فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۳۱٬۳۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
آغاز دوستی رهبران آمریکا و کره شمالی در 2018 که منجر به سه دیدار مستقیم میان دونالد ترامپ و کیم جونگ اون شد احتمال خاتمه بحران هسته ای کره شمالی را تقویت کرد اما این دیدارها کره شمالی را از ادامه برنامه های هسته ای و موشکی بازنداشت و مذاکرات با آمریکا بدون نتیجه پایان یافت. هدف این پژوهش تبیین علل استمرار برنامه های هسته ای کره شمالی علیرغم ملاقاتهای سران و ارائه مشوق های سیاسی و مالی به این کشور برای پایان دادن به فعالیت های هسته ای از منظر رویکرد امنیت هستی شناختی است و با روش تحلیلی- تبیینی به این سئوال پاسخ داده می شود که چگونه می توان براساس مدلولات رویکرد امنیت هستی شناختی به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای کره شمالی و آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ ( 2018-2020) را تبیین کرد؟ در پاسخ فرض بر این است که تلاش رهبران کره شمالی برای حفظ روایت بیوگرافیک مبتنی بر آموزه های ایدئولوژیک ( جوچه ) و دلبستگی متصلب به روالهای رقابتی و خصمانه با آمریکا تبیین کننده استمرار برنامه های تسلیحات هسته ای کره شمالی و به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای این کشور و آمریکا محسوب می گردد. زیرا هر گونه اختلال در این روال، از منظر رهبران کره شمالی گسست از روایت بیوگرافیک را درپی داشته و در نتیجه متضمن اضطراب و عدم قطعیت و نا امنی هستی شناختی بوده است.
فضای مجازی و چالش های حقوق بین الملل در مواجهه با حملات سایبری
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از زیرساخت های حیاتی در زمینه های انرژی، سلامت، حمل ونقل (دریایی، هوایی، زمینی وحتی فضای ماورای جو) و مخابرات، به سیستم های رایانه ای و شبکه های اینترنتی وابستگی شدید دارند، چنین بستری مفاهیم حملات مسلحانه و زور را تغییر داده زیرا دولت های متخاصم عملیات خصمانه خود را در فضای سایبری انجام می دهند، این حملات در برخی موارد زیرساخت های یک کشور را نابود می کند و آثار مخرب چنین اقداماتی به مراتب بیشتر عملیات های نظامی خواهد بود، از اینرو اهمیت تدوین سازوکارهای بین المللی ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد، پرسش این است که قواعد فعلی حاکم بر روابط بین المللی با تکیه بر کدام گزاره ها امکان مقابله با عملیات های خرابکارانه را می دهد؟ و قواعد حقوق بین الملل ظرفیت این را دارد که حملات سایبری را به عنوان مصداق توسل به زور شناسایی کند یا خیر؟ به نظر می رسد پاسخ به پرسش های های مطروحه در گرو تحلیل واقعیت های موجود بین المللی است، تاکنون قواعد الزام آور بین المللی در این زمینه وضع نشده و دولت ها تنها براساس اصل دفاع مشروع پاسخ های لازم را به این عملیات می دهند اما در موضوع جبران خسارات و تفکیک مرز اقدامات مشروع و غیرمشروع هیچ قاعده ای وجود ندارد وآنگهی شناسایی حملات سایبری به عنوان مصداق زور دشوار می باشد، نگارنده در این مقاله سعی دارد تفسیری منطقی و توصیفی از قواعد حقوق بین الملل، کاربرد قواعد مذکور با تمرکز بر رویکرد ابزارگرا، هدف گرا و اثرگرا در فضای سایبری تحلیل نماید.
تحلیل الگوی رفتاری چین در مشارکت های راهبردی جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
505 - 528
حوزههای تخصصی:
چین از طریق مشارکت های خود شبکه سازی مؤثری ایجاد کرده است. شبکه سازی چین به منظور پیشبرد ابتکار «یک کمربند یک راه» بوده و ازجمله مهم ترین نوع مشارکت های چین، مشارکت راهبردی جامع می باشد. سؤال اصلی پژوهش این است که، الگوی رفتاری چین در مشارکت های راهبردی جامع چیست؟ نویسندگان با استفاده از نظریه مشارکت راهبردی جامع، و تحلیل مفهوم مشارکت در فلسفه اجتماعی چین باستان و رویکرد رهبران جدید چین به مشارکت؛ به این نتیجه رسیده اند که الگوی رفتاری چین بیش از هر چیزی، ماهیتی اقتصادی دارد که بر پایه نیاز داخلی چین و همچنین شرایط کشورهای مقصد، در قالب سه اصل تعریف شده است: منافع متقابل پایدار، همه جانبه گرایی، و شبکه سازی. تحقق عینی این راهبرد را می توان در طرح کلان ابتکار «یک کمربند یک راه» ملاحظه نمود. البته در کنار ملاحظات اقتصادی، اهداف سیاسی ای همچون تعدیل یک جانبه گرایی آمریکایی نیز مدنظر است.
مهاجرین هندی تبار در ایالات متحده: ماهیت، کیفیت و اثرگذاری در سیاست خارجی (2005- 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۶)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
در دنیایی که مهاجرت به سطوح بی سابقه ای رسیده است، نقش دیاسپورا به عنوان بازیگران دیپلماتیک بالقوه، می تواند به ایجاد گفتگوی فراملی بین کشورها در حوزه استراتژی سیاست خارجی کمک نماید. دیاسپورا هند با داشتن جمعیتی بالغ بر 2.7 میلیون نفر در آمریکا در رتبه دوم بعد از چین، به عنوان جوامع فراملیتی به بازیگران مهم غیردولتی و نیز عوامل تعیین کننده در روابط سیاسی و اقتصادی بین المللی بین دو کشور تبدیل شده است. در این پژوهش با روش کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چگونه دیاسپورا هند توانسته است در دو موضوع توافق هسته ای و مدیریت کرونا در سال های (2021-2005) بر روند سیاست خارجی آمریکا در قبال هند تأثیر بگذارد؟ در پاسخ، فرضیه پژوهش حاضر این است که جامعه هندو-آمریکایی مقیم ایالا ت متحده از طریق مشارکت سیاسی و دیپلماسی در کنار بودجه مالی مناسب توانست در کنگره ایالات متحده به هم سو کردن مقامات آمریکا در حمایت از برخی سیاست های هند نقش مؤثری داشته باشد. طبق یافته های پژوهش، مهاجرین هندی تبار در ایالات متحده آمریکا در قالب دیپلماسی دیاسپورا و از طریق انجمن های هندو- آمریکایی و حضور فعال سیاسی در کنگره توانستند گام های مهمی در راستای دست یابی به توافق هسته ای و تسهیل کمک رسانی از سوی آمریکا به هند در دوره همه گیری کوید 19 داشته باشند.
هوش مصنوعی و مسئله دار کردنِ درون مایه های امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷ (پیاپی ۷۶)
207 - 242
حوزههای تخصصی:
زمینه اصلی این پژوهش، ارائه چارچوبی گسترده است که از طریق آن نقش هوش مصنوعی در استفاده غیراخلاقی از کارکردهای آن در مسائل امنیتی بصورت نظری و عملی مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که درون مایه های امنیت ملی بر اساس آموزه های دوران استیلاء و هژمونی؛ هوش مصنوعی را چگونه می توان در قالب تروریسم، جنگ، تنازع و دفاع مسئله دار کرد؟ در پاسخ به پرسش، این فرضیه مطرح می گردد که «امنیت ملی» بر اساس شاخصه های معرفتی- عملی ارائه شده، ظرفیت و قابلیت تببین و تفهیم این مسئله را دارد چراکه بر اساس نظریه های موجود در مطالعات امنیت ملی اعم از جریان اصلی و جریان انتقادی، هیچ کدام بصورت جامع و کامل، نه می تواند درون مایه های مذکورِ امنیت ملی در عصر هوش مصنوعی و کلان داده را مسئله مند کند و نه پاسخگوی مسائل مرتبط با این حوزه در ساحتِ عملِ مناسبات امنیت ملی باشد. زمینه سازی برای کاربست عملی امنیت ملی با رویکرد داده بنیاد جز با نگاه مسئله مند تروریسم، جنگ و تنازع به سامان نخواهد شد و یکی از مصادیق راهبردی این الگوواره، «امنیت ملی الگوریتمی» است که پتانسیل ایجاد و تکوین نظم نوین امنیتی دیگری را به اثبات رسانیده است.
بازنمایی یادمان تسخیر سفارت در سیاست خاطره ایران دربرابر آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبار و تکوین سیاست خارجی ایران پس از انقلاب در قبال آمریکا، مبتنی بر خاطرت تروماتیک از این کشور و به ویژه فراخاطره ۲۸ مرداد بوده است. پیوند خاطرات مذکور با عدم پیگیری عدالت انتقالی از سوی آمریکا و افزون بر آن خلق خاطرات منفی جدید، موجب تداوم وضعیت پساتروماتیک در روابط ایران و آمریکا شده است. از سوی دیگر اراده و خواست دولت انقلابی و اسلامی نیز ایران معطوف به مبارزه با استکبار و آمریکا بوده است. در این راستا با بهره مندی از خاطرات ناگوار از رفتار آمریکا، مبارزه خاطراتی تبدیل به یکی از ابعاد مهم رویکرد ایران در قبال آمریکا شد. همچنین ایران پس از انقلاب درصدد برآمد که از نقش قربانی صرف خارج شود. لذا با حمله به دردآورترین مکان خاطره ایرانیان، یعنی سفارت آمریکا، خاطره مهم و نوینی در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ خلق کرد. خاطره، تفسیر و به یادآوردن گذشته از چشم انداز سیاسی- اجتماعی اکنون است. سیاست خاطره بسیج خاطرات جمعی در راستای مشروعیت بخشی به نظم مستقر و پیش برد پروژه های سیاسی- ایدئولوژیک در محیط داخلی و خارجی از طریق جامعه پذیری خاطراتی است. بر این مبنا سوال این پژوهش این است که رویکرد خاطراتی جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا در مورد ۱۳ آبان چیست؟ پاسخ این است که رویکرد خاطراتی ایران در این باره عبارت است از سیاست یادآوری خاطره ۱۳ آبان از طریق رویه های خاطراتی با محتوای روایی نفرت و پیروزی همزمان و بازتولید مستمر آن به منظور مشروعیت و انگیزه بخشی به سیاست خارجی.
دلایل ناکامی ترامپ در شناساندن ایران به عنوان تهدید امنیت بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه ترامپ، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک تهدید برای امنیت و منافع ایالات متحده معرفی کرد و موفق شد درون ایالات متحده در راستای امنیتی کردن موفقیت آمیز جمهوری اسلامی ایران اقدام کند، لیکن نتوانست در معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت بین الملل در سطح جامعه جهانی، موفق عمل کند؛ به عنوان نمونه، در جلسه 14 اوت 2020 (24 مرداد 1399) شورای امنیت سازمان ملل متحد، از میان 15 عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، تنها دو کشور به قطعنامه پیشنهادی ایالات متحده که مانع لغو محدودیت های تسلیحاتی اعمالی بر ایران می شد، رأی مثبت دادند. درحالی که اگر ترامپ در تلاش برای معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت بین الملل موفق عمل می کرد، بی تردید، همه یا اکثریت اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامه یادشده رأی مثبت می دادند. اگرچه می توان از چارچوب های نظری گوناگونی برای توضیح و تشریح این موضوع استفاده کرد، اما پژوهش حاضر با کاربست مفهوم «کلان امنیتی سازی» که توسط مکتب کپنهاگ مطرح شده و جزئی از نظریه «امنیتی سازی» یا «امنیتی کردن» این مکتب است، درصدد واکاوی علل این موضوع برآمده است؛ بنابراین، پژوهش حاضر در پاسخ به این پرسش اصلی که «علل موفقیت آمیز و نتیجه بخش نبودن کنش گفتاری ترامپ در کلان امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران و معرفی ایران به عنوان یک تهدید برای امنیت بین الملل چه مواردی است؟» فرضیه خود را ارائه داده و در آن به پنج علت اشاره کرده است. این پژوهش را می توان نوعی پژوهش کیفی کمی به شمار آورد که در آن از ابزارهای کیفی ای نظیر بررسی محتوایی کیفی هشت سخنرانی/ اظهارنظر/ بیانیه ترامپ و ابزارهای کمی ای مانند نتایج نظرسنجی های مراکز معتبر غربی استفاده شده است.
Enhancing Coal Efficiency in Vietnam: The Role of Foreign Direct Investment and Political Stability(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigates the relationship between Foreign Direct Investment (FDI), political stability, and coal efficiency in Vietnam using time series analysis from 1985 to 2021. Results indicate that political stability positively influences coal efficiency, encouraging investments in cleaner technologies. However, inward FDI exhibits negative impacts on coal efficiency, indicating limited contributions to greener projects. Moreover, a 1% increase in sustainable power generation significantly improves coal efficiency. To enhance coal efficiency, practical policies are needed, including fostering a stable political environment, incentivizing FDI in energy-efficient technologies, collaborating for technology transfer, investing in research and development, and promoting sustainable power generation. These strategies can aid Vietnam in reducing coal reliance and transitioning towards a more sustainable energy landscape.
نهادسازی نوین آمریکا برای مهار ایران و چین در آسیا؛ مطالعه موردی: کواد 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
93 - 122
حوزههای تخصصی:
طراحی راهبرد های مبتنی بر «مهار» همواره یکی از ارکان ثابت سیاست خارجی آمریکا از زمان آغاز جنگ سرد بوده است که از سوی دو جناح جمهوری خواه و دموکرات آمریکا مورد پیگیری ویژه قرار گرفته است. هم زمان با آغاز قرن 21 میلادی و در شرایطی که جمهوری خواهان نومحافظه کار در دوران بوش پسر پیوند محکمی بین جنگ و سیاست خارجی به ویژه در آسیا برقرار کردند، دموکرات ها به رهبری باراک اوباما تداوم این مسیر را متناسب با منافع ملی آمریکا ارزیابی نکرده و تغییراتی را در راهبرد ایالات متحده در قاره آسیا به وجود آوردند که سنتز این راهبرد در دوره ترامپ نیز پیگیری شد و در دوران بایدن نیز در حال پیگیری است. این مقاله در چارچوب مفروضات نظریات واقع گرا «ثبات هژمونیک» و «موازنه فراساحلی»، با اتخاذ روش تحلیل پسارویدادی و تحلیل تأثیر روند، درصدد است راهبرد آسیایی سیاست خارجی آمریکا را با تمرکز بر «کواد 2» برای مهار دو کشور ایران و چین ارزیابی کند. این پژوهش با مفروض گرفتن دو کشور ایران و چین به عنوان نماد دو مجموعه هژمونیک در غرب و شرق آسیا می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که ایالات متحده چگونه از نهادسازی های نوین امنیتی در آسیا برای مهار ایران و چین بهره برداری می کند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده باوجود آن که در حال کاهش تعهدات ژئوپلیتیکی و بهره گیری از ظرفیت قدرت های منطقه ای برای تداوم نفوذ خود در آسیا است، اما هم چنان بر سیاست مهار رقبای آسیایی از طریق نهادسازی های نوین اقتصادی، سیاسی و امنیتی تأکید دارد و به نظر می رسد مهار چین و ایران مهم ترین اهداف ایالات متحده از ایجاد نهاد کواد باشد.
بررسی روند عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل ( ۲۰۱۱ -۲۰۲۰)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 103
حوزههای تخصصی:
به دنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی و تأسیس اسرائیل، بحران منطقه ای خاورمیانه به اوج خود رسید و مناقشه عربی-اسرائیل به یکی از مسائل اصلی خاورمیانه تبدیل شد. با این حال، برخی کشورهای عربی تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون ناسیونالیسم عربی، بحران های داخلی و منطقه ای، توازن قوا در منطقه، مسائل هویتی، وقوع انقلاب اسلامی ایران، شکل گیری ناآرامی های عربی از سال ۲۰۱۱ و در نهایت توافق هسته ای ایران با کشورهای ۱+۵ موسوم به برجام، همواره مواضع مختلفی مقابل اسرائیل داشته اند که نشئت گرفته از منافع ملی آن هاست. با توجه به مناقشه بنیادینی که از زمان تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میان اعراب و اسرائیل وجود داشته است، عادی سازی روابط آن ها، از همان پیمان صلح مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۸، اهمیت یافته است. این مسئله زمانی مورد توجه بیشتر قرار گرفت که تنها طی چند ماه عربستان سعودی، امارات، بحرین، سودان و مراکش اقدام به عادی سازی روابط با اسرائیل کردند. سؤال اصلی این است که «چرا اسرائیل و کشورهای عربی، به رغم اختلافات، به عادی سازی روابط پرداخته اند؟» در این پژوهش از روش تحلیلی-تبیینی برای پاسخ گویی به این سؤال و از منابع کتابخانه ای نیز برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد این دولت ها با توجه به وجود تهدید مشترک و منافع مشترک به عادی سازی روابط روی آورده اند؛ در واقع این اقدام آن ها ذیل نظریه نوواقع گرایی تبیین می شود. این دولت ها تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل داخلی، منطقه ای، بین المللی با محوریت منافع ملی و همچنین تلاش دونالد ترامپ در راستای طرح به اصطلاح «صلح خاورمیانه» اقدام به عادی سازی روابط با یکدیگر کرده اند و به منظور تأمین بهتر منافع ملی خود به سمت همکاری پیش رفته اند.
مطالعه مقایسه ای خوانش های مختلف شخصیت های فکری- سیاسی پس از انقلاب اسلامی از «اسلام رحمانی»
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
133 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه مقایسه ای خوانش های مختلف شخصیت های فکری-سیاسی پس از انقلاب اسلامی به مسأله اسلام رحمانی از رهگذر کشف و صورت بندی مضامین اسلام رحمانی در اندیشه ایشان است.در این پژوهش سخنان 6 شخصیت فکری-سیاسی(دکتر حسن روحانی،حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی،حجت الاسلام سید محمد خاتمی،دکتر محسن کدیور،آیت الله جوادی آملی و آیت الله خامنه ای)در زمینه اسلام رحمانی به عنوان شخصیت های فکری-سیاسی که بیش از سایرین به این مسأله پرداخته اند،به روش تحلیل مضمون، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت.در نهایت مضامین محوری این سخنان استخراج و مقایسه شد.مطالعه دیدگاه ایشان حکایت از دو قرائت از اسلام سیاسی است که یکی با پررنگ کردن سویه های لیبرالیستی امکان سازش آن با مفاهیم غربی را میسر ساخته و دیگری با توجه بر تفاوت ذاتی و جوهری مفاهیم اسلامی با مفاهیم مدرن و اصالت بخشی به معارف حقیقی اسلام بر مواجهه عقلانی با دشمنان تأکید می کند.آن چه عمدتاً در طرح التزام به اسلام سیاسی مطرح می شود نوعی دوگان سازی از سوی طرفداران اسلام رحمانی است که یک سوی آن اسلام رحمانی و سوی مخالفش، قرائت های افراطی ازاسلام است.حال آن که آیت الله خامنه ای و آیت الله جوادی آملی رویکرد سومی را پیش می کشند که همچون خوانش امام خمینی ره از اسلام سیاسی، بر مبانی توحیدی در برابر مبانی اومانیستی و لیبرالیستی اسلام رحمانی تأکید می کند.
الگوی رفتاری ایران در برابر جنگ اوکراین، از سیاست خارجی موازنه گرا تا سیاست خارجی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ اوکراین از رویدادهای بین المللی است که آثار و پیامد های بلندمدتی بر کلان روندهای جهانی و منطقه ای بر جای گذاشته و کشورها را به تناسب اصل سود محوری به موضع گیری واداشته است. جمهوری اسلامی ایران که در جریان چالش با کشورهای غربی، روابط راهبردی با روسیه را در چارچوب موازنه گرایی برگزیده است، اینک جنگ اوکراین را به واسطه سرشت ضد هژمونی و ضد لیبرالی آن شبیه با سیاست تجدیدنظرطلبانه خود یافته است. بر پایه این سیاست، پرسش اصلی این است که جنگ اوکراین چه تأثیری بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران گذاشته است و آیا به سیاست خارجی متوازن می انجامد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جنگ اوکراین موجب شده است جمهوری اسلامی ایران بر گستره جغرافیایی اقدام های موازنه ساز خود بیفزاید و به موجب آن «سیاست نگاه به شرق» را در سطح های جداشده (دوجانبه)، ترکیب شده (سه جانبه) و نهادی شده (چندجانبه) و «سیاست منطقه ای» را در قالب دیپلماسی ترمیمی پیش ببرد. هدف این نوشتار، از یک سو تحلیل تأثیر جنگ اوکراین بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران و نشان دادن روندهای تغییر و تداوم آن و از سوی دیگر، نقد چنین سیاستی است. این مهم را براساس رویکرد توصیفی تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی به عنوان یکی از روش های پژوهش کیفی انجام می دهیم. بنا بر این رویکرد، در این نوشتار از دو چارچوب نظری بهره می بریم. برای تبیین، سیاست خارجی جمهوری اسلامی با چارچوب نظری «موازنه گرایی به عنوان الگوی سیاست خارجی» سازگار و برای نقد با چارچوب مفهومی «سیاست خارجی متوازن» ناسازگار است. یافته های این نوشتار نشان می دهد که سیاست خارجی موازنه گرای ایران در نتیجه جنگ اوکراین در سطح های تازه تری گسترش یافته است، اما از آنجا که با تعادل و تنوع در حوزه های جغرافیایی و موضوعی همراه نیست، به ضرورت به سیاست خارجی متوازن نمی انجامد.
تداوم کثرت نیروهای سیاسی و عوامل مؤثر بر آن در ایران بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
39 - 70
حوزههای تخصصی:
نظریات متفاوتی در خصوص دموکراسی وجود دارد. یکی از دیدگاه های نسبتاً جدیدی که در این رابطه مطرح شده دیدگاه کثرات گرایی دموکراتیک است. مطابق این دیدگاه اساس دموکراسی، تعدد گروه های فعال در سیاست و رقابتشان در قالب انتخابات برای کسب قدرت است. به طور کلی دموکراسی کثرت گرا بر سه اصل استوار است: تعدد منابع قدرت و گروه ها، نظام انتخاباتی رقابتی و عدم مطلوبیت مشارکت سیاسی گسترده.پژوهش حاضر می کوشد بر مبنای نظریه کثرت گرایی دموکراتیک نگاهی به وضعیت سیاسی ایران در سال های پس از انقلاب اسلامی بیندازد. در ایران پس از انقلاب به دلایل مختلف احزاب سیاسی حضور موثری در سیاست نداشته اند و به جای آن ها، جناح های سیاسی در عرصه سیاسی فعال بوده اند. سوال پژوهش حاضر این است که «علل تداوم کثرتِ نیروهای سیاسی فعال در عرصه سیاسی ایرانِ پس از انقلاب چه بوده و این کثرت چه تأثیری بر توسعه سیاسی در ایران داشته است؟» فرضیه پژوهش هم این است که در سال های پس از انقلاب علیرغم تمایلی که هر یک از جناح ها برای حذف جناح رقیب از عرصه سیاسی داشته اند، تکثر جناح های سیاسی تداوم داشته و این تداوم ریشه در پایگاه اجتماعی جناح های مختلف داشته است. برای آزمون فرضیه از روش توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تداوم تکثر جناح های سیاسی در سال های پس از انقلاب اسلامی و رقابت آن ها مانع از یکدست شدن کامل قدرت و از بین رفتن دموکراسی شده است.
ارزیابی و پیشنهادات سیاست گذاری فضای سایبر در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
187 - 217
حوزههای تخصصی:
در حالی که نگاه کلاسیک (در قالب رئالیسم و شاخه های آن)، قدرت را محدود به عرصه های عینی تلقی می کرد، ظهور و بروز فن آوری های جدید و از جمله فن آوری اطلاعات و ارتباطات، هم ایجاد قدرت از طریق دانش و هم تولید ثروت از طریق فضای سایبر را امکان پذیر ساخته و عرصه جدیدی را در برابر همگان قرار داده است. امروزه، اهمیت فضای سایبر به حدی است که تعاملات استراتژیک سطح سیستم بین المللی را تحت تأثیر قرار داده و نظام اقتصاد سیاسی جهان را متحول نموده است. افزایش عمق نقش آفرینی عامل سایبر، کشورها را با مخاطرات امنیتی هم مواجه ساخته است. از همین رو، کشورهای جهان در راستای نیل به قدرت ملی، سیاست های کلان حوزه سایبر خود را با نگاهی استراتژیک فرمول بندی کرده و تلاش دارند تا از مزایای این عرصه جدید نهایت بهره برداری را داشته و با مشکلات و معضلات امنیتی آن مواجهه صحیحی داشته باشند. سئوال اصلی پژوهش اینست که بهره برداری حداکثری از پتانسیل های فضای سایبر، چه شکلی از سیاست گذاری و ساختاربندی را طلب می نماید؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که استحصال کامل پتانسیل های فضای سایبر، نیازمند شکل خاصی از بازیگری است که تاکنون جمهوری اسلامی ایران درآن موفقیت مطلوبی کسب نکرده است. چارجوب نظری تحقیق، رویکرد اقتصاد سیاسی بوده و پژوهش جهت نیل به اهداف خود از روش توصیفی-تحلیلی استفاده نموده است. جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای، اینترنتی و اسنادی است و تحلیل فرآیند به صورت نظری انجام خواهد شد.
چالش های سیاسی-اقتصادی فراروی هژمونی یوان چین در نظام پولی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
53 - 79
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه در حال ارتقای چین در اقتصاد جهانی، یکی از مهم ترین مسائل نظام پولی بین المللی، دگرگونی در هژمونی دلار و جایگزینی آن با یوان است. رژیم کنونی مبتنی بر دلار ضعف هایی مانند ناکارآمدی سیستم برتون وودز و بحران مالی سال 2007 را نشان داده است. چین به عنوان رقیب اقتصادی قدرتمند ایالات متحده برای ایفای نقش بین المللی نیازمند نفوذ و مشارکت در حکمرانی در همه حوزه های بین المللی به ویژه نظام پولی بین المللی است. این پژوهش با مفروض قرار دادن تلاش چین برای ایجاد هژمونی یوان، ارائه پاسخ به این پرسش را مدنظر دارد که چه چالش هایی فراروی آن هژمونی وجود دارد؟ بر همین اساس این نوشتار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از داده ها و آمارهای اقتصادی و همچنین با تمرکز بر رهیافت های سه گانه تحلیلی رژیم های بین المللی، معتقد است که چالش های موضوعی گوناگونی فراروی تغییر در رژیم پولی بین المللی از منظر رئالیستی، نئولیبرالی و شناختی قرار دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که بر اساس منطق رئالیستی دو چالش تداوم هژمونی کنونی ایالات متحده و بحران های امنیتی داخلی و خارجی چین، منطبق با رویکرد نئولیبرالی، چالش هایی مانند ضعف در مشارکت در حکمرانی جهانی، قدرت زیاد دلار در بازارهای بین المللی، عدم وجود نهاد های توسعه ای در شرق و سیستم اقتصادی نئومرکانتلیستی چین و در نهایت منطبق بر رویکرد شناخت گرایی، چالش های حقوق بشری، نگرش جهانی منفی نسبت به کمونیسم و زیربنای فرهنگی کنفوسیوسی آسیب زا به بین المللی شدن اقتصاد چین، به عنوان چالش های مهم در برابر هژمونی یوان برای دگرگونی در رژیم کنونی پولی بین المللی وجود دارند.
بررسی شناخت ظرفیت ها و وجه اشتراک ملی ایران با کشورهای جهان اسلام به سود جبهه مقاومت(مطالعه موردی؛ عراق، یمن، فلسطین)
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
53 - 66
حوزههای تخصصی:
نقش ظرفیت های اجتماعی در شکل گیری و استحکام و قدرت یافتن گفتمان مقاومت و مجموعه امنیتی محور مقاومت از نقش برجسته ای برخوردار می باشد که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران و ارزش و هنجارهای ناشی از آن است. بسیاری از شاخص های فرهنگ سیاسی حاکم بر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران ماهیت هویت گرا، عدالت جویانه و شالوده شکن داشته است. این امر نقش موثری در شکل گیری جنبش های مقاومت اسلامی از جمله جنبش های اسلامی در لبنان و فلسطین ایفا کرده است و همین ساختارشکنی بین المللی، اقتدار و امنیت بین المللی مورد نظر غرب و کشورهای محافظه کار عربی را در مجموعه امنیتی غرب آسیا با تهدید روبرو ساخته است. در این راستا هدف پژوهش پیش رو شناخت وجه اشتراک ایران با کشورهای محور مقاومت(مطالعه موردی عراق، یمن، فلسطین) است. از این رو سوال نوشتار حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که «مهمترین وجه اشتراک ملی ایران، با کشور عراق، یمن، فلسطین چیست؟ یا ظرفیت های اجتماعی این کشورها چه اثری بر جبهه مقاومت دارد؟». این پژوهش با روش تحلیلی- تطبیقی و شیوه گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای است. یافته های پژوهش براین است که، به نظر می رسد وجه اشتراک ملی ایران با کشور عراق، یمن و فلسطین، وجود مولفه هایی همچون؛ مسلمان بودن اکثریت قریب به اتفاق جمعیت کشو، مذهب، زبان، فرهنگ مشترک است. در واقع همانطور که در ایران اکثرا دین و مذهب، فرهنگ و زبان مشترکی وجود دارد، از این جهت عناصر گفته شده برای کشورهای مذکور نیز صدق می کند.
چالش های همگرایی منطقه ای در آسیای جنوبی از منظر بین حکومت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
31 - 46
حوزههای تخصصی:
فرایند همگرایی در منطقه آسیای جنوبی با الهام از اتحادیه اروپا در اواخر قرن بیستم آغاز شد. برای دستیابی به این هدف و ترویج همگرایی نهادهای مانند سارک و بیمستِک تاسیس شدند؛ این ابتکارات در عمل نتوانستند دستاورد موفقی کسب کنند. از سال 2014 به بعد به دلیل احیا سیاست نخست همسایگی هند، بار دیگر چشم انداز مثبتی جهت همگرایی در منطقه آسیای جنوبی ایجاد شد. با وجود انجام اقدامات متعدد و همچنین حضور هند در این منطقه به عنوان یک اقتصاد نوظهور جهانی، همگرایی منطقه ای در آسیای جنوبی تا به امروز موفق نبوده است. هدف این مقاله بررسی چالش های توسعه همگرایی منطقه ای در آسیای جنوبی است. با تأکید بر نظریه بین حکومت گرایی این فرضیه بررسی شده است که نه تنها اختلافات و منافع متضاد هند و پاکستان بلکه اختلافات و منافع متضاد هند و کشورهای کوچک آسیای جنوبی مانع از همگرایی در منطقه آسیای جنوبی شده است. برای بررسی فرضیه از روش فرضیه ای-قیاسی و داده های کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست های امنیتی و منافع فردی کشورهای منطقه از جمله هند از اهمیت بیشتری نسبت به همکاری اقتصادی و همگرایی در منطقه برخوردار هستند.
زبان و مسئله تفسیر در آرای روشنفکریِ عبدالکریم سروش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روشنفکری دینی پس از انقلاب، با چرخش هایی به سمت برخی از مکاتب فلسفی اروپایی، نظیر فلسفه تحلیلی، آرای روشنفکری خود را بر مبنای آن ها تنظیم کردند. اگرچه بحث اصلی آن ها، توجه به مقولات دینی نظیر «معرفت دینی»، «فقه پویا» و در بُعد سیاسی «حکومت دینی» بود، نگرش برون دینی آن ها و در رأسشان عبدالکریم سروش، مبتنی بر آن مکاتب بود. دو مقوله زبان و مسئله تفسیر، از مؤلفه های مهم این نگاه برون دینی است. پژوهش حاضر، با هدف شناخت این دو مؤلفه در آرای روشنفکری سروش، بر اساس آنچه در اندیشه فلاسفه ای چون ویتگنشتاین و گادامر مطرح شده است به این پرسش می پردازد که زبان و مسئله تفسیر، در اندیشه ویتگنشتاین و گادامر، چه بازتابی در آرای روشنفکری سروش داشتند؟ سروش با استفاده از مؤلفه ای فلسفی زبان و تفسیر، در آرای روشنفکری خود به بازتعریف نسبت عقل و دین توجه کرده و در تفسیر متون مقدس و نیز مبانی دینی از دستاوردهای نوین تفسیری بهره می گیرد و مقولات سه گانه «معرفت دینی»، «فقه پویا» و «حکومت دموکراتیک دینی» را عرضه می کند و می توان گفت این کار را با نوعی «دیالوگ» میان مبانی معرفت دینی و دو مقوله «زبان» و «تفسیر» انجام می دهد.
سیاست در اندیشه سهروردی بازخوانی اندیشه سیاسی سهروردی با تأکید بر الگوی جُستاری اسپریگنز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آنچه اصالت اندیشه سیاسی سهروردی را نمایان می کند، توجه و تقید وی برای پیدا کردن راه برون رفتی از بحران های سیاسی- اجتماعی عصر خود است. اگر چه برخی سهروردی را اندیشمندی آرمان گرا می دانند و این امر مانعی در فهم درست اندیشه سیاسی وی است، اما آنچه باعث شناخت دقیق تفکر سیاسی سهروردی می شود، تأمل بر این نکته است که وی، با ترسیم تصویری دقیق از نابسامانی های زمانه خود و تلاش برای بازسازی جامعه، در صدد خوانشی واقع گرایانه از وضع موجود جامعه هم عصر خود است. بر این اساس، درک سرشت اندیشه سیاسی سهروردی را می توان با به کارگیری روش جُستاری اسپریگنز بهتر متوجه شد. مقاله حاضر درصدد طرح این پرسش است که سهروردی بحران سامان سیاسی جامعه هم عصر خود را چگونه ترسیم و با مشاهده این بی نظمی، برای درمان و برون رفت از آن چه راه حلی را تجویز می کند؟ سهروردی واقعیت موجود جامعه خویش را چنین دریافته بود که شکاف های عمیق اعتقادی، تعصب، خشونت های مذهبی و به تعبیر وی چیره شدن ظلمت و تاریکی، زمینه ساز انشقاق آحاد جامعه و همچنین ترویج کننده ظاهرگرایی مذهبی و نهایتاً توجیه کننده فساد، ظلم و جور حُکام شده است. سهروردی در تلاش است برای چنین جامعه بحران زده ای نسخه درمانی ارائه دهد. بر اساس روش جُستاری اسپریگنز می توان فرضیه این پژوهش را چنین بیان کرد که سهروردی گسست معرفتی میان حکمت و حکومت را زمینه ساز بروز و ظهور نابسامانی ها و بحران های جامعه عصر خود می داند. از این رو وی با تبیین وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، در پی بازسازی رابطه حکمت و حکومت در قالب مشروعیت بخشی به حکومت حاکمِ حکیم، به عنوان راه حل برون رفت از بحران سامان سیاسی است.
نقش فراجا (پلیس) در روند شکل گیری تمدن نوین اسلامی با تأکید بر منظومه فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
81 - 106
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با الهام بخشی به ملت های مسلمان در اقصی نقاط دنیا، توانسته در ایجاد احساس عزت و هویت و هدایت مسلمانان به سمت جریان بیداری اسلامی، گام مهمی در جهان اسلام بردارد؛ زیرا اهداف و مأموریت والای صدور انقلاب و اهداف تمدنی را برای خود تعیین کرده است. رهبر انقلاب نیز هدف ملت ایران و انقلاب اسلامی را ایجاد یک تمدن نوین اسلامی بیان نموده اند که با شناخت ابعاد و مؤلفه های این هدف مشخص و الزامات تحقق آن می توان برای دستیابی به آن برنامه ریزی کرد. این پژوهش با هدف بررسی نقش و جایگاه پلیس، به عنوان یکی از مؤلفه های مهم در تحقق تمدن نوین اسلامی، درصدد پاسخگویی به این پرسش اصلی است که «نقش فراجا (پلیس) در تحقق تمدن نوین اسلامی چیست؟» روش تحقیق «کیفی» و نوع تحلیل «اسنادی» است. یافته های پژوهش بر اساس منظومه فکری رهبر انقلاب، بیانگر این مطلب بوده که نخستین و مهم ترین بستر شکل گیری دولت و تمدن نوین اسلامی، ایجاد، استقرار و عمومیت بخشیدن به امنیت است. امر مهم استقرار امنیت در کشور، مأموریت سازمان پلیس است که خود بخشی مهم از دولت اسلامی بوده و عملکردش در تحقق یا تأخیر در تشکیل دولت اسلامی و درنتیجه نیل به تمدن نوین اسلامی نقش مستقیمی داشته است؛ بنابراین شناخت و تبیین جایگاه، نقش و راهکارهای نقش آفرینی پلیس، به عنوان یکی از کارگزاران قانونی در ایجاد و حفظ امنیت و... در روند شکل گیری تمدن نوین اسلامی نقش بسزایی دارد.