین حجم نمونه 400 نفری با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و با شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، داده ها و اطلاعات لازم جمع آوری و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی با متغیرهای سن ازدواج، سطح درآمد، سطح درآمد همسر، سطح تحصیلات و سطح تحصیلات همسر رابطه ی معنادار و مستقیم دارد و با متغیرهای تفاوت سنی همسران رابطه ی معنادار و معکوس دارد. همچنین متغیرهای شغل ، رشته ی تحصیلی همسر و منطقه ی محل سکونت نیز با رضایت زناشویی ارتباط معناداری دارند. یافته های پژوهش وجود رابطه ی معنادار بین جنس، رشته ی تحصیلی، قومیت و قومیت همسر را با رضایت زناشویی تأیید نکرد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای جمعیت شناختی در رضایت زناشویی مؤثرند و در کنار هم توانسته اند 5/33/0 تغییرات رضایت زناشویی را تبیین کنند. بر اساس نتایج مشاهده شده، متغیر منطقه ی محل سکونت، بیشتر از بقیه ی متغیرها در رضایت زناشویی تأثیرگذار است. بعد از آن متغیرهای سطح تحصیلات همسر، سطح درآمد و سطح درآمد همسر تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر متغیرهای جمعیت شناختی دارند.
بار تکفل و عوامل فرهنگی-اجتماعی مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به بررسی مساله بار تکفل معیشتی در خانواده های ایرانی به عنوان یکی از مسایل اجتماعی بالقوه در کشور می پردازد و در پی شناخت زمینه ها و عواملی فرهنگی - اجتماعی است که بر وخامت مساله می افزاید. در این میان، توجهی ویژه به حضور کم رنگ زنان ایرانی در بازار کار و برخی علل و ریشه های آن شده است. این پژوهش به روش پیمایشی بر روی 384 سرپرست خانوار در تهران انجام شد و به کمک یافته های آن برخی سازه های ذهنی و نگرش های رایج به ویژه در رابطه با اشتغال زنان دسته بندی شد. این نوشتار، هم چنین دربرگیرنده برخی پیشنهادها و راه کارها برای کاهش موانع و محدودیت هایی است که بر سر راه حضور موثر زنان در عرصه های کار و تولید اقتصادی - اجتماعی وجود دارد.
بررسی جایگاه اجتماعی بانوان با تأکید بر پوشش بانوان در نگاره های عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با استقرار حکومت تیموری در ایران و رویکرد آنان به نقش بانوان در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جایگاه بانوان ایرانی نیز دستخوش نوعی تحول و دگرگونی شد که این تأثیرات و حضور آنان را می توان در نگاره های مصور شده در این دوره مشاهده نمود. نگارگر با ترسیم بانوان در پوشش و لایه های متنوع سعی در نشان دادن موقعیت و جایگاه اجتماعی آنان در این عصر دارد. هدف مقاله حاضر شناخت جایگاه اجتماعی بانوان در دوره تیموری بر اساس پوشش بانوان در نگاره های مصور شده است. این پژوهش با گردآوری مطالب کتابخانه ای به روش توصیفی و تحلیلی و استخراج اطلاعات از نگاره های این دوره ارتباط میان ویژگی ها و شاخصه های پوششی بانوان مصور شده و جایگاه و طبقه اجتماعی آنان در این دوره را ترسیم کرده است. نتایج پژوهش حاکی است که بانوان در این دوره بر اساس جایگاه و طبقه اجتماعی خود با تن پوش و سرپوش های مختلفی به تصویر درآمدند. خاتون ها و بانوان درباری با پوشش های بسیار شکیل و فاخر و ندیمه ها و زنان عامه با تن پوش های ساده و بدون نقش و نگار در قاب نگاره ها نقش بسته اند.
تبیین رابطه ی میزان سرمایه ی فرهنگیِ زنان شاغل، با نوع روابط همسران در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی رابطه ی انواع نظام های رفاهی با توانمندسازی اقتصادی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی فرایندی است که با حضور در جریان زندگی زنان، حق انتخاب و آزادی عمل را برای آنان به ارمغان می آورد. شکل گیری فرایند توانمندسازی زنان نیازمند پیش شرط هایی است. یکی از مواردی که بیشتر صاحب نظران این حوزه بر آن تاکید داشته اند، نقش آفرینی «منابع» در جهت تحقق اهداف مطرح شده است. اما منظور از منابع، تنها تاکید بر سرمایه های اقتصادی زنان نیست. در ادبیات توانمندسازی، قوانین و سیاست گذاری ها نیز به عنوان یک منبع قابل اعتنا در نظر گرفته می شود که می تواند جایگاه زنان را بهبود بخشد. در پژوهش حاضر با عنوان «واکاوی رابطه انواع نظام های رفاهی با توانمندسازی اقتصادی زنان» ""سیاست گذاری های اجتماعی"" در انواع نظام های رفاهی به عنوان عاملی اثر گذار در جریان توانمندسازی زنان درنظر گرفته شده است و سعی بر آن است تا با مقایسه میزان توانمندی اقتصادی زنان در سه نوع از نظام های رفاهی لیبرال، محافظه کار و سوسیال دموکرات، معلوم گردد کدام نوع از سیاست گذاری های اجتماعی توانسته است موقعیت مناسب تری را برای زنان فراهم سازد.
بدین منظور با استفاده از داده های گزارش سازمان بین المللی کار در خصوص شکاف جنسیتی (2014) و به کارگیری روش تحلیل ثانویه به بررسی شاخص های توانمندی اقتصادی زنان در بین 18 کشور منتخب که بر اساس تقسیم بندی اندرسون در یکی از سه نوع نظام رفاهی مذکور قرار گرفته اند، پرداخته شده است.
نتایج نشان می دهد که تفاوت در نوع سیاست گذاری های اجتماعی-رفاهی در دولت های رفاه، میزان غیر همسانی از توانمندی های اقتصادی را برای زنان فراهم کرده است به گونه ای که درنظام های رفاهی محافظه کار با سیاست های اجتماعی مبتنی بر الگوی مرد نان آور، زنان از توانمندی اقتصادی ضعیف تری برخوردارهستند ومیانگین توانمندی اقتصادی زنان در دو گروه از کشورها با نظام های رفاهی لیبرال و سوسیال دموکرات بالاتر است.